به گزارش ایسنا، کریمی، یک مدال نقره و ۲ طلای آسیا در رده نوجوانان، طلای جهان و آسیا در رده جوانان و ۲ طلای آسیا و برنز با ارزش جهان در رده بزرگسالان را در کارنامه خود دارد. باید به ویترین افتخارات کریمی دو مدال طلای جهان نیز اضافه میشد اما همگروهی با کشتیگیر اسرائیلی در رقابتهای جهانی جوانان و اینبار در رقابتهای جهانی زیر ۲۳ سال باعث شد وی علیرغم شایستگی در رسیدن به ۲ مدال طلای جهان، مقابل رقبا به عمد شکست بخورد تا با نماینده اسراییل سرشاخ نشود.
این اتفاق نه تنها باعث لطمه روحی شدید به این کشتیگیر و بر باد رفتن زحمات چندین ماهه او در تمرینات تیم ملی شد بلکه باعث شد تیم ایران که با مدال طلای کریمی میتوانست بر سکوی سوم جهان بایستد در نهایت در جایگاه هشتمی جهان قرار گیرد تا از این بابت نیز کشتی ایران شدیدا متضرر شود و کشتیگیر گمنام اسرائیلی ضمن گرفتن سکوی سومی از ایران، به راحتی به مدال برنز جهان برسد.
علیرضا کریمی آزادکار وزن ۸۶ کیلوگرم ایران در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا، درباره حذف ناباورانه میگوید:
روز وزن کشی من بعد از کشتی گیر اسراییل وزن کشی کردم. قرعه او ۲۳ شد و قرعه من ۲۲. ابتدا فکر کردم در همان دور اول به کشتی گیر اسراییلی خوردم اما بعد معلوم شد من دور اول به حریف روس خوردم و کشتی گیر اسراییلی به حریف آمریکایی خورد و برنده این ۲ مبارزه دور دوم باید به مصاف هم می رفتند. ما هم از این موضوع خوشحال شدیم چرا که تا حد زیادی اطمینان داشتیم کشتی گیر اسراییلی مقابل حریف آمریکایی شکست بخورد و به دور دوم نرسد اما اتفاقات رخ داده کاملا بر خلاف انتظارات و پیشبینی ما بود.
یک دقیقه مانده به پایان مبارزه گفتند «باید ببازی»
کشتی من با حریف روس و مبارزه کشتیگیران آمریکا و اسراییل حدودا همزمان با هم شروع شد. من پرقدرت مبارزه را آغاز کردم و تا دقیقه ۵ مبارزه و یک دقیقه مانده به پایان ۳ بر ۲ از حریفم پیش بودم. تازه بدنم راه افتاده بود و حریف روس هم کاملا بریده بود. دنبال این بودم که امتیازات بیشتری هم از او بگیرم تا با اختلاف بالا او را شکست بدهم اما یک دقیقه مانده به پایان مبارزه به یکباره دیدم مربیانم چلنج را انداختند و اعتراض کردند. وقتی این صحنه را دیدم به آنها گفتم من که جلو هستم و مشکلی نیست پس چرا چلنج کردید که آن ها به من گفتند حریف اسراییلی موفق به شکست کشتیگیر آمریکایی شد و تو باید به حریفت ببازی تا دور بعد به اسراییل نخوری.
وقتی این حرف را شنیدم دنیا روی سرم خراب شد. در یک آن تمام زحمات و سختیهایی که ماهها در تمرینات و دور از خانواده به امید کسب مدال طلای جهان متحمل شده بودم از جلوی چشمانم گذشت. شوکه شده بودم و انگار سطل آب یخ را روی سرم ریختند. دیگر قدرت ایستادن روی پاهایم را هم نداشتم. دیدم ده نفر همگی فریاد می زنند «باید ببازی باید ببازی». به کشتی برگشتم کاملا وا دادم. حریف روس بلافاصله شروع کرد به حمله کردن من هم فقط ایستاده بودم. من را در خاک نشاند و به راحتی و بدون هیچ مقاومتی چند فتیله پیچ روی من اجرا کرد و در ده ثانیه کار را تمام کرد و کار من هم تمام شد.
برای دومین مرتبه است که با قرعه اسراییل در مسابقات جهانی مواجه میشوم. یکبار نیز در مسابقات جهانی جوانان در سال ۲۰۱۳ به قرعه اسراییل خوردم و به حقم که مدال طلا بود نرسیدم. آن زمان قهرمان آسیا هم شده بودم و به من گفتند به اندازه پاداش قهرمان جهان که ۴۰ سکه بود به تو میدهیم اما وقتی پدرم پس از مسابقات جهانی ۱۳۹۲ با نامه فدراسیون کشتی به وزارت ورزش رفت و خواستار عمل مسوولان به قولشان شد به او گفته بودند، «به ما ربطی ندارد که پاداش کشتی نگرفتنش مقابل اسراییل را بدهیم. بروید از هر کس که گفته با اسراییل کشتی نگیرید پاداشتان را از او بگیرید» در نهایت هم به جای ۴۰ سکه فقط یک کارت هدیه یک میلیون تومانی دادند و تمام!
امسال هم قرار بود به نفرات اول ۶۰ سکه پاداش بدهند اما باز هم به کشتی گیر اسراییل خوردم و به حقم نرسیدم و همه زحماتم بر باد رفت. بهراحتی قهرمان جهان میشدم اما این اتفاق مانع آن شد. من حریف روس را بهراحتی می بردم اما این اتفاق باعث شد او فینالیست شود. من دیگر فینالیست این وزن را که کشتیگیر قزاق بود را پیش از این ۴ مرتبه ده بر صفر شکست داده بودم. حتی تا ثانیههای پایانی فینال کشتیگیر روس شکست خورده بود اما در ثانیههای پایانی امتیاز گرفت و حریف قزاق را شکست داد و قهرمان شد
بايد ببازى
سجاد سالک / رئیس شورای سیاستگذاری حزب ندای ایرانیان
١) تلخ بود. خیلی تلخ. شکست عامدانه کشتی گیرایرانی برابر حریف روسی را میگویم. غرور و ابهت و شخصیتمان له شد در آن ثانیه های لعنتی که علیرضاکریمی مات و مبهوت، فیتیله پیچ می شد مبادا که دور بعدی به حریف اسرائیلی برخورد کند و امان از آن صدای شوم که هنوزدر گوشمان پژواک دارد: #بایدببازی
٢) یادمان بیاید فلسفه مسابقه ندادن با اسرائیلیها چه بود؟ برای این که به دنیا پیام دهیم ما این رژیم را به رسمیت نمیشناسیم. در نتیجه سالهای اول افتخار میکردیم که به اسرائیل برخورد کنیم و کنار بکشیم. اصلا مدال قهرمانی میخواستیم چه کار وقتی قراربود مدال حمایت از مظلوم به گردن بیاویزیم؟
٣) رفته رفته مجامع ورزشی روی کار ما حساس شدند و محرومیتهای سنگین در نظر گرفتند. کار به جایی رسید که کنار میکشیدیم اما رویمان نمیشد بگوییم برای چه کنار کشیدیم. در نتیجه پرچم استکبار ستیزی را زمین گذاشتیم و ملتمسانه نسخه پزشک دست گرفتیم و مظلومانه بیماری را بهانه آوردیم.
٤) محرومیت آنقدر برایمان سنگین بود که حتی حاضر نبودیم پای آرمانمان بایستیم. رویم به دیوار، یک زمانی، آقای پیرایرانی با هیجان از رشادت ورزشکار ایرانی خبر میخواند اما مسئولان ورزش ایران در راهروهای فدراسیون جهانی قسم میخوردند: به والله اگر دنبال سیاسی کاری باشیم! ورزشکارما مریض بود!
٥) به همین راحتی منکری چون دروغ را ترویج کردیم اینبار اما اتفاق عجیبتری افتاد. حنای ما دیگر رنگی نداشت و حتی دروغمان هم خریداری نداشت. چاره کار چه بود؟ همین اول کار ببازیم که به حریف اسرائیلی برخورد نکنیم! چنین شد که فریاد حقارت بار «باید ببازی علیرضا» در سالن طنین انداز شد
٦) طنز ماجرا اینجا است. با شکست کشتیگیر اسرائیلی در مرحله بعد، در گروه بازندگان باز به اسراییل خوردیم و به ناچار دست به دامن مدارک پزشکی قدیمی شدیم. یعنی به قول قدیمی ها: هم چوب را خوردیم و هم پیاز را.
٧) کار روزگار را ببین. ما که قرار بود مفتخرانه در حمایت از مظلوم، اسرائیلی ها را رسوا و خجالت زده کنیم از دروغگویی به کجا رسیدیم؟ فریاد حقیرانه، شکست بزدلانه. بیخود نیست که امام حسن عسکری میفرماید:«تمام پلیدیها در اطاقی قرار داده شده، و کلید آن دروغ است»
٨) کشتی علیرضاکریمی آئینه وضعیت امروز ما است. نه روی حمایت از مظلوم داریم، نه افتخار شکست دادن ظالم. نه توجیهی برای افکار عمومی داریم و نه شجاعتی برای طرح آرمانهایمان. میخواستیم فیتیله را بیسرو صدا پایین بکشیم اما امان از فیتیله پیچ پرسروصدا.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید