هشت سال پیش در چنین روزهایی، وقتی غزه در ژانویه ۲۰۰۹ زیر آتش اسرائیل بود، رجب طیب اردوغان در جریان نشستی در مجمع جهانی اقتصاد در شهر کوهستانی داووس، به رئیس جمهور وقت اسرائیل شیمون پرز رو کرد و گفت: «آقای پرز، شما از من سالخورده ترید. صدای شما لحن سنگینی دارد. و سنگینی صدایتان به غذاب وجدانتان مربوط است.»
این نقطه آغاز نمایشی بود که نخست وزیر وقت ترکیه را یک شبه به رهبر جهان اسلام بدل کرد. اردوغان چشم در چشم پرز گفت: «شما مردم را میکشید. من کودکانی را به یاد میآورم در ساحل کشته شدند. و به یاد میروم دو نخستوزیر قبلی کشور شما گفتند خوشحالاند که با تانک وارد فلسطین شدهاند.»
اردوغان درنهایت این جلسه را با اعلام آنکه اسرائیل غزه را به یک زندان بزرگ تبدیل کرده، به نشانه اعتراض ترک کرد. روز بعد، پنج هزار نفر در استقبال از نخست وزیر ترکیه به فرودگاه استانبول آمدند، و همزمان بسیاری از مسلمانان در سرتاسر جهان در حمایت از موضع اسلامی او به خیابانها آمده و در غزه بسیاری فرزندان نوزاد خود را "رجب" نامیدند.
هشت سال بعد، مسأله فلسطین فرصتی دوباره برای اردوغان فراهم آورده که جامه رهبری جهان اسلام را برتن کند. پس از آنکه ترامپ اعلام کرد که تصمیم دارد بیتالمقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت بشناسد، اردوغان از نخستین رهبران جهان اسلام بود که اعتراض کرد و وعده داد جهان اسلام را به جوش و خروش دربیاورد. او خیلی زود ابتکار عمل را به دست گرفت و رهبران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی را به نشستی فوقالعاده در استانبول دعوت کرد. در افتاحیه این نشست، اردوغان ضمن معرفی دولت اسرائیل بهعنوان «دولت ترور» گفت: «کاری که اسرائیل با فلسطینیها میکند، گرگ با گوسفندان نمیکند.»
خوابهای عثمانی
وقتی در سال ۲۰۰۲، اردوغان در ترکیه به قدرت رسید، بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران غربی از او به عنوان یک سیاستمدار مسلمان ایدهآل استقبال و ستایش کردند: یک سیاستمدار مدرن که در پی آشتی و همکاری با غرب است. حتی کمیته آمریکایی یهودیان به او در جریان سفرش به آمریکا جایزهای اهدا کرد. از همان دوران اما ملی گرایان ترک او را به تلاش برای اسلامیکردن نظام قضایی و آموزشی ترکیه و زیرپا گذاردن میراث مقدس مصطفی کمال آتاتورک، پدر ترکیه نوین، یعنی سکولاریسم، متهم کردند.
این اتهامها اگرچه به شکلی غلوشده بیان میشدند، بههیچ وجه بیاساس نبودند. در ترکیهی تحت رهبری اردوغان خیلی زود بودجه مدیریت امور مذهبی (سازمان دیانت) چهاربرابر شد و تعداد کارمندان این سازمان بر تعداد کارمندان وزات کشور فزونی گرفت.
در سطح منطقهای نیز دفاع از مسلمانان و اعراب همواره در دستور کار اردوغان قرار داشته است. جهتگیری اسلامی فعالیتهای دیپلماتیک ترکیه تحت رهبری اردوغان، به ویژه در دورانی که به عنوان عضو موقت شورای امنیت سازمان ملل در حدفاصل ۱ ژانویه ۲۰۰۹ تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۰ برگزیده شده بود، کاملاً گویا و روشنگر است. (ن. ک. به اینجا)
رهبری جهان اسلام رؤیایی است که وسوسه آن از مدتها پیش با اردوغان بوده است؛ رؤیایی که مشخصاً بر خاطره امپراطوری عثمانی استوار و مسأله فلسطین یکی از سنگبناهای آن است.
نخستین گام اردوغان در این مسیر، ایجاد یک منطقه نفوذ دیپلماتیک منطقهای در قلمرو سابق امپراطوری عثمانی، از قفقاز و بالکان تا کشورهای عربی تحت مدیریت اجرایی احمد داوداوغلو (وزیر امور خارجه از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴) بود. تلاش ترکیه برای نزدیکی با ارمنستان و صربستان و برقراری روابط مستقیم با کردستان عراق در این سالها را باید در چارچوب همین طرح کلی درک کرد؛ طرحی که در اجرای آن علاوه بر ابزارها و اهرمهای سیاسی، اردوغان متکی به شرکتهای تجاری همچون پیامای، و شبکه مذهبی مدارس گولن (از آلبانی تا گرجستان مسیحیمذهب) بود.
این سیاست ایجاد حوزه نفوذ از سال ۲۰۱۱ با خیزش موسم به بهار عربی وارد فاز تازهای شد. در ماه نوامبر ۲۰۱۱، ترکیه با حمایت از مخالفان سنی رژیم سوریه، رو در روی بشار اسد قرار گرفت. در همان هنگام، پیروزی اسلامگرایان در انتخابات تونس و مصر به حزب عدالت و توسعه، حزب اردوغان، اجازه داد که خود را به عنوان «برادر بزرگ» تمام گروههای اخوان المسلمین در کشورهای منطقه معرفی کند، گروههایی که اینجا و آنجا به تأسی از حزب عدالت و توسعه، سازمانهای جدید سیاسی خود را با ترکیبی از واژگان «عدالت» و «توسعه» ازنو نامگذاری کردند.
اردوغان حالا واقعاً تبدیل به قهرمان اعراب سنی از غزه تا حلب بدل شده بود؛ به ویژه آنکه در جریان حمله اسرائیل به ناوگان غزه در مه ۲۰۱۰ روابط سنتی دوستانه اسرائیل و ترکیه کاملاً تیره و تاره شده بود.
با کودتای ژنرالها در مصر در سال ۲۰۱۳ علیه مرسی اما ورق برای اردوغان خیلی زود برگشت. ضربه بعدی به پروژه منطقهای احیا امپراطوری عثمانی، بازپسگیری حلب به دست نیروهای اسد در پایان سال ۲۰۱۶ بود.
نباید فراموش کرد که ترکیه از ژوئن ۲۰۱۵ (پس از آنکه حزب اردوغان برای نخستین بار از نوامبر ۲۰۰۲، نتوانست اکثریت مطلق مجلس را یه دست بیاورد) درگیر مجموعهای از بحرانهای داخلی، درگیریها و تنشها بوده است؛ در این مدت، ترکیه یک کودتای نافرجام را در ژوئیه ۲۰۱۶ از سر گذراند، و سپس رئیسجمهور آن با برگزاری یک همهپرسی مجادلهآمیز در در آوریل ۲۰۱۷ دامنه اختیارات و قدرت خود را بی شکلی بیسابقه و تاحد یک "ُسلطان" افزایش داد.
نظر به همین بحرانهای داخلی و با توجه به ضربههای منطقهای، بسیاری از ناظران عجولانه و زودهنگام چرخش اردوغان را به سمت روسیه، متحد اصلی ایران شیعی در منطقه را پایان رویای نوعثمانی و جاهطلبی منطقهای او تعبیر کردند؛ به خصوص به این دلیل که عثمانیها در طول تاریخ همواره رابطه تیره و تاری با ایرانیها و روسها داشتهاند.
با این حال، در کمتر از یک سال، اردوغان با بازیابی اعتماد به نفس منطقهای، دوباره پیشاپیش جامعه مسلمانان رودر روی ترامپ و اسرائیل قرار گرفته است. چگونه این تحول رخ داده است؟
نقشه جدید تضادهای خاورمیانه
در خاورمیانه قرن بیست و یکم سرعت تحولات بسیار بالا است؛ و صفبندیها و جبهههای گروههای متخاصم پیوسته در حال جابه جا شدن و تغییر است. بازگشت ترکیه به صحنه تحولات منطقهای و ظهور دوباره محتوای اسلامگرایانه در سیاست خارجی ترکیه را باید با توجه به تغییرات یک سال گذشته، به ویژه بحران دیپلماتیک قطر و همهپرسی استقلال کردستان، درک کرد.
۵ ژوئن ۲۰۱۷ عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و یمن در یک اقدام کاملاً غافلگیرکننده روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کردند و مرزهای زمینی و حریم هوایی خود را به روی این کشور بستند. این اتفاق غیرمنتظره و بیسابقه که حاکی از اختلافات عمیق در جهان سنی، به ویژه در مورد ایران و اخوان المسلمین بود، در شرایطی رخ داد که درست ۱۵ روز پیشتر دونالد ترامپ از کشورهای عربی خواسته بود، وحدت و انسجام خود را علیه تروریسم حفظ کنند. با آشکار شدن این شکاف، اردوغان صراحتاً اعلام کرد که «برادران قطری»اش را تنها نخواهد گذشت و از عربستان سعودی به عنوان «برادر بزرگ منطقه» خواست که نقش خود را به عنوان «خادمان حرمین شریفین» ایفا کند. در همین راستا، در ابتدای ماه اوت، نیروی زمینی ارتشهای ترکیه و قطر رزمایش مشترکی را برگزار کردند.
بحران قطر نه فقط بروز تنشی دیپلماتیک که حاکی از شکافی هویتی و نمادین در جهان سنی مذهب پس از شکست در جنگ سوریه بود.
اگرچه جنگ سوریه برای هر دو گروه حامیان شورشیان سنی یک شکست مطلق بود، اما این دو گروه، و به طور مشخص آنکارا و ریاض، در واکنش به این شکست ژئوپلتیک، دو مسیر متفاوت را در پیش گرفتند. ترکیه که از پیش به روسیه، متحد ایران، نزدیک شده بود، با بهرهبرداری از مسأله همهپرسی استقلال کردستان در عراق، توانست با ایران در مورد سرنوشت کردهای سوریه و طرح «یک نقشه راه» جامع برای منطقه به توافق برسد. در پرتو این توافق تازه، ترکیه اکنون حتی امیدوار است بتواند نیروهای کرد را به شرق فرات بازگردند و «عفرین را از ی. پ. گ پاکسازی» کند.
در سوی دیگر، اما عربستان تحت رهبری محمدبن سلمان، به جای سرمایهگذاری بر زرادخانه عقیدتی وهابیت و گروههای بنیادگرای سنی، بیشتر امیدوار به پیوندهای بازیافتهاش با آمریکا است. پاسخ سرد ریاض به دعوت اردوغان برای شرکت درنشست فوقالعاده رهبران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در این خصوص کاملاً گویاست.
برای ریاض، اولویت منطقهای نه مسأله فلسطین که نفوذ منطقهای ایران است. و برای مهار این نفوذ، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، بیش از هر کشوری در منطقه، روی نگرانیهای اسرائیل در مورد حزبالله و ایران حساب میکند.
در ماه نوامبر برای اولین بار یک مقام مسئول اسرائیلی، یووال استاینیتز، وزیر سابق اطلاعات و وزیر امروز انرژی، در رادیو ارتش اسرائیل از ارتباطات پنهان میان این کشور و عربستان سعودی خبر دارد.
در هرحال، آنچه مشخص است، انفعال عربستان در قبال مسأله بیتالمقدس، فرصتی ویژه برای ترکیه برای احیا نقش و جایگاه منطقهای خود در میان مسلمانان است؛ به ویژه آنکه ماجرا به فلسطین مربوط میشود.
از یاد نباید برد، میان ترکها و فلسطین نوعی رابطه تاریخی طولانی عاطفی برقرار بوده است. فلسطین از سال ۱۵۱۶ تا ۱۹۱۷ تحت قیمومیت امپراطوری عثمانی قرار داشت. و این سلاطین عثمانی بودند که که دیوار ساختمان «قبـﺔ الصخره» را تجدید بنا کرده و دروازههای حرم قدس را بنا نهادند. سو به طور مشخص سلطان عبدالحمید دوم، از بدو شکلگیری جنبش صهیونیسم با اسکان مهاجران یهودی در فلسطین مخالف بودند و به شکل عملی در برابر این موج مهاجرت مانع تراشی کردند.
جایگاه محوری فلسطین در گفتار اردوغان را باید با توجه به همین رویکرد تاریخی و سنتی سلاطین عثمانی نسبت به سرزمینهای فلسطین درک کرد. مسأله فلسطین از ارکانهای پروژه نوعثمانی است؛ و رفتار و گفتار سیاسی اردوغان نشان میدهد که این پروژه، علیرغم شکستهای منطقهای ترکیه در شش سال گذشته، هنوز زنده است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید