این قبیل خواهیم بود.
در همین حال پیام پروفسور بیرکار بە چهل میلیون کرد را، نە اصولا یک اشتباە، بلکە نتیجەی یک بیدقتی دیدم. فکر میکنم منظور ایشان حذف غیرکردها از این شادی نبود بلکە بیان توجهی بە وضعیت سیاسی و آموزشی مردم کرد در منطقە بود.
چون مسئلە سیاسی شدە است، این سئوال برایم پیش میآید کە:
- آیا این چهل میلیون کرد شامل کسانی هم میشود کە در پیشاپیش ستونها و گشتهای نیروهای مسلح دولتی در کردستان ایران شبانە بە خانەهای مردم میریختند و زنان و مردان را بە اسارت میگرفتند تا سپس تحت لوای ”کافر” و ”ضد انقلاب” شکنجە و اعدام کنند؟
- آیا این چهل میلیون شامل همکاران کردزبان رژیم بعث هم میشود کە در عملیات انفال اواخر ١٩٨٠ بیش از ١٨٢ هزارنفر را از بین بردند؟
- آیا برشمردن این تعداد بە معنای حذف غیر کردزبانهایی میشود کە برای آزادی مردم کرد جنگیدەاند و جان خود را بە خطر انداختەاند چنانکە گورهای بسیاری از آنها بە پهنای سرزمین کردستان چە در ایران و چە در کشورهای دیگر بە سمبل پایداری در برابر استبداد و تلاش برای ساختن دنیایی نوین تبدیل شدەاند؟
فکر میکنم سئوالات مطرح شدە بیدقتی پیام را نشان میدهد. اما در اینجا قصد دارم بە همە رو کنم تا دو نکتە بسیار مهم را برجستە کنم:
- یکم، استفادە قدرت از رویدادها و اظهاراتی از این قبیل؛ و
- دوم، اهمیت تداوم تلاش برای حفظ ارزشهای اجتماعی مشترک در بین ملتها و برتری داشتن آنها بر ارزشهای ملی است.
نقد قدرت
کوچَر بیرکار، متولد ۱۳۵۶ در مریوان، با شناسامه ایرانی به نام فریدون درخشانی، استاد ریاضیات در دانشگاه کمبریج انگلستان، برنده جایزه “فیلد”
قدرت نە تنها در شکل نهادهای قابل رؤیت بلکە در بطن پیوندهای گستردە اجتماعی تولید و بازتولید میشود تا برتری یک گروە بر گروهی دیگر را تضـمین نماید. این تعریف از قدرت بسیار شناختەشدەتر از آن است کە اینجا لازم باشد آنرا بازتر کرد. مهم این است کە رویدادها و نظرات بلافاصلە در این کشمکش خود را مییابند و قدرتمندان و گفتمانهای دارای برتری فرهنگی (هژمونی) کە از طریق رضایت عمومی بە دست میآیند، از آنها برای تثبیت موقعیت سیاسی و اجتماعی خود استفادە میکنند. اظهارات آقای مسعود بارزانی کە ”اولین نفر است کە خندە بر لبان او افتاد” نمونەی بسیار خوبی در این زمینە است؛ بە عنوان فردی قدرتمند، ایشان آن جایزە را برای خود مصادرە نمود و آنرا بلافاصلە ملی کرد. در مقابل میتوانم تصور کنم کە این پیام بە تعدادی فارس یا ترکزبان در ایران برخوردە باشد و با استفادە از ارزشهای ملی کە به لحاظ تاریخی عظمت ایران مورد نظرشان را تعریف کردە است، بە پروفسور عزیز تاختە باشند. این عمل بازتولید همان گفتمانهایی خواهد بود کە ”اقلیت” بودن یک مردم و انزوای فرهنگ و تاریخ آنها را تداوم میبخشند. فکر میکنم تا اینجا منظورم را رساندە باشم پس بە مسئلە دوم یعنی حراست از ارزشهای اجتماعی مشترک میپردازم.
در دفاع از ارزشهای مشترک
در مقابل گفتمانهای قدرت و بە همان اندازە مهم در گسترە تاریخ ایران (مثلا در قرن بیست و بیستویکم) ما شاهد مبارزە و تلاش مشترک جنبشها و افراد بودهایم، تلاش برای جا انداختن ارزشهایی چون آزادی، دمکراسی، برابری زن و مرد، جدایی دین از دولت، حق تعیین سرنوشت، آموزش و پرورش دمکراتیک، قانون کار عادلانە، حق اعتصاب و تشکل، لغو زندان سیاسی و لغو مجازات اعدام، ممنوعیت کار کودکان، آزادی زن، آزادی پوشش، آزادی زبان، و تا آنجا کە بە جوامع متنوع ساکن ایران برمیگردد حق تعیین سرنوشت و اتحاد داوطلبانە در خدمت بە چنین ارزشهای اجتماعی.
آزادی گروهی از مردم و داشتن مجلس/دولت محلی (یا هر اسمی کە باید داشتە باشد) و مدیریت اجتماعی و اقتصادی و آموزشی و پزشکی آن توسط خود مردم بە هیچ عنوان در تضاد با آزادزیستن و شکوفایی دیگران در آن سرزمین نخواهد بود. ما یاد گرفتەایم فکر کنیم کە خودمختاری سیاسی کردستان (خودمختاری یا هر اسمی کە بهتر است)، با تمامیت ارضی ایران خوانایی ندارد. اگر بە تاریخ رجوع کنیم این دولتهای مرکزی ایران بودەاند کە ”تمامیت ارضی” را هموارە بە خطر انداختەاند. از معاهدەهای مشهور گلستان و ترکمنچای قرن نوزدهم کە همە میدانیم بگذریم. تحریکات و بیمسئولیتی دولت بعد از انقلاب ایران برای صدور انقلاب بە تجاوز عراق فرصتطلب بە ایران انجامید و عواقبش را همە میدانیم. سال گذشتە در شب قبل از رفراندم کردستان عراق دولت ایران مانوری مشترک نظامی با دولت عراق را در مرز اجرا کرد. اعمال دولت فعلی ایران در سوریە یا در برابر ترکیە را هم میبینیم. این دولت با آنهایی کە قاعدتا باید چشم طمع بە خاک و منابع طبیعی ایران داشتە باشند بیشتر سر سازگاری داشتە است تا با مردم ساکن ایران! والا کردستان ایران چە خواستە است جز حاکمیت محلی؟ نباید از خود سئوال کنیم آیا یک همسایە خوب و دمکراتیک بهتر است یا یک عضو همیشە ناراضی خانوادە؟ بحث در بارە مفاهیمی چون تمامیت ارضی و وحدت ملی کە پایەهای هویت ملی ایرانی را تشکیل میدهند میتواند ادامە داشتە باشد تا ربط آن را با قدرت توضیح داد. همین قدر کافی است بگویم کە اگر میبینیم بە طور عمومی یک غیر کرد از خودمختاری سیاسی محلی کردستان میهراسد و آنرا با سقوط خود برابر میداند، از سر بدجنسی او نیست. ”تمامیت ارضی” گفتمانی است کە از کودکی بە ما تلقین شدە تا خواستهای دیگران را برای آزادیشان در تضاد با سعادت خود بدانیم. بدیهی است کە کارمان بسیار سخت است.
درد مشترک
دهەهاست که برای ارزشهایی کە در بالا برشمردم مبارزە شدە است، و در ابتدا عرض کردم کە بسیاری در این راه آسیب دیدە، زندانی کشیدەاند و جان باختەاند. من تنها برخی از آنها را اینجا یادآوری کردم. در این رابطە لازم است در عباراتی هم کە بە کار میبریم دقت کنیم. ”فارسها” و ”کردها” و ”ترکها” برای مثال نمیتوانند چیز زیادی را برای ما توضیح دهند جز اینکە ابهامات را بیشتر کنند.
چند ماە پیش در مراسمی کە برای زلزلەزدگان غرب ایران و کردستان سازماندهی شدە بود شرکت کردم. در آنجا بە کمکرسانی یک اکیپ پزشکی از دکتران کرد در سال ١٣۵٨ اشارە کردم کە بە کمک مردم بلوچ شتافتند ولی متاسفانە در راە تصادف کردند و جان باختند؛ کمک گستردە مردم دیگر شهرهای ایران بە زلزلەزدگان را ستودم و بە قول شاملو بە ”درد مشترک” اشارە کردم. اینها نمونەهایی گویا از تعهد بە انسانیت بە عنوان یک مفهوم فراتر از ارزشهای ملی بود. اما خود این مراسم را دوستانی برگزار کردند کە نە کردزبان بلکە فارسزبان بودند. آنها کمکمالی جمع کردند، برای حاضرین آواز کردی خواندند و با سازمان دادن این مراسم نمونە بارزی از تعهد بە ارزشهای اجتماعی را نشان دادند.
آگاهی تاریخی در برابر تاریخسازیهای ملی
در پایان میخواهم بە عنوان مورخ بە مسئلە آگاهی تاریخی بە عنوان بدیلی در برابر تاریخسازیهای ملی نیز اشارە کنم. آگاهی تاریخی البتە منکر وجود مردمانی با خصوصیات قومی و مذهبی و فرهنگی نمیشود بلکە بە ما کمک میکند تا آن مردمان و مشکلاتشان را به رسمیت بشناسیم.
معروف کعبی، مورخ، دانشگاە سنت آندروس
آگاهی ملی برای ما پیشینەای خیالی را درست میکند کە بر پایە تفاوت پایەگذاری شدە است. نمیخواهم کە بحث در این رابطە را کش بدهم؛ آن را بە فرصتهای دیگری موکول میکنم. ولی اتفاقی نیست کە تاریخنگاریهای ملی بر دو پایە زبان و تاریخ بە عنوان دو عنصر ایدئولوژیک استوارند. زبان تمایز فرهنگی (و ”نژادی”) را نشان میدهد و به تاریخ برتری فرهنگی و ملی آن زبان و فرهنگ مشروعیت میبخشد. بنابراین فراخوان من بە دقت بیشتر و ادامە تلاش مشترک برای حفظ ارزشهای اجتماعی مشترک است.
نه پیام پروفسور کوچر بیرکار (کوچر=مهاجر / بیرکار=ریاضیدان در کردی) در تضاد با مردم و زبانی دیگر بود و نە او اسم کوچک و فامیلیاش را بە خاطر دشمنی با دیگران انتخاب کردە است. او شایستە حمایت ما است تا قربانی گفتمانهای ملی و قدرت نشود. او همیشە سمبلی خواهد بود برای سیستم آموزش و پرورش مطلوبی کە باید ساخت.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید