سال گذشته همین موقعها، بهترین خبرها در مورد اقتصاد جهان از بیرون ایالات متحده میآمد. چین پس از دو بحران کوچک مالی دوباره کنترل کار را به دست گرفته بود؛ بازارهای نوظهور در حال رونق گرفتن بودند؛ فرانسه داشت با رئیسجمهور جوان و طرفدار بازارش اصلاح قانون کار را جشن میگرفت. در همین اثناء، رشد اقتصادی آمریکا کمرونق بود و از ارزش دلار داشت کاسته میشد. خلاصه، به نظر نمیرسید که رئیسجمهور ترامپ در حال بازگرداندنِ عظمت به آمریکا باشد.
پیش به سوی رکود اقتصادی در سال ۲۰۲۰؟
یک سال پس از این ماجراها، امروز تصویر پیشرو کاملاً متفاوت است. رشد اقتصادی آمریکا در سه ماه دوم سال به ۴,۲ درصد رسیده و با فاصله از رشد ۱,۵ درصدی حوزه یورو و رشد ۳ درصدی ژاپن پیشی گرفته است. نرخ بیکاری آمریکا نیز به پایینترین سطح و عدد ۳,۹درصد رسیده است، در حالیکه نرخ بیکاری در حوزه یورو چیزی بیش از دوبرابر این مقدار است. شاخص بورس اساند پی ۵۰۰ امسال بیش از ۹ درصد بالا رفته است، در حالیکه بازارهای اروپا و ژاپن اندکی سقوط کردهاند و چین هم متحمل ضرر و زیان فراوانی شده است. دقیقاً ۶۴ درصد از آمریکاییها به مؤسسه نظرسنجی گالوپ گفتهاند که حالا زمان خوبی برای پیدا کردن یک شغل مناسب است.
پس آیا اقتصاد ترامپی دارد درست کار میکند؟ با یک هشدار مهم، پاسخ خیر است. اولاً، سیاست تجاری ترامپ بدتر از آنچه انتظار میرفت، درحال پیش رفتن است. ثانیاً، این رشد یکباره و ناگهانی عمدتاً موجی زودگذر و بازتاب کاهش مالیاتی دسامبر گذشته است. اقتصاددانان از همین حالا یک رکود اقتصادی را برای سال ۲۰۲۰ پیشبینی میکنند.
هشدار مذکور مرتبط با سرمایهگذاری شرکتی است. برخی از موارد کاهش مالیاتی واقعاً وحشتناک بودند. در زمانهای که با نوعی نابرابری مهلک و نرخ روبهافول تحرکِ میاننسلی مواجه هستیم، مالیات بر ارث باید افزایش یابد، اما ترامپ آن را کاهش داد. با این وجود، کاهش نرخ مالیات شرکتها در کنار مشوقهایی که برای سرمایهگذاری بیشتر کسبوکارها در نظر گرفته شد باعث افزایش بودجه تحقیق و توسعه، تکنولوژی اطلاعات و سایر ماشینآلات شده است. سرمایهگذاری بیشتر باید بهرهوریِ کارگران را بالاتر ببرد. حتی ممکن است رشد اقتصادی آمریکا را بالاتر ببرد.
ترامپ در حال کمک به کارگران آمریکاییای نیست که مدعی نمایندگی آنهاست. در عوض، او دارد سیستم قانونمحور جهانیای را درهممیشکند که بهترین امکان برای مهار چین است.
اقتصاددانان به پیشبینی نادرست جهشهای بهرهوری شهرهاند. بنابراین نمیتوان این امکان را منتفی دانست که مشوقهای سرمایهگذاری ترامپ درست در زمانی که موج جدیدی از نوآوریهای حوزه آیتی آماده بهرهبرداری هستند، دارند به اقتصاد ضربه میزنند. سنسورها، دوربینها و نرمافزارهای با قابلیت پیشبینی ممکن است همه چیز از بنادر تا شبکههای برق را ارتقاء دهند. برنامههای ترجمه و اپلیکیشنهای مبتنیبر مشارکت و همکاری مانند «اِسلَک» و «دراپباکس» ممکن است کار تیمی را در میان مناطق زمانی گوناگون و ورای موانع زبانی گسترش و رونق دهند.
مسئله آن است که آیا رونق بهرهوری موردانتظار میتواند زیان ناشی از پیامد کاهش مالیاتها، یعنی افزایش زیاد بدهی دولت فدرال را جبران کنند یا خیر. به هر روی، اغلب پیشبینیکنندگان بدبیناند. آن تقریباً یک تریلیون بدهی دولت فدرال باید بازپرداخت شود: کاهش موقتی و ناگهانی مالیاتهای امروز به معنای افزایش مالیاتها در آینده است. به سیاق مشابه، مشوقهای سرمایهگذاری شرکتها نیز موقتی هستند: آنها ممکن است صرفاً موجب سرمایهگذاری شوند و اقتصاد فردا را از شوک و جهش تکنولوژیکیاش بینصیب میکنند. بر اساس این منطق، بسیاری از اهالی والاستریت انتظار دارند پس از این دوران گذرا و موقتی رکودی به وجود بیاید. بنابر برآورد مرکز سیاستهای مالیاتی، کاهش مالیاتها تفاوتی در تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۷ به وجود نخواهد آورد. و هیچ رشدی وجود نخواهد داشت که نابرابری و بدهی بیشتر را جبران کند.
مصائب جنگهای تجاری ترامپ
و تازه تمام اینها بدون درنظرگرفتنِ خطرات و آسیبهای ناشی از جنگهای تجاری ترامپ است. در اروپا، ترامپ متحدان آمریکا را مورد عتاب و خطاب قرار داده است و ممکن است بیشتر از این هم این کار را بکند؛ تنها «دستاورد» موجود بحث بر سر یک قرارداد تجاریِ جدید است که به هر حال پیش از دوران ترامپ نیز پیشنهاد آن مطرح شده بود. در قاره آمریکا، ترامپ مکزیک را تحت فشار قرار داده است که با نسخه جدیدی از نفتا یا پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی موافقت کند که بدتر از نسخه قبلی است، و از کانادا نیز خواسته است آن را امضا کند. بر اساس این قانون، ماشینهای ساخته شده در آمریکای شمالی باید از مجموعه قوانین پیچیده «حداکثر استفاده از توان داخلی» [local-content rules]تبعیت کنند. این امر موجب افزایش هزینه تولید آنها خواهد شد و به زیان اتومبیلرانان آمریکا و رقابتپذیریِ تولیدکنندگان خودروی آمریکایی در بازارهای دیگر خواهد بود.
شی جین پینگ و دونالد ترامپ، رئیسجمهورهای چین و آمریکا- آیا جنگ تجاری چین با آمریکا، به سود مردم آمریکا خواهد بود؟ پاسخ منفی است.
اما بیشترین آسیب از جنگ تجاری آمریکا با چین ناشی میشود. تقاضای اولیه او از چین برای توقف سوبسیددهی به صنایع مرتبط با تکنولوژی پیشرفته هرگز مورد پذیرش دیکتاتوریِ ملیگرایانهای قرار نمیگرفت که خود را وقف سیاست صنعتی کرده است. پیشبینی او مبنیبر آنکه افزایش تعرفهها باعث خواهد شد شرکتها تولیدشان را به داخل خاک آمریکا انتقال بدهند نیز پوچ و مذبوحانه است. اگر تولیدکنندگان از چین خارج شوند، بیشتر احتمال دارد به جای دیگری در آسیا بروند. و حتی اگر برخی تولیدکنندگان هم به آمریکا بیایند، این سود با اشتغالزداییهای ناشی از افزایش تعرفههای ترامپ خنثی خواهد شد، تعرفههایی که هزینهها را برای صنایعی که از مواد و مصالح چینی استفاده میکنند افرایش خواهد داد. بهطور خلاصه، ترامپ در حال کمک به کارگران آمریکاییای نیست که مدعی نمایندگی آنهاست. در عوض، او دارد سیستم قانونمحور جهانیای را درهممیشکند که بهترین امکان برای مهار چین است.
مراحل گوناگون تاریخ اقتصاد با برچسبها و عنوانهایشان به یاد آورده میشوند: رونق اقتصادی دهه شصت، رکود تورمی دهه هفتاد و غیره. دوره پوپولیستی کنونی در ایالات متحده چیزی بهتر از پروژههای پوپولیستی بقیه جاهای دنیا از کار درنخواهد آمد: در بریتانیا که تجربه جهانیزدایی نرخ رشد داخلی را بهشدت پایین آورده است؛ در ایتالیا که وعده وعیدهای پرهزینه و گزاف به رأیدهندگان ممکن است موجب یک بحران بدهی شود.
تعجب نکنید اگر پوپولیستها موقتاً محبوب هستند: بههرحال، محبوبیت چیزی است که آنها بیشتر از هر چیزی خواستار آن هستند. اما به یاد داشته باشید در همه جا و در سرتاسر تاریخ، در نهایت نقاب از چهره جنون پوپولیستی برداشته میشود.
منبع: واشنگتن پست
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید