س از درگذشت آیتالله خمینی، آیتالله خامنهای به سه دلیل سیاست ضدآمریکایی وی را ادامه داد.
حق نشر عکسGETTY IMAGES
اول اینکه وی خود را وارث جهانبینی آیتالله خمینی میدید. در عین حال با وجود فضایی که در زمان حیات آقای خمینی ایجاد شده بود موضوع مذاکره با آمریکا و بهبود روابط با آن کشور به یک تابوی سیاسی و شرعی تبدیل شده بود.
دلیل دومی که آقای خامنهای را به شدت نسبت به عادی شدن روابط با آمریکا نگران میکند این است که نزدیکی دو کشور تهدیدات جدی برای سیستم سیاسی ایران در پی دارد. باب رفت و آمدها بین دو کشور در مقیاس وسیع باز خواهد شد و تبادلات فرهنگی نهایتا ممکن است به نفوذ چشمگیر فرهنگ آمریکائی و سکولار و در نهایت به تهدیدی برای پایههای ایدئولوژیک سیستم سیاسی ایران منجر گردد.
در ضمن رابطه با آمریکا، به خصوص گسترده شدن همکاریهای سیاسی و اقتصادی، میتواند به اوج گیری قدرت و نفوذ تکنوکراتها در جامعه، که عمدتا یا سکولار هستند و یا معتقد به اسلام لیبرال، بیانجامد.
حق نشر عکسGETTY IMAGES
سوم، با توجه به تجربه کودتای ۲۸ مرداد که توسط آمریکا طراحی و حمایت مالی شد این نگرانی همواره در بین محافظهکاران ایران وجود دارد که با باز شدن پای آمریکائیها به ایران، مامورین سازمانهای اطلاعاتی آن کشور، تحت پوششهای مختلف، تلاش کنند که با ناراضیان داخل ایجاد رابطه کرده و علیه حکومت دست به توطئه و یا حداقل جاسوسی بزنند.
از سوی دیگر، نگاه خصمانه آمریکا به ایران نیز تنها به خاطر حملات لفظی رهبر ایران و محافظهکاران و شعار مرگ بر آمریکا نیست. از دهه ۱۹۵۰ محور اصلی سیاست آمریکا را در منطقه خاورمیانه را دو موضوع شکل میداده است. اول، ثبات در عبور نفت، و دوم امنیت اسرائیل. از این رو آمریکا تحمل کشوری را که منافع آنرا در منطقه و امنیت اسرائیل را تهدید کند ندارد. ایران در هر دو مورد برای آمریکا خطرساز است، نه تنها در حرف بلکه در عمل.
حق نشر عکسGETTY IMAGES
اما اروپا هم روابطش با ایران در نوسان بوده و ثبات نداشته است.
در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی وی تلاش کرد که ایران را از انزوائی که در دوران جنگ با عراق دچار آن شده بود خارج کند. اما نهایتا، با صدور حکم دادگاه میکونوس در سال ١٩٩٧ (نام رستوران یونانی در برلین که در سال ١٩٩٢ بر اثر حمله افراد مسلح به آن محل سه تن از رهبران کرد مخالف کشته شدند) حکومت ایران متهم به دست داشتن در عملیات مذکور شد و متعاقبا روابط ایران با آلمان و بلافاصله با کل اروپا به وخامت گرائید. در یک اقدام هماهنگ، همه کشورهای اروپائی سفرای خود را از ایران فرا خواندند و ایران نیز مقابله به مثل کرد. با روی کار آمدن محمد خاتمی، پس از ماهها مذاکرات فشرده، سفرای اروپا به ایران بازگشتند.
با فاش شدن برنامه هسته ای ایران در سال ٢٠٠٢ درگیری ایران با غرب وارد فاز جدیدی شد. سه کشور اروپائی، بریتانیا، فرانسه و آلمان برای حل بحران، با ایران وارد مذاکره شدند. اما فشار واشنگتن و اصرار بر سیاست "غنی سازی صفردر داخل ایران"، مذاکرات را پیچیده کرد.
جک استراو، وزیر امور خارجه وقت انگلیس که ریاست هیئت مذاکره کننده انگلستان را بر عهده داشت در سال ٢٠١٣ گفت: "ما داشتیم با رعایت احترام به جائی می رسیدیم ... (اما) آمریکائیها فرش را از زیر پای خاتمی کشیدند." جان ساورز، یکی از مذاکره-کنندگان انگلیسی که بعدا به ریاست سازمان اطلاعاتی MI۶ انگلستان رسید در سال ٢٠٠۵ در لندن به یکی از مذاکره کنندگان ایرانی گفت که واشنگتن تحمل چرخیدن حتی یک سانتریفوژ را در ایران ندارد. تحت فشار آمریکا مذاکرات اروپا با ایران از هم پاشید و سالهای پر تنش بین ایران و غرب و اعمال تحریم ها بر ایران آغاز شد.
حق نشر عکسGETTY IMAGES
یک واقعیت را نمی توان از نظر دور داشت و آن اینکه داشتن رابطه دوستانه با غرب به عنوان یک بلوک سیاسی، همزمان با خصومت و درگیری دائم با رهبر آن بلوک، یعنی آمریکا، عملی به نظر نمی رسد.
آمریکائیها در زمان اوباما دست از اصرار بر غنی سازی صفر کشیدند و با ایران به توافق هستهای دست یافتند. دلیل این امر این بود که جناحی که آن روز سکّان سیاست خارجی آمریکا را در دست داشت معتقد بود که انتهای بحران هستهای، اگر لاینحل بماند، به جنگ منجر میشود. از طرف دیگر اوباما استدلال میکرد که توافق هستهای باعث خواهد شد که میانهروها در ایران دست بالا را پیدا کنند و نهایتا رفتار ایران معتدلتر شده و نیز راه برای بهبود روابط باز شود. اما بر خلاف انتظار وی، آیتالله خامنهای بلافاصله راه هر نوع مذاکرهای را بست. اشتباه محاسبه آیتالله خامنهای در آنجا بود که منطقا ممکن نبود که ایران و آمریکا در چندین جبهه به شدت با هم در تضاد و درگیر باشند، مذاکرهای هم برای کاهش تنش صورت نگیرد و در آن وضعیت پرتنش توافق هستهای با آمریکا پایدار بماند، حتی اگر بجای دونالد ترامپ شخص دیگری ساکن کاخ سفید میشد.
حق نشر عکسGETTY IMAGES
وضعیت امروز اینگونه است که بنا به گفته مقامات اروپائی، اتحادیه اروپا در صدد است با براه انداختن یک سازوکار ویژه برای معاملات با ایران، با تحریمهای آمریکائی علیه ایران مقابله کند. هر چند که اروپا موضوع منافع امنیتی و استقلال سیاسی خود را در اتخاذ چنین سیاستی منظور میکند، با این حال نهایتا این حرکت، در چشم دولت آمریکا، به ارجحیت دادن ایران بر آمریکا تعبیر میشود. همانقدر که اروپا میگوید مصمم است مانع از فروپاشی برجام شود آمریکا هم تهدید کرده که شرکتها و بانکهائی را که از سازوکار ویژه اروپا برای کار با ایران استفاده کنند تحریم خواهد کرد. معنای ساده حرف آمریکا به اروپائیها این است: بین معامله با ایران و آمریکا یکی را انتخاب کنید.
حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionعلی اکبر صالحی
علیرغم تاکید مداوم سه قدرت اروپائی، آلمان، فرانسه و بریتانیا، بر راهاندازی سازوکار ویژه برای معامله با ایران آخرین خبرها قدری نومید کننده است. به گزارش رویترز "به نظر میرسد فتیله آن بلندپروازی ها (از سوی اروپا) پائین کشیده شده است." گزارش، از قول چهار دیپلمات مطلع میافزاید: "چهار دیپلمات مزبور گفتهاند که بطور واقع بینانه سازوکار ویژه تنها میتواند برای معاملات کوچک که برای دولت ترامپ قابل تحمل است مورد استفاده قرار بگیرد." این موارد شامل "اقلام انساندوستانه و محصولات کشاورزی" خواهد بود. یک دیپلمات دیگر به رویترز گفته است که سازوکار مزبور قابل استفاده برای معاملات بزرگ از قبیل نفت نخواهد بود. وی اضافه کرده است که تلاشهای اروپا جنبه "سمبولیک" دارد و نهایتا تصمیم ایران برای ماندن یا خروج از برجام باید بر اساس محاسبات سیاسی خود آن کشور صورت بگیرد نه اقدامات اروپا.
وضعیت بغرنج به وجود آمده بار دیگر صحنه آزمایش کارآئی تز "غرب منهای آمریکا" است. آیا اروپا دست به یک اقدام واقعی در جهت مقابله با آمریکا خواهد زد و یا به یک اقدام نمایشی برای نگاه داشتن ایران در برجام بسنده خواهد کرد؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید