اولین جام
اولین قهرمانی ایران در ورزشگاه امجدیه رقم خورد. پیروزی بر اسراییل. شادی ملی با بوق ماشینها و رقص در خیابانها و دعوت بازیکنان به کاخ نیاوران. عزیز اصلی، دروازهبان تیم ملی به شاه گفت: "اعلیحضرت ما خونه مونه نداریم."
پس از پایان مراسم، تیمسار خسروانی از اصلی پرسید: "مگه نگفتم هر چه میخواهید به خودم بگویید. این چه طرز صحبت بود. یعنی چی خونه مونه نداریم؟ ضمناً شما که هفته قبل یک خانه گرفتی."
دروازهبان تیم ملی در جواب گفت: "آپارتمان که خانه نمیشود. ما خانه حیاطدار میخواهیم."
اصغر شرفی که این خاطره را برای خبرگزاری ایسنا تعریف کرده، در ادامه میگوید: "اونجا فهمیدیم اصلی بدون اطلاع ما از خسروانی آپارتمان گرفته. گفتیم پدر سوخته تو خونه گرفتی و به ما نگفتی؟"
مراسم فراوانی برگزار شد. از جمله در مجلس شورای ملی. جشنی هم با اجرای حمید قنبری "صدای پرطرفدار رادیو" در موسسه کیهان برپا شد. با حضور رییس مجلس و سپهبد اویسی، فرمانده ژاندارمری.
فهرست طولانی پاداش و جوایز به ملیپوشان، حتی اهدای مصالح رایگان از سوی رییس کارخانه سیمان را هم شامل میشد. بیاتی سرمربی تیم ملی میگوید: "تا دو ماه اینور و اونور بودیم. به بچهها پیکان دادند. ساعت دادند. هر روز یکجا دعوت بودیم."
با این قهرمانی بود که نشریات متوجه شدند عکس مشترک خوانندگان و بازیگران سینما با فوتبالیستها، باعث افزایش فروش میشود.
حق نشر عکس.
نخستین ترانههای فوتبالی هم پس از کسب این جام، روی صفحات گرامافون و نوارهای کاست تکثیر شد. اولین ترانه فوتبالی را ویگن برای کمپانی آپولون (برادران بیبییان) خواند.
ایرج جنتی عطایی هوادار تیم فوتبال هما که به اتفاق واروژان از تماشاگران فوتبال در امجدیه بودند، شعر بچهها متشکریم را مینویسد.
روی قاب کاست، تصویری از امجدیه بود با حضور خود ویگن و غلام وفاخواه مهاجم تیم ملی.
۱۱ نفر مرد جوون واسه بازی میان میون * دو دروازه با یه زمین آی بچهها گل بزنین
پشت بدین به پشت هم همدیگه رو داشته باشین
وقتی بازی شد تموم سه چار تا گل کاشته باشین
وقتی توپ گرد و زمینم درازه * بچهها گل بزنین تو دروازه
ما مثل یک قهرمان از شما اسم میبریم * بچهها متشکریم بچهها متشکریم
غیر از ترانه ویگن، آهنگ پر شور دیگری هم خوانده شد. منتسب به خانم دلکش که نسخه به جا مانده از آن کیفیت پایینی دارد و اطلاعاتی از مشخصات اثر موجود نیست:
دل تپد از شادیتان اشک من از دیده روان
گل زدی ای قهرمان، آفرین قهرمان
شد شکوفا گل آرزو، بچهها متشکریم
رو به دروازه زد بوسهها، بچهها متشکریم
من بنازم به آن ضرب پا، بچهها متشکریم
نشریات غیر ورزشی نیز عشق پر شور جامعه به فوتبال را دنبال کردند. حتی مجله زن روز خرداد ۱۳۴۷ مینویسد: "ده روز تمام قلب ملت همراه توپ در میدان امجدیه میچرخید. این قهرمانان کیستند؟ درباره زندگی، زن و خانواده چگونه میاندیشند؟"
در سرمقاله زن روز آمده: "اینک کلمه انگلیسی فوتبال، کلمه ملی ماست. وجود مرد میراثی است از زن، این سخن را از همایون بهزادی شنیدیم که بخت و اقبالش همایون باد."
جامی که مفت پرید
حق نشر عکس.
جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۸۴ فرصتی ایدهآل برای ایران بود تا جامی که ۱۹۸۰ به خاطر شروع جنگ از دست داده بود را تصاحب کند. اما تیم شایسته ایران بدون باخت، در رده چهارم ایستاد.
بازی نیمه نهایی با عربستان، در حالی که ایران یک بر صفر پیش بود و در آستانه صعود به فینال، شاهین بیانی دروازه خودی را باز کرد.
دور تا دور ورزشگاه سنگاپور ۹۰ چراغ نصب شده بود که در هر دقیقه یکی خاموش میشد تا در دقیقه ۹۰ هیچ چراغی روشن نباشد.
ایران یک گل زده بود و ۸۷ چراغ خاموش شده بود که شاهین بیانی دروازه ایران را باز کرد.
بازی به ضربات پنالتی کشید. ناصر ابراهیمی سرمربی تیم ملی تصمیم گرفت بهروز سلطانی را در وقت اضافه بیرون بکشد تا حافظ طاحونی درون دروازه بایستد.
سلطانی به خبرگزاری ایسنا میگوید: "طاحونی دو دقیقه هم برای تیم ملی بازی نکرده بود. بچهها گفتند نرو بیرون. اما نمیتوانستم نروم. هر کس از بغلم رد میشد غر میزد و میگفت بیرون نرو. حافظ یک توپ را هم درست نپرید."
فضای تلخی بر تیم ملی حکمفرما شد. پاداش خانه که وعده داده شده بود، پرید. سلطانی میگوید: "ابراهیمی مرا در آغوش کشید و گفت اشتباه کردم. جای خانه، نفری یک دستگاه ویدئو با خودمان آوردیم. ممنوع بود و جرم تلقی میشد اما در فرودگاه ما را نمیگشتند. کارکنان گمرک چشمشان را بستند."
بازی رده بندی برای تیم بی روحیه ایران مقابل کویت نیز به پنالتی کشید. این بار سلطانی تعویض نشد اما باز هم هر پنج ضربه حریف وارد دروازه شد تا ایران به عنوان چهارم بسنده کند.
در فینال، عربستان خیلی زود به گل رسید و با برتری ۰-۲ مقابل چین برای اولین بار فاتح جام ملتهای آسیا شد.
تیم موفقی که تحقیر شد
حق نشر عکس.
پس از بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول، چهارده بازیکن تیم ملی با صدور بیانیه کنارهگیری کردند. نه خداحافظی، بلکه استعفا. در حالی که با پایان هر تورنمنت، ماموریت بازیکنان به پایان میرسد و استعفای بازیکن بی معناست.
تیم ملی با بازیکنانی گمنام در جام ملتهای ۱۹۸۸ به مقام سوم رسید. اما هوادارانی که از حذف ستارههایشان ناراضی بودند و رسانههایی که آبشان با دهداری در یک جوی نمیرفت، شدیداً به او میتاختند.
کیهان ورزشی خطاب به دهداری نوشت: "از جهل مرکب بیرون بیا زیرا تیم ملی ضعیفترین و بی کلاسترین بازیهای ۳۰ سال گذشته را به نمایش گذاشته. نمایش از نوع هندی. بازیکنها همه ناتوان بودند و مطمئنیم عمرشان با پایان سرمربیگریات به سر خواهد رسید."
اما دوران برخی از آن بازیکنان نه تنها پس از دهداری به سر نرسید بلکه دهسال بعد بازی در جام جهانی ۱۹۹۸ را هم تجربه کردند.
در بازی با عربستان، کیهان ورزشی با انتقاد از اعتراض دهداری به داور نوشت: "مربی تندخوی ایران چه توجیهی میتواند برای این حرکت زشت و غیر انسانی، نااهلانه و غیراخلاقی داشته باشد و کمبودهای فنی و شخصیتی خود را متوجه دیگران سازد؟"
این مجله معتقد بود: "دهداری سرش را زیر برف خودفریبی فرو کرده. او عامل بی ارزش شدن ارزشهاست و چون خودخواه است و تنگ نظر، لذا، بر مسئولین امر است تا هرچه زودتر مانع فروریختن ارزشها شوند و کار را به کسانی بسپارند که پاسدار ارزشهایند."
عبدالصمد مرفاوی میگوید با وجود عنوان سومی در جام ملتها، بسیاری ما را مقصر میدانستند که جای ستارههای مستعفی را گرفتهایم.
بی انضباطترین تیم
حق نشر عکسGETTY IMAGES
جام ملتهای ۲۰۰۰ پر حاشیهترین دوره برای ایران در تاریخ جام ملتهای آسیاست.
اخبار مداومی از بی انضباطی، نافرمانی و شب زنده داری برخی بازیکنان تیم ملی منتشر میشد. با این حال نتایج تیم ملی خوب بود و پیروزی بر کره جنوبی میتوانست ملیپوشان را به نیمه نهایی برساند.
ایران ۰-۱ پیش بود. علی دایی در نودمین دقیقه روی ارسال کرنر کره، تصمیم گرفت به صورت آکروباتیک توپ را دور کند اما اشتباه کرد و توپ مقابل پای کیم سانگ سیک افتاد تا دروازه ایران را باز کند. کره در وقت اضافه گل برتری را زد و ایران حذف شد.
جلال طالبی سرمربی وقت تیم ملی میگوید: "یکی از خبرنگاران اماراتی گفت چند تا از بازیکنان ایران ساعت ۴ صبح به اشتباه به هتل خبرنگاران آمده بودند و پولی برای برگشتن نداشتند و ما برای آنها تاکسی گرفتیم. من اگر از این موضوع خبر داشتم آن بازیکنان را به میدان نمیفرستادم."
اسماعیل حلالی از بازیکنان آن تیم میگوید: "طالبی مقصر نیست. در فوتبال ما چنین آدم هایی نمیتوانند کار کنند. او حرفهای فکر میکرد و معتقد بود بازیکن باید رفتار حرفهای را بلد باشد. تیم ملی با آن نفرات، پاسخگوی این رفتار نبود و یک رفتار خشن را میطلبید."
تیمی که حقش پایمال شد
حق نشر عکسGETTY IMAGES
ایران در نیمه نهایی جام ملتهای ۱۹۹۶ با مسئله داوری و نادیده گرفته شدن پنالتیاش از راهیابی به فینال باز مانده بود. این داستان در جام ۲۰۰۷ هم تکرار شد.
جامی پر ماجرا برای ایران که میتوانست قهرمان شود اما به مقام سوم رسید. در بازی با عمان، رحمان رضایی و علی بداوی که از اردوی اتریش با هم درگیر بودند، این بار به صورت فیزیکی به همدیگر ضربه زدند. داور میتوانست هر دو را اخراج کند اما صرفنظر کرد.
ایران که ۰-۲ از عمان عقب بود، توانست در دقیقه ۹۴ گل مساوی را بزند. وضعیت جدول طوری شد که ایران اگر آن بازی را نمیبرد، از دور مسابقات حذف میشد.
محمد علوی درباره نیمهنهایی مقابل چین میزبان میگوید: "خطا روی علی کریمی پنالتی و اخراج داشت که داور نگرفت. من هم موقع تعویض به کمک داور به عربی گفتم که خدا پدر و مادرت را نیامرزد. او هم به داور انتقال داد تا بیاید و مرا از روی نیمکت اخراج کند."
علوی همچنین به ایسنا گفت: "از این اخراج خیلی ناراحت شدم. چون دیدار ردهبندی مقابل بحرین را از دست دادم. در حالی که به خاطر همسر ایرانیالاصل بحرینیام خیلی دوست داشت مقابل بحرین بازی کنم."
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید