تعبیر «مترجم درستکار» از خود اوست که میتوان از خلال دیدگاههایش در برخی مقدمههای آثار و بعضی گفتوگوها، به نشانههایی از آن رسید. از جمله، تأکید هماره او به ضرورت خوگیری یک مترجم با متن و نثر فارسی، از کهن تا نمونههای معتبر معاصر، و تقویت و پیوستهداری این ارتباط. شاید به همین دلیل باشد که بهرغم دههها دوری از وطن فارسی، رابطهای بس نزدیک با زبان این وطن دارد و آنچنان که خود معتقد است و میگوید، میکوشد هر اثر را، در چارچوب زبان خود اثر، بهگونهای ترجمه کند که اگر آن را نویسندهای فارسیزبان مینوشت، آنگونه مینوشت.
وگرنه امروزه چند مترجم میتوان پیدا کرد که چنین عبارتی را در نثر ترجمه بیافریند: «و مانع میشد منی که وانهاده دنیا بودم دنیا را وا نهم»؟ آیا گزاره «وطن من زبان من است» معنا و برآیندی جز این دارد، آن هم برای مترجمی که پس از اینهمه سال زندگی در فرانسه، هنوز ایران را "معشوق خود" میداند و میگوید "من اغلب خواب تهران را میبینم..."؟
نشانه دیگر، وسواس او در عمل آوردن ترجمه است بهسان خمیر نان خوشعطر خانگی که ورز دادن میخواهد و رها کردن و دوباره سرکشی و وارسی و سپس چسباندن به تنور.
آنچنان که میگوید، با تسلطش بر چندین زبان، پس از پایان گرفتن ترجمه هر اثر به سراغ ترجمههای آن در زبانهای دیگر میرود برای مطابقت دادن و سپس رها میکند و فاصله میگیرد تا دو سه ماه شاید، و دوباره بازنگری از نو و بعد، سپردنِ فروتنانه به دست ویراستار متخصص و باقی ماجرا.
از اینها که بگذریم، مترجمی که ترجمه را با زبان فرانسه آغاز کرده و سپس به انگلیسی پرداخته و بعدها، به دلیل خواست و اشتیاق همسر آلمانیاش، از فراگیری زبان آلمانی در حد ترجمه سردرآورده و تازه در دهه پنجاه زندگیاش رفته سراغ زبان دشوار روسی، آن هم چنان کوشا به قصد ترجمه ادبی، به خودی خود احترامانگیز است چه رسد به اینکه باعث شود شماری از درخشانترین آثار ادبیات کهنهنشونده روسی را به فارسی او بخوانیم یا به فارسی او «نیز» بخوانیم.
پیشخان
پیکار با سرنوشت
حق نشر عکسNILOOFARPUB.COM
مهم نیست نامش «پیکار با سرنوشت» امروز باشد یا «زندگی و سرنوشت» سال ۱۳۷۷، مهم این است که این رمان حجیم و نامدار واسیلی گروسمان، نویسنده و روزنامهنگار روسی، پس از سالهای طولانی نایاب بودن و چندین سال پشت سد سانسور ماندن، عاقبت به بازارکتاب ایران راه یافته است.
سال ۱۳۷۷ سروش حبیبی ترجمه این رمان را به انتشارات دولتی سروش سپرد و بیدردسر درآمد، اما مدتی بعد "جلوی انتشار آن گرفته شد" و ماند تا ده سال بعد که حبیبی نسخه بازترجمه آن را به نشر نیلوفر بسپرد. اما باز سالهای سال، "بدون اینکه اعلام کنند چرا"، معطل و بلاتکلیف ماند و حالا، بیست سال پس از نخستین انتشار، چاپ تازه آن در دسترس است.
عجیب آنکه موضوع این رمان تاریخ نبرد استالینگراد و جنگ جهانی دوم است با مضمونی انتقادى عليه نظام استالينى. اغلب آثاری که سروش حبیبی از ادبیات روسیه به فارسی برگردانده، مربوط است به قرن نوزدهم اما «پیکار با سرنوشت» اثری تاریخی است از ادبیات قرن بیستم روسیه و آنچنان که خود او به وصف این اثر در «فرهنگ آثار» اشاره میکند، آن را «جنگ و صلح قرن بیستم» مینامد.
واسیلی گروسمان از نویسندگان مشهور معاصر روسیه در زمان اتحاد جماهیر شوروی بود که در آغاز حمله ارتش آلمان نازی به روسیه در سال ۱۹۴۱ میلادی، با کارنامهای شامل چندین مجموعهداستان و رمان، بهعنوان خبرنگار جنگی در نبرد حاضر میشود و گزارشهایی کمنظیر مینویسد و بهواسطه آنها شهرتش دوچندان میشود.
جنگ که پایان میگیرد، گروسمان با ذهنی پریشان از مشاهده فجایع جنگ و با قلبی اندوهناک بر اثر از دست دادن مادرش در جنگ، توجهش به موضوع مقایسه انتقادی شوروی با آلمان نازی جلب میشود. نتیجه این تأمل و تحقیق برای او قاطعانه است: استالین چیزی از هیتلر کم ندارد. و چنین میشود که آتش رمان «زندگی و سرنوشت» برای بیان این اعتقاد در ذهنش شعله میکشد.
از این زمان جدال حکومت و دلبستگان حکومت با این نویسنده آغاز میشود. او را خائن مینامند و "لجنمالکننده تصویر تابناک مردم نجیب شوروی" وصفش میکنند و حزب کمونیست به او اعلام میکند که رمانش تا دویست یا سیصد سال دیگر هم منتشر نخواهد شد!
حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionحزب کمونیست شوروی به واسیلی گروسمان میگوید که رمانش تا دویست یا سیصد سال دیگر هم منتشر نخواهد شد
با این حال او عقب نمینشیند و به تلاشش برای انتشار این رمان ادامه میدهد. مأموران ک.گ.ب به خانهاش یورش میبرند و هر چیز مربوط به این کتاب حتی نوار ماشین تحریر گروسمان را معدوم میکنند.
گروسمان یک سال و نیم پس از این واقعه بر اثر بیماری سرطان در ۵۹ سالگی میمیرد، اما آرزوی انتشار رمانش با او در گور نمیماند. آندره ساخاروف معروف و ولادیمیر واینوویچ (دیگر نویسنده معترض روسی که همین امسال درگذشت و ترجمه چند اثر او به فارسی خوب آبتین گلکار در ایران منتشر شده) با همکاری هم نسخهای مخفی از این رمان را به خارج از شوروی منتقل میکنند و سرانجام شاهکار واسیلی گروسمان برای اولینبار در غرب با عنوان «زندگی و سرنوشت» منتشر میشود، پیش از آنکه اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشیده باشد.
ظاهراً از واسیلی گروسمان کتاب دیگری به فارسی منتشر نشده، اما درباره خود او میتوان به مقاله «واسيلی گروسمان» نوشته رابرت چندلر مراجعه کرد که یکی از ۳۵ مقالهای است که سال گذشته به انتخاب و ترجمه عبدالله کوثری در کتاب «دعوت به تماشای دوزخ» در انتشارات فرهنگ نشر جاوید منتشر شد.
ترجمه جدید سروش حبیبی از رمان «زندگی و سرنوشت» در ۸۲۴ صفحه با عنوان «پیکار با سرنوشت» در نشر نیلوفر منتشر شده و قیمت آن بهقدری است که دست خواستاران آن را ممکن است بلرزاند. ۱۲۰ هزارتومان برای اغلب کتابخوانان در اوضاع کنونی سنگین به نظر میرسد، اما از اهمیت این رمان و نام سروش حبیبی بر جلد آن هم بهسادگی نمیتوان گذشت. بعید نیست ناشر هم به همین موضوع چشم داشته باشد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید