بازی ترامپ با حاکمیت
حمید آصفی
تاریخ : ۱ مهر ۹۸
مقاله شماره ۱۴۱
رئیسجمهور آمریکا:
آمادهام تا طرح پیشنهادی ایران برای ایجاد ثبات و آرامش در منطقه خلیج فارس را بشنوم.
برنامهای برای دیدار با او ندارم، اما همیشه حاضرم.
اوضاع ما بسیار خوب است، اما اوضاع آنها خوب نیست.
دوست دارم شاهد آن باشم که ایران کشوری فوقالعاده شود.
روحانی : با شعار و طرح ائتلاف امید و ابتکار صلح هرمز به نیویورک میرویم.
چرایی مواضع ترامپ
آنچه احتمالاً در ورای جار و جنجال خبریِ رسانهها حقیقت دارد، این است که: ترامپ دارد حاکمیت ایران را بازی میدهد، و وقت را، در راستای کشاندن ایران به نقطهی تسلیم، میکُشد. او میخواهد حاکمیت ایران را، که با چشمِ خویش فروپاشی در همه ابعاد را شاهد است، و اعتراضات و قیام مردم در آینده را بو میکشد، عاصی کند، تا دست به عملیاتِ زیانبارِ نظامی در منطقه بزند، و اروپائیان را بترساند، و همهی کشورهای قدرتمند جهان را به ائتلاف ضد حاکمیت بکشاند. و این عاصی شدن، و دست به عملیات تخریبی زدن، در راستای هدف ترامپ در این مرحله است، که عبارت است از: نشان دادنِ قدرتِ بالقوه تخریبیِ حکومت ایران برای منطقه در آیندهای نه چندان دور!
آرامش ظاهراً عجیبِ ترامپ برای تحلیلگران،، به دلیل هراسِ وی از قدرتِ تخریبیِ نظامی حکومت ایران در منطقه نیست، و چه بسا تخریب منطقه خود امکان جدیدی است برای شرکتهای بزرگ بازسازیِ غربی و کسب میلیارها دلار برای امریکا، و نیز ترسیدن کشورهای عربی، و بیش از پیش به حمایت امریکا وابسته شدن.
در حقیقت، آرامشِ ترامپ به این دلیل است که: او فعلا و امروز! ضرورتی برای حملهی به ایران نمیبیند. او هر روز حرف از صلح میزند، و خود را متعهد به برنامهی انتخاباتی خود نشان میدهد، و به همه نشان میدهد که علیرغم عملیات نظامیِ تخریبیِ حاکمیت ایران و نیروهای وابسته نیابتی اش، او همچنان خواهان مذاکره است، و اصلا قصد "تغییر رژیم" را ندارد، و تنها خواهان "تغییر رفتار" حکومت ایران است، و این سیاستِ ترامپ، بهترین سیاست ممکن در مسیرِ "تحریمِ حداکثری برای تسلیمِ یک حاکمیتِ وابسته به نفت" است.
اکنون، این تاجرِ پیر، که سیاستِ تحریم حداکثری او دارد نقش خود را بدون هیچ هزینه و جنگی به خوبی تحقق میبخشد، با اضافه وقت روبرو شده، و بدون هیج دغدغهای، به بازیِ توئیتری خود با ظریف مشغول است! تا آن لحظهی موعودِ ترامپ فرا برسد، همان لحظهی "تسلیم" حکومت ایران، و این بار تسلیمی بد با سر کشیدنِ "خمرهی زهر"، که بیشک، برخلافِ "جامِ زهر" پذیرش قطعنامه، سخت کشنده است!
ترامپ، تا زمان انتخابات بعدی امریکا در سیزده آبان ۱۳۹۹، هنوز سیزده ماه دیگر فرصت دارد، و او مطمئن است که، این وضعیت فاجعهبار اقتصادی، به زودی حاکمیت را به پذیرش یک تسلیم بد خواهد کشاند. به خصوص آن که، حاکمیت خود حس کرده است که، ایران اکنون به یک انبار باروت تبدیل شده است، که با جرقهای منفجر خواهد شد. از طرفی، حتی اگر طرح تحریم حداکثری موفق نشود، و جنبش مردمی هم، بر اثر کرختی موجود و سرکوبِ امنیتی، در صحنه حاضر نشود، ترامپ در نهایت کار، در پنج ماه آخر دوران اول ریاستِ جمهوری خود، به بهانهای خودساخته، حملهی نظامی به ایران را آغاز خواهد کرد. پس، او در حال حاضر، هیچ ضرورتی را برای حملهی نظامی حس نمیکند.
خلاصه آن که، این بار حکومت ایران گیرِ بد کسی افتاده است! و همهی ما به خوبی میدانیم که: او سیاستمدار نیست، که به مصلحتهای سیاسیِ معمول تن دهد. او تاجر موفقی بوده است، از آن تاجران ریسکپذیر، و نه محافظهکار. او با توجه به موفقیت گستردهی تجاری خویش، فقط "موفقیت" را میفهمد، و فقط و فقط به دنبال "تسلیم" حاکمیت ایران است، و نه صلح با ایران! او مذاکره را برای "تسلیم" میخواهد، همین و بس! و در طرفِ مقابل، حاکمیت ایران هم، مذاکره را نه برای "صلح پایدار"، بلکه فرصتی برای گسترشِ نفوذِ خود در منطقه، و پنهانی و چراغ خاموش اتمی شدن، به بهای قربانی کردنِ اتمی شدن علنی به صورتِ مقطعی، میداند. پس هیچ صلحی در کار نیست، و دو طرف در دل، برخلافِ زبان، تنها به پیروزیِ استراتژی خود فکر میکنند.
در این میان اما، یکی متکی به بزرگترین قدرتِ اقتصادی و نظامیِ جهان است، و دیگری متکی به اقتصادی فروپاشیده و قدرتِ نظامیِ مونتاژی و خریداری شدهی ردهی چندمی، و درگیر با جنبشی در حالِ اوجگیری. و نتیجهی این نبردِ سخت نابرابر، از پیش معلوم است!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید