چه کسی از این محموله خطرناک خبر داشت و چه کسی مقصر خرابی حاصل از آن است؟
اول زمین لرزید، خیلی ضعیف، تقریبا نامحسوس. نگاهی به اطراف این حس را تایید کرد. کمدهای داخل خانه میلرزیدند.
یک ثانیه، دو ثانیه، سه ثانیه، بعد متوقف شد. یک لحظه سکون، و بعد فرود آمد - انفجاری زمینشکاف.
این بار تمام بنا لرزید، ولی هیچ چیزی مثل صدایش نبود. این تازه در ۱۰ کیلومتری محل انفجار بیروت بود.
دویدنی غریزی به سوی پنجره برای دیدن دودی که از سمت پایتخت میآمد. بعد، دور شدنی غریزی - اگر انفجار دیگری هم بود چه؟
برای بسیاری، این گوشخراشترین انفجاری بود که به عمرشان شنیده بودند، و در بیروت، در خاطره مردم انفجارهای زیادی نقش بسته است.
قابل کلیکتخریب انبارهای بندر بیروت در اثر انفجار
پنجم اوت ۲۰۲۰
نوامبر ۲۰۱۸
در جاده منتهی به بیروت از سمت شمال، آمبولانسها از میان ترافیک سنگین لاکپشتوار در راه بودند - موجی از خودروسواران میخواستند خودشان را به محلههای اطراف برسانند، از حال دوستان و خویشان جویا شوند، و آنها را از محل دور کنند.
در جهت مخالف، خودروها به سرعت از دوزخ میگریختند.
ترافیک متوقف شده بود، وحشتناکترین خبرها از رادیو و تلفنها میرسید - پر شدن بیمارستانها، هزاران مجروح، و آتشی شعلهور.
ارتش آنهایی را که به سمت بیروت میراندند مجبور کرد دور بزنند، یا اگر بخواهند پیاده به راهشان ادامه دهند.
در آخرین تکه راه پیش از ورود به شهر، خرده شیشه زیر پا صدا میکرد، و یک تراکتور میغرید و آوارها را کنار میزد.
ساختمانها را بهزحمت میشد تشخیص داد، قاب خالی پنجرهها در تاریک محض.
چند شبح خاموش از میان تاریکی پدیدار شدند، برخی زخمی اما هنوز راه میرفتند، برخی دیگر نشسته با نگاهی مات و بیصدا، در انتظار.
هر چه به بیروت نزدیکتر میشد، تاریکتر میشد. ماجرا از حریقی در بندر شروع شده بود. حتا هنوز هم روشن نیست دقیقا حریق چه زمانی آغاز شد.
ولی حدود ساعت ۱۷ و ۴۵ دقیقه به وقت محلی، توییتی از یک خبرنگار لسآنجلس تایمز دودی را که به آسمان برخاسته بود نشان داد.
آنچه پس از آن رخ داد، در رشتهای از ویدیو که در رسانههای اجتماعی منتشر شده، دیده میشود. انفجار اولیه، دود سیاهتر و غیلظتر و آوار را به هوا پرتاب میکند.
چند جرقه دیده میشود، تقریبا مثل آتش گرفتن فشفشه. فضایی پر از شعله متراکم در پایین دود دیده میشود.
بعد، ۳۵ دقیقه پس از اولین انفجار، انفجار عظیم دوم. ستون عظیمی از دود قرمز و قهوهای بالا میرود و ابری سفید و گنبدی شکل در پی آن میآید.
صدها تن کشته شدهاند. هزاران تن مجروح شدهاند. قلب شهر ویران شده و در مرکزش، انباری پر از ۳۰۰۰ تن مواد شیمیایی که در مواد منفجره به کار میرود. نیترات آمونیوم.
کشتی بیخواهان
منبع تصویر،REUTERS
عکس مربوط به تابستان ۲۰۱۴ است. دو مرد روی عرشه یک کشتی باری ظاهرا بی نام و نشان در بندرگاه بیروت ایستادهاند و لبخند میزنند. کیسههای سفید ظاهرا بیخطری پشت سرشان، دیده میشود.
کیسهها حاوی حدود ۳۰۰۰ تن نیترات آمونیوم با غلظت بالا هستند. یک مرد با لباس آبی، تلفن به دست، به دوربین نگاه میکند.
در ذهن این مرد خیلی چیزها میگذشت. ولی در آن لحظه، کاپیتان بوریس پروکوشف و چندین نفر از خدمهاش ماهها بود که در بندر گیر افتادهبودند.
کشتی "اموی روسوس" اواخر سپتامبر ۲۰۱۳ از بندر باتومی در گرجستان راه افتادهبود، ظاهرا به مقصد بیرا در موزامبیک.
روسوس در سال ۱۹۸۶ ساختهشده بود و داشت کهنه میشد. در سفرهای چند ماه پیشتر در مدیترانه، بازرسان از آن ایراد گرفتهبودند. در ژوئیه ۲۰۱۳ وقتی در بندر سویل بود، بازرسان ۱۴ نقص جداگانه در آن یافتند، از عرشههای خورده شده تا ایمنی ضعیف در برابر حریق.
از ماه می ۲۰۱۲، روسوس مالک جدیدی داشت، ایگور گرچوشکین، تاجر گرجستانی مقیم قبرس. به گفته منابع تجاری، روسوس اولین تجربه گرچوشکین در مدیریت کشتی خودش بود.
طبق بارنامه کشتی - که وصول محموله را تصدیق میکند - شرکت روستاوی ازت با مسئولیت محدود نیترات آمونیوم را تحویل داده و مشتری آن بانک بینالمللی موزامبیک به نمایندگی از یک شرکت کوچک موزامبیکی است که تخصصش تولید مواد منفجره صنعتی است.
پروکوشف میگوید در ترکیه به عنوان ناخدا به خدمه روسوس پیوست. او به بیبیسی گفت که خیلی زود معلوم شد که کشتی مشکلات عمدهای دارد.
به گفته او، خدمه اصلی کشتی رفته بودند، با این ادعا که ماههاست حقوق نگرفتهاند. به گفته پروکوشف، وقتی کشتی و خدمه جدیدش وارد آتن شدند، مجبور شدند غذا و کالاهای دیگر را به فروشندگان آنها بازگردانند زیرا مالک کشتی گفت پولی ندارد بابت آنها بپردازد.
کشتی چهار ماه آنجا بود، در حالی که مالکش میکوشید بار اضافی برای پرداخت عوارض عبور از کانال سوئز پیدا کند.
عاقبت این وضع منجر به تغییر مسیر به سوی بیروت شد.
پروکوشف به بیبیسی گفت که این کار برای بارگیری محموله اضافی بود - محمولهای از تجهیزات راهسازی، از جمله غلتکهای سنگین.
اما کسی در محاسبات اشتباه کردهبود. وقتی بار با جرثقیل به دریچههای روی عرشه منتقل شد، دریچهها شروع به خم شدن کردند.
پروکوشف گفت: "دریچهها زنگزده و کهنه بودند. برای همین نمیتوانستیم بار بزنیم. من قبول نکردم. آن بار کشتی را غرق میکرد."
از این کار صرف نظر شد. حالا چند تن از خدمه از این میترسیدند که به سرنوشت خدمه قبلی دچار شوند. پروکوشف میگوید تصمیم گرفت به سمت قبرس برود تا مسائل را با گرچوشکین حل و فصل کند.
اما پیش از آن که روسوس بتواند بیروت را ترک کند، مقامات لبنان دخالت کردند.
طبق بانک اطلاعاتی"فهرست لویدز"(Lloyds List Intelligence) کشتی سرانجام در روز ۴ فوریه ۲۰۱۴ به دلیل پرداخت نشدن صورتحسابهایی به مبلغ کل ۱۰۰ هزار دلار ضبط شد.
برخی از خدمه اجازه ترک کشتی را گرفتند، اما به پروکوشف دستور داده شد بماند، همراه با مهندس ارشد، سه مهندس و سرملوان، که همه اوکراینی بودند.
پروکوشف میگوید که کوشید از ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه کمک بگیرد. هر ماه به او نامه مینوشت. او در مصاحبه دیگری با رادیو آزادی میگوید که کنسول روسیه در بیروت به او جواب سردی داد.
"به من گفتند «میخواهی پوتین چه کند؟ نیروهای ویژه را بفرستد تا به زور رهایتان کنند؟»"
مخمصه خدمه جدید توجه فدراسیون بینالمللی کارگران ترابری را جلب کرد. اواخر مارس، یک بازرس این فدراسیون به نام اولگا آنانینا، گفت که خدمه پولی برای گذران زندگی ندارند.
او در ۱۸ مارس ۲۰۱۴ نوشت: "خدمه به سختی زنده ماندهاند."
او گفته که شرکت گرچوشکین پولی ندارد که بدهیهایش را بپردازد، چه به خدمه چه به بندر.
نوشت: "علاوه بر مسائل فوق، خدمه از این که خَنهای کشتی روسوس حاوی محموله نیترات آمونیوم است نگرانند، که ماده ای بسیار خطرناک است. مقامهای بندر بیروت اجازه تخلیه یا بارگیری آن به کشتی دیگری را نمیدهند. این موضوع، وضع دشوار ملوانان را پیچیدهتر میسازد."
تنها او نبود که هشدار داد. چهار ماه بعد، مقالهای در وبسایت بازرگانی "فیلتمان" همین خطر را گوشزد کرد.
تیتر مقالهای که در ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۴ منتشر شد، این بود: "خدمه روی یک بمب شناور به گروگان گرفته شدهاند."
این مقاله، چکیده وضعیت را بیان کرد."مقامهای بندری نمیخواهند یک کشتی متروکه روی دستشان بماند که پر از محموله خطرناک است."
کشتی سالخورده روسوس در وضع خوبی نبود، هر روز آب در ان جمع میشد که باید همان روز تخلیه میشد. پروکوشف گفت که نگران محموله بودند.
او به بیبیسی گفت: "باید مطمئن میشدیم که محموله خشک میماند و فاسد نمیشود."
"اگر کسی در کشتی زندگی کند، از آن مراقبت میکند. نمیخواهد غرق بشود."
خدمه مقداری از سوخت کشتی را فروختند تا کمک حقوقی بگیرند. پس از یک دادرسی سهماه، وکلای لبنانی سرانجام توانستند حکم آزادی آنها را بگیرند.
به گفته فدراسیون بینالمللی کارگران ترابری، پروکوشف و همکاران اوکراینیاش سرانجام در سپتامبر ۲۰۱۴ از بیروت رفتند.
گرچوشکین ظاهرا پول سفر آنها تا ادسا را پرداخته بود، اما پروکوشف میگوید هنوز ۶۰ هزار دلار بابت حقوقهای معوقه بدهکار بود.
مدتی بعد - مشخص نیست چه زمانی - محموله خطرناک کشتی را هم خالی کردند.
به گفته پروکوشف، کشتی بیخدمه و متروک که آب داشت پرش میکرد، سرانجام غرق شد.
طبق یک تحلیل منتشر شده در نیویورک تایمز کشتی روسوس هم اکنون در بندر بیروت در فاصله ۵۰۰ متری از محل انفجار در زیر آب است. بر اساس بانک اطلاعاتی"فهرست لویدز"(Lloyds List Intelligence) کشتی در فوریه ۲۰۱۸ غرق شد.
منبع تصویر،EPA
پروکوشف با یادآوری فاجعه چهارم اوت، مقامهای بندری بیروت را مسئول میداند.
او به رادیو آزادی گفت: "مقصر خودشان هستند. باید هر چه زودتر از شر [محموله] خلاص میشدند."
به گفته او، مقامها باید محموله را به کشاورزان لبنانی میدادند تا به عنوان کود استفاده شود.
"اگر هیچکس خواهان محموله نباشد، یعنی که مال هیچکس نیست!"
ایگور گرچوشکین، مالک کشتی، به درخواستهای بیبیسی برای اظهار نظر پاسخی نداد.
ازسویی دو وکیلی که خدمه را نمایندگی کردند، در شرح از وضعیت روسوس، گفتند که دفاعیه موفق آنها بر اساس "خطر قریبالوقوع برای خدمه بود، با توجه به ماهیت «خطرناک» محموله ای که هنوز در خنهای کشتی انبار شده بود."
گفتههای آنان، که در اکتبر ۲۰۱۵ منتشر شد، با کلماتی به پایان میرسد که حالا ترسناک مینمایند.
"به دلیل مخاطرات مربوط با باقی ماندن نیترات آمونیوم در کشتی، مقامات بندری محموله را به انبار بندر منتقل کردند. کشتی و محمولهاش تا این تاریخ در بندرگاه منتظر حراج و یا تخریب به شیوه صحیح اند."
به درون مغاک
خیلیها که انفجار و ابر گنبدی شکل را دیدند فورا به فکر بمب هستهای افتادند. بمب هستهای نبود، اما قدرت انفجار هولناک بود.
نیترات آمونیوم در سراسر دنیا به عنوان کودی پرنیتروژن در کشاورزی به کار میرود. ولی همچنین به عنوان ماده منفجره بهویژه در حفاری معدن، بینهایت موثر است.
مقایسه آن با مواد منفجره دیگر اغلب نادقیق و گمراهکننده است، اما یک کارشناس سابق خنثی سازی بمب در ارتش بریتانیا میگوید که قدرت اتفجار بیروت معادل یک تا دو کیلوتن تیانتی بوده. برخی رقمی کمی بیش از آن را تخمین میزنند.
در مقایسه، برآورد میشود که بمب اتمی که در اوت ۱۹۴۵ در هیروشیما منفجر شد، انرژی معادل ۱۲ تا ۱۵ کیلوتن داشت.
گرما انباشتهمیشود، و انباری حاوی ۲۷۵۰ کیلوگرم نیترات آمونیوم را منفجر میکند.
نیترات آمونیوم منفجر میشود، و ابری سمی از دیاکسید نیتروژن بیرون میدهد.
هوا بهسرعت منبسط و بعد سرد میشود. هوا متراکم میشود و یک موج انفجار فراصوت پدید میآورد.
نیترات آمونیوم هرگز نباید به این شکل و در وسط یک شهر انبار میشد. با این حال، هنوز برای منفجر کردنش چیزی لازم بود.
حریقی که پیش از فاجعه در انبار رخ داد چه بود؟
بدری ظاهر، مدیر گمرک، در پاسخ به خبرنگاران که پرسیدند آن اطراف مواد آتشبازی انبار شده بود، فقط گفت: "به احتمال زیاد بله."
گزارشهای دیگر حاکیاند که حریق ممکن است از جوشکاری شروع شده باشد.
سیانان به نقل از مدیرکل بندر، حسن قریطم، در گفتگو با تلویزیون "اوتیوی" گفت: "نهادهای امنیتی دولت از ما خواستند که یکی از درهای انبار را تعمیر کنیم، و ما این کار را ظهر انجام دادیم، ولی هیچ نمیدانم چه چیزی باعث اتفاق بعدازظهر شد."
هر چه که آتش را راه انداخت، گروه کوچکی از آتشنشانها برای فرونشاندنش اعزام شدند. ۹ مرد و یک زن هنگام انفجار بیرون انبار شماره ۱۲ بودند. کشته شدن دو نفر از آنها تأیید شده و بقیه ناپدید شده اند.
ولی حالا روشن است که برخی مقامها در دولت لبنان سالها از خطری که در بندر کمین کرده بود، خبر داشتند.
شهروندان عادی لبنان فقط وقتی فهمیدند که پایتخت کشورشان منفجر شد.
منبع تصویر،GETTY IMAGES
روشن شده که برخی مقام ها در دولت لبنان سال ها از خطری که در بندر کمین کرده بود، خبر داشتند
برای همین، مقام های گمرک که احتمالا انتظار خشم مردم را داشتند، بهسرعت مدارکی نشت دادند تا ثابت کنند مسئولیت متوجه آنها نیست.
در فاصله سال های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷، آنها دستکم پنج نامه به قاضی امور فوری فرستادند و خواستار مجوز برای صدور مجدد یا فروش نیترات آمونیوم شدند.
نامهها نشان میدهند که آنها از مواد انبار شده و خطر آن خبر داشتند.
برخی ممکن است با خواندن این نامهها تصور کنند که مقامهای گمرک هر چه میتوانستند کردند، و دستگاه قضایی بود که پاسخی نداد.
ولی این روایت با چالش سریعی روبهرو شده. گرچه کسی منکر صحت نامهها نشده، اما این حمله متقابل، مکاتبات را در وضع جدیدی قرار میدهد.
ریاض قبیسی، خبرنگار تحقیق در شبکه محل الجدید، سالهای زیادی صرف تحقیق در باره فساد در بندرها و گمرک بیروت کردهاست.
شب پس از انفجار، او تحلیلی ارائه داد مبنی بر این که نامهها پیرو دستورعملهای درست نبودهاند، و قاضی مکررا این موضوع را یادآور شده بود و اطلاعات بیشتری خواسته بود.
قبیسی میگوید مقامهای گمرک فقط به بازفرستادن نامهها ادامه دادند.
به درخواست وزارت ترابری و امور عامه، همان ابتدا قاضی مجوز داده بود که محموله از کشتی تخلیه شود. ولی او گفته بود که محموله باید در جای مناسبی با تدابیر ایمنی انبار شود.
نزار صاغیه از سازمان مردمنهاد "لیگال اجندا" در بیروت به بیبیسی گفت: "وزارت ترابری آن را در بندر انبار کرد و به گمرک تحویل داد."
"اشتباه بزرگی بود. قانون...صریحا انبار کردن چنین مواد منفجرهای را در بندر منع میکند."
صاغیه میگوید که مسئولیت انبار کردن نیترات آمونیوم در بندر متوجه وزارت ترابری، گمرک، و مدیریت بندر است.
"اینجا قاضی مرتکب خطایی نشد، چون قانونی هست که میگوید اگر یک کشتی حامل بار خطرناک در حال غرق شدن باشد، قاضی امور فوری میتواند حکم به «شناوری» آن بدهد."
به گفته او، وزارت ترابری و امور عامه مسئول بار است.
"[وزارت ترابری] مسئولیتش را به گمرک محول کرد. قاضی مسئولیت را به وزارتخانه محول کرده بود، وزارتخانه [به نوبه خود] آن را به گمرک محول کرد."
او میگوید کاری که باید میکردند این بود که کالا را بفروشند، که اختیارش را داشتند، خواستار نابودیاش شوند، یا حتی بدون پرسش نابودش کنند.
میگوید: "تنها کاری که کردند فرستادن آن نامهها بود."
بحران اقتصادی و فساد اعتراضات گسترده ای را در سال 2019 در لبنان برانگیخت
حکایت بیروت منحصر به فرد نیست.
در فوریه ۲۰۰۹، یک کشتی با پرچم قبرس حامل ۹۸ کانتینر پر از مواد پیشران موشکی در دریای سرخ از سوی نیروی دریایی آمریکا رهگیری شد.
کانتینرها در پایگاه دریایی اوانگلوس فلوریکاس در قبرس زیر نور مستقیم آفتاب انبار شده بودند. روز ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۱ کل محموله منفجر شد، ۱۱ نفر را کشت و بیش از سه میلیارد دلار خسارت به بار آورد.
کارشناس سابق مواد منفجره ارتش بریتانیا میگوید: "بارها در حفظ فاصله این مواد منفجره قصور رخ داده."
لبنان در حال سقوط آزاد
از مالک یک بیمارستان پرسیدند: "آیا مردم پشت در بیمارستان باید بمیرند؟" جواب داد: "نه، توی بیمارستان میمیرند،" زیرا دارو و تجهیزات پزشکی کافی نیست.
شاید خیال کنید او پس از انفجاری که همزمان بندر را ویران کرد و بیمارستانها را مقهور، صحبت میکرد.
اما این گفته سال پیش و مدتها پیش از انفجار بود، پیش از کووید-۱۹، زمانی که زندگی در بیشتر دنیا "عادی" بود، اما لبنان همان زمان داشت به کابوسی آخرالزمانی گام مینهاد.
حالا، چهارم اوت شاهد ضربهای دهشتناک بوده، و انفجار در بندر دو ستون اصلی تراژدی جاری در لبنان را به لرزه در آورده - نظامی فاسد و مصون از پاسخگویی، و اقتصادی که خیلیها میگویند دستکاری شده تا در خدمت نظام باشد.
سال گذشته، نظم اقتصادی پس از جنگ داخلی در لبنان شروع به فروپاشی کرد. تظاهرکنندگان به وضع موجود حمله کردند. آنها نخبگان حاکم را در تلاش برای حفظ ثروت و قدرت میدیدند. مردم بسیج شدند تا از آنها به خاطر سه دهه چپاول حساب بکشند.
خشم با این شوق درآمیخته بود که آرزوی دیرپای بسیاری برای انقلابی ریشهای و سراسری علیه خود نظام دارد برآورده میشود.
قدرت تازهای در خیابانها شکل گرفت که طبقه سیاسی را زیر حمله گرفت. خشم چنان جوشان بود که سیاستمداران تا مدتی رو نشان نمیدادند، نه در خیابانها و نه حتا در صفحه تلویزیون.
در میدانهای سراسر کشور، چادرهایی برای بحثهای شبانه برپا شده بود. چارچوب سیاسی، اقتصادی و قانونی که به حلقه کوچکی از نخبگان حاکم اجازه میداد به بهای فلاکت مردم ثروت بیندوزند، از هم پاشیده بود.
آنچه که مردم به محاکمه کشیده بودند یک نظام تقسیم قدرت طایفهای به قدمت یک قرن، یک نظام اقتصادی سیساله، و شاید بیش از همه، بانکها بود.
از اوایل دهه ۱۹۹۰، بانکها مشغول انباشت سود از بهره بدهیهای دولت بودند.
جناحهای سیاسی که هر یک نماینده طایفهای متفاوت بودند، منابع دولت را درو میکردند و به طایفه خودشان رفاه و اشتغال و منفعت میرساندند.
بدهی و بهره بدهی، هر چه بیشتر از بودجه دولت میکاست.
نظام از چندین ضربه جان به در برد: ترور، جنگ با اسرائیل، فلج سیاسی ممتد. حتا مدت کوتاهی رونق گرفت، زمانیکه پس از بحران مالی جهانی، پول به نظام بانکی لبنان که تصور میشد امن است سرازیر شد.
ضمانت تلویحی اقتصاد لبنان عمدتا از سوی فرانسه و عربستان سعودی بود.
منبع تصویر،GETTY IMAGES
هر بار که کشور دچار مشکل مالی میشد، فرانسه از قدرت دیپلماتیک خود و عربستان سعودی از جیبهای گشاد خود برای ترتیب دادن راه حلی بینالمللی استفاده میکردند.
وامها و کمکهایی جدید و درازمدتتر اعطا میشد، و لبنان به پرداخت بهره بدهیهایش ادامه میداد. علاوه بر این ضمانتها، لبنان به جریان مستمر پول از مهاجران هم متکی بود.
اما در سال ۲۰۱۱، هم این پول و هم ضمانتها تدریجا و تقریبا نامحسوس شروع به کاهش کردند.
جنگ در سوریه به گردشگری و مسیرهای بازرگانی ضربه زد. سقوط بهای نفت در سال ۲۰۱۴ درآمدی را که مهاجران به خانه میفرستادند کاهش داد، بهویژه از کشورهای حوزه خلیج فارس. و تنگ شدن محاصره مالی آمریکا با هدف خفه کردن گروه نظامی و حزب سیاسی حزبالله آسیب خودش را زد.
متحدان آمریکا در خلیج فارس ضمانتهای تلویحی شان را قطع کردند، و فرانسه هم حالا خواهان اقدامات ریاضتی و اصلاحات پیش از سرمایهگذاری بود.
در همین حال، جنبش اعتراضی به رکود کشید. این جنبش، مقاومتی سرسختانه به سازمانیابی نشان داده بود، و هیچ رهبری یا ائتلاف مشخصی سر بر نیاورد که دستاوردهای اولیه از میدان مین سیاسی لبنان را حفظ کند.
ظاهرا قدرت داشت به دست جناحهای مختلف حاکم و نخبگان اقتصادی برمیگشت.
جنبش اعتراضی عهد کرده بود تاوان فروپاشی اقتصادی را از آنهایی که مسببش بودند بگیرد.
منبع تصویر،EPA
انفجار در بندر بیروت باعث بروز دوباره اعتراضات در این شهر شد
در پی انفجار بیروت، حالا این احساس به چیزی کینهجویانهتر بدل میشود؛ خیلیها خواهان مرگ مسئولان حادثهاند.
اما تاریخ معاصر لبنان حکایت از نظامی دارد که تقریبا طراحی شده تا مسئولیت را دچار ابهام کند و همه را از پاسخگویی معاف دارد.
طی دههها، فساد و سودجویی افسارگسیخته به طور علنی از سوی روزنامهنگاران یا جناحهای رقیب که یکدیگر را متهم میکنند، تشریح شده.
ولی از هیچکس حساب کشیده نشده. هر تلاشی برای این کار به سد طایفهای برمیخورد.
مقامها و سیاستمداران از چتر حمایت جناحهای خود برخوردارند، که آنها نیز به نوبه خود از سوی نهادهای دینی حمایت میشوند.
سمتهای اداری میان طوایف مختلف بین مسیحیان، سنیها، شیعیان، و دروزها تقسیم شده.
پیروزی سیاسی برای یک حزب ربطی به برنامههای آن حزب ندارد، بلکه به تواناییاش در برافراشتن پرچم آن طایفه، و دادن سهم بیشتری از مشاغل و منافع به طایفه خودش ربط دارد. مسئولان دولتی بیشتر شبیه تحتالحمایهاند تا کارمند دولت.
اما ۲۷۰۰ تن نیترات آمونیوم که شش سال در انباری در بیروت خوابیده بود، منفجر شده. چه کسی تاوان خواهد داد؟
حالا هزاران نفر زخمی شدهاند، و بیمارستانها و داروخانهها منابع پرارزششان ته کشیده. صدها هزار تن آواره شدهاند و بسیاری توان مالی بازسازی خانههایشان را ندارند.
هر اتفاقی در یک سال گذشته، از بحران اقتصادی تا کووید-۱۹ ظاهرا به لبنانیها یادآور شده که اقتصادشان چقدر ورشکسته و نامولد بوده، چقدر کشاورزیشان اسفبار بوده، و چقدر از استقلال اقتصادی محروم بودهاند.
و نیز این که تا چه اندازه زیادی برای ابتداییترین نیازهایشان، به واردات وابستهاند. عمدهاش از راه بندر بیروت.
دست اندر کاران
نویسندگان: رامی رحایم و پل آرامز
تهیه کننده: جیمز پرسی
پژوهش/گزارش بیشتر: نادر ابراهیم، زلفی علی، شایان، مانیشا، چاوالا مادلنه، رضوان مرتضی
ویراستارمتن اصلی (انگلیسی): سارا باکلی
ویدیو و عکس: گتی ایمجز، رویترز، ئیپیای، گبی سالم، دیما صادق، خوان دوینگز
گرافیک: شان ویلموت، تام هاوسدن
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید