برقراری روابط بین مراکش و اسرائیل، برای جمهوری اسلامی پیامی آشکار دارد. تمامی کشورهایی که از سوی ایران مورد تهدید قرار گرفتند یا با آن دچار تضاد منافع شدند، پس از اندکی با اسرائیل صلح کردند. بهعبارتدیگر همه این کشورها به همراه اسرائیل یک دشمن مشترک دارند، جمهوری اسلامی.
انتشار خبر برقراری روابط مراکش با اسرائیل، از چند منظر قابلتوجه است. نخست آنکه دونالد ترامپ در آخرین روزهای حضورش در کاخ سفید، قصد دارد برنامه خود در خاورمیانه را به اتمام برساند.
از سوی دیگر، اسرائیل سعی دارد با استفاده از مهلت باقیمانده، سیاستهای منطقهای خود را به شرایط غیر قابل بازگشت برساند. با به رسمیت شناخته شدن این کشور توسط چهار کشور عربی و مسلمان امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش، کمتر از 30 کشور دیگر از اعضای سازمان ملل متحد وجود دارند که اسرائیل را به رسمیت نمیشناسند. این در حالی است که در میان همین کشورها هم، تعدادی از آنها مانند کوبا، ونزوئلا، نیجر، مالدیو، عمان، مالزی و مالی، روابطی مشروط با اسرائیل دارند. یعنی برای برخی افراد و یا برای دیپلماتها در دیدارهای بینالمللی ویزا صادر میکنند یا اجازه سفر به این کشور را میدهند. حتی برخی از مقامهای پیشین عربستان سعودی نیز، علیرغم انتقادات بر سر مسئله فلسطین، با اعضای بخش سیاست خارجی اسرائیل، بارها به شکل علنی دیدار کردند.
اما یک موضوع در میان کشورهای عربی که با اسرائیل رابطه دیپلماتیک دارند، مشترک است. اکثر این کشورها به دلایل گوناگون، پس از قطع روابط با ایران و یا در زمانی که روابطشان با این کشور به شدت آسیبدیده، با اسرائیل رابطه برقرار کردند.
نخستین کشور مصر بود. این کشور که رهبری چهار جنگ علیه اسرائیل را برعهده داشت، در ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ با اعلام انور سادات، رئیسجمهور وقت مصر، روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل را برقرار کرد. او که میزبان محمدرضا پهلوی، آخرین پادشاه ایران بود، از سوی حاکمان جدید ایران به شدت مورد حمله قرار گرفت. در سال ۱۹۸۱ و پس از ترور او توسط خالد اسلامبولی، تهران از این موضوع استقبال کرد و او را «شهید» نامید. سپس نام یکی از خیابانهای پایتخت را نیز به نام تروریست انور سادات گذاشت. این موضوعات باعث شد تا مصر روابط خود با تهران را قطع کند.
از سوی دیگر اردن نیز روابط عادی با اسرائیل دارد. بااینحال اردن علیرغم اینکه خود را دشمن تهران نمیداند، اما روابط به شدت سردی با حکومت جمهوری اسلامی دارد.
امارات متحده عربی هم طی سالهای اخیر، بارها از سوی تندروهای نزدیک به حکومت ایران تهدید شده است. هرچند وقت یکبار برخی از این افراد با انتشار عکس برج العرب، امارات را تهدید به حمله نظامی میکنند. در همین رابطه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در یک سخنرانی با اشاره به برج العرب دبی، گفت: «امروز بلندترین برج منطقه در بیعرضهترین کشور است.» بلافاصله روزنامه کیهان که مدیرمسئول آن توسط رهبر جمهوری اسلامی منصوب شده است، پس از حمله حوثیهای یمنی به تأسیسات نفتی آرامکو، در روزنامه خودنوشت: «شلیک موشک انصارالله به ریاض هدف بعدی، دوبی»
همین روزنامه پس از برقراری روابط امارات با اسرائیل مجدداً نوشت: «امارات خود را به یک هدف مشروع برای مقاومت تبدیل کرده است.»
بحرین نیز از گزند تهدیدهای جمهوری اسلامی در امان نبوده است. حسین شریعتمداری که بازتابدهنده منویات رهبر جمهوری اسلامی محسوب میشود، با نادیده گرفتن آشکار تمامیت ارضی بحرین و قوانین بینالمللی، در مقالهای نوشت: «بحرین بخشی از خاک ایران بوده است که در جریان یک زد و بند غیرقانونی میان شاه و دولتهای آمریکا و انگلیس از ایران جدا شده است و امروزه اصلیترین خواسته مردم بحرین بازگشت این استان جدا شده از ایران به سرزمین اصلی و مادری آن، یعنی ایران اسلامی است و بدیهی است که این حق مسلم ایران و مردم استان جدا شده آن نباید و نمیتواند نادیده گرفته شود.»
این موضوع باعث شده تا پس از برقراری روابط عادی بین بحرین و اسرائیل، این کشور سعی کند تا توافقنامههای امنیتی نیز با اسرائیل امضا کند.
سودان نیز دیگر کشور عربی و مسلمانی است که پس از سرنگونی عمر البشیر، با واکنش تهران مواجه شد. عمر البشیر که از حمایت تهران برخوردار بود و حتی در زمان ریاستجمهوری محمود احمدینژاد به تهران نیز سفر کرد، در سال ۲۰۱۸ و پس از اعتراضات گسترده مردمی، توسط نظامیان این کشور برکنار و به دو سال زندان محکوم شد.
در آن زمان، منوچهر متکی، وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی در دولت محمود احمدینژاد گفت: «عمر البشیر رئیسجمهور سودان در ادامه روند سازش سران عرب، به اشاره بن سلمان در پی رابطه سیاسی با رژیم صهیونیستی، سرنگون شد.»
این بار چهارمین کشور عربی با اسرائیل روابط خود را بهبود میبخشد. برقراری رابطه با اسرائیل از سوی مراکش برای جمهوری اسلامی، یک شکست دیگر در روابط منطقهای تلقی میشود.
عادیسازی روابط مراکش و اسرائیل در حالی صورتگرفته است که پیشتر، مراکش به دلیل حمایت جمهوری اسلامی از جدایی طلبان پولیساریو سفارت خود در تهران را تعطیل، روابط دیپلماتیک خود را با این کشور قطع و سفیر ایران از رباط را نیز، اخراج کرد.
ناصر بوریطه، وزیر امور خارجه مراکش در زمان تعطیلی سفارت گفته بود که ایران از طریق حزبالله لبنان به جدایی طلبان آموزش نظامی میدهد و به آنها سلاح میرساند. این اقدام مراکش با حمایت امارات متحده عربی، بحرین و عربستان سعودی همراه شد.
در همین رابطه اخباری منتشر شد مبنیبر اینکه حزبالله لبنان از طریق خاک الجزایر، سلاح و پول به جدایی طلبان میرساند.
روابط ایران و مراکش از فراز و نشیب بسیاری برخوردار بوده و بارها برقرار و قطع شده است.
این نخستین بار نبود که مراکش روابط خود را با تهران قطع کرد. این کشور در سال ۲۰۰۹ و در اعتراض به به ترویج شیعهگری از سوی جمهوری اسلامی رابطه خود با تهران را قطع کرد و اقدامات تهران را توهین به ارزشهای مذهب مالکی، عنوان کرده بود.
پیش از آن نیز به دلیل حضور محمدرضا شاه پهلوی در مراکش، در روز اول دی ۱۳۵۹، ایران و مراکش کلیه روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را قطع کردند.
به هر روی، روند افزایش مشروعیت اسرائیل در خاورمیانه و انزوای دیپلماتیک جمهوری اسلامی بهمانند یک ترازو عمل میکند. هر چه کفه مقابل سنگینتر میشود، کفه اعتبار بینالمللی حکومت ایران در حال کاهش است. بهعبارتدیگر، بههیچوجه نمیتوان نقش مهم رفتارهای تهاجمی و مداخلهجویانه جمهوری اسلامی در برابر همسایگان و کشورهای منطقه را، در نزدیکی بیشازپیش اسرائیل با کشورهای مسلمان منطقه نادیده گرفت. باتوجهبه تداوم تهدیدات از سوی تهران، بعید نیست که دومینوی عادیسازی روابط با اسرائیل، ادامه یابد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید