سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ همزمان با انتخابات ششمین دورهٔ شوراهای اسلامی شهر و روستا برگزار خواهد شد.در این انتخابات، هشتمین رئیسجمهور ایران با آرا انتخاب خواهد شد.انتظار میرود مشارکت مردمی در این انتخابات کاهش شدیدی داشته باشد که در این امر عواملی چون ناامیدی کامل معترضان از پیگیری مطالباتشان در چارچوب امکانات جمهوری اسلامی، فساد سران جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف ، اعتراض سراسری دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸، تحریمهای آمریکا و در پی آن بحران اقتصادی، عدم مقبولیت و مشروعیت گفتار حکومت، تداوم محدودیتهای شدید سیاسی اجتماعی و مذهبی، ناامیدی و بیاعتمادی مردم به هر دو جناح حاکمیت دخیل است.در همین خصوص مردم با حکومتی روبر هستند، که پاسخگوی مطالبات و وضعیت معیشتی مردم نیست و هر اعتراضی را سرکوب مینماید و با اعدام و قتل معترضان، به دنبال بقای همین حکومت توتالیتر مذهبی و فاسد است .تهدید حکومت و ایجاد خفقان و ترس در سطح جامعه باعث مشکلات زیادی شده است، که همه ما و فعلان سیاسی و حقوق بشری این موضوع را در داخل و خارج از ایران تجربه نموده اییم .تجربه نشان داده است، که دمکراسی یک پروسه میباشد و باید این هدف را ادامه داد و جامعه را از بستر این تحقیر نجات داد.اساسا حکومت فعلی جمهوری اسلامی یک سیستم مطلوب و کارامد نیست ،زیرا این حکومت فرقه ایی و به نوعی مافیایی و بر اساس یک ایدئولوژی مذهبی و شیعه گرایی است که به هیچ کدام از اصول یک سیستم تعریف شده حکومت داری همخوانی ندارد .اگر امروز شاهد دخالت این حکومت در منطقه و ….هستیم دلیلش بر همین ماهیت است .از روز اول انقلاب اعلام نمودند که ما به دنبال صدور این انقلاب هستیم و سیاست خارجی ان بر این مبنا تدوین و طراحی شد .
انتخابات در ایران تحت شرایط جمهوری اسلامی
با توجه به انتخابات پیش رو و نقش مردم که اشاره ایی به ان داشتم ، اساسا باید دید، که ایا در حکومت اسلامی ایران چنین معیاری وجود دارد یا خیر ?اگر بخواهیم یک بررسی کوتاهی داشته باشیم ، هیچ کدام از معیارهای انتخابات سالم و ازاد در ایران رعایت نمیشود .رقابت احزاب در چهارچوب حکومت و طبق قانون اساسی مهندسی شده است و خیلی از افراد و احزاب در چنین سیستمی اجازه فعالیت و شرکت در انتخابات را ندارند و به نوعی از طرف حکومت حقوق انها سلب شده است .
طبق اصل دوم قانون اساسی حکومت اسلامی در ایران
نظامی است بر پایه ایمان به 1- خدای یکتا (لا اله الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
2- وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
3- معاد و نقش سازنده آن در سیر تکامل انسان بسوی خدا.
4- عدل خدا در خلقت و تشریع.
5- امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام.
6- کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسئولیت او در برابر خدا که از راه الف – اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) .
در اصل با خواندن همین چند بند، خیلی از افراد و احزاب که مقید به این فرامین و قوانین نیستند، از گردانه ی انتخابات خارج میشوند .به نوعی انتخابات در ایران جایی برای سکولاردمکرات ها که خواستار جدایی دین از حکومت هستند وجود ندارد .طبق همین قوانین و با تفسیر از قانون اساسی، عملا انتخابات و نقش مردم در تعیین سرنوشت خود بی معنا میشود .
در ایران ولایت فقیه حرف اول و اخر را با توجه به اصل پنجم و اصل صد و ده قانون اساسی بیان میکند و نظر شورای نگهبان در خصوص احراز صلاحیت کاندیدها تعیین کننده نهایی است . اصل نود و نهم قانون اساسي مقرر ميدارد:
«شوراي نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبري، رياست جمهوري، مجلس شوراي اسلامي و مراجعه به آراء عمومي و همه پرسي را بر عهده دارد» .با توجه به این اصل در چنین حکومتی که شورای نگهبان ،با نظارت استصوابی که دست نشانده ولایت فقیه است ،عملا انتخابات را در مسیر اهداف حکومت هدایت مینمایند و مخالفان میگویند که شورای نگهبان از این نظارت برای حذف برخی افراد و جریانهای سیاسی استفاده میکند،علاوه بر این، بر اساس اصل ۹۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:تفسیر قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است كه با تصویب سه چهارم آنان انجام می شود.در نتیجه انتخابات به نوعی تبدیل به انتصابات شده است و در این سی و شش سال خیلی از جریان های مخالف چنین سیستمی ،توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شده اند .در اصل شورای نگهبان که دست نشانده ولایت فقیه است ،مجری دستورات رهبر حکومت است و در چنین انتخاباتی مردم هیچ گونه نقشی در اینده خود ندارند و عملا میبایست گزینه های رهبر حکومت را انتخاب نمایند .همانطور که همه ما شاهد هستیم مردم ایران مجبور شده اند بین گزینه بد و بدتر یکی را انتخاب نمایند و به همین دلیل است که جامعه ایران به یک فروپاشی کامل در عرصه های سیاسی ،فرهنگی ،اقتصادی و اجتماعی رسیده است .با توجه به مطالب فوق و تجربه مردم ایران میباست
در ایران ولایت فقیه حرف اول و اخر را با توجه به اصل پنجم و اصل صد و ده قانون اساسی بیان میکند و نظر شورای نگهبان در خصوص احراز صلاحیت کاندیدها تعیین کننده نهایی است . اصل نود و نهم قانون اساسي مقرر ميدارد:
«شوراي نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبري، رياست جمهوري، مجلس شوراي اسلامي و مراجعه به آراء عمومي و همه پرسي را بر عهده دارد» .با توجه به این اصل در چنین حکومتی که شورای نگهبان ،با نظارت استصوابی که دست نشانده ولایت فقیه است ،عملا انتخابات را در مسیر اهداف حکومت هدایت مینمایند و مخالفان میگویند که شورای نگهبان از این نظارت برای حذف برخی افراد و جریانهای سیاسی استفاده میکند،علاوه بر این، بر اساس اصل ۹۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:تفسیر قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است كه با تصویب سه چهارم آنان انجام می شود.در نتیجه انتخابات به نوعی تبدیل به انتصابات شده است و در این سی و شش سال خیلی از جریان های مخالف چنین سیستمی ،توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شده اند .در اصل شورای نگهبان که دست نشانده ولایت فقیه است ،مجری دستورات رهبر حکومت است و در چنین انتخاباتی مردم هیچ گونه نقشی در اینده خود ندارند و عملا میبایستانچه که در این فرایند شدنی نیست، حقوق مردم برای رسیدن به ازادی و دمکراسی است و عملا با این حکومت و قانون اساسی موجود، هیچ انتخابات ازادی برگزار نخواهد شد و در این چهل و دو سال انتصابات ولایت فقیه بوده است .با توجه به سوابق سیاسی و تجربه خودم در این سالیان، چه در ایران و چه در خارج از کشور و با شناخت از ساختار این حکومت ،هیچ راهی جز گذر از کلیت این حکومت توتالیتر وجود ندارد . گزینه های رهبر حکومت را انتخاب نمایند .همانطور که همه ما شاهد هستیم مردم ایران مجبور شده اند بین گزینه بد و بدتر یکی را انتخاب نمایند و به همین دلیل است که جامعه ایران به یک فروپاشی کامل در عرصه های سیاسی ،فرهنگی ،اقتصادی و اجتماعی رسیده است .
تحریم انتخابات ریاست جمهوری اسلامی که انتصابات میباشد را تبدیل به گفتمان ملی نماییم و مشروعیت حکومت را زیر سوال ببریم .
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید