از هر دری سخنی
& نکته ای پزشکی ؟!« فردریک کولیج و دانیل سگال -روانشناسان شخصیت دانشگاه کلورادو » در سال ۲۰۰۹ شخصیت چند تن از حاکمان تمامیت خواه را مورد بررسی قرار دادند و فرضیه ای به نام «۶ بیماری بزرگ» را مطرح کردند که شامل بیماری های روانی پارانویا، خودشیفتگی، ضداجتماعی، سادیسم، اسکیزوفرنی و زیر شاخه اسکیزوفرنیک گونه بود. بارزترین بیماری حاکمان تمامیت خواه پارانویا یا بدگمانی است، حالتی روانی که اضطراب یا ترس به توهم غیرمنطقی تبدیل میشود. افراد پارانوئید فکر میکنند که دیگران به دنبال آزار و اذیت یا توطئه علیه آنها هستند وارد کردن اتهامات غیرواقعی و عدم اعتماد و خودبزرگ بینی و برخورد خصمانه و تهاجمی معمولا از دیگر نشانههای پارانویا است. پارانویا با اعتقاد به تئوریهای توطئه ارتباط مستقیم دارد.
& اینگونه است که یک رژیم توتالیتر از درون میپاشد ومضمحل می شود.
اگر چندی بعد نماینده مجلس شد یا به وزارت رسید تعجب نکنید ( اول تفسیر آمده تا کنجکاوتر شوید !)
اگر کشور روز به روز به ویرانگی کشیده می شود برحال سیستان نگریید ،بحال مسئولان مملکت گریه کنید که چنین کارنامه ای رادربرابر جهانیان به نمایش گذاشته اند.
با نگاهی به اینگونه انتصابات که پیشینه ای به درازای 4 دهه دارد میتوان فهمید که دیپلماتهای جمهوری اسلامی با گستاخی در مجامع اروپایی شرکت می کنند و «لبخند فجیع ظریف وار می زنند ! »
اما خبر : احسان محسنی فرد» داماد «حسین سازور »مداح بیت «مسئول امور مالی معاونت حقوقی و مجلس سازمان صدا و سیما » شد وی قبل از این «مسئول فضای سبز » جام جم بوده!
&توصیه امروزمان !! بهتر نیست «جناب محمد خاتمی »عرصه سیاست را ترک و در همان مقوله فرهنگی به فعالیت ادامه دهند ؟ بقول ابراهیم یزدی جاده سیاست در جهان سوم جاده زمستانی است و مخصوصا در چند سال اخیر توام با کولاک هم بوده ، اقای خاتمی شجاعت و مهارت لازم برای رانندگی در این جاده را ندارد .
در کنار شومینه ای بنشینند با کتاب سعدی ، حافظ و فردوسی ، البته گاهی هم صیغه عقدی بخوانند .
&نمایندگان منتصب شورای نگهبان در بررسی جزئیات لایحه بودجه سال آینده «مشوق یک میلیون تومانی »برای کسانی که در سال آینده بچه دار میشوند برای خرید چند بسته پوشک ، تعدادی قوطی شیر خشک و حدود 3 کیلو گوشت منجمد !در نظر گرفتهاند.
&هیچ چیزی آزار دهنده تر از دویدن در مسیری نیست که پایانی برای آن متصور نباشد، احساس ناگوار تعلیق، تلاش کردن و نرسیدن، درجازدگی پس از گذشت یکصد سال پرداخت هزینه، ناامیدی فزاینده و احساس ژرف بی قدرتی سیاسی...... آیا راهی برای ایجاد تغییرات معنادار گشوده خواهد شد؟
&لقمانحکیم گوید:روزی در کنار کشتزاری ایستاده بودم، خوشههایی از گندم که از روی تکبر سر برافراشته و خوشههای دیگری که از روی تواضع سر به زیر آورده بودند نظرم را به خود جلب نمودند، هنگامی که آنها را لمس کردم، شگفت زده شدم خوشههای سر برافراشته را تهی از دانه و خوشههای سر به زیر را پر از دانههای گندم یافتم، با خود گفتم: «در کشتزار زندگی نیز چه بسیارند سرهایی که بالا رفتهاند، اما در حقیقت خالیاند.
&هر موجودی در طول زمان رشد میکند و به بلوغ میرسد اما چرا نظام سیاسی ایران پس از گذشت 4 دهه و پشت سر گذاشتن انواع فراز و فرودهای بیمانند هنوز نشانهای از بلوغ و پختگی در رفتار خود نشان نمیدهد و مانند هر رشد نایافتهای ، استفاده از زور و به کارگیری شیوههای تهاجمی را تنها راه رویارویی با مشکلات مبتلی بهخود میداند ؟
&در پاسخ میتوان گفت : نتها اندکی مراعات و رعایت اصول و پاسخگوئی همراه با توجه به خواسته های برحق مردم ، همان و رخت بر بستن از هیمنه قدرت پوشالی متکی بر زر و زور و تزویر همان ،آری چنین است برادر .. نظام های غیر مردمی بطول تاریخ بدینگونه می اندیشند و در رابطه با حفظ قدرت چنین میکنند تا از تاک و تاک نشان اثری نماند !غافل از اینکه زمان تصمیم به موقع را با آگاهی مردمان خواهد گرفت و برای استغفار فرصتی نمیماند !
&معلم زیست شناسی سعی داشت به دانش آموزانش نشان دهد که یک کرم چگونه به پروانه تبدیل می شود ، به بچه ها گفت: «در چند ساعت آینده شما شاهد این خواهید بود که پروانه چطور برای بیرون آمدن از پیله ی خودش تقلا می کند؛ ولی هیچ کس نباید کمکی به او برساند» و بعد کلاس را ترک کرد.
دانش آموزان صبر کردند و در نهایت این اتفاق افتاد.
پروانه در کشاکش بیرون آمدن از پیله ی خود بود که یکی از بچه ها دلش به حال او سوخت و برخلاف گفته ی معلم شان تصمیم گرفت به پروانه کمک کند تا زحمت کمتری برای بیرون آمدن از پیله متقبل شود.
دانش آموز پیله را شکافت تا پروانه به راحتی بیرون بیاید و دیگر مجبور به تقلا نباشد ،ولی با این کار پروانه پس از مدت کوتاهی مرد ، معلم به کلاس برگشت و از ماجرا مطلع شد، برای بچه ها شرح داد که دوستشان با کمک کردن به پروانه، در واقع باعث مرگ او شد ، این قانون طبیعت است که پروانه برای بیرون آمدن از پیله باید تقلا کند و این کار باعث قوت گرفتن بال های او می شود.
&هیچ چیزی آزار دهنده تر از دویدن در مسیری نیست که پایانی برای آن متصور نباشد.
احساس ناگوار تعلیق، تلاش کردن و نرسیدن، درجازدگی پس از گذشت یکصد سال پرداخت هزینه، ناامیدی فزاینده و احساس ژرف بی قدرتی سیاسی! آیا راهی برای ایجاد تغییرات معنادار گشوده خواهد شد؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید