نگاهی کوتاه به وضعیت اقتصادی در ماههای پایانی دولت تدبیر و امید
میانگین «درآمد سرانه »هموطنان یعنی تابلو نشان دهنده چگونگی توانمندی سیستم حاکم - درآغاز پنجمین دهه حضور آقایان مدعی خدمت ، بشکل بی سابقه ای برآمده از تفکر دشمن پنداری و ترک مراودات بین المللی ، ازهمه مهمتر عدم مدیریت مناسب روز و زمان ،سیر نزولی بمراتب بیشتری یافته ، بنحوی که ساکنین این دیار خا مو شان یکی از سخت ترین دوران را در تمامی زمینه ها و ابعاد زندگی مادی و معنوی تحمل نموده و مینمایند !
در این میان روحانی که به اقرار خود ویرانه دوران هشت ساله احمدینژاد (معترض تمام قد این ایام با حضور برنامه ریزی شده در نقاط مختلف این مرز وبوم پر گهر ) را علی رغم ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی، با نرخ تورم حدود 40 درصد ورشد منفی بیش از 7 درصد آنهم با حدود 6 میلیون نفر بیکار( با اغماض بیکاران مخفی ) بدهی سنگین بخش گسترده و غیر معقول دولتی و خصولتی به نظام بانکی، سقوط سنگین سرمایهگذاری ها در مقوله صنعتی و..... درمیانه سال 1392 تحویل گرفت ... بعد خروج امریکا از برجام آنهم از بد حادثه به گفتاری عوامانه بر آمده ازنبود وحدت مدیریت وتمرکز اختیارات ، بینش محدود و سلطه شهوت کلام به روال دیگرعمامه داران ، ازهمه مهمترعدم پاسخگوئی چهره های اصلی - روی آورد .
بازگشت تحریمها هزینه مبادلات بینالمللی را به شدت بالا برد، راه سرمایه گذاری حتی محدود خارجی را مسدود و صادرات نفتی را بسیار کاهش داد ، تراکنشهای مالی با خارج را دشوارنمود ، میدان را برای پولشویی بازتر و با رسمیت بخشیدن به باندهای مأموربه دورزدن تحریمها، سلطه مافیا را بر سیاست و اقتصاد رژیم شدت بخشید، تا انجا که تحریمهاو «فشار حداکثری» تنگناها را برای خزانه داری نظام فاقد نظم و برنامه و بتبع ان مردمان سخت تر کرد و این محرومیتهای خود ساخته ناکارآمدی نظام تصمیم گیری، میزان تبحر،صلاحیت ، میهن دوستی و مردم خواهی متولیان سهم خواه غیر پاسخگورا آنچنانکه در خورشان بود عریان ساخت .
بانک جهانی، فقیر مطلق را کسی میداند که کمتر از 2 دلار در روز درآمد داشته باشد ، از دیدگاه این مرجع معتبر، کشورمان با توجه به امکانات ارزی و سماوی ! در طبقه بندی جهانی به گروه کشورهای دارای درآمد متوسط تعلق دارد و خط فقر برای هر نفر حدود پنج و نیم دلار در روز تعیین شده ، بنابراین هموطنی که کمتر از ۱۶۵ دلار در ماه درآمد داشته باشد، زیر خط فقر قرار میگیرد.
در آمار رسمی خانوار به طور متوسط ۳.۳ نفرتعریف میشود و خط فقر با این ترتیب ۵۴۴ دلارمیباشد (3.3 ضرربدر 5.5ضربدر30روز ) بنابراین خانوارهایی که کمتر از ۱۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان ( 544ضربدر 25هزار تومان ) در ماه در آمد داشته باشند، زیر خط فقر هستند.
نمایندگان کارگران وکانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ، همین روزها در جلسات تعین مزد ، خط فقر را برای یک خانوار ۹ تا ۱۰ میلیون تومان در ماه عنوان نمودند ، در حالیکه مرکز پژوهشهای همین مجلس ! میگوید که خط فقر در تهران برای یک خانوار 3/3 نفری در فاصله سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۸ از دوونیم میلیون تومان به چهار و نیم میلیون تومان ( معادل 80 درصد ) افزایش یافته و با توجه به شدت گرفتن تورم در سال ۱۳۹۹ و سقوط چند باره ارزش پول (که نتوان ملی اش نامید ) این رقم به حدود 11 میلیون تومان رسیده است .
با اوجگیری بیکاری برآمده ازبسیاری عوامل اثر گذار برامر سر مایه گذاری و تولید که بخشی مربوط به شیوع ویروس « کو وید 19 » میباشد ، مرکز آمار نرخ بیکاری را در پاییزگذشته حدود نه و نیم درصد اعلام و مرکز پژوهشهای مجلس منتخب شورای نا توان نگهبان ، با تکیه بر شمار افرادی که از بازار کار کنار کشیدهاند، نرخ واقعی بیکاری در کشور را ۱۸.۴ درصد (دو برابر مرکز آمار) میداند ، ضمنا این مرکز تورم نقطه به نقطه را، در فاصله یکساله بهمن ۹۸ تا بهمن ۹۹، چهل و هفت درصد و برای خوراکیها ونیازهای روز مره ، که در سبد معیشت خانوارها نقش اساسی دارند، حدود ۷۰ درصد محاسبه و اعلام نمود.
طبعا نرخهای واقعی و میزان گرانی ها را باید ازملت پرسید که روزهای پایانی سال ۱۳۹۹ را در صفهای خرید کالاهای مورد نیاز برای سفره نوروزی بسر کردند - البته برای پذیرائی بسیار ساده ازخانواده بلا فصل (که مجوز دیداررا بطور محدود و مشروط آنهم با نهایت دقت در رعایت پروتکل بهداشتی از ویروس کذائی دریافت داشته بودند!) و با اتمام تعطیلات نیز....
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید