رفتن به محتوای اصلی

طنز تلخ انتخابات ریاست جمهوری در ایران و کاندیدائی آقای تاج زاده بخش پایانی

طنز تلخ انتخابات ریاست جمهوری در ایران و کاندیدائی آقای تاج زاده بخش پایانی

طنز تلخ انتخابات ریاست جمهوری در ایران و کاندیدائی آقای تاج زاده بخش پایانی

" یکدفعه به اتفاق فرياد برکشيدند که ما مجلس نميخواهيم، قانون به کار نداريم، مامسلمانيم و مشروطه بدعت در دين است. ما هزارسال است در راه استبداد زحمت کشيده ايم و از هيچ گونه بذل مساعي مضايقه ننموده ايم تا نام خود را بلند کرده وصاحب همه چیز شده ایم ! مگر ملتفت نيستيد که اينها ميخواهند ما را از همه چيز بيندازند وميگويند می باید بعد از يک عمر استبداد! مشروطه بشويد و به اين تدبير ميخواهنداستقلال و عزت و اجلال را از دست ما بگيرند و نام نيکي که در يک عمر تحصيل نموده ايم را به زشتي تبديل کنند..."شیخ الممالک" طنز دوران مشروطیت
این ظنز داستان تلخ ملتی است که هنوز بعد گذشت صد سال از انقلاب مشروطیت هنوزحکومت مشروعه بر آن حکم می راند. شورای نگهبان بر آمده از دل اعصار بکار نگهبانی احکام مشروعه مشغول وسلطانی بمراتب مستبد تر ،خود رای تر ، خود کامه تر از محمد علی شاه زیر عنوان ولی فقیه بر جان ومال مردم حکم راند.
اگراستبداد قاجاری مجلس به قدرت توپ بست .صد واندی سال بعد استبداد ولایتی بر آمده از دل انقلابی که میخواست سلطنت بر اندازد ،جمهوری با رای همگان بر پا نماید!آزادی سیاسی ،دمکراسی وعدالت اجتماعی به ارمغان بیاورد.نه تنها آزادی ودمکراسی نداد بلکه آن آزادی های اجتماعی وفردی ورفاه اجتماعی را هم از مردم گرفت . مجلس رانه با توپ بلکه با حکم حکومتی از محتوا خالی ساخت به مکانی برای اجرای احکام صادره از بیت رهبری که امروز" بیت میدانی" هم بر آن افزوده شده مبدل کرد.
مجلسیان دست چین شده حکومتی را به فرمان بران بیت رهبری و "بیوتات میدانی سرداران" بدل نمود.به نمایندگان مجلس وظیفه ای جز "سمعا وطاعتا"گفتن ودست بر چشم نهادن وشعار زنده باد مرده باد دادن نداد.
اگر صد سال قبل "میرزا آقا خان کرمانی" سیمای شاه را زیر عنوان "دیسپوت" این چنین ترسیم می کرد "دیسپوت کسی است که در مملکت داری به هیچ قانون و قاعده متمسک نبوده و به همه چیز توده بلاحد و انحصار تسلط داشته باشد و همواره مستبداً به رأی و هوای نفس خویش رفتار کند و مردمان در حکومت او از هیچ چیز حتی جانهای خود ایمن نباشند و چون بندگان ناتوان زر خرید اسیر ، از حقوق بشریت و حظوظ آدمیت محروم و ممنوع به سر برندو..."
حال بعد صد سال باید گفت ای آزاده مرد! سر از زیر بوته نسترن بردار و بر احوال ملک دارا نظاره کن و در قرن بیست یکم یک بار دیگر دیسپوتیسم را در سیمای ولایت فقیه حاکمی که حکومتش ترکیب شده با مذهب ،امام وپیغمبر که در نبود امام الزمان غایب نیابت اورا بر عهده گرفته وبر جان ومال مردم حکومت می کند حکم وفتوایش واجب الاتباع است،ببین! تا تنت در گور از شدت تاسف بر حال این ملت وسر نوشت او بلرزدوبگوئی صد رحمت بر دوران ناصری.
حال از این طنز و نوشته تاریخی که بگذریم .چگونه می توانیم از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سخن بگوئیم زمانی که وزیر خارجه دولت روحانی بصراحت می گوید"نظام حتی باقلی بار من نمی کند. "
رئیس دولت اصلاحات اعتراف می کند که رئیس جمهوردر حکومت اسلامی " یک تدارکاتچی بیش نیست!"
روحانی رئیس جمهوری که با "الدورم بیلدرم " وکلید جادوئی که تمثیلی از کلید گشاینده" باب الحوایج"بود بصحنه آمد ودر نخستین روزهای دولت داری دومش که متاسفانه من نیز از ترس رئیسی و امید واهی به کلید او به وی رای دادم .بالغ بر پانصد مورد در عرصه ها مختلف شمرد که قصد پرداختن به آن ها وایجاد نشاط اجتماعی داشت .
اما حال فرومانده ودر هم ریخته درمقابل باب خامنه ای به در یوزگی ایستاده با حسرت بر در بسته ای می نگرد که از اولین روز حکومت اسلامی قفل آن نه بر در بلکه در جیب عبای ولی فقیه بود .بسان همان چاقوئی که بازرگان گفت دسته اش در دست آقای خمینی است. "
حال مرد میخواهم که دسته چاقو از دست خمینی بگیرد ! و قفل از جیب عبای خامنه ای که سر داران سپاه بر دور آن حلقه زده اند خارج کند.
آقای تاج زاده نیز با هر نیتی آمده باشد نهایت به همان در بسته ای خواهد خورد که جز بر روی چاکران وکاسه لیسان حرم گشوده نمی شود.دری که پشت آن سیاست بیت رهبری با سیاست میدان یکی می شود ومجموعه سیاست حکومت در سرکوب های خونین ،اعدام های گسترده مخالفین ،ماجراجوئی هسته ای و جنگ نیابتی منطقه ای را می سازد .
آقای تاج زاده این را خوب می داند که برای نشستن با رهبر و گفتگواز تغیر رفتار او ممکن نیست.چرا که نه توان کرنش چون حسن ترکمان شاعر در بار شاه عباسی را دارد ونه توان پنجه در افکندن با افعی های میدانی جا خوش کرده در تمامی عرصه های سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی ونه با اژدهای کینه ای ،سرمست از غرور وخود بزرگ بینی.
نشستن با مستبدی که جوابگوی هیچ کس نیست و تمام شعار های انتخاباتی اورا قبلا جواب داده است.مردی که آشتی ناپذیراست ودر جواب خاتمی و دعوتش به آشتی ملی ، گفت " در حال حاضر موضوع ندارد، مردم با هم قهر نیستند که نیازمند آشتی ملّی باشد. عده‌ای در جریان فتنه از مردم جدا شدند. مشکل از مردم نیست مشکل از آن‌ها‌ست که از مردم جدا شدند."کسی که اورا فتنه گر می خواند.
حال او از کدام آشتی ونشستن با چه کسی سخن می گوید؟ آیا این چیزی جز ایجاد توهم و دودلی در مردم و وشکستن فضا و جو تحریم انتخابات در ذهن مردم بلا کشیده از کرونا ،فقر و گرانی نیست؟
امروز میزان پایبندی به مردم و سعادت آن ها چیزی جز نشانه رفتن ولایت فقیه سیاست های ایران برباد ده نیست تعهدی که با تلاش برای فراگیر شدن "نه به جمهوری اسلامی " معنا می یابد!
همه ما مسئولیم !که افشاءکنیم نه این که برتوهم دامن بزنیم !
ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید