نامهی سرگشاده به:
کانون نویسندگان ایران و کانون نویسندگان ایران(در تبعید)
م. روانشید
۱۸ مرداد ۱۴۰۰ سوئد
چرا «کانون نویسندگان ایران» و «کانون نویسندگان ایران در تبعید»، به طور جدی پیگیر زندگیِ اسفبار و زیرِ تیغِ بهروز عربزاده(وفا) در ترکیه نمیشود.
پرسش بسیار ساده است و شفاف. «عربزاده» بیش از ده کتابِ منتشر شده دارد، عضو کانون نویسندگان ایران است، بیش از سی سال از زندگی خود را صرف فرهنگ، ادبیات و تحقق «آزادی اندیشه و بیان» در ایران کرده است، و امروز که بیش از ۴ سال است که به دلیل تهدید و ابلاغِ حکمِ «محارب» به صورت مخفیانه در ترکیه بهسر میبرد؛ چرا سازمانها، انجمنها و تشکلهای ذیربط سکوت کرده و یا تنها با بیانیه و شعارهای معمول موضوع را «گاهی» دنبال میکنند. جریان چیست؟!
کانونی که در تاریخ ۶/۲/۱۳۸۷ در دفاع از عطالله مهاجرانی ـ وزیرِ وقتِ وزارت و ارشاد اسلامی ایران ـ بر مبنای «دفاع از آزادی اندیشه و بیان» بیانیه صادر میکند، چه میشود که در حالیکه یکی از نویسندگانِ مدافعِ آزادی اندیشه و بیان؛ آواره و در معرضِ خطرِ قریبالوقوعِ مرگ قرار میگیرد، سکوت کرده و خود را به کرگوشی و کورچشمی میزند؟!
گیرم که عربزاده هیچوقت عضو کانون نویسندگان ایران نبوده و نیست(که بوده و هست)، اما مگر نه اینکه ضرورتِ وجودی هر دو کانون، دفاع از آزادی اندیشه و بیان و دفاعِ صنفی از همصنفانِ خود است، و مگر نه اینکه عربزاده بیش از ده کتاب منتشر شده دارد و فعالیتهایش مشخص و معلوم است، پس حکایت چیست؟ به اعتقاد من هر دو «کانون» موظفاند دلیل یا دلایلِ سکوتِ خود را شفاف و بدون قلمفرسایی بیان کنند و از ایجادِ شائبههای موجود بکاهند.
تکرار میکنم؛ پرسش من ساده و کوتاه است:
چرا کانون نویسندگان ایران و کانون در تبعید، به طور جدی و عملی سعی در خبررسانی و در نهایت دفاع و انتقال بهروز عربزاده از ترکیه ـ که زیر چکمههای اطلاعاتی ایران است ـ به کشوری ثالث نمیکنند.
همین.
*)یادآوری: پرسشام را با تکیه و استناد به «منشور کانون نویسندگان ایران» تحریر کردهام.
.
@ravanshidpoet
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید