اینجا مادر بودن مجازات دارد
مردسالاری برای مخدوش جلوه دادن واقعیت وجودی و تجربه زیسته زنان از روشهای مختلفی استفاده میکند، از جمله آرمانپردازی و نسبتهای مقدس و غیرواقعی دادن به برخی از امور و در عین حال بیاهمیت جلوه دادن و یا پنهان و کم رنگ کردن دیگر امور مربوط به زنان.
این خلاصه آن چیزی است که در ارتباط با نقش مادری در ایران اتفاق میافتد. بنابراین از این عبارت که “بهشت زیر پای مادران است” استفادههای زیادی میکند، از یک سو نوری که به مادری میتاباند به قدری شدید است که چشم را بزند تا اجحاف و ظلمهای ناروایی که به مادران میشود، دیده نشود و از سویی دیگر کنترل اجتماعی بر مادران را به قدری با مفاهیم مقدس بیامیزد که راهی برای خروج آنها از چنین کنترلی وجود نداشته باشد.
مادری به عنوان یک نقش برای زنان یک برساخت اجتماعی فرهنگی است. یعنی ویژگیها و انتظاراتی که از آن وجود دارد متاثر از شرایط اجتماعی فرهنگی هر جامعه است و میتواند در جوامع و در دورههای تاریخی مختلف متفاوت باشد. مادری به این معنا بسیار تحت تاثیر سلسهمراتب نظم جنسیتی و در راستای فرودستی است و یکی از مهمترین ابزارهای کنترل بر زنان است. این برساخت اجتماعی با تجربه مادری که در ارتباط مادر با فرزندش شکل میگیرد و بسیار متاثر از عواطف و احساسات ارزشمند و برای مادر رضایتبخش است متفاوت است.
آنچه مورد انتقاد است برساخت اجتماعی مادری در ایران است و نه تجربه مادری در ارتباط با فرزندش. برساخت اجتماعیای که بسیار از سوی نهادهای رسمی مورد حمایت قرار میگیرد. تعریفی از مادری که مبتنی بر تهی کردن زن از ارزشها و نیازها و خواستههای انسانی تحت عناوینی مانند فداکاری است. مادر فداکاری که در واقع بعد از به دنیا آمدن فرزندش، ماهیت وجودی خود به عنوان یک انسان را باید از دست دهد و از شغل و تحصیل و نقشافرینی اجتماعی و دیگر خواستههایش دست بردارد. “مادری” پس از این که به این خواسته نظام مردسالار تن داد، نه تنها پاداشی نمیگیرد که باز هم مجازات میشود.
قوانینی که در ایران در ارتباط با مادر وجود دارد چیزی فراتر از کنترل بر مادر است و گویی مادر را مجرم فرض کرده و قصد مجازات او را دارد. آن جا که به راحتی حضانت کودک را میتواند از مادر بگیرد. اجازه تصمیمگیری و اقدام در امور مهم کودک را به جد پدری میدهد اما به مادر نمیدهد. کارنامه و مدارک تحصیلی کودک را به مادر نمیدهد، رضایت مادر برای انجام امور پزشکی کودک را قبول نمیکند، اجازه باز کردن حساب بانکی برای کودک را به مادر نمیدهد و…
این تعریف اجتماعی از “مادری”که یک سویه وظیفه مراقبت از کودک را به مادر واگذار میکند و پدر را از این مسئولیت مبرا میداند کارکردهای زیادی برای نظام مردسالار دارد. مردسالاری به این ترتیب هم کنترلی که برای حفظ خود نیاز دارد را بر زن اعمال میکند و هم مسیولیتهای اجتماعی خود را بر گردن مادر میاندازد. مسئولیتهایی که به عنوان یک نظام اجتماعی در نگهداری و آموزش کودکان باید به عهده بگیرد.
بنابر این کسانی که این روزها انگشت اشاره خود را به سوی زنان، و فعالان حوزه زنان نشانه میگیرند و آنها را مسئول کاهش فرزندآوری و نپذیرفتن نقش مادری میدانند، خود مقصران اصلی این امر هستند و به جای پرداختن به دلایل و عوامل واقعی کاهش فرزندآوری در پی فرافکنی هستند.
آنها علاوه بر آنکه در رفع موانع اقتصادی و ایجاد دیگر پیشنیازهای فرزندآوری ناتوان بودهاند، مادری را به قدری با کنترل اجتماعی بر زن و حتی مجازات همراه کردهاند که به طور طبیعی خیلی از زنان از پذیرش آن سرباز خواهند زد. در حالی که با تقسیم نقش مراقبتی بین مادر و پدر و با ایفای مسئولیت نهادهای اجتماعی در نگهداری و آموزش کودکان، به گونهای که امکان زندگی اجتماعی بعد از مادر شدن از زن گرفته نشود، و با تغییر و عادلانهشدن قوانین خانواده، و در صورت رفع دیگر موانع فرزندآوری از جمله مشکلات اقتصادی، خود به خود بسیاری از زنان به مادری راغب میشوند و نیازی به طرح های دستوری برای افزایش جمعیت نخواهند داشت.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید