در توصیف وضعیت : ضیاء مصباح (دبیر کانون علوم اداری ایران )
احمد خاتمی یکی از خطباء جمعه های این ولایت با همین کم و کیف - در سالگرد جنبش اجتماعی به انحراف رفته ملت در بند ایران می گوید : «کسانی که در این ۴۳ سال قدرت دست آنها بود و ریل گذاری میکردند فقر و مشکلات نتیجه کار آنها ست که در کمال ناسپاسی نظام را متهم میکنند»
بنابراین میتوان نتیجه گرفت اول : فقر و مشکلات در کشور وجود دارد و دویم : اینهمه فقر و مشکلات نتیجۀ کار انانکه 4 دهه قدرت در دستشان بوده است میباشد و بالاخره اینکه :عملکرد قدرت مندان طی 4 دهه بگذشته ، ربطی به نظام ندارد!
سئوال مطرح در رابطه با این نحوه استدلال اینکه : منظور از "نظام" دقیقاً چیست؟ وجدااز انانکه قدرت داشته و ریلگذاری کردهاند" چگونه قابل درک و تفهیم میباشد ؟
پس به این ترتیب نظامهای عالم از مسئولان و مشکلات ناشی از عملکردشان جدا و هیچ نقطه ضعفی در کار هیچ نظامی نیست!
اگر ایشان با همه هشیاری !به کسانیکه مدتی بر سر کار بوده اند می گفت : "به چه اعتراض میکنید؟ شما خود داخل نظام و بخشی از آن بودهاید" حرفی نبود ....اما تفکیک کامل نظام از "کسانی که 4دهه قدرت در دست آنها بوده " یعنی نظام پدیدهای هیچکاره است و بود و نبودش برابر.......
در سوی دیگر داستان : مسافرتهای سر زده رئیس بدون معارض و مورد تائید بیت ، سپاه و هماهنگ با دیگر قوا در تمامی ارگانها« گذشته از اینکه وزیر خارجه جدید نامه گله مندانه ای تقدیم میدارد و داشتن روابط مذاکراتی را با شرق و غرب در وین از ابانماه تا کنون با کسب مجوز عنوان- واز پاره های کارشکنی ها ی اهالی کیهان و نغمه های نا همگون که بطول سالهای متمادی حضور اقایان غیر مطیع !در مسند قدرت، پیوسته مانع پیشرفت کارها شده - می نالد.... »
که قرار و مدار دیگری را ترسیم فر موده بودند وباقی داستان چنانکه افتد و دانی .....
و همچنین امد و شد معاون اول (ریاست با درایت نهاد پر حرف و حدیث فرمان امام )که با توجه به صلاحیت های عمیق اقتصادی -اجتماعی براین منصب تکیه زده - به هر کوی و برزن مشابه رئیس نا توان از استدلال !خود که به بسیاری شهرها مسافرت های نا گهانی وبدون اطلاع و تشریفات بمانند دیگر اقایان وزراء داشتند و خواهند داشت ....
عاملی نفوذی (از نوع انانکه مذاکرات بین امرای سپاه و زد و بندهای داخلی انان را اخیرا افشاءکرد) و بگفته نماینده مجلس عضو کمیسیون امنیت ملی «با همین کم و کیف و عملکرد » با تاسف باید اقرار نمود در «ارگانهای حساس نفوذ کرده اند» و اصل داستان رارندانه « تحت الشعاع درز خبرها » میشمارد ! در جمعی گزارش نمود:
** تا کنون با همه پرده پوشی برامده از تالی فاسد افشاءاینگونه خبرها - در این دولت و طی همین مدت کوتاه چند ماهه- بیش از ده میلیون شکایت و تقاضا در سفرها بوسیله ملت در بند جهل و فساد و گرفتار معیشت - تحویل جماعت فاقد تجربه و توان شده است ....
و ظریفی از این امار بعنوان یکی از سندهای افتخار دولت و بعنوان نشانه ای از عملکرد بالای انان مطرح مینمود ... در حالیکه با اغماض از ظاهر امر، تعمق و بررسی موضوع - گذشته از شاخص های علمی و عملی (ده میلیون نامه ) حدود یک هشتم جمعیت کشور را شامل می شود که نشانگر هر گونه استدلالی بجز شاخص رشد و توسعه مورد ادعای اقایان در مراسم بیست و سومین سالگرد میباشد و الزاما باید پرتقال فروش را یافت !
با این ترتیب ده میلیون شکوه و شکایت شاخص عدم کارائئ سیستم مدیریتی و نشانگر فقرگسترده میباشد چون اغلب در خواست وام بلا عوض یا وام بانکی ، در مواردی شغل و عدالت خواهی ست و با تعریفی شاخص عدم کارائی سیستم حکومت اسلامی و دستگاههای اداری....که نماینده ولی فقیه در ام القرای تهران به ان اشارت داشت و بران نگهی کوتاه در اغاز کلام افکندیم !
تحقیر مردم بلطایف الحیل و کشاندن انان به مراسم استقبال بدون خبر!و تشویق و امید وار ساختن به اثر بخشی در نامه پرانی «آنهم با این حجم » حرکتی کاملا پوپو لیستی و در تعریفی خوشبینانه تزریق واکسن است نه درمان ....
در وضعیت سالم حداقلی مورد تبلیغ و ادعا- از راس تا ذیل ،هر چند یکی از وزراء ضرورت تغییر را در سطح مدیران وزارت خانه بیش از 2 هزار عنوان نمود .......تعداد نامه های این چنینی نباید بیش از صد فقره باشد تا نشانگر شاخص بیماری کشنده با تعریفی و گسترده سیستم اقتصادی – اجتماعی تعبیر نشود و بعبارتی :
رفتاری بدینگونه یعنی سر کوب عزت نفس مردم این اب و خاک که سالیان با عزت و احترام در سطح منطقه و جهان می زیستند ودو فاکتو راعتبار یعنی « پول ملی انان و ارزش پاسپورت در دستشان در حد با ارزشتر ین ها »....
اری تاکید می شود : ده میلیون نامه یعنی تحقیر مردم ، یعنی سر کوب برترین بعد انسانیت یعنی عزت نفس،یعنی برای تامین نیاز خود (آنهم گرسنه و ناهار نخورده !)باید به استقبال مقامات شتافت .. یعنی اقتصاد و فرهنگ بیمار و سیستم اداری نا کار امد و مدیران نا بخرد منتصب بر مبنای رابطه به جای ضابطه و نظام فاقد درایت و مدیریت و دارای عیوب بسیار و نا امیدی از ساختارهای دولتی و روابط رسمی و قانونی و بالاخره :
اینگونه روالی که روز افزون شده - مایه شرم ساری نظام مسلط بقیمت اجحاف ، دروغ و متکی به شعار .....بازهم اشاره لازمست تا تلنگر و هشداری موثر باشد برای مجموعه حکومت :
اینهمه شکوائیه یعنی فقر گسترده همراه با بازی با احساسات مردم ، یعنی کشاندن مردم به صحنه برای منافع گروهی ،تعطیلی قانون و عدم وجود سیستم اداری مطلوب پاسخگو...
و بالاخره یعنی تشویق فقر و محتاج پروری
نا گفته نماند :همه وهمه آنچه امد نیست مگر : حالت مضر و خسارت بخش بی تفاوتی در تمامی امور ، عدم روحیه پرسشگری ، مصرف کنند ه گی - در اوج گرفتاری های روز مره ، ناتوان از برنامه ریزی و امیدوار به اینده با این همه جوان بظاهر تحصیل کرده ، در طبقات نسبتا بی نیازو طبقه 2 کشور که در هر حال بیش از بیست در صد کل جامعه نیستند وبا دارا بودن شناخت لازم اجتماعی و ارتباطات بین المللی ، عافیت طلبی ها و محافظه کاری همراه با عدم احساس مسئولیت اجتماعی «که بجز از کشته ندرویم »
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید