رفتن به محتوای اصلی

به عنوان یک روزنامه نگار، بر اساس نشانه های بالینی که می بینم، جامعه را آماده و مهیای یک تولد دوباره می بینم. یک زایش، یک برون رفت و تحول، یک خروج از بحران، یک آرامش بعد از طوفان! الان مدتی است خون جامعه به سطح پوست رسیده، تب بالا گرفته و دادخواهی و ظلم ستیزی اوج گرفته است. این جامعه آبستن آزادی شده است و گریزی از آن نیست!
قرن بیست و یکم با شکاف و فروپاشی دیوار برلن آغاز شد. دیوار را شکافتند و جهانی نوین آفریدند. جهانی که در آن هر فرد در احقاق حقوق طبیعی خود اصرار می‌ورزد. جهانی که در آن سرانجام بشر جایگاه پرمنزلت خود را یافته است و با خون خود از آن پاسداری خواهد کرد. فروپاشی دیوار مخوف برلن تنها مردم برلن شرقی را آزاد نکرد چون آزادی مسری است. آزاد شدن هر انسانی در هر نقطه جهان گام تازه‌ای در راه آزادی همۀ انسانها در سراسر جهان به شمار می‌رود.
مگر نه این است که نخستین مسئولیت یک نویسنده یا روشنفکر باورمند به دموکراسی و خِرَد مدرن، پاسداری از شرافت خامه خویش است ؟ مگر نه این است که وفاداری به شرافت قلم ایجاب می کند که شما در نقد مخالفان خویش جانب راستی را بگیرید و از بهتان و ناروا بپرهیزید؟ و مگر نه این است که در این ایران بخت وارونه ما، سالیان درازیست آن ها که زور و زر دارند، راستی ها را وارونه می سازند و چهره دروغ را به زیور راستی می آرایند؟
اکثر ما ایرانیان از اصل مسلم هیچگاه حیرت مکن پیروی می کنیم. شوخ طبع،مغرور، حسود، شاعر منش و میل خاصی هم به خیالبافی و چیز های پنهانی داریم. شاه مُرد چی شد؟ خمینی مُرد چی شد؟ و اکنون نیز تمام شیرینی فروشی های ایران، لوس آنجلس و استرالیا و کناره های رودخانه آمازون و..... به حال آماده باش در آمده اند که چه بشود؟ هوشیار که سید علی اقا سر دسته تار و تمبک (تارو مار؟) زنان دارد می میرد. شاید فرجی شود؟ براستی مشگل ما ایرانیان چیست؟ مشگل ما مرگ و میر این یا آن است؟
آن روزها که «حجله های» جوانان برنگشته از جبهه های جنگ، از کنارگوشه ی شهرهای غمزده برچیده می شد برای نسل من مبشر آن بود که می توانیم به تدریج سنگینی طاقت سوز کوله بار اندوه را پس بزنیم، بار دیگر کمر راست کنیم و بگوییم «ما زنان هم در این خانه حقی داریم». گر چه هنوز بوی نامطبوع خشونت های ناشی از تبعات انقلاب و جنگ و خون های به ناحق ریخته شده به مشام می رسید.
طبیعی است برای کیهان و خبرگزاری ایرنا و فارس و روزنامه دولتی ایران که خبر مسافرت فرزند هاشمی رفسنجانی به یکی از خبرهای داغ هر روزه آنان بدل می شود، خبر پناهنده شدن فرزند مشاور محمود احمدی نژاد در حاشیه می نشیند تا پیشانی اصولگرایان از آنچه که آن را شرم می دانند خیس نشود و سرافکنده نمانند؛ غافل از آنکه آنچه باید از آن شرم کرد فرار تک تک ایرانیان از کشور است و نه پناهنده شدن یک یا دو نفر از بستگان و دلبندان دولتمردان.
با درج مطلب «خامنه ای مرد» خوانندگان بسیار زیادی به این مطلب سر زدند که نشان از مهم بودن موضوع دارد. به پیشنهاد آقای سعید گرامی در این صفحه نظرات مربوط به مرگ خامنه ای و عواقب و نتایج آن درج میشود.
همانطور که در خبرها آمده است ایران حاضر شده هر اندازه اورانیوم غنی شده که در اختیار دارد را به خارج منتقل کند تا مورد غنی سازی بیشتر قرار گیرد. رژیم اسلامی موافقت کرده که هر زمان و بدون هیچ محدودیتی به بازرسان آژانس انرژی اتمی‌ اجازه دهد که از تاسیسات محرمانه قم دیدن کنند. آیا شما این سخنان را باور دارید؟
«رویون پداتسور»، استاد مطالعات استراتژیک در دانشگاه تل آویو معتفد است که اعضای کمیته نوبل با دادن جایزه صلح به اوباما سدی در برابر حمله ‌نظامی امریکا علیه ایران به وجود آوردند.پیشنهاد او با توجه به شرایط جدید این است که اسرائیل دست از ابهام‌پردازی در برابر قدرت اتمی‌اش بردارد تا ایران حالی‌اش شود که هرگونه حمله با سلاح‌های غیرمتعارف خودش را هم از آسیب متقابل در امان نگه نخواهد داشت. او در همین رابطه می‌نویسد:
ایران کشور پهناوری است در جنوب غربی قاره آسیا با جمعیت تقریبی هشتاد میلیون نفر و وسعت1.648.195 کیلومتر مربع که مقام هفده ام را از این لحاظ در میان کشورهای دنیا دارا می باشد . ایران با قرار گرفتن در منطقه میانی اوراسیا با آذربایجان , ارمنستان , ترکمنستان , افغانستان , پاکستان , ترکیه و عراق همسایه است