رفتن به محتوای اصلی

آنچه در نمايش بيدادگاه چهارم گذشت، تفاوت‌هايي با نمايش‌هاي سابق داشت. در پردة چهارم نمايش، اين «علم و دانش» بودند كه محاكمه ‌مي‌شدند و از اين جهت شناعت بيدادگاه چهارم بيشتر است. متن سخيفي كه در بيدادگاه چهارم به نام كيفرخواست خوانده شد، علوم انساني و انديشمندان علوم انساني، روشنفكران و نظريه‌پردازان كشور را متهم مي‌ساخت.
با وجودِ انقلاب سوسیالیستی 1917 در روسیّه که تمام قراردادهای استعماری در مورد ایران را بی اعتبار اعلام کرد و در واقع از تقسیم ایران بین روسیّه و بریتانیا طبق قراردادِ 1907 میلادی جلوگیری بعمل آورد و زمینهءِ امکان استقلالِ کامل ایران در مقابل فقط یک قطب استعمارگر یعنی بریتانیا هموار شد، امّا جنگِ جهانی اوّل بر بحرانهای درونی ایران افزود و شیرازهءِ امور کشورداری حالتِ گسستی را بخود گرفت،
چرا بعد از دو ماه، خبری از برخی سران آزاد اين احزاب نيست و به سکوت گورستانی جامعه که هدف اصلی کودتاچيان است، کمک کمی کنند؟ چرا اين قدر ترسيده اند و اگر حرفی هم می زنند، سرشار از محافظه کاری و خوف است؟ آن ها به عنوان حزب می توانند و بايد وزنه مهمی در اين روزها باشند تا مناسبات را تغيير دهند. اگر وزنه مهمی نيستند، پس حزب نيستند والا حزب واقعی حتی اگر نيمی از سرانش هم زندانی شوند، چارچوب و برنامه حزبی و آلترناتيوهای مدونی دارد تا در هر شرايطی با قدرت به کارش ادامه بدهد
مثل هر جنبش وسيع اجتماعي، جنبش سبز مردم ايران از لايه هاي گوناگون برخورداراست و حمايت وسيعي در ميان اقشار مختلف برانگيخته است. اين گوناگوني و رنگارنگي، در فکر و در عمل، الزاماتي براي جنبش با خود بهمراه مي آورد که غفلت از آن مي تواند منجر به ناديده گرفتن بخشي از پتانسيل و ظرفيت عظيم اين جنبش گردد.
قصد من اینست در این نوشتار نشان دهم: نشاندن پسوند اسلامی و یا هر پسوند به این شکل در آخر بعضی از کلمات گاه غیر ضروری،گاه نامفهوم ،گاه هم معنی کلمه ی اصلی را میستاند، البته شاید این چنین پسوندهای برای بعضی از کلمات نیز گاه ممکن است.
و زندان
پیش از آن که
درهای بستۀ پولادپوش باشد و
قفل‌های آهنجوش،
و بیش از آن همه،
پوستی‌ست،
پوستی فقط
تنیده پاک به تن‌پوش
سعید را واجبی خور کردند. در بیمارستان حالش چنان خوب شد که می‌خواستند برش گردانند به زندان. دکتر معالج می‌گوید بهتر است یک شب دیگر هم بماند؛ و همان شب سعید چنان از آرسنیک مسموم می‌شود که می‌میرد. سعید امامی را سالها کردند محور همۀ پلیدی‌ها. حال آن که او با اعمال خشونت بیشتر مخالف بوده‌است، شاهدc را درمی‌برد و بنا براین دیگر برای سیستم یک مهرۀ سوخته بوده‌است. به همین سبب هم به آسانی قربانی‌اش می‌کنند و آن بلا را سر زنش می‌آورند و فیلمش را هم درز می‌دهند تا عبرت همۀ آنانی شود که...
تصمیم گرفته بودم این تعطیلی را به ادامه نوشتن یاداشت قبلی پیرامون بحران وخیم مالی و پولیِ پنهان نگاه داشته شده در سیستم بانکی و پولی کشور اختصاص دهم. در جستجوی فاکت های تازه تری به روزنامه های داخل کشور سری زدم. اولاً مشاهده کردم که
در دو ماه اخير فضاي سياسي التهاب آلود جامعه شاهد وقايع و رويارويي هاي مختلفي بوده است . در روزهاي اخير در كنار هم قرار گرفتن چند رويداد خاص تداعي كننده چشم اندازي است كه همگان بايستي با حساسيت ويژه اي نسبت به آن هوشيار باشند . نخستين رويداد برگزاري چهارمين جلسه دادگاه دستگيرشدگان ناآرامي ها بود كه چه در ادعا نامه دادستان و چه در اعترافات متهمان نكات مشترك و تامل برانگيزي وجود داشت كه لزوم دقت و توجه به اهداف مطرح كنندگان چنين مطالبي را مي طلبد
نه جنبش سبز و انقلاب بهمن یک چیزاند و نه هر گردی، گردو! نیروی انسانی اصلی و عمده حرکت 1357 را درآنجایی که جنبه همه کشوری و فرا گیر اجتماعی به خود گرفت و بدل به انقلاب شد، توده های میلیونی حاشیه نشین تهران و کلان شهرها و مردم شهرستان ها با فرهنگ سنتی وعمدتا روستایی تشکیل می داد که بر انقلاب همگانی ملت اعمال هژمونی کردند و نیروی ضربتی انقلاب را تغذیه نمودند. نیروی انسانی اصلی و عمده حرکت اخیر اما با طبقات متوسط مدرنی است که به حقوق شهروندی خویش آگاهند، نقش هژمونیک در حرکت دارند و...