گمان کنم دوستان دربند در زندان به اين نتيجه رسيده اند که کار حزبی، چانه زنی در بالا، فشار از پايين و گفتگو با سران جبار و ديکتاتور اين نظام فاسد چيزی جز تلف کردن وقت و انرژی نيست؟ نظام ولايت فقيه ساز و کار حزبی و جابجايی مسالمت آميز قدرت را از مدت ها پيش، قفل کرده بود و دوره ای برای گذار و شناخت عميق اين فروبستگی و انسداد سياسی لازم بود تا همه اين واقعيت را تجربه و درک کنند. تمام پيام سرکوب های بعد از کودتا و پيام دادگاه های اخير و محاکمات، فقط يک نکته است: راه جابجايی نرم قدرت در نظام مسدود است
اعجوبه! آنقدر زندگی جالبی دارد که آدم در می ماند از کجا شروع کند. از انتشارات فرانکلین که معروف ترین کار اوست؟ از دائرة المعارف مصاحب که حاصل فکر و ابتکار او بود؟ از چاپ کتابهای درسی که به دست او سامان یافت؟ از سازمان کتابهای جیبی که انقلابی در تیراژ کتاب ایران ایجاد کرد؟ از مبارزه با بی سوادی که اول بار او شروع کرد؟ از چاپخانه افست که او بنا نهاد؟ از کاغذ سازی پارس که او بنیانگذارش بود؟ از کشت مروارید که در کیش آغاز کرد؟ از کارخانه رطب زهره که به دست او پا گرفت؟
از شرکتها و مؤسسات وابسته به سپاه پاسداران آمار دقیقی در دست نیست. تنها نکته ای که همه منابع خبری و اقتصادی بر سر آن اتفاق نظر دارند، نقش بسیار گسترده قرارگاه خاتم الانبیاء و شرکتهای متعلق به آن در فعالیتهای اقتصادی است.
سخنان مقام رهبری در نماز جمعه معروف انتخاباتی هنوز از خاطر نرفته است آنگاه که انگلیس را متهم به دخالت در انتخابات ایران کرد و پس از آن انگلیس نیز سفیر ایران را فرا خواند و از او در مورد سخنان رهبری ایران مبنی بر خبیث خواندن انگلیس و اتهام دخالت داشتن این کشور در ماجرای اعتراضات مردم ایران توضیح خواست..
اصولاً استفاده از کلمه «استقلال» در این شعار به اصطلاح انقلابی بیمعنی است زیرا کلمه آزادی آنقدر گستردگی دارد که استقلال را نیز در بر میگیرد. آزادی جوانب گوناگونی دارد و تنها به آزادی فردی، یا آزادیهای سیاسی و اجتماعی منحصر نمیشود. یک کشور آزاد طبعاً مستقل است چون اولویتهای خود را تعیین میکند و به دلیل آزاد بودن به دیگران اجازه دخالت در امور ملی و داخلی خود را نخواهد داد. چگونه ممکن است تصور کنیم که یک ملت آزاد اجازه دهد خارجیها مقدراتش را تعیین کنند و یا در نحوه حکومتش تأثیرگذار باشند؟
دهها جوان را کشتهاند و به جای تحویل اجسادشان به خانوادههاشان، بردهاند گوشهای در بهشت زهرا دفنشان کردهاند و سنگهائی هم که شمارههائی بر آنها نقر است کاشتهاند روی گورهاشان. این غیر از جسدهای فریز شدهایست که تحویل خانوادهها میدهند. آیا آن دفنشدگان فلهای (و نه گروهی) گمشدگان همانهائی نیستند که هر روز با ضجههای دردانگیز و تراژیک اللهاکبر پشت دیوارهای اوین گرد میآیند؟
آیا یادتان هست؟ شعار محوری انقلاب پنجاه وهفت،آزادی بود. پیش از انقلاب،نسل ما به استثناء آزادی سیاسی، سایر آزادی های اجتماعی را داشت. ای جوانان! اگر نسل ما فریاد زد «آزادی»، بدانید که ما آزادی سیاسی را می خواستیم. یعنی آزادی مطبوعات و احزاب، آزادی تظاهرات مسالمت آمیز و تشکیل سندیکا ها و اعتصابات تا مردمان ایران بتوانند بدون ایثار جان به قدرت و حکومت برسند و تعیین کننده کلیه امور آموزشی،اقتصادی،نظامی و ... کشور خود باشند.
از آغاز اعتراضها به اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد بیش از ۷۰ روز میگذرد. شماری از معترضان همچنان در بازداشت هستند، شماری کشته شدهاند، و شماری نیز از شکنجهها در طول بازداشتشان سخن گفتهاند. تحلیلگران و آگاهان مسائل ایران بر این نظرند که جنبش اعتراض شهروندان که با شعار «رأی من کجاست» آغاز شد، تنها شروع حرکتی است که دیگر فرو نمینشیند.
امروز سوم شهریورماه است. خواهر عزیزم زهرا را در چنین روزی در سال ۱٣۶۲ کشتند. هنوز پس از گذشت ۲۶ سال نمی دانیم او به چه شکلی کشته شده است. زیر شکنجه و یا به شکلی دیگر. دو برادرم به نام های محمود و محمدعلی نیز که در سال ۱٣۶۲ دستگیر شده و به آنها حکم داده بودند (محمود ۱۰ سال و علی ٨ سال) و ۵ سال از حبس تعیین شده (به حق یا ناحق را فعلا کاری ندارم) را گذرانده بودند، دوباره در شهریور سال ۱٣۶۷ در دادگاه های چند دقیقه ای محاکمه شده و به اعدام محکوم می شوند و...
امروز سفره هفت سین، پرش از روی آتش در چهار شنبه سوری و... که این همه خشم حیوانی رژیم را برمی انگیزد، سلاح گفتمانی ناسیونالیستی ماست که برخلاف عقیده جناب قند چی آن روی سکه سکولاریسم است و نه عیال صیغه ای آن که باید متارکه کند و یا سکولاریسمی که باید خود را از قید ناسیونالیسم برهاند!