مسایل آذربایجان
چیزهای جدیدی نیستند. حداقل دهه هاست مطرح میشوند و در عمل و نظریه بازتاب های مختلفی را پدید آورده و میاورند.
کلیات این مسایل در چهار بخش جای میگیرند:
1- مسایل خود جنبش آذربایجان
2- مسایل در برخورد با حکومت
3- مسایل در برخورد با جنبشها و احزاب، به خصوص با احزاب کردی
4- مسایل در برخورد با خارج از ایران
---
«استراتژی - تاکتیک جنبش آذربایجان » طی دهه ها عملاً « مبارزه ی مسالمت آمیز » بوده و هست.
بر این اساس بر خورد به مسایل نیز در چهار چوب یادشده صورت گرفته است.
چون مبارزه در آذربایجان « جنبشی»ست، و نه سازمانی و حزبی، از اینرو « برخورد به مسایل» متفاوت بوده با برخورد « تشکیلاتی» به مشکلات.
جنبش نکات مثبت و منفی دارد. نه میتواند جای تشکیلات عمومی را بگیرد و نه محدودیت تشکیلات را دارد.
اما چیزی که میتواند یک جنبش را مؤثر تر، کارآمدتر، منسجم تر، موفق تر، زنده تر، کند ، متشکل شدن آن در یک « برنامه ی جبهه یی متحد» است. که اکثریت افراد و گروههای فعال را زیر « مواد و اصول چندی» در برگیرد. و در عمل و نظر، سیاست برخورد به مسایل را نشان دهد.
متأسفانه جنبش تاکنون موفق به ایجاد « جبهه ی متحد جنبش آذربایجان» « تحت یک برنامه ی عمومی» نشده است.
بدین سبب هر فعال و گروه خود با مسایل برخورد کرده است.
و کافی نبودن و ضعف این نکته نیز روشن است.
---
مدتهاست سیاست برخورد با احزاب کرد، یا یافتن جواب « چه میتوان کرد ها» را پیش رو داریم؛ که مثل همیشه « فردی یا گروهی» برخورد شده که کافی و قانع کننده و چه بسا درخور نبوده است.
---
در « کنفرانس آمستردام» حد اقل بخش بزرگی از فعالان خارج جمع شدند و یک برنامه ی-اگر اشتباه نکنم- 12 ماده ای را تصویب کردند. اما به امان خدا رهایش کردند. ارگانی تشکیل ندادند که این برنامه را پی گیرد -و در گردهمایی های بعدی تصحیح و تکمیل کرده - و در عمل پیش ببرد. که ادامه ی این کار می توانست به تشکیل جبهه ی متحد بیانجامد.
---
تا وقتی که جبهه ی متحد جنبش آذربایجان در برنامه و تشکل سازمان یافته نیست ما برای « چه میتوان کردها» پاسخ مناسب جمعی نخواهیم داشت. ضعف و ندانم کاریها و کجرویهای ما نیز از اینجا ناشی میشود.
---
چرا جبهه ی متحد تشکیل نشده و یا نمیشود؟
پاسخ روشن است . مسئله ربطی به اختناق ندارد و حداقل می تواند در خارج تشکیل شود. اما مشکل به خود « فعالان و گروهها» بر میگردد. جواب اینه که ما هنوز به این سطح « عملی و فکر ی» نرسیده ایم. ضعیف ایم.
انجام اینکار در درجه ی اول نیاز به « تلرانس و بر خورد دموکراتیک درونی نسبت بهم » دارد. ما در سخن خیلی دموکرات و با تلرانس تشریف داریم ولی در عمل « دیکتاتورهای کوچک»-ایم.
در سخن خیلی « مستقل» سیاست را پیش می بریم ولی در عمل عکس اش را پیاده میکنیم.
در سخن خیلی جمعگرا هستیم ولی در عمل فرد گرا و گروه گرا هستیم.
در سخن برنامه ی عمومی میخواهیم ولی در عمل «برنامه ی فردی یا گروهی» را به عموم و جمع قالب میکنیم.
و تضاد سخن و عمل در بسیاری عرصه های دیگر.
یعنی ما هنوز به این سطح « عملی و فکر ی» نرسیده ایم که جبهه ی متحدی داشته باشیم.
بنابراین در چهار بخش یاد شده نمی توانیم« پاسخ و عمل جمعی » نشان بدهیم.
در مبارزه تا پاسخ جمعی نداشته باشی کسی ترا به حساب نمیاورد.
نیروهای دیگر پاسخ جمعی را به حساب میاورند و تأثیر آن را در سیاستهای خود می سنجند.
دوستانی که می پرسند در برخورد با سیاستهای نادرست احزاب کردی چه میتوان کرد؟
پاسخ من اینه که « جبهه ی متحد جنبش آذربایجان» را تشکیل دهید. تا این کار را نکرده اید چه میتوان کردها بی جواب میمانند.
نه تنها در این عرصه بل در عرصه های دیگر نیز.
مبارزه کاری ست جمعی. تا میتوانید به کار جمعی نزدیک شوید و آنرا تحقق بخشید.
با پراکندگی، با واکنش تصادفی جمعی، کاری از پیش نمی رود.
خود شناسی، دگر شناسی، کار جمعی و تشکل عمومی.
این راهی ست که ضروت دارد طی شود. و هرچه آماده تر و سریع تر باشد مشکل گشاتر است.
« جبهه ی متحد جنبش آذربایجان»
که در بالا بدان اشاره شد، مثلا میتواند برای تشکیل خود چنین راهی و یا مانند آنرا انتخاب و طی کند؛ که پیشنهاد میشود :
1-لازم است « داخل و خارج » یک منشور( که مثلا از پانزده، بیست ماده درست شده » با مشورت هم از طریق اونلای ، بیرون دهند.
2- براساس این منشور ارگانی اونلای در خارج تشکیل شود که سیاست منشور را پیش برد و پاسخگو باشد. در مقابل فعالان. و مردم و جامعه.
شورای جبهه را- از هر گروه یک نفر نماینده و از جمع منفردین نیز یک نفر- تشکیل میدهند- و هر دو سال نیز اعضای جدید معرفی و برگزیده میشوند. در گرد همایی های حضوری. از بین داوطلبان گروهها.
3- ارگان میتواند سنخگوی فعالان آذربایجان در سطح جهانی باشد. جهت حلب حمایت حقوق بشری.
4- در مورد سیاستها و تاکتیهای داخلی تصمیم گیرنده خود فعالان داخل هستند.
5- شورای جبهه برای هزینه ی خود به یاری گروهها ی اعضای خود متکی ست و حق ندارد از هیچ ارگان دولتی خارجی و داخلی چیزی دریافت کند. حتی ار ارگانهای غیر دولتی که غیر مستقیم به دولتی وابسته اند.
این برنامه، همه ی گروههای آذربایجانی را که منشور مشترک را قبول میکنند در بر میگیرد. و گروهها چهارچوب برنامه ی کلی خود را با منشور میزان میکنند.
این تشکل از طریق اونلای و حضوری میتواند عملی گردد. و تشکلی ست مثل جبهه ی متحد . و عمل به یک منشور.
مواد منشور و عمل به آن و کسب اعتبار ، دوام تشکل ، اجرای درست استراتژی، کسب حمایت داخلی از سراسر ایران ، میتواند کوششهای جمعی را با موفقیت همراه سازد.
---
منشور جبهه ی متحد آذربایجان،
19- جبهه ی متحد آذربایجان مخالف سیاست ماکیاولی، رسیدن به هدف با هر وسیله، است . و خود را موظف میداند در کار و مبارزه اخلاق سیاسی آزادیخواهانه و انسانی را رعایت کند.
و هدف اش را با ابزار و روشهای مشروع در فرهنگ انسانی و سیاسی مترقی دنبال کند.
20- جبهه متحد آذربایجان رئال پولیتیک را به معنای واقعگرایی درک کرده و از طرح شعارهای آرزویی، غیر عملی، نا منطبق با شرایط زمان و مکان، اجتناب میکند.
22- جبهه، دست بردن به سلاح و قهر و خشونت را ، برای حل اختلافات بین خلقهای تحت ستم و نمایدگان سیاسی آنها، ممنوع میداند و راه گفت و گوی سیاسی را انتخاب میکند.
23- جبهه ی متحد آذربایجان، طبق اصول مندرجه در اینجا، با « پان ترکیسم و دیگر پانها» مرز بندی نظری دارد؛ بدین معنی که اعتقادات پان ترکیسم ربطی به دیدگاه جبهه ی متحد آذربایجان ندارد.
اگر آذربایجان « شورای جبهه ی متحد»-ی ، مورد پذیرش اکثریت فعالان، داشته با شد میتواند با « احزاب کردی» حضوری دیالوگ پیش ببرد و کردستان و آذربایجان امکان می یابند « متقابلا سیاست های خود را اصلاح و تکمیل» کنند. و « اتحادی عملی جهب همکاری» پدید آید. که به نفع همه است. و از « پیشامدهای ناگوار آینده» می توان جلوگیری کرد. و پشتیبان همدیگر در مبارزه ی مشترک می توانند باشند.
آنچه در بالا آمد،
تنها «طرح اندیشه و تفکر پیرامون جبهه» است. آگاهانه از « پارلمان یا گنگره و حزب و مانند اینها» سخن به میان نیاورده ام که ایده های منطبق با شرایط نیستند. و کسانی هم که در آن موارد کوشیده اند نتوانشته اند
کاری از پیش ببرند. در این نوشته تفکر فعالان را به موضوع « جبهه ی متحد» جلب میکنم. که روی آن بیاندیشند. و در شرایط آماده ، چنانچه « عملی و ضروری و درست یافتند» به آن اقدام کنند.
ما نیاز داریم گروههای آذربایجانی- با تمام گوناگونی خود- پیرامون منشور مشترکی متحد شوند. و مواد آنرا را دنبال کنند. و به صورت یک جمع متحد با محیط برخورد کنند.
پیرامون هم ببیند با چه « کس و نیرویی» سروکار دارد.
جبهه، ظرف و پدیده ایست کاملا متفاوت با تشکلهای دیگر. تشکلهای دیگر عملا نشان داده اند نمی توانند گروهها را متحد کنند.
---
آنان که میتوانند پرچم اتحاد را برافرازند
نوشته اند:«...
- فعالین سیاسی آذربایجان شدیدا منفعت طلب، قدرت پرست ، فرد گرا ، محفل گرا و دیکتاتور هستند و قدرت تحمل نزدیکترین رفقا و هم نظران خود را هم ندارند.
- انگیزه مبارزاتی، فداکاری، گذشت، جسارت، از جان گذشتگی و روحیه رزمندگی در فعالین سیاسی تورک بسیار ضعیف است.
در این شرایط با این آدمها نمی توان جبهه تشکیل داد یا بطور متشکل کار کرد. شاید در آینده اوضاع نغییر کند و زمینه تشکیل جبهه مساعد بشود.» منبع کامنتهای مقاله.
درست است که تشکیل جبهه ی متحد در شرایط حاضر بیشتر به یک رؤیا و آرزو شبیه است. اما فراموش نکنیم که در برخی برهه های تاریخی کسانی پیدا میشوند
که اینگونه آرزوهای خوب را تحقق می بخشند. مثل پایین کشیدن پرچم سفید تسلیم توسط ستارخان در تبریز. و یا مثالهای تاریخی دیگر.
از دید من مشکل « عدم قوت لازم نظری و عملی و اخلاق سیاسی » ست. اما این ضعف شامل « همه» نمی شود. هستند افرادی که شرایط لازم
یعنی « قوت اخلاقی و نظری و عملی» کافی برای نمایندگی یک جمع سیاسی را دارا هستند. هر چند تعدادشان اندک باشد. اینان می توانند پیش قدم باشند و راه را بگشایند.
بنابرین امید میماند به دوستانی که در خود « قوت اخلاقی و نظری و عملی» لازم را می بینند که نمایندگی گروههای سیاسی خودشان را به عهده گیرند و راه گشا باشند.
وعملا نشان دهند که مردم میتوانند به « کار و اندیشه و اخلاقشان» اعتماد کنند.
این هم روشن است که هرکس یا گروهی نتواند در عمل اعتماد ایجاد کند و آنرا حفظ نماید خود بخود از دید مردم ناپدید میشود.
توجه کنیم به این نکته که چرا صمد بهرنگی همواره زنده است؟ چون از نظر اخلاقی و نظری و عملی اعتماد آفرید. از اینرو نمی توان او را فراموش کرد.
همینطور برخیهای دیگر که چون او زیستند.
**
بدین معنی ست که آنها نام خود را اعلام کرده اند. و هستند یا بوده اند. تعداد در این لیست میتواند کم و زیاد شود.
---
روش انتخاب همدیگر:
گروههایی که موجود اند و نام خود را اعلام کرده اند، یا تازه تأسیس میشوند، و دوست دارند در جبهه ی متحدی گرد هم آیند.
روشن است که باید:
1- مخالف رژیم باشند
2- تشکل جبهه ی متحد و منشور مشترک را قبول کنند.
3- مستقل از دولت ایران و دولتهای خارجی باشند. ( در سیاست ، هزینه ی مالی و ساختار سازمانی، لابیگری)
4- نماینده برای جبهه داشته باشند.
----
تشکیل شورای جبهه :
1-نمایندگان همه ی گروهها و گروه منفردان حق دارند به شورای جبهه وارد شوند. کسی را نمی توان منع کرد.
صلاحیت گروه و نماینده:
2- شورا با اکثریت آرا در مورد « ماندن یا رفتن» یک نماینده و یک گروه ، تصمیم میگیرد. نخست در مورد گروه و بعد در مورد نماینده ی آن . با رای مخفی.
که:
-برنامه ی گروه با منشورمشترک خوانایی داشته باشد و اصول آنرا نقض نکند.
- نماینده ی گروه باید فاقد محکومیت دزدی و تجاوز و قتل باشد. و عدم سابقه ی همکاری با رژیم ایران. و سازمانهای اطلاعاتی خارجی.
3- خط و مشی گذشته ی گروه مورد توجه قرار نمیگیرد. معیار برای جبهه رعایت عملی منشورمشترک است.
4- شورا حق دخالت در کار گروهها را ندارد. تنها میتواند موارد نقض منشور را با رای اکثریت خود تعیین کند.
و در صورت لزوم و عدم اصلاح پذیری ، نماینده یا گروه را از جمع خود اخراج کند.
شخصیت های معروف آذربایجان
شخصیتهای مشهور آذربایجان برای مثال دکتر رضا براهنی یا مانندهای ایشان ، در صورت تمایل حق عضویت افتخاری در شورا را دارا هستند.
-----
1. اتحاد ملي دموكراتيك آذربايجان جنوبي (بيرليك)
2. تشكيلات مقاومت ملي آذربايجان
3. جبهه آذربايجان متحد و مستقل
4. جنبش دانشجويي آذربايجان (آزوح)
5. حزب استقلال آذربايجان جنوبي (گائيپ)
6. حزب دموكرات آذربايجان جنوبي (گادپ)
7. حزب رهايي آذربايجان جنوبي (قورتولوش)
8. حزب سوسيال دموكرات آذربايجان جنوبي
9. حزب ليبرال دموكرات آذربايجان جنوبي (گالدپ)
10. حركت بيداري ملي آذربايجان (گاموح)
11. كنگره جهاني آذربايجان(داك)
12- حرکت ملی آذربایجان جنوبی
13-شورای بینالمللی آذربایجان جنوبی( 2012 )
14-جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی
16- دموکراتهای چپ آذربایجان
19- چپ های استقلال طلب آذربایجان sol gun az
20- حزب نو بیداری ملی آذربایجان جنوبی( ینی گاموح) ، رهبران آن در زندان هستند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید