رفتن به محتوای اصلی

شاه و خمینی، دو روی یک سکه: ناسیونالیسم عظمت طلب شیعه پارسی
04.03.2021 - 01:01

وریه ۲۰۲۱ چهل و دومین سالگرد انقلاب ایران است، انقلابی که در سال ۱۹۷۹  منجر به سقوط شاه و پیروزی رژیم مذهبی به رهبری خمینی و حلقه تنگ و قدرتمند وی شد.

انقلاب، سلطنت مطلقه شاه و خاندان او را پس از ۳۸ سال به تاریخ  سپرد. سپس خمینی خود را به عنوان امام و  حاکم و ولی فقیه منصوب کرد. متعاقبآ در یک همه پرسی کاملا مهندسی شده، جعلی و غیر دمکراتیک، استقرار نظام “جمهوری اسلامی” را اعلام کرد.

علی رغم تفاوت ظاهرا آشکار بین ایران شاه، و ایران “جمهوری إسلامی”  خمینی، آنها در واقع دو روی یک سکه، با آرزوها و جاه طلبی های ناسیونالیستی و برتری طلبی مشابه می باشند. گرچه شاه عملگرایانه تر و کمتر ایدئولوژیک تر از خمینی به نظر می رسید، اما  خمینی پس از سرنگونی شاه  تمایل به ژاندارمی منطقه و سیطره بر کشورهای عرب و مسلمان را از او به ارث برد.

تقدیس برتری شیعه پارسی

هم شاه و هم خمینی به دنبال دستیابی و برتری طلبی در منطقه بودند و هر یک رویکرد خود را بر اساس ناسیونالیسم پارسی-إیرانی  و در محرومیت و به حاشیه راندن دیگر ملیت ها و اقوام ایرانی مانند ترک ها، عرب ها، کردها، بلوچ ها، ترکمن ها، لرها و دیگران کشور را بنا نهادند. هر دو ادعای اعتقاد به  شیعه ایرانی (که شیعیان غیر فارس آن را “تشیع صفوی” می نامند)، فرقه جعفری اثنی عشری داشتند.

خمینی آن را تدریس و  تبلیغ می کرد ، در حالی که شاه مبلغ آن به عنوان نسخه فارسی اسلام بود. هردوی این رژیم ها به دنبال دستیابی به برتری سیاسی، فرهنگی و تاریخی، تمدنی –  و دستیابی به مقام برجسته ترین قدرت منطقه بودند – از جمله تفاخر و بزرگ بینی در تقابل با  حد اقل بیش از ده کشور همسایه و هم مرز.

هر دو هم شاه و هم خمینی گرایش ایدئولوژیکی استبدادی و تمامیت خواهی بسیار شدیدی داشتند و اعتقاد به استفاده از قدرت و خشونت و عدم احترام به آراء غیر خودی ها.  در رویکردشان به حکومتداری بر این باور بودند با اعمال دیکتاتوری در جهت دستیابی به اهدافشان، می توانند بر توده ها ی مردم چیره شوند. …

در خلال قرن گذشته ، هدف نهایی ایران به رهبری نخبگان و طبقه اریستوکرات فارس – شیعه  عمدتاً برتری و تسلط در داخل ایران بر مردمان حاشیه ای غیر فارس، و نیز تسلط منطقه ای در خارج مرزها بوده است.

– این هدف کماکان باقی و تاکنون تغییری نکرده است. اوضاع همچنان که تحت سلطنت پهلوی پدر و پسر بود، که هردو خود را شاهنشاه (پادشاه پادشاهان) می نامیدند و اکنون و د ر ۴٢ سال گذشته  و تحت سیستم مطلقه ولایت فقیه شیعه فارس، همچنان و به همان صورت سلطه مطلقه باقی مانده است.

در سالهای شصت قرن گذشته و تشدید رقابت بین دو ابرقدرت در سطح جهانی، جاه طلبی های شاه مورد توجه رهبران امپریالیسم آمریکا،  که پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک ابر قدرت ظهور کرده و ادعای برازندگی می کرد (پکس امریکانا)  قرار می گیرد.

ضعف و انحلال امپراتوری انگلیس پس از جنگ  تغیر شگرفی  را در سیاست های  جهانی  بوجود آورد.

 در ژانویه ۱۹۶۸ ، انگلیس بطور رسمی  -به دلایل اقتصادی اعلام کرد قصد دارد نیروهای خود را از سوئز و منطقه ی خلیج فارس خارج می کند.  واضح بود که این  خلاء میبایستی به سرعت پر شود.

تصمیم انگلیس برای عقب نشینی همزمان  بود با عدم پیروزی لیندن جانسون و شکست هبوبرت همفری  و پیروزی ریچارد نیکسون  در انتخابات ایالات متحده در سال ۱۹۶۸

در دور بعدی در سال ١٩٧٢، به دلیل ادامه جنگ ویتنام و رادیکالیزه شدن جوانان، دمکرات ها رهبر جناح چپ و لیبرال، جورج مگ کاورن را به عنوان کاندیدای ضد جنگ  برای رقابت با نیکسون به میدان آوردند.  پس از بیش از  ۵۰،۰۰۰ تلفات در جنگ ویتنام، نیکسون  هم  قول داد که به عنوان بخشی از دکترین خود ( که عمدتا با هدف دادن مسئولیت دفاع منطقه أی به نوکران سر سپرده محلی برای  حفظ منافع ٰمریکا)، جنگ را خاتمه دهد. اگرچه این هدف در ابتدا “ویتنام سازی” جنگ ویتنام بود، اما  سپس این دکترین به دیگر مناطق، از جمله خلیج فارس و خاورمیانه گسترش یافت.

طبق دکنرین  نیکسون، تعیین شاه به نقش ژاندارمی و پلیس  منطقه فرصتی طلایی برای کیسینجر، که آن زمان مشاور امنیت ملی و بعدا وزیر امور خارجه شد، بود، و سیاست دست راستی نیکسون برای محدود کردن قدرت در حال رشد اتحاد جماهیر شوروی، به ویژه برای جلوگیری از دسترسی شوروی به خلیج فارس و خاورمیانه- به اجرا گذاشته شد.

شاه عامل سیاست خارجی ایالات متحده

پس از کودتای سیا علیه دکتر محمد مصدق، نخست وزیر ایران در سال ۱۹۵۳، تهران تقریباً در تمام جنبه های دولتمداری: سیاسی، نظامی و امنیتی کاملا  به آمریکا وابسته می شود.

 ساواک پلیس مخفی معروف ایران، توسط سیا و موساد اسرائیل تأسیس می شود. اساساً، شاه نماینده ای برای منافع و سیاست خارجی آمریکا در منطقه منصوب می شود. و این وضعیت در تمام طول جنگ سرد ادامه داشت. در عین حال رقابت شدید ضد شوروی نیکسون و کیسینجر کاملاً مطابق با آرمانهای عظمت طلبانه شاه – و برتری ایران- آریایی برای سلطه منطقه أی، تطابق پیدا می کند.

به یاد می آورم که در خلال فعالیت و مبارزات ضد جنگ ویتنام منهم مانند مانند همه دانشجویان مترقی در أمریکا برای شکست نیکسون و إتمام جنگ و پیروزی  جورج مک گاورن با تمام قوا و تمام وقت در انتخابات  سال ۱۹۷۲ به کمپن ضد جنگ مکگاورن پیوستیم. و نیز علیه کمپین تئوری ارعاب  و خشن به نام دومینو به رهبری نیکسون، فعالانه  به نفع دمکرات ها در انتخابات شرکت کردیم. تئوری دومینو بدینسان بود که یعنی اگر یک کشور تحت کنترل اتحاد جماهیر شوروی قرار می گرفت ، کل منطقه به چنگال کمونیسم می فتاد.

نیکسون در انتخابات با اختلاف زیادی پیروز شد و سپس فهمیدم که چگونه مردم آمریکا تحت تأثیر رسانه های راست گرایانه قرار گرفتند و از موضع ارتجاعی و غیرواقعی ضد کمونیستی نیکسون، مردم آمریکا را در آن سالها  برای انتخابات بسیج می کردند.

درنتیجه  مأموریت شاه به مثابه ژاندارم  خلیج فارس به عنوان بخشی از رقابت بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی و در راستای منافع آمریکا  شناخته شده و کنگره از شاه به عنوان پلیس خلیج فارس رسما حمایت کرد.

با افزایش سرسام آور قیمت نفت در سالهای ١٩٧٠، شاه از واشنگتن برای خرید تجهیزات و وسایل نظامی برای تحقق جاه طلبی های توسعه طلبانه خود ، کارت بلانش به دست آورد. به عنوان مثال  با حمایت سیا   در “جنگ ظفار”  درگیر شد.

 بین سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۹ نزدیک به ۲۰ هزار سرباز را برای حمایت از سلطان عمان به آنجا اعزام کرد. در آن جنگ ، شاه از کوبیدن “جنبش ظفار” در مجامع بین المللی به آن افتخار می کرد که  تحت مدیریت او مارکسیست ها از این پس نمی توانند یک کشور عرب خلیج را تصرف کنند.

جمهوری اسلامی خمینی نیز، همانطور که ایران شاه انجام داده بود، تلاش خود را برای رسیدن به هدف استراتژیک ، یعنی تبدیل شدن به برجسته ترین قدرت در منطقه و رهبری بلا منازع نه تنها بر جهان شیعه (که در بهترین شرایط  ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون نفر جمعیت دارد و فقط ١٠٪ ده درصد از کل مسلمانان را شامل می شود) بلکه خمینی به کل جهان مسلمان سنی، چشم داشت.

برخلاف خمینی، شاه در نظرات خود صریح و در نظر گرفتن  لقب”آریامهر”، یعنی آخرین پادشاه امپراتوری پارس که ۲۵۰۰ سال طول کشید، صریح بود. وی همچنین در حال ترویج ایده نژادپرستانه  مبتنی بر برتری نژاد آریایی و نفرت از اعراب بود.

 ثروت نفتی کشورمنابع لازم را برای دستیابی شاه به هدف بزرگ خود فراهم کرده بود.

از سوی دیگر ، خمینی در ابتدا از این نظر عاقل تر بود یعنی در ابتدا از تبلیغ جنبه ناسیونالیستی ملی-مذهبی کمی کوتاه آمد، اما با از دست دادن حمایت جوانان ایرانی از سوی رژیم و پس از دیدن جدائی دسته جمعی ایرانیان از حسینیه ها و مساجد، رژیم آخوندها نیز شروع به استخدام اسطوره بازگشت و تعلق به تاریخ افسانه ای آریایی و ناسیونالیسم فارسی نمود. بر همین مبنا رژیم از اشغال و تصرف کشورهای عربی عراق، سوریه، لبنان و یمن جانبداری می کند.  و برای توجیه نفرت علیه کشورهای عرب  از همان تبلیغات عظمت طلب  و تاریخ آریائی شاه  استفاده می کند.

سرانجام، علی خامنه ای مرشد و رهبر جمهوری إسلامی و جانشین خمینی، این فرصت را پیدا کرد تا در دوره ۲۰۰۹-۲۰۱۷ با ریاست جمهوری اوباما موقعیت یک قدرت منطقه ای برجسته و مسلط را به دست گیرد و در حقیقت پلیس منطقه شود و آشکا را چهار کشور عربی را در اشغال خود در آورد.

ایران و لابی آن در واشنگتن سخت تلاش کردند تا دموکرات های کنگره آمریکا، رئیس جمهور اوباما و به طور کلی غرب را متقاعد کنند که اشرافیت شیعه و فارس ایرانی، و نه عرب های سنی، شایسته دارا بودن قدرت هسته ای صلح آمیز هستند. اوباما  تماما به وعده های آخوندها متقاعد شد و تلاش کرد تا کشورهای عربی همسایه را در مذاکره و امضای توافق هسته ای با تهران در سال ۲۰۱۵ کاملا کنار بگذارد.

علاوه براین، اوباما موافقت کرد ۱۵۰ میلیارد دلار در ازای مهار جاه طلبی های هسته ای و جلوگیری از تولید بمب هسته ای (واقعی یا تصوری) به وی بدهد. دولت اوباما همچنین به ایران اجازه داد تا به عراق، لبنان ، سوریه و یمن برای گسترش نامحدود نفوذ خود بدون جوابگوئی به هیچ قدرتی در اختیار امپراطوری خود در آورد.  اساساً مجاز به اشغال چهار پایتخت عرب شد.

تداوم و گسترش جمهوری إسلامی  بر مبنای سیاست توسعه طلبانه  ناسیونالیسم تمامیت خواه فارس-ایرانی، مجهز به تشییع ایرانی و اسلام سیاسی صورت گرفته است – تغیر و دست کشیدن ازاین سیاست توهمی وعقب گرا، شرط اصلی و لازم  برای توسعه ایران می باشد.

توسعه برنامه موشکی

پس از جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ ، تهران برای جبران کمبود نیروی هوایی خود، یک برنامه در ابتدا دفاعی موشکی تهیه کرد. اما بعداً، پروژه دفاعی اولیه خود را گسترش داد و به یک برنامه تهاجمی شامل موشک های بالستیکی میان برد و دور برد تبدیل کرد که مرتب عراق را هدف قرار می دهد.

در طول دهه ۱۹۷۰، شاه هم به بعثی های عراق و صدام حسین به عنوان یک رقیب نظامی نگاه می کرد. بنابراین او شروع به حمایت از مخالفان ملت کرد عراق در إقلیم کردستان عراق و تحریک آرزوهای دیرینه آنها برای استقلال کرد. در همین راستا، ساواک نیروهای پیشمرگه را در آکادمی های نظامی ایران در تهران آموزش  می داد. هم زمان ، شاه یک کارزار گسترده نژادپرستی ضد عرب را به عنوان یک پیش زمینه ایدئولوژیک آغاز کرد و جنگ را به عنوان کمک ایران به ملت آریایی کرد علیه دشمن عرب به تصور مردم .رساند

خمینی نیز بر اساس مبارزات گسترده ضدعرب که  توسط شاه بنا نهاده شده بود با تبلیغات سیاسی-نظامی در امتداد مرز دو کشور، یک  جنگ فرسایشی خونین را با صدام حسین آغاز کرد که هشت سال به طول انجامید (۱۹۸۸-۱۹۸۰) و جان نزدیک به ششصد  هزارسرباز ایرانی و پانصد هزارعراقی را گرفت. البته نفرت خمینی از صدام حسین و عراق شخصی نیزبود ، زیرا این صدام بود که وی را از نجف اخراج کرده بود.

در طول یک قرن گذشته از زمان سرنگونی قاجارها و تاجگذاری رضاشاه در سال ۱۹۲۵، رژیم های پی در پی در ایران، چه سلطنتی و چه ولائی- مذهبی، هر وقت خواستند مردم را تحریک کنند و حمایت آنها  را به دست آورند، از شعارهای ضد عرب و نفرت از عرب استفاده کرده اند. تا آنجائی که  در طول جنگ ایران و عراق، قدرت های عربی از ترس اینکه تحت تأثیر پیامدهای انقلاب اسلامی قرار گیرد ، با اکراه و علیرغم نفرت از صدام  پشت عراق بعثی ایستادند.

در سال ٢٠٠١ جنگ آمریکا  بر علیه طالبان در أفغانستان و سپس در سال ٢٠٠٣ علیه بعثی ها در عراق کمک کرد تا رژیم ملا ها از شر همسایه های غیر دوست خود خلاص شود. در همین حین، ایران با حمایت از “حزب الله”، “حماس” و “جهاد اسلامی”،  به بهانه همدردی با ملت فلسطین  یک جبهه وسیع طرفدار خود بوجود آورد – البته این استراتژی با پاسخی منفی در میان ملت های عرب-مسلمان مواجه شد و ناکام ماند – و رژیم ملاها کماکان در میان قریب به ۴٠٠ ملیون عرب منفور می باشد.

در اجرای سیاست توسعه طلبانه تهران، “نیروی قدس” به رهبری قاسم سلیمانی شروع به ساخت یک راهرو شوسه زمینی از طریق عراق و سوریه به لبنان  و به سواحل مدیترانه نمود. رهبران ایران عقیده دارند که این حق را دارد چون این کشورها در حوزه نفوذ آن قرار دارند!

بنا به کتابی که نتیجه تحقیقات میدانی آقای دکتر نادر اسکوئی- که سالها مشاور ارتش آمریکا  (سنتکام) بوده و سال ها  را در عراق و شام گذرانده به نام

 Temperture Rising: Iran’s Revolutionary Guards and Wars in the Middle East

گرم شدن حرارت”، “دخالت ایران در کشورهای عربی فقط محدود به محافظت از رژیم در برابر تهدیدات احتمالی خارجی نیست، بلکه گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در همه کشورها و بخش هایی از خاورمیانه می باشد – که در در اجرای نظریه خمینی مبنی بر اینکه انقلاب سال ١٩٧٩ فقط مربوط به ایران نیست ، بلکه مربوط  به کل منطقه می باشد.

دکتر اسکوئی در کتاب خود شواهد محکمی ارائه می دهد مبنی بر اینکه شبکه و سازمان های شبه نظامیان ایرانی در خاورمیانه برنامه دراز مدت دارند و حتی در صورت پایان جمهوری اسلامی، در چارچوب پروژه ای که قاسم سلیمانی برای اجرای آن  برنامه ریزی کرده است، این شبکه ترور توسعه و  پایدار ادامه خواهد داشت.

سلیمانی از آنجا که مغز متفکر مداخلات ایران در افغانستان، عراق، لبنان، سوریه و یمن بود، اراده توسعه طلبانه  رهبر عالی کشور را عملی کرد و جمهوری اسلامی را به عنوان یک قدرت بزرگ در خاورمیانه بنا نهاد.

به همین دلیل، برخی از تحلیلگران علت کشته شدن سلیمانی به دست سیا را خواست واشنگتن برای نجات منطقه از هلال نفوذ شیعه می دانند که تحت آن منافع آمریکا در معرض خطر خواهد بود.

نیروی قدس سلیمانی گروه های شیعه افغانستان، پاکستان و هند را استخدام، آموزش، مسلح و سازمان یافته کرده است. این نیروهای مزدور شیعه، مانند فاطمیین و زینبیین، بسیار باتجربه هستند و به عنوان نیروهای ویژه فعالیت می کنند. این جنبش شیعی پارسی از حمایت مالی بیش از ۵٠٠ بانک و موسسات مالی یگر برخورداراست.

سیستم حکومتی  تغییر کرده ولی هدف یکی است

بنابراین  تشابهات بین رژیم های به ظاهر مخالف و أحیانا متضاد  شاه و خمینی در جوانب مختلف مشهود است. هر یک از آنها به دنبال بی ثبات کردن مخالفان همسایه و تقویت موقعیت رژیم خود در جهان عرب و اسلام و به طور کلی در سطح منطقه و جهان می باشند. شاه برای دستیابی به این هدف، به پشتیبانی غرب متکی بود، در حالی که رژیم کنونی ایران به چین و روسیه اتکاء واعتماد دارد...

 

اقدامات شاه طی چند دهه نشان داد که مقاصد وی عمدتاً مبتنی بر ناسیونالیسم ایرانی بود ، علی رغم اینکه در پایان با برخی از کشورهای عربی،  پس از سالها متحد شدن با اسرائیل، نزدیک شد.  زیرا او به نیاز خود برای جلب محبت و حمایت اعراب پی برد، اگر می خواهد یک قدر برتر شناخته شود. برای دستیابی و به رسمیت شناخته شدن به عنوان قدرت مسلط در منطقه ، شاه ده ها میلیارد در جشن های بزرگداشت تأسیس پادشاهی ایران در ۱۹۷۲ صرف کرد، با اینکه  نیمی از مردم او فقیر و بی سواد بودند. به همین ترتیب، آخوندها امروز میلیاردها دلار برای ورود به باشگاه هسته ای و حمایت از متحدان ستون پنجم  خود مانند حزب الله، حماس و جهاد هزینه،  می کنند. در حالی که اکثر ایرانیان در فقر شدید زندگی می کنند.

 

شاه و خامنه ای در برداشتن گام های اساسی برای حفظ امنیت ملی خود و ثبات رژیم های خود بسیار تلاش کرده اند و رویکرد اعلام شده آنها برای افزایش تعالی ملی ایران شیعه-فارسی، اساسآ ثابت است.

 

باید دید آیا روشنفکران و نخبگان پارسی و شیعه می خواهند کماکان با فقر، عقب ماندگی و زندگی در یک کشور پریشان که صرفآ به ناسیونالیسم “باشکوه ایرانی” خود متکی است، راضی باشند و کماکان مواضعی خصمانه با دیگر ملیت های غیر فارس ساکن ایران داشته باشند، یا اینکه بعد از یک قرن که در جهت عکس پلورالیسم و دمکراسی و آگاهی به حقیقت چند ملیتی و چند زبانی و چند فرهنگی ایران راه پیموده اند – تغیر جهت داده ،حمایت خود را از حکومت های ناسیونالیست فارس إیرانی متوقف و به مشارکت سیاسی غیر فارس ها تن بدهند؛  –  رژیم آخوندها را ساقط و ناسیونالیسم إیرانی موهوم و عظمت طلب را با  کلیه عواقب نامطلوب و مخرب آن  که نتیجه ای جز عقب ماندگی سیاسی اجتماعی و اقتصادی ایران و ملیت های متعدد ساکن آن نداشته، برای همیشه به تاریخ واگذار کنند  – باید دید پس از ۴٢ سال آیا وقت آن نرسیده است؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

یاسین اهوازی
اخبار روز

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.