سرگذشت سُنبل ها در سرمای بهمن
گلها پشت پنجره مانده، سردشان شده است
بهمن، فصل مناسبی برای سنبل ها نیست
اما چه باد کرد
گلفروش ها زمان را با شلاق پیش فروش کرده
شنیدنِ گلهای زیر تاخت و تاز دقایق را
با هیچ گوشی روا نشمرده اند
۰۰۰۰۰۰۰۰
من اگر داخل اتاق بیآورمشان
خواهند پلاسید
آنجا، توی سرما هم، نمیتوانم بگذارم بلرزند
دست می چسبانم پشت شیشه
حرارت را می برم نزدیک
نگاهشان شعله میکشد، لبشان بازمیشود به غنچه
می گویم : بهمن، ماه مناسبی برای شما نیست، میدانم!
گلفروش ها عید را به پول فروخته
کبریت زیر بهار گرفته اند
منقل آهنی، جای مناسبی برای گلها نیست
خاکستر، پوشش راحتی بر سرتان نیست
حتما تا لبه ی پرتگاه ظهر شما را پیش خواهم کشید
و این سرما را
منگوله های شبنم ساخته
از برتان خواهم آویخت
۰۰۰۰۰۰۰۰۰
شما را در شیشه های عطر
در قفسه های خانه ی پر از نور
ردیف به ردیف خواهم چید
جای شما
نه! زیر تهاجم سرمای بهمن نیست
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید