سرخس، گذر از رودخانه خشک
۱
چهار ساعت از زمانی که قرار بود برسم ،دیر شده بود . آنموقع حداکثر زمانی که روی قرار می ماندیم پنج دقیقه بود .برطبق اعلام ساعت حرکت اتوبوس ورسیدن آن به ترمینال اتوبوس جنوب باید ساعت ۷ صبح می رسیدم . با اضطراب و استرس چندساله و بی خوابی دیشب توان فکر کردن که چند دقیقه امتداد داشته و به جایی برسد تداشتم. از یک طرف می خواستم عجله کنم و بروم سر همان قراری که یک ساعت از آن گذشته است و از ترمینال جنوب تا مهر شهر کرج یک سواری در بست بگیرم و از طرف دیگر می دانستم که بیهوده است و فرصتی است که پس از مدتها انتظار از دستم رفت. در یک بلاتکلیفی و آشفتگی فکری بودم ولی یک فکر و تصمیم ثابت در ُجسم و جانم ثابت بود و آن اینکه می خواستم زنده بمانم و زنده به دست عوامل حکومت که شبانه روز برای شکار مخالفان رژیم در خیابانها، چهارراهها و ماشین های با آرم سپاه اسلامی و ماشین های شخصی در گشت و گذار بودند نیافتم . عز مم جزم بود و این مسئله را برای خودم کاملآ روشن کرده بودم و آن اینکه اگر قرار باشد که به دست مجریان حکومت الهی آخوند ها کشته شوم پس بهتر که در جایی دور که خبرش بدست پدرم و خواهرم نرسد و در مصاف با رژیم باشد نه دست بسته و له شده بعد از شکنجه در زندانها . از همان اوایل بگیر و ببندها نوعی ساده لوحی و خوش بینی بی اساس در بین بعضی از هواداران سازمانها ی سیاسی را نسبت به حکومت دینی اوباش و آخوندها متوجه میشدم و مرا عصبانی می کرد . خیل از آنها فکر میکردند که نه بابا ، ما که کاری نکرديم، به ما کار ندارند ، در یک بلا تکلیفی ودو دلی می ماندند تا در دوره ای که مادران برای کشتن فرزندانشان توسط رهبر اوباش و آخوند ها برای وعده بهشت تشویق می شدند در جریان شور و شوق عمومی اسلامی و هیجان خونریزی و کشتار قربانی شدند. خطر کینه های انبار شده آخوندها و عقده های همه جانبه اوباش و اراذل که در سازمانهای مسلح جا گرفته بودند را حس میکردم. روی یک صندلی در سالن طبقه پایین ترمینال نشسته بودم ،بلند شدم که بروم دست و صورتم را بشورم و به این فکر بودم که الان ، چه کار باید بکنم .در ذهن خودم این جمله را تکرار میکردم : ،این آرزو را باید به گور ببرید آشغالها ، من باید زنده بمانم ولی نه با ذلت و تسلیم به شما آشغالها .
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید