رفتن به محتوای اصلی

نزد ِ نامدارترین گروه های ِ اپوزیسیون ِ ایرانی، حزب ِ مشروطه، با پیروی از طرح ِ مبارزه به جای ِ سرنگونی از یک سو، و بالابّرد ِ فرهنگ ِ سیاسی به جای ِ دستیابی به قدرت ِ سیاسی از سویی دیگر، تراز ِ مجد را در سوی ِ راست دچار ِ اختلال کرده است.
. فراکسیون ِ تحت ِ رهبری ِ فکری ِ فرخ ِ نگهدار، خوشبختانه، هنوز مفهوم ِ سیاست را از همه ی ِ جنبه های اش خالی نکرده است و در جست و جوی ِ روزنه ای برای ِ اعمال ِ قدرت ِ سیاسی، دست ِ کم از طریق ِ کانال ِ حکومت، می گردد.
در روزنامه آگهي سميناري ديدم كه موضوع آن پدافند غير عامل و سازو كارهاي آن بود و همينطور در ادارات برنامه هاي آموزشي ايمني پدافند غير عامل اجراء ميشود ، نهادهاي دولتي برنامه هاي دفاعي را در برابر جنگ آماده ميكنند ، همه آرام آرام در حال جا انداختن جنگ در ذهن ملت هستند
مملكت را گند برداشته است ، همه جا دزدي دولتي همه جا جنايت حكومتي اصلا كشوري به نام ايران وجود ندارد اين كشور دارد نفس آخر را ميكشد اگر دلسوزان واقعي ايران فكر نجات كشور هستند بايد الان بجنبند و كشور را نجات دهند
و اما، آنچه در این بیانیه می
خواهم بر آن تاکید کنم، خطری
ست که فضای رسانه
ای خارج را دارد تهدید می
کند: تیغ سانسور جمهوری اسلامی دارد قلم خارج کشوری
ها را هم، دست کم در عرصه مطبوعات چاپی، می
شکند و لابد بعد هم نوبت به بریدن زبان رادیوها و تلویزیون
ها می
رسد.
سمتگيری و سياست درست درمنازعه "حکومت اسلامی" با "جهان غرب" بر سر استراتژی اتمی، همکاری با سازمان ملل و پايبندی در اجرای قطعنامه های مصوب شورای امنيت است. جداسری با سازمان ملل متحد و رويگردانی از شورای امنيت، بحران را به "لحظه خطر" نزديک کرده و آبستن فاجعه است.
حمله نظامی دولت بوش به ايران- بعنوان يک احتمال بعيد- يک فاجعه نه تنها در مقياس ايران و منطقه، بلکه تمام جهان خواهد بود، پس در چنين صورتی هم حکم "عقل" اين خواهد بود که از جامعه مدنی جهانی استعانت بجوئيم و به عالی ترين مرجع بين المللی...
آیا در صورت حمله به ایران یا تجزیه کشور موقتا در کنار جمهوری اسلامی قرار خواهیم گرفت؟ و یا ما با جنگ و حمله نظامی دولت بوش مخالف هستیم و در صورت وقوع جنگ نه در کنار جمهوری اسلامی ونه در کنار دولت بوش قرار خواهيم گرفت؟
ایا خطر حمله امریکا جدی است ؟ ایا بایستی با نیروهای ضد جنگ در هر دو سو همراه بود ؟ و یا در حال حاضر موضع بیطرفی اختیار نموده و موضع خود را در هنگام شروع جنگ اتخاذ می کنیم وبهر حال مهمترین وظیفه ما چیست و در این شرایط حساس چه باید کرد ؟
یکی از خوبی های ِ در تبعید و اپوزیسیون ِ رژیم های ِ واپسزمانی بودن بی نیاز بودن از دور ِ انتخاباتی ست. بدون ِ دور ِ انتخاباتی، می توان، نه تنها بنیادهای ِ دمکراسی، که حتا بدیهی ترین اصول ِ"رای ِهمگانی" (common sens) را نیز دور زد، و باز نیز همچنان بر تارک ِ اپوزیسیون، به سان ِ خورشیدی از مس ِ ناب درخشید. می گویند آنگونه که زوج ها یکدیگر را، رژیم ها نیز هر چه بیشتر از عمر شان می گذرد، اپوزیسیون شان را بیشتر شکل ِ خودشان می کنند.
مدل "جدا از هم" که ارگان دین و حکومت در امور یکدیگر دخالتی ندارند و مسئلهء باورمندی و دین داری و یا بی دینی به امور شخصی و تصمیم فردی واگذار میشود، مانند کشور های فرانسه، آمریکا، جمهوری فدرال آلمان و امثال آنها که روابط دولت و حکومت بر اساس قوانین تعیین شده است. در آلمان با وجود پرنسیپ سکولاریسم حکومتها فعالیّتهای دینی در جامعه را محترم میشمارد و از نظر فرهنگی به آن اهمیّت بسیار میدهند. صدر اعظم کنونی این کشور [خانم مِرکِل] از حزب دموکرات مسیحی آلمان میباشد
نقد روان‌کاوانه ذیل در پی نقد موسیقایی کار نامجو نیست که تنها توسط یک متخصص موسیقی و هنر قابل طرح است، بلکه ،بر بستر سنت نقد روان‌کاوانه از فروید تا لکان و ژیژک و بر بستر شناخت ساختار و امکانات تحول گفتمان ایرانی و عبور از بحران مشترک سنت/مدرنیت، به نقد روان‌کاوانه خلاقیت و حالات خاص زبان و موسیقی و اشعار او و تفاوت آن با سنت موسیقایی در سبک و محتوا می‌پردازد و علل محبوبیت موسیقی او نزد علاقه‌مندان به موسیقی را دنبال می‌کند.
تاخت و تازهای ِ شخصی و لگدهای ِ کلامی ِ زیر ِ شکم ِ اخیر به برخی از شخصیت های ِ اپوزیسیون و کوشندگان ِ رسانه ای، تا جایی که برخی از کسان در این میان به بیماری های ِ گوناگون ِ فکری و جانی نیز مزین شدند، هر عضو ِ فعال در حوزه ی ِ عمومی را، حتا اگر این حوزه یک آگورای ِ الکترونیکی باشد و انباشته از نام های ِمستعار(با نام ِ مستعار نه تنها می توان اخلاقی، که باید اخلاقی تر زیست)، به چالش می کشد.
این شایعه هیج ربطی به چپی ها نداشته است ؛ در واقع مخالفین همایون درتیم کیهان لندن سعی کردند با این کار" سد" همایون را از جلوی پای نشست پاریس بردارند اما نا خواسته موضوع این اختلاف سیاسی را به موضوع مهم discourse مباحت در جنبش سیاسی مبدل کرده اند .
"کیهان لندن علاقمندان زیادی پیدا کرد ولی از دهسال پیش بدین سو دیگر بتدریج نقش خود را در جنبش سیاسی ایران به دلیل حضور صد ها سایت و هزاران وبلاگ سیاسی از دست داد چرا که بشکل کاغذی و هفتگی ماند و معلوم نیست چرا علیرغم اینکه دارای سایت است خود را...