Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بهنام،
در اینکه کتاب یک کتاب داستان و یا رمان نیست، آگاه هستم!
زحمات آقای مرتضوی را نیز ارج میگذارم. ایشان بواسطه فعالیتهایی در کنفدراسیون دانشجویان توانایی گفتگو با فعالان سازمان رهایبخش و یا سازمان آزادی بخش و یا سازمان انقلابی حزب توده را داشته اند. گفتگوها با کمال وفاداری در متن بچاپ رسیده اند. از این جهت، بسیاری از نوشته ها تکراری هستند و باعث قطور کتاب شده که در انتها چیزی به دانستنیهای خواننده اضافه نمیکند. البته من با گفتن این جمله قصد رنجاندن جناب مرتضوی را ندارم و گفتن مستقیم واقیعیات به هیچ وجه از انسان بودن و دوست داشتن ایشان نمیکاهد.
منظور من از گفتن اینکه آقای مرتضوی نه نویسنده کتاب بلکه تنظیم کننده گفتگوها مانند یک روزنامه نگار وفادار بوده اند نیز از کار زیبایشان نخواهد کاست.

اگر جناب مرتضوی خود بخش و یا بخشهایی جداگانه را در این کتاب به روانکاوی و مقایسه سیروس نهاوندی با اشخاصی دیگر در این رده از سرنوشت معطوف میداشت، ذهن کنجکاو خواننده را بیشتر سیراب میکرد.
در کشورهای فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا و حتی ژاپن امواج مبارزات پارتیزانی شهرها و روستاها را در سالهای هفتاد دربر گرفته بود. کتابهایی که در این مورد بدست پژوهشگران نگاشته شده اند، حاوی نظرات روانکاوانه و کاوشگرانه و جامعه شناسی هستند. تنها اینکه یکی از افراد فعال در روستایی پی میبرد که چوپانی ترانه های سوسن را گوش میدهد پس در نتیجه از طریق روستاها امکان مبارزه منتفی شده، برای یک برسی علمی جامعه ناکافی است.
از طرفی دیگر، اگر در بخشی به بررسی این بغرنج پرداخته میشد که چرا سیروس نهاوندی و یا همراهانش که در آلمان زندگی میکردند از خود نمیپرسیدند چرا در کشورهای اروپایی پارتیزانهای شهری وجود دارد کمااینک در این کشورها آزادی بیان و سندیکاها کار خود را بخوبی انجام میدهند؟ البته باید اقرار کرد که تیتر کتاب و خود کتاب چیزی دیگر برای گفتن دارد، اما پرسشهایی از این دست میتواند کارسازتر باشد.
کیش شخصیت در این کتاب بطور گسترده بکاوش نکشیده شده. شکافتن تفاوت و شدت کیش شخصیت در بین پارتیزانهای اروپایی و ایرانی برای یک نویسنده ساکن آلمان میتوانست بآسانی صورت بگیرد.
گزارشی در مورد تفاوت و کیفیت شکنچه در آن دوران از کشورهای اروپایی و ایران میتوانست همچنینن سودمند باشد.
بسیاری از زندانیان سالهای حکومت شاه زیر شکنجه رفته اند واعتراف نیز کرده اند گرنه اینهمه زندانی ( بیش از 3000 ) سر از زندان درنمیآوردند. اما آیا سیروس نهاوندی بشتر از دیگران شکنجه شده ویا تنها او برای نجات خود و بستگانش پا در این را گذاشت؟ همه اینها پرسهایی است که من خواننده کتاب از خودم دارم. آیا من میتانم سیروس نهاوندی را خائن بنامم و یا اینکه هرکسی دیگر نیز میتوانست یک نهاوندی از کار بیرون بیاید؟
نوشته شده توسط: Anonymous

انتخابات تورکیە پایان یافت و شمارش آرا تقریبأ دارد بە پایان خودش میرسد H D P مرز 10٪ را دوبارە شکست و بە عنوان یک حزب بە پارلمان راه یافت و لی این انتخابات و شکستن مرز 10 ٪ برای H D p بیشتر یک محجزە بود نزدیک بە 3 ماه است کە یک جنگ کثیف بە ملت کورد تحمیل شدە و تمام کوردستان در یک جو امنیتی قرار داشت تقریبأ تمام دفاتر HDP در تورکیە مورد حملە فاشیستهای پان تورک قرار گرفت و دفاتر این حزب بە آتش کشیدە شد بسیاری از فعالان H D P در سراسر تورکیە دستگیر شدند تمامی روزنامە های دولتی و تلویزیونهای دولتی برای خراب کردن HDP در اختیار اوردغان و حزبش بود

در عرض این 3 ماه بدون وقفە اوردغان و حزبش بر شیپور جنگ دمیدند و عملأ یک جنگ کثیف بە ملت کورد و حزبش تحمیل کردند در مقابل هر صندوق رأی در کوردستان چندین رزە پوش و تانک مستقر بود و جو ترس و دلهرە و تهدید را بە ملت کورد تحمیل کردند با تمام اینها میتوان گفت این انتخابات یک انتخابات آزاد و شرفتمندانە نبود ولی با تمام اینها HDP بە پارلمان تورکیە راه یافت و تعداد نمیاندگان آن 61 تا 59 نفر خواهد بود و بە عنوان سومین حزب در پارلمان تورکیە حضور خواهد داشت این در حالی است کە MHP حزب فاشیستی گورگهای خاکستری 41 تا 43 نمیاندە در پارلمان خواهد داشت با تمام اینها تورکیە در یک آیندەی تاریک و مبهم با سرکردگی اوردغان فاشیست پا خواهد گذاشت و باید منتظر حوادث بغایت خترناک در آیندەی این کشور باشیم
نوشته شده توسط: Anonymous

"" جنبش توسعه اولویت ماست "" کسانی‌ که بعد از وقوع زلزله، از مناطق زلزله زده دیدن کرده اند خوب میدانند که "" طرح triage "" توسط دکترها و امداد گران اجرا می‌‌شود، طبق این تاره، " اولویت " به کسانی‌ داده می‌‌شود که کمترین شانس زنده ماندن را دارند و آنان اول مورد مداوا قرار میگیرند. "" در شرایط بی‌ ثباتی "" اجتمائی که خاورمیانه را در بر گرفته، اولویت باید به کسانی‌ داده شود که جوامع آنان، حامل توسعه و پیشرفت بوده اند، و این یعنی‌ این جوامع به دلیل جو ثبات و امنیت، مانع "" فرار مغز‌ها "" در دنیایی رقابتی‌ امروز شده اند. این از آنجا ئی اهمیت دارد که دولت فارس ایران، روز به روز با امنیت آزربایجان جنوبی بازی خواهد کرد، وجود یک ترکیه با ثبات در کنار مرزهای آزربایجان جنوبی، مغز‌های ما را جذب خواهد کرد که این مغز ها، نزدیک آزربایجان جنوبی از نظر جقرافیائی خواهند بود. بدون شک اگر یک عدّه میخواهند

نصف ترکیه را به تروریست‌های پ ک ک ، و نصف دیگر آن را به ارامنه ببخشند، پیشرفت و توسعه آزربایجان در افکار آنان، پشیزی نمی‌‌ارزد، چونکه یک ترکیه‌ای که پ ک ک و ارامنه حرف اصلی‌ را در این کشور بزنند، برای آزربایجان جنوبی و جمهوری آزربایجان، بیشترین مخاطره را ایجاد خواهد کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

"" چگونه شلوار کردی در خدمت کردستان بزرگ قرار می‌گیرد؟ "" تصورش را بکنید در هنگام انتخابات، یک عدّه شلوار کردی به پا میکنند و از روستاها و شهرهای اطراف، به ارومیه هجوم می‌‌آورند تا شخص مورد تائید پژاک یا تروریست‌های پ ک ک را انتخاب کنند، در چنین شرایطی، جامعه ترک آذربایجانی مقیم ارومیه، دیگر فرصت ندارد تا شخصی‌ مناسب را انتخاب کند که منافع آزربایجان جز اولویت‌های این شخص باشد بلکه تمام تلاش ها، برای انتخاب شخصی‌ صرف می‌‌شود که فقط ترک است، در اینجا، پروژهٔ کردستان بزرگ، پروسه انتخابات و اهداف آن را که انتخابات باید به انتخاب فردی بیانجامد که منافع آزربایجان را جزو برنامه‌های خود گنجانده، قربانی تلاشهای پژاکیان و پ ک ک چیان برای تشکیل کردستان بزرگ شده.

نوشته شده توسط: Anonymous

تمامیت و ایران پرستی و در اصل خاک و مرز پرستی کومونیستها ,از جمله خانم هائده ترابی زیر ماسک های گوناگون.تا حال کسی دیده اینها از جنایتهای استالین و ارمنی ها انتقاد کرده باشند. اتنیک زدائی کرد هارا در عراق و سوریه داد حتی دست راست ترین روزنامه های جهان را در آورده. اما این ماسکی ها, انگار نه انگار

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

سیاوش گرامی،
این کتاب یک داستان و رمان نیست که کسی به تنهایی آن را بنویسد.
این کتاب حاصل تلاش چندین ساله آقای مرتضوی است. بدون شک یافتن کسانی که سیروس نهاوندی را می‌شناختند، با او کار کرده بودند و می‌توانستند اطلاعاتی درباره او در اختیار آقای مرتضوی قرار دهند، و راضی کردن آنها به گفتگو به این سادگی نبوده است.
بررسی این گفتگوها نیز بدون در اختیار داشتن اسناد و مدارک کافی، می‌تواند کاری ذهنی باشد و چه بسا دور از حقیقت.
همانطوری‌که آقای مرتضوی نوشته‌اند، این کتاب کامل نیست و تنها پیش‌درآمدی است برای کارهایی کاملتر و طبیعتا نقصان‌های زیادی دارد.
به نوبه خودم خوشحال خواهم شد اگر شما دست به قلم ببرید و این گفتگوها را بررسی کنید و نقش تبر و رابطه آن در عملیات نافرجام گروگان‌گیری سفیر امریکا را با شخصیت‌ها و بویژه با شخصیت سیروس نهاودی آنالیز کرده و نشان دهید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای باقر مرتضوی را که به اشتباه باقری نوشته ام تصحیح میکنم

نوشته شده توسط: Anonymous

حاج طیب با 52 درصد به پیروزی رسید. جای تعجب است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بابک آزاد، به جای نادان خواندن منتقد بهتر بود یا سکوت میکردید یا اگر جوابی داشتید سعی میکردید مخاطبان را قانع کنید. اگر خود را دانا میدانید، جوابتان حکایتی از دانایی ندارد

نوشته شده توسط: Anonymous

پاکسازی نژادی در شمال سوریه توسط کردهای مورد حمایت گروهک تروریستی پ ک ک را محکوم کرده و حمایت خودمان را از حملات ترکیه برای ریشه کنی تروریست های داعش و پ ک ک اعلام میداریم

نوشته شده توسط: Anonymous

از دوستان می خواهم با بابک آزاد .... بحث نکنند:))

نوشته شده توسط: Anonymous

اصلاح می شود

نادرست: کسی که این معادله ی سرکوبگر و سرکوب کننده را معکوس بنماید
درست: کسی که این معادله ی سرکوبگر و سرکوب شونده را معکوس بنماید

متأسفانه در کامنتهائی که ارسال کردم، غلطهای تایپی هم هست که امکان اصلاحش نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی، با برخی از نکاتی که مطرح کردید، مخالف نیستم. اما پدیده ی ستم ملی در ایران تاریخی بسیار روشن و مستند دارد و نمی توان آن را انکار کرد. این دیگر مستند است که در زمان رضاشاه سیاست یکسان سازی و آسیمیلاسیون زبانی-فرهنگی به شکلی سیستماتیک در ایران پیاده شد، اگر چه در مراحلی ناموفق ماند و نتیجه ی دلخواه را نداد. حتی خود پان ایرانیستها هم این را حاشا نمی کنند و آن را درست و ضروری می دانند. دیگر وارد توضیحش نمی شوم که خود باید بدانید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاى سیاوش اسم من باقر مرتضوى.
لطفآ كتاب را از انتشارات فروغ در كلن تهيه كنيد و بخوانيد تا آگاهى از محتواى آن با هم ديالوگ داشته باشيم.

نوشته شده توسط: Anonymous

qochaq zonozli
بازیگر ناموفق، چیزی که می نویسم، برای شخص شما نیست، یک مشکل عمومی و جدی در سایت ایران گلوبال است.
شووینیستی که دست به تحقیر قومی می زند، کردها را با ارائه ی اراجیف "تاریخی - علمی" "کولی" و "دزد" می خواند، هیچ تفاوتی با همگنان فارس /فارسی زبانش ندارد. خود برچسب "کولی" هم راسیستی و تحقیرآمیز است. مردمانی که در طول تاریخ همواره تحقیر شده اند و به آنها برچسب "کولی" می زنند، "سینتی" و "روما" نام دارند. اگر کسی این برچسب را در آلمان بکار برد، می توان به دادگاهش کشاند.

ترور و سرکوب سیستماتیک و مستمر دولتی در ترکیه مانع اصلی برای پیشبردن صلح در ترکیه و کردستان ترکیه است. این اقدامات که در تعارض آشکار با حقوق بشر و کنوانسیونهای بین المللی است، مسلح ماندن را به کردها تحمیل کرده است. کردهای ترکیه خواهان صلح هستند و این را بارها به جهانیان نشان داده اند. کسی که این معادله ی سرکوبگر و سرکوب کننده را معکوس بنماید، مغرض و متعصب است و نشان می دهد که از زبان حاکمان شووینیست در ترکیه سخن می گوید.
آشوریان و ارامنه هم در مقاطعی دست به کشتار زدند، اما شمایان یک بار هم از نسل کشی ها و جنایات هولناکی که به دست "خودی"تان انجام شد، بگوئید! مگر ترکان تافته ی جدا بافته ای در این تاخت و تازها و سلطه گریها بوده اند؟! بالاخره این ترکان در کشتار و پاکسازی قومی آشوریان و ارامنه در ایران و منطقه دست داشتند یا نه؟ چگونه آشوریانی که دارای چهارهزار سال تاریخ و فرهنگ تأثیرگذار در منطقه و ایران بودند، یکباره آب رفتند و تقریبا ناپدید شدند؟ منابعی را که این حقیقت را می پوشاند، به مفتی نمی ارزد.
و بازیگران بد را هم نمی شود باور کرد. بیشتر تمرین کنید!
نوشته شده توسط: Anonymous

سیاوش آقا! اگر جنابعالی حرفهای جناب آقای باقر مرتضوی را نمی پذیرید، خودتان کتابی در مورد آقای سیروس نهاوندی (جاسوس ساواک، و ساوامای اسلامی) بنویسید، تا ما آنرا بخوانیم! راهتان باز باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

مافیای رجوی پانفارس، از نظر ماهوی شبیه همین تجزیه طلبان پانفارس است. تجزیه طلب بانی که با انکار حقوق زبانی، ملی مدنی، و حق تعیین سرنوشت مردمان جغرافیای ایران، آنرا بسوی گسست و جنگ داخلی هول میدهند. اینان بدون آنکه حق و حقوقی برای مردمان غیر فارس ایران قائل باشند، با تحمیل زبان و فرهنگ عشیره ای خود بر دیگران، سلطه چپاولگرانه و استعماری خویش را بر جامعه ایران تحمیل کرده اند. دعوا بین مافیای رجوی و مافیای رژیم اسلامی فارس، بر سر بدست گرفتن قدرت است. هیچکدام اینان در فکرمردم و ملل جغرافیای موسوم به ایران نیستند. هر دو مافیا دارای ایده لوژی ارتجائی اسلامی هستند. و بوئی از دمکراسی نبرده اند. از اینجهت هر دو مافیا مردود بشمار می آیند. و لازم است مردمان ایران، فردا خودشان سرنوشت خود را بدست بگیرند و خود آنرا تعیین کنند. و جز خودشان کسی دلسوز و خدمت گزار آنان نخواهد بود. یک قرن تمام، تجربه تاریخ

این را نشان میدهد. ملل ایران به ناجی احتیاج ندارند. باید خود ناجی خود باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

در کشورهای دیکتاتوری، انفجار بمب و کشتار تظاهرکنندگان برای هراس رأی دهندگان، از تاکتیهای وزارت اطلاعات چه در ایران و چه در ترکیه میباشد. پس تعجبی نداشته باشید اگر حزب رجب طیب در رأی گیری، اکثریت را بدست آورد!

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من فکرمیکنم شماها همه بنوعی به بقای دیکتاتوری وکمک یه سردمداران جمهوری مخوف اسلامی درخدمت گذاری کم نگذاشتید.هیچ حکومتی نمیتواندبااین شقاوت سی وهفت سال دوام داشته باشد.ازهمان ساعات اولیه وحتی قبل ازبیست ودو بهمن این نیروهای ضدشاه نمی دانستندچی میخواهند.هرکدام بسهم خوداشتباهات خودراهنوزهم ادامه میدهند.گروهی که نتوانید ازسیاست های جهانی حکومت ها وازدردهای جامعه خودتحیلیل عینی داشته باشدبابحران تفکرمواجه میشود.حال بفرمایید،کدام یک ازاین سازمانها وگروهها توانستندیک قدم برای بهترشدن شرایط بردارند.اگراصلاحاتی هم درجامعه شده براثرفشارازپایین جامعه ومردم بوده است نه شماهاکه هنوزنتوانسته ایدبه یک اتحادعلمی ورئال دست یازید.پس هیچ کدام ازاین گروهها نقشی درجامعه نتوانسته اندداشته باشند.این گفتارتنهابه خط فکری توده ومحاهدین صدق نمی کندبلکه تمام گروههاحتی اسلامی اکنون ممنوع الفعالیت نیزبشامل

میشود.ولی حرف اکنون این است که کشتن شدن فرزندان این آب وخاک به این روش جلادانه وبدترازحرکات داعش را سعی نکنیم با
اما واگر اززیرفشارخارج کنیم .این همه به نعل وهم به میخ زدن ها طرف مقابل رامثل سی وهفت سال جری ترکرده ومیتواندجنایت خودراقانونی کند.
مجاهدین خطا زیادداشته آیافداییان وحزب توده خطا نداشته است ؟ وهنوزهم هردوطیف به خطاهای خودادامه نمی دهند؟
مغلطه کاری درست نیست .محکومت این قتل وعام کنونی رابه هرکس که انجامش داده بایدمحکوم کرده وجلوی این چنین جنایت رابایدگرفت.
نوشته شده توسط: تبریزی

..... ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم کارگری در تضادی آشکار و مطلق باهم قرار دارند، غیر قابل تلفیق و سازش با یکدیگرند، کمونیسم برای از میان بردن هویت های ملی تلاش می کند، جامعه کمونیستی فاقد تفکیک ملی انسان هاست، محو ستم ملی و تضمین برابری همه انسان ها هدف مستقیم جنبش کمونیستی طبقه کارگر است و به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت فی نفسه و لزوما به معنای توصیه به جدائی بخشی از یک کشور نیست! و پاسخ ما برای تشکیل کشور از سوی هر نژاد یا هر قوم یا متکلمین به هر زبانی بی شک منفی است! ..... همه این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
http://iranglobal.info/node/41804

نوشته شده توسط: تبریزی

..... ناسیونالیسم تحت ستم نداریم! ..... لازم است تأکید کنیم که ناسیونالیسم به مثابه یک جنبش نمی تواند تحت ستم باشد! این مردم منتسب به یک ملت، نژاد و یا قوم معینی هستند که مورد ستم و تبعیض قرار می گیرند، ناسیونالیسم تحت ستم معمولا از ستم و تبعیض اعمال شده بر مردم معینی به عنوان ماتریال اجتماعی استفاده می کند تا برای خودش به مثابه یک جنبش مشروعیت سیاسی دست و پا کند، مشروعیتی که در نهایت قرار است آن جنبش را در قدرت شریک کند و یا به قدرت سیاسی برساند، ناسیونالیسم تحت ستم جنبش سهم بری بخشی از بورژوازی از قدرت سیاسی به نام یک ملت است! ..... همه این نوشتار در این لینک http://iranglobal.info/node/44432

نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه یک آلمانی پیدا نمیشود به هیتلر بد بگوید، باز از آن حرفهای صدتا یک غاز پانترکهای ناتوان در قضاوت است.

نوشته شده توسط: تبریزی

(دنباله) ..... هزار تومان بود دارائی محمدرضا زنوزی که یک ترک تبریزی است و پولدارترین مرد خاورمیانه است برابر با دوازده هزار میلیارد تومان بود و با بهای کنونی دلار دارائی محمدرضا زنوزی در زمان کنونی چهل هزار میلیارد تومان و یا چهل تریلیون (40000000000000 تومان) برابر با دوازده میلیارد دلار و شاید بیشتر از اینهاست! روشن نیست که اگر برابر پان نامه های ناسیونالیست های ترک، فارس های ندار و گرسنه و تشنه و دردمند و درمانده و کباب شده در آفتاب سوزان یزد و کرمان و اصفهان و فارس و سمنان و خراسان و ..... در انبارهای پر از پول دارند پول پارو می کنند پس میلیاردرها و سرمایه داران دانه درشت خاورمیانه مانند: مصطفی عالی نسب ترک، محمدتقی توکلی ترک، صادق محصولی ترک، بابک زنجانی ترک، حسین ضراب ترک، هوشنگ فاخر ترک، یونس ژائله ترک، محمدرضا زنوزی ترک، رحیم جامبر صادقیان ترک، احد هریسچیان ترک، .....

..... پرویز بیوک ترک، رسول بیوک ترک، محسن صدقی نسب ترک و ..... از کدام فارسستانی آمده اند که هیچ ترکستانی آنجا را نمی شناسد؟! آیا این است تاراج ترک ها به دست فارس ها؟ در این باره به این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/29466 تبعیض تراشی و نابرابری من در آوردی دیگر ناسیونالیست های ترک این است که ملت حاکم فارس و ملت ستمگر فارس و قوم منحوس فارس در ایران همه کاره بوده و همه پست های دولتی را در دست گرفته است! اما باز هم این پان نامه نویسان روشن نمی کنند که مهدی بازرگان ترک، علی خامنه ای ترک، میرحسین موسوی ترک، صادق خلخالی ترک، عبدالکریم موسوی اردبیلی ترک، علی مشکینی ترک، موسوی تبریزی ترک، سیدابوالفضل سیدریحانی ترک، صادق محصولی ترک، عیسی کلانتری ترک، محمدرضا میرتاج الدینی ترک، مصطفی محمدنجار ترک، حمید چیت چیان ترک و هزاران ترک دیگری که در رژیم جمهوری اسلامی همه کاره هستند از کدام فارسستانی آمده اند که هیچ ترکستانی آنجا را نمی شناسد؟ تبعیض تراشی و نابرابری من در آوردی دیگر ناسیونالیست های ترک این است که ما به زبان مادریمان دبستان نداریم! این ناسیونالیست ها پیاپی در پان نامه هایشان می نویسند که رضاشاه مردم ترک را ناچار از به کار بردن زبان فارسی به جای زبان ترکی کرده است و یا دولت هائی که در ایران بر سر کار آمده اند چون دولت های فارس ها هستند تا کنون یک ریال برای آموزش زبان ترکی و زبان های دیگر هزینه نکرده اند! پس حتما پیش از به روی کار آمدن رضاشاه ده ها هزار دبستان با زبان ترکی در شهرهای ترک نشین کار می کردند و رضاشاه پس از آن که به روی کار آمد فرمان داد همه آنها از این پس با زبان فارسی کار کنند! و اگر این چنین است پس حتما در زمان فرمانروائی غزنویان ترک، سلجوقیان ترک، خوارزمشاهیان ترک، ایلخانان مغول، تیموریان ترک، آق قویونلوهای ترک، قره قویونلوهای ترک، صفویان ترک، افشاریان ترک، زندیان لر و قاجاریان ترک باید زبان کاربردی ترکان ایران زبان ترکی می بود! اما آیا تاریخ چنین چیزی را نشان می دهد؟ کمابیش هزار سال است که زبان دری که به نادرست فارسی نامیده می شود زبان کاربردی همه ایرانیان است و این زبان از زمان رضاشاه زبان کاربردی ایرانیان نشده است و این چیزی است که همه تاریخ نگاران در همه جهان آن را می پذیرند! روشن است که تبعیض تراشی و نابرابری من درآوردی ناسیونالیست های ترک و این که می گویند از زمان به روی کار آمدن رضاشاه ترک های ایران به زور ناچار شده اند زبان فارسی را به جای زبان ترکی به کار ببرند دروغی است که مرغ پخته ر ا در تنور می خنداند! سخن کوتاه، مردم در سرزمین ایران دچار تبعیض یا نابرابری هستند اما تبعیض تراشی ها و نابرابری های من در آوردی ناسیونالیست های پان نامه نویس که از برخی از آنها یاد شد نه تنها هیچ خواننده و شنونده ای در میان مردم ایران ندارند بلکه ددمنشی ها و بیدادگری های رژیم گدایان مفت خور آخوندی را کمرنگ کرده و بر عمر این رژیم دوزخی می افزایند و با چنین سخنان صد من یک غاز و بی سر و ته بر روی نابرابری ها و ستم هائی که ایرانیان گرفتار آنها هستند سرپوش گذاشته می شود! در این باره شایسته است به نوشتاری در این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/17485
نوشته شده توسط: تبریزی

سرکار خانم هایده ترابی، چکیده سخن من، کوتاه و گویا این است که برای از میان بردن تبعیض، نابرابری، ستم، ظلم، حق کشی، بیدادگری، دیکتاتوری (و یا هر واژه ای که شما آن را به کار می برید) در یک سرزمین نمی توان به ناسیونالیسم و ناسیونالیست ها امید بست! امید بستن تبعیض دیدگان در یک سرزمین به ناسیونالیست ها مانند گریز گوسفندان از دست یک گرگ و پناهنده شدنشان به یک قصاب است! اگر مردم ستمدیده در یک سرزمین با دنباله روی از ناسیونالیست ها بخواهند از ستم ستمگران برهند کارشان برابر است با درآمدن از چاله و افتادن به چاه و با پیروی مردم ستمدیده از ناسیونالیست ها آن مردم به جای رسیدن به دموکراسی به هیتلرکراسی و صدام کراسی خواهند رسید! البته کسانی هستند که می گویند هیچ گونه تبعیضی از هر گونه در ایران نیست و کشور ایران بهشت روی زمین است! چنین کسانی گردانندگان رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه و هواداران .....

..... این رژیم اهریمنی هستند که از سرزمین ایران دوزخی بی همتا در جهان ساخته است! کسی اگر پیچ رادیو رژیم آخوندی را باز کند خواهد شنید که گردانندگان این رژیم اقتصاد و کشاورزی و دادگستری و فرهنگ و هنر و ..... این رژیم را بهترین ها در جهان می نامند! رژیمی که اقتصاد آن بر پایه مفت خواری، بانکداری آن بر پایه رباخواری، دادگستری آن بر پایه رشوه خواری، کشورداری آن بر پایه زورگوئی، فرهنگ آن بر پایه خرافات، هنر آن بر پایه زوزه کشی و همه تار و پود آن بر پایه دروغ و مردمفریبی است! اما تبعیض تراشی ها و نابرابری های من در آوردی ناسیونالیست های پان نامه نویس کوچکترین پیوندی با ستم ها و بیدادگری هائی که مردم ایران به راستی گرفتار آنها هستند ندارند! برای نمونه پان آریاها در پان نامه های پان آریائیشان می نویسند که چون سرزمین اهورائی آریائیان هزار و چهار صد سال است که به اشغال عرب تباران درآمده است و هم اکنون عرب ها در ایران رژیمی عربی را بر سر کار آورده اند و هست و نیست سرزمین اهورائی آریائیان به دست عرب تباران افتاده است پس میان عرب تباران و ایرانیان نابرابری هست و عرب تباران بهترین و بیشترین داشته ها را در سرزمین اهورائی آریائیان به چنگ آورده اند! پس پیش به سوی رهاندن سرزمین اهورائی آریائیان از عرب تباران و رژیم عرب ها ! در گفتارها و نوشتارهای چنین کسانی ریشه همه بدبختی های سرزمین اهورائی ایران تاختن عرب ها به ایران زمین است! چنین کسانی قرآن را تازی نامه یا نسک سپنتای بوم عرب نامیده و محمد را پیامبر تازی و اسلام را برابر با فرهنگ عرب ها و اسلام ستیزی را برابر با عرب ستیزی می دانند! پس اگر پیامبر اسلام عرب نبود و پارس بود آدم خوبی بود و چون عرب است آدم بدی است؟ و چون قرآن به زبان عربی نوشته شده است بد است و اگر به زبان پارسی نوشته می شد کتاب سودمندی بود؟ اما این پان آریاها نمی گویند هزاران عرب خوزستانی که در شهرهائی مانند اهواز و سوسنگرد و آبادان و خرمشهر و اندیمشک و دزفول و ..... پس از تاختن صدام حسین پان عرب به ایران جز رنج و درد و اندوه چیز دیگری ندیده اند و خانه هایشان با بمباران های صدام حسین پان عرب با خاک یکسان شده اند و نخلستان ها و کشتزارهایشان سوخته اند و خودشان هست و نیستشان را از دست داده و آواره شده اند چه چیزی را بیش از دیگران در ایران دارند که دیگرانی که عرب نیستند ندارند؟ در جنگ عراق و ایران پس از هشت سال دفاع مزخرف کسانی که بیشترین آسیب ها و زیان ها را دیدند عرب های خوزستان بودند که کشته و زخمی و آواره شدند و هست و نیست آنها با باران بمب و موشک صدام حسین پان عرب سوخت و از میان رفت و اهواز و خرمشهر و آبادان و شهرهای دیگر خوزستان که پیش از انتحار اسلامی شهرهائی آباد و زیبا بودند و مردم آن زندگی سرشار از آسایشی داشتند ویران شدند نه فارس هائی که از نوادگان جمشید پیشدادی و فریدون کیانی بودند و خون پاک و ناب و اهورائی آریائی در رگ هایشان روان است! اما پان آریاها می گویند که عرب ها بر هست و نیست ایرانیان چیره شده اند و در ایران به فرمانروائی رسیده اند و میان ایرانیان آریائی و عرب ها تبعیض هست! این یک نمونه از تبعیض تراشی ها و نابرابری های من در آوردی ناسیونالیست های پان نامه نویس! نمونه دیگر تبعیض تراشی ها و نابرابری های من در آوردی ناسیونالیست های ترک است! ناسیونالیست های ترک به فراوانی می گویند که ملت حاکم فارس و ملت ستمگر فارس هست و نیست ترک ها را به تاراج برده اند! سپس وانمود می کنند که ترک ها برای ترک بودن دارند از گرسنگی می میرند اما فارس ها برای فارس بودن در انبارهای پر از پول دارند پول پارو می کنند! آیا مردم پس از خواندن این پان نامه ها آن چه را که می بینند باید باور کنند و یا این شعر و شعارهای ناسیونالیستی را؟ آن هنگام که دلار .....
نوشته شده توسط: بابک آزاد

مارک توین نویسنده آمریکایی می گوید هرگز با آدم نادان بحث نکنید چون آدم نادان ابتدا شما را به سطح خودش تقلیل می دهد وقتی به سطح او تنزل کردید دیگر حریف او نخواهید شد او شما را خرد و خمیر خواهد کرد من به توصیه داهیانه عمل کرده و تقلیل به سطح Anonymous خوداری می کنم

نوشته شده توسط: Anonymous

خانه که نئین است /بازی نه این است
خانم لیلای جدیدی مجاهد خلق ما دهان گشادها هر گز تسلیم استبداد انقلابی ویا ضد انقلابی نمیشویم. فرق ما دهان گشادهای وطنی با سناتورهای غربی و یا رهبران عرب در این است که انها از مجاهد خلق برای اهداف استعماری و جاسوسی و ایجاد جنگ و بلوا استفاده میکنند و همواره بر خوردار از دستمزدهای صدهزار دلاری هستند . و ما بدون چشم داشتی با عشق علاقه به وطن و سرنوشت مردمان ان همواره نگران ایران و سرنوشت ان هستیم .خون دهها هزار انسان که قربانی هیچ و پوچ شدند به گردن شماست. از بین رفتن و اواره گی هزاران خانواده ایرانی پس از
خرداد 60 و حمله به ایران و گشتار سال 67 همه ناشی از سیاست قدرت طلبی اقای رجوی است.دهان گشادان همان گوینده گان شعار های انقلابی هستند که با وعده و فریب امروز مهران فردا تهران

را سر میدادند. نه جانم مکتب شهادت طلبی حسین بهتراز رجوی و خمینی و سید علی و خیل عزا داران عاشورائی و انقلابی نتواست انسان تربیت کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

درحقیقت، آقای باقری با افراد مختلف در رابط با سیروس نهاوندی و سازمان رهایبخش و سازمان آزادی بخش گفتگوهایی داشته و این گفتگوها بررسی نشده. ایشان گفتگوکننده و نه نویسنده کتاب هستند. در این کتاب، بسیاری از فاکتها تکرار شده و حجم کتاب را بالا برده. در اینجا بخشی بنام آنالیز شخصیتها و به ویژه شخصیت نهاوندی وجود ندارد. تنها در یک مورد از مادر سیروس نهاوندی بازگفت میشود که سیروس در دوران کودکی از چوب و فلزی تبر میساخته و کله عروسکهای خواهرش را با آن تبر میزده. شاید در جریان ربودن سفیر آمریکا در تهران کاربرد تبر برای شکستن شیشه اتوموبیل سفیر، پیوندی با دوران بچهگیش داشته باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام
آنچه تمام این عزیزان اندیشمند فرموده اند کاملا" درست ، اما یک سوال بنیادی وجود دارد ، چرا خامنه ایی به بشار اسد کمک می کند ؟ سوریه هم مرز ، هم منافع ، هم زبان ، هم مذهب ، هم تبار و ... ایران نیست.اینجا دو مسئله وجود دارد.
1 - تمام سیاست های امروز خامنه ایی بر پایه خرافات قرار دارد ( اگر هر آخوند دیگری در ایران حکومت میکرد هم همین راه را میرفت).با اتکا به اسنادی قوی که احتمالا" شما عزیزان هم دیده اید ، خامنه ایی می پندارد که شخصی خرافی به نام سید خراسانی است هر چند او تحقیقا" خراسانی نیست.شخص خرافی دیگری وجود دارد به نام سفیانی که در مرز سوریه - اردن ظهور میکند و سید خراسانی باید جلو او را بگیرید.تمام این کشتار به خاطر یک داستان تخیلی است.باورش سخت است ولی حقیقت دارد.
2 - علت بر آوردن حزب الله لبنان و عراق باید در تاریخ هجوم ملایان از عراق و لبنان و سوریه به ایران در عهد صفویه جست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی بد نیست پیش از برابرسازی لغات یک نگاهی هم به فرهنگ لغت بکنید.
تبعیض = نابرابری نیست.
تبعیض یعنی اعمال نابرابری
تبعیض = 1- تقسیم و جدا کردن بعضی را از بعضی.
2- بین یک یا چند کس مساوی یکی یا بعضی را امتیاز دادن.
3 رجحان بعضی بر بعضی بدون مرجح.
منبع: فرهنگ فارسی معین

نوشته شده توسط: Anonymous

اولا نحوه عملکرد و شعارهای تماشاگران کاملا مورد تایید من آزربایجانی می باشد.
دوما خطاب به جناب آقای بابک آزاد. آیا همه تماشاگران اعتراض کرده و شعار دادند یا فقط تعدادی؟ لطفا فیلم این مسابقه را دوباره ببینید و برای خود شیرینی آن را به تعدادی تقلیل ندهید. این صدای آزربایجان است که امثال شما را باید از خواب بیدار کند. این صدای خفه شده ملتی است که باید شنیده شود.
ثالثا شمای نوعی اگر از مردم خود نمی توانید دفاع کنید لازم نیست به فکر خیر و ضرر این اتفاق برای آزربایجان باشید و آن را توجیه کنید. هیچ نقشه و پلان از پیش تعیین شده ای نبوده این جوانان فقط نفرت خود را نسبت به تبعیض ها و تروریستها که چشم به خاک آنها دارند عکس العمل نشان دادند.
فردا روزی اگر همین جوانان دست به خشونت ببرند شماها زودتر از فارس و کورد برادر خود را فروخته و آنها را سرکوب می کنید.

بیشتر مشکل آزربایجان بیش از فارس و کورد شمای.... خوش رقص برای فارس و کورد می باشید. در آینده آزربایجان مردم به شما چه خواهند گفت؟ چطور روی نگاه کردن به چشم این جوانان خواهید داشت؟
چه کسی از شما خواسته است که از آزربایجان و عمل جوانان آن دفاع کنید و آنرا توجیه کنید. من نوعی هیچ نیازی به دفاع شما از آزربایجان نداریم. آزربایجان به غیور مردانش مشهور است. شماها به اسم آذری ما را سرافکنده کردید.
اتفاقا حضرات لازم نیست که این اتفاق را توجیه غیر منطقی و دور از واقعیت بکنند. بلکه فرصت مناسبی می باشد که مظلومیت ملت خود را به گوش جهان برسانند و نشان دهند که فشار فارس و کورد است که این ملت را وادار به گفتار و رفتار رادیکال می کند و ممکن است اگر حقوق بر حق آنها برآورده نشود دست به خشونت بیشتری ببرند و از هم اکنون افکار عمومی را برای اتفاقاتی از این دست و یا شدیدتر آماده کنند.
امروز یک آلمانی را نمی توان پیدا کرد که توهینی به هیتلر بکند با اینکه میلیون ها انسان را کشت و تا کنون تاوان این کار هیتلر را داده (پرداخت جریمه به اسرائیل) و باید تا چند سال آینده هم تاوان پس بدهند. به همین خاطر است که آلمان به این سطح در دنیا رسیده است. من آزربایجانی باید از ملل دیگر درس بگیرم.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام خانم محترم
ببینید من به نظر خودم دنبال حقیقت خود هستم که عبارت است از آشکار کردن تبلیغات مسموم 95 سال گذشته و روشهای جدید ایشان است چه در میان نیروهای داخلی و جه نیروهای منطقه وچه نیروهای بین المللی اش .
لذا افشا در این استقامت کار من است ممکن است گروه تروریستی که در این رابطه افشا میشود( به نظر من که شما اشتباها" فکر میکنید مبارز است ) را نفرت پراکنی از جانب من قلمداد کنید توجه فرمائید حرکت اول یا قدم اول شرط است جه کسی این قدم را برداشته است با مدارک ثابت میکنم که قدم من قدم عکس العملی است مثلا" به شما توصیه میکنم کتاب ( اورمیه درمهاربه عالم سوز نوشته معتمد الوزرا) را مطالعه فرمائید تا کشتار 1918 ترکهای آزربایجانی توسط اتحاد شوم ( ارامنه آندرانیک و آسوری پطروس و اکراد سیمیتقو) را ببینید وسپس نا آگاهانه چنین قضاوت نکنید البته اگر انسانی صمیمی باشید

والی همان بازیگر ناشی خواهید شد مختارید .
نوشته شده توسط: lachin

آقای تبریزی... شما بارها نوشته اید که زبان به غیر از وسیله « ارتباط» بین انسان ها عملکرد دیگری ندارد. من واقعاََ تعجب می کنم که چرا به نویسنده مقاله, درس « زبان» یاد میدهید. چون 99 و شاید 100 در صد خواننده گان معنی ( تبعیض) را می فهمند. این همه حساسیّت نشان دادن به کلمات فارسی نشان خوبی برای « انترناسیونالیست و دنیای تک میهنی » بودن نیست. اگر واقعاََ به دنیای تک میهنی اعتقاد دارید بایستی این را قبول بکنید که چندین هزار کلمه از اکثر فرهنگ های دیگر, وارد زبان فارسی بشود تا عمل ( ارتباطات ) جهانی به وسیله مردمان جهان به سهولت انجام بگیرد. ما نمی دانیم شما را به عنوان انترناسیونالیسم قبول بکنیم و یا «ناسیونالیت تک زبان فارسی»؟...

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام
از کوزه همان برون تراود که در اوست
عین نقل قول (پیشداوریهای بیشرمانه در باره ی آنها) این نوشته خانم محترم میباشد . شما غرق در ترک ستیزی ناخود آگاه هستید و طرفدار به ظاهر مظلوم (نمایان ....) هستید در گمراهی خود پافشاری کنید که جهان در راه و سمت دیگری سیر میکند حقیقتا" که بازیگر ناشی هستید و در راه ....خود باقی خواهید ماند .

نوشته شده توسط: Anonymous

تجزیه طلبان پانفارس نوشتن شون شبیه همه! تموم این کامنتهای پانفارسها رو انگار یه نفر مینویسه. همه اش شبیح نوشتن استخانلو و سیاوشه. امان از دست این پانفارسهای تجزیه طلب.....

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سرکار خانم لیلا جدیدی سلام؛ شما مختارید مرا و یا هر کس دیگر پانویس را مامور این و آن جریان فاشیست مذهبی و یا همکار این و آن جنایتکاران هم کاسه آنها بدانید و ای بسا و شاید مرا و مارا همراه شان شریک جنایت های آنان بسازید. اما آیا اینچنین ساده است و یا اینکه ما را دهن گشاد نیز بشمارید؟

در ضمن، برای بحث پیرامون چگونگی مخوف و مافیائی بودن این سازمان (مجاهدین خلق)، در یک و یا ده ها پانویس مفصل هم، چندان نمی توان کاهی از کوه مصیبت های حاصله ی این جریان و رهبران آن و خصوصا علیه حتی خود بدنه ی قربانی این دستگاه را بایسته ی و ناچیز بازتاب داد؛ چه رسد به خسارت های هراسناک عمومی و ده ها فاجعه گرانببار که در طی 36 سال حاکمیت فاشیست مذهبی، به تبع ماجراجوئی های هولناک رجوی علیه همین مردم بی دفاع ایران ِدیروز و امروز و البته در سراسر کشور رفته است. نه، با پانویس نمی شود اندکی از آنها را بازگوکرد.

اما، این افشاگری ها و روشنگری های لازم و علیه این سازمان را، می بایست بیشتر و پیشتر از همه از خود بدنه ی آن که از این ارگان فوق افراطی و مخوف مذهبی جداشده اند؛ با تعهد و تعمق جدی شنید و خواند و سپس بی طرف و نتیجه بخش همگی را بررسی تاریخی نمود. البته در این راستا کارهای برجسته و منابع تحقیقی فراوانی توسط جداشدگان قابل دسترس می باشد.

به باور من بهترین شیوه هم همین بازتاب آزادانه، منصفانه و غیر متعصبانه ی همه نقدها و دیدگاه ها پیرامون این و یا آن هر جریان سیاسی دیگراست؛ ((همانگونه که بارها در طیف های دیگر نیز چنین افشاگری های شفاف داشته ایم)) تا مگر در این میدان های حقارت انگیز و تأسف بار ِ رهبر و قائد سازی ها، جامعه لهیده، ستمرده و غارتشده ما، توسط رهبران فاسد شیعی، اندک اندک زمینه های بیداری و هوشیاری و اعتماد به نفس ربوده شده ی توده ای خویش را دریابند و بازستانند و استقلال مردمی از دستگاه های مذهبی این و یا آن ساختار عقیدتی و عتقیه ای را در اعماق اجتماع سرخورده و خودملامتگر، با هوشیاری لازم بیشتر تحریک و تشویق شوند و کنند.

و ثمره ی آن اینکه: آنها بتوانند در میدان های متعدد برابری خواهی ها و تبعیض زدائی ها و آزادیخواهی ها و استقلال گرائی ها، برای حق مسلم عقیده و آزادی وجدان برای خود و همگان بپاخاسته و بدون خامنه ای ها و مریم و مسعودها جامعه رنگین فرهنگ و طبقاتی خود را برای فردا مهیا کنند.

و جامعه ی بلازده شیعی و شاهی ما، تا بیش از این دیرتر نشده است، راه و چاره ی یابش ساختار حکومت سکولار، رنگین و برابر را مستقلا همراه با مردم کار و زحمت کشف کرده و علیه دولت های خودکامه ی ایدئولوژیک و مذهبی و بورژوائی، یکبار برای همیشه مسیر و آینده ی جامعه ی آزاد، برابر و فدرال را، ابتدأ با مرز جدائی دین از دولت آماده و آغاز کند و همزمان و همگام با آن به کیش چنین شخصیت های خودخواه و تمامیتگرائی را در گستره سراسری کشورمان پایان دهد.

و در میان فرهنگ تبعیضزده ی مما و لت های مان ریشه این تحریف و پهلوان پنبه و ناجی سازی ها را برای همیشه از زمین خونین بزداید و چنین چهره ی فریبی را رسوا کند و بجایش اراده ی نیروی مفید و مقتدر کارگری و مردمی بگذارد. و تقسیم قدرت افقی را با همبستگی سراسری و سازماندهی اراده ی طبقاتی خویش استوار کند، و به تبع آن راز شکست های تاکنونی مردمی از کردنکشان را هرچه زودتر و آگاهانه تر بازیابد و به اراده ی جمعی و اجتماعی و سراسری خویش متکی شود ریاران در کمین نشسته را کشف کرده و مسیر پیروزی علیه همه ی ریاکاران و دکانداران مذهبی را بیابد و آینده زندگی مستقل و مردمی اش خود را خود، مدیریت کند. تندرست باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

تکمیلی: منظور از "آنها" در کامنت قبلی ام، کردهاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

چقدر شما مهربان تشریف دارید.

نوشته شده توسط: Anonymous

qochaq zonozli

لالائی بلدید و خوابتان نمی برد؟ از زمانی که با این نام در ایران گلوبال ظهور کردید جز دفاع از رژیم سرکوبگر ترکیه، کردستیزی، تحقیر آنها، رواج پیشداوریهای بیشرمانه در باره ی آنها و نفرت پراکنی قومی اثر دیگری از شما مشاهده نکردم. پیداست که در این صحنه بازیگری را هم تمرین کرده اید. اما بدانید "راهی که میروید کاملا" آزمایش شده و مردود است". هر انسان عاقلی می تواند ببیند که چنین روشهائی به "آشتی ملی" نمی رسد. حنای شما رنگی ندارد!

نوشته شده توسط: Anonymous

ایرانیان تا مدتی توانستند ترکها راتحمل کنند اما چون آنها همیشه در صدد تجزیه طلبی بوده اند، دیگر قابل تحمل و قابل اعتماد نیستند .....

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم حایدح طرابی یکی از مصداقهای شونیسم و فا شیسم اینست که کردهای تروریست پ ک ک و پژاک و ایادی آن بجای آنکه ....به قول شما زیبای کردی را بپوشند و به کمک مردم بلا دیده ایلام که نه آب دارند نه برق دارند و از اصیل ترین مناطق کردی ایران هستند بشتابند میخواهند در اورمیه قلب آزربایجان .... گشاد خود را در ورزشگاه الغدیر جلوی دوربین های صدا و سیمای آریایی در معرض دید انظار عمومی قرار دهند تا به زعم خود ثابت کنند که اورمیه ک ر د س ت ا ن است. آیا این شیوه فکر کردن ممکن است ....

نوشته شده توسط: Anonymous

فقط یک استراتژی وجود دارد و آن اینست که شما سه نفر ....در این سایت دست از تئوری بافی قلابی بردارید و مردم را به حال خود بگذارید . من نمیدانم شما چند نفر چه اصراری دارید که اینجا مدام مثل آخوندها برای مردن توضیح المسائل بنویسید مگر فارس و ایرانی چلاق شده که شما در ماوراء البحر در این سایت مفت و مجانی فلسفه بافی میکنید ؟ این عصر پسامدرن اینست که هر دهاتی برای دهکده خودش علم و کتل جدایی بالا ببرد ؟ !ا....

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دو استراتژی پیش پای جامعه ی ایران و منطقه قرار دارد:
1- استراتژی جنگ( از آن ناسیونالیسمها و ناسونالیسها ست که بزرگ گرایی ها را با شعار گلیم خودم را از آب بیرون بکشم ، کشور خود را به هر قیمتی تشکیل بدهم ، تبلیغ و پیش برده میشود. )
2- استراتژی صلح ( از آن استقرار دموکراسی در جامعه و فدرالیسم، است که از راه مدنی و مسالمت ، ایجاد اتحادیه های منطقه ای برپایه ی دوستی و منافع مشترک، اتحاد یا جدایی با مسالمت و حق انتخاب زندگی جمعی، رقم میخورد.)
- اختلافات ارضی ، در استراتژی صلح قابل حل است .
- و در استراتژی جنگ قابل حل نیست. چرا که به کشتار و ویرانی میانجامد که نمونه هایش را در جاهای مختلف شاهدیم.
کسانی که استراتژی جنگ را برای «تشکیل کشور » انتخاب کرده اند طبیعی ست که واکنش پیشبرندگان استراتژی صلح را مشاهده کنند.

راه درست استراتژی صلح است. من در دهها مقاله کوشیده ام این راه را نشان دهم و آنرا تنها راه متمدنانه برای اتحاد یا جدایی میدانم.
متاسفم برای درک کسانی که بر طبل استراتژی جنگ میکوبند. و شعارهای با بهنگام و زود رس و خیالی مطرح کرده و هنوز که هنوز است در «کودکی سیاسی» گیر افتاده اند. و منطقه را میخواهند به سوی خون و خاکستر- و آوارگی و بردگی سوق دهند.
استراتژی اینان برای حفظ زندگی نیست برای حفظ مرگ است. جوانان بی گناه و معصوم را قربانی استراتژی خون آشام خود میکنند. اینان در برابر « زندگی» باید پاسخگوی استراتژی نادرست خود باشند.
مسئله ملی راه حل نظامی ندارد.حل اختلاف ارضی از راه نظامی ممکن نیست.
تشکیل کشور قبل از استقرار دموکراسی و فدرالیسم ممکن نیست.
بزرگ گرایی - تشکیل کشور- پییش کشیدن اختلاف ارضی ست. و برگزیدن راه جنگ.
«نفی زندگی یا حفظ زندگی ، مسئله این است.»

نوشته شده توسط: Anonymous

تبعیض یعنی discrimination / diskriminierung
که از مقوله ی نابرابری است و یک شیوه از برخورد دوگانه را در مورد گروههائی در اجتماع بیان می کند.

تبعیض یعنی discrimination / diskriminierung
که از مقوله ی نابرابری است و یک شیوه از برخورد دوگانه را در مورد گروههائی در اجتماع بیان می کند. چندین بار هم تأکید کرده ام که مشکلی با عربی بودن بسیاری از واژه ها در زبان فارسی ندارم، مهم آنست که واژه ها گویا و روشن کننده باشند.
بگذریم، شما اگر همیشه به زبان فارسی از نابرابریهای طبقاتی داد سخن دهید و از کارگر ترک و عرب و کرد هم بخواهید تنها به زبان فارسی مسائل خودش و اموراتش را بیان کند و حق دبستان به زبانهای مادری را برای فرزندان آنان به رسمیت نشناسید، دچار برخورد تبعیض آمیز نسبت به آنان شده اید. شما حتی مانع رسیدن آنها به حقوق کارگری شان در محل کارشان شده اید و حتی به استمرار نابرابریهای مضاعف طبقاتی در مورد آنان یاری رسانده اید. همین مسئله در مورد زنان کرد و عرب و ترک و بلوچ هم صدق می کند. مطالبات زنانه ی آنها را باید در یک بستر تبعیض آمیز ملی هم دید و درک کرد زیرا این تبعیضها و نابرابریها با هم در ارتباط اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام
من در این فکر هستم که این جغرافی موسوم به ایران با این همه نویسنده و مدیایش چه در داخل و چه در خارج چرا تا به حال درک نکرده که با با این مملکت چند ملیتی است و از حق و حقوق همه بدون جانبداری از یکی به ضرر دیگری و یا از به جان هم انداختن ملیتها سو استفاده کرد تمامی تجارب جواب نداده 95 سال را دوباره باید آزمود ؟؟؟؟؟؟؟؟
خانم محترم راهی که میروید کاملا" آزمایش شده و مردود است انسان عاقل تجارب دیگران را مطالعه میکند و با درک راه صحیح سبب آشتی و با توصیه به برداشتن کلیه موانع برای ایجاد محیط آشتی ملی میشود چنین کسی را در اینجا من ندیدم فقط بازیگر های ناشی داریم و اس سلام .

نوشته شده توسط: تبریزی

سرکار خانم هایده ترابی، تبعیض واژه ای عربی است و برابر فارسی آن نابرابری است، مانند تبعیض نژادی که نابرابری نژادهای گوناگون در یک سرزمین در برخورداری از حقوق شهروندی است و یا تبعیض جنسیتی که نابرابری زن و مرد در یک سرزمین در برخورداری از حقوق شهروندی است و یا تبعیض دینی که نابرابری پیروان دین های گوناگون و یا کسانی که بی دین هستند در یک سرزمین در برخورداری از حقوق شهروندی است و یا تبعیض اقتصادی و تبعیض های دیگری که همگی نشانگر نابرابری بخشی از مردم یک سرزمین با بخش دیگر مردم آن سرزمین در برخورداری از حقوق شهروندی هستند، از سوی دیگر اگر شما به نابرابری هائی که مردم ایران به راستی دچار آنها هستند (مانند تبعیض جنسیتی و دینی و اقتصادی) نگاه کنید خواهید دید نابرابری هائی که مردم ایران به راستی دچار آنها هستند با تبعیض تراشی ها و نابرابری های من در آوردی ناسیونالیست هائی که وابسته به .....

..... زرسالاری (بورژوازی) هستند یکی نیست! شما اگر به پان نامه های ناسیونالیست های میلیاردر زاده مفت خوری که از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند نگاه کنید خواهید دید که در گفته ها و نوشته های چنین کسانی چیزهائی مانند شکنجه و کشتار هزاران تن در زندان های رژیم آخوندی، به زنجیر کشیده شدن زنان ایرانی با حجاب سیاهی و تباهی، تورم تازنده، گرانی های جهشی، ده برابر شدن بهای نان در ۲٤ ساعت برای مردم بی نان مانده و گرسنه ایران و ..... هیچکدام برای چنین کسانی نه تبعیض هستند، نه نابرابری هستند، نه ستم هستند و نه پایمال شدن حقوق هستند! برای نمونه آن چه که گروهی از ناسیونالیست ها (که شما نمونه نوشته های آنها را در تارنمای ایران گلوبال می توانید ببینید) آنها را تبعیض و نابرابری و پایمال شدن حقوق و ستم و ..... می دانند یکی برپا نشدن دبستان هائی به زبان مادری این ناسیونالیست ها و دیگری تکه پاره نشدن ایران با دیوارکشی های هیتلری میان مردم با دستاویزهائی مانند فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت است! در این باره شایسته است به نوشتاری در این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/42737
نوشته شده توسط: Anonymous

دست از موضوعات نژادی مرزی ملی جغزافیلیی ناسیونالیستی بردارید و شعار خمینی "همه با هم " را دنبال کنید و برای آزادی ایران به مبارزه با دولتهای دیکتاتور بپردازید بجای مبارزه نژادی با سایر اقوام !چرا شما ترکان اینقدر به موضوع نژاد و راسه علاقمند هستید ؟ خشک شدن دریاچه ، فوتبال تراختور ، آمدن زلزله ، سردشدن هوا ، اشغال کاراباغ ...... اینها تقصیر مردم نیست . خدا و دولت و جغرافیا و سرنوشت و طبیعت مقصر است و نه فارس و ایرانی و کرد و فلان و بهمان . به امید روزیکه همچون سایر رسانه ، برخورد نژادی در این سایت نابود شودو به مباززه سیاسی اجتماعی طبقاتی فرهنگی نظامی دولتی دینی روی آورید . آمین ! یا رب العالمین .

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای امید، در همین ایران کلوبال دو بار اقای اهوازی و دوستان ایشان نوشتند و گفتند که اسم ایشان یاسین اهوازی غوبیشی است، حالا اگر تلویوزیونها و یا کانال های مصاحبه کننده کدام اسم ایشان را بکار میبرد، مشکل اقای اهوازی نیست. در ضمن شما چکار به اسم دارید، به مطلب و ولقعیت کلام ایشان توجه کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

لیلا جدیدی: جنایت علیه ساکنان لیبرتی و میرزابنویسهای دهان گشاد

سیاهی که در می رسد، مار و عقربها از سوراخ برای نیش زدن بیرون می آیند. غزال که به خاک می افتد، کفتارها برای تکه تکه کردنش هجوم می آورند و سرانجام، عده ای ابله سودمند همراه و همزبان با اوباش سایبری رژیم پس از هر جنایت علیه ساکنان اشرف/ لیبرتی راه دشوار آشپزخانه تا کامپیوتر را طی می کنند تا میرزابنویس دهن گشاد رژیم شوند.
این خوش نشینها بدون حضور در یک کلاس عملی، برای مبارزانی که سابقه بیش از سه دهه مبارزه سخت و بی امان با رژیم جمهوری اسلامی را در کارنامه دارند، نسخه می پیچند و از خزینه ذهن ارباب – رعیتی خود استدلال بیرون می کشند که "رهبران اعضا را به کشتن داده اند".

این متخصصان منزوی، هرگز مناسبات جمعی و تشکیلاتی را درک نکرده اند اما خود را "مخالف" و "سیاسی" می نامند و ج

نوشته شده توسط: Anonymous

باز بگوئید در ترکیه آزادی نیست. شما که در ایران نفس ندارید، ترکیه حتا به تروریستها نیز اجازه فعالیت سیاسی داده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

.... اینها همه همه تقصیر دولت ترکیه است که نمی گذاد کردها کردستان بزرگ را تشکیل دهند. انشاالاه با تشکیل کردیه بزرگ که از سوریه و لبنان شروع و پشت کوههای زاگرس را نیز در بر خواهد گرفت این مشکلات نیز حل خواهد شد و حضرتعالی نیز در رفاه و ازادی کامل به زادگاه خود باز خواهید گشت. برایتان سلامتی ارزومندم.