اینها فقط حرفست از سازمان ملل و امریکا ..اینها میخواهند ساکنان لیبرتی را بکمک ایران و مالکی نایود کنند اینها همه سر در آخور هم دارند مماشات با رژیم است..
آقای سهیمی جالب بود نمیدانستم که احزاب کردی ( منظورم کردها نیست) برای رسیدن ........
جالب بود نمیدانستم که احزاب کردی ( منظورم کردها نیست) برای رسیدن به قدرت اینهقدر زیاد به این وآن بند شده اند بارزانی و طالبانی را که میدانستم با آخوندها حتی بعد از صدام تا همین چند سال پیش متحد بودند و همکاریهای گستردهای با قاتلان مردم ایران داشتند علیرغم اعتراضات نیروهای انقلابی ایرانی ..حتی در زمان صدام بعضی هایشان همکاریهای امنیتی با آخوندها داشتند و محل نیروهای ایرانی را در ازای گرفتن کمک وسلاح از آخوندها به آنها خبر میدادند....ولی التماس احزاب ایرانی شان ولابه هایشان و رفتن دنبال سیا و صدام و اسراییل .....برایم جالب بود ..اما وقتی قاسملورا ناجوانمردانه کشتند در زندان بودم 4 کرد هم از بوکان آنجا بودند بعدها که در زندان نحوه کشته شدن قاسملو ویارانش برایمان مشخص شد این کردهای بیچاره اصلا تا مدتها باور نمیکردند که قاسملو در آن شرایط که رژیم جمهوری اسلامی از نظر کلیه نیروهای انقلابی تمامی مرزها را ردکرده وباصطلاح در جبهه ضد خلق بود (حتی از نظر قاسملو وحزبش) آنها باور نمیکردند قاسملو با رژیم بنشیند و مذاکره کند متاسفانه هر چهار نفر را اعدام کردند .فقط میگویم تف براین دنیا که آدمی را به کجاها میکشاند ولی دلم به حال مردم کرد خیلی میسوزد که به آنها حقیقت گفته نمیشود و اینقدر مایه برای احزابشان میگذارند .ستم ملی درست است اما از بین بردن ستم ملی از دست بدامن شدن به این چیزها از پرنسیپ مردم عزیز کردمان بدور است کمااینکه از بورژوازی انتظار حقوق بشر واقعی داشتن ویا مثلا با کمک شیطان که نمیتوان به خدا رسید ویابه هر خاشاکی دست انداختن با شخصیت واصول انسانی وانقلایی وکردی سازگار نیست.هدف وسیله را توجیه نمیکند .نیروهایی مانند القاعده برای رسیدن به یک هدف هر جنایتی که باشد میکنند هرچند با این چیزها بهدف هم نمیرسیم چونکه موازین انقلابیرا زیر پا گذاشته ایم. بهر حال از آقای سهیمی بخاطر این مقاله شان تشکر کرده و موفقیت براشان خواهانم
هی حاجی "غلام ..." دربار آخوند خامنه ای .. چند تا میکروفن دیگه هم بدم حضورتون که دکوراسیون مطبوعاتی تون بیشتر بشه !
فروش نفت چه کم و چه زیادش به مردم ایران نشین مربوطی نبوده و نیست و نخواهد بود زیرا که از سی و چند سال پیش تا بحال با کمال میل تحت و تابع اقتصاد اسلامی "اقتصاد مال خره" بودند هستند ولی علت چیه حاجی عصبانی شدی که یالله اوپک بزار آخوندها دوباره نفت برای خودشون و آقای پوتین بفروشن و یا پول برای استخون خریدن برای سگ های آخوندی پاسدارها کم آوردید ؟!!
بابک زنجانی اسمش برای آخوندها محترم است!! این آخوند جانی که شرات و ظلم و.... از صورت و وجودش می بارد خودش با لاریجانی ها و مجتبی خامنه ای دراین دزدی های میلیاردی شریک زنجانی است و از ترس افشا گری بابک زنجانی جرات بردن اسم بابک زنجانی را ندارد...طبق معمول همیشه بزودی زود بابک زنجانی از طرف مجتبی و علی خامنه ای از تمامی اتهامات تبرئه خواهد شد..و اتهامات دزدی به عزیر دوردونه علی خامنه ای که بابک زنجانی باشد رو به دشمنان اسلام و دوستان اسرائیل نسبت خواهد داد !! مردم یارانه گبر و پامنبرنشین رو هم پنبه فرض کن !
زندان اوین نشستن بچه آخوندها مصلحت روزگار است !!
آقای مقصدی با سلام، شعر سرودن خوب است، بشرطی که هر شعر باید آینه زمان و باز تاب حال و هوای مردم و مملکت خود باشد. در شرایطی که دسته دسته مردمان ایران به خوخه های اعدام سپرده میشوند، در شرایطی که هر روز هزاران نفر انسان آزادیخواه در زندانهای رژیم اسلامی شکنجه میشوند، در شرایطی که یک رژیم مافیائی زندگی را بر میلیونها انسان جهنم کرده است، در شرایطی که آینده جغرافیای جهنم ایران اصلا معلوم نیست که فردا چه خواهد شد. امروز شعر و قلم، و تمام ارکان هنر، باید به مثابه تجلی مبارزه علیه دژخیمان رژیم جنایتکار اسلامی بکار گرفته شود، همانطور که زنده یاد شاملو میفرماید: "دهانت را می‌بویند، مبادا که گفته باشی دوستت می‌دارم."، در شرایطی که مردم ایران دچاراستبداد یک رژیم بغایت خونخوار و حشی شده اند، امروز بجای بازتاب درد جامعه، صحبت کردن از شمع و کل و پروانه، نه تنها هیچ تاثیری در افکار جامعه نمیگذارد،
بلکه این مثل را در اذهان زنده میکند، که میفرماید: " طرف هنوز تو باغ نیست. " با تشکر.
جناب حشمت الله طبرزدی راستش رو بگو ...حتما" خیلی خوشحالی که میری داخل چهار دیواری سلول زندان که برای مدتی هم شده ریخت و قیافه میلیونها بیرون اززندان نشینان یارانه گیر الگی خوشبخت که سلامتی و آینده خودت وخانوادت روبراشون قربونی کردی رو دیگه نبینی!!
جلل الخالق هی بچه آخوند "مدیر فرهنگی چادرآخوندها" مجلس اسلامی" " حقیقت رو بگو که ...جک استراو بنابه به مصلحت مالی و اهداف امپریالیستی انگلیس برای دیدار با کارمندان با لیاقتشان " آخوندها" به دیارامت اسلام زده تشریف فرما میشن که بعد از تاتر بازی های بچه آخوندها و غلامان مواجب بگیردربار آخوندعلی خامنه ای برای گول زدن خوش باوران میلیونی ایران نشین "تسخیر سفارت انگلیس " راهی کشور تصرف شده انگلیس " ایران اسلامی " میشود که اولا": لوحه ها و تقدیر نامه آخوندها و کارمندانشون رو به آنها تحویل بدهند و دوما": طرح ساخت زندان های جدید در ایران و آموزش شکنجه گران و ردیابی مخالفان آخوندها را به کارمندشان آخوند علی خامنه ای یاد بدهد و سوما": قرارداد تحویل هرچه زودتر سه جزیره متعلق به ایران "تنب کوچک و بزگ و ابوموسی" به امپریالیست انگلیس ..
وگرنه جک استراو خواهرمادر خوشگل وقت تلف کردنی مجانی ندارد و دلش هم برای قرمه سبزی و دیدار یه مشت اوباش ریشوتسبیح گردان در چادر آخوندها " مجلس اسلامی" تنگ نشده است ...!!! آخه اسلام کجاش فرهنگ داشته و داره و کجا اسلام مجلس داشته که روابط عمومی داشته باشه !!
در بررسی رواج این کلمه در ایران به بیراهه رفته اید و اینگونه جلوه داده اید که انگار فقط سلطنت طلبان و نیروهای حاکم در جمهوری اسلامی بوده اند که از این اصطلاح مثل نقل و نبات استفاده میکردند. در مورد سایر جریانات سیاسی فقط نوشته اید: "پیش از انقلاب سازمانهای سیاسی به این یا آن مخالف که سر به نیست کردند لقب خائن میدادند. در زندان شاه شماری از زندانیان، کسانی را که مخالف خشونت علیه حکومت بودند، خائن قلمداد میکردند." فقط بخشی از نیروهای اپوزیسیون شاه و خمینی نبودند که از اصطلاح "خائن" مثل نقل و نبات استفاده میکردند. تمام جریانات سیاسی در ایران از این کلمه به وفور استفاده میکردند. اگر نگاهی به آرشیو نشریات اپوزیسیون در اینترنت بیندازید، به یاد خواهید آورد.
در رابطه با اینگونه طرز تفکری که آقای پرچی زاده نمایندگی میکند، چندی پیش یادداشتی نوشته بودم تحت عنوان "اسلام، اختراع غربی هاست" که در اینجا میتوان آن را خواند:
أقاي درويش بور/خشنونت زباني تان ،همان زبان انقلابيون طرفدار اعدام انقلابي است،لطفا كمي در مقابل انتقاد فروتن باشيد،شما با اين طرز برخورد با منتقدين خود،وقتي به قدرت برسيد،دهان منتقدين خود را خونين خواهيد كرد،
آقای بخت آور بدرستی انگشت روی مسائلی گذاشته اند که از نظر متد نگاه و حتی متد نقد حائز اهمیت فراوان است. برای نمونه کسی که یونس شاملی را نقد میکند، جنبش ملی دمکراتیک در آذربایجان را نقد نمیکند، بلکه یونس شاملی را نقد میکند. این متد بسیار پوسیده و بسیار عوامفریبانه است که از این و یا آن فعال مدنی و سیاسی آذربایجانی ایرادی ببینیم و یا نقد داشته باشیم (با این تصور که آن ایراد و آن نقد بجا هم بوده باشد)، آنوقت بجای نقد این و یا آن، کلیت یک جنبش سیاسی را زیر سوآل ببریم. این شیوه رفتار بسیار غیراخلاقی و ضددمکراتیک است. این متد را عنوان نکردم بخاطر اینکه استفاده کننده گان از این متد را نصحیت کنم. چون کسی که خودش را به خواب زده باشد بیدار کردنش ممکن نیست. این متد را از آن جهت عنوان کردم که از سویی به دام این شیوه رفتاری نیافتیم (چون نتیجه به افتادن به دام چنین شیوهء ایی یاس و سرخوردگی است) از سوی
دیگر استفاده کنندگان از این متد را بشناسیم و در صورت ضرورت افشایشان کنیم. مسئله بعدی ترویج تحمل مخالف و تمرین تلورانس است که برای فعالین سیاسی و مدنی آذربایجان از ضروریات غیرقابل اجتناب است. چه از طریق ترویج و تمرین تلورانس (تحمل) هم فرهنگ مدرن تلورانس را در جنبش سیاسی خلقمان ترویج کرده ایم و در عین حال رفتار مبنی بر عقلانیت را جایگزین رفتارهایی مبنی بر احساسات و عصبیت میکنیم. رفتار آکنده از تلورانس حتی به اشخاصی که با عصبانیت و یا حسسیات خود را مطرح میکنند نیز نرم های مدرن و دمکراتیک را می آموزد. البته شایان دقت استکه بگویم، همه ما باید از تجربه هر روزمان و تجربه دیگران بیاموزیم و در عرصه فردی و اجتماعی تجارب را توشه راهمان بکنیم. همه مان
""" عوامل مهم در تضمین منافع ملی آزربایجان جنوبی """ ۱- ژئوپولوتیک ۲- اقتصاد ۳- تغییرات جوّی """، نگاه جنگ سردی به شرایطی که تحولات امروز منطقه ما را هر روز دستخوش تحول میکنند نه تنها ره به جائی نخواهد برد بلکه ما را در کوران حوادث آواره شرایط سیاسی منطقه خواهد کرد. باید با درک جغرافیای سیاسی خودمان، روابط بین‌الملل را درک و از آن به نفع خود استفاده کنیم. در دنیایی امروز، ملت سازی مدیون موفقیت اقتصادی است، بدون اقتصاد، ما نه ملتی خواهیم داشت و نه کشوری. بزرگترین مشکل زیستی کمبود آب در منطقه ما است، هم اکنون تعیین پایتخت جدید برای رژیم فارس ایران بدلیل کمبود آب شرب با مشکل مواجه شده، بدون شک کشاورزی و دامداری نیز در مراحل بعدی بعد از آب مصرفی برای شهروندان در اولویت قرار میگیرد. با نگاهی به اوضاع پر آشوب منطقه که هم اکنون عراق و سوریه را در بر گرفته، شاهدیم چگونه
مردم سوریه به ترکیه، اردن، عراق فرار میکنند، باید شرایطی را به وجود نیاوریم که در صورت بحرانی شدن وضع ایران و بروز جنگ و قحطی، ملت ما قادر به رفتن به کشور‌های ترکیه، جمهوری آزربایجان یا تورکمنستان نباشند، شعار‌های دولت فاشیست ترکیه دادن برای کسیکه در اروپا نشسته هیچ هزینه‌ای ندارد، ولی ترکیه و جمهوری آزربایجان اولین کشور‌های منطقه هستند که در صورت قحطی و جنگ در ایران، به یاری ما خواهند شتافت یا ما را با آغوش باز پذیرا خواهند شد.
عرف سیاسی انسانیت! این هم از شگردهای ملایان که با چرخش الفاظ وزیر وزبر وطفره رفتن از جواب ساده وصریح به کربلا زدن ، اخر کجای نظرتان به بحث فوق ربط دارد مگر اجباری هست که حتما برای تسکین درد نهفته حرفی بایست پرتاب کرد و در هر فرصتی دردمندی شکست چپ جهان سومی خود را با بیراهه زدنها تسلی داد . درد اور است که راه وروش ملایان ضد امپریالیست را هنوز هم پیگیرید
. آقای نفیسی از احقاق حقوق اقلیت‌ها و ملت خوندن خلق کردها دیکتاتوری و تمامیت خواهی را نتیجه می‌گیرند. !؟؟ کاش ۱۴ ماده را مطرح میکرد ! رجوی را میتوان به قول خودش در شرایط عادی قضاوت کرد. نه شرایطی که حتا نخست وزیر امام ؟! در حصر خانگی است !!
در يک کلام رژیم در بن بستی است که کل نظام ولايت در آن گرفتار است. اگر زهر اتمی را ننوشد و به آن تن ندهد، با تنگتر و تنگتر شدن حلقه طناب بحرانها و تحريمها بر گردنش و خفگی بسيار نزديک مواجه است. علاوه بر اين بايد به رويارويی خطرناک با جامعهٴ جهانی نيز تن بدهد. و اگر جام زهر را تا آخرين جرعه بنوشد، چيزی از تاج و تخت ولايت باقی نمی ماند. آثار زهر که تا همين نقطه دمار از روزگار نظام درآورده است، قطعاً در گامهای بعدی چنان گسترش می يابد که فروپاشی درونی از يک طرف و قيام مردم خشمگين يا به قول سردمدارانش «طغيان لشگر فقر»، به شکسته شدن طلسم اختناق راه می برد. به دليل همين بن بست است که در عمل، هم آثار و پيامدهای خطرناک زهر را در پيکر درهم شکسته اش شاهد است و هم با عوارض و خطرات ناشی از تن ندادن به جام زهر مواجه است. يعنی بنا بر آن مثل معروف هم چوب را دارد می خورد و هم پياز را.
لقا مهدی وردی، نماينده مجلس از ليست العراقيه در مصاحبه با تلويزيون الجزيره تصريح کرد، شهر فلوجه در کنترل شورای شيوخ عشاير و علمای الانبار است و اين که گفته می شود داعش (القاعده) بر شهر تسلط دارد فقط نيرنگ دروغ است.
علارقم اینکه در نحوه پرداخت به موضوع و ارائه سئوالات تنگ نظری و غرض ورزی شکی نیست؛ اما برخورد و پاسخ توام با تولرانس و تحمل بهترین و موثرترین گزینه برای اثبات حقانیت حرکت ملی-دموکراتیک آذربایجان و زیر مجموعه آن می باشد. / صرف اینکه شخصی چون آقای شاملی که نگرشی میانه رو در حرکت ملی دارد به گونه ای تحریک آمیز مورد هدف قرار می گیرد نیز خود حاوی نکات ظریف و قابل تاملی است!
از سوی دیگر تفکری که خود را منزوی می بیند؛ سعی دارد با همسان سازی حرکت ملی آذربایجان با مهران بهاری یا هر طیف دیگری؛ هست و نیست؛ یا بود و نبود این حرکت را با یک فرد حقیقی یا مجازی یا طیف فکری خاص گره بزند؛ چیزی که به هیچ روی نه منطقی است نه اصلا میسر می باشد. تمام این هیا هو صرف اثبات حقانیت یک طیف سیاسی با ائدئولوژیک مشخص و زیر سئوال بردن و تخریب کل حرکت نوین ملی آذربایجان صورت میگیرد. حال اینکه حرکت آذربایجان آمیزه ای
از طیف های مختلف و ائیدولوژی های متفاوت می باشد که حول محور آذربایجان و حقوق ملی-دموکراتیک گرد آمده اند. هر یک از این طیف ها طبیعتا در مواردی نکات مشترک و در نکاتی تفاوت نظر دارند. مهران بهاری؛ یک طرز تفکر در دنیای مجازی است و طبیعتا طیفی در دنیای حقیقی نیز در بعضی از موارد از جمله تاریخ؛ مسائل سیاسی و خصوصا در عرصه زبان و ادبیات تورکی با ایشان اتفاق نظر دارند. اما عده ای این چندگانه ای و پلورالیزم در حرکت ملی را بر وفق مراد خود نمی بینند و سعی دارند با تاکید بر مواردی خاص و صرفا با برجسته نمودن نکات منفی آن کلیت حرکت را با عناوین کلیشه ای چون تورکیزم؛ فاشیزم و .... مورد تخریب قرار دهند. طبیعتا یگانه راه مواجهه با این عده همانا مبنا قرار دادن کلیت طیف های حرکت ملی ( نه صرفا مهران بهاری و یا هر گروه یا تشکیلات دیگر علارقم حقانیت آنان در بسیاری از موارد) و بیات نمودن اساس خواست های آن می باشد. سئوالات عمومی که در این نوشته مطرح شده اند سئوالات مشکلی نیستند و جواب آنها نیز آسان است. اما ایراداتی به سئوالات نیز وارد است. به عنوان مثال تاکید بر هویت تورک آذربایجانی خامنه ای رهبر ایران. اولا ایشان متولد مشهد هستند و خود را تورک نمی دانند. دوما مسئله ملل غیر فارس با تبار ائتنیکی حاکمین ایران نیست بلکه با سیستم و تفکر راسیستی حاکم بر سیستم سیاسی ایران آن است. همین مسئله در مورد نگرش بر مسئله کردها نیز مطرح است. نحوه ایراد و چیدمان سئوالات خواسته ناخواسته هدف غایی پرسشگر را که به حاشیه کشاندن کم رنگ نمودن مسئله ملی با ایجاد گرد و غبار می باشد را در چشم انداز نشان می دهد. لذا پاسخ به آن لازم و مفید است؛ اما سازنده بودن این دیالوگ آن در حاله ای از ابهام می باشد.
با تشکر
آقای اردبیلی، شما که معتقد هستید فارس زبانان از لحاظ ژنتیک کاستی دارد و بارها عامل اصلی پراکندگی نیروها در سازمانهای مختلف من الجمله راه کارگر و فدرال دموکراتها بوده و هستید بهتر نیست قبل از ابراز تزهای پیچیده و بی مفهوم، خود تان یاد بگیرید به عرف اساسی انسانیت در چهارچوب همکاری و سیاست احترام بگذارید. ؛ثانیا چرا قبل از پخش فیلم در کانال تلویزیونی در سایت ایران گلوبال پخش میکنید مگر اینکه اصلا چنین کانالی وجود خارجی نداشته باشد.
آقای مسئول کامنتها با سلام !
دوست عزیز با چند مقاله و کمنتار میتوان خط فکری را تشخیص داد ! البته کار ساده‌ای نیست که انسان بتواند منصف باقی بماند . این در مورد خود من هم صدق میکند .
نخست باید بگویم مقاله خوبی بود ولی باید بداینم که غرب را نمیتوان مسئول واقعی بدبختی مردم ایران شناخت.زمینه ساز بلوای سال 57 متاسفانه سیاست خطای دولت شاهنشاهی بود .نظام سابق سقوط نمیکرد اگر حتا پس از سال 32 ما در این کشور مستمر انتخابات ازاد میداشتیم.خطر سقوط نظام را با صدای بلند اعلام کردندو حتا در مجلس سنا گفته شد و به ان نصایح دلسوزانه کوشی بدهکار نبود.غرب همیشه در پی منافع خود بود و هست و خواهد بود ما / همه ما برا ی دفاع از منافع مردم چه کردیم؟ باور دارم اگر در ایران تقسم قدرت میبود و بر اساس قانون اساسی مشروطه شاه فقط باید سلطنت کند ونه حکومت عملی میشد این فاجعه که یک امریگائی بیاید و نظام تاریخی سلطنت را نابود کند هر گز روی نمیداد.چرا باید ریئس سازمان سیاه اقای ریچارد هلمز سفیر امریکا در ایران باشد؟ چرا دولت شاهنشاهی ان ژنرال را بیرون نکرد ؟
برا ی رهائی از این ننگ تاریخی اسلامی راهی جز همکار ی همه سازمانها و احزاب و باور به دو اصل تمامیت ارضی و ازادی
و مراجعه به ارا مردم ایران راهی سومی نیست.انچه در انتظار ماست باز دخالت غرب و وضعی مانند عراق و افغانستان است.
متاسفانه عمر دراز نظام منحوس اسلامی با سیاست مخالفان گره خورده است و همین مخالفان ندانسته و ندانسته بزرگترین خدمت را به ادامه حیا ت نظام کرده اند.
آقای تبریزی اگر شما راست میگوئید، و در گفتارتان صادق هستید، و از کلمه جهان وطنی دم میزنید، و خواهان برچیدن مرزهای بقول خودتان در حال فرو ریزی هستید، پس اجازه بدهید برای اینکه دنیا حرف شما را نیز بفهمد، اول از زبان شروع بکنیم، و بجای زبان فارسی، زبان مدرن اروپائی و بین الملی انگلیسی را، بعنوان زبان اداری جایگزین و رسمی بکنیم، که هم برای فرهنگ عقب مانده ایران خوب است، و هم برای پیشرفت و تکنولوژی.
نبرد عشاير عراق در دو جبهه
جوتيارعادل رئيس بخش سياسی دانشگاه صلاح الدين عراق گفت: اهالی الانبار و فلوجه نه فقط در مقابل تهاجمات نظامی دولت مالکی ايستاده اند بلکه علاوه بر آن، آنان در مقابل نفوذ نيروهای داعش القاعده به فلوجه و رمادی نيز ايستاده اند. دولت مالکی موضوع داعش را به عنوان بهانه و توجيه برای پاسخ ندادن به خواسته های مردم علم کرده است.
آقای آدام گرامی با شما موافقم که: "جعبه سیاه عربستان بود و ایران می خواست که این موضوع رسانه ای شود و دست عربستان رو شود و او به دستور مامورین اطلاعاتی عربستان کشته شد."
تندرست و سربلند باشید!
جناب آقای اقبالی گرامی /به احتمال بسیار زیاد «ماجد الماجد» را عربستان کشته است . چرا که او حاوی اطلاعات زیادی بود که احتمالا ارتباط او با عربستان را روشن می ساخت. واقیعیت این است که جنگ قدرت بین عربستان و ایران مدتهاست اغاز شده است . نفت خاورمیانه دیگر ان ارزش سابق را برای امریکایی ها ندارد .
انان در حال خروج از منطقه هستند . عربستان نقش چند گانه ای را اغاز کرده است در مصر از سکولار های مستبد حمایت کرد و چکی به مبلغ 12 میلیارد به جنرال السسی اهدا کرد ولی در سوریه ، عراق و لبنان و احتمالا در افغانستان از گروههای سنی مرتبط به با القاعده کمک های مالی _ لجستگی می کند . اخرین اقدام عربستان خرید ارتش لبنان به مبلغ 3 میلیارد دلار که سفارش خرید تجهیزات فرانسه را داده است . ترکیه از عربستان فاصله گرفته و به ایران نزدیک شده است . عربستان بشدت از هر گونه اسلام میانه رو وحشت دارد و اکنون استراتزی ان حکومت اسلام شام _ عراق است. بنابراین «ماجد الماجد» جعبه سیاه عربستان بود و ایران می خواست که این موضوع رسانه ای شود و دست عربستان رو شود و او به دستور مامورین اطلاعاتی عربستان کشته شد.البته حزب الله لبنان از اعتبار زیادی در لبنان برخوردار بود که با پشتیبانی از بشار اسد اعتبار خودرا از دست می دهد .اکنون حزب اللله بین ایران و عربستان گیر کرده است و احتمال اینکه عربیت حزب الله ان را بسوی عربستان بکشاند زیاد است به ویژه اینکه جمهوری اسلامی دیگر پول انچنانی در اختیار ندارد که بتواند حقوق ماهانه 2000 دلاری جنگجویان حزب الله را پرداخت نماید . با قدرت گیری ارتش لبنان و تضعیف سوریه نقشه سیاسی منطقه در حال تغییر است .
بابک شمااگر ما هرچه دیده ایم بگویم که از جرثومه فساد هم بدترمیشود. اگر به ادعای خودش هم توجه کنیم جای گفته از بانک مرکزی دلار میگرفته و در بازار تزریق میکرده است . مگر در آن دوران بانکها در ایران تعطیل بودند که ایشان برود دلار در بازار تزریق کند این خودش عذر بدتر از گناه است . نمیدانم شما از کی و چگونه در استخدام بابک در آمده ایدولی میدانم که نمایندگانی که خواستار این اقدام شدند سطح دانش و شرفشان به این مملکت ظاهرا از من و شما بیشتر است بگذارید حداقل این چند نفری که پیدا شده اند و از حق این ملت دفاع میکنند کارشان به سرانجام برسدباشد که این اموال به صاحبان بحقش که ملت ایران باشندبازگردد
آقای عزیز: ما در محاصره هستیم. ولی وقتی در محاصره دزدان و کلاهبرداران خودی هم قرار بگیریم دیگر رنج و درمند بدتر است . آقای زنجانی کجا سرمایه دار این مملکت بوده که جنابعالی اورا سرمایه دار خطاب کرده اید..ما از دشمنان هر توقعی داریم ولی از خودی دیگر توقع تداریم که در این آشفته بازار او هم بیایدو از بدبختیمان سوءاستفاده کند و او هم دست بدست دشمنان بر سرمان بکوبد. بودند سیاستهای که میتوانست خارج از سیستم کلاهبرداری و حقه بازی ایشان مرعمی بر زخم کهنه ما زند و لی ما در این سی واندی سال ضربه سنگین را از افرادی چون بابک زنجانیها خوردیم . شما نوشته اید که نمیدانم نمایندگان آیا فلان و فلان را میدانند؟ بنده بعرض شما برسانم که افرادی چون بابک شما تا حتی دور6 سال پیش حتی بلد بودند کلمه نفت ر به زبان انگلیسی بنویسند .روزی هدر هتل مریم کیش کسانی چون بابک را حتی راه نمیدادند که امروزشده صاحبش.ازکجا؟؟
بابک شما یک دکه اجاره ای در بازار پردیس یک کیش مگر بیشتر داشت که تازه فکر کنم اجاره نامه اش هم بنام خودش نبودو در آن کالای تقلبی هم میفروخت ..ما همه اینها را به چشم دیده ایم شماید که تازه چشم بازکردید و اینها را هرگز ندیده اید.آنکه دم ازسربازولایت میزند و خودش را سرباز مملکت میداند پس چرا اموال را بنام خودش کرده است .کدام فرمانده جنگ که در آزادسازی مناطق تصرف شده توسط صدام اهواز و خوزستان را بنام خودش ثبت و سند کرده است.حقا که پیدا نمی کنید چرا که آنها سربازباشرف این مملکت بودند لطف کن برو آسایشگاه جانبازان ببین چند سانتی متر از این خاک بنامشان سند خورده است.شما و بابکها داریدحق این مردم این جانبازان صبورو خون شهیدان این مملکت رامیخورید..
آقای زمانی گرامی، من به ایرادات آقای کاظم ثانی توجه کرده آنها را کنترول نمودم. ایشان به درستی به اشکالات مقاله شما اشاره کرده اند. لازم به یاد آوری نیست - ولی مجبورم این الفبای « نقل قول» را متذکر شوم که- در نوشته، نقل قول، در اول و آخر، داخل دو گوشه - «...»- قرار میگیرد. عدم استفاده از آن به معنای « سرقت ادبی» محسوب میشود. و همینطور « عدم ذکر منبع» همه ی نقل قول ها. لطف کنید در کار « مونتاژ» نوشته ی خود دقت کنید. و با « حیثیت» نوشتاری سایت ایران گلوبال « بازی» نکنید. در غیر این صورت از انتشار کارهای شما معذور خواهیم شد. امیدوارم این اخطار را جدی تلقی نمایید.
جناب «علی 222»، مثل اینکه شما شناختی از « کار» ایران گلوبال ندارید. و از در اشتباهی وارد شده اید. ایران گلوبال محل « شعار دادن» نیست. محل طرح « مجهولات» و کوشش در یافتن « جواب» آنهاست. « روح خبیث»، « لعنت» ؛ «مرگ» را نگهدارید در محل شعار، استفاده کنید. شما اینجا میتوانید « نظریات» خمینی و « تئوریهای ولایت فقیه» را نقد کنید. کار سایت « روشنگری مجهولات» است. ما با « روح و لعنت و مرگ» سروکاری نداریم. لطف کنید با رفتارتان سطح دیالوگ را به ابتذال نکشید. و به دیگران هم تعیین تکلیف نکنید.
آقای واحدی حکومت آخوندها مملو از فساداست ..نمونه / از پول بیماران ویتیمان هم نمیگذرند..ولی دجالانه از قران دم میزنند
وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ..(و به مال يتيم جز به نحوى [هر چه نيكوتر] نزديك مشويد....) نمونه زیر .
نادر قاضی پور، عضو مجلس ارتجاع گفت: «محمدرضا رحيمی، معاون اول احمدی نژاد ۵۰ ميليون تومان «کارت هديه» سازمان تأمين اجتماعی را به «پرسنل نهاد رياست جمهوری و حوزه معاون اول» پرداخت کرده، نه به «يتيمان و بيماران» .
اين اظهارات در روزنامه حکومتی شرق با عنوان «مستندات تازه يی از فساد» در تأمين اجتماعی و «تخلف» محمدرضا رحيمی، معاون اول احمدی نژاد، درج شده است.
4زندانی سياسی محکوم به اعدام در زندان قزلحصار کرج، شصت و دومين روز اعتصاب غذای خود را در حالی سپری کردند که دچار لرز شديد، سرگيجه و دردهای عضلانی هستند. دژخيمان از هر گونه رسيدگی پزشکی به اين زندانيان و حتی کمک همبندانشان جلوگيری می کنند. اسامی اين زندانيان عبارتند از حامد احمدی، کمال مولايی، جمشيد و جهانگير دهقاني
با درود و آرزوی تندرستی برای همنشین بهار
جناب بهار سالهاست با شما و نوشته هایتان آشنا. بسیار از شماآموخته ام .
بدون تعصب نسبت به خط و جریانی ،محدود نشدن در مطالبی خاص و کلیشه ای ،با تنوعی از مطالب متنوع و آموزنده ،ویژگی نوشته های شماست و من بسیار نوشته های شما را دوست دارم .
متاسفانه اگر بشود گفت روشنفکران و نخبه گان ما در ینگه دنیا در فضای آزاد دسترسی به اطلاعات و نشر آن ، گاها آنچنان دچار اعوجاجات و ذهنیتهای خاص دچارند که نوشته ها و آموزهایشان به جای روشنگری و آگاهی دادن به مردمی که مهمترین ویژگی گرفتار شدن در دام جهل و غال و غالگری طبقه ای است که میشناسیم ، این مردم را به جهل و تعصب و بی اه دیگری می کشانند .
نوشته های شما در این فضا چراغ پر نوری است برای بسیاری ک در این بی راه هه های تعصب و جهل دیگر نیفتند .
با آرزوی این که همیشه سالم و پر انرژی در این راه قدم بر دارید .
بر خورد درست شاملی گرامی با پرسشهای شامقازان عزیز، در کامنت بالا، قابل تحسین است. امیدوارم دیالوگ عزیزان- که از روابط دیرینی بین خود برخوردارند، برای خوانندگان نیز سازنده باشد.
کسیکه بخواهد اتومبیل کسی بدزدد دلیلی ندارد که صاحب اتومبیل را پوست سرش را بکند. دندانهایش را در بیاورد و یا گوشت بازویش را بکند. یک دزد اگر دست به قتل صاحب اتومبیل بزند بعد از این عمل سریع از محل جنایت میگریزد. این نوع تجاوز، شکنجه وقتل تخصص پاسداران امام زمان است و بس.
شامقازان عزیز، اگر سئوالها را از آقای شاملی بصورت تستهای چهار جوابی مطرح می کردید و جوابهای مورد نظر خودتان را هم انتخاب می کردید، کار آقای شاملی راحتر می شد، و خیلی ها هم می توانستند در این مباحثه شرکت کنند، و برای خوانندگان هم تشخیص تمایز افکار براحتی میسر می شد، و براحتی از اهداف و عقاید و افکار شما هم می توانستند سر در بیاوردند،
ادامهٔ سوال‌های من از جناب شامقازان، جدا از نابسامانیها و بی ثبات ئیهای ژئوپولتیک که قرن ما را تعریف خواهند کرد، بی ثبات ئیهای جوّی نیز تشدید خواهند شد، نگاهی به اروپا یخ زده، آمریکای شمالی که برف در بعضی جاها به ۶۱ سانتیمتر می‌رسد، و این را اضافه کنید به کمبود منابع در حالیکه جمعیت جهان به زودی به ۸ بیلیون " میلیارد " خواهد رسید، با این فاکت‌ها و واقعیت ها، چنانکه به دلیل بحران آفرینی رژیم فارس ایران، این کشور را قحطی فرا گیرد، """ آیا تکلیف می‌فرمایید تا کمک‌های امدادی از ترکیه و جمهور آزربایجان را قبول کنیم؟ "" یا به دلیل ارتباط آنها با امپریالیزم و استکبار جهانی، این دریافت کمک حرام است؟ آیا کرهٔ شمالی کوپن سیب زمینی در انبار دارد؟
من اردبیللی و تورک آزربایجا جوبی هستم
و دوست دارم به جای جناب شاملی عزیز به دوس وال شامقازان جواب بدهم
جاب شامقازان تهران هر تورکهاست هم از نظر اکثریت جمعیت و هم از نظر اراضی تاریخی به هم پیوسته و هم توسط شاهان تورک پایتخت گردیدو درحال حاضر نیز سیمای شهر تورکی میباشد
اما در مورد اورمیه که مرکز ازربایجان غربی می باشد در حال حاضر بالای 85 در صد جمعیت شهر تورک هستند که ربطی به طرح مسائل دیگر ندارد
اما هدف شما از طرح این سئوال این است که جدیدا ازربایجانیها در تهران و شهرهای مرکزی فعال شده اند تا نسبت به بازگرداندن تهران از دست ... فارس و بازگشت به مام میهن (آزربایجان) اقداماتی را اجام می دهید و جنابعالی با طرح این سئوال می خواهید بگویید که ترکها دست از سر تهران بردارند که اگر این کار را نکنند ما هم در اورمیه در قلب ازربایجان برای شما مشکلاتی را درست میکنیم
جواب نهایی من تورک
اینست که تا سرحد مرگ از تمامی شهرهای ازربایجان منجمله تهران بزرگ دفاع خواهیم نمود و تمامی حقوق خود را از چنگال ... فارس و امثال ناصر کرمی بازخواهیم ستاند
جناب آقا یا خانم آدم گرامی ! مایل نبودم اظهار لحیه ارزان شما را جواب دهم. اما فرض را بر بی اطلاعی شما گذاشتم و به حرمت ضرورت مبارزه با جهل و بیسوادی این چند خطا مکرر در کمنت شما را یادآوری می کنم. 1 نخست آن که از این که ناخواسته موجب رنج شما شده ام، متاسفم. من با این که شما و یا کسی دیگر در دفاع از سیاست افزایش جمعیت علی خامنه ای و یا هر سیاست دیگر او سخن بگوید مخالفتی ندارم. اما خوب است به جای عقده گشادیی و یا پلمیک های ارزان و سرشار از ناآگاهی و.... به نقد نظر نظر من و یا توضیح سیاست های خامنه ای بپردازید 2. من هرگز عضو کمیته مرکزی سازمان مربوطه نبوده ام و اصلا دردورانی که این فجایع رخ داده اند، در آن سازمان حضور نداشته ام!
3 باب اطلاع شما بگویم مقاله تئوریک و مفصل خشونت و قدرت و ضرورت لغو مجازات اعدام را در سال 1987 یعنی بیش از 26 سال پیش از این نوشته ام که در آن این گونه "اعدام های انقلابی" را محکوم کرده ام و به ریشه های آن حتی در اپوزیسیون پرداخته ام! 4 در مورد صلاحیت عملی پژوهش های آکادمیک من به اندازه کافی مراجع علمی در دانشگاه استکهلم و دیگر مراکز ابراز نظر کرده اند. اما برای شما که حتی از وجود آن آثار بی خبرید تنها می توانم راهنمایی اتان کنم. به خود زحمت دهید و دستکم به فارسی و انگلیسی در گوگل جستجو کنید تا با نام پاره ای از مقالات و کتب علمی که در ده سال گذشته از من منتشر شده اند و بیشتر آن هم مربوط به زنان و خانواده است، آشنا شوید. 5 از شانس بد شما اغلب آنها در دانشگاه های سوئد تدریس می شوند! 6 توصیه دیگرم این است که اگر سخت است نادانسته حرف نزنید، دستکم به نوشته ها و گفتگوهایی من که شما را می آزارد گوش ندهید تا دیگران راپیش کش، حدااقل حال خودتان را بد نکنید و مجبور به نوشته هایی این همه بی مقدار نشوید! امیدوارم کمی در این باره بیاندیشید!
تحلیل های چوپانی و توهین های چند منی ناصر کرمی در این سایت مجوز داردو ولی جواب هائی که به داده میشود, باید حاوی مطالبی در کرامت بشریت بشد, زیاد تند نیاشد, به تناقضات ملی دامن نزند, تفرت قومی را افزایش ندهد و از این نوع چرت پرتها.
چم عزیز، ممنون از توجه شما. ساغ اولون که توضیح دادید قصدی در کار نبود. شما میتوانید هر طور که دوست داشتید مرا مورد خطاب قرار بدهید. من نظر خود را در مقاله و کامنت در مورد احتمالات حادثه نوشته ام. و دیدها را نقد کرده ام. اگر کمی تند برخورد کرده ام پوزش میخواهم. هدف درک برخی چیزهاست برای عدم چنین حادثه ها و برخورد درست با آنها. حادثه ی دلخراشی ست. امیدوارم برای جوانان ما هرگز چنین چیزهایی تکرار نشود.
غلام شامقازان عزیز، طرح پرسش از سوی شما برای من و یا برای هر کس دیگری بسیار امری طبیعی است. هر انسانی حق طرح پرسشهای خود را دارد. من در اسرع وقت پرسشهای شما را پاسخ خواهم داد، در واقع شما با این پرسشها فرصت توضیح خودم را نیز داده اید. لحن تند و مدعی گونه پرسشها در خصوص انگیزه تان در طرح سوآلات اندکی پرسش برانگیز است. کامئنت های مطرح در اینجا نیز چه آنهایی که مخالف شیوه طرح پرسشها هستند و چه انهایی که (نباید) با شما اعلام همبستگی (می) کردند، نشانی گویا از شیوه غیرمعمول طرح پرسش هاست. اما من از آنجاییکه شما را می شناسم و تاریخی به درازای دوران کودکی، ما را به هم پیوند میدهد، تردیدی در پاسخ به پرسشهایتان به خودم راه نداده ام. در چند روز آینده امیدوارم بتوانم آن را منتشر کنم. زندگی چهره سیاهی و سفیدی ها نیست. بلکه رنگهای الوان
در طبعیت شاید انعکاس صورتهای مرکب و دینامیکی است که از زندگی تجربه میشود. بنابراین دوری از دگم ها خود نوعی پیوستن به الوانی نگاه و تفکر انسانی در هر عرصه ایست. لذا هر روز زندگی تجربهء گرانی است که بایستی از آن آموخت.
ائلیار عزیز، از اینکه حرفهایم به شما بر خورده ، پوزش میطلبم. باور کن قصدم آزار و رنجاندن شما را نداشتم. من نیز از خواندن خبر مرگ ساناز، که از طریق شوهر دیکتاتورش کشته شد، غمگین و مغموم شدم. در خصوص وازه خان نیز که در فرهنگ روزمره مرسوم است، قصد توهینی نداشتم. چون شخص اینجانب در مراودات دوستانه به بهترین نزدیکان و دوستان خود به عنوان احترام بئی و یا خان که به معنای آقا و یا جناب می باشد استفاده میکنم. اگر میدانستم که شما نسبت به این کلمه حساس هستید، در مورد شخص جنابعالی بکار نمی بردم. از این بابت نیز پوزش مرا بپذیرید.
من با همه دوستان صحبت کردم و قرار بر این شد که کامنتها را کوتاه و مختصر ودر حد امکان در وقتهای مختلف بفرستیم تا فشار به این دوست عزیز هم نیاید ما در جایی هستیم که امکان استفاده از یک کامپیوتر را داریم اگز مسول کامنتها بخواهند میتوانم آدرسمانرا هم برایشان یفرستم تا اگر اینطرفها آمدند سری هم به ما بزنند خوشحال میشویم با تشکر
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال
چناب moghadas وقتی آدرس آی پی همه این کامنتها یکی است و از یک کامپیوتر نوشته می شوند، طبیعتا همه آنها یک نفرند. در مورد کامنتها، من با "سعه صدر فراوان" همه نظرات را منتشر می کنم و هیچ نظر مخالفی حذف نمی شود. من متوجه نمی شوم که شما از کجا می دانید که کامنتی موافق نظر من است یا مخالف نظر من؟ توجه داشته باشید که همه گردانندگان سایت، همه کامنتهای منتشر شده منتشر نشده را کنترل می کنند و بنابراین اعمال نظر در انتشار کامنتها عملا غیرممکن است.
چون روشنفکرانی مثل شما دارند که تحلیل های شخصی ابکی غیراجتماعی غیر علمی میدهند .
اینها فقط حرفست از سازمان ملل و امریکا ..اینها میخواهند ساکنان لیبرتی را بکمک ایران و مالکی نایود کنند اینها همه سر در آخور هم دارند مماشات با رژیم است..
آقای سهیمی جالب بود نمیدانستم که احزاب کردی ( منظورم کردها نیست) برای رسیدن ........
جالب بود نمیدانستم که احزاب کردی ( منظورم کردها نیست) برای رسیدن به قدرت اینهقدر زیاد به این وآن بند شده اند بارزانی و طالبانی را که میدانستم با آخوندها حتی بعد از صدام تا همین چند سال پیش متحد بودند و همکاریهای گستردهای با قاتلان مردم ایران داشتند علیرغم اعتراضات نیروهای انقلابی ایرانی ..حتی در زمان صدام بعضی هایشان همکاریهای امنیتی با آخوندها داشتند و محل نیروهای ایرانی را در ازای گرفتن کمک وسلاح از آخوندها به آنها خبر میدادند....ولی التماس احزاب ایرانی شان ولابه هایشان و رفتن دنبال سیا و صدام و اسراییل .....برایم جالب بود ..اما وقتی قاسملورا ناجوانمردانه کشتند در زندان بودم 4 کرد هم از بوکان آنجا بودند بعدها که در زندان نحوه کشته شدن قاسملو ویارانش برایمان مشخص شد این کردهای بیچاره اصلا تا مدتها باور نمیکردند که قاسملو در آن شرایط که رژیم جمهوری اسلامی از نظر کلیه نیروهای انقلابی تمامی مرزها را ردکرده وباصطلاح در جبهه ضد خلق بود (حتی از نظر قاسملو وحزبش) آنها باور نمیکردند قاسملو با رژیم بنشیند و مذاکره کند متاسفانه هر چهار نفر را اعدام کردند .فقط میگویم تف براین دنیا که آدمی را به کجاها میکشاند ولی دلم به حال مردم کرد خیلی میسوزد که به آنها حقیقت گفته نمیشود و اینقدر مایه برای احزابشان میگذارند .ستم ملی درست است اما از بین بردن ستم ملی از دست بدامن شدن به این چیزها از پرنسیپ مردم عزیز کردمان بدور است کمااینکه از بورژوازی انتظار حقوق بشر واقعی داشتن ویا مثلا با کمک شیطان که نمیتوان به خدا رسید ویابه هر خاشاکی دست انداختن با شخصیت واصول انسانی وانقلایی وکردی سازگار نیست.هدف وسیله را توجیه نمیکند .نیروهایی مانند القاعده برای رسیدن به یک هدف هر جنایتی که باشد میکنند هرچند با این چیزها بهدف هم نمیرسیم چونکه موازین انقلابیرا زیر پا گذاشته ایم. بهر حال از آقای سهیمی بخاطر این مقاله شان تشکر کرده و موفقیت براشان خواهانمهی حاجی "غلام ..." دربار آخوند خامنه ای .. چند تا میکروفن دیگه هم بدم حضورتون که دکوراسیون مطبوعاتی تون بیشتر بشه !
فروش نفت چه کم و چه زیادش به مردم ایران نشین مربوطی نبوده و نیست و نخواهد بود زیرا که از سی و چند سال پیش تا بحال با کمال میل تحت و تابع اقتصاد اسلامی "اقتصاد مال خره" بودند هستند ولی علت چیه حاجی عصبانی شدی که یالله اوپک بزار آخوندها دوباره نفت برای خودشون و آقای پوتین بفروشن و یا پول برای استخون خریدن برای سگ های آخوندی پاسدارها کم آوردید ؟!!
بابک زنجانی اسمش برای آخوندها محترم است!! این آخوند جانی که شرات و ظلم و.... از صورت و وجودش می بارد خودش با لاریجانی ها و مجتبی خامنه ای دراین دزدی های میلیاردی شریک زنجانی است و از ترس افشا گری بابک زنجانی جرات بردن اسم بابک زنجانی را ندارد...طبق معمول همیشه بزودی زود بابک زنجانی از طرف مجتبی و علی خامنه ای از تمامی اتهامات تبرئه خواهد شد..و اتهامات دزدی به عزیر دوردونه علی خامنه ای که بابک زنجانی باشد رو به دشمنان اسلام و دوستان اسرائیل نسبت خواهد داد !! مردم یارانه گبر و پامنبرنشین رو هم پنبه فرض کن !
زندان اوین نشستن بچه آخوندها مصلحت روزگار است !!
آقای مقصدی با سلام، شعر سرودن خوب است، بشرطی که هر شعر باید آینه زمان و باز تاب حال و هوای مردم و مملکت خود باشد. در شرایطی که دسته دسته مردمان ایران به خوخه های اعدام سپرده میشوند، در شرایطی که هر روز هزاران نفر انسان آزادیخواه در زندانهای رژیم اسلامی شکنجه میشوند، در شرایطی که یک رژیم مافیائی زندگی را بر میلیونها انسان جهنم کرده است، در شرایطی که آینده جغرافیای جهنم ایران اصلا معلوم نیست که فردا چه خواهد شد. امروز شعر و قلم، و تمام ارکان هنر، باید به مثابه تجلی مبارزه علیه دژخیمان رژیم جنایتکار اسلامی بکار گرفته شود، همانطور که زنده یاد شاملو میفرماید: "دهانت را می‌بویند، مبادا که گفته باشی دوستت می‌دارم."، در شرایطی که مردم ایران دچاراستبداد یک رژیم بغایت خونخوار و حشی شده اند، امروز بجای بازتاب درد جامعه، صحبت کردن از شمع و کل و پروانه، نه تنها هیچ تاثیری در افکار جامعه نمیگذارد،
بلکه این مثل را در اذهان زنده میکند، که میفرماید: " طرف هنوز تو باغ نیست. " با تشکر.جناب حشمت الله طبرزدی راستش رو بگو ...حتما" خیلی خوشحالی که میری داخل چهار دیواری سلول زندان که برای مدتی هم شده ریخت و قیافه میلیونها بیرون اززندان نشینان یارانه گیر الگی خوشبخت که سلامتی و آینده خودت وخانوادت روبراشون قربونی کردی رو دیگه نبینی!!
جلل الخالق هی بچه آخوند "مدیر فرهنگی چادرآخوندها" مجلس اسلامی" " حقیقت رو بگو که ...جک استراو بنابه به مصلحت مالی و اهداف امپریالیستی انگلیس برای دیدار با کارمندان با لیاقتشان " آخوندها" به دیارامت اسلام زده تشریف فرما میشن که بعد از تاتر بازی های بچه آخوندها و غلامان مواجب بگیردربار آخوندعلی خامنه ای برای گول زدن خوش باوران میلیونی ایران نشین "تسخیر سفارت انگلیس " راهی کشور تصرف شده انگلیس " ایران اسلامی " میشود که اولا": لوحه ها و تقدیر نامه آخوندها و کارمندانشون رو به آنها تحویل بدهند و دوما": طرح ساخت زندان های جدید در ایران و آموزش شکنجه گران و ردیابی مخالفان آخوندها را به کارمندشان آخوند علی خامنه ای یاد بدهد و سوما": قرارداد تحویل هرچه زودتر سه جزیره متعلق به ایران "تنب کوچک و بزگ و ابوموسی" به امپریالیست انگلیس ..
وگرنه جک استراو خواهرمادر خوشگل وقت تلف کردنی مجانی ندارد و دلش هم برای قرمه سبزی و دیدار یه مشت اوباش ریشوتسبیح گردان در چادر آخوندها " مجلس اسلامی" تنگ نشده است ...!!! آخه اسلام کجاش فرهنگ داشته و داره و کجا اسلام مجلس داشته که روابط عمومی داشته باشه !!در بررسی رواج این کلمه در ایران به بیراهه رفته اید و اینگونه جلوه داده اید که انگار فقط سلطنت طلبان و نیروهای حاکم در جمهوری اسلامی بوده اند که از این اصطلاح مثل نقل و نبات استفاده میکردند. در مورد سایر جریانات سیاسی فقط نوشته اید: "پیش از انقلاب سازمانهای سیاسی به این یا آن مخالف که سر به نیست کردند لقب خائن میدادند. در زندان شاه شماری از زندانیان، کسانی را که مخالف خشونت علیه حکومت بودند، خائن قلمداد میکردند." فقط بخشی از نیروهای اپوزیسیون شاه و خمینی نبودند که از اصطلاح "خائن" مثل نقل و نبات استفاده میکردند. تمام جریانات سیاسی در ایران از این کلمه به وفور استفاده میکردند. اگر نگاهی به آرشیو نشریات اپوزیسیون در اینترنت بیندازید، به یاد خواهید آورد.
آگاه باشید
میخواهند کرد و ترک را به جان هم بندازند
هشدار هشدار
تفرقه بنداز و حکومت کن
در رابطه با اینگونه طرز تفکری که آقای پرچی زاده نمایندگی میکند، چندی پیش یادداشتی نوشته بودم تحت عنوان "اسلام، اختراع غربی هاست" که در اینجا میتوان آن را خواند:
http://azadehsepehri.wordpress.com/2011/10/28/%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%…
.
أقاي درويش بور/خشنونت زباني تان ،همان زبان انقلابيون طرفدار اعدام انقلابي است،لطفا كمي در مقابل انتقاد فروتن باشيد،شما با اين طرز برخورد با منتقدين خود،وقتي به قدرت برسيد،دهان منتقدين خود را خونين خواهيد كرد،
آقای بخت آور بدرستی انگشت روی مسائلی گذاشته اند که از نظر متد نگاه و حتی متد نقد حائز اهمیت فراوان است. برای نمونه کسی که یونس شاملی را نقد میکند، جنبش ملی دمکراتیک در آذربایجان را نقد نمیکند، بلکه یونس شاملی را نقد میکند. این متد بسیار پوسیده و بسیار عوامفریبانه است که از این و یا آن فعال مدنی و سیاسی آذربایجانی ایرادی ببینیم و یا نقد داشته باشیم (با این تصور که آن ایراد و آن نقد بجا هم بوده باشد)، آنوقت بجای نقد این و یا آن، کلیت یک جنبش سیاسی را زیر سوآل ببریم. این شیوه رفتار بسیار غیراخلاقی و ضددمکراتیک است. این متد را عنوان نکردم بخاطر اینکه استفاده کننده گان از این متد را نصحیت کنم. چون کسی که خودش را به خواب زده باشد بیدار کردنش ممکن نیست. این متد را از آن جهت عنوان کردم که از سویی به دام این شیوه رفتاری نیافتیم (چون نتیجه به افتادن به دام چنین شیوهء ایی یاس و سرخوردگی است) از سوی
دیگر استفاده کنندگان از این متد را بشناسیم و در صورت ضرورت افشایشان کنیم. مسئله بعدی ترویج تحمل مخالف و تمرین تلورانس است که برای فعالین سیاسی و مدنی آذربایجان از ضروریات غیرقابل اجتناب است. چه از طریق ترویج و تمرین تلورانس (تحمل) هم فرهنگ مدرن تلورانس را در جنبش سیاسی خلقمان ترویج کرده ایم و در عین حال رفتار مبنی بر عقلانیت را جایگزین رفتارهایی مبنی بر احساسات و عصبیت میکنیم. رفتار آکنده از تلورانس حتی به اشخاصی که با عصبانیت و یا حسسیات خود را مطرح میکنند نیز نرم های مدرن و دمکراتیک را می آموزد. البته شایان دقت استکه بگویم، همه ما باید از تجربه هر روزمان و تجربه دیگران بیاموزیم و در عرصه فردی و اجتماعی تجارب را توشه راهمان بکنیم. همه مان""" عوامل مهم در تضمین منافع ملی آزربایجان جنوبی """ ۱- ژئوپولوتیک ۲- اقتصاد ۳- تغییرات جوّی """، نگاه جنگ سردی به شرایطی که تحولات امروز منطقه ما را هر روز دستخوش تحول میکنند نه تنها ره به جائی نخواهد برد بلکه ما را در کوران حوادث آواره شرایط سیاسی منطقه خواهد کرد. باید با درک جغرافیای سیاسی خودمان، روابط بین‌الملل را درک و از آن به نفع خود استفاده کنیم. در دنیایی امروز، ملت سازی مدیون موفقیت اقتصادی است، بدون اقتصاد، ما نه ملتی خواهیم داشت و نه کشوری. بزرگترین مشکل زیستی کمبود آب در منطقه ما است، هم اکنون تعیین پایتخت جدید برای رژیم فارس ایران بدلیل کمبود آب شرب با مشکل مواجه شده، بدون شک کشاورزی و دامداری نیز در مراحل بعدی بعد از آب مصرفی برای شهروندان در اولویت قرار میگیرد. با نگاهی به اوضاع پر آشوب منطقه که هم اکنون عراق و سوریه را در بر گرفته، شاهدیم چگونه
مردم سوریه به ترکیه، اردن، عراق فرار میکنند، باید شرایطی را به وجود نیاوریم که در صورت بحرانی شدن وضع ایران و بروز جنگ و قحطی، ملت ما قادر به رفتن به کشور‌های ترکیه، جمهوری آزربایجان یا تورکمنستان نباشند، شعار‌های دولت فاشیست ترکیه دادن برای کسیکه در اروپا نشسته هیچ هزینه‌ای ندارد، ولی ترکیه و جمهوری آزربایجان اولین کشور‌های منطقه هستند که در صورت قحطی و جنگ در ایران، به یاری ما خواهند شتافت یا ما را با آغوش باز پذیرا خواهند شد.عرف سیاسی انسانیت! این هم از شگردهای ملایان که با چرخش الفاظ وزیر وزبر وطفره رفتن از جواب ساده وصریح به کربلا زدن ، اخر کجای نظرتان به بحث فوق ربط دارد مگر اجباری هست که حتما برای تسکین درد نهفته حرفی بایست پرتاب کرد و در هر فرصتی دردمندی شکست چپ جهان سومی خود را با بیراهه زدنها تسلی داد . درد اور است که راه وروش ملایان ضد امپریالیست را هنوز هم پیگیرید
. آقای نفیسی از احقاق حقوق اقلیت‌ها و ملت خوندن خلق کردها دیکتاتوری و تمامیت خواهی را نتیجه می‌گیرند. !؟؟ کاش ۱۴ ماده را مطرح میکرد ! رجوی را میتوان به قول خودش در شرایط عادی قضاوت کرد. نه شرایطی که حتا نخست وزیر امام ؟! در حصر خانگی است !!
در يک کلام رژیم در بن بستی است که کل نظام ولايت در آن گرفتار است. اگر زهر اتمی را ننوشد و به آن تن ندهد، با تنگتر و تنگتر شدن حلقه طناب بحرانها و تحريمها بر گردنش و خفگی بسيار نزديک مواجه است. علاوه بر اين بايد به رويارويی خطرناک با جامعهٴ جهانی نيز تن بدهد. و اگر جام زهر را تا آخرين جرعه بنوشد، چيزی از تاج و تخت ولايت باقی نمی ماند. آثار زهر که تا همين نقطه دمار از روزگار نظام درآورده است، قطعاً در گامهای بعدی چنان گسترش می يابد که فروپاشی درونی از يک طرف و قيام مردم خشمگين يا به قول سردمدارانش «طغيان لشگر فقر»، به شکسته شدن طلسم اختناق راه می برد. به دليل همين بن بست است که در عمل، هم آثار و پيامدهای خطرناک زهر را در پيکر درهم شکسته اش شاهد است و هم با عوارض و خطرات ناشی از تن ندادن به جام زهر مواجه است. يعنی بنا بر آن مثل معروف هم چوب را دارد می خورد و هم پياز را.
لقا مهدی وردی، نماينده مجلس از ليست العراقيه در مصاحبه با تلويزيون الجزيره تصريح کرد، شهر فلوجه در کنترل شورای شيوخ عشاير و علمای الانبار است و اين که گفته می شود داعش (القاعده) بر شهر تسلط دارد فقط نيرنگ دروغ است.
علارقم اینکه در نحوه پرداخت به موضوع و ارائه سئوالات تنگ نظری و غرض ورزی شکی نیست؛ اما برخورد و پاسخ توام با تولرانس و تحمل بهترین و موثرترین گزینه برای اثبات حقانیت حرکت ملی-دموکراتیک آذربایجان و زیر مجموعه آن می باشد. / صرف اینکه شخصی چون آقای شاملی که نگرشی میانه رو در حرکت ملی دارد به گونه ای تحریک آمیز مورد هدف قرار می گیرد نیز خود حاوی نکات ظریف و قابل تاملی است!
از طیف های مختلف و ائیدولوژی های متفاوت می باشد که حول محور آذربایجان و حقوق ملی-دموکراتیک گرد آمده اند. هر یک از این طیف ها طبیعتا در مواردی نکات مشترک و در نکاتی تفاوت نظر دارند. مهران بهاری؛ یک طرز تفکر در دنیای مجازی است و طبیعتا طیفی در دنیای حقیقی نیز در بعضی از موارد از جمله تاریخ؛ مسائل سیاسی و خصوصا در عرصه زبان و ادبیات تورکی با ایشان اتفاق نظر دارند. اما عده ای این چندگانه ای و پلورالیزم در حرکت ملی را بر وفق مراد خود نمی بینند و سعی دارند با تاکید بر مواردی خاص و صرفا با برجسته نمودن نکات منفی آن کلیت حرکت را با عناوین کلیشه ای چون تورکیزم؛ فاشیزم و .... مورد تخریب قرار دهند. طبیعتا یگانه راه مواجهه با این عده همانا مبنا قرار دادن کلیت طیف های حرکت ملی ( نه صرفا مهران بهاری و یا هر گروه یا تشکیلات دیگر علارقم حقانیت آنان در بسیاری از موارد) و بیات نمودن اساس خواست های آن می باشد. سئوالات عمومی که در این نوشته مطرح شده اند سئوالات مشکلی نیستند و جواب آنها نیز آسان است. اما ایراداتی به سئوالات نیز وارد است. به عنوان مثال تاکید بر هویت تورک آذربایجانی خامنه ای رهبر ایران. اولا ایشان متولد مشهد هستند و خود را تورک نمی دانند. دوما مسئله ملل غیر فارس با تبار ائتنیکی حاکمین ایران نیست بلکه با سیستم و تفکر راسیستی حاکم بر سیستم سیاسی ایران آن است. همین مسئله در مورد نگرش بر مسئله کردها نیز مطرح است. نحوه ایراد و چیدمان سئوالات خواسته ناخواسته هدف غایی پرسشگر را که به حاشیه کشاندن کم رنگ نمودن مسئله ملی با ایجاد گرد و غبار می باشد را در چشم انداز نشان می دهد. لذا پاسخ به آن لازم و مفید است؛ اما سازنده بودن این دیالوگ آن در حاله ای از ابهام می باشد.از سوی دیگر تفکری که خود را منزوی می بیند؛ سعی دارد با همسان سازی حرکت ملی آذربایجان با مهران بهاری یا هر طیف دیگری؛ هست و نیست؛ یا بود و نبود این حرکت را با یک فرد حقیقی یا مجازی یا طیف فکری خاص گره بزند؛ چیزی که به هیچ روی نه منطقی است نه اصلا میسر می باشد. تمام این هیا هو صرف اثبات حقانیت یک طیف سیاسی با ائدئولوژیک مشخص و زیر سئوال بردن و تخریب کل حرکت نوین ملی آذربایجان صورت میگیرد. حال اینکه حرکت آذربایجان آمیزه ای
با تشکر
آقای اردبیلی، شما که معتقد هستید فارس زبانان از لحاظ ژنتیک کاستی دارد و بارها عامل اصلی پراکندگی نیروها در سازمانهای مختلف من الجمله راه کارگر و فدرال دموکراتها بوده و هستید بهتر نیست قبل از ابراز تزهای پیچیده و بی مفهوم، خود تان یاد بگیرید به عرف اساسی انسانیت در چهارچوب همکاری و سیاست احترام بگذارید. ؛ثانیا چرا قبل از پخش فیلم در کانال تلویزیونی در سایت ایران گلوبال پخش میکنید مگر اینکه اصلا چنین کانالی وجود خارجی نداشته باشد.
آقای مسئول کامنتها با سلام !
دوست عزیز با چند مقاله و کمنتار میتوان خط فکری را تشخیص داد ! البته کار ساده‌ای نیست که انسان بتواند منصف باقی بماند . این در مورد خود من هم صدق میکند .
نخست باید بگویم مقاله خوبی بود ولی باید بداینم که غرب را نمیتوان مسئول واقعی بدبختی مردم ایران شناخت.زمینه ساز بلوای سال 57 متاسفانه سیاست خطای دولت شاهنشاهی بود .نظام سابق سقوط نمیکرد اگر حتا پس از سال 32 ما در این کشور مستمر انتخابات ازاد میداشتیم.خطر سقوط نظام را با صدای بلند اعلام کردندو حتا در مجلس سنا گفته شد و به ان نصایح دلسوزانه کوشی بدهکار نبود.غرب همیشه در پی منافع خود بود و هست و خواهد بود ما / همه ما برا ی دفاع از منافع مردم چه کردیم؟ باور دارم اگر در ایران تقسم قدرت میبود و بر اساس قانون اساسی مشروطه شاه فقط باید سلطنت کند ونه حکومت عملی میشد این فاجعه که یک امریگائی بیاید و نظام تاریخی سلطنت را نابود کند هر گز روی نمیداد.چرا باید ریئس سازمان سیاه اقای ریچارد هلمز سفیر امریکا در ایران باشد؟ چرا دولت شاهنشاهی ان ژنرال را بیرون نکرد ؟
برا ی رهائی از این ننگ تاریخی اسلامی راهی جز همکار ی همه سازمانها و احزاب و باور به دو اصل تمامیت ارضی و ازادیو مراجعه به ارا مردم ایران راهی سومی نیست.انچه در انتظار ماست باز دخالت غرب و وضعی مانند عراق و افغانستان است.
متاسفانه عمر دراز نظام منحوس اسلامی با سیاست مخالفان گره خورده است و همین مخالفان ندانسته و ندانسته بزرگترین خدمت را به ادامه حیا ت نظام کرده اند.
آقای تبریزی اگر شما راست میگوئید، و در گفتارتان صادق هستید، و از کلمه جهان وطنی دم میزنید، و خواهان برچیدن مرزهای بقول خودتان در حال فرو ریزی هستید، پس اجازه بدهید برای اینکه دنیا حرف شما را نیز بفهمد، اول از زبان شروع بکنیم، و بجای زبان فارسی، زبان مدرن اروپائی و بین الملی انگلیسی را، بعنوان زبان اداری جایگزین و رسمی بکنیم، که هم برای فرهنگ عقب مانده ایران خوب است، و هم برای پیشرفت و تکنولوژی.
نبرد عشاير عراق در دو جبهه
جوتيارعادل رئيس بخش سياسی دانشگاه صلاح الدين عراق گفت: اهالی الانبار و فلوجه نه فقط در مقابل تهاجمات نظامی دولت مالکی ايستاده اند بلکه علاوه بر آن، آنان در مقابل نفوذ نيروهای داعش القاعده به فلوجه و رمادی نيز ايستاده اند. دولت مالکی موضوع داعش را به عنوان بهانه و توجيه برای پاسخ ندادن به خواسته های مردم علم کرده است.
آقای آدام گرامی با شما موافقم که: "جعبه سیاه عربستان بود و ایران می خواست که این موضوع رسانه ای شود و دست عربستان رو شود و او به دستور مامورین اطلاعاتی عربستان کشته شد."
تندرست و سربلند باشید!
جناب آقای اقبالی گرامی /به احتمال بسیار زیاد «ماجد الماجد» را عربستان کشته است . چرا که او حاوی اطلاعات زیادی بود که احتمالا ارتباط او با عربستان را روشن می ساخت. واقیعیت این است که جنگ قدرت بین عربستان و ایران مدتهاست اغاز شده است . نفت خاورمیانه دیگر ان ارزش سابق را برای امریکایی ها ندارد .
انان در حال خروج از منطقه هستند . عربستان نقش چند گانه ای را اغاز کرده است در مصر از سکولار های مستبد حمایت کرد و چکی به مبلغ 12 میلیارد به جنرال السسی اهدا کرد ولی در سوریه ، عراق و لبنان و احتمالا در افغانستان از گروههای سنی مرتبط به با القاعده کمک های مالی _ لجستگی می کند . اخرین اقدام عربستان خرید ارتش لبنان به مبلغ 3 میلیارد دلار که سفارش خرید تجهیزات فرانسه را داده است . ترکیه از عربستان فاصله گرفته و به ایران نزدیک شده است . عربستان بشدت از هر گونه اسلام میانه رو وحشت دارد و اکنون استراتزی ان حکومت اسلام شام _ عراق است. بنابراین «ماجد الماجد» جعبه سیاه عربستان بود و ایران می خواست که این موضوع رسانه ای شود و دست عربستان رو شود و او به دستور مامورین اطلاعاتی عربستان کشته شد.البته حزب الله لبنان از اعتبار زیادی در لبنان برخوردار بود که با پشتیبانی از بشار اسد اعتبار خودرا از دست می دهد .اکنون حزب اللله بین ایران و عربستان گیر کرده است و احتمال اینکه عربیت حزب الله ان را بسوی عربستان بکشاند زیاد است به ویژه اینکه جمهوری اسلامی دیگر پول انچنانی در اختیار ندارد که بتواند حقوق ماهانه 2000 دلاری جنگجویان حزب الله را پرداخت نماید . با قدرت گیری ارتش لبنان و تضعیف سوریه نقشه سیاسی منطقه در حال تغییر است .بابک شمااگر ما هرچه دیده ایم بگویم که از جرثومه فساد هم بدترمیشود. اگر به ادعای خودش هم توجه کنیم جای گفته از بانک مرکزی دلار میگرفته و در بازار تزریق میکرده است . مگر در آن دوران بانکها در ایران تعطیل بودند که ایشان برود دلار در بازار تزریق کند این خودش عذر بدتر از گناه است . نمیدانم شما از کی و چگونه در استخدام بابک در آمده ایدولی میدانم که نمایندگانی که خواستار این اقدام شدند سطح دانش و شرفشان به این مملکت ظاهرا از من و شما بیشتر است بگذارید حداقل این چند نفری که پیدا شده اند و از حق این ملت دفاع میکنند کارشان به سرانجام برسدباشد که این اموال به صاحبان بحقش که ملت ایران باشندبازگردد
آقای عزیز: ما در محاصره هستیم. ولی وقتی در محاصره دزدان و کلاهبرداران خودی هم قرار بگیریم دیگر رنج و درمند بدتر است . آقای زنجانی کجا سرمایه دار این مملکت بوده که جنابعالی اورا سرمایه دار خطاب کرده اید..ما از دشمنان هر توقعی داریم ولی از خودی دیگر توقع تداریم که در این آشفته بازار او هم بیایدو از بدبختیمان سوءاستفاده کند و او هم دست بدست دشمنان بر سرمان بکوبد. بودند سیاستهای که میتوانست خارج از سیستم کلاهبرداری و حقه بازی ایشان مرعمی بر زخم کهنه ما زند و لی ما در این سی واندی سال ضربه سنگین را از افرادی چون بابک زنجانیها خوردیم . شما نوشته اید که نمیدانم نمایندگان آیا فلان و فلان را میدانند؟ بنده بعرض شما برسانم که افرادی چون بابک شما تا حتی دور6 سال پیش حتی بلد بودند کلمه نفت ر به زبان انگلیسی بنویسند .روزی هدر هتل مریم کیش کسانی چون بابک را حتی راه نمیدادند که امروزشده صاحبش.ازکجا؟؟
بابک شما یک دکه اجاره ای در بازار پردیس یک کیش مگر بیشتر داشت که تازه فکر کنم اجاره نامه اش هم بنام خودش نبودو در آن کالای تقلبی هم میفروخت ..ما همه اینها را به چشم دیده ایم شماید که تازه چشم بازکردید و اینها را هرگز ندیده اید.آنکه دم ازسربازولایت میزند و خودش را سرباز مملکت میداند پس چرا اموال را بنام خودش کرده است .کدام فرمانده جنگ که در آزادسازی مناطق تصرف شده توسط صدام اهواز و خوزستان را بنام خودش ثبت و سند کرده است.حقا که پیدا نمی کنید چرا که آنها سربازباشرف این مملکت بودند لطف کن برو آسایشگاه جانبازان ببین چند سانتی متر از این خاک بنامشان سند خورده است.شما و بابکها داریدحق این مردم این جانبازان صبورو خون شهیدان این مملکت رامیخورید..آقای زمانی گرامی، من به ایرادات آقای کاظم ثانی توجه کرده آنها را کنترول نمودم. ایشان به درستی به اشکالات مقاله شما اشاره کرده اند. لازم به یاد آوری نیست - ولی مجبورم این الفبای « نقل قول» را متذکر شوم که- در نوشته، نقل قول، در اول و آخر، داخل دو گوشه - «...»- قرار میگیرد. عدم استفاده از آن به معنای « سرقت ادبی» محسوب میشود. و همینطور « عدم ذکر منبع» همه ی نقل قول ها. لطف کنید در کار « مونتاژ» نوشته ی خود دقت کنید. و با « حیثیت» نوشتاری سایت ایران گلوبال « بازی» نکنید. در غیر این صورت از انتشار کارهای شما معذور خواهیم شد. امیدوارم این اخطار را جدی تلقی نمایید.
جناب «علی 222»، مثل اینکه شما شناختی از « کار» ایران گلوبال ندارید. و از در اشتباهی وارد شده اید. ایران گلوبال محل « شعار دادن» نیست. محل طرح « مجهولات» و کوشش در یافتن « جواب» آنهاست. « روح خبیث»، « لعنت» ؛ «مرگ» را نگهدارید در محل شعار، استفاده کنید. شما اینجا میتوانید « نظریات» خمینی و « تئوریهای ولایت فقیه» را نقد کنید. کار سایت « روشنگری مجهولات» است. ما با « روح و لعنت و مرگ» سروکاری نداریم. لطف کنید با رفتارتان سطح دیالوگ را به ابتذال نکشید. و به دیگران هم تعیین تکلیف نکنید.
آقای واحدی حکومت آخوندها مملو از فساداست ..نمونه / از پول بیماران ویتیمان هم نمیگذرند..ولی دجالانه از قران دم میزنند
وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ..(و به مال يتيم جز به نحوى [هر چه نيكوتر] نزديك مشويد....) نمونه زیر .
نادر قاضی پور، عضو مجلس ارتجاع گفت: «محمدرضا رحيمی، معاون اول احمدی نژاد ۵۰ ميليون تومان «کارت هديه» سازمان تأمين اجتماعی را به «پرسنل نهاد رياست جمهوری و حوزه معاون اول» پرداخت کرده، نه به «يتيمان و بيماران» .
اين اظهارات در روزنامه حکومتی شرق با عنوان «مستندات تازه يی از فساد» در تأمين اجتماعی و «تخلف» محمدرضا رحيمی، معاون اول احمدی نژاد، درج شده است.
4زندانی سياسی محکوم به اعدام در زندان قزلحصار کرج، شصت و دومين روز اعتصاب غذای خود را در حالی سپری کردند که دچار لرز شديد، سرگيجه و دردهای عضلانی هستند. دژخيمان از هر گونه رسيدگی پزشکی به اين زندانيان و حتی کمک همبندانشان جلوگيری می کنند. اسامی اين زندانيان عبارتند از حامد احمدی، کمال مولايی، جمشيد و جهانگير دهقاني
با درود و آرزوی تندرستی برای همنشین بهار
جناب بهار سالهاست با شما و نوشته هایتان آشنا. بسیار از شماآموخته ام .
بدون تعصب نسبت به خط و جریانی ،محدود نشدن در مطالبی خاص و کلیشه ای ،با تنوعی از مطالب متنوع و آموزنده ،ویژگی نوشته های شماست و من بسیار نوشته های شما را دوست دارم .
متاسفانه اگر بشود گفت روشنفکران و نخبه گان ما در ینگه دنیا در فضای آزاد دسترسی به اطلاعات و نشر آن ، گاها آنچنان دچار اعوجاجات و ذهنیتهای خاص دچارند که نوشته ها و آموزهایشان به جای روشنگری و آگاهی دادن به مردمی که مهمترین ویژگی گرفتار شدن در دام جهل و غال و غالگری طبقه ای است که میشناسیم ، این مردم را به جهل و تعصب و بی اه دیگری می کشانند .
نوشته های شما در این فضا چراغ پر نوری است برای بسیاری ک در این بی راه هه های تعصب و جهل دیگر نیفتند .
با آرزوی این که همیشه سالم و پر انرژی در این راه قدم بر دارید .
بر خورد درست شاملی گرامی با پرسشهای شامقازان عزیز، در کامنت بالا، قابل تحسین است. امیدوارم دیالوگ عزیزان- که از روابط دیرینی بین خود برخوردارند، برای خوانندگان نیز سازنده باشد.
کسیکه بخواهد اتومبیل کسی بدزدد دلیلی ندارد که صاحب اتومبیل را پوست سرش را بکند. دندانهایش را در بیاورد و یا گوشت بازویش را بکند. یک دزد اگر دست به قتل صاحب اتومبیل بزند بعد از این عمل سریع از محل جنایت میگریزد. این نوع تجاوز، شکنجه وقتل تخصص پاسداران امام زمان است و بس.
لحن برخورد درویش پور همیشه ثابت مانده و تغییری نکرده . کلماتش در جواب تکراری هستند . اینگونه روشنفکران ....ملت بجایی نخواهند رسید .
شامقازان عزیز، اگر سئوالها را از آقای شاملی بصورت تستهای چهار جوابی مطرح می کردید و جوابهای مورد نظر خودتان را هم انتخاب می کردید، کار آقای شاملی راحتر می شد، و خیلی ها هم می توانستند در این مباحثه شرکت کنند، و برای خوانندگان هم تشخیص تمایز افکار براحتی میسر می شد، و براحتی از اهداف و عقاید و افکار شما هم می توانستند سر در بیاوردند،
ادامهٔ سوال‌های من از جناب شامقازان، جدا از نابسامانیها و بی ثبات ئیهای ژئوپولتیک که قرن ما را تعریف خواهند کرد، بی ثبات ئیهای جوّی نیز تشدید خواهند شد، نگاهی به اروپا یخ زده، آمریکای شمالی که برف در بعضی جاها به ۶۱ سانتیمتر می‌رسد، و این را اضافه کنید به کمبود منابع در حالیکه جمعیت جهان به زودی به ۸ بیلیون " میلیارد " خواهد رسید، با این فاکت‌ها و واقعیت ها، چنانکه به دلیل بحران آفرینی رژیم فارس ایران، این کشور را قحطی فرا گیرد، """ آیا تکلیف می‌فرمایید تا کمک‌های امدادی از ترکیه و جمهور آزربایجان را قبول کنیم؟ "" یا به دلیل ارتباط آنها با امپریالیزم و استکبار جهانی، این دریافت کمک حرام است؟ آیا کرهٔ شمالی کوپن سیب زمینی در انبار دارد؟
مملکت وقتی بدست نماینده گان واقعی مردم نباشد ، بیشتر ار این هم نمی شود انتظار داشت . این هم یک بلبشوی دیگر
من اردبیللی و تورک آزربایجا جوبی هستم
اینست که تا سرحد مرگ از تمامی شهرهای ازربایجان منجمله تهران بزرگ دفاع خواهیم نمود و تمامی حقوق خود را از چنگال ... فارس و امثال ناصر کرمی بازخواهیم ستاندو دوست دارم به جای جناب شاملی عزیز به دوس وال شامقازان جواب بدهم
جاب شامقازان تهران هر تورکهاست هم از نظر اکثریت جمعیت و هم از نظر اراضی تاریخی به هم پیوسته و هم توسط شاهان تورک پایتخت گردیدو درحال حاضر نیز سیمای شهر تورکی میباشد
اما در مورد اورمیه که مرکز ازربایجان غربی می باشد در حال حاضر بالای 85 در صد جمعیت شهر تورک هستند که ربطی به طرح مسائل دیگر ندارد
اما هدف شما از طرح این سئوال این است که جدیدا ازربایجانیها در تهران و شهرهای مرکزی فعال شده اند تا نسبت به بازگرداندن تهران از دست ... فارس و بازگشت به مام میهن (آزربایجان) اقداماتی را اجام می دهید و جنابعالی با طرح این سئوال می خواهید بگویید که ترکها دست از سر تهران بردارند که اگر این کار را نکنند ما هم در اورمیه در قلب ازربایجان برای شما مشکلاتی را درست میکنیم
جواب نهایی من تورک
جناب آقا یا خانم آدم گرامی ! مایل نبودم اظهار لحیه ارزان شما را جواب دهم. اما فرض را بر بی اطلاعی شما گذاشتم و به حرمت ضرورت مبارزه با جهل و بیسوادی این چند خطا مکرر در کمنت شما را یادآوری می کنم. 1 نخست آن که از این که ناخواسته موجب رنج شما شده ام، متاسفم. من با این که شما و یا کسی دیگر در دفاع از سیاست افزایش جمعیت علی خامنه ای و یا هر سیاست دیگر او سخن بگوید مخالفتی ندارم. اما خوب است به جای عقده گشادیی و یا پلمیک های ارزان و سرشار از ناآگاهی و.... به نقد نظر نظر من و یا توضیح سیاست های خامنه ای بپردازید 2. من هرگز عضو کمیته مرکزی سازمان مربوطه نبوده ام و اصلا دردورانی که این فجایع رخ داده اند، در آن سازمان حضور نداشته ام!
3 باب اطلاع شما بگویم مقاله تئوریک و مفصل خشونت و قدرت و ضرورت لغو مجازات اعدام را در سال 1987 یعنی بیش از 26 سال پیش از این نوشته ام که در آن این گونه "اعدام های انقلابی" را محکوم کرده ام و به ریشه های آن حتی در اپوزیسیون پرداخته ام! 4 در مورد صلاحیت عملی پژوهش های آکادمیک من به اندازه کافی مراجع علمی در دانشگاه استکهلم و دیگر مراکز ابراز نظر کرده اند. اما برای شما که حتی از وجود آن آثار بی خبرید تنها می توانم راهنمایی اتان کنم. به خود زحمت دهید و دستکم به فارسی و انگلیسی در گوگل جستجو کنید تا با نام پاره ای از مقالات و کتب علمی که در ده سال گذشته از من منتشر شده اند و بیشتر آن هم مربوط به زنان و خانواده است، آشنا شوید. 5 از شانس بد شما اغلب آنها در دانشگاه های سوئد تدریس می شوند! 6 توصیه دیگرم این است که اگر سخت است نادانسته حرف نزنید، دستکم به نوشته ها و گفتگوهایی من که شما را می آزارد گوش ندهید تا دیگران راپیش کش، حدااقل حال خودتان را بد نکنید و مجبور به نوشته هایی این همه بی مقدار نشوید! امیدوارم کمی در این باره بیاندیشید!آقای زمانی حرفهای خوبی نوشته اید ولی حیف که باز هم موناژ است. علاوه بر منبعی که نوشته اید (ویکیدیا) از این مقالات هم کپی کرده اید: مراقب سناریو هاشمی و دیگر سناریوها باشیم (مقاله قدیمی خودتان) http://www.iranglobal.info/node/10508 و مقال: موساد پشت نقاب قاچاق تسليحات اتمي به ايران با تحليل شواهد جديد، نوشته دکتر کاوه احمدی علی آبادی، http://www.iranglobal.info/node/8274 و مقال: فرهنگ عشیره ای و قبیله ای، مانع انسجام جامعه ایرانی است؟، منتشر شده در تابناک، http://www.tabnak.ir/fa/news/180020/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%…
لااقل جملات را عوض میکردید تا کسی متوجه این تقلبات نشود.تحلیل های چوپانی و توهین های چند منی ناصر کرمی در این سایت مجوز داردو ولی جواب هائی که به داده میشود, باید حاوی مطالبی در کرامت بشریت بشد, زیاد تند نیاشد, به تناقضات ملی دامن نزند, تفرت قومی را افزایش ندهد و از این نوع چرت پرتها.
چم عزیز، ممنون از توجه شما. ساغ اولون که توضیح دادید قصدی در کار نبود. شما میتوانید هر طور که دوست داشتید مرا مورد خطاب قرار بدهید. من نظر خود را در مقاله و کامنت در مورد احتمالات حادثه نوشته ام. و دیدها را نقد کرده ام. اگر کمی تند برخورد کرده ام پوزش میخواهم. هدف درک برخی چیزهاست برای عدم چنین حادثه ها و برخورد درست با آنها. حادثه ی دلخراشی ست. امیدوارم برای جوانان ما هرگز چنین چیزهایی تکرار نشود.
غلام شامقازان عزیز، طرح پرسش از سوی شما برای من و یا برای هر کس دیگری بسیار امری طبیعی است. هر انسانی حق طرح پرسشهای خود را دارد. من در اسرع وقت پرسشهای شما را پاسخ خواهم داد، در واقع شما با این پرسشها فرصت توضیح خودم را نیز داده اید. لحن تند و مدعی گونه پرسشها در خصوص انگیزه تان در طرح سوآلات اندکی پرسش برانگیز است. کامئنت های مطرح در اینجا نیز چه آنهایی که مخالف شیوه طرح پرسشها هستند و چه انهایی که (نباید) با شما اعلام همبستگی (می) کردند، نشانی گویا از شیوه غیرمعمول طرح پرسش هاست. اما من از آنجاییکه شما را می شناسم و تاریخی به درازای دوران کودکی، ما را به هم پیوند میدهد، تردیدی در پاسخ به پرسشهایتان به خودم راه نداده ام. در چند روز آینده امیدوارم بتوانم آن را منتشر کنم. زندگی چهره سیاهی و سفیدی ها نیست. بلکه رنگهای الوان
در طبعیت شاید انعکاس صورتهای مرکب و دینامیکی است که از زندگی تجربه میشود. بنابراین دوری از دگم ها خود نوعی پیوستن به الوانی نگاه و تفکر انسانی در هر عرصه ایست. لذا هر روز زندگی تجربهء گرانی است که بایستی از آن آموخت.ائلیار عزیز، از اینکه حرفهایم به شما بر خورده ، پوزش میطلبم. باور کن قصدم آزار و رنجاندن شما را نداشتم. من نیز از خواندن خبر مرگ ساناز، که از طریق شوهر دیکتاتورش کشته شد، غمگین و مغموم شدم. در خصوص وازه خان نیز که در فرهنگ روزمره مرسوم است، قصد توهینی نداشتم. چون شخص اینجانب در مراودات دوستانه به بهترین نزدیکان و دوستان خود به عنوان احترام بئی و یا خان که به معنای آقا و یا جناب می باشد استفاده میکنم. اگر میدانستم که شما نسبت به این کلمه حساس هستید، در مورد شخص جنابعالی بکار نمی بردم. از این بابت نیز پوزش مرا بپذیرید.
آقای محترم شما رییس تلویزیونی ، چرا تو کارهای قضایی نظر میدی.
علی222 گرامی تشکر از شما
من با همه دوستان صحبت کردم و قرار بر این شد که کامنتها را کوتاه و مختصر ودر حد امکان در وقتهای مختلف بفرستیم تا فشار به این دوست عزیز هم نیاید ما در جایی هستیم که امکان استفاده از یک کامپیوتر را داریم اگز مسول کامنتها بخواهند میتوانم آدرسمانرا هم برایشان یفرستم تا اگر اینطرفها آمدند سری هم به ما بزنند خوشحال میشویم با تشکر
چناب moghadas وقتی آدرس آی پی همه این کامنتها یکی است و از یک کامپیوتر نوشته می شوند، طبیعتا همه آنها یک نفرند. در مورد کامنتها، من با "سعه صدر فراوان" همه نظرات را منتشر می کنم و هیچ نظر مخالفی حذف نمی شود. من متوجه نمی شوم که شما از کجا می دانید که کامنتی موافق نظر من است یا مخالف نظر من؟ توجه داشته باشید که همه گردانندگان سایت، همه کامنتهای منتشر شده منتشر نشده را کنترل می کنند و بنابراین اعمال نظر در انتشار کامنتها عملا غیرممکن است.