Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

این همون تواردی بود که عرض کردم ;) دیگه نه توان و نه وقت و نه سوادش رو داشتم که به این دقت و درستی که اشاره فرمودید نقدی بر گوشه‌هایی از نگرشِ استادِ گرامی دوشوکی داشته باشم. یه دنیا سپاس بهنام چنگائی.

نوشته شده توسط: Anonymous

انچه اقای بنی طرف نوشته اند حقیقت تاریخی ندارد .

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

جناب دوشوکی سلام؛ این خلاصه ی پانویس من در ارتباط با مقوله اعدام به مقاله (اعدام غیر انسانی ١٦ زندانی بلوچ)پیشین شماست: اجازه بدهید با هم صراحت دهیم که هر گونه کشتار دولتی و برنامه ریزی شده و یا هر نوع از قتل نفس های تئوریزه شده قضائی، تحت هر عذر و بهانه ای که باشند، تنها و تنها یک پدیده ارادی دولت های قدرِ پست و همیشه پلید گذشته و کنونی نظام های فاسد و دیکتاتور بوده و می باشد؛ و اعدام استثناء پذیر نیست که و هیچگاه نباید با آن سازش جزئی و مصلحتی کرد. و بنابرین هر اعدامی، مستقیما سوزاندن فرصت اصلاح مجرم، شستن گناه با گناهِ بزرگتر و در عمل جنایت عمد علیه حقوق بشر است و به این سادگی: نباید از آن گذشت؛ اعدام انسانی و یا غیر انسانی نداریم!

پس: نوع بیان شما در تیر مقاله تان مبهم بوده و روشن نیست. زیرا، گفتن ((اعدام غیر انسانی)) که مورد نظر شماست، این نوع نقد و رد مشروط، تا حدود زیادی مترادف پذیرش نوعی اعدام است که زیر تأیید نظر شما بوده، ولی در این موارد اخیر، آن سان جاری نگشته که می توانست، انسانی باشد!؟ و یا لااقل برای من اینگونه برداشت می شود: که گویا نگاه شما، احتمالا در تأیید نوعی از اعدام هاست و نه مخالفت کامل با هر نوع قتل نفس و هر شکلی از اشکال اعدام ها!؟ در نتیجه: اصولا تیر مقاله شما برای من، چنین معنائی را داشته و یا برای دیگر خوانندگان مقاله ی شما می تواند چنین استنباطی را ایجاد کرده و یا داشته باشد که بخشی از اعدام ها مورد توافق شماست؟! در حالیکه چنین نیست و هر دوی ما مخالف مطلق اعدام می باشیم. آیا چنین نیست؟((پاسخ شما:هموطن گرامی بهنام چنگائی. نکته جنابعالی کاملا بجا و درست می باشد. در ابتدا می خواستم بنویسم "اعدام غیرقانونی" (یعنی حتی از منظر قوانین منحط و متحجر خود جمهوری اسلامی)، بعد فکر کردم که شاید عده ای این تصور را بکنند که گویی من با "اعدام قانونی" مشکلی ندارم ـ که اینگونه نیست. بعد فکر کردم بنویسم "اعدام وحشیانه"، باز هم انگار که "اعدام متمدنانه" هم وجود دارد. در مورد "اعدام انتقام جویانه" نیز انگار که "اعدام خونسرد و خارج از انتقام جویی" اشکالی ندارد. و و و . بعله اعدام انسانی نداریم. و حرف شما کاملا بجا است. ولی در ضمیر ناخودآگاه خودم باید به این حرکت مشمئز کننده شیطانی صفت غیر انسانی می دادم؛ یا وگرنه بحث اعدام انسانی و غیر انسانی نیست. خیلی خوشحالم که افراد نکته سنج و با دقتی و هوشیاری مثل جنابعالی نوشته های مرا می خوانند.)) و به دنبال آن من نوشتم: سلام دوباره جناب دوشوکی؛ تأیید مخالفت قاطع شما از اعدام، همان نکته ی مبهمی بود که اینک برای من و خوانندگان مقاله شما روشن و آشکار شد. و اما در مقاله ی تازه (نفی کامل اعدام در هر شرایطی، آری یا نه؟) نکته ای که در ابتدا لازم می دانم یاد آور شوم نگارش و سبگ جایگیری کلمات در جمله های شماست که اغلب مفهوم را دچار سایه کرده و مواضع تان را ناروشن می گذارد. و در نتیجه من خواننده را گیج می کند که منظور نویسنده از این و آن جمله چیست؟ برای مثال: درک و تصور ما ایرانیان از مقوله اعدام بر مبنای تجربه خونبار کشتارهای ضد بشری ٣٥ سال گذشته در مملکتی که تعداد سرانه اعدام سالیانه آن بیش از هر کشور دیگری در جهان است، می باشد. ((در نتیجه انزجار ذاتی و بحق از گستردگی و روش های خیابانی و قرون وسطائی قصاص و اعدام های لجام‌ گسیخته و تنفر طبیعی از عملکرد رژیم های مستبد ما را بسوی نوعی مطلقگرایی آرمانی و فضیلت هیجانی در مخالفت با مقوله اعدام سوق می دهد)) که در چارچوب مفهوم تجربی و زمینه تاریخی ما ایرانیان کاملا قابل درک است. آقای دوشوکی! در این متن بلند و مخصوصا آن بخش داخل پرانتز معلوم نیست که شما منادی چگونه مخالفتی با اعدام هستید! به خاطر: گستردگی، روش های خیابانی، قرون وسطائی، لجام گسیخته و یاچه؟ ... چقدر خوب می بود که مختصر و مفید در چنین موارد اساسی نگاه و قلم سرراست می داشتید! اگر چه شما این بار در گیومه به نوعی اعدام ضروری، البته از نظر خود شما، باور یافته اید! تأیید و تأکیدی که در مقاله ی قبلی نبود و این برای من مایه تأسف است. و حالا ناگزیر دوباره، نگاه خودم را پیرامون اعدام با شدت بیشتر در رد هر گونه اعدامی تکرار کنم. من بر خلاف نرمش شما برای برخی از کشتارها به نام اعدام...البته با آوردن مثال های استثنائی و یا کشتار سربازان از همدیگر در جنگ و.. این بی ثباتی ها بهانه است. به باورم تا به امروز ارتش ها پاسداران حماقت و مدافع منافع زورمداران بوده و آن یک یا چند نفر نادر بیمار را هم می توان به خاطر حفظ اصولیت نکشت؟ تندرست با
نوشته شده توسط: Anonymous

خسته نباشی رزا؛ شما در جایی فرمودید(1): «کودکان زبان مادری را مانند شیر مادر به خوشی بلعیده و زبانهای دیگر را بستگی به انگیزه، یا فرا میگیرند و یا بالا می آورند.» و در جای دیگر(2): «در مورد بالا آوردن زبان فارسی در ایران، تک تک ما فارسی زبانان مقصریم.»/ میتونم بپرسم بر اساس کدام نظرسنجی و برآوُرد علمی و یا کدام آمار رسمی و مستقل، اینطور قاطعانه و بدور از ادب(2) از «بالا آوردن زبان فارسی» سخن می‌رونید؟! امیدوارم سوءتفاهم نشه چون از طرز نوشتار این مخلص معلومه که اصلاً تعصب و تاکیدی به فارسی بودنِ زبان مشترک یا رسمیِ کشور ندارم ولی خُب زبان فارسی هم زبان مادریِ بسیاری از مردم این سرزمینه و قابل احترام. درست نیست منِ فارس بعنوان استادِ نظریه‌پرداز اعلام بکنم که من ترکی یا عربی یا گیلکی یا مازنی رو دوست ندارم و بالا میارم!(تهوع‌؟!) خیلی ساده و محترمانه میگم نمی‌پذیرم و حق دارم که نپذیرم. ضمن

ضمن اینکه شما تمامِ استدلال‌ها و راهکارهاتون بر اساس فرضیاتی بود که خودتون و دیگر دوستانِ مجازی بهش تعمیم دادید تا اینگونه به برهان تبدیل شِه! قصد بی‌احترامی ندارم ولی تا زمانی که بجای مردمِ دهان‌دوخته اظهار نظر می‌کنید و بر این اساس نسخه می‌پیچید مطمئن باشید به بیراهه رفتید. من و شما می‌تونیم اینجا بشینم و برای آینده‌ای بهتر ساعتها ایده‌ بِدیم و فرضیه‌پردازی کنیم ولی نمی‌تونیم بجای اونا و با این ادبیات(2) برنامه‌ریزی کنیم. ضمناً همانطور که حاکمان حق ندارن بدون در نظر گرفتن خواستۀ اقوام و اکثریتِ مردم کشور زبان فارسی رو زبان رسمی اعلام کنند به همان اندازه هم شما حق نداری بگی: «کودکان آینده ی ایران،بهتر است قبل از آموختن فرانسه، انگلیسی یا شاید ژاپنی، زبان همسایه اش را بیاموزد.» این فقط نظر شماست و من یک نفر که اصلاً از همچین ایده‌ای خوشم نیومد هرچند اونقدر به زبان‌های مختلف کشورم علاقه‌مند بودم که لااقل الآن به سه زبان از اقوامِ کشورم تسلط کامل داشته باشم ولی به نظرِ من(یک نفر)بهتره که وقت رو در سیستم آموزشی آینده غنیمت بشماریم و به یک زبان مشترک و به یک زبان مادری بسنده کنیم الباقی اختیاری. زبان ریاضی! زبان کامپیوتر! زبان شیمی! ادبیاتِ اقتصادی، ادبیات سیاسی، ادبیات حقوقی، ادبیات پزشکی و بسیار فرهنگِ لغاتِ تخصصی دیگر هست که برای درکِ تخصصیِ هر کدام یک عمر هم کافی نیست. این میان کمی هم باید مجال یافت برای درکِ زبان زندگی. بقول شاعر: «آن که ناموخت از گذشتِ روزگار/ هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار» بله! دانۀ دانایی بکار، گیاهِ آگاهی بر آر.
نوشته شده توسط: تبریزی

سرکار خانم رزا روشن، در هیچ کجای جهان یاد گرفتن زبان نه بد است، نه گناه است، نه زشت است! شما اگر صد زبان نیز یاد بگیرید می توانید یاد بگیرید و هیچکس در هیچ کجای جهان نمی تواند به شما بگوید که چرا زبان یاد می گیرید! اما سخن بر سر دستاویز کردن زبان برای دیوارکشی های ناسیونالیستی میان مردم یک سرزمین از سوی کسانی است که زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم مغز آنها را از کار انداخته است! سخن بر سر آن است که کسی مانند اسلوبودان میلوشوویچ در یوگوسلاوی پیدا شود و با بهانه کردن زبان سیل خون به راه بیندازد و پس از کشته و زخمی و آواره شدن میلیون ها تن کشوری به نام یوگوسلاوی از نقشه جغرافیا پاک شود! نمونه دیگر از چنین دستاویزهای ناسیونالیستی برای دیوارکشی های هیتلری میان مردم یک سرزمین خودگردانی (فدرالیسم) است، من و شما و هر خردمندی در جهان این نکته را پذیرفته ایم که گرداندن هر بخش از یک کشور از سوی مردم

..... همان بخش بهترین روش برای کشورداری است که به این شیوه از کشورداری خودگردانی مردمی (فدرالیسم دموکراتیک) گفته می شود! نمونه ای از چنین رژیم هائی را می توان در آمریکا و آلمان و سوئیس و چین و مکزیک و فیلیپین و ..... دید، در این کشورها که با روش خودگردانی یا فدرالیسم گردانده می شوند ناسیونالیسم و ابزارهای آن مانند نژادپرستی و زبان پرستی جائی در بخشبندی های یک سرزمین ندارند، برای نمونه در آمریکا و بر پایه ساختار آن، آمریکائی کسی است که شهروند آمریکاست و شناسنامه آمریکائی دارد و زبان و نژاد نشانه برتری هیچکس بر دیگری نیست و همه نژادها و گویشوران به همه زبان ها دارای حقوق برابر هستند، همه بخش های آمریکا خودگردان هستند اما این خودگردانی با دیوارکشی های ناسیونالیستی کوچکترین پیوندی ندارد، سرکار خانم رزا روشن، آیا فدرالیسم برای یک ناسیونالیست به ویژه ناسیونالیست های ایرانی نیز برابر با ابزاری برای مردم سالاری است؟ نه! برای یک ناسیونالیست فدرالیسم بهانه ای برای دیوارکشی های نژادپرستانه میان مردم یک سرزمین است که پیامدی جز کشت و کشتار و ویرانی یک سرزمین نخواهد داشت! در نوشتاری به نام: "فدرالیسم آری، ناسیونالیسم هرگز!" من به این جستار پرداخته ام که در این لینک می توانید آن را ببینید http://iranglobal.info/node/16877 سرکار خانم رزا روشن، دستاویز کردن زبان یا فدرالیسم برای ناسیونالیست های نژادپرست و دلیل تراشی چنین کسانی در این باره ها مانند دلیل تراشی های رژیم آخوندی درباره حجاب سیاهی و تباهی است که هم با آن زنان ایرانی را به زنجیر کشیده اند و هم می گویند حجاب مصونیت است نه محدودیت!!! ********** سرکار خانم رزا روشن، در فرجام تاریخ یک کشور در جهان بر جای خواهد ماند به نام کره زمین به دور از نژادپرستی و اندام های زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم مانند زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و هر کس که با پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی بخواهد در برابر روند تک میهنی شدن جهان بایستد خرد و نابود خواهد شد، همچنان که همه ناسیونالیست ها در همه تاریخ و همه جهان یک فرجام داشته اند و آن هم شکست بوده است! ناسیونالیست هائی مانند ناپلئون بناپارت، آدولف هیتلر، بنیتو موسولینی، صدام حسین، اسلوبودان میلوشوویچ و .....
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان ....همان طور که بارها دیده ایم و مطالعه کرده ایم باز هم میبینیم که فارسهای ( به اصطلاح روشنفکر ) تمام بدبختی ها و عقب مانده گیهای جامعه ایران را به گردن دو ملت می اندازند. ملت ترک و ملت عرب. این فرهنگ مالیخولیائی رستاخیری سالیان سال طول خواهد کشید که از ذهن این طبقه بیرون رود.. سوال من این است که اگر این دو ملت باعث بدبختی های شما بودند, پس در عرض این 2500 سال شما ها کجا تشریف داشتید؟ ما کی شاهد این خواهیم بود که این (آقایان) در نوشته هایشان اعتراف بکنند که ثروت عظیم ملت عرب ایران را سالیان سال استفاده کرده بدون اینکه دیناری به این ملت پس بدهند.. گستاخی به آن حد می رسد که اسم این ملت را ( بیابان گرد... و..... معذرت از ملت عزیز عرب ) می نامند. کی این آقایان اعتراف خواهند کرد که سمبل انقلاب با شکوه مشروطیّت که ستارخان بود, را در تهران ترور کردند. جوکهای قومی را می سازند و

تا آخرین درجه ما را تحقیر می کنند و بعد تئوری زندگی مسالمت آمیز را ائراعه می دهند.
.آقای اقبالی.. خوشبختانه سالی که من در کنکور ( مردود شدم 1355) تعداد شرکت کننده گان سراسری کشور در حدود 510 هزار بود ولی گنجایش تمام دانشگاه ها و انیستیتو تکنولوژهای ایران فقط 32 هزار تا بود..ولی با کمال تعجب حزب رستاخیزی , در آن سال بیش از 45 هزار مسجد در ایران ساخته شده بود. هر دانشگاه هم یک مسجد داشت .هیچ وقت یادتان نرود در پایان انقلاب مشروطیّت بیش از صد سال پیش , کمتر از 5 هزار مسجد در ایران نبود.. درست بخاطر این بود که در این انقلاب با شکوه, علی مسیوها و اکثر مبارزین محله های معروف تبریز هم چون لیلاوا.. دوه چی .... ششگیلان ... امیرخیز ...و و و , کتابچه های ترجمه شده آثار منتسکیو از زبان فرانسه توسط ( علی مسیو ) را در جیب خود حمل میکردند .. هیچ یک از این مبارزین در سنگرهای آزادی به دنبال عکس یک آخوند شیِّاد را در کره ماه جستجو نمی کرد.
تنها عنوان مقاله شما , گویای یک فرهنگ از هم گسیخته می ماند که در منجلاب عقیدتی قرون وسطی رژه می رود.. بهترین ها را برایتان آرزومندم...
نوشته شده توسط: Anonymous

تعلق به قاره ی اروپا میتواند تعلق به جامعه ی انسانی و نهایتن تعلق به کره ی زمین را ایجاد کند. اینچنین است که گروههای جوانان آلمانی برای ماندن پناهجویان لامپدوزا کتک میخورند. آنان هویتشان دیگر در هیچ مرزی زندانی نیست. دوستشان افریقایی، زوجشان آسیایی، والدینشان اروپایی، همکارشان چینی...
در ادغام گروههای انسانی است که صلح پایدار و نفرت و پرستش نژاد، زبان، جنسیت و...برچیده میشود.

در جهان کنونی اگرچه لالایی ها متفاوت است، اما عاقبت قلبها یکسان خواهند زد.
اتوپی انترناسیونالیسم نه با تبلیغ از پایین، نه با اجبار از بالا و نه انتزاعی و آرمانی بلکه تنها از طریق گسترش همدلی، برابر شمردن، با هم گریختن، با هم خندیدن و با هم کودکی کردن تحقق پذیر است.
بگذاریم کودکانمان با هم بیامیزند، کشیدن مرزها اغلب به نابودی و جنگ انجامیده است.
پ.ن.: تخصص و تبحر!

به کسانی که در پی اظهارات کارشناسانه و متخصصها هستند، صادقانه بگویم: من مشاهده گر هستم. هیچ مدرکی از ساختارهای مردمی ندارم. از ساختارهای رسمی هر مدرکی بود کسب کردم. نظر من در این کامنت در هیچ سلسله مراتبی قرار ندارد و قرارش ندهیم. صدایی از بی صدایان است که گاهی در پارازیت های تریبونهای رسمی، در خر خر جستجوی بین کانالهای رادیو- تلویزیون، برای برخی قابل فهم میشود، برای دیگری اما همان پارازیت میماند.....
به تبریزی عزیزمان
زبان را باید بازپس گرفت. زبان کنونی اسلحه ای در خدمت سرکوب است!
تسلط بر آگاهی و وجدان بشری، عموما از کانال سوء استفاده از زبان، توسط طبقات اقتصادی – اجتماعی حاکم میگذرد. اساتیدِ کنترل سیستم، صاحبان وسایل ارتباطی و نخبگان حاکم، ایده ئولوژی بازار را از طریق تعاریف تخصصی، ناقص و دفرمه شده، منتشر میکنند. کلمات در اصل خنثی و معانی آنها مشخص است. اما وقتیکه بوسیله قدرت کنترل میشوند، بارِ معنایی متفاوت از زندگی واقعی بخود میگردند. این در درجه اول زبانیست برای القای بریدن و احساس ناتوانی. زبانی ست برای پذیرش منفعلانه چیزهایی که وجود داشته و باید باقی بمانند. واژگان و کلمات، نوکران نظام غالب و حاکم بر جهان بوده و استفاده ما از زبانِ قدرت، به عجز و درماندگی مان می انجامد. حل و فصل مشکل زبان در مرکز مبارزه برای رهایی انسان قرار دارد. زیرا زبان، نه شکلی دیگر از اشکال سلطه، بلکه قلب پروژه سیطره در نظام مستبد تجاری میباشد. بنابراین با تصاحب مجدد زبان و برقراری رابطه واقعی بین مردم توسط آن، امکان وقوع تغییرات رادیکال، بازهم از نو پدیدار میگردند. تنها بدین صورت پروژه های انقلابی و شاعرانه بازهم همسو میشوند. در جوش و خروش مردمی، کلمات پُر احساس و مفاهیم اصیل، مجددا ظهور کرده و توسط گروههای بیشمار مردم بکار گرفته میشوند. خلاقیت و معجزه زبان در درون ماست و نیرویی لایزال برای متحد کردنمان
نوشته شده توسط: Anonymous

رزا: بخشی از کامنت قبلی من در جواب کامنت گذار اول مقاله ی دوستمان تبریزی بود که ایده ی رسمی کردن زبان انگلیسی را در ایران و شاید در جهان داشت.
کامنت اول:
Xanender:
جای زبان فارسی، زبان مدرن اروپائی و بین الملی انگلیسی را، بعنوان زبان اداری جایگزین و رسمی بکنیم، که هم برای فرهنگ عقب مانده ایران خوب است، و هم برای پیشرفت و تکنولوژی.

من نیز در برابر این ایده در کامنت کوتاه اولم حمایت از گوناگونی را مطرح کردم.
از آنجایی که موضوع کامنتها به زبان برمیگردد، من نیز با مطرح کردن نظرم به موضوع کامنتها و نه مقاله ی دوستمان تبریزی که نکات خوب و برجسته ای دارد، برخورد میکنم.
بطور مشخص در ایران ما، با تسلط زبان فارسی (پارسی) مواجه هستیم. کودک آذری، کرد، عرب و... به زور و اجبار و کتک مجبور است زبان رسمی را در مدرسه و اجتماع بیاموزد.

اگرچه کودکان توانایی آموختن چندین زبان را دارند، اما کودکان برای یادگیری نیاز به انگیزه نیز دارند. زبان مادری را مانند شیر مادر به خوشی بلعیده و زبانهای دیگر را بستگی به انگیزه یا فرا میگیرند و یا بالا می آورند.
در مورد بالا آوردن زبان فارسی در ایران، تک تک ما فارسی زبانان مقصریم. کداممان زبان همسایگانمان را آموختیم؟ زبان ژاپنی را بلد شدیم، دریغ از یک کلمه "سلام" به کردی یا آذری...
ما بدون تفکر انتظار داریم هر انسانی در مرز کشور ایران تنفس میکند، فارسی بداند!
این را من به عنوان یک فارسی زبان میگویم. زبان مسلط!
به نظرم وقتش است ریشه های وجود "پان" ترکی و غیره را بشناسیم تا بتوانیم از آن فرا رویم.
ریشه ی اصلی ستم تاریخی، از ما به مردم همسایه مان است. پول نفت را در مرکز خرج میکنیم و از منابع کل کشور بهره برده و هر آنچه با فرهنگ رسمی بیگانه است را میکوبیم. و اینچنین است که با باز شدن حداقل فضا ی سیاسی، همه فورن خواهان جدایی از مرزهای رسمی ایران و خودمختاری میباشند. مانند زن ایرانی که به محض خروج از کشور در فکر خلاصی جانش از رابطه ی خانوادگی اجباری و طلاق (رهایی) است.
پس اول بپذیریم که هر انسانی در رابطه ی سلطه و نابرابر، خواهان رهایی است.
انتر ناسیونالیسم بودن و یا فرار از مسئله یعنی قبول زبان رسمی "انگلیسی" چاره ی مشکل نیست.
بعد از یک قرن سواستفاده ی اردوگاه سابقن موجود و سوسیالیسم، از انترناسیونالیسم پرولتری، و نهایتش اشغال افغانستان، نشان داد که با انترناسیونالیسم کردن فقط دهان امپریالیسم و قدرت مسلط "شوروی" شیرین شد و پس از سقوط دیکتاتوری، هر دهات و شهرکی هم از "شوروی" ها اعلام استقلال کرد. نهایتن هم مرزکشی کشورهای کوچک و خودمختار به نفع سیاستهای نئوگلوبالیسم جهانی شد. نگاهی به اقلیم کردستان که در آن زبان کردی "هم" تدریس میشود، نشان داد که دور ملت خود با کوبیدن روی زبان و فرهنگ مشترک، دیوار کشیدن نیز چاره نیست و رهایی نمی آورد. همین راه را نیز احتمالن اقلیم آذربایجان شاید برود و با جدایی و پیوستن آذری های ایران کنونی به آذربایجان شوروی سابق و اعلام استقلال از ایران...
ولی چاره چیست؟
نه میتوان اعتماد ریخته را (به سوسیالیسم، انترناسیونالیسم و... تمام ایده های خوب انسانی را) باز گرداند و نه میتوان به امید انگلیسی زبان کردن مردم ایران ، آب پاکی و فراموشی روی زخم ها و جراحات ناشی از تبعیض بین گروههای انسانی کشورمان ریخت.
کدام مادری است که به زبان انگلیسی لالایی بگوید؟ بیش از یک قرن زبان روسی در "شوروی" رسمی بود و مادران ارمنی به ارمنی و آذری به آذری و... لالایی گفتند!
انترناسیونالیسم نیز زبان مادری را به "سرود انترناسیونال" تبدیل نکرد!
راهی که به نظر من میرسد در فردای آزادی ایران، ایجاد مدارس چند زبانه است. کودکان آینده ی ایران،بهتر است قبل از آموختن فرانسه، انگلیسی یا شاید ژاپنی، زبان همسایه اش را بیاموزد. در کلاسهای بالاتر جوانان خودبخود مجبورند بدلیل تسلط اجباری زبان انگلیسی در علوم و تکنیک، زبان انگلیسی را با انگیزه ی خواندن مقالات علمی یاد بگیرد.
با آموزش زبان اقلیتهای اجتماعی کشور، میتوان به قلب شکسته ی مردم راه یافت. همسایه گان نزدیک را بهتر درک کرد و اعتماد سازی کرد.
همان کاری که اروپای بعد از جنگ جهانی دوم شروع کرد و اینک کم کم به بار مینشیند و هویت اروپایی کم کم واقعیت می یابد خارج از قراردادهای پولی و جنگ برای قبول پول مشترک یورو و مرز کشیدن بدور اروپا، جوانان اینجا هویت اروپایی دارند. خارج از مرزهای آلمانی و فرانسوی و... تعلق به قاره ی اروپا میتواند تعلق به جامعه ی انسانی و نهایتن تعلق به کره ی زمین را ایجاد کند. اینچنین است که گروههای جوانان آلمانی برای ماندن پناهجویان لامپدوزا کتک میخورند.
ادامه
نوشته شده توسط: Anonymous

اخرین اخبار و گزارشات درباره ساکنین لیبرتی در عراق :
https://www.facebook.com/FrakhwanBrayAntqalFwrySaknynLybrtyAzraq

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا یوسف؛ ببین خیلی سعی داشتم دخالتی در موضوعاتی که مطرح فرمودید نداشته باشم و منتظر بودم جناب اقبالی خودشون پاسخگوی اتهاماتی که شما و دوستانتون اینجا وارد کردید باشند. من واقعاً از اظهار لطفی که بزرگِ خودم آقای اقبالی داشتند سپاس‌گذارم ولی چه خوبه که اساتید بزرگوار به شکلی کلی از کنار پرسش‌هایی که حالا کم‌کم داره به صورت اتهام و ادعا مطرح میشه، عبور نکنند تا بواقع بخش دیدگاه‌ها مکمل نوشتار و مقالاتِ اندیشمندانِ دلسوز باشه. شما عزیزانِ پان‌ترک و پان‌عرب و پان.. اصولاً برای بقای دَمُ‌دستگاهِ خودتون نیازمندید به جبهۀ پان‌فارس و پان‌ایرانیسم و.. ! حتی اگر چنین جبهه‌ای به این نام و با این هیبت در نگاهِ مردمِ این دیار از اعتبار نیز افتاده باشه امثالِ شما اصرارِ عجیبی دارن با تحریکاتی که دامن می‌زنن چُنین فضایی احیا و یا ایجاد بشه که آن ایجابِ مورد نظر برآورده شِه! باور کنید خودِ من

خودِ من به شخصه با تمامِ وجود راضی هستم با افرادی هم‌بند نباشم که از فرطِ کینه‌ نسبت به فارس‌ها، از هیچ شکنجۀ روانی در این زندانِ بزرگ(ایران) دریغ ندارند و با کمالِ بی‌انصافی خودشون به دسته‌بندی‌های قومی و نژادی دامن می‌زنن، عجبا! که انتظار هم دارند با چنین ادبیاتی شاهد واکنش‌های ناگوار هم نباشند که متاسفانه با تندرَوی‌های امثالِ شما وضعیتِ تمامِ مردمِ دربندِ این رژیمِ فرصت‌طلب نه تنها بهتر نشده و نخواهد شد بلکه دودش فقط به چشمِ ماهایی میره که داخل ایران دوستان و همکاران و همسایگانی از همۀ زبان‌ها وُ تیره‌ها وُ فرهنگ‌ها داریم و از اتفاق در این کشتارگاهِ اسلامی هم‌سلولی هستیم و همدرد. من هم جزوِ همون فارس(!) موردِ خطاب شما هستم که نه به افسانه‌پردازی و اسطوره‌سازیهای هاخام‌منشی اعتقاد و باوری دارم و نه به سخنانِ بزرگانِ شما چون "ایرج اسکندری"(در تاریخِ هزاره‌ها) . اصولا به هر کسی که چه در مخالفت و چه در موافقت، به قصه‌های تورات و نام‌هایی چون داریوش و کوروش اعتبار بخشیده و سعی در تثبیتِ این اساطیرِ افسانه‌ای(در بهترین حالت اسطوره!*) در تاریخِ این منطقه داره، اعتمادی ندارم. که البته دلایل و مستنداتی از تاریخ‌نگاران و بزرگانِ همین سرزمین برای اثباتِ عرایضم دارم. با تمامِ این تفاسیر واقعاً خوشحال می‌شَم که با افرادِ بی‌درکی چون پان‌های پرورده‌شده هم‌محله‌ای، هم‌شهری یا هم‌وطن نباشم که البته این نوع از "دلخوری" آرزوی شماست و برآورده خواهد شد اگر تعداد پان‌ها بر تعدادِ مردمِ گرفتار روزی غالب بشه اونم از شدّت استیصال در این دامگهِ سوداگرانِ رنگاوارنگ.///////////////// * «در بهترین حالت اسطوره!» ؛ چراکه حتی یک شخصِ معروف و مشهور، یا یک جنایتکار و دانشمند و شاعر در آثارِ پیش از یک‌قرنِ گذشته نمی‌یابید که نامِ این باصطلاح اساطیر را بر خود یا فرزندانِ خویش نهاده باشند، اسطوره باید و باید و باید در افکار و نام‌ها و دلِ مردمِ سرزمینِ خود نقش بسته باشد و سینه‌به‌سینه نقل شده باشد، نام‌های "کوروش" و "داریوش" کاملاً برای ایرانیان تا پیش از ورودِ شومِ "ارنست هرتسفلد" باستان‌شناسِ یهودی به کشورمان، کاملاً بیگانه می‌نمود در حالی که دیگر نام‌های اساطیری چون جمشید و خسرو و.. بدون کمترین تغییرِ در واژگان(واج) بر آوای خود استوار مانده و در "تاریخ" نیز زنده بودند.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

اهیر گرامی شما و هر کس دیگری حق دارید که هر سؤالی را که درباره افکار ایشان و درباره مطالبی که ایشان منتشر می کنند، مطرح کنید. طبیعتا شما می توانید از نویسنده بپرسید که چه تخصص علمی دارد و... ما هم از نویسندگانی که مطالبشان رد ایران گلوبال منتشر می شوند انتظار داریم که به سؤالات جواب دهنند و در بحثهایی که در کامنتها صورت می گیرد، شرکت کنند. ولی بخشی از آنچه که شما مطرح کرده بودید، هیچ ربطی به مطالب مقاله نداشتند و به زندگی شخصی ایشان مربوط می شدند. مگر غیر از این است که آنچه یک فرد می خورد و اینکه چطور آن را میخورد، مساله شخصی اوست؟ اگر کامنتهای شما و یا هر شخص دیگری به مسائل شخصی دیگران بپردازد و یا اتهام و توهینی را مطرح سازد و یا از عرصه ادب و نزاکت خارج شود، ما آن کامنت را منتشر نمی کنیم. **** در مورد انتشار افکار و اندیشه های نویسندگان باید به اطلاعتان برسانم که ایران گلوبال مدافع

آزادی بیان و اندیشه و انتشار آن است، هرچند که با این افکار و اندیشه ها موافق نباشد. به همین دلیل شما مشاهده می کنید که در ایران گلوبال نظرات و اندیشه های متفاوت و متضاد در زمینه های گوناگون انتشار می یابند. به نظر ایران گلوبالیها تنها راه درست، بحث و نقد نظرات است و نه جوسازی علیه نویسنده و توهین به او و... اگر ما نتوانیم در این فضای مجازی به گفتگو باهم بپردازیم، چگونه خواهیم توانست در فضای واقعی با هم زندگی کنیم؟ آیا ایراد توهین و اتهام و تمسخر و... صاحب عقیده ای (هرچند بد)، سرکوب او در فضای مجازی نیست؟ ما ایران گلوبالیها مخالف سرکوب حتا بدترین و ضدانسانی ترین عقاید و افکار هستیم و معتقدیم که می توان با منطق بر آنها غالب آمد.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان گردانندگان سایت ایران گلوبال بلاخره برای ما روشن نشد که شما وکیل آقای تبریزی هستید، یا ایشان وکیل شما هستند؟ شما میفرمائید که کامنتهای ما دخالت به زندگی شخص وی است، اما عقاید نژاد پرستانه و اشاعه نفرت و تبلیغ ضد ترکی و ضد عربی، که بدون هیچگونه حجب و حیائی، از جانب ایشان، علیه مردم آذربایجان و الاحواز، در سایت ایران گلوبال منتشر میشود، عادی است؟ آیا این امر به معنای تحقیر و توهین به زندگی تک تک مردم آذربایجان، و اعراب الاحواز نیست؟ ایشان از یکطرف بنا به ادعای ...خویش تحت لوای انترناسیونالیسم جهانی، مرز های در حال فرو ریزی، و جهان تک میهنی، و از طرف دیگر، با تبلیغ عصر پارینه سنگی کوروش کبیری، و عقاید پان ایرانیستی و پانفارسی عهد بوق، بخودش اجازه میدهد، .... با اشاعه نفرت قومی، علیه مردمان غیر فارس سم پاشی و نفرت پراکنی بکند، اما کامنتهای ما دخالت در زندگی شخصی

وی تلقی میشود؟ خوانندگان بار ها از او خواسته اند که برای همه روشن بکند، که تخصص و تبحر وی در چه زمینه ای است که به همه چیز نظر میدهد، بدون آنکه منابع صحیح و درست و حسابی آنرا ذکر بکند. یک روز به مسائل ژنتیک و ژن شناسی نظر میدهد، روز دیگر جامعه شناس میشود و هر وقت که لازم شد میشود سیاسی کار، و مدتی بعد میشود جانور شناس، و هم اکنون شده متخصص تاریخ. خوانندگان بار ها از وی خواسته اند که به سؤالاتشان پاسخ بدهد، ولی هنوز هم که هنوز است، خوانندگان چشم به راه جواب مستدل و علمی ایشان هستند. ایشان بالاخر باید به خوانندگان روشن بکند، که اشتغال و تخصص وی در چیست، و در چه زمینه ای تبحر علمی دارد؟ ایشان که در ملا عام هر گونه .... را به خورد خوانندگان میدهد، آیا خوانندگان اجازه ندارند، از وی سؤال بکنند، که ایشان چنین ادعا های بدون استدال و بدون پشتوانه علمی را از کجا در می آورد، که بخورد خوانندگان میدهد؟ آیا ایشان که درمورد فلسفه نظر میدهد، آیا خواننده گان اجازه ندارند، بگویند، برای درک بهتر و تطبیق آن با اصل موضوع لازم است که اسم کتاب مورد استفاده را ذکر بکند؟ کسی که از یک طرف به تبلبغ پان ایرانیسم، پان فارسیسم و ابقای زبان فارسی، و بطور تلویحی به ادامه حیات ننگین رژیم منحوس اسلامی حلقومش را پاره میکند، چطور میتواند جهان وطنی باشد؟ کسی که حقوق طبیعی و خواست ملیتهای سرکوب شده ایران را ناسیونالیستی و عشیره ای قلمداد میکند، چطور میتواند طرفدار انترناسیونالیسم جهانی باشد؟ کسی که برای توجیح افکار ضد خلقی خود، از نام مارکس و سایر فیلسوفان بشر دوست، سو استفاده میکند، چطور میتواند هومانیست باشد؟ در صورتیکه شخص وی افکار ضد ترکی و ضد عربی خود را در سایت ایرانگلوبال بدون هیچ گونه مزاحمت و سانسور منتشر میکند و هیچ اتفاقی نمی افتد. اما پاسخ خوانندگان به وی به عنوان دخالت در زندگی او تلقی میشود، و چنین بنطر میرسد که سم پاشی و نفرت پراکنی او علیه مردمان غیر فارس از نظر سایت ایران گلوبال با معیار دموکراسی همخوانی دارد. و بنا به گفته آقای تبریزی، که همیشه ادعا میکند که گویا حاکمان رژیم منفور اسلامی ترک و عرب هستند، باید از ایشان پرسید: اگر چنین است، پس فارسها توی این مملکت چه کاره اند؟ چرا زبان ... فارسی، بزور سرنیزه بمردمان ترک عرب تحمیل میشود؟
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی نوشته فرموده ايد « بر این باور هستم که انچه را نوشته ام نه ساخته ذهن من، بلکه ریشه در تاریخ و واقعیات جامعه ایران دارد. » . اگر منظور شما قبل از تشريف فرمائی اعراب است يعنی دوران ساسانيان و حاکمان زردشتی و موهبان آدم خورشان است که وضع خيلی بدتر و اسفناک تر بود نسبت به دوره بعدش بود و مردم اعراب را ناجی رهائی خود ميدانستند « مراجعه کنيد به اسناد تاريخی». اگر منظور تان دوره تشريف فرمائی هخا های « سلاو های» وحشی است که وضع واقعا اسفبار است و بقول ايرج اسکندری در هزاره های تاريخ با آمدن هخامنشيان به منطقه آنچه تمدن و پيشرفت سومری بود ويران و از بين رفت . ولی از آنجائی که نام مبارک ايران توسط انگليس ها و با آورده شدن رضا قزاق روی اين مناطق نامگذاری شد بس منظور شما همين دوره منهای آخوندهاست . ولی شور بختی در اين است که ملل غير فارس به آگاهی ملی دست يافته اند و چاره شما ايرانيت

و چاره شما ايرانيت « فارس گرا» چسبيدن به رژيم خونخوار ايران است چرا که تماميت ارضی برای شما مهم است و برای ما آزادی.
نوشته شده توسط: Anonymous

يورش مأموران امنيتی رژيم آخوندی به معترضان در محل سخنرانی آخوند روحانی در اهواز....................
نيروهای امنيتی و مزدوران لباس شخصی در محل سخنرانی آخوند روحانی به کارگران و جوانان معترض اهوازی يورش بردند
در محل سخنرانی، جمعی از کارگران با حمل پلاکاردهايی به بيکاری خود اعتراض کردند. شماری از جوانان نيز پلاکاردهايی در اعتراض به انتقال و فروش آب کارون توسط رژيم آخوندی حمله می کردند. مزدوران امنيتی و لباس شخصی رژيم به اين کارگران و جوانان حمله کردند و پلاکاردهای اعتراضی را جمع کردند.
در پايان سخنرانی آخوند روحانی نيز جوانان اهوازی شعارهای عليه گرانی و بيکاری سر دادند. مأموران سرکوبگر با پخش صداهای بلند تلاش کردند مانع از شنيده شدن شعارهای اعتراضی جوانان شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

کاخ سفيد: سخنان روحانی مصرف داخلی دارد...............
کاخ سفيد اظهارات روز سه شنبه آخوند حسن روحانی درباره توافق هسته يی ژنو را رد کرد.
آخوند روحانی طی سخنانی در اهواز گفته بود: «توافق ژنو به معنای تسليم شدن قدرتهای بزرگ است»
جی کارنی سخنگوی کاخ سفيد گفت: «اين سخنان روحانی مصرف داخلی دارد و برای ما تعجب آور نيست». وی افزود: «عمل مهم است. آنچه می گويند مهم نيست».

نوشته شده توسط: Anonymous

در زبان شیرین فارسی به اینگونه فیلم و چخوانها میگویند کاربران را فیلم کردی ! لوس بازیهای فیلم فارسی مبتذل....لوس آنجلسی های بی درد

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

ممنون از همه گرامیانی که اظهار نظر کرده اند. همین نظرات هستند (موافق یا مخالف) که نقاط قوت و ضعف را نمایان می کنند، اندیشه را صیقل داده و به آن استحکام می بخشد. بر این باور هستم که انچه را نوشته ام نه ساخته ذهن من، بلکه ریشه در تاریخ و واقعیات جامعه ایران دارد. شرایط بشدت بیدادگرانه، غیرانسانی و خانمان برافکن کنونی باید تغییر کند و از درون همین مباحثات و کمنتارها می توان سمتگیری های دمکراتیک یا بوروکراتیک فردا را رصد کرد!

نوشته شده توسط: تبریزی

سرکار خانم رزا روشن، از این که بانوئی دانشمند و فرهیخته مانند شما با نوشتن یادداشتی درباره این نوشتار مرا سرافراز کرده اید از شما سپاسگزارم، البته ما پیش از این گفتگوی کوتاه اینترنتی با همدیگر در تارنگار شما داشته ایم اما چون جستار ( مطلب – موضوع ) آن گفتگو چیز دیگری است نیازی به چندباره نویسی در آن باره نیست و بینندگان ایران گلوبال می توانند آن گفتگوی اینترنتی را در این لینک ببینند http://archiverosa.blogspot.com/2014/01/blog-post_9.html البته نوشتار من درباره زبان شناسی و جستارهای وابسته به زبان شناسی نیست و درباره چگونگی پیدایش ناسیونالیسم و اینترناسیونالیسم است اما درباره زبان دو دیدگاه بزرگ در جهان هست، یک دیدگاه این است که زبان های گوناگون با آن که از گنجینه های فرهنگ انسان ها به شمار می روند اما زبان تنها ابزاری برای پیوند میان انسان هاست و جز این ارزش دیگری ندارد و سخن گفتن .....

..... یا سخن نگفتن با یک زبان ویژه، هیچ انسانی را خوب یا بد نمی کند و مردم هیچ سرزمینی با سخن گفتن با یک زبان ویژه خوشبخت یا بدبخت نمی شوند! سرکار خانم رزا روشن، شما پارس زبان هستید و من ترک زبان هستم اما من از شما می پرسم اگر زبان ترکی زبان کاربردی ایران شود و همه هفتاد میلیون ایرانی در سرتاسر ایران به زبان ترکی بخوانند و بنویسند و رادیو و تلویزیون ایران نیز به زبان ترکی برنامه هایشان را پخش کنند اما رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه بر سر کار باشد برای ایرانیان چه سودی از زبان ترکی خواهد رسید؟ از سوی دیگر اگر زبان فارسی زبان کاربردی ترکیه شود و همه مردم ترکیه به زبان فارسی بخوانند و بنویسند و رادیو و تلویزیون ترکیه نیز به زبان فارسی برنامه هایشان را پخش کنند برای ترکیه ای ها چه زیانی خواهد رسید هنگامی که بر کشورشان مانند ایران دژخیمان دوزخی و آخوندهای مفت خور فرمانروائی ندارند؟ در سنجش با ایران آیا کشور ترکیه را زبان ترکی سرزمینی بهشت آسا کرده است یا کشورداری با خردورزی؟ پس این زبان نیست که مردم یک کشور را خوشبخت یا بدبخت می کند بلکه این رژیم است که مایه بدبختی و خوشبختی مردم یک سرزمین است! سرکار خانم رزا روشن، این دیدگاه که زبان را تنها ابزاری برای پیوند میان انسان ها می داند دیدگاه اینترناسیونالیستی درباره زبان است. ******** دیدگاه دوم درباره زبان دیدگاه ناسیونالیستی است! بر پایه این دیدگاه زبان مادری بتی است که باید در برابر آن سجده کرد! بر پایه دیدگاه ناسیونالیستی، زبان مادری یکی از بهترین دستاویزها برای دیوارکشی های هیتلری میان مردم یک سرزمین و به راه انداختن جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی است! زبان پرستی و نژادپرستی و نیاکان پرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و ..... هنگامی که به هم بپیوندند پنداری پلید و پلشت و دوزخی و اهریمنی و زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم را می سازند که آن چنان که در این نوشتار نوشته ام در زمان بر ده داری پیدا شده است و تا کنون نیز از میان نرفته است و یکی از بزرگترین ریشه های بدبختی ها و تیره روزی های انسان ها در سرتاسر جهان و سرتاسر تاریخ است! جنگ جهانی یکم با چهارده میلیون کشته و جنگ جهانی دوم با پنجاه و پنج میلیون کشته ریشه در پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی داشتند که یکی از اندام های آن نیز زبان پرستی و بت ساختن از زبان مادری است! از سوی دیگر هم اکنون کسانی در ایران پیدا شده اند که از پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی هستند و از کارکرد چنین کسانی که مغزشان در زمان برده داری یخ زده است تنها رژیم آخوندی سود می برد! و من در نوشتاری پیش از این در لینک زیر به نام: "چگونه آخوندیسم از ناسیونالیسم سود می برد؟" در این باره پژوهیده ام که نگاه کردن به آن سودمند است http://iranglobal.info/node/17485
نوشته شده توسط: Anonymous

عالی بود و امید دهنده و بشر دوستانه و صادقانه و لطیف و ظریف و اخلاقی و نوستالژیک و رمانتیک و رئالیست و ناتورالیست و تکان دهنذه و زیباشناسانه .و گلوبال و لوکال....

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی، اگر اندکی به درجه فاشیزم اسلامی و فاشیزم فارسی این حکومت توجه بکنید متوجه اشتباه استدلال خود خواهید شد. به نظر من هم این حکومت یک حکومت فاشیزم اسلامی است ولی حداقل، ادیان دیگر(مسیحی، یهودی و زرتشتی) را در قانون اساسی به رسمیت می شناسد، اجازه تاسیس و مدیریت مدارس ، مراکز فرهنگی و عبادی اختصاصی، به پیروان آن ادیان می دهد و برایشان بودجه دولتی اختصاص می دهد، ولی اجازه تبلیغ دینشان در بین مسلمانان را نمی دهد/
در حالی که بیش از 90% خواسته های کسانی که شما آنها پانهای مختلف می نامید در همان سطحی است که برای ادیان دیپر فراهم است یعنی اجازه تاسیس مدارس و مراکز فرهنگی به زبان خود و مدیریت آن توسط برگزیدگان خودی، ولی حکومت نه تنها در این زمینه هیچ کاری نمی کند بلکه کسانی که درخواست این حقوق را به صورت قانونی هم انجام می دهند را به زندانهای طویل المدت محکوم می کند

به توجه به مطالب بالا به نظر شما غلظت فاشیزم اسلامی این حکومت بیشتر است یا غلظت فاشیزم فارسی؟
آلترناتیوهای به اصطلاح ایرانی حکومت هم تنها تفاوتشان با این حکومت آن است که می خواهند به نام رنسانس و دموکراسی از غلظت فاشیزم اسلامی حکومت بکاهند و به همان اندازه بر غلظت فاشیزم فارسی حکومت بیافزایند، به همین دلیل هم ملیتهای ایرانی غیر فارس به مرور مجبور شده اند راه خود را از سیستم ایرانی(حکومت ایران و الترناتیوهای ایرانی) جدا کرده و بدون توجه به جنگ یا دوستی آنها بر علیه سیستم ایرانی مبارزه کنند/
نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی عزیز
ممنون از مقاله ی آموزنده ی شما و همچنین نگارش جدید (جدید از نظر من بدلیل نداشتن تجربه ی نگارشهای گوناگون در زبان مادری).
مطمعنن روزی ما انسانها احساس تعلق بیشتری و حمایت بیشتری به کره ی زمین خواهیم کرد. مهم البته این هست که بتوان با وجود گوناگونی اما اشتراک ها را بیابیم و بروی این جهان جدیدی را بسازیم.
من شما را به دیدن فیلم home میهمان میکنم در لینک زیر.

http://youtu.be/jqxENMKaeCU

آیا وقت آن نیست، بجای شبیه ساختن انسانها و در اونیفورم کردن آنها و انتخاب زبان (مثلن انگلیسی) گوناگونی را پاس بداریم؟
گوناگونی زبان، نژاد، جنسیت و.
جهان بدون این گوناگونی جای بسیار خسته کننده ای خواهد بود!
زمین مادر مشترک ما نیز تحمل و قابلیت همه ی رنگ ها را دارد. مهم البته این است که خارج از اینهمه گوناگونی و تفاوت به منشا بازگشت ... اینگونه برای همه جا هست.

این فیلم به اغلب زبان ها ترجمه شد.
ما به زبان مشترک نیاز نداریم بلکه به آموختن زبانهای بیشتر. هر زبان جدید یعنی شناخت جهانی جدید.
قبول یک زبان و اجبار برای آن یعنی سلطه و حذف...
نه به تحمل
آری به احترام و قبول گوناگونی
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای‌اقبالي‌
۱ـ‌ایلاتی‌ که شما‌ بيانگرد‌ مي‌ناميد، حداقل‌بالاي‌ هزار‌سال‌ سابقه شهرنشينی دارند. ولی هنوز‌ هم بعضی اقوامی که ایراني الصل مینامید هنوز هم قبيله ای زندگی مکنند دست اقا مي‌بوسند و چشم طمع به شهرهای ديگران دوخته‌اند، دخترانشان‌ هر کس پول بيشتر داد به آن شوهر ميدهند.
۲ ـاگر فرض کنيم شيعه وارداتی مال عربها و ترکان است. شما بايد ثابت کنيد دین های ديگر وضعيتشان بهتر‌ از‌ شيعه‌ مي‌باشد.ولی اگر منظورتان‌ دخالت‌ دين‌ در‌ سياست‌ است ٬‌ با‌ید محضرتان‌ عرض‌ کنم‌‌ که


۲ ـاگر فرض کنيم شيعه وارداتی مال عربها و ترکان است. شما بايد ثابت کنيد دین های ديگر وضعيتشان بهتر‌ از‌ شيعه‌ مي‌باشد.ولی اگر منظورتان‌ دخالت‌ دين‌ در‌ سياست‌ است ٬‌ با‌ید محضرتان‌ عرض‌ کنم‌‌ که اختراع‌ ولايت‌ فقيه‌ کاملا‌ دست‌پخت ايراني‌ها مي‌باشد‌ ، از آيت‌اللاه خوانساري و بروجردی شروع و در آيت‌اللاه خمينی‌ به اجرا در آمد.(حتی آيت‌اللاه شريعتمداری مخالف اصل ولايت‌ فقيه بود.)
۳ـ واما‌ مضمون حاکمیت سیاسی در ایران کدام‌ ماهيت‌‌ را دارد؟ ٬‌اين‌‌ امر به ادعا‌ی اين وآن يا‌ به زور بازو يا‌ بلندی نعره وابسته نيست.بلکه آمار ارقام و واقيعتها مثل آفتاب عيان هستند.هر‌سال‌ ميلياردها ثروت‌‌ بيت‌المال‌ خرج‌ گسترش‌ زبان‌ فارسي‌ در‌داخل و خارج کشور می‌شود. حتی آش چنان شور شده‌ که برادران افغانی کتابهای فارسی چاپ وزارت ارشاد را طی‌مراسمی به رودخانه میریزند. اما این در حالی غير حتی با پول خودشان اجازه تشکيل کلاس به زبان خود را ندارند.والي آخر
نوشته شده توسط: Anonymous

کنفرانس مشترک بان کيمون و مالکی در بغداد.......بان کيمون..امروز در کنفرانس مطبوعاتی مشترک خود با نوری مالکی، خواستار توقف اعدامها در عراق شد.

بان کی مون دبيرکل ملل متحد که در شرايط بحرانی عراق به اين کشور سفر کرده است، امروز در کنفرانس مطبوعاتی مشترک خود با نوری مالکی، خواستار توقف اعدامها در عراق شد.
دبيرکل سازمان ملل در پاسخ به سؤال خبرنگاران درباره سرکوب و اعدام در عراق، گفت، من از مالکی مصرانه خواسته ام که دولت عراق اعدامها را متوقف کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه مالکی که در اين کنفرانس خبری در کنار بان کی مون ايستاده بود، نسبت به اظهارات دبيرکل ملل متحد عکس العمل نشان داد و گفت: ما عقيده نداريم که قاتلان بايد زنده بمانند. شرع و قانون اساسی ما اعدام را مجاز می داند. وی درعين حال، گفت ما به تصميمات سازمان ملل و حقوق بشر احترام می گذاريم.
خبرگزاری فرانسه افزود: به رغم فراخوانهای گسترده برای توقف اعدامها در عراق دولت مالکی تنها در سال گذشته 169نفر را اعدام کرده است. به طوری که دولت عراق را از حيث تعداد اعدامها در مرتبه سومين کشور جهان بعد از چين و رژيم ايران قرار داده است. خانم ناوی پيلای کميسر عالی حقوق بشر نيزگفته است سيستم قضايی عراق نارساييهای زيادی دارد.
خبرگزاری فرانسه اضافه کرد: از آن پيشتر، بخش حقوق بشر در وزارت خارجه آمريکا گزارش کرده بود که گزارشهای معتبر می گويند بدرفتاری و شکنجه در عراق به هنگام بازداشت و بازپرسی يک امر عادی است.
نوشته شده توسط: Anonymous

خاصیت هنر مند چیست ؟ فرق بیضایی ، صیاد ، خرسندی ، شاملو ، و ...، با این هنر مندان چیست ؟ وقتی‌ چراغ به دستان جامعه به دنبال این آخوند هفت خط راه می‌افتند باید از آنها تشکر کرد ؟ آیا یکی‌ از این آقایان به جمهوری اسلامی اعتقاد دارد ؟ تا کیه باید خواسته‌هایمان را با ولی‌ فقیه و طالبان اصلاحات تنظیم کنیم . هنرمند بی‌ هویت به چه دردی میخورد ؟ آیا در زمان آن تدرک چی‌ معروف کتاب کوچه ، و باشو غریبه کوچک برای اجازه ..... شما به حرکت شاهین نجفی اعتراض دارید یا به نوع آن
به شکل یا به محتوا ؟ آیا کتاب‌های دولت آبادی برای دور کرسی است ?

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز İşıq Sönmǝz ايشيق سٶنمز، زحمت کشیده و نقدی از دیدگاه خود « درستی تز مذکور» - پیرامون مقاله بالا، تحت عنوان
"چرا تز مستعمره و استعمار داخلی صحیح نیست" آدلی یازییا باخیش- منتشر کرده است؛ ضمن قدردانی از زحمات ایشان امیدوارم در فرصت مناسب به آن بپردازم. مقاله به زبان ترکی آذربایجانی ست- منهای بعضی اصطلاحات و واژه های نامأنوس - مثل « ماسا=میز»، « ذات اختر» و غیره در کل قابل خواندن است و مطالعه آنرا به دوستان آذربایجانی پیشنهاد میکنم.
http://www.azadtribun.info/index.php/fa/component/content/article/37-20…

نوشته شده توسط: Anonymous

در پاسخ به این پرسشِ کلیدی که مطرح فرمودید:«چرا بیلان کار رژیم اسلامی به حساب "فارس‌ها" واریز می‌شود؟ آیا این تلاشی برای تطهیر نظام اسلامی و تاریخ جنایات اسلامگرایان در ایران نیست؟»
شاید جالب باشه که بگم بیشترِ این پان‎ها ارادت خاصی به آیت‌الله بی‌بی‌سی نشون میدن! تا جایی که وقتی در خونۀ باصفایی مابین دوستانِ خطۀ آذرآبادگان گرمِ صحبت بودیم، سرِ گلایه رو باز کردم از اینکه بی‌بی‌سی فارسی چرا بابک خرّمدین رو به عنوانِ نماد خشونت و جنگ‌طلبی معرفی کرده و چرا باید بابک از لیستِ بزرگان این مرز و بوم در حالی حذف بشه که هنوز خمینی و خاتمی و رفسنجانی و خامنه‌ای و احمدی‌نژاد و گوگوش و میرحسین در لیستِ پنجاه‌نفرۀ بزرگان(!) حضور داشتند؟! باور نمی‌کنید حملاتی رو از جماعتِ معدودِ پان‌ترکیسم در دفاع از بی‌بی‌سی ناظر بودم که این اندازه وقاحت و حماقت برام قابل تحمل نبود و اون مکان رو تَرک کردم هر چند

هر چند هیچ وقت برخوردِ تندِ اون چند نفر رو به کل حاضران تعمیم ندادم و نخواهم داد ولی تجربۀ تلخی بود. در ضمن باید بگم نوشتارِ سنگینی بود ولی خیلی نکاتِ قابل توّجه و آموزنده و در عین حال ملموس مابین این سطرها پیدا کردم. البته در موردِ شرعی شدن قوانین لازمه که یادآوری کنم در فرمانِ هشت‌ماده‌ای امامِ میرحسین، خمینی حتی پا فراتر از «لزومِ اسلامی شدنِ روابط و قوانین» گذاشته بود و مستفاد از بندِ 7 فرمان مزبور، در صورتِ تعارض بین احکام شرع و حفظ جمهوری اسلامی، اصل را "حفظِ حکومت" قرار داده و "شرع" را فرع در نظر گرفته‌اند که هنوز هم این اصل رعایت میشه.
نوشته شده توسط: Anonymous

تفکر شما تنها تفکری که برای حکومت ارزش فکر کردن وپیداکردن راه مقابله را دارد اما دیگران هزاران ساعت هم ازفدرال وسکولار وقوم و...حرف بزنند ولی درکنار همه اینها بگند مردم به دین شما کار نداریم شیعه باشید ولی تو خونه نه خیابون نه قانون ونه سیاست و....ومردم حتی اگه باورکنند که می تونند مذهب شیعه خودشون روحفظ کنند اما از ایران جدابشند ویا مبنای وحدت خودشون رو برقوم وزبان و...حتی ملیت ایرانی به طور برابر ونه تفاوت در سنی وشیعه بذارند وخواهان برچیدن حکومت بشند مطمئن باشید با یک سخنرانی چند ساعته روحانیت ودیگر مذهبیون از مفسران قران تا حتی استادان دانشگاه معتقد به این مذهب به سرعت مردم خودشون درمیبابند که باید بین قوم وزبان وسکولار وشیعه یکی روانتخاب کنند بقیه گروه ها غیر از شما از این انتخاب اشکار هراس دارند چون قدرت را دراحساسات مذهبی مردم بالاتر می بینند فقط شما هستید که چون باور دارید

مردم ایران رو انتخاب میکنند ونه قران نه شیعه نه مهدی زهرا وفکر میکننید نظر همه ملت ایران به اسلام وشیعه وفلسفه زندگی مثل شماست نیاز به دروغ نمی بیننید ورک میگید مشکل رو دراساس این مذهب می بینید نه فلان شخص فلان لباس فقط افکار مثل شما حکومت رووادار میکنه برای بودن ودرست بودن شیعه که اساس بودنش دنبال دلایل منطقی باشه وبه نوعی به یک چالش فکری وفرهنگی میکشونید اگه شما برنده بشید مردم خودبه خود حکومت ساقط میکنند واگر حکومت که همچنان مثل این 30 سال می مونه ولی بقیه اب توهاون می کوبند از یک طرف به شدت از رویارویی با مذهب فرار میکنند از طرف دیگه میخواند با حکومتی مبارزه کنند که اساس اش همون مذهب وایدئولوژی این اساسا مبارزه نیست وفرار وفریاد زدن بیهوده است مگه مردم خدای نکرده فاقد قدرت تعقل هستند که بگی توراست میگی قران رو خدا فرستاده علی هم امام مهدی هم هست و میاد حکومت کنه براساس قوانیین قران اما توفعلا کاری به این کتاب نداشته باشه بذار روطاقچه خودمون قانون میذاریم دوست ودشمن روبرمبنایی غیرقران انتخاب میکنیم من جوان ایرانی حق دارم بهشون بگم از اخوندها تو پان فارس ترک عرب سکولار و... بیشتر چرند میگی یا بگو کلا داستان قران ومهدی وقیامت و....دروغ یا راست اما واسه خودش گفته دیگه سازبی معنی وخواسته چرندی
نوشته شده توسط: Anonymous

تاسف برای قلم بدستانی که 40 سال بعد از شاه حرفهای فریب دهند او را در میان اپوزیسیون خارج از کشور تکرار میکنند. شرم از اینهمه نادانی سیاسی . مردم عوام روستاهای ایران هم از اینگونه خارج نشینان جلو تر هستند .

نوشته شده توسط: Anonymous

آری! منبعد هیچ احدی از برونِ این مرزِ پُرگوهر حقِ اعتراض به بسیجیانی که ارادت به ساندیسِ ولایت نشان می‌دهند را ندارد.
چه بسا آن ساندیس‌خور یک عدد سکولارمخفی و دموکرات‌ بوده باشد که ضرورتِ مکانیُ‌زمانی ایجاب نموده تا بر سفرۀ حاکمیت رسوای شکم جلوه نماید. زنهار ای فراریِ خارجه‌نشین؛ روزی "صادقانه" در خواهی‌یافت چه دردآور و خانمانسوز است تو در ایران باشــــــی ولاکِـن ساندیس ننوشـــــــــی!

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای اقبالی یکبار از این اقایون بپرسید اگه مشکل شما بافارس بیایید یکبار از دید ومنظر اعتقاد مذهب شیعه قوانین حکومت رو وسیاست های خارجی اش رو مدنظر قرار بدیدم ببینینم واقعا چند نفر می تونند هم ادعای شیعه بودن داشته باشند وهم بگند با بیش از سی درصد مسایل موجود مشکل دارند اقای اقبالی حقیقتی که شما به رسایی فریاد میزنیید وبقیه در هیاهوهای مختلف میخواهند پنهانش کنند اینه یا شیعه نباش وبه کل مخالف تمام وکمال حکومت یا اگر شیعه هستی طبعا از حد اصلاح گران خاتمی روحانی و...نمی تونی فراتر بری نه برای نظام به خاطر مرزهای اعتقادت این فرق شما با امثال مثلا رجوی که میخواد از اسلام یک چهره خودساخته تعریف کنه یا اونا که میگند شیعه باشید اما باوجود تاکید قران بربی ارزشی نژاد قوم وزبان وبا وجود اعتقاد راسخ شیعه بر ظهور وحکومت واحد جهانی مهدی براساس قوانین قران نه منشور حقوق بشر ونه مجلس قانون گذاری

شما از هموطنان شیعه جدا وکشوری براساس نژاد وزبان وقوم راه بندازید براساس قوانین دلخواه زندگی کنید ونه قران اینا یا خودشون روبه نفهمی زدند یا ملت خودشون رو نفهم فرض کردند که مثلا به ترک شیعه اذربایجان بگند از محبان علی به خاطر زبان جدا وبا پیروان عمر سنی به خاطر ترک بودن دوست ومتحد باش دستوری کاملا متضاد وخلاف ایین شیعه وخواست 14 معصوم شیعه نه حکومت گفتن این حرف شجاعت میخواد که بگی بین شیعه بودن وترک فارس کرد عرب وحتی ایرانی بودن باید یکی روانتخاب کنی شیعه رسما نفی هرهویت دیگه است در ذاتش نه صرفا درتعریف حکومت شما شجاعتش رودارید بقیه نه وبه راستی همین یک طرف شیعیان هستند تو ایران با یک هویت واحد وطرف دیگر ایرانی ها ترک ها فارس ها سلطنت طلب ها مشروطه خواه ها وسکولارها مجاهدین وبلوچ ها و.....وعلت عدم پیروزی مخالفان حکومت در این سی سال هم در همین نکته است اون طرف هویتی واحد متحد هدفی مشخص ویگانه سرسخت وانعطاف ناپذیر این طرف هزارویک اختلاف وهدف مختلف وهمواره اتحاد برنده است ولودراقلیت
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای اقبالی چرایی سوال تون رو در این جواب جستجو کنید همه قادر نیستند مثل شما صادق باشند ونمی تونند شما به چیزی که میگید باور دارید لذا مجبور نیستید اون رو در پس حرفهای دیگه پنهان کنید از این نظر که شما به صراحت اعلام میکنید با اسلام وقوانینش مشکل دارید واون رو مایه بدبختی کشور وراه چاره را کنار گذاشتنش می بینید بهتون احترام میذارم شما باور دارید چیزی رو که میگید لذا از رودررو شدن با افکار عمومی نمی هراسید دنبال مخفی کاری نیستید وراحت میگید این حکومت قوانین اسلام وشیعه است مردم این روکنار بذارید اما بقیه به خاطر اینکه نمیخواند رودروی احساسات مذهبی مردم قرار بگیرند حکومت رو به قوم فارس منسوب میکنند چون راحت تر برای مردم از استقلال خودشون مهم جلوه دادن قومیتشون ومظلوم واقع شدن اونها گفت تا اینکه بخوای دین ورفتارشون روتغییر بدند اینکه بهشون بگی از فلان قوم متنفر باش راحت تر تا بگی از

خدایی که روزی 5 بار براش نماز میخونی اقای اقبالی من با خیلی از نظرهای شما راجع به اسلام مخالف ام اما نوشته هاتون رو میخونم چون صادقانه است وبه دور ازفریب شما قصد ندارید وانمود کنید بسیاری از قوانین که دیگران سعی درلغوش دارند برگرفته از اسلام ونه فارس پس لاجرم هرفردی یا باید منکر اسمانی بودن قران بشه ویا بپذیره بودن اون قانون رو اینکه من جوان ایرانی کدوم رو انتخاب کنم مهم نیست مهم اینه که شما افکار تون صادقانه میگید ومن روفریب نمیدید که اسلام جدا از سیاست ویا تبعیض در مورد کرد وبلوچ ناشی از فارس نه از شیعه وسنی رک بهم میگید اگر شیعه هستی به حکم شیعه بودنت نمی تونی از برابری کرد وبلوچ سنی تو قوانیین بگی واگر میگی پس ادعای شیعه بودن نکن چون در مکتب شیعه ارزش به نزدیکی به اهل بیت نه خون کشور ملت پس یا دین رو عوض کن یا به اعدام قصاص کشتن سنی منتظر ظهور مهدی اجرای حجاب وکشتن بهایی و.....اعتراض نکن چون برگرفته از همون تشیع وربطی به فارس و...نداره درواقع جمهوری اسلامی در یک مورد صادق بود همین بود خمینی هم گفت ایران درکل نابود بشه اما اسلام پیروز بشه مهم اینه نه ایران درواقع هیچگاه ادعای ایران یا فارس پرستی نکرد از اون گذشته به درستی یاباید قران رو انکارکرد یا به قوانینش تن داد وگرنه اسلام بدون قوانیین اجتماعی وسیاسی و... نقاب مسخره ای است که اقایون از ترس درگیر نشدن با احساسات مذهبی مردم به چهره زدند نوشته های شما رودوست دارم چون به راحتی وصداقت میگید مردم یا دین روکنار بذارید یا نگید باهاش مشکل دارید اما مسلمان بودن وباقوانین اروپا زندگی کردن فریب خودتون است وبس ولی بقیه همه میخواند رودروی احساس مردم برای مثلا عاشورا وهیات قرارنگیرند اما به فرستادن نیرو به سوریه برای دفاع از حرم اعتراض کنند میخوانند به قران شب احیا مردم کارنداشته باشند ومثلا حجاب اجباری یا قصاص روساخته وپرداخته ذهن اخوند برای حکومت فارس جا بزنند نه حکم قران شما صادق هستید با خودتون وبامردم واین عالیه که بهشون فرصت انتخاب واقعی میدید برای همین با وجود اختلاف نظر براتون احترام خاصی تو ذهن دارم ونوشته هاتون رو همواره میخونم
نوشته شده توسط: Anonymous

HONAR MANDAN IRANI BEJOZ SHAHROKH VE STTAR VE GOLSHIFTE FRAHANI BEGHIE FEGHAT BEFEKER DARAMDESHAN HASTAND VE BAYED AKHLAGH RA AZ HONERMANDAN MESRI VE TURKIE BIAMOZAND AKHER HERS POOL TA KIE

نوشته شده توسط: Anonymous

شاهین نجفی اگر صداقت داشت و راست می گفت این حرف ها را در ایران می زد؛ نه اینکه در خامنه امنیتی پلیس المان بخواهد بجای رزیم اسلامی ، نخبگان هنرمند ایرانی را که هر کدام بیش از سه دهه علیه فرهنگ اسلامی مقابله می کنندو اکثریت انان را هنرمندان سکولار را شامل می شود_به آنان توهین کند

نوشته شده توسط: Anonymous

با کدام مدرک اینقدر صریح میگویید که تحت ارعاب شکایت خود را پس گرفته

نوشته شده توسط: Anonymous

با سپاس از اقای اقبالی .اقای اقبالی گرامی به دو نکته باید شود .
1) شیعه همیشه مخالف دولت ها درا یران بود و هیچ گونه پیوندی بین مردم و دولت بخاطر سیاست اخوندها بوجود نیامد و لاجرم مردم ایران همیشه مخالف دولت بودند.
2) بیش از صد سال است که چپها در ایران همانند اخوندها مخالف همه دولتها بودند هرچند خود قربانی شدند.
به این بخش از برنامه حزب توده توجه کننید

پ- ﻣﺴﺌﻠﺔ ﻣﻠﻲ
اﻳﺮان ﻛﺸﻮري اﺳﺖ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻣﻠﻴﺘﻲ (ﻛﺜﻴﺮاﻟﻤﻠﻪ)، ﻛﻪ در آن ﺧﻠﻖ ﻫﺎ و ﻣﻠﻴﺖ ﻫﺎي ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن (ﻓﺎرس ﻫﺎ، آذرﺑﺎﻳﺠﺎﻧﻲ ﻫﺎ، ﻛﺮدﻫﺎ، ﺑﻠﻮچ ﻫﺎ، ﻋﺮب ﻫﺎ، ﺗﺮﻛ ﻤﻦ ﻫﺎ، ارﻣﻨﻲ ﻫﺎ، و
آﺷﻮري ﻫﺎ) زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ، ﻛﻪ داراي ﺳﺮزﻣﻴﻦ، زﺑﺎن، آداب و آﺋﻴﻦ، و رﺳﻢ ﻫﺎي وﻳﮋه ﺧﻮدﻧﺪ. رﺷﺘﻪ ﻫﺎي ﺑﺴﻴﺎري ﺧﻠﻖ ﻫﺎي ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻛﺸﻮر ﻣﺎ را ﺑﻪ ﻫﻢ ﭘﻴﻮﻧﺪ

ﺣﺰب ﺗﻮده اﻳﺮان، ﻃﺮﻓﺪارِ ﺑﺮاﺑﺮي ﻛﺎﻣﻞ ﺣﻘﻮق ﻫﻤﻪ ﺧﻠﻖ ﻫﺎي اﻳﺮان و ﺧﻮاﻫﺎنِ اﺗﺤﺎد داوﻃﻠﺒﺎﻧﻪ آن ﻫﺎ در ﭼﺎرﭼﻮب ﻣﻴﻬﻦِ واﺣﺪ، و ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺣﻔﻆ ﺗﻤﺎﻣﻴﺖ ارﺿﻲ
اﻳﺮان، اﺳﺖ. ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس، ﺣﺰب ﺗﻮده اﻳﺮان، ﻃﺮﻓﺪار ﺳﺮﺳﺨﺖ وﺣﺪت ﻛﺸﻮر ﺑﺮ اﺳﺎس اﺳﺘﻘﺮار ﺣﻜﻮﻣﺘﻲ ﻓﺪرال در اﻳﺮان، و ﺗﺄﻣﻴﻦ ﺣﻘﻮق ﻛﺎﻣﻞ ﺧﻠﻖ ﻫﺎي اﻳﺮان در
ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺧﻮﻳﺶ، و ﺑﺮﺧﻮردار ﺷﺪن از ﻛﻠﻴﻪ ﺣﻘﻮق ﻣﻠﻲ، اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ اﺳﺖ. ) توجه به عبارت داوطلبانه کننید.دو جریان اقایان پیشه وری و شادروان قاضی محمد نشانی از اتحاد داوطلبانه نداشتند.به دو جریان ماضی خلق عرب و بلوچ و ترکمن و قشقائی و اضافه شده اند.

توجه دارید که این تخم تلخ خلقهای تحت ستم را حزب توده در ایران پی ریزی کرد و گشتار های گذشته دشمنی با دولت مصدق و دولت های پس از ان نتیجه فرمان حزبی است .توجه داشته باشید که اساسن حتا خود کودتای 28 مرداد بخاطر خطر حزب توده بوجود امد.اگر حزب توده بر اساس قانون اساسی رفتار میکرد و این حزب قصد واژگونی نظام پادشاهی را نداشت نه کودتائی در کار بود و نه ما اکنون نظام شیطانی اسلامی را داشتیم.
توجه داشته باشیم که از زندگی 72 ساله حز ب توده نزدیک به 60 سال ان در غربت در شوروی سابق در المان شرق ی سابق در اروپای شرقی سابق گذشت بدور از توده ای خلق ونه در میان خلقهای تحت ستم.این دور ی و غربت را هرگز نباید به حساب دولت سابق گذاشت بلکه نتیجه اعلام جنگ حزب توده علیه نظام قانونی سابق بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه که تاکنون ادامه دارد نقش مهمی ایفاء کردند! اتحاد سرخ و سیاه توانست در سایه شعار همه با همه اکثریت مردم را علیه شاه سازماندهی نماید اما این روزها همه آن نیروها با ایجاد اختلاف افکنی به عمر حکومت اسلامی می افزایند ! آنها می ترسند اکر جمهوری اسلامی سرنگون شود ،مردم آنها را نیز بخاطر حمایت از نظام اسلامی به محاکمه بکشاند و به همین خاطر ترجیح می دهند تا در کنار جمهوری اسلامی بمانند.همان هائی که علیه شاه بسیار جانانه مبارزه کرده بودند اما اینک در راه مبارزه علیه حکومت اسلامی تنبل شده اند و مثلا به مبارزه منطقی روی آورده اند ! اما کدام منطق؟؟آیا حمایت از خاتمی و روحانی و همه اصلاح طلبان که پیرو خمینی هستند یک مبارزه منطقی هست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

زیبا بود .ایرج میرزا عبارتی به این مضمون دارد که د رمیان حیوانات این فقط مسلیمن هستند که جفت خود را خود انتخاب نمیکنند. هنوز هم در ایران زنانی از این محله به ان محل و از این خانه به ان خانه میروند و بدنبال دختر ی برای اقا پسرشان هستند.
بسیار از مادران ما همسر خود را هر گز انتخاب نکردند.بسیاری از راه دور و یا از سوراخ کلید یا فقط در شب عروسی با همسر خود اشنا میشدند و بقیه قضایاو در حقیقت جنایات .اشنائی پیش از اذدواج در نزد مسلیمن گناه به حساب می اید و خلاف شرع اسلام.
دین اسلام یکی از سیاهترین ادیان جهان است و پیروان این دین بویژه زنان مسلمان بدبخترین موجودات این جهان.

نوشته شده توسط: Anonymous

یعنی احزاب کرد هم با این همه جنایتی که رژیم خامنه ای در حق ملت کرد انجام داده و میدهد میخواهند اعتبار منطقه ای بیشتری به خامنه ای بدهند و آدم ساده لوحی مثل اوباما هم بیشتر باور کند به خامنه ای؟؟؟ وای بر ملت ایران

نوشته شده توسط: Anonymous

فکر میکنم منظورشان استقلال فارس یا خراسان بزرگ است. اگر چنین است، از ایشان تشکر میکنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی موافقم

نوشته شده توسط: Anonymous

در ادامۀ کامنتِ پیشین؛ ..و عزلُ نصب‌ فرماندهانِ سپاه شرایط را به زیان محسن رضایی و رفسنجانی پیش بُرد و اوضاع را کاملاً به نفع چین و روسیه عوض کرد این وسط از مبادلات در بازارِ اسلحه(چین و بخصوص روسیه) و نیز معاملات و تهاترهای ناشی از تحریم‌های اقتصادیِ دیگر اعضایِ ناکامِ کشورهای پنج‌بعلاوۀ یک، دلالانِ رسمی و غیر رسمی در بازارهای سیاه جانِ تازه‌ای گرفتند. از دل آشفتگی‌های حاصل، ضرابها وُ بابک زنجانی‌ها از ائتلافِ نامبارکِ مؤتلفه و سپاه وُ آقازاده‌ها رشد یافتند، قراردادهای غیررسمیِ حاصل از این ائتلافها توازنِ مالی را کمی از کنترلِ شاخه‌های اطلاعاتی و سیاسی سپاه خارج کرد منتها سپاه برعکسِ اونچه که شایع شده همچنان در کنترلِ کامل خامنه‌ای وامثالِ پوتین هدایت می‌شود و بواقع تنها این مردمِ ناراضیِ کشور هستند که چون آتش زیرِ خاکستر نیروی خطرناک و غیرقابلِ پیش‌بینی برای دستگاه‌های

دستگاه‌های امنیتیِ حکومت اسلامی و کشورهای ذینفع بشمار می‌روند. سعید قاسمی‌نژاد گرامی؛ جداً از قلم زیبا و محتوای ارزشمندِ شما بهره بردم ولی با این زبانِ الکن فقط خواستم بگم شما در معادلاتتون نقش کشورهای منطقه و همچنین کشورهای پنجِ بعلاوۀ یک رو در حفظ یا تغییر "عمودِ" خیمۀ ولایت جا انداختید که در به قدرت رسیدن ولی فقیه پیشین نقش داشتند در حفظ ولی فقیهِ کنونی نقش دارند و در انتخاب ولی فقیه آینده هم تاثیر خواهند گذاشت. مردمِ آمریکا هم اگر روزی با تلاشِ دست‌پرورده‌هایی چون حسین اوباما خلعِ سلاح شوند به همین دردِ مردمِ دربندِ ایران مبتلا خواهند شد و سالها به دنبال فرصت برای گوشتِ جلوی توپِ حکومت شدن در تظاهراتِ سکوت! آنهم برای همان مرگِ مسالمت‌آمیزی که همواره موردِ رضایتِ منشور نویسانِ هم‌پیاله با این مافیای خونآشام بوده.//////////***ارقام برگفته از کتاب Profits of War اثرِ "بن مناشه" مشاور نخست‌وزیر و مامور عملیاتیِ دولت اسرائیل در ایران . همچنین بن مناشه در این کتاب می‌نویسد: «معاملۀ مذکور برای ما بیشترین سودِ ممکن را ببار آورد. زیرا، موتورهای تانک‌های چیفتنِ انگلستان هر یک بین سی تا چهل‌هزار دلار ارزش داشتند، ولی ما هز یک از آنها را به بهای سرسام‌آورِ چهارصدُپنجاه‌هزاردلار به ایرانی‌ها فروختیم».
نوشته شده توسط: Anonymous

تا به امروز ساختار قدرت در ایران به عواملی مافیایی، نژادی، مالی و نسَــقی بستگی داشت که هر کدوم از اونها هم سهم و محدوده‌ای رو یا در حاکمیت و یا در تجارت برای خود ترسیم و مشخص می‌کردند و به مکیدنِ خون مردم مشغول بودند. بذارید ساده‌تر بگم که این مملکت پُر شده از مدعیانِ مهاجر و مهاجم: (1) "یهودیانی آنوسی" که از دورانِ استر حقِ آبُ گل برای خود قائل هستند مثلِ عسگر اولادیِ تازه مسلمان یا خسرو خوشرو(آخوند روح‌الله حسینیان)، محمود سبورجیان(محمود احمدی نژاد)، دانیالِ قوامی(سعید امامی) و آخوند پورمحمدی، اسدالله لاجوردی، اسدالله بادامچیان، رفیق‌دوست، محتشمی‌پور، عباسپور، امانی، خاموشی، استادی و .. که بیشترشون امروزه تحت پوشش "جامعۀ مؤتلفه" کنترل بازار را در دست دارند، از قیمت‌گذاری ارز و طلا گرفته تا سیاست‌های پولی در بانک مرکزی و حتی کنترلِ بخش‌های مخوف زندان‌های امنیتی و شکنجه‌گاه‌ها و

و خانه‌های امن. (2) "معاودینِ عراقی" مثلِ آخوند شاهرودی، سردار نقدی(محمدرضا ثمانی)، علاءالدین بروجردی و لاریجانی‌ها(دارای شناسنامۀ عراقی)، خود خامنه‌ای(سیّد جواد پدرِ سیدعلی خامنه‌ای یک شهروندِ عراقی بود که در سال ۱۲۷۳شمسی در نجفِ عراق متولد شد که اونم فرزندِ سیدّحسینِ پیشنمازِ عراقی بود) و میرحسین موسویِ خامنه(فرزندِ پسرعمۀ پدرِ سیدعلی خامنه‌ای که از معاودین عراقی بودن!)، علی‌اکبرصالحی و بیشتر قضاتِ ذی‌نفوذ و دادستانِ دادسراها که اکثراً بدنۀ اصلیِ قوۀ قضائیه را تشکیل داده‌اند . (3) "ائمۀ جماعت(خلفای منطقه‌ای)" که بیشترشون از اونجای علامه(!) مجلسی(فرزندِ مقصودعلی درویشِ هندی) بیرون جهیدند و این امرِ محرمانه را از دورانِ صفویه گاهی با شجرنامه‌هاشون به رُخِ دیگر آخوندها می‌کشند، یقین بدونید سیّده فرحِ دیبا نیز اگر از دودمانِ شیخ‌الاسلام لاهیجی‌(از خلفای دورانِ صفوی) نبود در چرخۀ قدرت راه نمی‌یافت. دیگر از این قبایلِ مهاجم نیز هندی‌زاده‌ها(خاندانِ نمازی، خمینی و..) و جبل‌عاملی‌ها... تا بانیانِ فرقۀ بهائیت و زرتشتیانِ اسلام‌پناهُ هندی‌تبار وَ وَ وَ (4) بازماندگانِ خاندانِ قاجارِ اثناعشری از عضدانلوها تا مصدق‌السلطنه‌ها و وَ وَ (5) خان‌ها و خان‌زاده‌های زیان دیده از اصلاحات عراضی (6) فراماسون‌های نوکرِ استعمار از علی‌اصغر حکمت گرفته تا فروغی، تقی‌زاده، هوشنگ نهاوندی تا شریف امامی، آخوند مهدوی کنی و.. که بالغ بر 3500نفر از این وطن‌فروش‌های خدوم در لژهای کشورهای پنجِ بعلاوۀ‌یک فقط در دوران پهلوی عرض اندام می‌کردند.
همۀ اینها در پیکرۀ کشور می‌لولیدند تا اینکه از دوران جنگِ هشت‌ساله به بعد کمی این معادلات بهم ریخت و قدرت اشخاصی از این جماعت بر دیگر گروه‌ها غالب گشت بخصوص پس از تقسیم سود کلان حاصل از تجارتِ هشتاد‌میلیارد دلاریِ تسلیحات بین سرانِ حزب لیکودِ اسرائیل و شخصِ رفسنجانی و شخصِ خامنه‌ای، همچنین انباشت ثروتِ میلیارد دلاری در حسابهای شخصیِ این دو دست‌نشانده، آنهم در دورانِ بحرانیِ جنگِ پُربرکت، چرخۀ قدرت به سمتِ خامنه‌ای و رفسنجانی جهت یافت در آن دورانِ جنگ، قدرت مالی برآمده از دلارهای سیاه با ارقامی چون 266میلیون دلار در کردیت بانک سوییس شعبۀ ژنو(حساب شخصیِ خامنه‌ای، شماره رمزB.C.P.7823 )_ 534میلیون دلار در سوسیته‌ژنرال(حساب شخصیِ سیّدعلی خامنه‌ای، شماره رمز00500-23-833) || در انیون‌دوبانکِ سوسیته‌ژنرال شعبۀ ژنو 383/3میلیون‌فرانک فرانسه(حساب علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، شماره رمز 22-38-70-39)_ بانک سوسیته‌ژنرال شعبۀ زوریخ 346/7 میلیون دلار(حساب علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی شماره رمز00300-64-183)_ بانک اشپارگاسه شعبۀ سیبورگ آلمان 289/9 میلیون مارک(حساب علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، شماره رمز 003957-142)_ کردیت بانک سوییس شعبۀ لوزان 438 میلیون فرانک(حساب علی‌اکبر هاشمی هاشمی رفسنجانی، شماره رمز 0323-127300-27) || در درسدنر بانک شعبه دوسلدورف آلمان 167/4 میلیون مارک(حساب احمد خمینی، شماره رمز008-453-797)_ بانک سوسیته‌ژنرال 435 میلیون دلار(حساب احمد خمینی، شماره رمز 00500-32-732)_ بانک اشپار کاسه شعبه فرانکفورت آلمان 148 میلیون مارک(حساب احمد خمینی، شماره رمز 022-700-7592)*** بله! همانطور که ناظرید اقتدارِ مالیِ بوجود آمده از تعاملاتِ مخفیانه با کشورهایی منطقه، فاکتوری مهم در پرتابِ خامنه‌ای به راس هرم قدرت بود. رفسنجانی هم که این میان سرگرمِ قدرت بخشیدن به زیرمجموعۀ خود در بدنۀسپاه اونم با ربودنِ قراردادهای اقتصادی و استخراجی و دیگر مناقضات خارجی و داخلی! متعاقباً نیز جنگِ ناگزیر قدرت بین این دو گرگ، اوضاع را به نفعِ بعضی از نیروهای مرقوم شدۀ بالا تغییر داد، ترورهای خاموش(خفگی، تصادف، سقوط هواپیما، بمب‌گذاری) و عزلُ نصب‌ فرماندهانِ..(ادامه دارد..)
نوشته شده توسط: Anonymous

ادبیات شاهین نجفی از همان نوع ادبیات اسلامیست زشت و دریده هرچند که خود از حامیان اسلام زدائیست ولی جان کلامش درسته.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام: مطلب و اخبار را انچان که است، منتقل کنید،، سفر ظریف به تقاضای وزارت خارجه ایران و در ادامه سفرهای اقای ظریف به دول خاورمیانه انجام گرفته و وزیر خارجه لبنان دعوتنامه ایی ارسال نکرده است. کمی حافضه را محرک کنید، اقای ظریف دو هفته پیش هم خودش گفت که برای روشن کردن سیاست خارجی ابران به کشورهای خاورمیانه خواهد رفت، او بخصوص روی کشور پادشاهی سعودی انگشت گذاشت که روی خوش از انان به دلیل دو رویی سیاست دریافت نکرد، لبنان که احتیاج ندارد دعوتنامه بفرستد، این اقایان هر وقت میخواهند میروند، فقط کافی است که با حزب الله لبنان هماهنگ کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

خمینی پیامبر گونه عمل میکرد. پیامبر هم تا در مکه بود لا اکراه فی دین میگفت وقتی در مینه قدرت گرفت و شاه شد اشدا علی الکفار گفت. مشکل از اسلامه نه از خمینی و خاتمی.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی گرامی بعضی از حرفهایتان خیلی خوب است و من هم با آنها موافقم. مثلا با این نتیجه گیری که: <با توجه به ضرورت برچیدن جمهوری اسلامی و صف آرائی واقعن موجود فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قطب ایرانیت در برابر قطب اسلامیت، آلترناتیو جمهوری ایرانی می تواند هم تاکتیک هم استراتژی جبهه کار، بلوک آزادی و قطب نیروی ملی در برابر جمهوری اسلامی باشد. آلترناتیو جمهوری ایرانی در گوهر خود مرزهای روشنی با ارتجاع در اشکال قومپرستانه، شاهپرستانه و اسلامگرایانه دارد و از پتانسیل عظیم برای سازماندهی توده ای – ملی و رودروئی با رژیم اسلامی برخوردار است!>
****
ولی شما نوشته اید: <چرا گروهی کوشش می کنند مضمون حاکمیت سیاسی در ایران را تحریف و ماهیت رژیم را فارسی معرفی کنند؟ در پس این تحریف کدام نیروها سنگر گرفته اند و کدام اهداف را دنبال می کنند؟ چرا بیلان کار رژیم اسلامی به حساب "فارس ها" واریز می شود؟..>

به نظر من این سوال شما کامل نیست. واقعیت این است که ما با دو افراط در این زمینه مواجه هستیم: 1- همانکه شما نوشته اید، یعنی اینکه گروهی کوشش می کنند مضمون حاکمیت سیاسی در ایران را فارسی معرفی کنند و 2- گروهی دیگر که کوشش می کنند مضمون حاکمیت سیاسی در ایران را به <ترک تباران> و <عرب تباران> نسبت دهند. نمونه بارز این افراط را ما می توانیم در نوشته های آقای ناصر کرمی و خود شما ببینیم. آقای کرمی منشا جمهوری اسلامی را <ترک تباری> و شیعه برخاسته از <ترک تباری> معرفی می کند و شما نیز علاوه بر این بر عربیزاسیون تاکید می کنید و فکر می کنید که: <از منظر تاریخی و هم از لحاظ مشی سیاسی و از نظر تباری و از منظر مذهبی حاکمان کنونی بند ناف شان به پان ترک ها، پان عرب ها بسته شده است.> و به این ترتیب، با وجود اینکه می خواهید از قوم گرایی و تبارگرایی فاصله بگیرید، خودتان در باتلاق قوم گرایی و تبارگرایی غرق می شوید.
***
واقعیت این است که جمهوری اسلامی را با هیچ قوم و تبار و <تژادی> نمی توان توضیح داد. بند ناف جمهوری اسلامی به اسلام و نوع شیعی آن و منافع مادی و قدرت بسته است. در جمهوری اسلامی هیچ ارگانی و هیچ شخصیتی وجود ندارد که منافع قوم و ملت و تباری را نمایندگی کند. جمهوری اسلامی نه نماینده و حافظ منافع ترکهاست و نه عربها و نه فارسها. این رژیم فقط و فقط حافظ بقای خود و بقای اسلام و بقای پول و سرمایه خود است.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای آزادیخواه طنزتان بسیار بامزه بود و احتمالا غلام عزیز را هم می خندودنه. تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

""" اقتصاد ایران و فرصتی که نباید سوخته شود """ همه شما با کشور‌های "" بریک "" چون بریزیل، روسیه، هند و چین " آشنا هستید، بریک دیگر از نفس افتاده است، روسیه یکی‌ از اعضا بریک امسال رشدی حدود ۱.۴ درصد خواهد داشت، """ مینت """" که مخفف "" مکزیک، اندونزی، نیجریه و ترکیه """ جدیدترین ترمی است که اقتصاد‌های نو ظهور را تعریف می‌کند، کشور ایران شانس آورده است که همسایه‌ای مثل ترکیه دارد، ترکیه لوکوموتیو رشد اقتصادی منطقه را به جلو میراند، نزدیکی‌ اقتصادی ایران به روسیه که اقتصاد هر دو کشور بر پای صادرات سوختی است از نزدیکی‌ ۲ لاکپشت نیز بدتر است، ایران میتواند با نزدیکی‌ به ترکیه، راحلی به این مشکل بیکاری بیابد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ای آزادی روزی که تو باز آیی.

آیا منظور همان آزادی است که در زمان احمدی نژاد بود که باز اید
یا همان ازادی که در زمان خاتمی
یا همان ازادی که در زمان رفسنجانی
یا اینکه آزادی که در زمان پهلوی های پدر و پسر
مردم ایران ازادی را تا به حال تجربه نکرده است که شجریان و شاعر این شعر ارزوی بازگشتش را بکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

بیستم بهمن 9 فوریه
گذر از جنایتگری اسلامی

گذر از رژیم دیکتاتوری اسلامی»
https://www.facebook.com/photo.php?v=271842632965726&set=vb.27008537980…
دوستان گرامی،
لطفآ این ویدئو کلیپ را به تمام رسانه های تصویری بفرستید. موفقیت این کارزار فقط با همکاری شما امکان پذیر است. این یک حرکات ملی و شهروندی است، بنابر این نیاز به پشتیانی و حمایت نیروهای مردمی دارد.

lمدیریت محترم لطفا آگهی رسانی کنید