Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

به هر حال اشاره ما به شهدا ربطی به قهدریجان نداره
و اینکه خب چه کمکی کرد این صحبت ها ی طولانی که همه میدانیم

نوشته شده توسط: Anonymous

این صحبت ها کمکی به ما نمی کنه

نوشته شده توسط: Anonymous

99 درصد کسانیکه میان اینجا و از ذهتابی و بقیه دانشمندان دفاع میکنند یکبار هم با تفکر کتابهاشون و نخوندن و فقط از روی تعصب نظر میدن . زبان ترکی زبان یک زبان وارداتی است هرکاری بکنید نمیشه توجیهش کرد نمیدونم این پان ترکها چرا حرف هیچکسی و نمیشنون شایدم قرار نیست بشنون فقط گوینده هستند ولی یک توصیه برادرانه دارم اگر میخاید ملت شما ازتون حرف شنویی داشته باشه بجای تحریف و سفسطه و تکرار جعلیاتی که یک نفر میگه (نمونه اش این بود که در نشریه ای در دانشگاه زنجان نوشته بود فارسی لهجه 72 زبان عربیه بقیه هم همیشه همینو تکرار میکردن اونم با منبع یونسکو!!!!!!!!!!) استدلالهای آقای جوادی رو جواب بدید تا ما هم یه چیزی از شما یاد بگیریم .خیلی خوبه که منطقی بحث بشه و بجای تهمت دلیل بیاریم

نظر
نوشته شده توسط: جمال

یک سوأل از این آ الیار ،، مسئلەی سرزمینهای مورد مناقشە را در آنچە کە بە غلط آذربایجانی غربی میگوئید از ماکو و جلفا شمال تا جنوب میاندوآب چگونە میخواهید حل کنید ؟ با گفتن این حرفهای حپروتی کوردها زیادە رو هستند و مهاجرند و کردستان بزرگ میخواهند نە تنها نمیتوان مسئلە را حل کرد حتی در بعد فدرالیزمی کە از آن دم میزنید بلکە مسئلە را حادتر میکند نە کورد حذف میشود در این استان نە تورک ولی راه حل انسانی شما چگونە است لطفأ نفرمائید در جمهوری دمکراتیک فدرال آذربایجان با حفظ هویت آنها جای خواهند گرفت چون کوردها نیز همین برنامە را برای شما تورکها دارند ولی راه حل انسانیتان چگونە است؟

نظر
نوشته شده توسط: جمال

ستاد بحران در فرودگاه یاسوج سقوط هواپیما را بە علت قرار گرفتن کوه در مکانی نا مناسب اعلام کرد

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آرایش نیروهای سیاسی بعد از جنبش دی
----------
جنبش دی به نیرو های سیاسی جامعه آرایش نوینی داد:
1- نیروی حکومت( اصول گرا- اصلاح طلب) : از نظر تئوری فاتحه اش خوانده شد. تنها از نظر نیروی عملی مطرح اند. اصلاح طلبان بیرون و داخل حکومت هنوز کمیت قابل توجهی را با خود دارند. خواست اینها

-« حکومت اسلامی دوم» است. با یک ملت و یک دولت. که حالت اول اش در معرض سرنگونی ست.

2- بقایای رژیم گذشته: به عنوان نیرو مطرح اند ولی تئوری سیاسی این جریان هم شکست خورده

-خواست اینان « سلطنت تشریفاتی و عملاً تبدیل آن به سلطنت استبدادی»ست. با یک ملت و یک دولت. یک بار سرنگون شده و دوباره سانس برگشت ندارد مگر اینکه خارجی تحمیل کند.

3- جمهوری خواهان ملی( جبهه ملی، مجاهدین، چپ های شونیست)
خواست اینان « جمهوری ملی با یک ملت و یک دولت) با ائتلافات سیاسی شانس شرکت در حکومت دارند.
4- جمهوری فدرال خواهان: ( بخشی از نیروهای راست،چپ،دموکرات) را باخود دارند. خواست اینان :
- جمهوری فدرال است. با ائتلافات سیاسی شانس شرکت در حکومت را دارند.
5- نیروهای چپ که حکومت شورایی یا جمهوری شورایی کارگری و سوسیالیستی میخواهند.
خواست حکومت سوسیالیستی در مرحله گذار از دیکتاتوری به دموکراسی مانند خواست جدایی خواهان، غیر عملی ست. به عنوان یک نیرو ی ضعیف در ائتلافات سیاسی شانس شرکت در حکومت را میتواند داشته باشد.
----
آنچه اکنون جریان دارد : تناقض و تفاوت بین سیاست سه جبهه است:
1-نیروی «جمهوری خواهان ملی »
2- نیروی « جمهوری خواهان فدرال»
3- نیروی جنبش جاری « عدالت خواهانه، ضد تبعیض، ضد دیکتاتوری»
هر یک از دو نیروی جمهوری خواه میخواهد رهبری جنبش را از آن خود سازد. در حالیکه جنبش جاری کاراکتر مستقل خود را دارد. با ضعف و قوت هایش.
---
-اما همه برای گذار از دیکتاتوری به حکومت جدید ( سکولار) عملا متحداند. میزان دموکراسی خواهی آنها « بین دیکتاتوری تا دموکراسی نسبی) درجات مختلفی دارد.
فعلا نیروی «جمهوری خواهان ملی » در صحنه بیشتر تلاش میکند. اما در عمق نیروی « جمهوری خواهان فدرال» قوی ست. متاسفانه این نیرو برای صف مستقل خود تلاش چشم گیری هنوز ندارد.

نتیجه:
------
-هیچ نیرویی نمی تواند برنامه خود را بدون دیگر نیروها یا اتئلاف با آنها پیاده کند. جامعه به ائتلافات نیاز دارد.
- مسئله رهبر کاریزماتیک حل شده و چنین چیزی نمی تواند بوجود آید. حداقل در شرایط نرمال و طبیعی.
- «چگونگی آینده »بستگی به شرکت گسترده ی نیروهای دموکرات ، عدالت خواه و ضد تبعیض جامعه در مبارزه دارد.
« بو میدان- بو شیطان».( این کوی و این میدان)
----
سیاست غیر عملی باطل یا تأیید شده در وضعیت کنونی :

1- سلطنت خواهی، جدایی طلبی، حکومت کارگری خواهی، حکومت اسلامی خواهی
سیاستهای غیر عملی جلوه میکنند.

منهم طرفدار از بین رفتن « استثمار انسان از انسانم». نه تنها در ایران حتی در جهان.
و مبارزه در این جهت را ضروری و وظیفه میدانم. اما در شرایط « موجود ایران و جهان» این کار غیر عملی و تحقق ناپذیر است.
در این شرایط تنها میتوان از « میزان اشتثمار کم کرد و بر بهبود زندگی افزود».

برای بیشتر از این لازم است جهان در کلیت خود تغییر یابد. که کار سده های آینده است.
نباید رئالیتت را ندیده گرفت و در دنیای خیال سیر نمود. زندگی بر اساس واقعیت جریان دارد، نه بر پایه آرزوهای من و شما. آرزوهای زیبا می توانند خیلی خیلی زیبا باشند - اما از آنجایی که میتوانند عملی نباشند، یا واقعاً تحقق ناپذیر باشند، در جرگه ی خیالات جای میگیرند. باید با حفظ آرزوهای زیبا به دنبال چیزی رفت که به میزان حداقل و نسبی« واقعی و قابل تحقق و در خدمت بهزیستی انسان است.» باید بین واقع گرایی و خیال گرایی، مرز « عملی» را در نظر گرفت.
« اولار-اولماز ی-قاتماق اولماز»

2- جمهوری فدرال خواهی عملی و تحقق پذیر می نماید
3- کشمکش بین « تمرکز گرایی و عدم تمرکز گرایی» به سود عدم تمرکز گرایی جریان دارد. و سیاست عدم تمرکز گرایی رئال و عملی ست.
---
4- سیاست های جنبش عدالت اجتماعی خواهی، رفع تبعیض خواهی، دموکراسی واقعی خواهی، سیاست های رئال، عملی، و قابل دفاع اند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نیروهای سیاسی و آذربایجان
------------------------------
-«"قبضه رهبری جنبش" ، رفراندوم، مجلس موسسان، قانون اساسی جدید که احتمال دارد قبل از کسب پیروزی تدوین کنند، استقرارحکومت جدید» گامهایی ست که پیش روان «قوم خواهان حکومت جدید با مقوله ملت» با متشکل کردن خود در داخل و خارج، در درون وبیرون حکومت ، پیش می برد جهت حاکمیت خود. با اقتصادی سرمایه داری. و اندکی دموکراسی برای کسب پیروزی.

- نیرو های دیگر ( زحمتکشان ، تبعیض دیدگان ، "برابری و آزادی" خواهان واقعی ) تا وقتی که با « تشکل و مبارزه و "سیاست خاص" خود» نتوانند گامهای مذکور را به سود خود تغییر دهند بازنده اند. همانطور که گفته ام « تعیین کنند توازون نیرو هاست». این توازون اکنون به سود حاکمیت « جریان یک ملت- یک دولت» است. چون « نیروهای دیگر» ضعیف اند. « فاقد تشکل و اتحاد و سیاست خاص خود اند.»

در سیاست عملاً همیشه برنده کسی ست که نیروی بیشتر ی دارد. متشکل تراست. و تئوری سیاسی واقع بینانه پیش می برد. ملیت های تحت ستم، استثمار شده گان ، برابری خواهان واقعی، فاقد « تشکل و تئوری خاص خود» هستند.
آنچه هست درنهایت برای حاکمیت « یک ملت-یک دولت» است. اگر بتوانند پیاده کنند. که شانس زیادی هم دارند.
ولی مشکل جامعه با حاکمیت جدید نیز حل نخواهد شد. مسیر مبارزه بسیار طولانی ست. خیلی خیلی هم طولانی.
------
سیاست درست کنار کشیدن، به من چه گفتن نیست. بلکه سیاست درست آن است که وارد این صحنه شد و هم« علیه حکومت حاکم» و هم برای «کسب سهم بیشتر در حکومت آینده» مانند مشروطیت مبارزه کرد. حتی اگر در نهایت کلاً بازنده هم باشیم.
سیاست درست ربطی به برندگی یا بازندگی ندارد. شکست و پیروزی را توازون نیروها تعیین میکند. سیاست درست تلاش برای احقاق «حقوق خود و حقوق عمومی» ست. هر چند با شکست همراه باشد.
----
راه آذربایجان « تشکیل جبهه متحد» است. قبلا مفصل نوشته ام. اما آذربایجان توان انجام این کار را ندارد. این است که سرنوشتس را نه خود بل دیگران دارند تعیین میکنند. اگر زیاد هم کنار بیایستد بدتر تعیین خواهند کرد.
« اؤزو یئخیلان-آغلاماز».
---
چرا آذربایجان توان فکری تشکیل جبهه متحد را ندارد؟
از زاویه « فلسفه سیاسی» نگاه میکنم:
آخه عزیزان من، با « تئوری های رسول زاده، ائلچی بئی، اردوغان گرایی و ترک گرایی « باکو-آنکارا ، و داوداوغلو» » و یا با گرایش به سیاست« استالین - لنین» در مسئله ستم ملی، یا با تحت تأثیر حرکات جدایی خواهانه جهانی و منطقه ای قرار گرفتن، با چهارچوب سیاست نئوکانها، و در نهایت اتخاذ « سیاست جدایی خواهی» که در شرایط حاضر کاملا « غیر عملی» و تفرقه انگیز، است، که نمیتوان به « اتخاذ یک سیاست کلی برای آذربایجان» در چهارچوبه یک « جبهه متحد» ، سیاسی-تشکیلاتی دست یافت.
این تئوریها در «فلسفه سیاسی-عملی» ، نه تنها نشانه بلوغ فکری نیست بل نشانه « پس رفت » و باعث خجالت و شرمندگی ماست. و به راستی « خجالت آور» است.
آنچه ضرورت دارد به جای این اندیشه های نادرست و اپسگرایانه نهاد در نوشته های زیر طرح شده است:
در مقالات
- ضرورت تشکیل جبهه ی متحد جنبش آذربایجان
http://iranglobal.info/comment/70022

-استراتژی - تاکتیک جنبش آذربایجان
http://www.iranglobal.info/node/11857

----
-سیاست درست و عملی در بعد « آذربایجان و عموم جامعه (ایران):

1-مبارزه برای تحقق « جمهوری فدرالیسم دموکراتیک - هم برای ایران و هم برای ملیت ها»

2- مبارزه برای تأمین عدالت اجتماعی-سیاسی-فرهنگی-اقتصادی برای زحمتکشان « یدی و فکری» در تمام جامعه. در حالت حداقلی: کاهش مقدار استثمار، ارتقاء سطح رفاه، ارتقاءرشد فرهنگی سیاسی و تشکیلانی زحمتکشان. و ارتقاء رشد میزان شرکت آنها در قدرت سیاسی.

3- مبارزه برای تحقق « آزادی و برابری حقوقی» حقیقی و واقعی در سطح کلی جامعه (ایران).
----
این سه راه مکمل همدیگر تمام مسئله نیست ولی کل حداقل مسئله در مرحله « گذار از دیکتاتوری به دموکراسی »ست.
شایسته نیست دونفروقت دیگران رابگیریم.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام - آقا جمال،برای چندمین باراست،که نام من را،اغلی می نویسی،این هم نشان ازمشکلات درونی شماست،این تورک اوغلی
رامن اسم مستعاربرای خودانتخاب کرده ام،درزمان انتخاب این نام درایران مردم تورک ازتورک خواندن خودبراثرتبلیغات فاشیستی ابا
داشتند،که خودراتورک بنامند،ولی اکنون اگربه اینستاگرام،وای بر،تلگرام ووو،سری بزنید،هزاران نفربرای خودنام تورک ،تورک اوغلی،تورک قیزی گذاشته اند،
اگرمن هم شماراجیمول نامیدم ناراحت نباشید،ولی همیشه بخاطرحفظ ادب مراعات شماراکرده ام. آقاجمال انسانها بخاطر کار،توسعه نیافتگی منطقه خود،بخاطر مشکلات جغرافبایی، بخاطرمشکلاتی که حکومت ها ایجادمیکنند،مجبوربه مهاجرت میشوند،همین سیاسیون ایرانی درخارج ،درآلمان،فرانسه،آمریکا،
کانادا،چه اقتصادی،چه اجتماعی میلیونهانفرمیباشند،انشالله که روزی شرایط مساعد،وباب میل آنهاگشته برآغوش خانواده خودبرگردند،
این هایادآوری بود،برای شما،

تا آنجاکه من یادم می آید،اززمان ملامصطفی که سران کوردها،
درعراق هوس جنگ بوصدام وعراق داشته اند،کوردها بصورت دسته جمعی وارد آزربایجان شدند،
اکنون نظر این است که این مهاجرت دادن ها به آزربایجان عمدی وسیاسی ازطرف کشورهای استعماری بود،
درآن زمان میتوانستند،این اکرادرابجای آزربایجان به ایلام، کرمانشاه ببرند،یابفرستند،
حال همان مهاجران را دچارجان آزربایجان کرده اند،نمک خورده ونمکدان می شکنند.من میگویم انشاالله به پیش بارزانی بروند،که با او وپدرش آمده بودند،
حالا متوجه شدید،که آقای لوایی دردش ازاین نمکدان شکستن هاچیست؟
هیچ میدانی،که سران خاین کورد،همانطورکه به آلت دست سران کشورهای غربی واسراییل گرفتارشده اند،کارشان بزرگترین خیانت را اول ازهمه به خودمردم بیچاره کوردمیکنند؟
هیچ میدانی که مافیای موادمخدر،کالا درمنطقه بدست سران وباندهای کوردهاصورت میگیرد؟
هیچ میدانی،که همین سران کورد،زن وبچه خودرا درآلمان گذاشته ومردم عادی راگوشت قربانی میکنند؟
هیچ میدانی،که درسوریه بزرگترین خیانت را همین رهبران بی شناسنامه کوردها،به بهارعربی کرده وازپشت به مبارزان خیانت
کردند؟
هیچ میدانی،که درتورکیه وایران آزادی نسبی به کوردهاداده شده،که درتورکیه بیش ازانتظاربود،ولی تروریست های طرفدار
پ ک ک ،آلمان، فرانسه،اسراییل بارهبران کوردها همه رابباددادند؟
خوب یک آزربایجانی این هارا می بیند،شماتوقع دارید ،سکوت کنند،یک اسراییل یا ارمنستان دیگردرسرزمینشان برپاشود؟
آقای لوایی ومن وهرتورک دیگر حقمان است،درمقابل زیاده خواهان نمکدان شکن واکنش نشان دهیم.
انشالله که قانع شده باشی ومقداری منطقی فکرکرده ازعناددست برداری.
نظر
نوشته شده توسط: جمال

سلام تورک اغلی من هم چیز زیادی نمیگویم فقط متأسفم برای کسانی کە در این سایت اعلام کردند کاش در تورکیە بودند و همراه گورگهای خاکستری دفاتر حزب رسمی کوردها در تورکیە را آتش میزدند جناب تورک اغلی بهتر است بە جای محکوم کردن دیگرانب یک آینە جلو خودتان بگذارید کە واقعأ چە هستید لطفأ پز روشنفکری و حقوق بشری از طرف شما پان اتراک ممنوع چون نخبگانتان اینجا بیان کردند اگر قدرت داشتند نمیگذاشتند هیچ کوردی در اورمیە با شلوار کوردی در خیابان و اماکن اورمیە حضور داشتە باشد همین

آذربایجانیان 5000 سال است ایرانی هستند
نوشته شده توسط: Anonymous

"" شیفت ژئوپلوتیک و باطلاق اندیشه ایران شهری "" دو ۲ خط لوله گاز، "" تاپی - از تورکمنستان تا هندوستان "" و "" کوریدور جنوبی، از آزربایجان تا اروپا "" تبدیل به مرکز شیفت قدرتی‌ شده اند که تفکر ایران شهری، هیچ جائی در آن ندارد، اروپا نیاز به کوریدور جنوبی دارد، و هند نیاز به تاپی، عربستان برای انزوای ایران از هر گونه فعالیت اقتصادی، به همراه امارات، پشت تاپی جبهه گرفته اند و "" فعالین جوان آزربایجان جنوبی "" به خوبی‌ از عهده قانع کردن عربستان / امارات برای حمایت از تاپی به جای حمایت از رژاوا، کوبانی، پ ک ک ، پژاک بر آمدند و "" بدین نحو، امنیت آزربایجان جنوبی را، تضمین کردند ""، در حالیکه تحولات سریع در حال تکمیل هستند و ترکیه در حال تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای ، هخا پرستان در تصور توهم فازری کردن ترکان آزربایجان، تسلیم نه تنها ژئوپلتیک، بلکه لجستیک خواهند شد.

کمک به لوایی
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر شماره حساب پای پال دارند . ایمیل مربوط به آن حساب را بدهید تا از طریق پای پال پرداخنت شود. مرسی

خودت رانشان دادی
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام - جمال جان خودت وتفکرت را نشان دادی،باخودت خوش باش،
دفعه اول نظرت را برداشتند،بازهم ذات خودرا نشان دادی،
هرچند که اکثر افراد دراین سایت شما راخوب میشناسند.
متاسفم برملتی که افرادی مثل تو طرف دارآنها توباشی.

تاریخ این تفکرشما دیگرخیلی وقت است گذشته شمامثل اینکه خوابید،
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام - دوستان دیگرزمان تفکرارتجاعی وعقب مانده تعیین کردن هویت وتاریخ نویسی برای دیگران گذشته است.
حرف هایی می زنید،که دورازشآن انسان امروزی است،
آقای افشار،من کاری ندارم که رئیس مجلس جمهوری آزربایجان چی گفته است،شایدهم دررابطه باقره باغ وتبریزچیزبی ربطی نگفته است،چون نه تنهاقره باغ بلکه کل ارمنستان بعلت هایی توسط کشورهای کریستین روس واوروپا ونیروهایی مثل شما خودپارس یادری دان ازمام وطن جداگشته است،واکنون سخت است،که آن راهمچون اسراییل ازچنگال دیگران خارج کرد.
آقای افشار،دراسلام شناسی مبحثی است،که میگوید،وقتی کسی خودرانشناسد،خدایش رانیزنخواهدشناخت،
بدترین شکل نطردادن، برای دیگران هویت وشناسنامه یا شجره نامه نویسی است،که شما این کارراکرده اید،
مردم آزربایجان ،فرزندانی دارد،که میتوانند،دربهترین دانشگاه هابابالاترین مدرک تدریس میکنند.شماکه هیچ.
اینکه یک ملت یا ملت جغرافیایی بخواهد،

درچهارچوب یک کشوربماند،یانه به ملت آن جغرافیا بستگی دارد.
درضمن ،آره والله همه آزربایجان له له میزنند،که بیایند،پشت سر
ایت الله جنتی یا خاتمی نمازجماعت بخوانند،یااینکه درصف متوهمان تاریخ دان های باستانگرا برای دنیا تمدنسازی کنند!
الان هم ما همگی فرزندانی درایران پرورش میدهیم که درآینده
تمدن عاریایی رابدنیا صادرخواهندکرد.
راستی شما یک کتاب خوانده اید؟
فرق جغرافیا وملت رابرایمان شرح دهید.
فرق پارس،فارس،پارس،دری را برایمان توضیح دهید،
بخاطراینکه نوشته ام دست قیچی نرود،ومراعات دیگردوستان را
کرده باشم،کوتاه نوشتم،والا لاقل مرزهای ایران وتوران،ایران قدیم،سلسله های حاکم برمنطقه،تاریخ مهاجرت هندی تبار،تورک،کورد،سلوکی ها،عرب هارا ازشمامیخواستم تاکمی سوادمان زیادشود.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب رضا عزیز، تهیه شماره حساب دیگر تا چند روز دیگر آماده می شود

نظر
نوشته شده توسط: جمال

بقیەی نوشتە ،،،،،،،،،،
کوبانی و برگزاری همه پرسی در اربیل صدا و مطالبات خود را به گوش جهانیان رساندند و خبرساز شدند و امروز با عفرین خبرساز شدند. کردها و نظام بین الملل موافق آنان برای تغییرات ژئوپلتیک بیش از امروز به فردا چشم دارند و در راه هدفی که تعریف کرده اند، صبورند. به باور برخی از صاحب نظران برخی از رهبران کرد حاضرند برای تحقق هدف ظهور کردستان مستقل یا اقلیم کردی دیگری در سوریه که همراه با تغییرات ژئوپلتیک و راهبردی خواهد بود، کردها قربانی داده و حتی بعضا بسترساز کشتار و سرکوب آنان شوند. این معادله، همان توری است که اردوغان ندانسته در آن گرفتار شده است. توجه داشته باشیم در جهان امروز ادامه سرکوب و کشتار و مظلومیت ناشی از آن، می تواند برای کردها مشروعیت مطالبات فراهم کند.

آذربایجانیان 5000 سال است ایرانی هستند
نوشته شده توسط: داریوش افشار

بسیار هم خوب و به جا بود. درود بر این مرد فرهیخته و شریف که حسابی در میان خود ترک پنداران تجزیه طلب، بلوا به راه انداخته است. ایرانیان آذری هزاران سال است که در این کشور زندگی می کنند و تنها زبان آنها امروزه ترکی آذری شده است و دگرش زبان نه کسی را فارس می کند و نه ترک. پارسیان ترک زبان امروز بر بخش های آذری نشین میهن، چون همیشه حکم صاحب خانه را دارند و هم تباران آن سوی ارس، حکم از مام میهن دورافتادگان را. این بحثی ملی و میهنی است و ارتباطی با رژیم خونریز ولایت فقیه ندارد. اگر قرار باشد کشوری تجزیه شود، آن جمهوری جعلی آذربایجان است که باید به ایران بپیوندد، به همان کشوری که روزی از آن جدا شده.

ترک با آذری دو تاست و ما آذری هستیم نه ترک.

نوشته شده توسط: Anonymous

نماینده سازمان ملل در عفرین هفته گذشته خبر از بکار بردن گاز سمی در عفرین از طرف آرتش آزاد سوریه داده بود که خبر گزاریها منتشر کرده بودند. اما همین نماینده اضافه کرده بود : آنهائیک چنین ادعائی را کرده بودند( کردها) اجازه نداده اند که این ادعا بوسیله کارشناسان بی طرف بر رسی شود.

نظر
نوشته شده توسط: جمال

صادق ملکی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: سقوط عفرین در نقطه نهایی، نه چاره‌ای برای رفع نگرانی امنیتی ترکیه و نه عامل برتری ژئوپلتیک این کشور خواهد شد. کردها و جهان امروز، کردها و جهان دیروزنیستند. سیاست‌های سرکوب کردها چه در داخل ترکیه چه خارج از مرزهای این کشور خود عامل پیروزی کردها خواهد بود.
دیپلماسی ایرانی:عفرین سقوط نکرده است اما می تواند در روزهای پیش رو سقوط کند. عفرین چه سقوط کند و چه نکند، کردها برنده نهایی معادلات و محاسبات اشتباه ترکیه خواهند بود.

پیش بینی سقوط سه ساعته عفرین توسط روزنامه ینی شفق، ارگان رسانه ای دولت حزب عدالت و توسعه علیرغم گذشت نزدیک به یک ماه از آغاز عملیات شاخه زیتون هنوز تحقق نیافته است، با این وجود سقوط احتمالی عفرین می تواند افتخاری بزرگ برای دومین ارتش ناتو و متحدین داعشی آن باشد؟!

آنکارا یا خواب است یا خود را به خواب زده است. به همراه ترکیه همه کشورهای دارای جمعیت کرد باید بدانند که عفرین سقوط هم بکند، باز کردها برنده اند.

سقوط عفرین در نقطه نهایی، نه چاره ای برای رفع نگرانی امنیتی ترکیه و نه عامل برتری ژئوپلتیک این کشور خواهد شد. کردها و جهان امروز، کردها و جهان دیروزنیستند. سیاست های سرکوب کردها چه در داخل ترکیه چه خارج از مرزهای این کشور خود عامل پیروزی کردها خواهد بود.

قبل از بحران سازی در سوریه، کردهای این کشور نه نشانی و نه نامی از خود در سوریه داشتند. بحران در سوریه در واقع بسترساز احیای هویت انکار شده آنان شد. اگر گفته شود کردهای سوری برنده ترین عنصر بازیگر معادلات سوریه هستند، سخنی به دور از واقع نخواهد بود.

ترکیه با رؤیای نوعثمانی گرایی و در تقابل با ایران و از دید خود جبران باخت ژئوپلتیک در عراق با رویکرد سلبی سوریه و عراق را ناامن کرد و علیرغم پیش بینی داود اوغلو، بشار اسد نه تنها دو ماهه سقوط نکرد، بلکه امروز اسد مانده و داوداوغلو رفته است. کاش هزینه ترکیه و حتی منطقه در محدوده رفتن داوود اوغلو می ماند اما اردوغان همچنان ناآرام است و اخیراً دولت خود را در تداوم دولت عثمانی اعلام کرده و اظهار داشته است که مناطق عملیاتی شاخه زیتون، صد سال پیش خاک آنان بوده که با اشک چشم از دست داده اند. این نوستالوژی می تواند ترکیه را از جغرافیای امروز نیز محروم کند همان گونه که یک قرن پیش ترک های جوان را از رؤیاهای احیای امپراتوری رو به افول عثمانی محروم کرد. اظهارات اردوغان به عنوان بالاترین مقام ترکیه افشاکننده عقبه ذهنی و نگاه آنکارا به سوریه و در نگاهی کلان تر، به خاورمیانه است.

سوریه به صحنه بازیی پیچیده، چند لایه، با اهداف مختلف و با کارگردانی بازی سازان متعدد در منطقه تبدیل شده است. منافع پایدار، اتحادهای ناپایداری را در سوریه سبب شده که محاسبات معادلات چندوجهی آن، خود عامل مهم تداوم بحران و آینده مبهم شده است. صلاح مسلم، متحد دیروز آنکارا، به دشمن امروز تبدیل شده و برای سر او ترکیه جایزه تعیین کرده است. داعش و کردها رنگ و صف عوض می کنند و همچنان بیش از آن که بازی ساز باشند، بازیگر نقش های تعیین شده می شوند.

اردوغان ناجی قدس، با نابودی زیرساخت های دفاعی سوریه امنیت را به تل آویو هدیه داده است تا خاکی نه از اسراییل برای مسلمانان بلکه از مسلمانان خاک و سهمی برای خود بگیرد. اما این خیال اوست. او وارد توری شده که خود نیز نه بازی ساز بلکه بازیگر نقش کارگردانان است. امروز امریکا، روسیه، اروپا و... در گزینه انتخاب میان ترکیه یا کردها، حتماً آنکارا را انتخاب خواهند کرد، اما این انتخاب امروز بوده و تمامی ماجرا نیست. بازی با کارت کرد جدی ترین بازیی خواهد بود که موضوع فلسطین را به حاشیه برده و همه منطقه و بیش از همه ترکیه را درگیر آن خواهد کرد. نگاه جهان به کردها همچون نگاه به اسرائیل نیست. کردها در سرزمین های متعلق به خود به دنبال مطالبات بوده و اسرائیلی ها در سرزمین های اشغالی به دنبال پذیرش خویش و تثبت اوضاع هستند. یکی جایگاه متجاوز و نامشروع دارد و دیگری در سرزمین خود و از منظری، مطالبات مشروع دارد. اگر ظهور اسراییل ها حاصل توطئه، تجاوز و عدم مشروعیت تلقی شود، ظهورکردها به عنوان یک عامل تغییرات ژئوپلتیک در جغرافیای متعلق به خویش در خاورمیانه (حتی به فرض پذیرش تحریکات فرامنطقه ای) صدور مجوز سرکوب مطالبات آنان را از منظر حقوقی سخت و پرچالش می کند.

ترک های جوان با زیاده خواهی و رؤیاهای خویش بسترساز سایکس- پیکو شدند و اردوغان نیز با رویکرد نوعثمانی گرایی خویش می تواند عامل ظهور خاورمیانه جدید با محوریت کردها و تغییرات ژئوپلتیک آن باشد. سقوط یا عدم سقوط عفرین چندان مهم نیست. دیروز کردها در جزره، دیاربکر،
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به پان ترک و حزب اللهی سایبری :
فاشیستهای پان آریایی،" ترکها" را ایرانی نمی دانند، و این هموطنان را به چشم بیگانه نگاه می کنند؛ لذا من در آن کامنت خود نوشتم: "ایرانی بودن حق ذاتی ترکهاست و تمامی خلق های ایرانی باید حقوقی یکسان داشته باشند".
از سویی دیگر ، به فاشیستهای پان ترک ،توصیه کردم از دامن زدن به بحث های ارتجاعی راسیستی خود داری کنند.
پان ترکها و طرفداران رژیم، چون خود ماهیتی وابسته و جیره خوار دارند، نمی توانند مستقل بودن دیگران را درک و هضم کنند. به عنوان مثال، هواداری اینجانب از سازمان مجاهدین، به معنای وابسته بودن و رابطه داشتن من با این سازمان نیست. شما میتوانی هوادار یک جریان سیاسی باشی بدون اینکه حتی کوچکترین رابطه ای با آنها داشته باشی.
در ضمن کما فی السابق " کافر همه را به کیش خود پندارد" سایبری های ساندیس خور رژیم که بابت انجام وظیفه در فضای اینترنت، ساعتی پول

می گیرند، فرافکنی کرده و با بی شرمی و وقاحت ، به مبارزین اتهام می زنند.
☆☆☆ به امید پیروزی خلق قهرمان ایران☆☆☆
نظر
نوشته شده توسط: جمال

جناب کیانوش توکلی من کی مسئلەی انسانی را با تصفیە حساب سیاسی قاطی کردم من برای محمد رضا لوائی آرزوی سلامتی و بهبودی کردم و در ضمن بهترین راه حل را برای تأمین امکانات مالی برای دوا و درمان پیشنهاد کردم مطمئنأ محمد رضا لوائی با کمال میل اگر کمکی دریافت کند از دولت باغچە لی و میت تورکیە بر کمکهای ارسالی از طرف مردم بیشتر ترجح میدهند

تکرار مکررات
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب فرخ و ملیحه محمدی واقعا چیزی برای گفتن نداشتند . غیر از سماجت بر نظرات شان که در تجربه با شکست مواجه بوده و تکرار حرفهای کهنه !!

جناب peerooz
نوشته شده توسط: Anonymous

دردوران صفویه وقاجاریه، اکثریت جمعیت ایران تورک بودند. ولی امروزه بیش از نصف جمعیت تورک ها مجبور به تغییر ملیت شده وفارس شده اند. درسال ۱۹۱۵ سه ملیون از جمعیت ده ملیونی ایران فارس برآورد شده اند. درهمان سال ها تبریز بزرگترین شهر ایران بود وبه عنوان مثال جمعیت خوی وشیراز برابر بوده اند. اگر وجه مشترکی پیدا میشود که همه ما را به هم پیوندمیدهد همان زنجیر های برده گی ما تورک ها در دست ملت حاکم است.اگر درزمان صفویه ایران مفهوم کشور شیعه در تقابل با عثمانی را عرضه می کرد ،امروزه ایران دقیقا معادل فارس میاشد ونیز معرفی میشود.اگربه عقیده شما ی فارس « در دنیای آشفته و پر معضل کنونی آنقدر گرفتاری وجود دارد که نزاع بین ترک و فارس و غیره و دمیدن بر این آتش و " مشت بر هم زدن" آخرین چیزی ست که ما به آن احتیاج داریم. » مهم ترین مسئله من تورک حیات وبقا ملت آزربایجان جنوبی می باشد.

نوشته شده توسط: peerooz

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه/ بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود/ تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج/ وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را.
گلستان سعدی, باب دوم در اخلاق درویشان

از قرن ها قبل تا دوران جمهوری اسلامی دراویش در خانقاه های خود با معدودی مرید به کار خود مشغول و گرچه "اهل مدرسه" چشم دیدن آنها را نداشتند معمولا - معمولا - مزاحم آنها نمیشدند. در دوران جمهوری اسلامی دراویش ظاهرا آخرین گروهی اند که در معرض تهاجم قرار گرفته و "غیر غریق" را هم میگیرند, ظاهرا آتش افروزان دیگری از این فرصت استفاده کرده و در سرزمین مذهب پرور ایران بر آتش نفاق میدمند و این مقالات شرح این ماجراست. تا آنجا که به ایران گلوبال مربوط است باید در پای تمام مقالات ذکر شود که محتویات مقاله انعکاس نظر نویسنده است و ربطی به مشی رسانه ندارد مگر آنکه سایت با

چنین نظری موافق باشد.

هجمهء نوظهور به شبکه جهانی خبر رسانی”دُرّ تی وی” از ناحیه “ایران گلوبال”!
http://iranglobal.info/node/64758
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب اسد صدیق ، پیغام تان به آقای لوایی رساندم و کامنت جمال را هم پاک کردم .منهم سخن شما را تایید می کنم مسایل انسانی را با تسویه حساب های سیاسی قاطی نکنید

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Soleymani عزیز، راه مبارزه ، در شرایط جامعه ما، برای رهایی از دیکتاتوری ، احقاق حقوق ، در گام اول به شکل نسبی و ابتدایی و حداقلی، پروسه ی بسیار پیچیده، پرپیچ وخم، و دشواری ست. اما « دونقوزدان بیر توک ده چکسن - قنیمت دیر». تا بتوان پیش رفت. شاید که گام به گام به همه حقوق خود دست یابیم.
مسایل « شکست دیکتاتوری و کسب حقوق»، مسایلی « عمومی» هستند. و به تنهایی امکان دست یابی به آنها ممکن نیست. و با کنار ایستادن هم نه دیکتاتوری رفع میشود و نه کسی حق دیگری را رعایت میکند. آنچه تعیین کننده است « شرکت در مبارزه عمومی و پیش بردن خواسته های " عام و خاص" است». هرکس به اندازه کارش میتواند نتیجه بگیرد-در صورت موفقیت. اکنون در گام اول عملاً مسئله شکست دیکتاتوری توسط خیزش دی در جامعه روی میز آمده است.

با حل این مشکل « راه» برای طرح مسایل دیگر گشوده میشود. در این گام همین قدر که« رفع تبعیضات و برابری حقوقی» مورد تأکید و پذیرش قرار گرفته عامل بسیار مثبتی ست.
در مبارزه نیرو تعیین کننده است. نه سخن. هرچه قدرتمند تر باشی بیشتر میتوانی حقوق خود را به دست بیاوری. بدون مبارزه و نیرو همه میخواهند دیگری را برده ی خود کنند. چه قدرت باشد و چه سرمایه. چه ملت باشد و چه دولت. چه خودی باشد و چه بیگانه. برای «کسب حقوق و زندگی انسانی»، " قدرت و فکر" دو عنصر ضروری هستند.
متأسفانه ، با اندوه بسیار، باید گفت: در شرایط حاضر آذربایجان فاقد هر دو عنصر است.
نوشته شده توسط: peerooz

جناب palandouz,
حساب بعضی افراد روشن است. که ظاهرا "عضو" "گروهک ها ئی" هستند که معلوم نیست - و یا معلوم است - که در این ۴۰ - ۳۰ سال مخارج زندگی و فعالیت های آنها از کجا تأمین میشده است مگر آنکه مانند "شاهزاده", مرحوم شاه بابا چنان ارثی برای آنها بجا گذارده باشد که بتواند پاسخ گوی این هزینه ها باشد.
منظور اینست که چنین افرادی که در اینجا "انجام وظیفه" و احتمالا کسب در آمدی مینمایند تا تخم نفاق بپراکنند نیز در ته دل قبول دارند که " ایرانی بودن حق ذاتی ترکها است" و زمانی که این گفته با فرمایش شما که "دردوران صفویه وقاجاریه، اکثریت جمعیت ایران تورک بودند" را کنار هم بگذاریم - با حذف زیاده خواهی ها - وجه مشترکی پیدا میشود که همه ما را به هم پیوندمیدهد و همان طور که بارها گفته ام اگر رضا شاه و اتا تورکی نبودند ما مانند قرن ها قبل از قرن گذشته, چنین مسائلی نداشتیم و دو

بار هم بخاطر تند روی مولانا از شما عذر خواهی کردم. بنظر من, در دنیای آشفته و پر معضل کنونی آنقدر گرفتاری وجود دارد که نزاع بین ترک و فارس و غیره و دمیدن بر این آتش و " مشت بر هم زدن" آخرین چیزی ست که ما به آن احتیاج داریم. "ایرانی [هم با] (فارس)" بودن یکی نیست, "آتش بجان شمع فتد کین بنا نهاد", که افتاد.
نوشته شده توسط: بهنام منصوری

تا ده سال پیش، اپوزیسیون برای اینکه بتواند مردم داخل کشور را با خود همراه کند، تلویزیون های متعدد با هزینه های هنگفتی را تاسیس می کرد و مجبور بود برای جذب مخاطبان خود، سطح علمی، تحلیلی و سیاسی بالایی از محتوا را برای ایشان آماده کند؛ اما در چند سال اخیر و پس از گسترش شبکه های اجتماعی تحت موبایل، هر گروه، شخص و چهره ای که خود را اپوزیسیون می نامید (بی آنکه کارنامه مبارزاتی و سیاسی داشته باشد) با تشکیل یک صفحه در این شبکه های اجتماعی، تریبونی رایگان برای خود دست و پا کرده و بدون در نظر گرفتن شعور مخاطب، به ارائه هر محتوایی می پرداخت.

جالب اینکه در این سیر ذکر شده، در هر مقطعی از زمان که مخاطب، تحلیلگر یا کارشناس سیاسی از محتوای ارائه شده از این صفحات افراد در شبکه های اجتماعی ایراد می گرفت، گردانندگان این صفحات با برچسب های «نیروهای ج.ا»، «عامل وزارت اطلاعات»، «عامل سپاه» و ... سعی در تخطئه و خواباندن صدای متفاوت یا مخالف بودند.
روز شنبه 21 بهمن ماه، مقاله ای با عنوان دراویش«رادیکال»؛ پشت پرده ری‌استارت و سیدمحمد حسینی در سایت ایران گلوبال منتشر شد، اما ساعتی بعد به دلایلی که بعدا مفصلا به آن پرداخته خواهد شد، از مدیریت محترم سایت در ایمیلی درخواست شد تا این مقاله را از روی سایت فعلا حذف نمایند. با این حال در طول چند ساعتی که این مطلب بروری سایت منتشر شد، گروهی از دراویش که در مقاله از احتمال ارتباط پشت پرده ایشان با ری استارت سخن گفته شده بود، با تنظیم یادداشت «هجمهء نوظهور به شبکه جهانی خبر رسانی”دُرّ تی وی” از ناحیه “ایران گلوبال”!» درباره این مقاله تحقیقی، به جای رد اتهام اصلی درباره ارتباط با ری استارت، صرفا به کلی گویی و سندخواهی تاکید می کنند و پیشاپیش برای فرار از روبرو شدن با حقیقت، بنده را وابسته به عوامل نیروهای امنیتی و اطلاعاتی معرفی می کنند.
لازم به ذکر است که مقاله ای که توسط اینجانب در رابطه با ارتباط برخی از دراویش و سید محمحد حسینی تنظیم شده است، صرفا یک مقاله تحقیقی است و حب و بغض سیاسی در تنظیم آن دخیل نمی باشد.
http://www.iranglobal.info/node/64862
نوشته شده توسط: بهنام منصوری

تا ده سال پیش، اپوزیسیون برای اینکه بتواند مردم داخل کشور را با خود همراه کند، تلویزیون های متعدد با هزینه های هنگفتی را تاسیس می کرد و مجبور بود برای جذب مخاطبان خود، سطح علمی، تحلیلی و سیاسی بالایی از محتوا را برای ایشان آماده کند؛ اما در چند سال اخیر و پس از گسترش شبکه های اجتماعی تحت موبایل، هر گروه، شخص و چهره ای که خود را اپوزیسیون می نامید (بی آنکه کارنامه مبارزاتی و سیاسی داشته باشد) با تشکیل یک صفحه در این شبکه های اجتماعی، تریبونی رایگان برای خود دست و پا کرده و بدون در نظر گرفتن شعور مخاطب، به ارائه هر محتوایی می پرداخت.

جالب اینکه در این سیر ذکر شده، در هر مقطعی از زمان که مخاطب، تحلیلگر یا کارشناس سیاسی از محتوای ارائه شده از این صفحات افراد در شبکه های اجتماعی ایراد می گرفت، گردانندگان این صفحات با برچسب های «نیروهای ج.ا»، «عامل وزارت اطلاعات»، «عامل سپاه» و ... سعی در تخطئه و خواباندن صدای متفاوت یا مخالف بودند.
روز شنبه 21 بهمن ماه، مقاله ای با عنوان دراویش«رادیکال»؛ پشت پرده ری‌استارت و سیدمحمد حسینی در سایت ایران گلوبال منتشر شد، اما ساعتی بعد به دلایلی که بعدا مفصلا به آن پرداخته خواهد شد، از مدیریت محترم سایت در ایمیلی درخواست شد تا این مقاله را از روی سایت فعلا حذف نمایند. با این حال در طول چند ساعتی که این مطلب بروری سایت منتشر شد، گروهی از دراویش که در مقاله از احتمال ارتباط پشت پرده ایشان با ری استارت سخن گفته شده بود، با تنظیم یادداشت «هجمهء نوظهور به شبکه جهانی خبر رسانی”دُرّ تی وی” از ناحیه “ایران گلوبال”!» درباره این مقاله تحقیقی، به جای رد اتهام اصلی درباره ارتباط با ری استارت، صرفا به کلی گویی و سندخواهی تاکید می کنند و پیشاپیش برای فرار از روبرو شدن با حقیقت، بنده را وابسته به عوامل نیروهای امنیتی و اطلاعاتی معرفی می کنند.
لازم به ذکر است که مقاله ای که توسط اینجانب در رابطه با ارتباط برخی از دراویش و سید محمحد حسینی تنظیم شده است، صرفا یک مقاله تحقیقی است و حب و بغض سیاسی در تنظیم آن دخیل نمی باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جمال این هم وحشی گری تروریستهای ی پ د در عفرین سوریه در اردیهشت سال 1395 بعد اشغال عفرین و گرداندن اجساد کشته های افراد آرتش آزاد در خیابانهای عفرین
https://www.google.de/search?q=%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%…
8%A7%D8%AF+%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4+%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8
%AF+%D8%
B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87+%D8%AF%D8%B1+%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C
%D9%86&source=lnms&tbm=isch&sa=X&ved=0ahUKEwjmnJnE3qzZAhWKZFAKHYPLBoUQ_AUICigB&biw
=1366&bih=644#imgrc=6amAxj7R_gWouM:

ترزا می: همانند آمریکا نگران فعالیت های بی ثبات کننده ایران هستیم
نوشته شده توسط: Anonymous

واقعیت این است که دولت اسرائیل عامل اصلی بی ثباتی در خاورمیانه میباشد . دولت یهود با داشتن صد ها بمب اتمی خطری بزرگ برای کشور های منطقه و کشو رما ایران میباشد و خطر اصلی همین بمب های اتمی است که از سوی دولت فرانسه به دولت یهود داده شده است و در باره انها اساسن سخنی گفته نمیشود . در برابر موشکهای اتمی دولت یهود موشکهای ایران خطری ایجاد نمیکند و بیشتر جنبه دفاعی دارد . هدف دولت یهود از ترور و اشوب و اغتشاش و ایجاد جنگ داخلی در کشور های منطقه تضمین و حفظ مرزهای دولت یهود میباشد . جنگ کنونی در سوریه به اراده و خاست دولت یهود و دولت امریکا میباشد . دولت انگلیس خود از پذیرش یهودان در جنگ دوم سر باز زد و در بوجود امدن دولت یهود و جنگ علیه عرب نقشی فعال داشت .

نظر
نوشته شده توسط: جمال

این هم از ارتش تورکیە آیا ببینید فرقی هست بین ارتش تورکیە و داعش
https://www.facebook.com/luigi.gomezgarcia/videos/1875488775856606/

peerooz -مشت بر هم می‌زدند از ابلهی/ پر بدند از جهل و, از دانش تهی
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پیروز ،از کدام ابلهی ووپرازجهل وتهی دانشی حرف میزنید ؟ من تورک از حق حیات ملت آزربایجان جنوبی دفاع میکنم ومجاهدخلقی شعار خلق قهرمان ایران سرمیدهد.و ایرانی (فارس) بودن راحق ذاتی ترکها ! میداند.ووعده حق تحصیل و آموزش به زبان مادری (در کنار زبانهای فارسی و انگلیسی) اعطاء خواهد شد را میدهد. زبان های بیگانه فارسی واردو وانگلیسی وغیره چه ربطی به من تورک دارند؟ مگرملت فارس وملل انگلسی زبان مجبور به تحصیل زبان تورکی هستند تا منهم زبان آنان یاد بگیرم .شعر نویسی ودیگران راابله وپر بدند از جهل و از دانش تهی نامیدن ،مسائل ملی من تورک راحل نخواهد کرد. شما وآن مجاهد خلق مسئله ملی ندارید واگرنمیخواهید ویا قادر به درک آن نیستید، لطفا بلبل زبانی وشعر خوانی نکرده نمک بر زخم ما نریزید.

نوشته شده توسط: Anonymous

با آرزوی سلامتی به آقای نوایی از اقدام ایرانگلوبال و جناب توکلی متشکرم که اطلاع رسانی کردند، اگر چگونگی ارسال پول با ارزان ترین و فوری ترین راه هم قید شود، بهتر و مفید تر خواهد بود. یحیایی

نظر
نوشته شده توسط: جمال

Anonymuos هکر های جهانی پشتیبانی خود را از مقاومت مردم عفرین اعلام کردند با هک کردن ١٠٠ ها سایت حکومتی تورکیە ،

https://www.facebook.com/Qandilpostcom/photos/a.1880936035264657.107374…

نظر
نوشته شده توسط: جمال

من هیچی نمیگویم فقط خودتان ببینید کە بعدأ آراز نگوید فیلم مربوط بە هند است ببینید چە با افتخار عمل میکنند .

https://www.facebook.com/itzik.levi.752/videos/1864187030321437/?notif_…

نوشته شده توسط: Anonymous

با آرزوی سلامتی و طول عمر برای جناب لوایی.
من بیاد نوشته ایشان در این سایت افتادم که 2-1 سال پیش اینجا نوشته بود که فارسها و ارامنه در امریکا او را تعقیب میگنند و آزار میدهند. بعد هم نوشت که دچار افسردگی و پریشانی است.
آنزمان ایشان حتی راسیستی و نژادگرایانه و تنفرآمیز ، مردم و خلقهای دیگر را متهم نمودند.
امید است که ایشان بعد از بهبودی دست از تنفر قومی نسبت به انسانهای غیرترک بردارند.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دوست گرامی رضا گرامی ، بایستی از آقای لوایی بخواهیم شماره PayPal را بدهند که از هر کجا جهان می شود به آن حساب واریز کرد، حتما این کار انجام خواهد شد

نوشته شده توسط: Anonymous

اولا این عکس چیزی را ثابت نمیکند
درثانی بفرض که این ادعا صحت داشته باشد جزء را به کل نباید تعمیم داد. خود این ادعا از بیغیرتی است

البته بنده منکر آن نیستم که متاسفانه در سالهای اخیر بی تدبیری کار را بر ملت سخت کرده
اما این دلسوزیها از جانب ملت ایران نیست . بلکه دلسوزیهای اشک تمساح دشمنان و معاندین است

ملت ایران با شرف و با غیرت است
سکس و تجاوز بیغیرتی در مهد تمدن اروپا را چرا نمی بینید

گرچه همین اندک هم در ایران شیعه بسیار زیاد است

اما تعمیم و تسری این از راه دلسوزی نیست

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام آ. ائلیار گوزلم؛
بله چنین است گرامی که می گویید. فاشیسم مذهبی ایکه در 4 دهه ی بیداد ولائی خود، هیچگاه به کارگرانِ ملت ها و مردم گرسنه و بجان آمده ی ما فرصت تشکل، بیداری اجتماعی، درک از دوست و دشمن، و دانش شناخت از ضرورت استقلال صف بندی طبقاتی نداد. و با استبدادِ آدمخواراش، خون به آسیاب ناسیونالیسم، فناتیسم و پانیسم بی معنی نژادگرایانه در جهان اسلام و ایران دمید. و میان مردم و ملت های تنگدست و ستمزده ی خاورمیانه و جهان دشمنی های رواج داد.

آیا باورِ بخودِ کلان طبقاتی و همزمان تعهد به پذیرش فرهنگِ رنگینی( نوعِ انسان) لااقل در میان مردمان کار، ستمدیگان، زحمتکشان و تنگدستان به عنوان" شهروندان برابر" راه خواهد یافت؟ آیا کارگران و لایه های میانی خانه خراب که در همه حال تابع بازارِ کار و قوانین بهره کشانه مزدبگیری می باشند، توانسته اند دریابند که این رژیم با صندوق رأی به زیرکشیدنی نیست؟

آیا مردم و ملت های ما هوشیاری لازم جهت تدارک استقلال مبارزاتی خود و فراهم سازی ابزارها و اهرم های همبستگی بسود حفظ منافع طبقاتی خود دارند و می توانند در برابر رژیم و لابی ها آگاهانه بایستند؟ آیا ملت های سرخورده و بجان آمده ی ما می دانند که هیچ ملتی به تنهائی نمی تواند از چنگال این فاشیسم رهائی یابد؟ (( به باورمن 7 دی این نشانه های بیداری، هوشباری و شناخت برجسته از منافع طبقاتی خود و توده ها را داشت و این پگاه شعور تاریخی ما بسوی فردای نان و آزادی ست.

کارگران بیکار و بی نان ما می دانند که نباید یکبار دیگر همچون گذشته ها فریب بخورند؛ حالا چه از کمین طیف رفرمیست و رفراندومی ها، چه با دام رفرماسیون مذهبی این و آن، و یا با کلک مسخره ی اتنیکِ قومی، و بدتر از همه در دام (( بی بنیه ی "نژاد"، گرفتارشویم. و کلاه گشادتر این شارلاتان ها را بر سر خود و مردمان مان بگذاریم.

ما به رژیم و لابی های آن برای همیشه نه می گوئیم. باسپاس منیم یولداشم
نوشته شده توسط: peerooz

مرغ کم حوصله را گو سر خود گیر و برو/ رحم آنکس که نهد دام چه خواهد بودن؟ حافظ, ۷۰۰ سال پیش.

در سال ۱۹۶۸, سربازان آمریکایی در قریه My Lai حدود ۵۰۰ زن و کودک و شیرخوار ویتنامی را بعد از تجاوز دسته جمعی به زن ها قتل عام کردند و از بیش از بیست نفر متهم, تنها یکی از آنها محکوم و سه سال و خرده ای به حبس خانگی محکوم شد. در نتیجه تحریم های عراق ۵۰۰,۰۰۰ کودک عراقی به علت کم بود غذا و دوا تلف شدند و وزیر خارجه امریکا ادعا کرد که ارتکاب به این جنایت ارزش منافع آنرا داشت. دو روز پیش ۱۷ دانش آموز, در دبیرستانی با گلوله اسلحه خود کار یک دانش آموز سابق در خون غلتیدند و آب از آب تکان نخورد. و این ۴۶۳ مین تیر اندازی مدرسه ای در بیست سال گذشته بود. سر خود گیر و برو.
https://www.counterpunch.org/2018/02/16/american-carnage/

فقط یک کمی دقت لازم است
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام - تحلیل های خوبی ازآقای ائلیار گذاشته میشود،
هرکسی درنظراتش نقصانی رانیز دارد،
مبارزات ناراضیان ایران درطیف های مختلف بشکلی بروزمیکند، هرکس دوست دارد،همفکران خودرا جمع و نظر وائده های گروه
خودراپیش ببرد،
این 15 نفر نیزآنچه بنظراشان پسندیده بوده بیان داشته اند.
چون شکل دیگری را نه دوست دارند ونه شاید روا بدانند،که مطرح شود.
دررفراندوم اگرخداهم ناظران خودرابگذارد،بازتقلب اتفاق خواهد افتاد،یا ناظران سازمان ملل مصلحت کشورهای غربی رادرنظرخواهندداشت،
تفکروفرهنگ صدساله باعث خواهد شد،نافذان سیاسی
وفرهنگی،نگذارند، رفراندومی سالم برگذارشود،
خلاصه مطلب،درحال حاضر ما بامعضل انتخاب نوع سیستم مواجه ایم.تفکرچپ ها نیزهنوز به روزنشده است.
راه چیست؟
ما ازدیگردنیا نیامده ایم،یا درزمان عهدعتیق وبدوی زندگی نمی کنیم،دردنیایی هستیم که عقلای کشورهای مترقی وپیشرفته تجربه کرده و ساختمان مدرن را

درکشوهایی مثل سوئد،کانادا،آمریکا،فرانسه ،لوکزانبورگ، سوییس،استرالیا،حتی روسیه جدید ایجادکرده اند،
ماچراباید دنبال نام وشکل باشیم ؟من نمی دانم،دریک کشورچندملیتی وچندزبانی وچندگونه گی زبانی وجغرافیایی این چه حرفی است که دررفراندوم مردم عوام یا چند قبیله ایی بخواهد نام ونوع حکومت را مشخص کند،
مگر این همه کشورهای مدرن برای ما نمی تواند نمونه باشد؟
جمهوری فدرال دموکراتیک بهترین گزینه راگذاشته دنبال نخودسیاه مردم عوام رفتن یک سهویی همچون آمدن خمینی خواهد بود.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

- نظام حاکم در ایران یک نظام فاشیستی ست. نظام فاشیستی را نمی توان به رأی گذاشت. آن را باید با زور به زباله دان انداخت. رفراندوم در «این خصوص» سخن بی جایی ست.

تلاش برای رهبری جنبش
نوشته شده توسط: Anonymous

برای اقای توکلی . سانسور نطرات مخالف راه را برای نظرات افرادی مانند رجوی و جریان تجزیه طلب ترک کرد و عرب باز میکند . سازمان مجاهدین جریانی فاسد است که هدفی جز ایجاد استبداد دینی دیگری در پرچم خود ندارد .
افراد وابسته به سازمان مجاهدین مانند بامدادن و کردی بنام جمال از اشوبگران هستند و به هوش باشید .

نوشته شده توسط: peerooz

"دردوران صفویه وقاجاریه ،اکثریت جمعیت ایران تورک بودند ومزخرفات آریاگری وتورک ستیزی ایده لوژی حاکم نبوده اند". palandouz.
"سابقه ی حضور هموطنان شریف ترک ما در ایران طولانی است، لذا ایرانی بودن حق ذاتی ترکها است. تمامی خلق های ایرانباهم برابر هستند و باید حقوقی یکسان و برابر داشته باشند.". بهمن موحدی(بامدادان).

"منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را. مولوی.
چار کس را داد مردی یک درم/ آن یکی گفت این بانگوری دهم
آن یکی دیگر عرب بد, گفت لا/ من عنب خواهم نه انگور, ای دغا
آن یکی ترکی بد و گفت این بنم/ من نمی‌خواهم عنب, خواهم ازم
آن یکی رومی بگفت این قیل/ را ترک کن, خواهیم استافیل را
[با عرض معذرت]
در تنازع آن نفر جنگی شدند/ که ز سر نامها غافل بدند
مشت بر هم می‌زدند از ابلهی/ پر بدند از جهل و, از دانش تهی

صاحب سری عزیزی, صد زبان/ گر بدی آنجا, بدادی صلحشان
پس بگفتی او که من زین یک درم/ آرزوی جمله‌تان را می‌دهم
چونک بسپارید دل را بی دغل/ این درمتان می‌کند چندین عمل
یک درمتان می‌شود چار المراد/ چار دشمن می‌شود یک ز اتحاد".
با عرض معذرت مجدد.
کمترحکم صادرکن،
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام - جناب موحدی بامدادان،اگرمیتوانی مقداری کمترحکم صادرکن،
این حکم صادرکردن ها من رایاد دوران خانخانی می اندازد،
تفکرات مجاهدین خلق رامیتوان به سه دوره تقسیم کرد،
البته این تقسیم بندی ها دلیل برتایید،یا ردآن نیست،چون این خود
زمان بیشتری برای تحقیق وعملکردآن سازمان رامیخواهد،
1.دوران قبل ازانقلاب،که زمان خیزش و شهامت وعمل سازمان است،دراین دوران فرزندبرومند آزربایجان حنیف نژادآنرا سازماندهی ،وراه انداخت،
2.دروان همکاری باخمینی پس ازانقلاب که رجوی خود ومیلیشای زیرمجموعه رادراختیار حکومت گذاشت،
3.دوران پس ازقهرکه درزمان بنی صدر استارتش زده شد،وتاکنون ادامه دارد،دراین دوران نیز،افت وخیزهای زیادی داشته که اینجاجای بحث آن نیست،
1.کشته دادن هنرنیست، فقط حرکتی کور ونیروهارا باسیاست وتشخیص نادرست خود وبادستان خودنابود کردن است،
هنرآن است که باکمترین آسیب بهترین امتیازرا کسب کنی،
2.سکوت

درمقابل حق کشی هاودنبال حرکت های غلط حکومت افتادن نیزمثل حزب توده وسامان فداییان اکثریت فدایی هانیزدر طی این
دوران یک نوع خیانت است،
3.آلترناتیو ورهبری حق نیرویی است که بالاترین تاثیررابرآگاهی وحرکت مردم گذاشته ومیتواندمنطقی،عقلی ،علمی مردم رامدیریت کند،
4.انقلاب کردن دردی رادرمان نمی کند،فشارهای آگاهانه میتواندهردولتی را خودبخودایزوله ومحو ومجبوربه اصلاحات اساسی کند،
5.نیروی بیخودی وغیرعلمی ومنطقی مصرف کردن دردی رادرمان نخواهدکرد.جریان آن چهورنفری میشودکه لوله کارمیگذاشتند،وقت تعریف ندارم،درزمان دیگراین برای شماخواهم نوشت.
به بهمن موحدی(بامدادان)
نوشته شده توسط: Anonymous

من مجاهدین خلق رابهتر ازرژیم آخوندی نمی دانم. رجوی ومریم وطرفدارانشان دردروغگوئی و قساوت وجنایات بیشمارونیزترک ستیزی دست کمی ازرقبایشان ندارند.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به palandouz :
نژاد پرستی هرگز در ایران جایی ندارد. این بحث های ارتجاعی راسیستی را تمام کنید. سابقه ی حضور هموطنان شریف ترک ما در ایران طولانی است، لذا ایرانی بودن حق ذاتی ترکها است. تمامی خلق های ایران باهم برابر هستند و باید حقوقی یکسان و برابر داشته باشند.
در ایران آزاد و بدون آخوند فردا نیز، خبری از پان آریایی بازی و پان ترک بازی نخواهد بود؛ و مباحثی مثل جدایی طلبی (تحت عنوان حق تعیین سرنوشت) و فدرالیسم ارتجاعی ملی (که همان خان و خان بازی و دیوار کشی های نژادی و قومی است) به هیچ عنوان قابل طرح و مذاکره نخواهد بود.
پس از سرنگونی رژیم ، به خلق های ایران ،حق خود گردانی(فدرالیسم مدرن، نه فدرالیسم ارتجاعی ملی) و حق تحصیل و آموزش به زبان مادری (در کنار زبانهای فارسی و انگلیسی) اعطاء خواهد شد.
☆☆☆ به امید پیروزی خلق قهرمان ایران ☆☆☆

"رهبری جنبش"
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

رهبری جنبش انقلابی مردم را باید جریانی در دست گیرد که بیشترین هزینه را در راه آزادی مردم ایران پرداخته کرده باشد و همچنین وجهه ی بین المللی داشته باشد. " سازمان مجاهدین خلق ایران" هر دوی این ویژگی را دارد. در پراتیک مبارزاتی نیز در این 40 سال، هیچ جریانی به گرد پای مجاهدین نیز نمی رسد.
باری، کدام انقلاب و جنبش موفق و رهایی بخشی بوده که بدون تاریخچه ی مقاومت و رهبری پیش رفته و پیروز شده باشد، برخلاف واقعیت های سرسخت اجتماعی ، رهبری که یک شبه شکل بگیرد، صد البته هم دستاوردهایش اگر هم دستاوردی داشته باشد، یک شبه از بین می رود. اگر فرضا شخصی و جریانی این توانایی را دارد که بتواند جدا از سازمان مجاهدین خلق ایران، رهبری سرنگونی رژیم را عملی کند، کسی مانع آن نیروی فرضی نیست ولی واقعیتهای سرسخت حاکم بر یک انقلاب را نمی توان با ایده آلهای ذهنی پیش برد.
☆☆☆ به امید پیروزی خلق قهرمان ایران ☆☆☆

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

خط رفراندوم در تهران توسط یکی از کثیف ترین و جنایتکارترین اصلاح طلبان یعنی " تاج زاده" تدوین شده و به آخوند کدیور و به بنیان گذار سپاه پاسداران ضدخلقی محسن سازگارا و به دوست صمیمی او یعنی محسن مخملباف(کارگردان فیلم کثیف بایکوت) ابلاغ گردیده است.
در حالی که مردم جان به لب رسیده ایران ، شعار مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر خامنه ای را سر می دهند، در حالی که توده های میلیونی ملت عزم بر درهم پیچیدن طومار آخوندی کرده اند و در حالی که سردمداران رژیم خود به روز شماری سرنگونی مشغولند، عده ای از اصلاح طلبان برون مرزی در اتحاد با لابی های رژیم، اقدام به نشر بیانیه ای کرده اند و ضمن برشمردن شمه ای از جنایات 40 ساله ی رژیم که عده ای از همین امضاء کنندگان در آن جنایات دخیل و سهیم بوده اند، خواهان رفراندوم تحت نظر سازمان ملل شده اند.
در زمانه ای که رژیم در آستانه ی سقوط قرار گرفته ، طرح مسئله ی انحرافی

رفراندوم ، خود فرجه ای بزرگ و طلایی برای آخوندها، و راهبند و سدمخربی برای جوانان انقلابی و مصممی است که هیچ نقشه ی مسیری به جز سرنگونی را در دستور کار خود ندارند.
بر فرض محال، حتی اگر رفراندومی هم بر گزار شود و بر سر هر صندوق رای، یک نماینده سازمان ملل هم ناظر باشد، باز آخوندها و پاسداران با هزار جور پدر سوخته بازی ،رژیم کثافت شان را پیروز میدان می کنند.
بحث برگزاری رفراندوم، با وجود رژیم آخوندی، بسیار مضحکانه و ابلهانه است
"برقرار باد جمهوری دمکراتیک مردم ایران"
☆☆☆ به امید پیروزی خلق قهرمان ایران☆☆☆
.

آذربایجانیان 5000 سال است ایرانی هستند
نوشته شده توسط: Anonymous

اکثراهالی آزربایجان شمالی شناخت درستی از ایران وموقعیت تورک ها وآزربایجان جنوبی ندارند.ایران کشوری ۵۰۰ساله مباشد ونه ۵۰۰۰هزارساله واگررشدعثمانی وسقوط قسطنطنیه درسال 1453وانقلاب اکتبر روسیه 1917 بوقوع نمیپیوست، کشورهای طبرستان وگیلان وعربستان وآزربایجان وتورکمن صحرا و....در نقشه سیاسی دنیا پدیدارمیشدند.آنچه که بایستی مورد توجه قراربگیرد،مفهوم ترم ها درزمان های مختلف میباشد.دردوران صفویه وقاجاریه ،اکثریت جمعیت ایران تورک بودند ومزخرفات آریاگری وتورک ستیزی ایده لوژی حاکم نبوده اند.اگرستارخانی ازایران سخن میگوید٬منظورودرک وی بامحتوای امروزین اززمین تاآسمان متفاوت میباشد.