Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

پاسخ امید دانا به کیانوش توکلی در باره جاسوسی و ستون پنجم
نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

نه کیانوش عزیز
حذف نکن. بنده ابایی از توهین های این نادان مامور و معذور ندارم. هرگز حذف نکنید. این چندمین بار است که این ابله نادان توهین می کند. ما چیز دیگری از جمهوری اسلامی انتظار نداریم. این پادو مفلوک فقط یک مامور معذور است و بس!

نوشته شده توسط: peerooz

تصحیح,
در کامنت قبلی باید میگفتم "...تحمل عجیب جناب کیانوش در بر خورد با توهین ها" بود چون صفحات به نحو چشم گیری "تمیز" شده اند و اگر پیشنهادات جناب بهنام مورد توجه قرار گیرد روش جدید به نظر من مطلوب خواهد بود.

نوشته شده توسط: peerooz

مشکل اصلی دیگر همان تحمل عجیب جناب کیانوش در بر خورد با توهین هاست به حدی که "نیکی پیر مغان بین, که چو ما بد مستان, هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود". اگر ایشان با قاطعیت و بدون استثناء با یکی دو و یا سه تخلف جواز عبور افراد را برای مدتی باطل کنند بقیه هم حساب کار خود را خواهند کرد.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای دوشوکی گرامی،
نمی‌خواهم درباره چند و چون کامنت‌ها و یا سیاست کامنت‌نویسی ایرانگلوبال چیزی بنویسم و تنها قصد دارم چند توضیح فنی بدهم.
در حال حاضر در ایرانگلوبال 3 نوع کامنت وجود دارد:
1- کامنت کاربرانی که حساب کاربری سایت را دارند. این اشخاص می‌توانند زیر همه مطالب و از جمله در "صفحه شما" کامنت بنویسند. کامنت‌های این اشخاص بطور مستقیم در سایت منتشر می‌شوند. مسؤل کامنت‌ها و آقای توکلی امکان بررسی و عدم انتشار آنها را دارند.
2- کامنت‌های فیسبوکی. کسانی که حساب فیسبوک دارند، می‌توانند در زیر همه مطالب کامنت بنویسند. این کامنت‌ها برخلاف آنچه که نوشته‌اید، برای همه قابل مشاهده است. اگر شما آنها را نمی‌بینید، مربوط به تنظیمات مرورگر شما می‌شود. می‌توانید مرورگر خود را طوری تنظیم کنید که بتوانید آنها را نیز مشاهده کنید. مسؤل کامنت‌ها و آقای توکلی امکان بررسی و عدم انتشار آنها را دارند.
3- کامنت‌های کاربران بدون حساب کاربری. این کامنت‌نویسان تنها می‌توانند در "صفحه شما" کامنت بنویسند. کامنت‌های آنها دو زمانه است. به این معنی که پس از نوشتن باید توسط مسؤل کامنت‌ها بررسی و منتشر شود.
اگر این اشخاص بخواهند در رابطه با مقاله بخصوصی نظر خود را بنویسند، این امکان را دارند که عنوان مقاله را قید کنند. در این صورت، مسؤل کامنت‌ها می‌تواند با دو کلیک، آنها را به زیر مقاله مربوطه منتقل کند.
"صفحه شما" در حقیقت گونی کامنت‌هاست. چه کامنت‌هایی که در این صفحه نوشته شده باشند و چه کامنت‌هایی که در زیر مطالب گوناگون نوشته شده باشند، در این گونی جمع می‌شوند. حسنش هم این است که خوانندگان می‌توانند با مراجعه به این صفحه مشاهده کنند که در زیر کدام مطلب، چه کامنت‌هایی نوشته شده است.
اگر دقت کنید، در این صفحه، در زیر هر کامنتی، نام مقاله یا مطلبی که کامنت در آن نوشته شده، قابل مشاهده است. بنابراین اگر کامنتی زیر مقاله شما نوشته شده باشد، نام مقاله را در زیر آن کامنت می‌بینید و اگر کاربر بدون حساب کاربری نظر خود را درباره مقاله شما نوشته باشد و عنوان مقاله را قید کرده باشد و مسؤل کامنت‌ها به خود زحمت بدهد و با دو کلیک، آن را به زیر مقاله شما منتقل کرده باشد، علاوه بر "صفحه شما"، در زیر مقاله شما هم دیده خواهد شد. (اینجا چند اگر وجود دارد که امیدوارم همه برآورده شود).
در پایان تذکر درستی داده بودید و آن اینکه توضیحی در صفحه "درباره ما" داده شده است که باید در "صفحه شما" هم درج می‌شد.
من این توضیح را به "صفحه شما" اضافه کردم و تصور می‌کنم که آقای توکلی هم مخالفتی با آن نداشته باشند.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دوشوکی جان ، با عرض معذرت که در این ویدو مورد اهانت قرار گرفته آید ، یکی از دوستان این مطلب را درج کرد، اگر مایل نیستید می تونم حد فش کنم، وگرنه قصد داشتم طی کامنتی پاسخ بنویسم

درخواست جدی از مسئولین ایران گلوبال (آوار دیدگاهها در لینکدونی "صفحه شما")
نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

بهر حال کیانوش عزیز
یکی از مشکلات جر و بحث و توهین و اتهام پراکنی و غیره در گذشته به فعالیت شبانه روزی شاخه سایبری "گرگ های خاکستری" مربوط می شد. این گروه مدتی است که ظاهرا از فعالیت در ایران گلوبال دست کشیده اند. در نتیجه بخش وسیعی از آن مشکل حل شده است و ایران گلوبال می تواند به سیاق سابق خودش برگردد.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب کیانوش, کسی که " اصلاً صفحه شما را نمی خواند و اصلاً هم برایش کامنتها مهم نیست و علاقه ای هم به درگیر شدن در بحثهای فوروم ایران گلوبال ندارد" و " 4 سال از خیر کل سایت گذشته است" و ناگهان بعد از ۴ سال با چتر نجات در سایت فرود آمده است حق اظهار نظر در باره کامنت نویسی را ندارد. ایشان همان بهتر به "مجله آی پی سی" بروند و اگر زمانی مایل به خواندن نظرات گردیدند با استخدام "بلد محل" راه خود را در آن جنگل مولا بیابند.
اگر ایران گلوبال با مقدورات بسیار محدود خود قادر به انجام چنین خواهش هاست با تمام وجود خیر پیش و گرنه "خرابات است و ساقی ..؟ و جام می در دست - اگر میگیری اش بستان و گرنه خوش روان بگذر" Ya can't please everyone, so ya got to please yourself.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دوشوكي گرامي أين پيشتهاد من نبود بلكه يكي إز دوستان نويسنده بود مع لا أميل برايم إرسال كرده بود

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

يكي ديگر إز نويسندگان چنين نوشت:"سلام
هدف از انتقاد از سیستم سابق کامنت گزاری تنها توهین به افراد نبود بلکه ادبیات آن عشیره ای و سطح فکری سایت را سخت پائین میکشید. ادبیات رایج در یک سایت یکی از مهم ترین جنبه های نفوذ آن در دل خواننده است.پس مسئله این نبوده و نیست که مسئولیتش با خود گوینده! پس مسئولیت سایت در باز تولید آن چه میشود؟
بنطرم سیستم سابق بهتر است به شرط یک کنترل کامل و حذف هر آنچه سایت را بی اعتبار میکند. کسی حق نوشتن ایران را با ع ندارد. به احساسات ملی یا قومی نباید توهین شود . سایت به طرف بالا بردن فکر نقد گری برود. دانش عرضه کند. دشمن دانا به از نادان دوست. دشمن دانا بلندت میکند بر زمینت میزند نادان دوست!
فکر کنم به حرف بعضی دشمنان هم گوش سپردن وقتی نیت درست و میل به رشد در میان باشد، مایه آموختن است.
همین ویدئو اخیر هشداری ست که آیا واقعا آنها که خود .....

سلام
هدف از انتقاد از سیستم سابق کامنت گزاری تنها توهین به افراد نبود بلکه ادبیات آن عشیره ای و سطح فکری سایت را سخت پائین میکشید. ادبیات رایج در یک سایت یکی از مهم ترین جنبه های نفوذ آن در دل خواننده است.پس مسئله این نبوده و نیست که مسئولیتش با خود گوینده! پس مسئولیت سایت در باز تولید آن چه میشود؟
بنطرم سیستم سابق بهتر است به شرط یک کنترل کامل و حذف هر آنچه سایت را بی اعتبار میکند. کسی حق نوشتن ایران را با ع ندارد. به احساسات ملی یا قومی نباید توهین شود . سایت به طرف بالا بردن فکر نقد گری برود. دانش عرضه کند. دشمن دانا به از نادان دوست. دشمن دانا بلندت میکند بر زمینت میزند نادان دوست!
فکر کنم به حرف بعضی دشمنان هم گوش سپردن وقتی نیت درست و میل به رشد در میان باشد، مایه آموختن است.
همین ویدئو اخیر هشداری ست که آیا واقعا آنها که خود را اپوزیسیون می نامند، از رشد فکری و روحی بالاتری نسبت به حکومتنیان برخوردارند؟ جای تردید دارد.

در ضمن حرف پیروز خطاب به شما را تائید و تاکید میکنم، سایت را به آنچه محصول تجربه خودتان از زندگی سیاسی است اداره کنید بی بیم از شماتت دیگران. من احساس میکنم شما حرف دل خودتان را در مورد سیاست نمی زنید. باید اینکار را با تهور تمام انجام دهید، اینست که به سایت قدرت میدهد.
تا بعد
نوشته شده توسط: peerooz

جناب ائلیار,
کسرائی فاقد دو "آنتن" بود یکی آنتن "دید بیست در بیست" گذشت زمان و دیگری آنتن دو زبانی بودن, مانند احتمالا نیمی از جمعیت ایران. اکنون که تا حدودی گرد وخاک نشسته است میدانیم آنچه بنام کمونیسم اجرا شد یکی از صد ها "ورژن" آن مرام بود که خودش هم ممکن است چیزی درست و ایدآلی نباشد اما هدف او درست بود و خیلی ها مسیر و هدف را یکی دانستند و بعد با باز نگری به خطای خود پی بردند؛ ولی ایشان به احتمال زیاد انترناسیونالیست بودند که شاید تا حدودی جبران ملی گرایی او را بنماید. در مورد دوم اگر کسرائی ترک, کرد, بلوچ و یا عرب بود احتمالا دید متفاوتی میداشت, همانطور که با گذشت زمان و ارتباطات بهتر بسیاری بر این نقص آگاهی یافته اند. . به هر حال همانطور که فرمودید ما چون نباید حافظ و مولوی را به خاطر مذهبشان تقبیح کنیم کسرائی را نمیتوان بخاطر مسلک آن زمان او تقبیح نمود.

شاملو اما مطلب دیگری ست و من به علت اینکه جز آنچه در نشریات خوانده ام چیز دیگر در باره زندگی این دو نمیدانم نمیتوانم قضاوت بنمایم. گمان من اینست که شاملو بر عکس کسرائی بیشتر یک شاعر بود تا "حزبی و مسلکی" و بعلاوه تفاوت شخصیت آنها نیز در نحوه زندگی آنها منعکس است به ویژه در ازدواج آنها که شاملو پس از ازدواج با همسر سوم خود ظاهرا تغییر بسیار کرد و کسرائی تا پایان عمر پابر جا ماند و احتمالا مقایسه این دو تا حدودی میتواند قیاس مع‌الفارق باشد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کیاجان ممنون از توضیح شما.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه:
« ملی گرایی یکسو نگر » نابرابری زاست. نقض حقوق دیگری را در بردارد. به برتر بینی راه میبرد.
آن بازتاب تبعیض است. یعنی تبعیض گرایی خود آگاهانه یا ناخودآگانه است.
اما برابر حقوق دیدن «همه فرهنگ های ملی»، و «جهان شمول دیدن ارزشهای انسانی آنها» ، پرداختن به این دستاوردهای بشری، چون گلهای الوان از گلستان معنوی بشریت، ما را به انسانگرایی عینی نگر و «ملی گرایی برابر حقوق» رهنمون میشود. اینجا دیگر « ملی گرایی » ماهیت خود را از دست داده رنگ میبازد و تبدیل به « بخشی از انسان گرایی واقع بینانه ی بشری» میشود که تعلق به جهان و بشریت دارد.

دوست دارم « من» خود را ، بشناسم، پویا کنم، حقوق اش را خفظ نمایم ، که جزئئ از « ما»-ی بشریت، ببینم اش. و شایسته ی «ما »ی انسانی باشد.

پاسخ امید دانا به کیانوش توکلی در باره جاسوسی و ستون پنجم
نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

جناب توکلی
دریغا از اینکه باز این لاشی بی مقدار و فرومایه مزدور معذور را در ایران گلوبال به نمایش گذاشتی تا مثل سگ عو عو کند و طینت زشت خفاش گونه و سرسپرده خود را عریان بنماید. غافل از اینکه آب دریا هرگز با پوز یک سگ هار بی عار ء بیمار و ***** خدشه بردار نشود. ولی قرار بود که لاشه این سگ هار را برای همیشه به خاک بسپاری تا بوی تفعن آن فراگیر نشود. اما نشد آنچه که گفتیم باید بشود. در جواب پارس کردن این موجود بی مقدار شعر مولانا را در اینجا می آورم.

مه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسی بر طینت خود می‌تند
چون تو خفاشان بسی بینند خواب
کاین جهان ماند یتیم از آفتاب
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منطمس
حکم بر ظاهر اگر هم می‌کنی
چیست ظاهرتر بگو زین روشنی
شمع حق را پف کنی تو ای عجوز
هم تو سوزی هم سرت ای گنده‌پوز
در شب مهتاب مه را بر سماک
از سگان و عوعو وی چه باک
سگ وظیفه

سگ وظیفه خود به جا می آورد
مه وظیفه خود به رخ می گسترد
درخواست جدی از مسئولین ایران گلوبال (آوار دیدگاهها در لینکدونی "صفحه شما")
نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

کیانوش عزیز
این پیشنهاد شما که مطالب را فقط کرونولوژیک نشان ندهد، بلکه بر مبنای موضوعی هم دسته بندی یعنی سورت (طبقه بندی یا دسته بندی) کند؛ می تواند پیشنهاد خیلی خوب و راهگشایی باشد.

سجاد رشیدی توسط نیروهای اطلاعات کشته شد
نوشته شده توسط: آتوسا نجف لوی

درود
خبر از سازمان حمایت از آزادی زندان سیاسی می باشد.
با احترام

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

منبع فیس بوک پسرزنده یاد سیاوش کسرایی بود که برای خانم آتوسا ارسال کرده بودم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

peerooz گرامی،
1-یاوه گویان را «نقاد» ننوشته ام، « بدگویان» گفته ام.
2- نوشته ام معمولا اینطور است که ، در جهان سوم ، کسی اصول نقد را هم آموخته باشد، نمی تواند آنرا پیاده کند. چون مشکل « خصوصیات بدگویی» ، به ارث برده از جامعه ، دارد.
3-قید کرده ام « نقد» اصولی هم باشد، در چنان محیطی، « سوء تفاهم» ایجاد کرده درک نمی شود.
4- گفته ام هر « هنرمند و سیاست گری» را میتوان « نقد اصولی» کرد.
نقد کسرایی:
من به ندرت نوشته ای دیده ام که کوشیده کسرایی را « اصولی» نقد کند. بیشتر « بد گویی» بوده است. علت اش آن است که:
1- او « مدتی عضو حزب توده» بود.
2-میکوشید « شعر تغییر دهنده» باشد.

--
ریشه مشکل، چگونگی«ایده و نگاه» است در مورد قضیه ی فیثاغورثی« هنرمند و سیاست» . بعلاوه « بد گویی» و « برخورد اصولی».
هر دو مورد را گفته ام. اما ببینیم قضیه « هنر مند و سیاست» چگونه می تواند باشد.
مسئله « هنر مند و سیاست» را هرکس( هنرمند و نویسنده)،در جوامع مختلف به اشکال گوناگون برای خودش حل کرده و « با آن زندگی»اش را آفریده است. مثبت یا منفی. و یا توام با هردو قطب. خوب این هم متد خردمندانه ایست که هر کس طبق « فکر و علائق و محیط خودش» قضیه را حل کند. ایرادی به این متد نیست. البته متد ها را نباید صادر نمود و صادراتی کرد. حیات هر هنرمند خاص است و در نقطه خودش قابل توجه. یعنی لازم است « خاص اندر خاص» مورد توجه باشد.در زمان و مکان و شخصیت و ایده. با «متد»ی که برگزیده است.
با توجه به همه اینها از دید من:
1- کسرایی در مورد برخورد به مسئله «حزب و شاعر»،با مسئله « هنرمند و سیاست»اشتباه نشود،و انتخاب حزب توده خطای بزرگی کرد.
2- دید کسرایی در مورد« سوسیالیسم و بلوک شرق»خیالی بود نه واقعی.
3- کسرایی متوجه اشکال ایده ی« ملی گرایی»نبود.

او خودش هم این دو خطای اولی را پذیرفت.
عمل «بدگویی» و «نقد» هم از این دریچه ها وارد شده اند.
---
از زاویه هنری، شعر،چه مال حافظ باشد - و چه مال کسرایی -« شعر تغیبر» دهنده - هر دو هنراند در زمینه خودشان.ضعف و قوت هنری هم « مطلق» نیست، و نسبی ست.معیارها نسبی اند.هرچند کلیاتی هم در هر دوره مورد نظر قرار میگیرد.
ضعف و قوت نیز با همین نسبیتها - جنبه فنی- می توانند مورد توجه باشند.
---
نکات مثبت کسرایی: وفا داریش به:
1- انسان دوستی
2- معترض بودن
3- واقع گرایی
4- هنر ، بود.
---
اما خطای « ملی گرایی» نگذاشت این نکات مثبت آنچنان که « لازم» است، بدون ایراد منعکس بشوند.
و شامل « همه خلقهای ایران و بشریت روی زمین» گردد. مانند کار نرودا، لورکا، ناظم حکمت. با فرض یا عینیت اینکه این شاعران از « ملی گرایی» یک سویه گرایانه بدور بودند.
---
نیاز بود کسرایی انسان دوست در کنار « آرش» و رودابه و غیره، «کوراوغلو» ، و « اصلی-کرم» آذربایجان را هم میدید. و همینطور مال دیگر خلقها را. و همینطور« رومئو - ژولیت» اروپا و دیگر نقاط جهان را.
انسان دوستی، هنر، اعتراض،واقعگرایی، نه تنها زاویه ملی دارند بل زاویه جهانی هم دارند. کار هنرمند است که این زاویه ها را در هم بیاورد، با حفط برابر حقوقی همه آنها. بدون اینکه مبلغ ملی گرایی یکسو نگر باشد و انسان گرایی را زخمی کند.
---
انسان گرایی مولوی و حافظ ،«مذهبی و خیالی و صوفی گرایانه» است. پایه اش بر مذهب و « وهم » قرار دارد. گرچه برای دوره خودشان کار مثبتی بود.
ما نیاز به « انسان گرایی واقع گرایانه، برابر حقوق» و « جهان» شمول داریم. شاید کار نرودا، لورکا، ناظم حکمت، منهای « زوایای ایده لوژیک و ملی گرایانه» ی موجود یا احتمالی، نمونه ی قابل توجهی باشند.
-کار حافظ هم پایه در تصوف دارد. مانند مولوی. امروز به کارهای نوین نیاز داریم. گرچه کارهای همه این نامبردگان برای مکان و زمان خودشان مثبت بود.
---
با توجه به همه اینها، کسرایی و کسرایی ها و حافظ و مولوی، و حتی تمام هنرمندان، با تمام « نکات مثبت و منفی»شان دوست داشتنی اند. نباید« خالص گرا»بود. میتوانیم هنرمندان را آنچنان که هستند یا بودند دوست بداریم، بدون اینکه حق نقد را از حود بگیریم. بدون اینکه نقد را به بدگویی و غرض و مطلق گرایی آلوده کنیم.

انسانگرایی شاملو هم مانند کسرایی اشکال ملی گرایی دارد. هر دوی این هنرمندان نتوانستند
دو زاویه انسانگرایی و ملی گرایی را،جهانی ببینند. منظورم در تک تک آثارشان نیست، بل کلیات «دید» را میگویم. در مجموع اغلب نویسندگان و هنرمندان زبان فارسی اشکال ملی گرایی یکسو نگر دارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

ما مردم ایران چقدر مفلوک شدیم گیر این علیل مخ بدتر از خودمون شدیم
و معطل ماندیم که اینها منجی ما بشن .
خوشبختانه تصاویرش قبل از حمام بردنش توسط سپاه موجود
کل جهان پرشده از امید

نوشته شده توسط: peerooz

جناب کیانوش, روزانه حدود ۲ میلیارد نفر و خدا میداند به چند زبان, فیس بوک را به کار میبرند و ۷۰۰۰ "مفتش" برای کنترل این افراد یعنی یک "مفتش" برای بیش از ۲۸۵,۰۰۰ مشتری نه تعداد کلیک ها . این یعنی جک و به سر مردم شیره مالیدن که احتمالا مشتریان معتاد مستحق آن میباشند و مغز خود و کودکان خود را به دست این "ناجیان" میسپارند.
http://money.cnn.com/2017/05/03/technology/facebook-earnings/index.html

و تقریبا حدود ۷۰ در صد مردم امریکا اقلا قسمتی از اخبار خود را از رسانه‌های اجتماعی (Social media) میگیرند.
https://www.reuters.com/article/us-usa-internet-socialmedia/two-thirds-…

در هیچ زمان وسیله تبلیغ و شستشوی مغز ها چنین عالم گیر نبوده است.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

یک مقاله امروز دیدم که تا حدودی به کار بررسی کامنت ربط داشت:"سارا در سال ۲۰۱۶ یکی از صدها نفری بود که به عنوان مدیر محتوای فیسبوک از سوی یک آژانس ثالث در کالیفرنیا استخدام شده بود.و ادامه می‌دهد: "گاهی ما حساب کاربری مربوط به آن پست‌ها را هم حذف می‌کردیم. اداره دوست نداشت که بیش از هشت ساعت در روز کار کنیم و ما به طور متوسط حدود ۸۰۰۰ پست را در روز مرور می‌کردیم، یعنی حدود ۱۰۰۰ پست در یک ساعت."

اخبار جعلی
"فکر کنم مچ فیسبوک در قسمت اخبار جعلی گرفته شد. در آغاز انتخابات آمریکا این مساله ظاهرا چندان مورد توجه نبود، حداقل زمانی که من در آنجا کار می‌کردم. واقعا به یاد نمی‌آورم که حتی یکبار اصطلاح 'اخبار جعلی ' را شنیده باشم."

"مطالب خبری زیادی را می‌دیدیم که از سوی کاربران پخش می‌شد و درباره آن شکایت درج می‌شد. اما هرگز به یاد نمی‌آورم که از سوی اداره گفته شده باشد که مطالب خبری را ببینیم و مطمئن شویم که فاکت‌های آن درست است."

"خیلی یکنواخت است و واقعا یاد می‌گیرید که چه چیزی هرزنامه است و چه چیزی نیست. کارت فقط به کلیک کردن زیاد مبدل می‌شود."
پاسخ فیسبوک به حرف‌های سارا:"

در پاسخ یکی از سخنگویان فیسبوک گفت: "ناظران ما نقشی اساسی در بهتر و مصون ساختن فضای فیسبوک بازی می‌کنند."سخنگوی فیسبوک همچنین می‌گوید: "با آن که ما از هوش مصنوعی تا جایی که بتوانیم استفاده می‌کنیم، در حال حاضر بیش از ۷۰۰۰ نفر برای بررسی محتوای فیسبوک کار می‌کنند و مراقبت از سلامت آن‌ها اولویت اصلی ماست."
نوشته شده توسط: peerooz

من بازهم نمیدانم چرا جناب ائلیار این یاوه گویان را نقاد خطاب میکنند. تا آنجا که من میدانم زندگی هنری و سیاسی کسرایی مسیر مشخصی را طی کرد و در این مسیر توفان های عظیمی بر خواست که قایق فعال سیاسی را گاه در اوج و گاه در قعر امواج فرو برد و تعیین مقصد را مشکل نمود ولی قطب نمای کسرائی هیچگاه از مسیر منحرف نشد و سر انجام در سرزمینی فرود آمد که نمیدانست کجاست و اگر یکی دو قرن بیشتر میزیست احتمالا درک بهتری میداشت.

بهر حال کنش یاوه گویان تازگی ندارد و صد ها سال پیش خردمندی گفت:

شمع حق را پف کنی تو ای عجوز
هم تو سوزی هم سرت ای گنده‌پوز
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منطمس
مه فشاند نور و سگ وع وع کند
سگ ز نور ماه کی مرتع کند
ای بریده آن لب و حلق و دهان
که کند تف سوی مه یا آسمان
تف برویش باز گردد بی شکی
تف سوی گردون نیابد مسلکی
تا قیامت تف برو بارد ز رب


هم‌چو تبت بر روان بولهب

مولوی » مثنوی معنوی » دفتر ششم
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

بنظر نمی رسد این خبر صحت داشته باشد .منبع خبر ،سایت شناخته شده ای نیست، در بالاترین نگاه کردم ،هیج اثری از این خبر نبود

نوشته شده توسط: peerooz

ضمنا زنده یاد ریکی نلسون (May 8, 1940 – December 31, 1985) در این ترانه میگوید:
If you gotta play at garden parties,
I wish you a lotta luck
But if memories were all I sang,
I'd rather drive a truck

اگر باید در گاردن پارتی ها برنامه اجرا کنی, خیر پیش
اما اگر من درست بیاد آورم, بجای آن ترجیح میدهم که راننده کامیون باشم.

"تا بود چنین بود, تا هست چنین است".

نوشته شده توسط: peerooz

و برای جناب کیانوش, Ya can't please everyone, so ya got to please yourself. چون نمیشود همه را راضی و خرسند کرد بهتر است که اقلا خود را خرسند بداری و آن کنی که میخواهی.

https://www.google.com/search?q=can%27t+please+everyone+song&oq=can%27t…

نظر
نوشته شده توسط: جمال

بە یک فقرە کوچک از عملیات یگانهای زنان کورد روژ ئاوا ی پ ژ نگاه کنید و ببینید زنان و دختران کورد چگونە در نبرد و عملیات نە تنها از مردها عقب نیستند بلکە با صلابت از مردها پیشی گرفتند فیلم کوتاه است وقت بگزارید نگاه کنید این دختران چگونە بە این درجە از پیشروی رسیدند .
https://www.facebook.com/shakib.ml/videos/10211447915335960/

نوشته شده توسط: peerooz

مقررات جدید در ابتدا برای من تا حدودی ابهام آمیز بود ولی بتدریج متوجه شدم که برای کسی مانند من که جواز عبور دارد, زمانیکه پای مقاله ای کامنت میگذارم این کامنت هم زمان در پای مقاله و همچنین در صفحه شما با تیتر مقاله در زیر آن منتشر میشود. خوبی این روش اینست که با نظری به صفحه شما به سهولت میتوان از کامنتهای جدید آگاه شد و در صورت علاقه به مقاله مربوطه رجوع کرد.

برا ی نویسندگان مقاله که مایل به دیدن کامنت های توهین آمیز نبوده و عضو فیس بوک و غیره نیستند چه فرق میکند که تمام آن صفحات یا حتی صفحه شما مملو از فحش باشد. اگر کسی نقد جدی دارد بهتر است که حرف خود را در پای مقاله ایران گلوبال درج کند تا مورد توجه نویسنده قرار گیرد. "در دروازه را میتوان بست, دهان مردم را نمیتوان بست" و اگر کسی تاب گرما ندارد بهتر است وارد مطبخ نشود. به قول اینها It goes with the territory و جزو تیولات است.

نوشته شده توسط: Anonymous

خوزی ستان از نوع اندیمشکی
کردستان
بلوچستان
نقض حقوف بشر
و هرچه المان تکراری
به اضافه همان مامور وزارت اطلاعات برای من اهمیتی نداره
بعد از چندین قرن مبارزه بر علیه به اصطلاح خفقان چی تو چنته ات داری

دیگه

نوشته شده توسط: Anonymous

خوشبختانه جهان پر شده از این سازمان های الکی و جایزه های الکی تر
لنگه آخوندهای ما یه جفت گوش مفت می خوان

نوشته شده توسط: Anonymous

امور کردستان مثل همان بلوچستان دیگه به ما ربطی نداره

حقه بازی یک اصل شده است
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام - جناب دوشکی دراین سایت چه حال وچه درروش قبلی اسم ها وایمیل های ارسالی وخط گرفتن یک حقه بازی برای مسئول کنترل اصل وقاعده شده است.
هرنظری که مخالف این مامورمعزول باشد،حذف میشود،نه توهین.
نقدنظر ائلیار،وطیف فکری ایشان بدون تعمل حذف میشوند،من فکرمیکنم ایشان خودش مسئول کامنت است،
این یک توطئه چپ های پان ایرانیست دراین سایت است،که ازنوشته امثال بهزادکریمی خط میگیرند.
تفکری کاملا پان ایرانیستی چپی،که فکرمیکنند،اینجا کا گ ب تشریف دارند.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دکتر دوشوکی عزیز، در ارتباط با نحوه کامنت گذاری، بحث های زیادی صورت گرفته بودد.شخصا طرفدار روش قدیمی بودم ولی متاسفانه بر خی کامنت گذاران با توهین و جو سازی علیه نویسندگان، موجب شد که تعدادی از نویسندگان مقالاتشان را به سایت های دیگر بدهند.اکنون از دوستان نویسنده و کامنت گذاران دعوت می کنند که یکبار دیگر در باره نحوه کامنت گذاری ، اظهار نظر نمایند، اینجانب از نظر اکثریت ، پیروی خواهم کرد

نظر
نوشته شده توسط: جمال

در رابطە با این پان تورک کە چشم و گوش خود را بستە فقط در زمان سلطان محمد فاتح عثمانی سپاه حمیدیە کە از کوردها تشکیل شدە بود بیش از 500000 نفر بود کە هنوز بسیاری از این لشکریان در آبادیهای تونس و فلسطین و شام و ماندەاند فقط با جدا شدن بخش بزرگی از کوردستان در جنگ چالدران بیش از 10 میلون کورد جمعیت از قبیل دیاربکر و وان و ماردین وووو و سلیمانیە و اربیل و دهوک کە حالا در جغرافیای عراق میباشد و همینطور کوردستان سوریە و حلب و دمشق و لبنان و اسرائیل در حوزەی جغرافیای عثمانی قرار گرفت حال جدای از کوردهائی کە در ایران ماندند از قبیل کرمانشاه و اورمیە و ماکو و سلماس و سنندج و مهاباد سقز و ایلام. یارو پان تورک میفرمایند 500000آخر بی سواد مائیم یا شما کە در مقابل مسئلەی کورد کور و کر شدید

نظر
نوشته شده توسط: جمال

جناب آراز خواهشأ دیگر روی سخنتان با من نباشد شما نە درک میکنی و نە قبول میکنید یک انسان یک بعدی هستی و هر چیزی را از زاویەی ددە قور قور برسی میکنی البتە شما تنها نیستی در این سایت کە یک بعد دارید آنهم بعد دنیای تورکی بحث کردن با شما ها بی نتیجە است شماها فکر میکنید دقیقأ مثل اوردغان کە آمریکا را تورکها کشف کردند نە کرستیف کلومب ، محمد پیغمبر تورک بود سومر تورک بودند ، اوراتور تورک بودند ، ترکها اولین انسانی بودند کە بە ماه قدم گذاشتند این حرف من نیست حرف اوردغان است ، تورکها اولین کتاب قانون را نوشتند ، از اتریش تا استپهای اغوز و تاتارستان سرزمین مادری تورکها است یک تورک بە تمام دنیا می ارزد و خدا را شکر کە شما را تورک آفرید دیگە همین شما تورکها همەی استدلالات فلسفی و علمی و انسانی را بە هم زدید

نوشته شده توسط: Anonymous

طبق معمول بلوچ شما شد روضه خوان و میکروفن همه ما
این صفحه و اون صفحه نداره .. عزیز
ما پیش نمازی از شماها نمی خواهیم
همان 57 بس بود
و راز آن مردان مرموز بارگاه پهلوی .
باز تو کیسه اتون کی رو دارید که با قصه از بلوچستان یا سیستان بیاد آخوند بیاره برای ما 57 رقم بزنه
و حد اجرا کنه و تصمیم بگیره پیشنماز خوزی ستان و ایالات فارس بشه .
بد نیست یه مقدار از آن نقش هاتون بگویید همچین
یه مدت ننویس . به نفع همه ماست

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

- منتشر کننده، منبع مقاله را طبق روش معمول خود نیاورده است. مثل اینکه موضوع « منبع » باید از فرهنگ نوشتاری حفظ شود . کار ، عملاً چنین معنی میدهد که « منبع» چیز بیخودی ست. و سخن هرچه بی منبع تر باشد مدرن تر، و شاید هم پست مدرن تر میشود. بگذریم...
----
نویسنده ی مقاله-مانلی- به نظر میرسد دوست دارد نظر خواننده را بداند. نمیدانم به این سایت هم نگاه خواهد کرد یانه؟ بهرحال موضوع « کسرایی، و حرفهایی که بعد از درگذشت اش میگویند»، از آنجایی که
به مسئله ی مهمی چون« هنرمند و سیاست» مربوط میشود، بسیار بحث انگیز است.
در تمام جهان، در فرهنگ ها مسئله « هنرمند و سیاست» جنجال برانگیز بوده است و خواهد بود.
در جهان سوم نیز معمولاً برخوردهای « حسودانه، مغرضانه، ناشایست» به این چیزها رواج دارد. و نقد اصولی نیز در میان این « برخوردهای مغرضانه» ایجاد سوء تفاهم میکند.

مغرضان کسرایی را نقد نمی کنند-یعنی کارشان نقد نیست- بلکه خیلی ساده « بدگویی » میکنند.
به خاطر « تربیت غلط جهان سومی و برخورد سیاسی» یا ایده لوژیک .
آنان « بدگویی میکنند که خط سیاسی خودشان را درست جلوه دهند». کسرایی بهانه است. آنان در واقع قصد تبلیغ « خط فکری» خودشان را دارند.
و قابل فهم است که « نقد اصولی» نیز در این میان نادرست درک شود.
عمدتاً ، نقد در میان جهان سومی ها، یعنی« بدگویی». چون نمیدانند نقد چیست. مخصوصاً موضوع مهم و پیچیده ای چون« هنرمند و سیاست» مطرح باشد.
از نظر من مانلی بهتر است به خصوصیات آدمهای جامعه ایران و « ادبا و هنرمندان و مانند اینها» دقیق شود.
کسرایی و هر هنرمند و سیاست گری را میتوان نقد اصولی کرد. اما آدم جهان سومی که به اصطلاح حتی یک روده اش نیز راست نیست، نقد اصولی را هم آموخته باشد نمی تواند « عمل» کند.

نظر
نوشته شده توسط: جمال

بازی و جنگ موش و گربە و منافع روس ، آمریکا ، ایران ، تورکیە، رژیم اسد ، عربستان ، دارد وارد فاز جدیدی میشود هر آن احتمال وسعت جنگ در یک محدودەی کوچک بە جنگ بزرگ کە تمام خاور میانە را در بر بگیرد وجود دارد ،
امروز و دیروز آمریکا نشان داد کە با صراحت و جدیت و توانائی کامل از منافع خود و همپیمانانش کە همان نیروهای کورد و روژ ئاوا هست در مقابل لشکر کشی و حذف همپیمانانش ( کوردها ) از آنها دفاع میکند ، دیروز 2 ژنرال بلند پایەی آمریکا برای اولین بار بە خاکریز و سنگرهای مقدم منبیج سر زدند و این دو ژنرال همانجا اعلام کردند کە با افتخار اینجا هستند و بە شدت جواب هر لشکر کشی بە منبج را خواهند داد و از خود دفاع میکنند در همان حال با ٦ حملەی بی سابقە بە نیروهای رژیم اسد کە در دیر الزور بە کوردها حملە کردە بودند جواب داد کە شدت این حملات بی سابقە بودە و اختاری هم بە روسیە میتوان تعبیر کرد

و در همان حال آمریکا اعلام کرد کە در دفاع از خود و همپیمانانش یعنی کوردها منتظر چراغ سبز روسیە نخواهند ماند این یعنی حتی میتوان نیروهای روسیە را هم اگر مرتکب چنینن اشتباهات و حملاتی علیە نیروهای کورد باشد با اقدام قاطع آمریکا رو برو خواهد شد .
در رابطە با آمریکا و تورکیە آمریکا هر چند با احتیاط در مورد تورکیە حرف میزند کە تورکیە را بە افتادن دامن روسیە سوق ندهد ولی بە نظر میرسد کە آمریکا تصمیم خود را گرفتە کە بین تورکیە و کوردها ،،، کوردها را همپیمانی مطمئنتر میداند و همکاری با آنها را در راستای منافع خود میداند بر همین اساس باز امروز با صراحت اعلام کرد کە بە همپیمانان خود کوردها همچنان اسلحە و تجهیزات ارسال خواهد کرد و این را مقابل تهدیدهای اوردغان کە مدام بە آمریکا میگوید باید از منبج بیرون برود بگذارید کە آمریکا با صراحت میگوید در مقابل لشکر کشی بە منبج با تمام قوا در کنار همپیمان خود کوردها خواهد بود
نوشته شده توسط: peerooz

"گفت خود پیداست از زانوی تو"
آنقدر گنجشک رنگ کرده خریدیم که قناری شناس شدیم.
در معرفی کتاب, سایت آمازون میگوید که شاه با وجود توفان حوادث در زندگی, موفق شد که کشور مدرن و غرب گرایی را به وجود آورد که پنجمین قدرت جهان گردید!! و اینکه این کتاب در مشاوره با همسر شاه که خودش صاحب قدرتی در ایران شد و اعضای خانواده پهلوی و کسانی که در زمان انقلاب در آنجا بوده و رهبران انقلاب [؟] و مقامات رسمی کاخ سفید جیمی کارتر و سالیوان سفیر امریکا در ایران و اعضای سفارت و خانواده آمریکایی هایی که در توفان انقلاب گرفتار آمده بودند نوشته شده است. به روباه گفتند شاهدت کیست گفت این افراد!
"... اگر به این کتاب دسترسی پیدا کردید، آن را از دست ندهید و هتمن بخوانید", چشم هتمن میخوانیم, با دو چشم.

یادهایی از فدائیان خلق در ارومیه
نوشته شده توسط: Anonymous

ئیلین آغریماسین اقای بهنام.منرا به 40 سال پیش بردید.قیافه تان برایم آشناست البته سن و سال اجازه نمیدهد همدوره بوده باشیم ولی نام زنده یاد رحیم تایقولاق خود آن خاطرات را بهم جوش داد تا .....البته غمناک از شنیدن مرگی که رحیم سزاوارش نبود و خواندن آنگونه خطوطی در رابطه با رحیم حسنی که او هم سزاوارش نبود تا بدین گونه از جانب شما یاد شود.دستکم توضیحی و خطی که چرا پسر"ملا حسنی" ماجراجو بود!؟پس من ایا محق نیستم بپرسم چرا آن ماجراجو در تصادفی ساختگی مرده شد حتی بعد ازندان رفتن ،ولی شما بخاطر حمایت از ج.ا ماندید؟ نه همشهری عزیز زبان ریش آنهم در زمانیکه دشمن بسیار از فراوان است آنهم با هم خطی های آنطرف جویبار ،منطقی نیست.به هر حال امیوارم تلخ کام از این تلنگر دوستانه نشده باشید و از نوشتن بیشتر در باره آن روزگاران بازنیاستید.یاشیاسیز!

اراده کرده ایم رژیم جمهوری اسلامی را به زباله دان بیندازیم!
نوشته شده توسط: Anonymous

زنده باد کار خوبیه من امضا میکنم

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بهنام جان، ثبت تلاش فدائیان اورمیه کار بسیار ضروری ست. میدانی که همیشه به این موضوع تأکید کرده ام. روزگار همیشه چنین نخواهد ماند. بازهم جوانانی پیدا خواهند شد و برای بهزیستی مردمان جامعه ما خواهند کوشید. همچنان که اکنون نیز میکوشند. آنان نیاز دارند داستانها و تجارب کوششهای تاریخی را بخوانند و با آگاهی از آنها پیش روند. این نوشته ها برای آنها مهم و آموزنده خواهند بود. و نشان خواهند داد که اشتباهات گذشته را تکرار نکنند. از سوی دیگر من آموخته ام: آنان که تاریخ ندارند در واقع هیچ ندارند. و مجبور اند خطاهای گذشته را تکرار کنند.
در آمریکا و اروپا می بینی طرف عکس نقاشی شده ی «جد دو قرن» پیش اش را هنوز هم دارد.
از اینرو لازم است همه چیز نوشته شوند. حتی ریزترین چیزها. از اخلاق و رفتار و احساس و جسارتها و شجاعتها و ترسها و غمها. امیدها و آرزوها و فداکاریها. همچون رمانها.

در 58 روزی به دوستی گفتم : «من هر وقت ترا می بینم به یاد شخصیت هایی میافتم که در رمانها دیده ام.» گفت:« حواست کجاست، ما داریم با زندگی و تلاشهایمان،با غم و شادیهایمان ، با عشق و دوستی هایمان ، با باک و بی باکی هایمان ، رمانهای نوی می نویسیم.» و به درستی هم چنین بود.

گوشه ای از فعالیت دانشجویان پیشگام ، در اسفند 57 :

- به مقطعی که باید اشاره میشد و من فراموشم شد: از اسفند 57 تا عید 58 بود.یعنی یک ماه.
در بهمن 57 در اورمیه نبودم. اما در اسفند بودم. در این ماه در دانشکده ی کشاورزی دانشگاه اورمیه دانشجویان فدایی برنامه هایی ترتیب میدادند. از جمله:
1- نمایشگاه عکس از شهدای سازمان
2- ترتیب سخنرانی برای مردم.
3- ترتیب جلساتی برای فعالان فدایی شهری. که همه ی فعالیتها را سازمان دهند؟
زنده یاد حمید بهمراه دوستانش مسئول این تلاشها بودند.

-در دوتا از این سخنرانی ها دانشجوی دختری به زبان ترکی صحبت کرد. «پیرامون برنامه های فدائیان برای مردم» ،که عمدتاً موضوعات « عدم تبعیض جنسیتی(برابری زن و مرد) و رفع ستم ملی و عدالت اجتماعی» را در بر میگرفت. این سخنرانی ها از آنجایی که به زبان ترکی بود، و مسایل را خیلی راحت و قابل فهم برای عموم بیان میکرد، بسیار مورد استقبال قرارگرفت. و مردم به دفعات در خواست میکردند که ایشان بیاید و صحبت کند.
اصغر و رضا و من و دیگران هم صحبت کردیم. حمید مجری سنخرانیها بود.
اکنون همین مسایل « عدم تبعیض جنسیتی(برابری زن و مرد) و رفع ستم ملی و عدالت اجتماعی»
باز هم مشکل جامعه ما شده است. خواسته های برآورده نشده دگر باره به فریاد تبدیل شده اند.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اژدرعزیز، بلاخره از" مخفی گاه برون شدی "و خاطرات تاریخی را قلمی کردی! هرچند سایت ات " آرشیو اسناد اپوزیسیون" ،دهکده ای از تاریخ کتبی و شفاهی است، برای دوستانی که از این سایت بی اطلاع آیند :
http://iran-archive.com

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جمال اگر کمی سواد داشته باشید می فهمید.اگر نسبت افزایش جمعیت سالانه را حساب کنیم, 500 سال قبل, حالا زیاد به قدیم ها نرویم , تعداد کرد ها در این منطقه 500000 یا فوقش یک میلیون نفر بوده. چطو این یک میلیون کرد منطقه ای از دریای مدیترانه تا دریای سیاه و تادریای خزر را پر کرده بوده؟ جناب این توهم گرائی تان اصلی ترین عامل مشکلات ملت کرد است. شما واقعیت ها را رها کرده همیشه دم از توهمات میزنید. ما بار ها نوشتیم, آردوغان حق و حقوق کرد ها را قبول دارد ولی اگر پ ک ک من بعد هم با ساز این و آن برقصد, وضع کرد ها بدتر از اینهم خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا فیلم مصحبه ای ازجهانبگلو تهیه و پخش نشد.
جهانیگلو به جای اندیشه سکولار ماتریالیستی و علمی، مرید نظرات گاندی شده که مربوط به قرن 18 میلادیست و دشمنانی مانند آخوند داعشی فقاهتی، و تجزیه طلبان آذری و ستون پنجم اردغان ،در ایران نداشت. با شعار -گل و صلح و لبختد -نمی توان فرهنگ عصر حجری دینی را به زیر کشید.
خود وی نمونه یک روشنفکر قلابی است که فقط به کلی گویی های نظرات التقاطی غربی و حهان سومی میپردازد .
استالین مرحوم - میگفت ضد کمونیست ها هیچ گاه نخواهند توانست ناجی مردم و یا مدافع زحمتکشان باشند. در جمهوری آخوندی چنان قحت الرجالی بوجود آمده که امثال جهانبگلو جایزه مهمترین متفکر زنده ایرانی را بگیرند و در هند مسئول مرکز سخن پراکنی گاندی شوند.

نظر
نوشته شده توسط: جمال

ظهارات اردغان (در پارلمان٠ترکیە): ”... دو قرن گذشته پر از آسیب و قربانی بودە. با دروغ و حقه‌های کثیف، جغرافیایی به وسعت پنج میلیون کیلومتر مربع از سرزمین مادری ما جدا شد”(بە نقل از هیمن سیدی- ٦ فوریە)
اردغان؛ گمان می کند همان گونە کە هواخواهانش را فریب می دهد، می تواند جهانیان را هم فریب دهد: او مناطق متصرفی عثمانی‌ها در سدەهای( ١٢م. تا ١٨م .)را کە بە نام توسعەی خلافت اسلامی بودەاست، اکنون سرزمین مادری ترک‌ها می‌خواند! در حالی کە سرزمین مادری ترکان، اسیای مرکزی بودەاست و سرزمین‌های اشغالی ترک‌ها در آن شش قرن فوق‌الذکر، در بیان کنونی، استیلاگری استعماری تلقی مێ‌شود و بر طبق قوانین سازمان ملل، در تصرف نگاەداشتن مناطق متصرفی استعماری، منسوخ شدەاست؛ ازجملە مناطق "کردستانی" متصرفی کنونی در آسیای صغیر- کە نام آن را ترکیە نهادەاند- بایستی بە کردها مسترد گردد، البتە اگر ترک‌ها مایل بە حفظ حقوق

البتە اگر ترک‌ها مایل بە حفظ حقوق برابر دو ملت ترک و کورد در آسیای صغیر باشند، حفظ وحدت بە سود هردو طرف خواهد بود، اما اگر هدف ترک‌ها ادامەی سلطەی استعماری قرون پیشین باشند، چنین راەبردی، اقدام بە پایمال کردن حق تعیین سرنوشت کردها تلقی می‌شود و کردها حق جدایی خواهند داشت.
ارزان فروشی نکن.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ جناب توکلی،مثل اینکه سایت را به جمال اجاره داده اید،نوشته های ما حذف ولی چرندبافی های این جمال صفحه شماراپرکرده است،لطفن ارزان فروشی نکنید.اگرراهکار ویا روش نوینی برای برون رفت ازاین معضل سیاسی دارند،آنراارائه کنند،بانفرت پراکنی ونسخه پیچی های قدیم،یا با خاطره نویسی ازتاریخ مصرف گذشته ها دردی درمان نخواهدشد،این پهلوان پنبه های حاکم برکامنت هم دوست دارد تنهانوشته های خود را بخاطرخودشیفتگی به همه نشان دهد. این چپ تازه فدرال شده که درخط بهزادکریمی قراردارد که اندیشه فدرالی ایشان هم بیشتربخاطرتفکرپان ایرانیستی ایشان وترس ازتجزیه ایران ارائه ومطرح میشود،قابل اعتمادنیست،ودرردیف ارائه نظریه توطئه بهزادکریمی بوده وصادقانه نیست،درمانورهای سیاسی کثیف ازاین پز ها زیادمیگیرند،لطفن بفرمایید،خودشکن ٱئیینه شکستن خطاست.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

ائلیار عزیز ممنون از توجه و توضیحاتت. امیدوارم که دیگرانی نیز که اطلاعاتی از این دوره‌ها را دارند، دست به قلم ببرند و یادمانده‌های خود را بنویسند.
همانطور که نوشته‌ام، یادمانده‌های من به همین سطور محدود نیست. ولی در یک متن خلاصه و محدود، نمی‌توانستم بیشتر از این بنویسم.
مسائل زیاد و مهمی در آن دوره اتفاق افتاد که لازم است نوشته شوند تا در گوشه‌ای از تاریخ ایران ثبت شوند.
یادمانده‌های من تنها شامل بخشی از مواردی است که خودم در آنها شرکت داشتم و شخصا شاهد آنها بوده‌ام. عمدا هم تا آنجایی که توانسته‌ام، به دلایل گوناگون از اشخاص نام نبرده‌ام.
همانطور که نوشته‌ای، پیش از انقلاب هم چنبش فدایی در اورمیه فعالیت داشت و گروه بزرگی هم تشکیل شده بود و شما هم عضو آن بودید. شما پیش از این درباره آن نوشته‌اید.
همچنین چریک‌های فدایی خلق در اورمیه تنها یحیی امین‌نیا و فریدون شافعی نبودند. کسان دیگری هم بودند که حتی پس از انقلاب هم فعالیت داشتند ولی من عمدا نامی از آنها نبرده‌ام چون کار به درازا می‌کشید.
فعالیت فدائیان در میان کارگران پاکدیس، دخانیات و... و همچنین در روستاها، خود داستانی دراز دارد که به آنها پرداخته نشده است.
اعتصابات دانش‌آموزان و درگیری‌هایی که شد و وضعیت فوق‌العاده‌ای در شهر به وجود آورد، تحریک ملاحسنی برای آتش زدن خانه‌های بهاییان و نقش تعیین کننده ما در جلوگیری از این اقدام، نقش ما در نجات دادن رفقای اقلیت در تظاهرات و... همه را می‌توان نوشت.

در مورد خود ستاد سازمان و فعالیت‌های آن در دوره عمر شش ماهه آن هم می‌توان مفصل نوشت که خود کتابی می‌شود. همچنین تحولات کمیته شهر و کمیته ولایتی اورمیه و سازمان جوانان و فعالیت زنان و معلمان و کارمندان و...
من فعلا به همین مختصر قناعت کردم و امیدوارم که بتوانم آن را تکمیل کنم.
موضوع دیگر زاویه روایت رویدادهاست. می‌دانیم که اگر دو نفر در آن واحد و در یک محل شاهد رویدادی باشند، روایت آنها از ماجرا می‌تواند از بنیان باهم متفاوت باشد. هر کسی از زاویه دید خود و از زاویه قرار داشتنش در ماجرا، آن را روایت می‌کند. هر دوی آنها هم، با وجود تفاوت بنیادین، می‌توانند درست باشند.
گاهی هم گذر زمان سبب می‌شود که ما نظر آن روز و یا حتی امروز خود را بر زمان وقوع رویدادها تعمیم دهیم و آن را واقعیت بپنداریم. از نظر من این هم مشکلی نیست و می‌توان آن را در نظر گرفت.
همانطور که نوشته‌ام، روایت من از رویدادها می‌تواند درست و یا نادرست باشد. به همین دلیل هم امیدوارم رفقا و دوستان ما هم دست به کار شوند تا زوایای مختلف رویدادهای آن زمان روشنتر شود.
نظر
نوشته شده توسط: جمال

لینکی میزنم از روزنامەی مشهور ایندپندت این روزنامە بە چگونگی لشکر کشی تورکیە بە عفرین گزارشی تهیە کردە کە بسیار جای تعمل است ، و کسانی کە اینجا در همین سایت نیز از اوردغان و لشکر کشی تورکیە دفاع کردند زیر سوأل میبرد و همنیطور تمامی کشورهائی کە با تورکیە همکاری کردند یا از لشکر کشی تورکیە دفاع کردند یا چراغ سبز نشان دادند روزنامەی اندپندت پردە از همکاری باز ماندەهای داعش و تورکیە بر میدارد و با مصاحبە با یکی از داعشها کە همراه لشکر کشی تورکیە بە عفرین حضور دارد میگوید از 25000 نیروی ارتش بە نام آزاد سوریە نیمی از این نیرو ، نیروهای داعش هستند کە در شکستهائی کە در عراق و سوریە متحمل شدند بە تورکیە رفتن و تورکیە دوبارە آنها را سازمان دادە و آموزش دادە و این داعش ها اکنون همراه لشکر کشی تورکیە بە عفرین حضور دارند روزنامەی اندپندیت پردە ازآن بر میدارد و میگوید هم تورکیە از این داعشیها

استفادە میکنند و هم داعش از تورکیە استفادە میکند کە دوبارە بە میدان برگردندد .
لینک مقالەی روزنامە
http://www.independent.co.uk/news/world/middle-east/turkey-isis-afrin-syria-kurds-free-syrian-army-jihadi-video-fighters-recruits-a8199166.html
نظر
نوشته شده توسط: جمال

اولأ در جواب آراز این عکسی کە زدم در رابطە با مرغ و خروس دزدی ارتش تورکیە از مردم عفرین در چند کیلمتری کە پیشروی کردند این اولین عکس نیست کلی عکس و ویدئو وجود دارد در این مرغ و خروس دزدی ارتش تورکیە در عفرین .
دومأ میخواستم امروز فیلمی را بزنم در یکی از استادیومها ی ورزشی بوکان ، مسابقە فوتبال تیم سردار بوکان روی سخنم با پان تورکهاست شما پان تورکها با آن تیم تراکتورتان ورزش را بە لجن کشیدید و کم کم هر شهری اینگونە مسابقات ورزشی را انجام خواهند داد .
این بار شعار مرگ بر تورکیە از استادیوم ورزشی و در دفاع از عفرین فیلمها زیاد است از زاویەهای مختلف فکر کنم این کفای باشد وقت بگذارید نگاه کنید مرگ بر تورکیە
https://www.facebook.com/omran.hawary/videos/pcb.1456191457823426/14561…

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

حتما این گزارش نظر سنجی دولتی را بخوانید که برخی از پرسش شوندگان دستگیر شدند:"او گفت انجام این نظرسنجی بسیار دشوار بود چون در روزهای اعتراضات بعضی از پرسشگران مرکز دستگیر شدند اما توضیح بیشتری نداد." با این حال آمار ها بسیار جالب است و یا اضافه می کند:"او در مورد نتایج گفت: "۶۰ درصد جامعه ایرانی هنوز به اصلاح پذیر بودن شرایط کشور اعتقاددارند، اما از سویی دیگر ۳۱ درصد این اعتقاد خود را از دست داده‌اند و اصلاح را تنها از طریق تغییرات اساسی امکانپذیر می دانند." یعنی 29 در صد به اصلاح نظام باور دارند و این رقم را با میزان آرایی که به حسن روحانی داده شد،مقایسه کنید

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ممنون از اژدر بهنام عزیز که زحمت کشیدند یادمانده هایشان را پیرامون فعالیت«فدائیان اورمیه 57» منتشر کردند.ضروری بود.دست شان درد نکند.

1- فعالیت«فدائیان اورمیه»در داخل«جنبش فدایی»قرار دارد.من«جنبش فدایی در اورمیه»را به دو بخش تقسیم میکنم:اول:قبل از 57 ؛دوم:در 57 و بعد.
-خاطرات بهنام عمدتاً مرحله دوم را شامل است.که کلاً تحت عنوان«فعالیت ستاد فدائیان و بعد» میتواند جمع بندی شود. که موارد«تشکیل ستاد، فعالیت، ممنوعیت»را توضیح میدهد.
2- مرحله اول «جنبش فدایی در اورمیه ی قبل از 57»،« گروه اورمیه 51» را شامل است.

- در مورد « گروه اورمیه 51» تا ستاد فدایی ، به سه نوشته میتوان مراجعه کرد:
1-فداییان درماورای غبار زمان» http://www.iranglobal.info/node/53031
2-«عمل خاص، منطق ناقص» http://www.iranglobal.info/node/7667
3- («کسرایی» آموزگار جاودانۀ اورمو) http://www.iranglobal.info/node/16

آنچه میتوانم به نوشته اژدر بهنام اضافه کنم:

الف- گروه هایی که ستاد را تشکیل دادند:

1- دانشجویان پیشگام دانشگاه اورمیه : تعدادی زیادی دختر و پسر. که از هیچ تلاشی در جهت
« حمایت از خواسته های مردم ، آگاهی بخشی و سازمان یابی و کمک رسانی به آنها» خسته نمیشدند. حمید از این دانشجویان بود که بعدها اعدام شد.
2-تعدادی از زندانیان سیاسی تازه آزاد شده
3- تعدادی از دانشجویان دانشگاه تبریز که اهل اورمیه بودند
4- چند نفر از «گروه اورمیه 51»
- در کل کار ستاد توسط افرادی که « تمام وقت و نیمه وقت» فعال بودند، انجام میگرفت.

ب- مسئولین ستاد فدایی تا ویرانی ساختمان آن:

از هنگام « تشکیل ستاد بعد از عید 58 ، تا ویرانی ساختمان آن 19 مرداد 58» به دست عوامل ملا حسنی و هجوم مردم تحریک شده مسجد جامع اورمیه توسط آخوند مذکور، مسئولیت ستاد سه مرحله داشت:
1- در مرحله اول سه نفر «انتخاب» شدند، از میان « داو طلبان»، با رأی مخفی ، جهت فعالیت تمام وقت. از این سه نفر رحیم یلعبی کشته شده است. دو نفر دیگر زنده اند.
2- در مرحله دوم مسئولیت ستاد به دو نفر ، « مسئولین دو کمیته ی دهقانی و کارگری» سپرده شد.
که این دو مسئول را هم جمع انتخاب کرده بود با رأی مخفی، و انتخابی بودند. از این دو نفر
حمید تاج الدینی، اعدام شده و نفر دیگر زنده است.
3- در مرحله سوم ، یک نفر مسئول بود. مدتی پیش از خراب کردن ساختمان ستاد، بهروز خلیق از «سوی سازمان» آمد ، و مسئولیت ستاد را به عهده گرفت.

- نکته مهمی که اینجا لازم است به آن تأکید کنم « انتخابی بودن مسئولین و مستقل اندیشی و مستقل تصمیمیم گیری ستاد بود». که در نوشته بهنام نیز به صورتی آمده است. اگر سخن سازمان نپذیرفتنی بود عمل نمی شد.

ج- عرصه فعالیت های ستاد:

ستاد کار « حمایت از خواسته های به حق مردم، روشنگری، سازمان یابی، کمک رسانی» را به عهده داشت. و برای کار در میان اقشار مختلف گروه هایی تشکیل داده بود:
- دهقانی،کارگری،دانشجویی ، دانش آموزی، کارمندی ، معلمان...
- کمک به انتشار نشریه محلی، به زبان ترکی آذربایجان، که از سوی علاقمندان، مستقل نوشته و منتشر میشد. متاسفانه نام نشریه را بیاد ندارم.

د-انعکاس انشعاب ها در اورمیه:

- انعکاس اول در هنگام جدایی اشرف دهقانی پدید آمد و بعد از ویرانی ستاد حدود دو نفر را جذب کرد.
- بازتاب دوم با انشعاب « اقلیت-اکثریت سازمان» پیش آمد که در اورمیه هم بعد از ستاد، دو دسته کار میکردند.
-گرایش سومی هم بین فعالین فدایی بود که با مواضع هر سه طرف مشکل داشتند.

ه- میزان حمایت مردم:

- 15 هزار رأی به قربانعلی پاشایی کاندید فداییان و تقلبات گروه ملا حسنی وجود داشت.
- در انتخابات مجلس شورا سه جریان مهم مطرح شدند: حسنی، مجاهدین، فدایی.
- حمایت مردم از فداییان بسیار چشمگیر و امید انگیز بود. اما با قلع و قمع آزادیها فعالیت به آتش زیر خاکستر تبدیل شد.