به آتا زنگانلی
آقا چرا پای مجاهدین را وسط میکشی؟! من نظرات شخصی خود را می نویسم. مجاهدین حتی با گروههای کرد ایرانی ارتباط ندارند ( به غیر از گروه خبات) چه برسد به ارتباط با پ ک ک و پ د ی ! چند ماه پیش بین نیروهای کرد و گروههای مسلح مورد حمایت ترکیه در سوریه در گیری رخ داد و مجاهدین در رسانه های خود از گروههای مسلح مورد حمایت ترکیه دفاع کردند.
آتا زنگانلی ! برای بار هزارم می گویم که بنده نه عضو مجاهدین هستم و نه کوچکترین رابطه ای با آنها دارم. دست از این رفتار موذیانه بردار! جنابعالی چرا اینقدر مغرض و بداخلاق هستی؟! همه می توانند با مراجعه به رسانه های مجاهدین از مواضع آنها در زمینه های گوناگون آگاه شوند. مجاهدین چه احتیاجی به بنده دارند که نماینده آنها در اینجا باشم! من در سایت ایران گلوبال فقط نظرات شخصی خود را می نویسم، همین و بس.
در رابطه با مقالهء : راسیونالیسم نه ناسیونالیسم (جعل جاعلیت)، نویسنده ف - آزاد
تاریخ مستند گذشته از صفویان تا قاجاریان، بیانگر یک واقعیّت انکار ناپذیر است که مردمان تُرک مهاجر به ایران هیچگاه ایران دوست نبوده و نیستند. آنها تا زمانی به ظاهر ایران دوست هستند، که منابع و سرمایه های ملّی ایران را به چپاول و غارت برند و ایرانیان هم برای آنها دست بزنند و هورا بکشند و بنوازند، و خود باختگان بخشی از جغرافیای ایران این مردم تُرک مهاجر را سرو گوش و دل ایران بدانند، تا این مردم با همان افکار عشیره گری و تعصب بیجای برخاسته از فرهنگ تُرک تباری و با منشی سبک دست به سبیل بکشند و مستانه در سرزمین و تاریخ ایران میدان داری کنند...
اگر احمد کسروی با نوشتن چند کلامی و چند سطری منطقی نوشت، و ایران دوست شد، تا آذربایجان را بزرگ و برجسته کند، اگر احمد شاملو چند بار شلغم و چغندری را پخت و بهم آمیخت و آنرا ادبیّات و شعر و شاعری نام نهاد و پس از آن به ایران و چهره های نمادین آن حمله کرد،
اگر ستارخان و باقر خان در خواب و خیال در جاده ای خاکی با تمرین اسب سواری گرد و خاکی بپا کردند، و بنادرستی و بنا حق انقلاب مشروطه را در وسط آن گرد و خاک نهادند، و این دو روستایی بیسواد را سردار ملّی نام نهادند، اگر یک فرد به قیمت ارزان خود فروخته ای بنام پیشه وری نوکری و بردگی تزار روسی در لباس سوسیالیسم پذیرفته را نماد اندیشه ورزی سوسیالیسم علمی و عدالت اجتماعی بنامند، و تازه آنرا پیشتاز دمکراسی در ایران بنامند،
امّا این فرد ف – آزاد هیچ کاره و بدون محصولی با نوشدن لیوان آبی هارای هارای من تُرکم، و زوز ه های گرگهای خاکستری بی رمق را از خود نشان میدهد، تا تاریخ و چهره های نمادین آنرا شاید خدشه دار کند.
میدانستنم که این آقای ف- آزاد که در مقالهء قبلی خود ایران دوست شده بود، مانند گذشتگان و هم تباران خود دروغ میگوید ، در مقالهء خود ایران دوست شده بود تا در مقالهء امروز خود ایران و چهره های نمادین را به باد کج دهنی بگیرد. این روش روباه صفتی تُرک تباران را ما سالهاست که بخوبی میدانیم.
در جواب مقاله قبلی شما که نوشته اید: " ایران ملک پدری هیچکس نیست"، با صراحت تمام میگویم که ایران ملک پدری ما ایرانیان است و واژهء ایران یعنی: (سرزمین آریایی ها، آنجا که آریایی ها سکونت دارند ) ایران ملک پدری همه ایرانیان از هر تیره و تبار هست، بجز شما مردم تُرک مهاجر و بجز اقلیّت عرب مهاجر به ایران.
ایران به افرادی مانند شما و امثال شما احتیاجی ندارد تا از تجزیه آن جلو گیری و از تمامیّت ارضی آن دفاع کند، شما اگر هنری و توانی دارید در بهبود و سطح فرهنگ و بینش هم تباران تُرک خود در ایران و در جاهای دیگر بپردازید.
هشیار باشید که با نوشیدن یک آبجو فرهنگ بی بند و بار و بی پرنسیپ خود را به نمایش نگذارید و خودتان را کم مقدار و لخت و مجانی به میدان سایت ایران گلوبال پرتاب نکیند و از سخن پراکنی و توهین به ایران و چهره های نمادین آن خودداری کنید.
‼️اردوغان : همه مخالفان را خفه میکنم!/ با خدا مشورت میکنم!
به گزارش رسانه‌های ترکیه پروین بولدان نماینده مجلس و معاون پارلمان ترکیه به دلیل ایراد نطق در صحن علنی مجلس و انتقاد از دیکتاتوری رجب اردوغان و حمایت‌های دولت و ارتش ترکیه از تروریست‌های داعش به دستور اردوغان دستگیر شده است!
به گزارش "خبر ترک" اردوغان پس از دستگیری معاون پارلمان ترکیه گفت: "خداوند خواسته است در این شرایط حساس من رهبر ترکیه باشم و رهبری جهان اسلام را به ترکیه بازگردانم و اجازه نمی‌دهم هیچکس رهبری مرا زیر سؤال ببرد و از اقدامات من انتقاد کند؛ من در تمام زمینه‌ها با خداوند مشورت میکنم!"
چند چهره شناس و تحلیلگر حرکات بدن و روانشناس برجسته اروپایی اخیرا با تجزیه و تحلیل حرکات و اظهارات رجب اردوغان اعلام کرده‌اند رییس جمهور ترکیه به بیماری روانیِ خودبزرگ بینی و توهم شدید مبتلا است.
شورای اروپایی و سخنگوی ناتو اخیرا اعلام کردند که در سال 2016 اردوغان یک سوم پرسنل ارتش ترکیه را اخراج کرده است!
واقعأ این مردک رئیس جمهور پان اتراک بە سیم آخر نزدە ؟؟؟؟ آخرین گفتار رئیس جمهور روانی پان اتراک ،،،،،،دبی-العربیه.نت فارسی
رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه، سه شنبه ۲۷ دسامبر، آمریکا را متهم به حمایت از گروههای تروریستی در سوریه کرد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، اردوغان در کنفرانس خبری که در آنکارا متهم کرد، گفت اسنادی درباره پشتیبانی ایالات متحده از گروههای تروریستی در سوریه از جمله گروه داعش، واحدهای حمایت از خلق کُرد و حزب اتحاد دمکراتیک کُرد در اختیار دارد.
100% آمریکا همراه ، تورکیە ، عربستان ، قطر در ابوجود آمدن این طفل وحشی کە بیشتر در دامن تورکیە پروردە شد دست داشتند تمامی جهان از همکاری داعش و تورکیە باخبرند مگر خواجەهای پان تورک کە چشمان خودشان را میبندند مگر ٣ سال داعش در جرابلس همسایەی تورکیە نبود ؟ مگر غازی انتب تا کنون نیز مثل موصل و رقە یک شهر در زیر
حکومت داعش نبودە مگر 11000 تویتای نو از آسمان برای داعش رسید ؟؟11000تویتای صفر کیلومتر از کدام مرز بە دست داعش رسید تنها مرزی کە داعش میتوانست این 11000تویتا را وارد کند مرز تورکیە بود چون هیچ راه دیگری برای تحویل گرفتن این تویتاها نبود ، مگر نفت داعش از کدام مرز میتوانست بە خارج سیطرە داعش صادر شود ؟ تورکیە چە بخواهد چە نخواهد در مضنون اصلی سریک داعش در تمام بربریتهایش و کشتاری بودە کە بە مردم منطقە وارد کردە اگر عمر باقی باشد هیچ شکی نیست اوردغان مشل ملوشویچ و جنایت کاران نازی جنگ دوم جهانی بە جرم جنایت علیە بشریت دادگاهی خواهد شد ،،، اوردغان روانی زمانی دست بە افشا گری میزند کە آمریکا با داعش همکاری داشتە دقیقأ دارد خود را افشا میکند چون ٨٠ سال دوران اخیر تورکیە یک شریک مهم آمریکا در منطقە بودە کە هنوز هم پایگاه انجلیک در اختیار آمریکاست ،، تورکیە اوردغان حتی یار گیری سادە نیز بلد نیست فعلأ روسیە از تورکیە سواری میگیرد تا بە موقعش با لگد بزند تو ...........
""" دو جبهه بر علیه تروریست‌های کمونیست پ ک ک باز میشود """ تروریست‌های پ ک ک با تروریست‌های داعش در سوریه متحد شده اند، بدین منظور، با توافق روسیه و ترکیه، رژیم اسد جبهه جدیدی را برای پاکسازی تروریست‌های کمونیست پ ک ک از شمال سوریه باز خواهد کرد، همزمان دولت اقلیم کردستان عراق و ارتش ترکیه، برای پاکسازی تروریست‌های کمونیست پ ک ک از کوه‌های قندیل و سینجار، وارد نبرد با تروریست‌های کمونیست پ ک ک خواهند شد. نباید مانند تروریست‌های کمونیست فارک کلمبیا، دست تروریست‌های پ ک ک با همکاری با مافیای سپاه و داعش و طالبان، به تریاک و تجارت تریاک به شکلی گسترده باز شود و گرنه خاورمیانه را گند خواهند زد.
تورکیە تا خر خرە تو گل گیر کردە ،،، بعد از اینکە تورکیە ضربەهای سنگینی از داعش در الباب خورد ،، تورکیە از همپیمانی جهانی ضد داعش بخصوص آمریکا تقاضا کرد کە تورکیە را همکاری کنند در تصرف الباب و هواپیماهای همپیمان جهانی الباب را بمب باران کنند ،،، حالا آمریکا دوبارە ضد تو ذوق تورکیە و سخنگوی نظامی همپیمانان اظهار داشت کە همپیمانی جهانی ضد داعش بخشی از برنامەی تورکیە برای تصرف الباب نخواهد شد و نیروهای بە اصطلاح ارتش آزاد ولی شما بخوان اجیر شدە های تورکیە کە با دمپای و شلوار کوتاه بە جنگ داعش با همکاری تورکیە رفتە بودند دارند در دور بر الباب فرار میکنند
دولت سوریه از YPG می خواهد شمال سوریه را ترک کند
سرویس سوریه- یک ژنرال ارتش سوریه گفت دولت این کشور از کردها می خواهد کنترل مناطق شمالی را به دولت واگذار کنند.
به گزارش کردپرس به نقل از دیلی صباح، دولت سوریه از یگان های مدافع خلق (YPG) می خواهد کنترل مناطق شمالی سوریه را به دولت سپرده و از آن مناطق خارج شود.
هیثم حسون ژنرال ارتش سوریه بدون ذکر چارچوب زمانی خاصی برای این امر، گفت: «دولت در سپردن کنترل این مناطق به YPG اعتماد کرد و اینک می خواهد آنها را پس بگیرد. کار آنها در مواجهه با تروریست ها به پایان رسیده است.»
به زعم حسون اتحاد YPG و دولت سوریه به این خاطر بود که دولت به نیروهای نظامی خود در جاهای دیگر کشور نیاز داشت و دیگر اینکه خصومت میان کردها و ترکیه به حفظ توازن قوا در مرزهای شمالی سوریه کمک می کرد.
حسون ادعا کرد شخص وی کمک های نظامی دولت سوریه به YPG را پیگیری کرده است.
این درخواست در حالی مطرح می شود که YPG در شمال سوریه در قالب سه کانتون کردستان سوریه اعلام خودمختاری کرده است
اقای توکلی رسانه شما به دیگر رسانه های تک صدایی درس دموکراسی آموخت . زمانی که شما از حقوق ملی درایران مینوشتید ؛رسانه هائ های تک بعدی هیچگونه اطلاعی از ستم ملی درایران نداشتند و اگر داشتند آن را بازتاب نمیدادند . امروزه بعد از یک دهه سکوت و خودسانسوری مجبور به اعتراف شده اند . مواظب باشید سانسور و اختناق را به سایت وزین ایرانگلوبال انتقال ندهند .
جناب روزنامه نگار آزاد!،
چرا مصاحبه شما در مقطعی که به آقای پیمان اتهام جاسوسی زدید یکهو از پیمان پاسخی پخش نشد؟
شما روزنامه نگار آزاد که مانند شیر به سراغ دیکتاتور میروید، چرا مصاحبه ایی با سران کودتا در ترکیه انجام نمیدهید؟
چرا هر کس رژیم اسلامی مرتجع ترکیه و از چشم افتاده در جهان را انتقاد میکند، فوری جاسوس و نادان مینامید و پسوندهای مشهورجمهوری اسلامی را یک ریز بکار میبرید؟
دو هفته است که ارتش اشغالگر ترکیه و تروریست های همراهش حمله همه جانبه به شهر الباب در شرق حلب را شروع کرده اند. در این حمله بیش از یکصد دستگاه تانک و خودروی زرهی، یک تیپ توپخانه، یک گردان بالگرد به صورت دائم، یک اسکادران بمب افکن و نزدیک به چهار تیپ پیاده حضور دارند.
اشغالگران تاکنون بیش از ۷۵ کشته و نزدیک به ۲۵۰ زخمی داده و ده ها تانک و زرهی و تاکنیکال آنها منهدم شده است. اما تلفات تروریست های همراه بسیار بیشتر است، چرا که آنها راس حمله را تشکیل می دهند. با این حال اوج هنر ترک ها در حمله به الباب، هلی برن نیرو روی بلندی العقیل و بیمارستان ملی شهر بود که داعش آنها را مثل آب خوردن پس گرفت، ترک ها در این هلی برن عملا نقره داغ شدند
پس از شکست در این عملیات هلی برن بود که ارتش ترکیه به مقامات سیاسی این کشور اعلام کرد که ارتش ترکیه به تنهایی نمی تواند شهر را پس بگیرد. این اعتراف که روز یکشنبه به اطلاع سران حزب عدالت و توسعه رسید، خشم اردوغان را در پی داشت و او خواستار ورود بیشتر نیرو برای اشغال الباب شد که با مخالفت فرماندهان ارتش مواجه شد.
پس از این اعتراف به شکست بود که ابراهیم کالین سخنگوی رئیس جمهور ترکیه روز دوشنبه در کنفرانس خبری از ائتلاف موسوم به ضد داعش به رهبری آمریکا خواست تا از نیروهای زمینی مورد حمایت ترکیه که برای تصرف شهر الباب در شمال سوریه، می جنگند، حمایت هوایی داشته باشند. به گفته وی، ائتلاف بین المللی باید به وظایف خود در قبال حمایت هوایی از جنگی که در شهر الباب ادامه دارد، عمل کند. دریافت نکردن حمایت لازم از سوی ائتلاف بین المللی، غیر قابل قبول خواهد بود.
این درخواست، اعتراف به شکست کامل ارتش ترکیه در مقابل داعش است. اردوغان فکر می کرد که می تواند به سادگی شهر الباب را مانند جرابلس و دابق اشغال کند. مقاومت داعش، به اردوغان نشان داد آنچه کردها در مقابله با این گروهک تروریستی انجام داده اند، بسیار بزرگ بوده و ارتش ترکیه، یک ارتش پفکی بیشتر نیست، چرا که در تصرف یک شهر به مقیاس الباب با وجود آوردن تجهیزات بسیار درمانده شده است.
بە این پان تورکها فرصت اظهار وجود ندهید کوردها ، بلوچها ، فارسها ، ارمنیها ، عربها ، پان تورک دشمن آزادی و انسانیت و بشریت است ،،، بشریت در مقطعهای تاریخی با فاشیزم و بربریت پان تورک روبرو بودە ، پان تورک بە هر جا رو آوردە آنجا اطراق کردە و خود را صاحب دانستە ، پان تورک دشمن ازادی و انسانیت است دشمن ، کورد ، فارس، روس، ارمنی، یونانی ، بلغاری ، صرب، گرجی، عرب ، بلوچ، گیلک، ، طالشی. مازندرانی، و همە و همە است بنا بر این فرصت اظهار نظر بە آنها ندهید در مقابل یک کامنت آنها ١٠ ها کامنت انتشار دهید در مقابل یک نوشتە آنها ٢٠ نوشتە انتشار دهید بە آنها فرصت ندهید این ملتها اگر با هم هم اختلاف داشتە باشند میتوانند متمدنانە اختلافاتشان را با قبول هم دیگر حل کنند ولی با پان تورک امکان پذیر نیست بنا بر این بە آنها کوچکترین فرصت اظهار وجود ندهید
بە این میگویند چشم بندی و شعبدە بازی در روز روشن بە این شعبدە بازی پان تورک یوسف آذربایجان توجە کنید ،،، این چند خط از یوسف آذربایجان است ،،،،، و دیگری مرگ تروریست کورد در پاریس که چند سال پیش ٣ زن عضو رهبری گروه تروریستی پ ک ک را ترور کرده بود و علارغم اصرار دولت تورکیه جهت شرکت در بررسی و دادگاه این فرد تروریست دولت فرانسه اجازه نداد و حدود ١٠ روز پیش این فرد جوان تروریست در زندان فوت کرد و وزارت کشور فرانسه ضمن جلو گیری از اتوپسی اعلام کرد که این فرد بر اثر بیماری فوت کرده و جواب کلی سوال باقی ماند که چرا یک تروریست کورد ٣ تن از رهبرانش را ترور کرد ؟ .......................... پان تورک حتی شهامت بعهدە گرفتن و قبول مسئولیت اعمال خود را نیز ندارد عمر گونای تروریست عضو میت تورکیە سازمان جنایت کار تورکیە و اهل سیواس و ١٠٠٪ از یک پدر و مادر تورک زبان کە ٣ کورد
افشاگریها در رسانەهای ترکیە و آلمان، و نیز انبوهی از تناقضها در شهادتهای فوق‌الذکر عمر گونای، سوالاتی را دربارەی شخصیت این مرد ایجاد کردەاند کە در واقع بنا بر دلایل متعددی او با سرویس مخفی ترکیە (MIT) ارتباط داشتە است.
عمر گونای بە جنایت خود و اینکە این جنایت با برنامە و توسط میت تورکیە انجام گرفتە بود اقرار کردە بود و چند روز قبل از اینکە بە طور مشکوکی توسط میت تورکیە و سازمان اطلاعات فرانسە بە قتل برسد و قتل او را مردن اعلام لکردند قرار بود در دادگاه فرانسە محاکمە شود ولی سرویسهای امنیتی تورکیە و فرانسە قبل از دادگاهی ایشان را بە قتل رساندند در زندان حال یوسف آذربایجان اینجا شعور خوانندگانش را دست کم گرفتە و گنجشک رنگ میکند میخواهد قناری بە فروش برساند با شعبدە بازی ،،،،،، تروریست عضو میت تورکیە کە مأموریت یافتە بود و زن کورد را در فرانسە بە قتل رساند مثل شما یک پان تورک بود قوربان
هدف اصلی از فعالیتهای ژورنالیستی، روشن شدن حقایق می باشد کسانی که در عرصه فعالیت مطبوعاتی با امر روشنگری مشغول هستند با نمایان کردن چهره واقعی افراد فرصت طلب و بزهکار از یک طرف جلو سوء استفاده آنانرا می گیرند و از طرف دیگر باعث ارتقاء روحیه مسئولیت پذیری افراد در جامعه می شوند به این دلیل در کشورهای آزاد دنیا ، ژورنالیستهایی که با امر روشنگری سروکار دارند مورد حمایت افکار عمومی و حمایت قانونی قرار دارند
روشنفکران مدافع حقوق بشر ملت فارس قهارترین سانسورچی صدای ملتهای مظلوم غیر فارس در کشورهای خارج می باشند، در واقع خود اینها اصلیتریرین ناقض حقوق بشر هستند که بجز زندانیان ملت فارس بقیه ملتها را اصلآ حمایت نمی کنند، ملت ما از نوع قضاوت روشنفکران پانفارسیست متعجب نمی شوند، چون می دانند آنها به ملت ما بچشم ملت درجه دو نگاه می کنند و طبیعآ نیازی هم به حمایت نمی بینند،
ایران و دموکراسی دو مفهوم کاملا متضادند. روشنفکران فارس یا باید دموکراسی را برگزینند یا مرزهای پرگهر را، دولت و اپوزسیون و روشنفکران ملت فارس تا زمانیکه مرزبندی خود را با نژادپرستی در حق ملتهای غیر فارس مشخص نکرده اند، حق ندارند در مورد دموکراسی، سکولاریزم، پلورالیسم، فیمنیسم، کمونیسم، سوسیالیسم، لیبرالیسم، رئفت اسلامی، اخلاق سیاسی و همچنین حقوق بشر اظهار نظر کرده و تئوری پردازی کنند، دمكراسی یك عهد و پیمانی است
كه به قانون اساسی تبدیل می شود، عهد و پیمانی كه در آن همه متعهد می شوند كه به حقوق دیگران احترام بگذارند و خواسته های هیچ گروهی، چه اكثریت باشند چه اقلیت بر خواسته های دیگران تحمیل نشود، و به این دلیل حقوق فردی از حقوق جمعی مجزا می گردد و هیچ اكثریتی نمی تواند چیزی را تصویب كند كه حقوق فردی مردم، ولو یك نفر را محدود كند، چه رسد زیرپا بگذارد، این چیزی است که برای ملت فارس نا مأنوس و حتی برای روشنفکران این ملت غیرقابل درک است،
در واقع بزبان ساده تر: دموکراسی یعنی قوانین سفت و سختی همانند پوزه بند، جهت بستن پوزه سگهای وحشی آدم نما، تا آنها نتوانند انسانهای بیدفاع و ضعیف جامعه را بدرند، وقتیکه ما نتوانیم تصویری از انعکاس پرسپکتیو های ملمویس واقعیتهای اجتماعی را در ذهن خود تجسم بکنیم، نظریه های اجتماعی و سیاسی ما قطعآ آلوده به ایده آلیسم خواهد بود، در کشوری که پانیرانیستهای پانفارسیست جهت اثبات برتری نژادی خود، هنوز هم که هنوز است در پاسارگاد دنبال استخوانهای کورش می گردند و هر روز هفده رکعت نماز تمامیت ارضی می خوانند و جهت تحقیر و هالو نشاندادن دیگر ملتها، بی وقفه مشغول ساختن جوک هستند، آیا در این جامعه با این جوّ، صحبت کردن از دموکراسی و حقوق برابر ملتها می تواند مفهومی داشته باشد؟
ملتی که حفظ و اعمال اتوریته اش برملل دیگر براساس جعلیات بنا شده و تمام شیرازه و تارپود تاریخش، زبانش و الفبایش بر اساس جعل و تحریف دروغپردازی های مالیخولیائی و سرقت از دست آوردها و زحمات ملتهای دیگر بنا نهاده شده و برای حفظ اسرار جعلیات تاریخش مجبور شده است كه هر روز به یک دروغ شاخدار جدیدتری متوسل شود و بخاطر وحشت از برملا شدن این جعلیات مجبور شده است هر روز یک پرده ضخیمتری بین خود و ملتهای غیر فارس بکشد و این پرده هم فقط بکمک چماق و دیکتاتوری مقدور گردیده و طبیعتا چماق هم هیچ سنخیتی با دموکراسی و یا حقوق بشر ندارد، و در نتیجه تا زمانی که کلیه نمایندگان ملت فارس چه در دولت و چه در اپوزسیون داخلی و یا خارجی به جعلیات تاریخی خود در حضور نمایندگان یونسگو اقرار نکرده اند و اعمالشان را به ثبت نرسانده اند و در رابطه با اتنوساید و نسل کشی ملت ترک آذربایجان در دادگاه لاهه محاکمه نشوند و غرامت آسیبها و صدمات تاریخی جبران ناپذیر آنرا بملتمان پرداخت نکنند و در حضور کلیه نمایندگان سازمان ملل در این رابطه از ملت ترک آذربایجان عذرخواهی نکنند، ملت ترک آذربایجان در هیچ گفتگوئی و یا نشستی با نمایندگان ملت فارس شرکت نخواهد کرد،
""" بازی بزرگ یا شکست بزرگ """ سال ۲۰۱۷ شاهد روو در روئی شرق - غرب، غرب با روسیه، و روسیه با پاسیفیک خواهیم بود، برجسته کردن "" بمب اتمی "" نیز به حین علت است، ظهور روسیه در خاورمیانه، قطب شمال، افغانستان، پاکستان "" بیشتر از سر ناچاری و اضمحلال است تا اقتدار واقعی ""، ترکیه و اقلیم کردستان برای پاکسازی کوه‌های قندیل از وجود جرثومه‌های تروریست پ ک ک به توافق رسیده اند تا سال ۲۰۱۷ از تحولات ژئوپلتیکی کمتر آسیب ببینند. در صورت اضمحلال روسیه در سال ۲۰۱۷، ثروت‌های بی پایان این کشور، برای ربوده شدن توسط اوروپای پیر فرتوت و دیگران لقمه دهان پر کنی خواهد بود. رژیم شاهنامه خوان ایران، و ارمنستان طفل یتیم روسیه و رژیم شاهنامه خوان ایران، دوباره بازنده خواهند بود.
ببینید دو اتفاق در دو هفته گذشته در سکوت مطبوعاتی روی داده یکی عمل ننگین بمب گذاری در ورودی مقر حزب دمکرات کوردستان در عراق که منجر به مرگ ٥ پیشمرگه و ٢ نگهبان امنیتی و کلی زخمی بر جای گذاشته « من شخصا این عمل تروریستی را محکوم میکنم » و دیگری مرگ تروریست کورد در پاریس که چند سال پیش ٣ زن عضو رهبری گروه تروریستی پ ک ک را ترور کرده بود و علارغم اصرار دولت تورکیه جهت شرکت در بررسی و دادگاه این فرد تروریست دولت فرانسه اجازه نداد و حدود ١٠ روز پیش این فرد جوان تروریست در زندان فوت کرد و وزارت کشور فرانسه ضمن جلو گیری از اتوپسی اعلام کرد که این فرد بر اثر بیماری فوت کرده و جواب کلی سوال باقی ماند که چرا یک تروریست کورد ٣ تن از رهبرانش را ترور کرد ؟
ادامه,
جناب lachin, فراموش کردم بگویم که امروزه در امریکا - و شاید هم در نقاط دیگر دنیا - موئسسات خیریه در روز های سرد برای بینوایان و افراد بی خانمان Soup kitchen بر پا میکنند که شاید آنها را سیر و گرم نمایند؟ آیا این " دیزی خوران " نیز مشمول گفته شما میگردند؟
جناب lachin,
اگر از یاد برده بودم, این نیم خط را نیز در اینجا نمی آوردم که شامل تمام ایرانی ها میشود مگر آنکه شما در این باره شک کنید. دیگر اینکه به نظر من معنی " الا تهرانیا انصاف میکن خر توئی یا من " بیش از آنکه نشانه " نژاد پرستی " تهرانی ها - بخوانید فارس ها - باشد ناشی از بی تربیتی ماست. امروزه - نه دیروز - در امریکا که بدون شک نژاد پرستی سفید در مقابل سیاه شایع است اگر کسی " آفریقایی - آمریکایی " را negro بخواند مورد نکوهش شدید همگی قرار میگیرد و ما تا رسیدن به آن مرحله راه درازی در پیش داریم.
اما جناب lachin در کجای این مقاله کلمه " دیزی " آمده بود که شمای " پلو چلو " خور, آنرا با گوشت کوب به سر ما " آبگوشت خوران " کوبیدید؟ و من این را جدی میگویم. شما بعد از این همه سال در خارج ظاهرا این عادت ایرانیت خود را حفظ کرده اید. آیا شما نمیدانید که اطلاق " دیزی خور "
علاوه بر بی تربیتی, توهین بی رحمانه طبقاتی نیز میباشد؟ و شما بجای عذر خواهی چیزی هم طلب کارید؟ من مانند بسیاری دیگر هنوز " دیزی " میخورم و آنرا بسیار دوست دارم, چه به نام " آبگوشت " و چه به نام " سوپ ".
به کسی که رگ و ریشه و اصل و نسب و پدر و مادر ندارد میگویند سر بته سبز شده. معلوم نیست که آیا این یک خبر دست اول فارسی و یا ترجمه متنی از روسی و انگلیسی و غیره میباشد. و اگر در کانال تارنمای ایران گلوبال در تلگرام درج شده است آیا بطور کامل به سایت ایران گلوبال انتقال یافته و یا قسمت هایی حذف شده اند. در این دور و زمانه که علاوه بر رسانه های رسمی که اکثرا وسیله تبلیغ و بیش از نیمی از اخبار آنها دروغ است, سایت های نو پا مانند فیس بوک و تویتر و تلگرام بدون مسئولیت و جهت درآمد بیشتر شایعه پراکنی مینمایند چرا باید چنین خبری در ایران گلوبال درج شود و تازه ترور سفیر روس در ناتو چه ربطی به ما دارد.
جناب yaradiciliq سلام؛
اگر در خاطر داشته باشید من در سال های گذشته بارها با شما پیرامون دیدگاه های ظالمانه و ناتوانائی های ساختار بورژوازی بحرانزده گفت و شنودهائی نسبتا کافی و لازم داشته ام و این گفتمان تا دیدگاه های به سخره گرفته ی شده پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما پیش رفت و من به همه ی دروغ های فوکو تاخته ام و همه ی آن اتوپی مضمحل شده را نقد مارکسی و استدلالی کرده و نیاز به تکرار ندارم.
(( بنا بر این عیسی به دین اش و موسی به راه و مرام اش. ))
همزمان اما گمان نمی برم که شما از بحران مالی و ساختاری جهان نئولیبرال که هستی میلیاردها انسان را به تباهی کشانده است بی خبر باشید؟! به همین اروپای فکسنی نگاه کنید که درصد بیکاری میانگین آن بین 40% تا 25 % می باشد و اصولا نیمی از نسل جوان و تحصیل کرده ی اروپائی امکان یافتن کار متناسب با تحصیل و تخصص ندارند.
شما از ونزوئلای فلک زده و از کلمبیای فارک نوشته و نقد کرده اید. اما هرگز نه شما و نه هموندان مدافع غربی تان هیچگاه نمی گوئید که مسبب این نارسائی ها متوجه امپریالیسم آمریکا و ناشی از دسیسه های پرو راست اوست که مستقیما توسط سازمان های مخفی و جاسوسی اش تربیت و تأمین و لجستیک می شود.
یادآورشوم که: ساختار اقتصاد بازار و مارکت جهانی چین را حزب به اصطلاح کمونیست سازماندهی و حقیقتا رهبری برجسته می کند. مدیریت موفق یک میلیارد و بیش از صدمیلیون انسان که تنها بیش از 400 میلیون از این جمعیت کارگران متخصصان نیرویس صنعتی ـ علمی این کشور می باشند.
اما این شیوه ساختارتولیدی صنعتی چین کمونیست نیز در مسیر اهداف بهره کشی انسان از انسان بوده و می باشد و من با آن اسلوب و اهداف نابرابری سازانه هایش مخالفم و چنین حزبی نمی تواند نماینده منافع رنگین ملت ها و توده های چینی و اصولا نوع انسانی و سوسیالیسمی باشد. و بهمین خاطر محکوم می باشد.
ببینید!
من در پی یافتن و ساختن جامعه ای هستم که در آن هیچکس بخاطر پدر فقیرش نباید محروم از شکل یابی برابر با دیگران دارا و متمول شود. این خواست نه جاهطلبانه است و نه ارتجاعی! باید راه اعمال آن خود توده ها فرابگیرند و خواهندگرفت. یادتان نرود که دگرگجونی کار توده هاست و نه چند کمونیست و الیت ها و...! پس نوع چپ و کمونیست شعور اجتماعی را نمایندگی می کند و نه ارتجاع خودبزرگ بین بیمار از خود راضی را.
چپ ها و کمونیست باور به کار و ساختن و توان انسان دارند و نه مافوق انسان ها و ریاکاری های آسمانی ها! و می خواهند دانش و بینش و پردازش بهتر هستی را از انحصار گروه های ریاکار مذهبی و مفتخور ،و باندهای انگل نسل به نسل غارتگر سرمایه سالار بدرآورده و خودمدیریتی انسان کار را بدست کارورزان بسپارند.
پیشبرد این مهم پایه و حیاتی برای نوع آدم بدون هیچ تفاوت و تمایزی که همه جا وجود چشم خراشی دارد، و زدودن نابرابری ها و تبعیض ها که همه جا بیدادمی کند، کار ساده و آسانی نیست و دشمنان بسیار قهار، خونی و خطرناکی دارد.
اما خوشبختانه، جستجو و خواست نان و کار و آزادی همیشه بیاری میلیارده انسانِ محروم شتافته که آنها از این ابتدائی ترین حقوق شهروندی و درآمد مایحتاج زندگی عاجزند. این فقرها، نارسائی ها و محرومیت ها انسان را جسور ساخته و آنان را به میدان عدالتخواهی ها کشانده و خواهندکشاند.
یادمان نرود که بیش از 3 میلیارد انسان زیر خط فقر و گرسنگی مزمن قراردارند. و در همان امپریالیسم آمریکا بیش از چهل میلیون دارای پوشش درمانی نیستند. این فاجعه های ضدبشری نباید بیش از این بردباری شود.
تازه، بمن چه که چپ ها و کمونیست ها و سوسیالیست های پیشین به هر دلیل شکست خورده اند. گور پدر تفکرهای سکتاریستی و فرسوده ی چپ های گذشته و حال، و ناتوانائی های شان که نتوانستند بیاری نوع انسان درآیند و راه توده ها را برای مبارزه طبقاتی و حقوقی بحق شان هموار و صف بندی کلان و جهانی آنان را در برابر عارتگران برپا کنند. ما مسئول عصر خویشیم و نه پیشینیان!
راه سوسیالیسم انسانی و اخلاقی و شرافتمندانه است. و اصولیت خود را از تباهی و فساد کالائی برای انباشت های بیماگونه و بی هوده ی ثروت می گیرد. در بازار آزاد، ارزش هر پدیده ای همان است که بیشتر فروخته شود. حالا هرچه می خواهدباشد. من با این بی ارزشی های بنیادی ساختار سرمایه تا روزی که زنده ام مخالفم و علیه اش روشنگری و افشاگری خواهم کرد.
اگرآقای پزشکیان تورک نیمه تبریزی ونیمه ارومی درجمع مردم تورک اورمیه زبان مشترک ونیزموردعلاقه وتوجه آنهارا نادیده گرفته وبه زبان دیگری که درواقع زبان ساطه گروحاکم است سخن گفته غیر قابل دفاع است.ولی ممکن است خبردرست نباشدچون ما سخن رانی های ایشان رابه زبان مشترک مادریمان ودرتجمع های گوناگون شاهد بوده ایم.ای گونه صحبت کردن هاودرچنین مجامعی حداقل برای من یکی چندش آوراست.ایشان رادارای اعتمادبه نفس وقوی میشناختم وهنوزهم میشناسم.کم وکسری درزندگی مادی واجنماعی خودندارند.میدانم که ازخیلی فیلتر هاردشده ان وشای خودهم یکی ازهمین فیلترهاباشندولی سالوس بازی که خیلی ها شیفته اش هستند برازنده ایشان نیست تانظرخودشان چه باشد.
بله ؟؟؟؟؟؟؟؟؟درود بر رابطه بين فرقه رجوى و پ ك ك ، و پ ي د و تمامى تروريست هاى ضد ملت ترك .... جالب است كه همين اتحاد بين رژيم نژاد پرست فارس آخوندى و پ ك ك هم وجود دارد. قاسم سليماني به وسيله نيروى هاى بسيج شيعه در عراق ، كمك هاى تسليحاتى به پ ك ك مى رساند. آيا دليلى محكم تَر از اين را مى توان بيان كرد كه در عملكرد بين فرقه رجوى و سلطنت طلبان و رژيم فاشيست آخوندى و كليه پان إيرانيست ها بر عليه ملت هاى غير فارس خصوصا ملت استقلال طلب آزربايجان جنوبى اشتراك عمل و اتحاد نا گسستنى وجود دارد؟وقتى نماينده فرقه رجوى موحدى در روز روشن اتحاد بين فرقه و پ ك ك را حلوا حلوا مى كند. آيا باز هم بايد شك به خود راه بدهيم كه بين نيروى قدس و قاسم سليماني و فرقه رجوى اين داعشى هاى ضد ملت ترك ما اتحاد عمل وجود دارد؟
باز هم متشكريم آقاى بهمن موحدى كه چشمان خواب آلوده را باز تَر كردى ....
بله ؟؟؟؟؟؟ چرا كه نه !!!!!! درود بر اتحاد بين پ ك ك + سپاه قدس +فرقه رجوى + پان إيرانيست ها ... اعم از چپ و سلطنت طلب و ....... اين اتحاد چه آش شله قلم كارى از آب در مى آيد....
ملت ترك آزربايجانى و عرب و بلوچ و.... هيچگاه بر اين اتحاد نامقدس شك نداشته و ندارد.فقط مهر تأييد نخورده بود كه به وسيله نماينده فرقه رجوى در ايران گلوبال جناب بهمن موحدى بإمدادان تأييد و مهر شد....
عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد .
دهان صاحبان نظرات مخالف مرا چرا نمي بنديد؟ مگر نمي بينيد كه نظرضد حقوق بشري من جز به مدد دستگاه داغ و درفش آريامهري يا اطلاعات فقاهتي، قابل دفاع نيستند؟
واقعا انگار "امر بر تو مشتبه شده " که نویسنده یا صاحب نظر هستی ؛ شاید میان شتر چرانهای دشت های وسیع مغولستنان و بوگی .
حالا بجای مظلوم نمایی و آی ددم آی بابام ، یادت باشد که تو یکی از آغازگران کینه توزی راسیستی علیه فارس و ایرانی و ارمنی و کرد بوده ای. و ایرانی هیچ گاه دشمن نادان خودرا فراموش نخواهد کرد مگر او را نایود کند و پیش چنگیز به درک بفرستد . زبان ما با شما تحزیه طلبان حیله گر و .. ، فقط زبان خشونت و نابودی تان در درون ایران خواهد بود .
این خبر نادرست است و تنها رسانه های گروهی رژیم در این باره نوشتند.
فرد کشته شده، یفس شاندلون نام دارد که بلژیکی و مسئول حسابرسی کل ناتو بوده است. رسانه های گروهی بلژیک تنها در روز یکشنبه در بارۀ شخص نامبرده نوشتند که گوییا با اسلحه کمری و هفتۀ گذشته خود را کشته است. قابل توجه اینکه شاندلون چپ دست بود و اسلحه در دست راست او قرار داشت.
جسد شاندلون در یکصد کیلومتری محل زندگی اش پیدا شد.
اگر نمایندۀ روسیه در ناتو کشته می شد، حتما رسانه های گروهی مستقل در این باره گزارش می دادند.
فرق یک پان ترک و بانوی شریف ارمنی را در باره ایران
آلنوش طریان؛ مادر ستاره‌شناسی ایران
برترین ها: آلنوش طریان، هجدهم آبان ماه ۱۲۹۹ در خانواده‌ای ارمنی، تحصیل‌کرده و اهل فرهنگ در تهران به دنیا آمد. پدرش آرتو طریان دانش‌آموخته‌ی نمایش و بازی‌گری از مسکو بود. مادر آلنوش، وارتو طریان نیز فارغ‌التحصیل رشته‌ی ادبیات و هنر سخن‌وری از کشور سوئیس بود. وارتو طریان با نام هنری «لالا» همچنین هنرپیشه و کارگردان تئاتر نیز بود.
آلنوش طریان، نخستین زن فیزیک دان ایران و مادر ِ ستاره شناسی ایران
او نخستین زن ایرانی بود که نمایش‌نامه‌ای را کارگردانی کرده است. مادر آلنوش، در سال ۱۲۷۵ شمسی در شهر تبریز به دنیا آمد. او برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت و پس از بازگشت با آرتو طریان ازدواج کرد. مادر و پدر آلنوش در نمایش‌های متعددی با یک‌دیگر بر روی صحنه رفتند و بیش از بیست‌وپنج سال در این عرصه به فعالیت پرداختند.
مادر ِ آلنوش در نمایش‌نامه‌های فارسی بسیاری نقش‌آفرینی کرد و بارها از سوی مجلات «ایران»، «اتحاد»، «ستاره ایران»، «ایران آزاد»، «قانون» و «مرکز دوفرانس» ِ پاریس مورد تمجید قرار گرفت. آلنوش در چنین خانواده‌ای بالید و رشد کرد. آلنوش تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ی ارامنه و دوره‌ی دبیرستان را در دبیرستان «انوشیروان دادگر» زرتشتیان سپری کرد.
آلنوش در مورد تحصیل در این مدرسه میگوید: «در آن زمان، در مدارس ارمنیان تنها تا کلاس نهم تدریس میشد و من، پس از اتمام دورۀ نه ساله در مدرسۀ ارمنیان، برای تکمیل تحصیلات به مدت دو سال به مدرسۀ انوشیروان دادگر، که متعلق به زرتشتیان بود، رفتم. دلیل انتخاب این مدرسه هم نزدیک بودن آن به منزل ما بود.»
آلنوش طریان، نخستین زن فیزیک دان ایران و مادر ِ ستاره شناسی ایران
آلنوش طریان در سال ۱۳۲۶ لیسانس خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد و در همان‌جا به عنوان متصدی عملیات آزمایشگاهی دانشکده علوم استخدام شد. طریان سپس برای ادامه‌ی تحصیل به دانشگاه سوربن رفت و در سال ۱۳۳۵ از این دانشگاه مدرک دکترا گرفت. او پیش از سفر برای دریافت بورس تحصیلی اقدام کرده بود که استادش دکتر محمود حسابی به دلیل زن بودن او با این درخواست مخالفت میکند و طریان مجبور میشود با هزینه‌ی شخصی برای تحصیل به فرانسه سفر کند.
«در دوران تحصيل هميشه نمرات بالا داشتم و مورد توجه معلمين و اساتيد بودم. در زمانی كه ليسانس گرفتم از استاد خود برای گرفتن بورس كمك خواستم اما وی به دليل اينكه من زن بودم با بورس من موافقت نكرد و به من گفت تا الان هم زيادی درس خواندم. پدرم گفت من می‌توانم هزينه‌ی تحصيل تو را در فرانسه تقبل كنم و بورس را برای افرادی بگذار كه واقعا احتياج دارند. با هزينه‌ی شخصی به فرانسه رفتم و دكترای خود را از دانشگاه سوربن گرفتم و سپس با وجود پيشنهاد كرسی استادی در دانشگاه سوربن به كشورم بازگشتم.»
دکتر طریان در مورد دلیل انتخاب رشته‌ی فیزیک میگوید: «وقتی شما درسی را با معلمی خوب شروع می‌کنید مجذوب آن درس می‌شوید و من هم مجذوب فیزیک شدم چون معلمان بسیار خوبی در این درس داشتم. من به پدرم گفتم که می‌خواهم کاری کنم که از عهده‌ی هرکسی بر نیاید. از بچه‌گی دیده و شنیده بودم که چه‌طور مردم مثلاً میگویند: دخترها نمی‌توانند ریاضی بخوانند یا فلان‌کار را انجام دهند و این همیشه باعث آزردگی من میشد و می‌خواستم ثابت کنم که دختر یا پسر بودن فرقی ندارد و اگر انسان استعداد و پشتکار کافی داشته باشد، از عهده‌ي هر کاری بر می‌آید و ثابت هم کردم.»
آلنوش طریان، نخستین زن فیزیک دان ایران و مادر ِ ستاره شناسی ایران
آلنوش طریان به قصد خدمت به کشورش به موقعیت‌های فراوان خود در اروپا پشت پا میزند و به ایران برمی‌گردد:
جناب چنگائی, اگر به حیدر بابای شهریار مراجعه کنید, نوشته : حیدربابا قوری گؤلون قازلاری-گدیکلرون ساراخ چالان سازلاری- کت کؤشه نین پاتیزلاری یازلاری- بیر سینما پرده سی در گؤزوم ده- تک اوتوروب سیر ائده رم اؤزومده.
میبینید چقدر زوزه بادهای سوزناک گردنه ها را با کلمه سازاخ چه زیبا توصیف کرده است.
اما خدمتتان عرض کنم , به عقاید و باورهای شما کمال احترام را دارم. سایقی لار
بقول معروف اگر میتوانی تار بزنی بیگیر بزن. باید خیلی شجاعت داشت که حزب توده ایران را به عنوان جریانی غیر چپ به مردم معرفی کرد . همین گونه جریان فدائیان خلق که با ترور متولد شد و اخر به در یوزه گی نظام اخوندی رفتند . هرگز نمیتوان فرقه پیشه وری را که ناف او به ناف استالین بسته بود جریانی غیر چپ نامید . کارنامه گشتار فرقه پیشه وری از مردم اذربایجان حکایت دردناک سلطه سلسله منحوس ضد ایرانی چپ است .
اشکال و عیبی از ادمها و فداکاری انها نیست در فداکاری اعضا حزب توده از جاسوسی تا ترور بوسیله خسرو روزبه شکی نیست عیب از خود فلسفه چپ است و کسی نمی تواند ادعا کند بهتر از حزب توده مارکس سیسم لنین نیسم را در ک کرده است .حزب لنین بلشویکها برای همین اهداف ده ها ملیون ادم را گشتند و چپ اندیشی و سوسیالیسم عملی نشد که نشد .
یک گره
در روز چهارم ماه مارس، بی بی سی ی انگلیسی گزارش داد که یک دادگاه دولت ترکیه رای به بدست گرفتن روزنامه ی بزرگ و سراسری ی "زمان"، روزنامه ای از زیر مجموعه ی بنگاه های فتح الله گولن و فرقه اَش را داده است. دادگاه برای روزنامه سردبیری تازه برگزید و سردبیر و دبیر آن، بانو"سِوِگی آکارچهمس" و آقای "عبدالله بوزکورت" ناچار به تَرک ترکیه شدند. سِوِگی آکارچهمس به بروکسل رفت و عبدالله بوزکورت هم به آمریکا گریخت. ولی همین جریان مصادره کردن روزنامه ی زمان است که سرنخ هایی از یک نمایش مرموز و پیچیده را به دست می دهد.
درباره ی آن مأمور شهربانی ی سفیر کُش چه می دانیم؟
مولود مراد التینتاس دوره ی پلیس ضد شورش را گذرانده بود و در یک شهربانی در شهر دیاربکر، شهری در جنوب شرق ترکیه، شهری که در زمان های دور یک شهر ایرانی بوده و امروزه مهم ترین شهر کردنشین ترکیه است، در کار شهربانیگری بود. وی درست در روز کودتای پانزدهم ژوئن از فرمانده خود برای دو روز درخواست مرخصی کرده بود و روزهای شانزدهم و هفدهم ماه ژوئن را به مرخصی رفته بود. او برای گرفتن مرخصی نیاز داشته نشانی ی خود در دوره ی مرخصی را به فرمانده خود بدهد. نکته ی مهم اینجاست او نشانی ی خانه ای را به فرمانده ی خود داده بود که پلیس ترکیه ادعا می کند عبدالله بوزکورت، دبیر پیشین روزنامه ی زمان، در آن زمان در آن خانه زنده گی می کرده است!
آنکارا کجا و دیاربکر کجا؟ این با عقل زیاد جور در نمی آید که در فردای یک کودتای نافرجام که در پی ی آن اردوغان همه ی نیروی خود را برای درهم کوبیدن رقیب به کار گرفته بوده، یک مأمور ضد شورش شهربانی خطر کرده و به خانه ای پا بگذارد که در تور پلیس امنیتی ی ترکیه بوده. شگفت آورتر آنکه وی پس از آن هم در بگیر و ببندهایی که از آن زمان جریان داشته و دارد گرفتار نیامده بود. راستی چه کسی وی را به آنکارا انتقال داده بود و چرا؟ چرا مولود مراد التینتاس شب پیش از انجام آن ترور را در یک هتل به سر برد؟ چرا دولت ترکیه هنوز در پی ی بررسی ی دوربین های امنیتی ی آن هتل بر نیامده و در این باره سخنی نیست؟
گند کار دو روز پیش در آمد. عبدالله بوزکورت در صفحه ی توئیتر خود نوشت هرگز در آن خانه و نشانی ی داده شده از سوی پلیس ترکیه زنده گی نکرده بوده است و هرگز با مولود مراد التینتاس آشنایی نداشته و او را هرگز ندیده بوده است.
مولود مراد التینتاس در روز دوشنبه ی گذشته فرسته ی روسیه در آنکارا را کشت. او در روز انجام ترور مرخصی ی بیماری گرفته بود. دولت آقای اردوغان چنین می گوید. ولی مولود مراد التینتاس در روز گشایش نمایشگاه، در روز آدینه ی گذشته، یعنی چهار روز پیش از کشتن فرسته ی روسیه، وقت زیادی را در سراسر روز در آن نمایشکاه عکس به سر کرده بوده است. چرا پلیس ترکیه به غیبت آن روز مولود مراد اشاره ای نمی کند؟
چگونه می شود مولود مراد التینتاس فرصت آنرا یافته باشد، بی هیچ دردسری یازده تیر شلیک کند و پس از آن تلاشی برای فرار از صحنه ی ترور ننماید و در صحنه بماند، گویی که چشم براه آمدن کسی بوده است؟ چرا زمانی که پلیس سر رسید، به او کوچکترین هشداری داده نشد و از او خواسته نشد که خود را تسلیم کند؟ چرا او را با شلیک بیست گلوله کشتند؟ بیست گلوله!
آیا پرسش برانگیز نیست که چرا پلیس دوره دیده ی ترکیه به جای تلاش برای ی دستگیری ی یک آدمکش که در برابر پلیس و شهربانی دست به مقاومت نزده، بیست بار به او شلیک می کند؟ اردوغان نشان داده آدمی است بی پروا و بی هراس از دست زدن به ریسک های بسیار خطرناک. ولی جای این پرسش هم در این میانه هست: آیا اردوغان حاضر بوده و هست با کشتن فرسته ی روسیه، دست به یک قمار وحشتناک دیگر بزند، آن هم پس از آن قمار بسیار خطرناک پیشن او، سرنگون ساختن هواپیمای جنگی ی روسیه بر فراز خاک سوریه، که برای وی و کشورش بسیار پر هزینه بود و او نتوانست به هیچ یک از خواسته های خود در آن آتش و تنش افروزی دست یابد؟
پژواک ایران
آیا کارلوف، فرسته ی روسیه در آنکارا، به دستور اردوغان کشته شد؟
پ. مهرکوهی
صحنه ای از یک نمایش فرضی که شاید اجرا شده باشد: دستیار کارگردان به بازیگر: آماده ای؟ آقای "کارگردان"! روی تو خیلی حساب می کنه. من به او! گفته ام تو بهترین کس برای این کار هستی. می روی توی نمایشگاه، کار را انجام می دهی و می آیی بیرون. کسی هم آن دور و برها نیست. همه چیز برایت فراهم شده و چیزی و کسی هم جلوی آن در ورودی نیست که مزاحم کار تو شود. می روی تو. همه در آنجا گمان می کنند که تو برای نگهبانی (محافظت) از سفیر فرستاده شده ای. کار را انجام می دهی، شعارهایت را می دهی. می ایستی، تا فلانی و فلانی و بهمانی بیایند درون نمایشگاه و تو را از آنجا دور کنند و ببرند پنهان سازنند تا آب ها از آسیاب بخوابد. پستر گفته خواهد شد آن ها که تو را از آنجا دور کردند، دو، سه تا مأمور قلابی بوده اند
و از همدستان تو. برای گُم کردن سر نخ ها باید وانمود کنیم این یک کار سازمان یافته بوده. ولی نگران نباش، آب از آب تکان نمی خورد. دولت و مردم ترکیه هم پشت تو ایستاده اند. می شوی قهرمان ملی.
آیا چنین نمایشی در پشت پرده ی کشتن فرسته ی روسیه انجام گرفته بوده است؟ شاید. تنها کسی که می توانست پاسخی درست به این پرسش بدهد خود کشته شد است. ولی به باور من داستانی که دولت ترکیه پیرامون آن آدمکشی ساخته است داستانی است شک برانگیز، داستانی که هیچکدام از پاره های آن با دیگر پاره های داستان ساخته شده نمی خواند.
چه انگیزه ای می توانست یک جوان شهربان (پلیس) ترک را وادارد که دست به یک آدم کشی بزند و بر سر آن جان بسپارد؟ از گذشته ی آن شهربان چه می دانیم؟ آیا دولت ترکیه حقیقت را درباره ی او می گوید؟
در دنباله ی این نوشته به دلیل هایی پرداخته خواهد شد که نشانگر دروغگویی ی دولت ترکیه در این باره است. دست کم، همه ی حقیقت را نمی گویند.
آن شهربان از کجا می دانست که فرسته ی روسیه در آن روز و تنها "بر حسب تصادف"!؟ از پوشش امنیتی و نگهبان برخوردار نخواهد شد و دولت ترکیه در انجام این کار کوتاهی خواهد کرد؟ آیا دولت ترکیه پیش از این به پیامدهای احتمالی ی جار و جنجال های ضد روسی یی که روزنامه ها و رسانه های غربی به بهانه ی نقش روسیه در جنگ سوریه به پا ساخته اند و دامن زدن های پیاپی به احساس های ضد روسی ی مردمان ناآگاه نیاندیشیده بود؟ مگر دولت ترکیه خود در هیژده ماه گذشته رهبری ی یک کارزار گسترده ی ضد روسی و نیز ضد ایرانی و ضد شیعه را رهبری نکرده است؟ آیا خبر تظاهرات خشمگینانه ی مردمان خود در برابر فرسته خانه ی روسیه، آن هم درست چند روز پیش آن آدمکشی، آگاهی نیافته بود و آن کنش مردم به هیجان آورده شده زنگ خطر امنیتی را نزد پایوران ترکیه به سدا (صدا) در نیاورده بود؟
ایمان دارم چنین پرسش هایی در چند روز گذشته ذهن پوتین، دولت و دستگاه های امنیتی ی روسیه را به خود داشته است. روس ها اکنون با ترکیه وارد بده بستانی بر سر سوریه شده اند که هم روس ها و هم ترکیه از آن سود می برند. با این همه روس ها کوچکترین اعتمادی به اردوغان و دولت ترکیه ندارند، وگرنه روس ها یک گروه کارشناس امنیتی را برای رسیده گی ی چند و چون آن آدمکشی به ترکیه نمی فرستادند. دولت ترکیه هم هرگز در پی ی میدان دادن به روس ها در هیچ زمینه ای نیست، نه در سوریه و نه در هیچ جای دیگر ولی په خوبی می داند که در سوریه جرف اول را روسیه می زند. روس ها در سوریه به ترکیه این امکان و امتیاز را داده اند که کردهای سوریه را سرکوب گند و در برابر این امتیاز، از شعار آمریکا ساخته ی اسد باید برود دست بکشد.
اینگونه نوشته و تصاویر ها مربوط به قرن 18 میلادیست که استعمار انگلیس علیه رقیبش روسیه برای تریاکیهای فاجار پخش میکرد و حالا مهرههای انگلیسی در این سایت بازپخش میکنند .
واقعا شرم آور است.
غالب همگاران رسانه های استعماری غربی مانند بی بی سی ، سوادشان از یک جوان 16 ساله درون ایران کمتر است .
توجه... توجه... خبر خیلی داغ....دوستان من در طول عمرم خیال میکردم که آنا یوردوم که آزربایجان باشد در اطراف کوهای آلپ و نزدیکی کشور های فرانسه و سوئیس بود , ولی خدا را شکر که کاربری همانطوریکه نوشته است (( یکبار به شما گفتم اذربایجان در قلب اروپا نیست در منطقه خاورمیانه است)) مرا از این بی اطلاعی نجات داد..به کاربران دیگر توصیه میشود که اگر می خواهید اطلاعات صحیح بدهید , مثل این کاربر , اوامر ملوکانه اتان را بصورت دستورات همایونی انجام بدهید. چقدر راحت شدم که در آخرهای عمرم فهمیدم وطن مادری من در قلب اروپا نیست در خاور میانه است...به این کاربر بایستی توصیه شود که اگر ملتی تصمیم به مستقل شدن بکند , تمام امکانات را در نظر گرفته و حاضر به دفاع از آن خاک خواهد شد گیرم که (( هرزه های گیاهی)) در دامنه های سهند و ساوالان و یا در اطراف شهر اورمیه رشد کرده باشد. ما ترک ها « عمل» میکنیم , حرف
نمی زنیم...خوشبختانه حرکت ملی آزربایجان همیشه با افکار (( استعمارگری داخلی و خارجی )) مخالف بوده و خواهد بود و بدین جهت ازتمام ملل استقلال طلبانه در ممالک محروسه ایران از جمله برادران عرب الاحوازی را بخاطر استقلالشان پشتیبانی خواهد کرد. اگر شخصی و یا سازمانی با استقلال خوزستان مخالفت بکند و یا میکند , از تمامیت ارضی ممالک محروسه ایران دفاع نمی کند بلکه افکار (( استعمارگری )) را توسعه می دهد. ... نداشتن نفت و گاز برای آزربایجان مستقل در آینده , یکی از بهترین هدیه های تاریخی است بدان جهت که 99% کشورهای تولید کننده نفت بوسیله جکومت های دیکتاتوری و استبدادی اداره میشوند. این درآمد از دخایر زیر زمینی به وسیله دولت , باعث می شود که رابطه دولت و شهروندانشان که عوارض سالیانه میدهند از هم بگسلد و به دیکتاتوری بیانجامد . یعنی دولت به عوارض شهروندانش وابسته نیست و حتی جوابگو هم نیست و دولت هر (( غلطی که بخواهد , میکند )).. برای نمونه ... چندی پیش آقای ولایتی باز سازی شهر ( حلب ) را در اولویت اقتصادی مملکت قرار دادند. و یا میلیارد ها دلار در مملکت دزدیده میشود و نه کسی دادگاهی میشود و نه کسی از مسئولین این دزدی ها بازداشت میشود. هرچند صباحی عده معدودی گرفته و در جلو تلویزیون ها به عنوان (( خالا خاطرون قالماسین )) به ملت نشان میدهند که بله در این مملکت (( قانون)) هم وجود دارد ولی کسی جرات این را ندارد که بپرسد که آقای خامنه ای, اقای مجتبی خامنه ای , آقای رفسنجانی , خانم فائزه رفسنجانی و هزاران آقایان و خانم های دیگر این ثروت افسانه ای را چطور بدست آوردید. خیلی از کشور ها که نه نفت دارند و نه گاز ولی نه تنها با یک سیستم دموکراتیک اداره میشوند بلکه تا اندازه ای هم از زندگی مرفه هم برخورداند. ثروت ملی بیش از 30 میلیون ترک آزربایجانی در زیر زمین نیست بلکه در نوع فکر, کردار , عمل , پشت کاری, همبستگی, اتحاد , خلاقیّت , فرهنگ و هنر, و ........ است. در ضمن ترک های ممالک محروسه ایران رابطه تنگاتنگی با ( آتش ) دارند... شما بیشتر از این نگران (( سوخت )) ما نباشید....
"" در ونزوئلا فلک زده، خلأ چپ نداریم "" چپ و کمونیزم آخرین نفس‌های خود را، در ونزوئلا ی نفرین شده، می‌‌کشد، بغل گوش ونزوئلا، کمونیست‌های تروریست فارک، چندین دهه، با تجارت تریاک، مانع از توسعه کلمبیا شدند و بعد از امری سپری کردن در جنگل، تازه فهمیدند راهشان اشتباه بود، "" چرا این برای خاورمیانه و آزربایجان جنوبی زنگ خطری است؟ "" افغانستان مرکز تریاک دنیاست و اگر تروریست‌های پ ک ک، مافیای سپاه و طالبان قادر به تثبیت راه تجاری قاچاق تریاک از کوه‌های افغانستان تا کوه‌های قندیل شوند باید فاتحه خاورمیانه را خواند. اقتصاد، فرهنگ، سیاست دنیا بر پایه مدرنیزم قرن ۲۰ می‌‌چرخد، کمونیست‌ها در عالم هپروت خود، با قهر مزخرف انقلابی، قصد بر انداختن این سیستم را کردند که نتایج آن را در ونزوئلا شاهدیم، تمام آمریکای لاتین به یمن جنبش‌های کمونیستی، به مافیا و گروههای گانگستری باخته است. بشریت به ثبات احتیا
احتیاج دارد، کمونیزم عامل ثبات ، پیشرفت، توسعه نیست، به همین جهت، پیروزی ترکیه در جنگ با تروریست‌های کمونیست پ ک ک، پیروزی مردم خاورمیانه نیز است.
"" در ونزوئلا فلک زده، خلأ چپ نداریم "" چپ و کمونیزم آخرین نفس‌های خود را، در ونزوئلا ی نفرین شده، می‌‌کشد، بغل گوش ونزوئلا، کمونیست‌های تروریست فارک، چندین دهه، با تجارت تریاک، مانع از توسعه کلمبیا شدند و بعد از امری سپری کردن در جنگل، تازه فهمیدند راهشان اشتباه بود، "" چرا این برای خاورمیانه و آزربایجان جنوبی زنگ خطری است؟ "" افغانستان مرکز تریاک دنیاست و اگر تروریست‌های پ ک ک، مافیای سپاه و طالبان قادر به تثبیت راه تجاری قاچاق تریاک از کوه‌های افغانستان تا کوه‌های قندیل شوند باید فاتحه خاورمیانه را خواند. اقتصاد، فرهنگ، سیاست دنیا بر پایه مدرنیزم قرن ۲۰ می‌‌چرخد، کمونیست‌ها در عالم هپروت خود، با قهر مزخرف انقلابی، قصد بر انداختن این سیستم را کردند که نتایج آن را در ونزوئلا شاهدیم، تمام آمریکای لاتین به یمن جنبش‌های کمونیستی، به مافیا و گروههای گانگستری باخته است. بشریت به ثبات احتیا
احتیاج دارد، کمونیزم عامل ثبات ، پیشرفت، توسعه نیست، به همین جهت، پیروزی ترکیه در جنگ با تروریست‌های کمونیست پ ک ک، پیروزی مردم خاورمیانه نیز است.
آقای Peerooz....خواهشمند است که یکی از اشعار شهریار بنام (( آلا تهرانیا انصاف میکن ........)) که به یک ضرب المثل مشهور تبدیل شده است را هیج وقت از یادتان نبرید....
قبل از همه چیز بگویم که جناب " پیروز " شخصی غیر از من "peerooz " میباشند و گرچه ایشان را نمیشناسم ولی ظاهرا نظریات ما به هم نزدیک است. جناب توکلی عقاید خود را به روشنی بیان فرموده و بدون شک در این مورد صادق اند و تنها اشکال در اینست که شاید احتمالا به نظر من و " پیروز ", ایشان بذر خوب را - با طلب بخشش - در زمین بد میکارند. یعنی به نظر ما در این گفتگو, افراطی ها دست بالا را دارند و به " میانه روها " مجال شرکت نمیدهند و به گمان من اکثر جامعه " ساکت " را " میانه روها " تشکیل میدهند. یک راه حل مساله, طنزی ست به این مفهوم که " همه افراطی ها باید معدوم گردند " که البته شامل خود گوینده نیز میشود. راه دیگر شبیه داستانی ست که احتمالا قبلا ذکر کرده ام که پدری به فرزندان خبر داد که قصد خرید ماشین دارد. بر سر اینکه کی کجا بنشیند چنان هیاهویی در گرفت که سر انجام پدر گفت
" یالله همگی پیاده شید میخوام ماشین را پس بدم ". راه سوم هم این ست که به قول صائب " ناله مستانه ای در کار عالم کرده ایم - عمر اگر بود تماشای اثر خواهیم کرد " که به گمانم شرح حال جناب کیانوش باشد و ما هم " عمر اگر بود تماشای اثر خواهیم کرد " .
گمان میکنم که کامنت شخصی بنام " پیروز مغول " خطاب به من باشد که به نقل قول از شهریار گفته ام " به وقت ادعا گویی که داری دیپلم از لندن " و بنا بر این " نادان مغول تبار " هستم. جناب ایشان انشا الله تجاهل العارفین میفرمایند و باید به خوبی بدانند که این نه تنها از خواص تهرانی ها بلکه از خواص تمام ایرانی ها ست و فارس و ترک و کرد و عرب ندارد. و شاید هم باز به قول زنده یاد شهریار, " هالو را مترجم لازم باشد ". و ضمنا کسی میداند که چگونه بسیاری از اشعار شهریار ضرب المثل شده و اشعار شعرای " صاحب کتاب " مانند جنابان اسماعیل نوری علا و رضا براهنی و خیلی های دیگر را کسی حتی به یاد نمی آورد؟
شیوه برخورد سوسیال شوونیست ها و " چپ" های ناسیونالیست در برخورد به ستم ملی در ایران، همواره ریا کارانه و مغرضانه می باشد. یکی را نظر بر این است که در ایران ملت ها اصلا وجود ندارند و همه ایرانیان علیرغم زبانهای مختلف متعلق به " ملت ایران" می باشند! آن دیگری که ظاهرا اعتراف میکند که ایران کشوری کثیر المله می باشد، فرصت طالبانه با اشاره به وجود ملت های مختلف در آمریکا و آلمان و غیره و مقایسه این کشورها با ایران، تلویحا منکر اص حق تعیین سرنوشت ملل و ستم ملی در ایران چند ملیتی میشود.در پاسخ این شوونیست های در لباس چپ، باید گفته شود که فرق فاحشی بین ایران و کشورهائی نظیر آلمان و آمریکا در زمینه مسائل ملی وجود دارد. در ایران، ملت های مختلف در بخش های کاملا جدا از همدیگر، زندگی میکنند و دارای ویژگی های خاص خود می باشند.
. به عبارت دیگر، وقتی گفته میشود ایران کشوری است کیثر المله ، این بدان معناست که در این کشور، ملت های مختلف در سرزمین های متفاوت زندگی میکنند ، به زبان های مختلف تکلم میکنند و دارای فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت می باشند.. ایران را با آلمان و آمریکا در رابطه با مسائل ملی، یکی و همسان دانستن، اگر دلیلش جهالت و نادانی نباشد، مسلما به مفهوم آشفته کردن اذهان عمومی در زمینه وجود ملت های مختلف و ستم دیر پای ملی در ایران است. شوونیست های در لباس چپ که در واقع از متعصب ترین مدافعین امتیازات ملت غالب در ایران هستند، نمی توانند کسی را گول بزنند!
جناب م.سحر بسیار گرامی در این مقاله سنگین و مفصل که تمام خواندن و خوب و عمیق فهمیدنش ٫منهای مداقه و حوصله٫ آشنایی وعلقه با تاریخ و ادبیات کهن٫اخیر و مدرن را نیز مطلبد٫سنگ تمام گذاشته و حق مطلب را به خوبی و متانت توأم با منطق و استدلال٫ ادا کرده اند.
اگرچه حضرت براهنی به انواع دگر هنرها هم آراسته هستند«مثل انتخابات!دختر شایسته سال» و نیز رازنگهداری از «رازهای سرزمینشان» ولی همینکه در این شرح کشاف٫ بود و نبود و دار ندارشان در معرض قضاوت این جمع هر چند پریشان قرار میگیرد٫ جای قدردانی بسیار دارد.
البته شاید بهتر میبود که کل مقاله در سه ویا حتی چهار بخش نتشر میشد.
براهنی٫این رستم صولت افندی پیزی که مي گوید : « زبان فارسي را پادشاهان پهلوي و جمهوري اسلامي به زبان رسمي ايران بدل کرده اند!».
اخیرأ سر لگن رفته و یک کلام بی غل وغش صادر کرده اند که:
«من با جمهوری اسلامی مسٔله مشکلی ندارم»
که صد البته عین حقیقت است وایشان در واقع به یک تیر دو نشانه میزنند؛هم جبران الطاف ج.الف را می کنند که با تخصیص سهمیه کاغذ و فیلم وزینک اجازه نشر و بازنشر ..ایشان را مرتبا صادر میکرد وایشان حیات ادبی خود در داخل کشور را هماره مدیون اسلام عزیز میداند و هم شاگردان و مریدان سابقأ کنفدراسیونی خود مثل امین زاده و فرید...که در آن دم ودستگاه از ارج وقرب افتاده اند دوباره لانسه میکند و دوباره عزیز میدارد.
تا آن اندازه که من لر ـ زبان ترکی آذری را شناخته و خود با این زبان تسلط نسبی دارم؛ می دانم که سازاخ، فعل سوم شخص جمع است. و به تنهائی نیز فعل جمع پرسشی ست.
مانند: گلِ اِویمیزی سازاخ. بیا خانه ی مان را بسازیم. با اینوجود می تواند گفته ام اشتباه باشد. اما از معنی دیگر "بادِ سوزناک" آن آگاه نبودم و حالا آنرا یادگرفتم و برایش از شما قدردانی می کنم.
در مورد پرسش A :
در پاسخ می گویم که اگر علاقمند به علل چگونگی شکست بلوک شرق هستید، منابع بسیار فراوان و گسترده ای وجوددارد که می توانید به آنها مراجعه کرده و پاسخ خود را بیابید. علل آن هزارها تفسیر داشته است. اما از شما انتظاردارم که دیدگاه ها و وابستگی های عقیدتی و آرمانی مرا آنگونه که هست برای من جایز بشمارید.
من هم به همانسان که شما فکر کرده و باوردارید، به چهارچوب عقیدتی و آرمانی تان احترام می گذارم.
فراموش نکنم و بشما بگویم که این حق مسلم شماست که دیدگاه های سیاسی، اجتماعی و طبقاتی مرا آنگونه که می خواهید و می توانید به زیر نقد جدی بکشید و من آنها را پاس خواهم داشت.
من به این شیوه ی آزاداندیشی پایبندم و به همین خاطر پلورالیسم سیاسی ـ ایدئولوژیک را چاره ی داد و ستد های مفید اندیشه ورزی سالم میان انسان های متعهد می دانم.
اما در شگفتی دچارم که چرا جناب سازاخ این جمله ها را برای من نوشته است:
شما ۵۰ در صدی ها هرگز امکان انتخاب و تحصیل برای شما به سرقت رفته و زبان فارسی بعنوان یگانه زبان ممکن تمام سلولهای مغزی شما را هیپنوتیزیم کرده و همانند مذهب غیر قابل رهایی است
پرسیدنی ست! آیا من مخالف آموزش زبان مادری این یا آن ملت و قوم هستم؟ نه هرگز! بلکه خودم یکی از مدافعان سرسخت آموزش و حتی تحصیل به زبان مادری ملت ها بوده و می باشم.
می بینید! آیا سبک جناب سازاخ سازنده و مفید بحال امروز ملت های ایران بلازده ی آخوندی ست؟ ملت هائی که دچار تبعیض حقوقی و ستم مذهبی می باشند! البته که نیست.
من با روش های دشمنی برانگیز و نفاق افکن در میان ملت هایمان بسیار ناسازگارم و اصولا بیگانه با این راهکارهای بی هوده بوده و هرگز با ناسیونالیسم، راسیسم، پانیسم و سوینیسم و...سرسازش نداشته و همگامی نمی کنم و نخواهم کرد. همزمان اما به وجود ملت ها باوردارم و تبعیض های فراوان در میان آنها را جارمی زنم و با بقای آنها مخالفم.
اما این نقد به جناب سازاخ، هرگز دلیل بر تحقیر و یا کنایه ی زدن من به ایشان نمی تواندباشد و من این حق را بخودم نمی دهم. اگرچه با تندروی ایشان و یا هرکس دیگری روبروگردم.
تندرست باشید
توکلی گرامی سلام.
یکی از مشخصه ی بارز و صفات برتر رسانه ای اپوزسیون دمکرات این هست ، قدرت و توان بالا بردن و ارتقا دادن آلترناتیو سازی در جامعه ، الخصوص اپوزسیون در برابر پوزسیون یعنی در مقابل حاکمیت می باشد.
رسانه ی حرفه ای موفق می تواند در جامعه با مراعات اصول دمکراسی ضریب آنتخاب درست را در جامعه نهادینه کرده و بالا ببرد.
بطور مثال در بهار عربی رسانه های دمکراتیک می توانستند به مردم یاد بدهند و به اپوزسیون کمک کنند که اول آلترناتیو درست حسابی پیدا کنند و بعدا حسنی مبارک را به زمین بزنند. در صورتیکه درست ضدش عمل کردند . یا نبود یا موفق نبودن مدیا و مطبوعات به این فاجعه ی امروزی در مصر کمک کرد. با آرزوی موفقیت به ایرانگلوبال
به آتا زنگانلی
آقا چرا پای مجاهدین را وسط میکشی؟! من نظرات شخصی خود را می نویسم. مجاهدین حتی با گروههای کرد ایرانی ارتباط ندارند ( به غیر از گروه خبات) چه برسد به ارتباط با پ ک ک و پ د ی ! چند ماه پیش بین نیروهای کرد و گروههای مسلح مورد حمایت ترکیه در سوریه در گیری رخ داد و مجاهدین در رسانه های خود از گروههای مسلح مورد حمایت ترکیه دفاع کردند.
آتا زنگانلی ! برای بار هزارم می گویم که بنده نه عضو مجاهدین هستم و نه کوچکترین رابطه ای با آنها دارم. دست از این رفتار موذیانه بردار! جنابعالی چرا اینقدر مغرض و بداخلاق هستی؟! همه می توانند با مراجعه به رسانه های مجاهدین از مواضع آنها در زمینه های گوناگون آگاه شوند. مجاهدین چه احتیاجی به بنده دارند که نماینده آنها در اینجا باشم! من در سایت ایران گلوبال فقط نظرات شخصی خود را می نویسم، همین و بس.
در رابطه با مقالهء : راسیونالیسم نه ناسیونالیسم (جعل جاعلیت)، نویسنده ف - آزاد
اگر احمد کسروی با نوشتن چند کلامی و چند سطری منطقی نوشت، و ایران دوست شد، تا آذربایجان را بزرگ و برجسته کند، اگر احمد شاملو چند بار شلغم و چغندری را پخت و بهم آمیخت و آنرا ادبیّات و شعر و شاعری نام نهاد و پس از آن به ایران و چهره های نمادین آن حمله کرد،تاریخ مستند گذشته از صفویان تا قاجاریان، بیانگر یک واقعیّت انکار ناپذیر است که مردمان تُرک مهاجر به ایران هیچگاه ایران دوست نبوده و نیستند. آنها تا زمانی به ظاهر ایران دوست هستند، که منابع و سرمایه های ملّی ایران را به چپاول و غارت برند و ایرانیان هم برای آنها دست بزنند و هورا بکشند و بنوازند، و خود باختگان بخشی از جغرافیای ایران این مردم تُرک مهاجر را سرو گوش و دل ایران بدانند، تا این مردم با همان افکار عشیره گری و تعصب بیجای برخاسته از فرهنگ تُرک تباری و با منشی سبک دست به سبیل بکشند و مستانه در سرزمین و تاریخ ایران میدان داری کنند...
اگر ستارخان و باقر خان در خواب و خیال در جاده ای خاکی با تمرین اسب سواری گرد و خاکی بپا کردند، و بنادرستی و بنا حق انقلاب مشروطه را در وسط آن گرد و خاک نهادند، و این دو روستایی بیسواد را سردار ملّی نام نهادند، اگر یک فرد به قیمت ارزان خود فروخته ای بنام پیشه وری نوکری و بردگی تزار روسی در لباس سوسیالیسم پذیرفته را نماد اندیشه ورزی سوسیالیسم علمی و عدالت اجتماعی بنامند، و تازه آنرا پیشتاز دمکراسی در ایران بنامند،
امّا این فرد ف – آزاد هیچ کاره و بدون محصولی با نوشدن لیوان آبی هارای هارای من تُرکم، و زوز ه های گرگهای خاکستری بی رمق را از خود نشان میدهد، تا تاریخ و چهره های نمادین آنرا شاید خدشه دار کند.
میدانستنم که این آقای ف- آزاد که در مقالهء قبلی خود ایران دوست شده بود، مانند گذشتگان و هم تباران خود دروغ میگوید ، در مقالهء خود ایران دوست شده بود تا در مقالهء امروز خود ایران و چهره های نمادین را به باد کج دهنی بگیرد. این روش روباه صفتی تُرک تباران را ما سالهاست که بخوبی میدانیم.
در جواب مقاله قبلی شما که نوشته اید: " ایران ملک پدری هیچکس نیست"، با صراحت تمام میگویم که ایران ملک پدری ما ایرانیان است و واژهء ایران یعنی: (سرزمین آریایی ها، آنجا که آریایی ها سکونت دارند ) ایران ملک پدری همه ایرانیان از هر تیره و تبار هست، بجز شما مردم تُرک مهاجر و بجز اقلیّت عرب مهاجر به ایران.
ایران به افرادی مانند شما و امثال شما احتیاجی ندارد تا از تجزیه آن جلو گیری و از تمامیّت ارضی آن دفاع کند، شما اگر هنری و توانی دارید در بهبود و سطح فرهنگ و بینش هم تباران تُرک خود در ایران و در جاهای دیگر بپردازید.
هشیار باشید که با نوشیدن یک آبجو فرهنگ بی بند و بار و بی پرنسیپ خود را به نمایش نگذارید و خودتان را کم مقدار و لخت و مجانی به میدان سایت ایران گلوبال پرتاب نکیند و از سخن پراکنی و توهین به ایران و چهره های نمادین آن خودداری کنید.
‼️اردوغان : همه مخالفان را خفه میکنم!/ با خدا مشورت میکنم!
به گزارش رسانه‌های ترکیه پروین بولدان نماینده مجلس و معاون پارلمان ترکیه به دلیل ایراد نطق در صحن علنی مجلس و انتقاد از دیکتاتوری رجب اردوغان و حمایت‌های دولت و ارتش ترکیه از تروریست‌های داعش به دستور اردوغان دستگیر شده است!
به گزارش "خبر ترک" اردوغان پس از دستگیری معاون پارلمان ترکیه گفت: "خداوند خواسته است در این شرایط حساس من رهبر ترکیه باشم و رهبری جهان اسلام را به ترکیه بازگردانم و اجازه نمی‌دهم هیچکس رهبری مرا زیر سؤال ببرد و از اقدامات من انتقاد کند؛ من در تمام زمینه‌ها با خداوند مشورت میکنم!"
چند چهره شناس و تحلیلگر حرکات بدن و روانشناس برجسته اروپایی اخیرا با تجزیه و تحلیل حرکات و اظهارات رجب اردوغان اعلام کرده‌اند رییس جمهور ترکیه به بیماری روانیِ خودبزرگ بینی و توهم شدید مبتلا است.
شورای اروپایی و سخنگوی ناتو اخیرا اعلام کردند که در سال 2016 اردوغان یک سوم پرسنل ارتش ترکیه را اخراج کرده است!
جناب آقای توکلی.. با درود.... چرا امکان کامنت گذاری در پانویس مقالهء: راسیونالیسم نه ناسیونالیسم (جعل جاعلیت) نوشتهء آقای ف- آزاد بسته است ؟
واقعأ این مردک رئیس جمهور پان اتراک بە سیم آخر نزدە ؟؟؟؟ آخرین گفتار رئیس جمهور روانی پان اتراک ،،،،،،دبی-العربیه.نت فارسی
رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه، سه شنبه ۲۷ دسامبر، آمریکا را متهم به حمایت از گروههای تروریستی در سوریه کرد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، اردوغان در کنفرانس خبری که در آنکارا متهم کرد، گفت اسنادی درباره پشتیبانی ایالات متحده از گروههای تروریستی در سوریه از جمله گروه داعش، واحدهای حمایت از خلق کُرد و حزب اتحاد دمکراتیک کُرد در اختیار دارد.
100% آمریکا همراه ، تورکیە ، عربستان ، قطر در ابوجود آمدن این طفل وحشی کە بیشتر در دامن تورکیە پروردە شد دست داشتند تمامی جهان از همکاری داعش و تورکیە باخبرند مگر خواجەهای پان تورک کە چشمان خودشان را میبندند مگر ٣ سال داعش در جرابلس همسایەی تورکیە نبود ؟ مگر غازی انتب تا کنون نیز مثل موصل و رقە یک شهر در زیر
حکومت داعش نبودە مگر 11000 تویتای نو از آسمان برای داعش رسید ؟؟11000تویتای صفر کیلومتر از کدام مرز بە دست داعش رسید تنها مرزی کە داعش میتوانست این 11000تویتا را وارد کند مرز تورکیە بود چون هیچ راه دیگری برای تحویل گرفتن این تویتاها نبود ، مگر نفت داعش از کدام مرز میتوانست بە خارج سیطرە داعش صادر شود ؟ تورکیە چە بخواهد چە نخواهد در مضنون اصلی سریک داعش در تمام بربریتهایش و کشتاری بودە کە بە مردم منطقە وارد کردە اگر عمر باقی باشد هیچ شکی نیست اوردغان مشل ملوشویچ و جنایت کاران نازی جنگ دوم جهانی بە جرم جنایت علیە بشریت دادگاهی خواهد شد ،،، اوردغان روانی زمانی دست بە افشا گری میزند کە آمریکا با داعش همکاری داشتە دقیقأ دارد خود را افشا میکند چون ٨٠ سال دوران اخیر تورکیە یک شریک مهم آمریکا در منطقە بودە کە هنوز هم پایگاه انجلیک در اختیار آمریکاست ،، تورکیە اوردغان حتی یار گیری سادە نیز بلد نیست فعلأ روسیە از تورکیە سواری میگیرد تا بە موقعش با لگد بزند تو ...........""" دو جبهه بر علیه تروریست‌های کمونیست پ ک ک باز میشود """ تروریست‌های پ ک ک با تروریست‌های داعش در سوریه متحد شده اند، بدین منظور، با توافق روسیه و ترکیه، رژیم اسد جبهه جدیدی را برای پاکسازی تروریست‌های کمونیست پ ک ک از شمال سوریه باز خواهد کرد، همزمان دولت اقلیم کردستان عراق و ارتش ترکیه، برای پاکسازی تروریست‌های کمونیست پ ک ک از کوه‌های قندیل و سینجار، وارد نبرد با تروریست‌های کمونیست پ ک ک خواهند شد. نباید مانند تروریست‌های کمونیست فارک کلمبیا، دست تروریست‌های پ ک ک با همکاری با مافیای سپاه و داعش و طالبان، به تریاک و تجارت تریاک به شکلی گسترده باز شود و گرنه خاورمیانه را گند خواهند زد.
تورکیە تا خر خرە تو گل گیر کردە ،،، بعد از اینکە تورکیە ضربەهای سنگینی از داعش در الباب خورد ،، تورکیە از همپیمانی جهانی ضد داعش بخصوص آمریکا تقاضا کرد کە تورکیە را همکاری کنند در تصرف الباب و هواپیماهای همپیمان جهانی الباب را بمب باران کنند ،،، حالا آمریکا دوبارە ضد تو ذوق تورکیە و سخنگوی نظامی همپیمانان اظهار داشت کە همپیمانی جهانی ضد داعش بخشی از برنامەی تورکیە برای تصرف الباب نخواهد شد و نیروهای بە اصطلاح ارتش آزاد ولی شما بخوان اجیر شدە های تورکیە کە با دمپای و شلوار کوتاه بە جنگ داعش با همکاری تورکیە رفتە بودند دارند در دور بر الباب فرار میکنند
دولت سوریه از YPG می خواهد شمال سوریه را ترک کند
سرویس سوریه- یک ژنرال ارتش سوریه گفت دولت این کشور از کردها می خواهد کنترل مناطق شمالی را به دولت واگذار کنند.
به گزارش کردپرس به نقل از دیلی صباح، دولت سوریه از یگان های مدافع خلق (YPG) می خواهد کنترل مناطق شمالی سوریه را به دولت سپرده و از آن مناطق خارج شود.
هیثم حسون ژنرال ارتش سوریه بدون ذکر چارچوب زمانی خاصی برای این امر، گفت: «دولت در سپردن کنترل این مناطق به YPG اعتماد کرد و اینک می خواهد آنها را پس بگیرد. کار آنها در مواجهه با تروریست ها به پایان رسیده است.»
به زعم حسون اتحاد YPG و دولت سوریه به این خاطر بود که دولت به نیروهای نظامی خود در جاهای دیگر کشور نیاز داشت و دیگر اینکه خصومت میان کردها و ترکیه به حفظ توازن قوا در مرزهای شمالی سوریه کمک می کرد.
حسون ادعا کرد شخص وی کمک های نظامی دولت سوریه به YPG را پیگیری کرده است.
این درخواست در حالی مطرح می شود که YPG در شمال سوریه در قالب سه کانتون کردستان سوریه اعلام خودمختاری کرده است
اقای توکلی رسانه شما به دیگر رسانه های تک صدایی درس دموکراسی آموخت . زمانی که شما از حقوق ملی درایران مینوشتید ؛رسانه هائ های تک بعدی هیچگونه اطلاعی از ستم ملی درایران نداشتند و اگر داشتند آن را بازتاب نمیدادند . امروزه بعد از یک دهه سکوت و خودسانسوری مجبور به اعتراف شده اند . مواظب باشید سانسور و اختناق را به سایت وزین ایرانگلوبال انتقال ندهند .
بنظر میرسد خر ترکیه به گل نشسته
جناب روزنامه نگار آزاد!،
چرا مصاحبه شما در مقطعی که به آقای پیمان اتهام جاسوسی زدید یکهو از پیمان پاسخی پخش نشد؟
شما روزنامه نگار آزاد که مانند شیر به سراغ دیکتاتور میروید، چرا مصاحبه ایی با سران کودتا در ترکیه انجام نمیدهید؟
چرا هر کس رژیم اسلامی مرتجع ترکیه و از چشم افتاده در جهان را انتقاد میکند، فوری جاسوس و نادان مینامید و پسوندهای مشهورجمهوری اسلامی را یک ریز بکار میبرید؟
ترکیه در الباب کم آورد
دو هفته است که ارتش اشغالگر ترکیه و تروریست های همراهش حمله همه جانبه به شهر الباب در شرق حلب را شروع کرده اند. در این حمله بیش از یکصد دستگاه تانک و خودروی زرهی، یک تیپ توپخانه، یک گردان بالگرد به صورت دائم، یک اسکادران بمب افکن و نزدیک به چهار تیپ پیاده حضور دارند.
اشغالگران تاکنون بیش از ۷۵ کشته و نزدیک به ۲۵۰ زخمی داده و ده ها تانک و زرهی و تاکنیکال آنها منهدم شده است. اما تلفات تروریست های همراه بسیار بیشتر است، چرا که آنها راس حمله را تشکیل می دهند. با این حال اوج هنر ترک ها در حمله به الباب، هلی برن نیرو روی بلندی العقیل و بیمارستان ملی شهر بود که داعش آنها را مثل آب خوردن پس گرفت، ترک ها در این هلی برن عملا نقره داغ شدند
پس از شکست در این عملیات هلی برن بود که ارتش ترکیه به مقامات سیاسی این کشور اعلام کرد که ارتش ترکیه به تنهایی نمی تواند شهر را پس بگیرد. این اعتراف که روز یکشنبه به اطلاع سران حزب عدالت و توسعه رسید، خشم اردوغان را در پی داشت و او خواستار ورود بیشتر نیرو برای اشغال الباب شد که با مخالفت فرماندهان ارتش مواجه شد.پس از این اعتراف به شکست بود که ابراهیم کالین سخنگوی رئیس جمهور ترکیه روز دوشنبه در کنفرانس خبری از ائتلاف موسوم به ضد داعش به رهبری آمریکا خواست تا از نیروهای زمینی مورد حمایت ترکیه که برای تصرف شهر الباب در شمال سوریه، می جنگند، حمایت هوایی داشته باشند. به گفته وی، ائتلاف بین المللی باید به وظایف خود در قبال حمایت هوایی از جنگی که در شهر الباب ادامه دارد، عمل کند. دریافت نکردن حمایت لازم از سوی ائتلاف بین المللی، غیر قابل قبول خواهد بود.
این درخواست، اعتراف به شکست کامل ارتش ترکیه در مقابل داعش است. اردوغان فکر می کرد که می تواند به سادگی شهر الباب را مانند جرابلس و دابق اشغال کند. مقاومت داعش، به اردوغان نشان داد آنچه کردها در مقابله با این گروهک تروریستی انجام داده اند، بسیار بزرگ بوده و ارتش ترکیه، یک ارتش پفکی بیشتر نیست، چرا که در تصرف یک شهر به مقیاس الباب با وجود آوردن تجهیزات بسیار درمانده شده است.
بە این پان تورکها فرصت اظهار وجود ندهید کوردها ، بلوچها ، فارسها ، ارمنیها ، عربها ، پان تورک دشمن آزادی و انسانیت و بشریت است ،،، بشریت در مقطعهای تاریخی با فاشیزم و بربریت پان تورک روبرو بودە ، پان تورک بە هر جا رو آوردە آنجا اطراق کردە و خود را صاحب دانستە ، پان تورک دشمن ازادی و انسانیت است دشمن ، کورد ، فارس، روس، ارمنی، یونانی ، بلغاری ، صرب، گرجی، عرب ، بلوچ، گیلک، ، طالشی. مازندرانی، و همە و همە است بنا بر این فرصت اظهار نظر بە آنها ندهید در مقابل یک کامنت آنها ١٠ ها کامنت انتشار دهید در مقابل یک نوشتە آنها ٢٠ نوشتە انتشار دهید بە آنها فرصت ندهید این ملتها اگر با هم هم اختلاف داشتە باشند میتوانند متمدنانە اختلافاتشان را با قبول هم دیگر حل کنند ولی با پان تورک امکان پذیر نیست بنا بر این بە آنها کوچکترین فرصت اظهار وجود ندهید
بە این میگویند چشم بندی و شعبدە بازی در روز روشن بە این شعبدە بازی پان تورک یوسف آذربایجان توجە کنید ،،، این چند خط از یوسف آذربایجان است ،،،،، و دیگری مرگ تروریست کورد در پاریس که چند سال پیش ٣ زن عضو رهبری گروه تروریستی پ ک ک را ترور کرده بود و علارغم اصرار دولت تورکیه جهت شرکت در بررسی و دادگاه این فرد تروریست دولت فرانسه اجازه نداد و حدود ١٠ روز پیش این فرد جوان تروریست در زندان فوت کرد و وزارت کشور فرانسه ضمن جلو گیری از اتوپسی اعلام کرد که این فرد بر اثر بیماری فوت کرده و جواب کلی سوال باقی ماند که چرا یک تروریست کورد ٣ تن از رهبرانش را ترور کرد ؟ .......................... پان تورک حتی شهامت بعهدە گرفتن و قبول مسئولیت اعمال خود را نیز ندارد عمر گونای تروریست عضو میت تورکیە سازمان جنایت کار تورکیە و اهل سیواس و ١٠٠٪ از یک پدر و مادر تورک زبان کە ٣ کورد
افشاگریها در رسانەهای ترکیە و آلمان، و نیز انبوهی از تناقضها در شهادتهای فوق‌الذکر عمر گونای، سوالاتی را دربارەی شخصیت این مرد ایجاد کردەاند کە در واقع بنا بر دلایل متعددی او با سرویس مخفی ترکیە (MIT) ارتباط داشتە است.عمر گونای بە جنایت خود و اینکە این جنایت با برنامە و توسط میت تورکیە انجام گرفتە بود اقرار کردە بود و چند روز قبل از اینکە بە طور مشکوکی توسط میت تورکیە و سازمان اطلاعات فرانسە بە قتل برسد و قتل او را مردن اعلام لکردند قرار بود در دادگاه فرانسە محاکمە شود ولی سرویسهای امنیتی تورکیە و فرانسە قبل از دادگاهی ایشان را بە قتل رساندند در زندان حال یوسف آذربایجان اینجا شعور خوانندگانش را دست کم گرفتە و گنجشک رنگ میکند میخواهد قناری بە فروش برساند با شعبدە بازی ،،،،،، تروریست عضو میت تورکیە کە مأموریت یافتە بود و زن کورد را در فرانسە بە قتل رساند مثل شما یک پان تورک بود قوربان
هدف اصلی از فعالیتهای ژورنالیستی، روشن شدن حقایق می باشد کسانی که در عرصه فعالیت مطبوعاتی با امر روشنگری مشغول هستند با نمایان کردن چهره واقعی افراد فرصت طلب و بزهکار از یک طرف جلو سوء استفاده آنانرا می گیرند و از طرف دیگر باعث ارتقاء روحیه مسئولیت پذیری افراد در جامعه می شوند به این دلیل در کشورهای آزاد دنیا ، ژورنالیستهایی که با امر روشنگری سروکار دارند مورد حمایت افکار عمومی و حمایت قانونی قرار دارند
بهنام عزیز، سازاخ از مشتقات ریشه فعل زبان فآذری ساختن و سازندگی نیست، یک لغت کاملا ترکی است، مثل شاختا و کؤلَک
روشنفکران مدافع حقوق بشر ملت فارس قهارترین سانسورچی صدای ملتهای مظلوم غیر فارس در کشورهای خارج می باشند، در واقع خود اینها اصلیتریرین ناقض حقوق بشر هستند که بجز زندانیان ملت فارس بقیه ملتها را اصلآ حمایت نمی کنند، ملت ما از نوع قضاوت روشنفکران پانفارسیست متعجب نمی شوند، چون می دانند آنها به ملت ما بچشم ملت درجه دو نگاه می کنند و طبیعآ نیازی هم به حمایت نمی بینند،
كه به قانون اساسی تبدیل می شود، عهد و پیمانی كه در آن همه متعهد می شوند كه به حقوق دیگران احترام بگذارند و خواسته های هیچ گروهی، چه اكثریت باشند چه اقلیت بر خواسته های دیگران تحمیل نشود، و به این دلیل حقوق فردی از حقوق جمعی مجزا می گردد و هیچ اكثریتی نمی تواند چیزی را تصویب كند كه حقوق فردی مردم، ولو یك نفر را محدود كند، چه رسد زیرپا بگذارد، این چیزی است که برای ملت فارس نا مأنوس و حتی برای روشنفکران این ملت غیرقابل درک است،ایران و دموکراسی دو مفهوم کاملا متضادند. روشنفکران فارس یا باید دموکراسی را برگزینند یا مرزهای پرگهر را، دولت و اپوزسیون و روشنفکران ملت فارس تا زمانیکه مرزبندی خود را با نژادپرستی در حق ملتهای غیر فارس مشخص نکرده اند، حق ندارند در مورد دموکراسی، سکولاریزم، پلورالیسم، فیمنیسم، کمونیسم، سوسیالیسم، لیبرالیسم، رئفت اسلامی، اخلاق سیاسی و همچنین حقوق بشر اظهار نظر کرده و تئوری پردازی کنند، دمكراسی یك عهد و پیمانی است
در واقع بزبان ساده تر: دموکراسی یعنی قوانین سفت و سختی همانند پوزه بند، جهت بستن پوزه سگهای وحشی آدم نما، تا آنها نتوانند انسانهای بیدفاع و ضعیف جامعه را بدرند، وقتیکه ما نتوانیم تصویری از انعکاس پرسپکتیو های ملمویس واقعیتهای اجتماعی را در ذهن خود تجسم بکنیم، نظریه های اجتماعی و سیاسی ما قطعآ آلوده به ایده آلیسم خواهد بود، در کشوری که پانیرانیستهای پانفارسیست جهت اثبات برتری نژادی خود، هنوز هم که هنوز است در پاسارگاد دنبال استخوانهای کورش می گردند و هر روز هفده رکعت نماز تمامیت ارضی می خوانند و جهت تحقیر و هالو نشاندادن دیگر ملتها، بی وقفه مشغول ساختن جوک هستند، آیا در این جامعه با این جوّ، صحبت کردن از دموکراسی و حقوق برابر ملتها می تواند مفهومی داشته باشد؟
ملتی که حفظ و اعمال اتوریته اش برملل دیگر براساس جعلیات بنا شده و تمام شیرازه و تارپود تاریخش، زبانش و الفبایش بر اساس جعل و تحریف دروغپردازی های مالیخولیائی و سرقت از دست آوردها و زحمات ملتهای دیگر بنا نهاده شده و برای حفظ اسرار جعلیات تاریخش مجبور شده است كه هر روز به یک دروغ شاخدار جدیدتری متوسل شود و بخاطر وحشت از برملا شدن این جعلیات مجبور شده است هر روز یک پرده ضخیمتری بین خود و ملتهای غیر فارس بکشد و این پرده هم فقط بکمک چماق و دیکتاتوری مقدور گردیده و طبیعتا چماق هم هیچ سنخیتی با دموکراسی و یا حقوق بشر ندارد، و در نتیجه تا زمانی که کلیه نمایندگان ملت فارس چه در دولت و چه در اپوزسیون داخلی و یا خارجی به جعلیات تاریخی خود در حضور نمایندگان یونسگو اقرار نکرده اند و اعمالشان را به ثبت نرسانده اند و در رابطه با اتنوساید و نسل کشی ملت ترک آذربایجان در دادگاه لاهه محاکمه نشوند و غرامت آسیبها و صدمات تاریخی جبران ناپذیر آنرا بملتمان پرداخت نکنند و در حضور کلیه نمایندگان سازمان ملل در این رابطه از ملت ترک آذربایجان عذرخواهی نکنند، ملت ترک آذربایجان در هیچ گفتگوئی و یا نشستی با نمایندگان ملت فارس شرکت نخواهد کرد،
ژورنالیسم زرد. از توده-اکثریتی جز این انتظاری نیست. عنوان مطلب دربارهٔ «مدافعان ایرانی ترامپ» و «درخواست حملهٔ نظامی» سخن میگوید. زهی وقاهت.
""" بازی بزرگ یا شکست بزرگ """ سال ۲۰۱۷ شاهد روو در روئی شرق - غرب، غرب با روسیه، و روسیه با پاسیفیک خواهیم بود، برجسته کردن "" بمب اتمی "" نیز به حین علت است، ظهور روسیه در خاورمیانه، قطب شمال، افغانستان، پاکستان "" بیشتر از سر ناچاری و اضمحلال است تا اقتدار واقعی ""، ترکیه و اقلیم کردستان برای پاکسازی کوه‌های قندیل از وجود جرثومه‌های تروریست پ ک ک به توافق رسیده اند تا سال ۲۰۱۷ از تحولات ژئوپلتیکی کمتر آسیب ببینند. در صورت اضمحلال روسیه در سال ۲۰۱۷، ثروت‌های بی پایان این کشور، برای ربوده شدن توسط اوروپای پیر فرتوت و دیگران لقمه دهان پر کنی خواهد بود. رژیم شاهنامه خوان ایران، و ارمنستان طفل یتیم روسیه و رژیم شاهنامه خوان ایران، دوباره بازنده خواهند بود.
نام این وزیر محمدرضا نعمت زاده است که یک ترک تبریزی است، درباره این وزیر به این لینک نگاه کنید
http://www.iranglobal.info/node/50955
ببینید دو اتفاق در دو هفته گذشته در سکوت مطبوعاتی روی داده یکی عمل ننگین بمب گذاری در ورودی مقر حزب دمکرات کوردستان در عراق که منجر به مرگ ٥ پیشمرگه و ٢ نگهبان امنیتی و کلی زخمی بر جای گذاشته « من شخصا این عمل تروریستی را محکوم میکنم » و دیگری مرگ تروریست کورد در پاریس که چند سال پیش ٣ زن عضو رهبری گروه تروریستی پ ک ک را ترور کرده بود و علارغم اصرار دولت تورکیه جهت شرکت در بررسی و دادگاه این فرد تروریست دولت فرانسه اجازه نداد و حدود ١٠ روز پیش این فرد جوان تروریست در زندان فوت کرد و وزارت کشور فرانسه ضمن جلو گیری از اتوپسی اعلام کرد که این فرد بر اثر بیماری فوت کرده و جواب کلی سوال باقی ماند که چرا یک تروریست کورد ٣ تن از رهبرانش را ترور کرد ؟
بررسی شد . بی زحمت این مقاله را به .. ارشیو چپ گرایان تجزیه طلب بیاندازید .رونوشت برای حز ب توده و فدائیان و ارسال شد .
ادامه,
جناب lachin, فراموش کردم بگویم که امروزه در امریکا - و شاید هم در نقاط دیگر دنیا - موئسسات خیریه در روز های سرد برای بینوایان و افراد بی خانمان Soup kitchen بر پا میکنند که شاید آنها را سیر و گرم نمایند؟ آیا این " دیزی خوران " نیز مشمول گفته شما میگردند؟
جناب lachin,
اگر از یاد برده بودم, این نیم خط را نیز در اینجا نمی آوردم که شامل تمام ایرانی ها میشود مگر آنکه شما در این باره شک کنید. دیگر اینکه به نظر من معنی " الا تهرانیا انصاف میکن خر توئی یا من " بیش از آنکه نشانه " نژاد پرستی " تهرانی ها - بخوانید فارس ها - باشد ناشی از بی تربیتی ماست. امروزه - نه دیروز - در امریکا که بدون شک نژاد پرستی سفید در مقابل سیاه شایع است اگر کسی " آفریقایی - آمریکایی " را negro بخواند مورد نکوهش شدید همگی قرار میگیرد و ما تا رسیدن به آن مرحله راه درازی در پیش داریم.
اما جناب lachin در کجای این مقاله کلمه " دیزی " آمده بود که شمای " پلو چلو " خور, آنرا با گوشت کوب به سر ما " آبگوشت خوران " کوبیدید؟ و من این را جدی میگویم. شما بعد از این همه سال در خارج ظاهرا این عادت ایرانیت خود را حفظ کرده اید. آیا شما نمیدانید که اطلاق " دیزی خور "
علاوه بر بی تربیتی, توهین بی رحمانه طبقاتی نیز میباشد؟ و شما بجای عذر خواهی چیزی هم طلب کارید؟ من مانند بسیاری دیگر هنوز " دیزی " میخورم و آنرا بسیار دوست دارم, چه به نام " آبگوشت " و چه به نام " سوپ ".به کسی که رگ و ریشه و اصل و نسب و پدر و مادر ندارد میگویند سر بته سبز شده. معلوم نیست که آیا این یک خبر دست اول فارسی و یا ترجمه متنی از روسی و انگلیسی و غیره میباشد. و اگر در کانال تارنمای ایران گلوبال در تلگرام درج شده است آیا بطور کامل به سایت ایران گلوبال انتقال یافته و یا قسمت هایی حذف شده اند. در این دور و زمانه که علاوه بر رسانه های رسمی که اکثرا وسیله تبلیغ و بیش از نیمی از اخبار آنها دروغ است, سایت های نو پا مانند فیس بوک و تویتر و تلگرام بدون مسئولیت و جهت درآمد بیشتر شایعه پراکنی مینمایند چرا باید چنین خبری در ایران گلوبال درج شود و تازه ترور سفیر روس در ناتو چه ربطی به ما دارد.
جناب A گرامی!
درست است و من هم شیفته ی شعر حیدربابا و ملودی نرم و گرم آن بوده و هستم. یاد شهریار گرامی باد.
جناب yaradiciliq سلام؛
اگر در خاطر داشته باشید من در سال های گذشته بارها با شما پیرامون دیدگاه های ظالمانه و ناتوانائی های ساختار بورژوازی بحرانزده گفت و شنودهائی نسبتا کافی و لازم داشته ام و این گفتمان تا دیدگاه های به سخره گرفته ی شده پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما پیش رفت و من به همه ی دروغ های فوکو تاخته ام و همه ی آن اتوپی مضمحل شده را نقد مارکسی و استدلالی کرده و نیاز به تکرار ندارم.
(( بنا بر این عیسی به دین اش و موسی به راه و مرام اش. ))
همزمان اما گمان نمی برم که شما از بحران مالی و ساختاری جهان نئولیبرال که هستی میلیاردها انسان را به تباهی کشانده است بی خبر باشید؟! به همین اروپای فکسنی نگاه کنید که درصد بیکاری میانگین آن بین 40% تا 25 % می باشد و اصولا نیمی از نسل جوان و تحصیل کرده ی اروپائی امکان یافتن کار متناسب با تحصیل و تخصص ندارند.
شما از ونزوئلای فلک زده و از کلمبیای فارک نوشته و نقد کرده اید. اما هرگز نه شما و نه هموندان مدافع غربی تان هیچگاه نمی گوئید که مسبب این نارسائی ها متوجه امپریالیسم آمریکا و ناشی از دسیسه های پرو راست اوست که مستقیما توسط سازمان های مخفی و جاسوسی اش تربیت و تأمین و لجستیک می شود.یادآورشوم که: ساختار اقتصاد بازار و مارکت جهانی چین را حزب به اصطلاح کمونیست سازماندهی و حقیقتا رهبری برجسته می کند. مدیریت موفق یک میلیارد و بیش از صدمیلیون انسان که تنها بیش از 400 میلیون از این جمعیت کارگران متخصصان نیرویس صنعتی ـ علمی این کشور می باشند.
اما این شیوه ساختارتولیدی صنعتی چین کمونیست نیز در مسیر اهداف بهره کشی انسان از انسان بوده و می باشد و من با آن اسلوب و اهداف نابرابری سازانه هایش مخالفم و چنین حزبی نمی تواند نماینده منافع رنگین ملت ها و توده های چینی و اصولا نوع انسانی و سوسیالیسمی باشد. و بهمین خاطر محکوم می باشد.
ببینید!
من در پی یافتن و ساختن جامعه ای هستم که در آن هیچکس بخاطر پدر فقیرش نباید محروم از شکل یابی برابر با دیگران دارا و متمول شود. این خواست نه جاهطلبانه است و نه ارتجاعی! باید راه اعمال آن خود توده ها فرابگیرند و خواهندگرفت. یادتان نرود که دگرگجونی کار توده هاست و نه چند کمونیست و الیت ها و...! پس نوع چپ و کمونیست شعور اجتماعی را نمایندگی می کند و نه ارتجاع خودبزرگ بین بیمار از خود راضی را.
چپ ها و کمونیست باور به کار و ساختن و توان انسان دارند و نه مافوق انسان ها و ریاکاری های آسمانی ها! و می خواهند دانش و بینش و پردازش بهتر هستی را از انحصار گروه های ریاکار مذهبی و مفتخور ،و باندهای انگل نسل به نسل غارتگر سرمایه سالار بدرآورده و خودمدیریتی انسان کار را بدست کارورزان بسپارند.
پیشبرد این مهم پایه و حیاتی برای نوع آدم بدون هیچ تفاوت و تمایزی که همه جا وجود چشم خراشی دارد، و زدودن نابرابری ها و تبعیض ها که همه جا بیدادمی کند، کار ساده و آسانی نیست و دشمنان بسیار قهار، خونی و خطرناکی دارد.
اما خوشبختانه، جستجو و خواست نان و کار و آزادی همیشه بیاری میلیارده انسانِ محروم شتافته که آنها از این ابتدائی ترین حقوق شهروندی و درآمد مایحتاج زندگی عاجزند. این فقرها، نارسائی ها و محرومیت ها انسان را جسور ساخته و آنان را به میدان عدالتخواهی ها کشانده و خواهندکشاند.
یادمان نرود که بیش از 3 میلیارد انسان زیر خط فقر و گرسنگی مزمن قراردارند. و در همان امپریالیسم آمریکا بیش از چهل میلیون دارای پوشش درمانی نیستند. این فاجعه های ضدبشری نباید بیش از این بردباری شود.
تازه، بمن چه که چپ ها و کمونیست ها و سوسیالیست های پیشین به هر دلیل شکست خورده اند. گور پدر تفکرهای سکتاریستی و فرسوده ی چپ های گذشته و حال، و ناتوانائی های شان که نتوانستند بیاری نوع انسان درآیند و راه توده ها را برای مبارزه طبقاتی و حقوقی بحق شان هموار و صف بندی کلان و جهانی آنان را در برابر عارتگران برپا کنند. ما مسئول عصر خویشیم و نه پیشینیان!
راه سوسیالیسم انسانی و اخلاقی و شرافتمندانه است. و اصولیت خود را از تباهی و فساد کالائی برای انباشت های بیماگونه و بی هوده ی ثروت می گیرد. در بازار آزاد، ارزش هر پدیده ای همان است که بیشتر فروخته شود. حالا هرچه می خواهدباشد. من با این بی ارزشی های بنیادی ساختار سرمایه تا روزی که زنده ام مخالفم و علیه اش روشنگری و افشاگری خواهم کرد.
البته بی نیاز از سیرینی و شلاق! تندرست باشید
اگرآقای پزشکیان تورک نیمه تبریزی ونیمه ارومی درجمع مردم تورک اورمیه زبان مشترک ونیزموردعلاقه وتوجه آنهارا نادیده گرفته وبه زبان دیگری که درواقع زبان ساطه گروحاکم است سخن گفته غیر قابل دفاع است.ولی ممکن است خبردرست نباشدچون ما سخن رانی های ایشان رابه زبان مشترک مادریمان ودرتجمع های گوناگون شاهد بوده ایم.ای گونه صحبت کردن هاودرچنین مجامعی حداقل برای من یکی چندش آوراست.ایشان رادارای اعتمادبه نفس وقوی میشناختم وهنوزهم میشناسم.کم وکسری درزندگی مادی واجنماعی خودندارند.میدانم که ازخیلی فیلتر هاردشده ان وشای خودهم یکی ازهمین فیلترهاباشندولی سالوس بازی که خیلی ها شیفته اش هستند برازنده ایشان نیست تانظرخودشان چه باشد.
بله ؟؟؟؟؟؟؟؟؟درود بر رابطه بين فرقه رجوى و پ ك ك ، و پ ي د و تمامى تروريست هاى ضد ملت ترك .... جالب است كه همين اتحاد بين رژيم نژاد پرست فارس آخوندى و پ ك ك هم وجود دارد. قاسم سليماني به وسيله نيروى هاى بسيج شيعه در عراق ، كمك هاى تسليحاتى به پ ك ك مى رساند. آيا دليلى محكم تَر از اين را مى توان بيان كرد كه در عملكرد بين فرقه رجوى و سلطنت طلبان و رژيم فاشيست آخوندى و كليه پان إيرانيست ها بر عليه ملت هاى غير فارس خصوصا ملت استقلال طلب آزربايجان جنوبى اشتراك عمل و اتحاد نا گسستنى وجود دارد؟وقتى نماينده فرقه رجوى موحدى در روز روشن اتحاد بين فرقه و پ ك ك را حلوا حلوا مى كند. آيا باز هم بايد شك به خود راه بدهيم كه بين نيروى قدس و قاسم سليماني و فرقه رجوى اين داعشى هاى ضد ملت ترك ما اتحاد عمل وجود دارد؟
بله ؟؟؟؟؟؟ چرا كه نه !!!!!! درود بر اتحاد بين پ ك ك + سپاه قدس +فرقه رجوى + پان إيرانيست ها ... اعم از چپ و سلطنت طلب و ....... اين اتحاد چه آش شله قلم كارى از آب در مى آيد....باز هم متشكريم آقاى بهمن موحدى كه چشمان خواب آلوده را باز تَر كردى ....
ملت ترك آزربايجانى و عرب و بلوچ و.... هيچگاه بر اين اتحاد نامقدس شك نداشته و ندارد.فقط مهر تأييد نخورده بود كه به وسيله نماينده فرقه رجوى در ايران گلوبال جناب بهمن موحدى بإمدادان تأييد و مهر شد....
عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد .
ترجمه به فارسي ساده نظر آقاي "سخن" چنين است:
دهان صاحبان نظرات مخالف مرا چرا نمي بنديد؟ مگر نمي بينيد كه نظرضد حقوق بشري من جز به مدد دستگاه داغ و درفش آريامهري يا اطلاعات فقاهتي، قابل دفاع نيستند؟
واقعا انگار "امر بر تو مشتبه شده " که نویسنده یا صاحب نظر هستی ؛ شاید میان شتر چرانهای دشت های وسیع مغولستنان و بوگی .
حالا بجای مظلوم نمایی و آی ددم آی بابام ، یادت باشد که تو یکی از آغازگران کینه توزی راسیستی علیه فارس و ایرانی و ارمنی و کرد بوده ای. و ایرانی هیچ گاه دشمن نادان خودرا فراموش نخواهد کرد مگر او را نایود کند و پیش چنگیز به درک بفرستد . زبان ما با شما تحزیه طلبان حیله گر و .. ، فقط زبان خشونت و نابودی تان در درون ایران خواهد بود .
هیچ رسانه ای در روسیه در این باره ننوشته است و جالب اینکه حتی وزارت دفاع روسیه بخاطر نادرستی خبر حتی به آن توجه نیز نکرده است
این خبر نادرست است و تنها رسانه های گروهی رژیم در این باره نوشتند.
فرد کشته شده، یفس شاندلون نام دارد که بلژیکی و مسئول حسابرسی کل ناتو بوده است. رسانه های گروهی بلژیک تنها در روز یکشنبه در بارۀ شخص نامبرده نوشتند که گوییا با اسلحه کمری و هفتۀ گذشته خود را کشته است. قابل توجه اینکه شاندلون چپ دست بود و اسلحه در دست راست او قرار داشت.
جسد شاندلون در یکصد کیلومتری محل زندگی اش پیدا شد.
اگر نمایندۀ روسیه در ناتو کشته می شد، حتما رسانه های گروهی مستقل در این باره گزارش می دادند.
فرق یک پان ترک و بانوی شریف ارمنی را در باره ایران
آلنوش طریان؛ مادر ستاره‌شناسی ایران
برترین ها: آلنوش طریان، هجدهم آبان ماه ۱۲۹۹ در خانواده‌ای ارمنی، تحصیل‌کرده و اهل فرهنگ در تهران به دنیا آمد. پدرش آرتو طریان دانش‌آموخته‌ی نمایش و بازی‌گری از مسکو بود. مادر آلنوش، وارتو طریان نیز فارغ‌التحصیل رشته‌ی ادبیات و هنر سخن‌وری از کشور سوئیس بود. وارتو طریان با نام هنری «لالا» همچنین هنرپیشه و کارگردان تئاتر نیز بود.
آلنوش طریان، نخستین زن فیزیک دان ایران و مادر ِ ستاره شناسی ایران
او نخستین زن ایرانی بود که نمایش‌نامه‌ای را کارگردانی کرده است. مادر آلنوش، در سال ۱۲۷۵ شمسی در شهر تبریز به دنیا آمد. او برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت و پس از بازگشت با آرتو طریان ازدواج کرد. مادر و پدر آلنوش در نمایش‌های متعددی با یک‌دیگر بر روی صحنه رفتند و بیش از بیست‌وپنج سال در این عرصه به فعالیت پرداختند.
مادر ِ آلنوش در نمایش‌نامه‌های فارسی بسیاری نقش‌آفرینی کرد و بارها از سوی مجلات «ایران»، «اتحاد»، «ستاره ایران»، «ایران آزاد»، «قانون» و «مرکز دوفرانس» ِ پاریس مورد تمجید قرار گرفت. آلنوش در چنین خانواده‌ای بالید و رشد کرد. آلنوش تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ی ارامنه و دوره‌ی دبیرستان را در دبیرستان «انوشیروان دادگر» زرتشتیان سپری کرد.
آلنوش در مورد تحصیل در این مدرسه میگوید: «در آن زمان، در مدارس ارمنیان تنها تا کلاس نهم تدریس میشد و من، پس از اتمام دورۀ نه ساله در مدرسۀ ارمنیان، برای تکمیل تحصیلات به مدت دو سال به مدرسۀ انوشیروان دادگر، که متعلق به زرتشتیان بود، رفتم. دلیل انتخاب این مدرسه هم نزدیک بودن آن به منزل ما بود.»
آلنوش طریان، نخستین زن فیزیک دان ایران و مادر ِ ستاره شناسی ایران
آلنوش طریان در سال ۱۳۲۶ لیسانس خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد و در همان‌جا به عنوان متصدی عملیات آزمایشگاهی دانشکده علوم استخدام شد. طریان سپس برای ادامه‌ی تحصیل به دانشگاه سوربن رفت و در سال ۱۳۳۵ از این دانشگاه مدرک دکترا گرفت. او پیش از سفر برای دریافت بورس تحصیلی اقدام کرده بود که استادش دکتر محمود حسابی به دلیل زن بودن او با این درخواست مخالفت میکند و طریان مجبور میشود با هزینه‌ی شخصی برای تحصیل به فرانسه سفر کند.
«در دوران تحصيل هميشه نمرات بالا داشتم و مورد توجه معلمين و اساتيد بودم. در زمانی كه ليسانس گرفتم از استاد خود برای گرفتن بورس كمك خواستم اما وی به دليل اينكه من زن بودم با بورس من موافقت نكرد و به من گفت تا الان هم زيادی درس خواندم. پدرم گفت من می‌توانم هزينه‌ی تحصيل تو را در فرانسه تقبل كنم و بورس را برای افرادی بگذار كه واقعا احتياج دارند. با هزينه‌ی شخصی به فرانسه رفتم و دكترای خود را از دانشگاه سوربن گرفتم و سپس با وجود پيشنهاد كرسی استادی در دانشگاه سوربن به كشورم بازگشتم.»
دکتر طریان در مورد دلیل انتخاب رشته‌ی فیزیک میگوید: «وقتی شما درسی را با معلمی خوب شروع می‌کنید مجذوب آن درس می‌شوید و من هم مجذوب فیزیک شدم چون معلمان بسیار خوبی در این درس داشتم. من به پدرم گفتم که می‌خواهم کاری کنم که از عهده‌ی هرکسی بر نیاید. از بچه‌گی دیده و شنیده بودم که چه‌طور مردم مثلاً میگویند: دخترها نمی‌توانند ریاضی بخوانند یا فلان‌کار را انجام دهند و این همیشه باعث آزردگی من میشد و می‌خواستم ثابت کنم که دختر یا پسر بودن فرقی ندارد و اگر انسان استعداد و پشتکار کافی داشته باشد، از عهده‌ي هر کاری بر می‌آید و ثابت هم کردم.»
آلنوش طریان، نخستین زن فیزیک دان ایران و مادر ِ ستاره شناسی ایران
آلنوش طریان به قصد خدمت به کشورش به موقعیت‌های فراوان خود در اروپا پشت پا میزند و به ایران برمی‌گردد:
جناب چنگائی, اگر به حیدر بابای شهریار مراجعه کنید, نوشته : حیدربابا قوری گؤلون قازلاری-گدیکلرون ساراخ چالان سازلاری- کت کؤشه نین پاتیزلاری یازلاری- بیر سینما پرده سی در گؤزوم ده- تک اوتوروب سیر ائده رم اؤزومده.
میبینید چقدر زوزه بادهای سوزناک گردنه ها را با کلمه سازاخ چه زیبا توصیف کرده است.
اما خدمتتان عرض کنم , به عقاید و باورهای شما کمال احترام را دارم. سایقی لار
دوباره می سازمت حلب ولو با دلار ۵۰۰۰ تومنی ....
بقول معروف اگر میتوانی تار بزنی بیگیر بزن. باید خیلی شجاعت داشت که حزب توده ایران را به عنوان جریانی غیر چپ به مردم معرفی کرد . همین گونه جریان فدائیان خلق که با ترور متولد شد و اخر به در یوزه گی نظام اخوندی رفتند . هرگز نمیتوان فرقه پیشه وری را که ناف او به ناف استالین بسته بود جریانی غیر چپ نامید . کارنامه گشتار فرقه پیشه وری از مردم اذربایجان حکایت دردناک سلطه سلسله منحوس ضد ایرانی چپ است .
اشکال و عیبی از ادمها و فداکاری انها نیست در فداکاری اعضا حزب توده از جاسوسی تا ترور بوسیله خسرو روزبه شکی نیست عیب از خود فلسفه چپ است و کسی نمی تواند ادعا کند بهتر از حزب توده مارکس سیسم لنین نیسم را در ک کرده است .حزب لنین بلشویکها برای همین اهداف ده ها ملیون ادم را گشتند و چپ اندیشی و سوسیالیسم عملی نشد که نشد .
یک گره
درباره ی آن مأمور شهربانی ی سفیر کُش چه می دانیم؟در روز چهارم ماه مارس، بی بی سی ی انگلیسی گزارش داد که یک دادگاه دولت ترکیه رای به بدست گرفتن روزنامه ی بزرگ و سراسری ی "زمان"، روزنامه ای از زیر مجموعه ی بنگاه های فتح الله گولن و فرقه اَش را داده است. دادگاه برای روزنامه سردبیری تازه برگزید و سردبیر و دبیر آن، بانو"سِوِگی آکارچهمس" و آقای "عبدالله بوزکورت" ناچار به تَرک ترکیه شدند. سِوِگی آکارچهمس به بروکسل رفت و عبدالله بوزکورت هم به آمریکا گریخت. ولی همین جریان مصادره کردن روزنامه ی زمان است که سرنخ هایی از یک نمایش مرموز و پیچیده را به دست می دهد.
مولود مراد التینتاس دوره ی پلیس ضد شورش را گذرانده بود و در یک شهربانی در شهر دیاربکر، شهری در جنوب شرق ترکیه، شهری که در زمان های دور یک شهر ایرانی بوده و امروزه مهم ترین شهر کردنشین ترکیه است، در کار شهربانیگری بود. وی درست در روز کودتای پانزدهم ژوئن از فرمانده خود برای دو روز درخواست مرخصی کرده بود و روزهای شانزدهم و هفدهم ماه ژوئن را به مرخصی رفته بود. او برای گرفتن مرخصی نیاز داشته نشانی ی خود در دوره ی مرخصی را به فرمانده خود بدهد. نکته ی مهم اینجاست او نشانی ی خانه ای را به فرمانده ی خود داده بود که پلیس ترکیه ادعا می کند عبدالله بوزکورت، دبیر پیشین روزنامه ی زمان، در آن زمان در آن خانه زنده گی می کرده است!
آنکارا کجا و دیاربکر کجا؟ این با عقل زیاد جور در نمی آید که در فردای یک کودتای نافرجام که در پی ی آن اردوغان همه ی نیروی خود را برای درهم کوبیدن رقیب به کار گرفته بوده، یک مأمور ضد شورش شهربانی خطر کرده و به خانه ای پا بگذارد که در تور پلیس امنیتی ی ترکیه بوده. شگفت آورتر آنکه وی پس از آن هم در بگیر و ببندهایی که از آن زمان جریان داشته و دارد گرفتار نیامده بود. راستی چه کسی وی را به آنکارا انتقال داده بود و چرا؟ چرا مولود مراد التینتاس شب پیش از انجام آن ترور را در یک هتل به سر برد؟ چرا دولت ترکیه هنوز در پی ی بررسی ی دوربین های امنیتی ی آن هتل بر نیامده و در این باره سخنی نیست؟
گند کار دو روز پیش در آمد. عبدالله بوزکورت در صفحه ی توئیتر خود نوشت هرگز در آن خانه و نشانی ی داده شده از سوی پلیس ترکیه زنده گی نکرده بوده است و هرگز با مولود مراد التینتاس آشنایی نداشته و او را هرگز ندیده بوده است.
مولود مراد التینتاس در روز دوشنبه ی گذشته فرسته ی روسیه در آنکارا را کشت. او در روز انجام ترور مرخصی ی بیماری گرفته بود. دولت آقای اردوغان چنین می گوید. ولی مولود مراد التینتاس در روز گشایش نمایشگاه، در روز آدینه ی گذشته، یعنی چهار روز پیش از کشتن فرسته ی روسیه، وقت زیادی را در سراسر روز در آن نمایشکاه عکس به سر کرده بوده است. چرا پلیس ترکیه به غیبت آن روز مولود مراد اشاره ای نمی کند؟
چگونه می شود مولود مراد التینتاس فرصت آنرا یافته باشد، بی هیچ دردسری یازده تیر شلیک کند و پس از آن تلاشی برای فرار از صحنه ی ترور ننماید و در صحنه بماند، گویی که چشم براه آمدن کسی بوده است؟ چرا زمانی که پلیس سر رسید، به او کوچکترین هشداری داده نشد و از او خواسته نشد که خود را تسلیم کند؟ چرا او را با شلیک بیست گلوله کشتند؟ بیست گلوله!
آیا پرسش برانگیز نیست که چرا پلیس دوره دیده ی ترکیه به جای تلاش برای ی دستگیری ی یک آدمکش که در برابر پلیس و شهربانی دست به مقاومت نزده، بیست بار به او شلیک می کند؟ اردوغان نشان داده آدمی است بی پروا و بی هراس از دست زدن به ریسک های بسیار خطرناک. ولی جای این پرسش هم در این میانه هست: آیا اردوغان حاضر بوده و هست با کشتن فرسته ی روسیه، دست به یک قمار وحشتناک دیگر بزند، آن هم پس از آن قمار بسیار خطرناک پیشن او، سرنگون ساختن هواپیمای جنگی ی روسیه بر فراز خاک سوریه، که برای وی و کشورش بسیار پر هزینه بود و او نتوانست به هیچ یک از خواسته های خود در آن آتش و تنش افروزی دست یابد؟
پ. مهرکوهی
پژواک ایران
آیا کارلوف، فرسته ی روسیه در آنکارا، به دستور اردوغان کشته شد؟
پ. مهرکوهی
صحنه ای از یک نمایش فرضی که شاید اجرا شده باشد: دستیار کارگردان به بازیگر: آماده ای؟ آقای "کارگردان"! روی تو خیلی حساب می کنه. من به او! گفته ام تو بهترین کس برای این کار هستی. می روی توی نمایشگاه، کار را انجام می دهی و می آیی بیرون. کسی هم آن دور و برها نیست. همه چیز برایت فراهم شده و چیزی و کسی هم جلوی آن در ورودی نیست که مزاحم کار تو شود. می روی تو. همه در آنجا گمان می کنند که تو برای نگهبانی (محافظت) از سفیر فرستاده شده ای. کار را انجام می دهی، شعارهایت را می دهی. می ایستی، تا فلانی و فلانی و بهمانی بیایند درون نمایشگاه و تو را از آنجا دور کنند و ببرند پنهان سازنند تا آب ها از آسیاب بخوابد. پستر گفته خواهد شد آن ها که تو را از آنجا دور کردند، دو، سه تا مأمور قلابی بوده اند
و از همدستان تو. برای گُم کردن سر نخ ها باید وانمود کنیم این یک کار سازمان یافته بوده. ولی نگران نباش، آب از آب تکان نمی خورد. دولت و مردم ترکیه هم پشت تو ایستاده اند. می شوی قهرمان ملی.آیا چنین نمایشی در پشت پرده ی کشتن فرسته ی روسیه انجام گرفته بوده است؟ شاید. تنها کسی که می توانست پاسخی درست به این پرسش بدهد خود کشته شد است. ولی به باور من داستانی که دولت ترکیه پیرامون آن آدمکشی ساخته است داستانی است شک برانگیز، داستانی که هیچکدام از پاره های آن با دیگر پاره های داستان ساخته شده نمی خواند.
چه انگیزه ای می توانست یک جوان شهربان (پلیس) ترک را وادارد که دست به یک آدم کشی بزند و بر سر آن جان بسپارد؟ از گذشته ی آن شهربان چه می دانیم؟ آیا دولت ترکیه حقیقت را درباره ی او می گوید؟
در دنباله ی این نوشته به دلیل هایی پرداخته خواهد شد که نشانگر دروغگویی ی دولت ترکیه در این باره است. دست کم، همه ی حقیقت را نمی گویند.
آن شهربان از کجا می دانست که فرسته ی روسیه در آن روز و تنها "بر حسب تصادف"!؟ از پوشش امنیتی و نگهبان برخوردار نخواهد شد و دولت ترکیه در انجام این کار کوتاهی خواهد کرد؟ آیا دولت ترکیه پیش از این به پیامدهای احتمالی ی جار و جنجال های ضد روسی یی که روزنامه ها و رسانه های غربی به بهانه ی نقش روسیه در جنگ سوریه به پا ساخته اند و دامن زدن های پیاپی به احساس های ضد روسی ی مردمان ناآگاه نیاندیشیده بود؟ مگر دولت ترکیه خود در هیژده ماه گذشته رهبری ی یک کارزار گسترده ی ضد روسی و نیز ضد ایرانی و ضد شیعه را رهبری نکرده است؟ آیا خبر تظاهرات خشمگینانه ی مردمان خود در برابر فرسته خانه ی روسیه، آن هم درست چند روز پیش آن آدمکشی، آگاهی نیافته بود و آن کنش مردم به هیجان آورده شده زنگ خطر امنیتی را نزد پایوران ترکیه به سدا (صدا) در نیاورده بود؟
ایمان دارم چنین پرسش هایی در چند روز گذشته ذهن پوتین، دولت و دستگاه های امنیتی ی روسیه را به خود داشته است. روس ها اکنون با ترکیه وارد بده بستانی بر سر سوریه شده اند که هم روس ها و هم ترکیه از آن سود می برند. با این همه روس ها کوچکترین اعتمادی به اردوغان و دولت ترکیه ندارند، وگرنه روس ها یک گروه کارشناس امنیتی را برای رسیده گی ی چند و چون آن آدمکشی به ترکیه نمی فرستادند. دولت ترکیه هم هرگز در پی ی میدان دادن به روس ها در هیچ زمینه ای نیست، نه در سوریه و نه در هیچ جای دیگر ولی په خوبی می داند که در سوریه جرف اول را روسیه می زند. روس ها در سوریه به ترکیه این امکان و امتیاز را داده اند که کردهای سوریه را سرکوب گند و در برابر این امتیاز، از شعار آمریکا ساخته ی اسد باید برود دست بکشد.
ادامه دارد
اینگونه نوشته و تصاویر ها مربوط به قرن 18 میلادیست که استعمار انگلیس علیه رقیبش روسیه برای تریاکیهای فاجار پخش میکرد و حالا مهرههای انگلیسی در این سایت بازپخش میکنند .
واقعا شرم آور است.
غالب همگاران رسانه های استعماری غربی مانند بی بی سی ، سوادشان از یک جوان 16 ساله درون ایران کمتر است .
توجه... توجه... خبر خیلی داغ....دوستان من در طول عمرم خیال میکردم که آنا یوردوم که آزربایجان باشد در اطراف کوهای آلپ و نزدیکی کشور های فرانسه و سوئیس بود , ولی خدا را شکر که کاربری همانطوریکه نوشته است (( یکبار به شما گفتم اذربایجان در قلب اروپا نیست در منطقه خاورمیانه است)) مرا از این بی اطلاعی نجات داد..به کاربران دیگر توصیه میشود که اگر می خواهید اطلاعات صحیح بدهید , مثل این کاربر , اوامر ملوکانه اتان را بصورت دستورات همایونی انجام بدهید. چقدر راحت شدم که در آخرهای عمرم فهمیدم وطن مادری من در قلب اروپا نیست در خاور میانه است...به این کاربر بایستی توصیه شود که اگر ملتی تصمیم به مستقل شدن بکند , تمام امکانات را در نظر گرفته و حاضر به دفاع از آن خاک خواهد شد گیرم که (( هرزه های گیاهی)) در دامنه های سهند و ساوالان و یا در اطراف شهر اورمیه رشد کرده باشد. ما ترک ها « عمل» میکنیم , حرف
نمی زنیم...خوشبختانه حرکت ملی آزربایجان همیشه با افکار (( استعمارگری داخلی و خارجی )) مخالف بوده و خواهد بود و بدین جهت ازتمام ملل استقلال طلبانه در ممالک محروسه ایران از جمله برادران عرب الاحوازی را بخاطر استقلالشان پشتیبانی خواهد کرد. اگر شخصی و یا سازمانی با استقلال خوزستان مخالفت بکند و یا میکند , از تمامیت ارضی ممالک محروسه ایران دفاع نمی کند بلکه افکار (( استعمارگری )) را توسعه می دهد. ... نداشتن نفت و گاز برای آزربایجان مستقل در آینده , یکی از بهترین هدیه های تاریخی است بدان جهت که 99% کشورهای تولید کننده نفت بوسیله جکومت های دیکتاتوری و استبدادی اداره میشوند. این درآمد از دخایر زیر زمینی به وسیله دولت , باعث می شود که رابطه دولت و شهروندانشان که عوارض سالیانه میدهند از هم بگسلد و به دیکتاتوری بیانجامد . یعنی دولت به عوارض شهروندانش وابسته نیست و حتی جوابگو هم نیست و دولت هر (( غلطی که بخواهد , میکند )).. برای نمونه ... چندی پیش آقای ولایتی باز سازی شهر ( حلب ) را در اولویت اقتصادی مملکت قرار دادند. و یا میلیارد ها دلار در مملکت دزدیده میشود و نه کسی دادگاهی میشود و نه کسی از مسئولین این دزدی ها بازداشت میشود. هرچند صباحی عده معدودی گرفته و در جلو تلویزیون ها به عنوان (( خالا خاطرون قالماسین )) به ملت نشان میدهند که بله در این مملکت (( قانون)) هم وجود دارد ولی کسی جرات این را ندارد که بپرسد که آقای خامنه ای, اقای مجتبی خامنه ای , آقای رفسنجانی , خانم فائزه رفسنجانی و هزاران آقایان و خانم های دیگر این ثروت افسانه ای را چطور بدست آوردید. خیلی از کشور ها که نه نفت دارند و نه گاز ولی نه تنها با یک سیستم دموکراتیک اداره میشوند بلکه تا اندازه ای هم از زندگی مرفه هم برخورداند. ثروت ملی بیش از 30 میلیون ترک آزربایجانی در زیر زمین نیست بلکه در نوع فکر, کردار , عمل , پشت کاری, همبستگی, اتحاد , خلاقیّت , فرهنگ و هنر, و ........ است. در ضمن ترک های ممالک محروسه ایران رابطه تنگاتنگی با ( آتش ) دارند... شما بیشتر از این نگران (( سوخت )) ما نباشید...."" در ونزوئلا فلک زده، خلأ چپ نداریم "" چپ و کمونیزم آخرین نفس‌های خود را، در ونزوئلا ی نفرین شده، می‌‌کشد، بغل گوش ونزوئلا، کمونیست‌های تروریست فارک، چندین دهه، با تجارت تریاک، مانع از توسعه کلمبیا شدند و بعد از امری سپری کردن در جنگل، تازه فهمیدند راهشان اشتباه بود، "" چرا این برای خاورمیانه و آزربایجان جنوبی زنگ خطری است؟ "" افغانستان مرکز تریاک دنیاست و اگر تروریست‌های پ ک ک، مافیای سپاه و طالبان قادر به تثبیت راه تجاری قاچاق تریاک از کوه‌های افغانستان تا کوه‌های قندیل شوند باید فاتحه خاورمیانه را خواند. اقتصاد، فرهنگ، سیاست دنیا بر پایه مدرنیزم قرن ۲۰ می‌‌چرخد، کمونیست‌ها در عالم هپروت خود، با قهر مزخرف انقلابی، قصد بر انداختن این سیستم را کردند که نتایج آن را در ونزوئلا شاهدیم، تمام آمریکای لاتین به یمن جنبش‌های کمونیستی، به مافیا و گروههای گانگستری باخته است. بشریت به ثبات احتیا
احتیاج دارد، کمونیزم عامل ثبات ، پیشرفت، توسعه نیست، به همین جهت، پیروزی ترکیه در جنگ با تروریست‌های کمونیست پ ک ک، پیروزی مردم خاورمیانه نیز است."" در ونزوئلا فلک زده، خلأ چپ نداریم "" چپ و کمونیزم آخرین نفس‌های خود را، در ونزوئلا ی نفرین شده، می‌‌کشد، بغل گوش ونزوئلا، کمونیست‌های تروریست فارک، چندین دهه، با تجارت تریاک، مانع از توسعه کلمبیا شدند و بعد از امری سپری کردن در جنگل، تازه فهمیدند راهشان اشتباه بود، "" چرا این برای خاورمیانه و آزربایجان جنوبی زنگ خطری است؟ "" افغانستان مرکز تریاک دنیاست و اگر تروریست‌های پ ک ک، مافیای سپاه و طالبان قادر به تثبیت راه تجاری قاچاق تریاک از کوه‌های افغانستان تا کوه‌های قندیل شوند باید فاتحه خاورمیانه را خواند. اقتصاد، فرهنگ، سیاست دنیا بر پایه مدرنیزم قرن ۲۰ می‌‌چرخد، کمونیست‌ها در عالم هپروت خود، با قهر مزخرف انقلابی، قصد بر انداختن این سیستم را کردند که نتایج آن را در ونزوئلا شاهدیم، تمام آمریکای لاتین به یمن جنبش‌های کمونیستی، به مافیا و گروههای گانگستری باخته است. بشریت به ثبات احتیا
احتیاج دارد، کمونیزم عامل ثبات ، پیشرفت، توسعه نیست، به همین جهت، پیروزی ترکیه در جنگ با تروریست‌های کمونیست پ ک ک، پیروزی مردم خاورمیانه نیز است.آقای Peerooz....خواهشمند است که یکی از اشعار شهریار بنام (( آلا تهرانیا انصاف میکن ........)) که به یک ضرب المثل مشهور تبدیل شده است را هیج وقت از یادتان نبرید....
قبل از همه چیز بگویم که جناب " پیروز " شخصی غیر از من "peerooz " میباشند و گرچه ایشان را نمیشناسم ولی ظاهرا نظریات ما به هم نزدیک است. جناب توکلی عقاید خود را به روشنی بیان فرموده و بدون شک در این مورد صادق اند و تنها اشکال در اینست که شاید احتمالا به نظر من و " پیروز ", ایشان بذر خوب را - با طلب بخشش - در زمین بد میکارند. یعنی به نظر ما در این گفتگو, افراطی ها دست بالا را دارند و به " میانه روها " مجال شرکت نمیدهند و به گمان من اکثر جامعه " ساکت " را " میانه روها " تشکیل میدهند. یک راه حل مساله, طنزی ست به این مفهوم که " همه افراطی ها باید معدوم گردند " که البته شامل خود گوینده نیز میشود. راه دیگر شبیه داستانی ست که احتمالا قبلا ذکر کرده ام که پدری به فرزندان خبر داد که قصد خرید ماشین دارد. بر سر اینکه کی کجا بنشیند چنان هیاهویی در گرفت که سر انجام پدر گفت
" یالله همگی پیاده شید میخوام ماشین را پس بدم ". راه سوم هم این ست که به قول صائب " ناله مستانه ای در کار عالم کرده ایم - عمر اگر بود تماشای اثر خواهیم کرد " که به گمانم شرح حال جناب کیانوش باشد و ما هم " عمر اگر بود تماشای اثر خواهیم کرد " .گمان میکنم که کامنت شخصی بنام " پیروز مغول " خطاب به من باشد که به نقل قول از شهریار گفته ام " به وقت ادعا گویی که داری دیپلم از لندن " و بنا بر این " نادان مغول تبار " هستم. جناب ایشان انشا الله تجاهل العارفین میفرمایند و باید به خوبی بدانند که این نه تنها از خواص تهرانی ها بلکه از خواص تمام ایرانی ها ست و فارس و ترک و کرد و عرب ندارد. و شاید هم باز به قول زنده یاد شهریار, " هالو را مترجم لازم باشد ". و ضمنا کسی میداند که چگونه بسیاری از اشعار شهریار ضرب المثل شده و اشعار شعرای " صاحب کتاب " مانند جنابان اسماعیل نوری علا و رضا براهنی و خیلی های دیگر را کسی حتی به یاد نمی آورد؟
شیوه برخورد سوسیال شوونیست ها و " چپ" های ناسیونالیست در برخورد به ستم ملی در ایران، همواره ریا کارانه و مغرضانه می باشد. یکی را نظر بر این است که در ایران ملت ها اصلا وجود ندارند و همه ایرانیان علیرغم زبانهای مختلف متعلق به " ملت ایران" می باشند! آن دیگری که ظاهرا اعتراف میکند که ایران کشوری کثیر المله می باشد، فرصت طالبانه با اشاره به وجود ملت های مختلف در آمریکا و آلمان و غیره و مقایسه این کشورها با ایران، تلویحا منکر اص حق تعیین سرنوشت ملل و ستم ملی در ایران چند ملیتی میشود.در پاسخ این شوونیست های در لباس چپ، باید گفته شود که فرق فاحشی بین ایران و کشورهائی نظیر آلمان و آمریکا در زمینه مسائل ملی وجود دارد. در ایران، ملت های مختلف در بخش های کاملا جدا از همدیگر، زندگی میکنند و دارای ویژگی های خاص خود می باشند.
. به عبارت دیگر، وقتی گفته میشود ایران کشوری است کیثر المله ، این بدان معناست که در این کشور، ملت های مختلف در سرزمین های متفاوت زندگی میکنند ، به زبان های مختلف تکلم میکنند و دارای فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت می باشند.. ایران را با آلمان و آمریکا در رابطه با مسائل ملی، یکی و همسان دانستن، اگر دلیلش جهالت و نادانی نباشد، مسلما به مفهوم آشفته کردن اذهان عمومی در زمینه وجود ملت های مختلف و ستم دیر پای ملی در ایران است. شوونیست های در لباس چپ که در واقع از متعصب ترین مدافعین امتیازات ملت غالب در ایران هستند، نمی توانند کسی را گول بزنند!جناب م.سحر بسیار گرامی در این مقاله سنگین و مفصل که تمام خواندن و خوب و عمیق فهمیدنش ٫منهای مداقه و حوصله٫ آشنایی وعلقه با تاریخ و ادبیات کهن٫اخیر و مدرن را نیز مطلبد٫سنگ تمام گذاشته و حق مطلب را به خوبی و متانت توأم با منطق و استدلال٫ ادا کرده اند.
براهنی٫این رستم صولت افندی پیزی که مي گوید : « زبان فارسي را پادشاهان پهلوي و جمهوري اسلامي به زبان رسمي ايران بدل کرده اند!».اگرچه حضرت براهنی به انواع دگر هنرها هم آراسته هستند«مثل انتخابات!دختر شایسته سال» و نیز رازنگهداری از «رازهای سرزمینشان» ولی همینکه در این شرح کشاف٫ بود و نبود و دار ندارشان در معرض قضاوت این جمع هر چند پریشان قرار میگیرد٫ جای قدردانی بسیار دارد.
البته شاید بهتر میبود که کل مقاله در سه ویا حتی چهار بخش نتشر میشد.
اخیرأ سر لگن رفته و یک کلام بی غل وغش صادر کرده اند که:
«من با جمهوری اسلامی مسٔله مشکلی ندارم»
که صد البته عین حقیقت است وایشان در واقع به یک تیر دو نشانه میزنند؛هم جبران الطاف ج.الف را می کنند که با تخصیص سهمیه کاغذ و فیلم وزینک اجازه نشر و بازنشر ..ایشان را مرتبا صادر میکرد وایشان حیات ادبی خود در داخل کشور را هماره مدیون اسلام عزیز میداند و هم شاگردان و مریدان سابقأ کنفدراسیونی خود مثل امین زاده و فرید...که در آن دم ودستگاه از ارج وقرب افتاده اند دوباره لانسه میکند و دوباره عزیز میدارد.
دوستان گرامی سازاخ و A سلام؛
تا آن اندازه که من لر ـ زبان ترکی آذری را شناخته و خود با این زبان تسلط نسبی دارم؛ می دانم که سازاخ، فعل سوم شخص جمع است. و به تنهائی نیز فعل جمع پرسشی ست.
مانند: گلِ اِویمیزی سازاخ. بیا خانه ی مان را بسازیم. با اینوجود می تواند گفته ام اشتباه باشد. اما از معنی دیگر "بادِ سوزناک" آن آگاه نبودم و حالا آنرا یادگرفتم و برایش از شما قدردانی می کنم.
در مورد پرسش A :
در پاسخ می گویم که اگر علاقمند به علل چگونگی شکست بلوک شرق هستید، منابع بسیار فراوان و گسترده ای وجوددارد که می توانید به آنها مراجعه کرده و پاسخ خود را بیابید. علل آن هزارها تفسیر داشته است. اما از شما انتظاردارم که دیدگاه ها و وابستگی های عقیدتی و آرمانی مرا آنگونه که هست برای من جایز بشمارید.
من هم به همانسان که شما فکر کرده و باوردارید، به چهارچوب عقیدتی و آرمانی تان احترام می گذارم.
فراموش نکنم و بشما بگویم که این حق مسلم شماست که دیدگاه های سیاسی، اجتماعی و طبقاتی مرا آنگونه که می خواهید و می توانید به زیر نقد جدی بکشید و من آنها را پاس خواهم داشت.من به این شیوه ی آزاداندیشی پایبندم و به همین خاطر پلورالیسم سیاسی ـ ایدئولوژیک را چاره ی داد و ستد های مفید اندیشه ورزی سالم میان انسان های متعهد می دانم.
اما در شگفتی دچارم که چرا جناب سازاخ این جمله ها را برای من نوشته است:
شما ۵۰ در صدی ها هرگز امکان انتخاب و تحصیل برای شما به سرقت رفته و زبان فارسی بعنوان یگانه زبان ممکن تمام سلولهای مغزی شما را هیپنوتیزیم کرده و همانند مذهب غیر قابل رهایی است
پرسیدنی ست! آیا من مخالف آموزش زبان مادری این یا آن ملت و قوم هستم؟ نه هرگز! بلکه خودم یکی از مدافعان سرسخت آموزش و حتی تحصیل به زبان مادری ملت ها بوده و می باشم.
می بینید! آیا سبک جناب سازاخ سازنده و مفید بحال امروز ملت های ایران بلازده ی آخوندی ست؟ ملت هائی که دچار تبعیض حقوقی و ستم مذهبی می باشند! البته که نیست.
من با روش های دشمنی برانگیز و نفاق افکن در میان ملت هایمان بسیار ناسازگارم و اصولا بیگانه با این راهکارهای بی هوده بوده و هرگز با ناسیونالیسم، راسیسم، پانیسم و سوینیسم و...سرسازش نداشته و همگامی نمی کنم و نخواهم کرد. همزمان اما به وجود ملت ها باوردارم و تبعیض های فراوان در میان آنها را جارمی زنم و با بقای آنها مخالفم.
اما این نقد به جناب سازاخ، هرگز دلیل بر تحقیر و یا کنایه ی زدن من به ایشان نمی تواندباشد و من این حق را بخودم نمی دهم. اگرچه با تندروی ایشان و یا هرکس دیگری روبروگردم.
تندرست باشید
توکلی گرامی سلام.
یکی از مشخصه ی بارز و صفات برتر رسانه ای اپوزسیون دمکرات این هست ، قدرت و توان بالا بردن و ارتقا دادن آلترناتیو سازی در جامعه ، الخصوص اپوزسیون در برابر پوزسیون یعنی در مقابل حاکمیت می باشد.
رسانه ی حرفه ای موفق می تواند در جامعه با مراعات اصول دمکراسی ضریب آنتخاب درست را در جامعه نهادینه کرده و بالا ببرد.
بطور مثال در بهار عربی رسانه های دمکراتیک می توانستند به مردم یاد بدهند و به اپوزسیون کمک کنند که اول آلترناتیو درست حسابی پیدا کنند و بعدا حسنی مبارک را به زمین بزنند. در صورتیکه درست ضدش عمل کردند . یا نبود یا موفق نبودن مدیا و مطبوعات به این فاجعه ی امروزی در مصر کمک کرد. با آرزوی موفقیت به ایرانگلوبال