Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

کاربری به اسم "ابراهیم کاشانی" نوشته است:

"در نهایت پیشنهادی دارم برای کامنتهای "عیران" نویسان. و می دانم که آنها را خوش نخواهد آمد.
در طول دهه های طولانی، تبعیضات فراوانی در حق هموطنان غیرفارسی زبان ما صورت گرفته است. اعتراض به این تبعیضات نه تنها حق همه آنها بلکه وظیفه همه ایرانیان است. "

آنچه در 100 سال اخیر از طرف فاشیسم ف-ا-ر-س بر ما تورک‌های آزربایجان جنوبی و سایر تورک‌های عیران رفته است نه «تبعیض» بلکه جنایت محض بوده است که میلیونها انسان تورک تحت آپارتاید فرهنگی فاشیسم ف-ا-ر-س قربانی نسل‌کشی خاموش و گاهاً آشکار زبانی-هویتی شده‌اند اما گویا این به اصطلاح عیرانیان فقط با عدم تبعیت ما از درست‌نویسی زبان بیگانه‌ی ف-ا-ر-س-ی که به میلیونها انسان تورک تحمیل شده است تازه به اندازه‌ی یک اپسیلون ملتفت شده‌اند که آنان هم در حصوص اعتراض به این نسل‌کشی هولناک وظیفه‌ای انسانی داشته‌اند!

البته تحت فریبکاری فاشیسم ف-ا-ر-س در 100 اخیر به خوبی آموخته‌ایم که بیان "اعتراض به این تبعیضات نه تنها حق همه آنها بلکه وظیفه همه ایرانیان است." یک مزورانگی بیش نبوده و پس از تحمل هولناک‌ترین نوع نسل‌کشی زبانی-هویتی دیگر این مزورانگی‌ها به گوش ما تورک‌های آزربایجان جنوبی و سایر تورک‌های عیران خوش نمی‌آید.

نوشته است:
" ولی باید در نظر گرفت که در این سایت که امکانی منحصر به فرد در میان رسانه های فارسی زبان برای گفتگو در مورد مسائل ملی – قومی است، کامنتها به زبان فارسی نوشته می شوند. اعتراض به تبعیضاتی که در جامعه می شود، دلیلی برای تخریب این امکان نیست. اگر ما به "تحمیل" زبان فارسی توسط حاکمان اعتراض داریم، با خود زبان که دشمنی نداریم. چرا باید زبان را خراب کنیم؟ چرا باید سایتی را که امکان ما برای این اعتراض است، از شکل و قیافه بیندازیم و کاری کنیم که کسی رغبت آمدن به اینجا و شنیدن و خواندن حرفهای ما را نداشته باشد؟ چرا باید به چنین کاری که عملا تنفر و دشمنی را دامن می زند، میدان دهیم؟ آیا تخریب زبان فارسی، فارسی زبانان را با درد ما آشنا می کند یا اینکه آنها را در جبهه مخالفین ما قرار می دهد؟ پان نقل قول"

گویا ایشان که می‌خواهد ادای یک فرد دموکرات را درآورد هنوز شیرفهم نشده است که این فقط حاکمان نیستند که زبان بیگانه‌ی ف-ا-ر-س-ی را به ما تورک‌های آزربایجان جنوبی و سایر تورک‌های عیران تحمیل نموده‌اند بلکه جامعه‌ی فاشیست ف-ا-ر-س هم همراستا با حاکمان در این نسل‌کشی هولناک زبانی-هویتی سهیم و شریک بوده است. ما چگونه می‌توانیم زبان بیگانه‌ای که به میلیونها انسان غیر ف-ا-ر-س تحمیل شده و در اصل سرمنشأ استعمار ملت‌های غیر ف-ا-ر-س در ممالک محروسه‌ی عیران بوده است را نه «دشمن» بلکه «دوست» بپنداریم!!!؟

نوشته است:
"آیا تخریب زبان فارسی، فارسی زبانان را با درد ما آشنا می کند یا اینکه آنها را در جبهه مخالفین ما قرار می دهد؟ پان نقل قول"

درست ننوشتن زبان استعماری ف-ا-ر-س-ی دل شما ف-ا-ر-س-ی زبانها که عاشقانه دوستش می‌دارید را به درد می‌آوَرَد؟ حتی اگر به اصول ابتدایی حقوق بشر نیز آگاهی داشته باشید لابد باید بدانید اگر درست ننوشتن زبان بیگانه و تحمیلی ف-ا-ر-س-ی زبان مقدس شما را تخریب نموده و آن را از شکل می‌اندازد پس تکلیف زبان مادری ستم‌کشیده‌ی ما که در مملکت ویران شده‌ی عیران، تحت حاکمیت انسان‌ستیزانه‌ی فاشیسم ف-ا-ر-س در معرض نابودی می‌باشد چیست!؟ زبان مادری شما قند عسل است و زبان مادری ما به دلیل قربانی شدن به دجالیت فاشیسم ف-ا-ر-س باید محو و نابود شود؟ ایشان بهتر است بداند که ما تورک‌های آزربایجان جنوبی از آشنا شدن فاشیست‌های ف-ا-ر-س با دردمان در مملکت ویران شده‌ی عیران کاملاً ناامید شده و به قول معروف با تمام وجودمان انتظار خیر داشتن از فاشیست‌های ف-ا-ر-س را عبث می‌دانیم شر مرسانند!

و در آخر علیرغم گرفتن ژست مزورانه‌ی دموکراتیک مثل همه‌ی فاشیست‌های دیگر با علنی نمودن خوی فاشیستی خود نوشته است:
"به همین دلیل پیشنهاد می کنم که جلو "غلط نویسان" گرفته شود. این کار نه برخلاف آزادی بیان است و نه همکاری با تبعیض گران و نه مخالفت با اعتراض کنندگان علیه تبعیض. اتفاقا اگر جلو این کار گرفته شود، خوانندگان سایت بیشتر می شوند و تعداد کسانی که با درد تبعیض هموطنان عیرفارسی زبان آشنا می شوند، بیشتر می شود. اینجا به زبان فارسی نوشته می شود و "عیران" فارسی نیست!"

یعنی هدف از اینهمه صغری و کبری چیدن صرفاً ابراز عشقش به زبان استعماری ف-ا-ر-س-ی و مسدود نمودن آزادی بیان در خصوص مسئله‌ی اتنیک می‌باشد و چه خوب که مثل هم‌پالگی‌های فاشیست دیگرش یادش نرفته که به ما تورک‌های آزربایجان جنوبی گوشزد نماید اینجا «عیران است و زبان تحمیلی آن ف-ا-ر-س-ی است!»
نوشته شده توسط: Anonymous

""" ارمنستان در آغوش طوفان """ روسیه و ترکیه، در سوریه به تفاهم رسیده اند و اقلیم کردستان عراق و ترکیه نیز پیرامون پاکسازی تروریست‌های کمونیست پ ک ک از کوه‌های قندیل و سینجار به توافق رسیده اند توجه >>> "" دیروز دختر ۱۳ ساله‌ای که توسط تروریست‌های پ ک ک ربوده شده بود گفت پ ک ک قصد داشت وی را به کمپی در ارمنستان بفرستد. اینک تنها جائی که تروریست‌های پ ک ک می‌‌توانند پنهان شوند ارمنستان است. دولت افغانستان به مافیای سپاه هشدار داده است دست از همکاری با طالبان بر دارید، تروریست‌های کمونیست پ ک ک اگر موفق به استقرار در قره باغ شوند با تجارت تریاکی که با همکاری مافیای سپاه، دولت ارمنستان به هم خواهند زد قفقاز را نیز، به گند خواهند کشید، به همین منظور، ترکیه و روسیه، با مبنی قرار دادن قطعنامه شورای امنیت، قره باغ را به آزربایجان بر خواهند گرداند.

نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خرم دین از آذربایجان :جناب لاچین موضوع را شخصی نکن لطفآ.اما جهت اطلاع شما. اینها همه از صدقه سر روسهاست بگو از خود بی خوتون چی داری به مانند سیب زمینی بی رگ.تمامه فیلمهای آرشین مال الان مشدی عباد و و و ساخت روسهاست اوپرای کوراوغلو و و و تازه همش متعلق به آذربایجانی هاست از "گرگها " ترکان مهاجم مهاجر چیزی نیست . زمانی که روس و انگلیس استعماری برای پوشش جنایاتشان تبلیغ می کردند که ما در حال ارتقاء فرهنگی هستیم بعد هم که پیشه وری وطن فروش و انور هم محمد قاضی .اخه چقدر دروغ یک روده راست تو شکمتان نیست شما به آخوندا یاد میدید یا اونها به شما هر چند که هردو اینسو و آنسوی یک سکه هستید.
پاینده و جاوید باش ای ایران بدور از دروغ

نوشته شده توسط: peerooz

سرکار خانم مهناز,
اگر سایت ایران گلوبال مانند دیگران چنان کند که شما میفرمائید و حتی در بهترین حالت مطابق نظر جنا ب کیانوش برای دیگران سهمی تعیین نماید, این فقط انعکاس نظر ایشان خواهد بود, در حالی که منظور شرکت همه سهام دارن در این مملکت - و احتمالا غیر سهام دارن صاحب منفعت - نیز میباشد. چگونه جناب کیانوش میتواند به تنهائی برای سرنوشت مملکت تصمیم بگیرد؟ ما همگی مسئول سرنوشت خود هستیم و این بستگی به میزان آگاهی و خرد ما دارد که تصمیم بگیریم میخواهم سوئیس و سوئد شویم یا لیبی و سوریه. نمیشود کسی را زورکی به بهشت برد. چشمه اگر از خود نجوشد میگندد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اینقدر خودت را مهم حساب نکن !
ایرانیان وقت اشتغال با امثال تو را ندارند.
گوبلز میگفت هرچه دروغ عظیم تر و هر چه جنایت مخوف تر ، برای فاشیسم بهتر است.
اینجا انگار بازار را خیلی خلوت دیده ای.
بقول لنین سرت را از پنجره بیرون کن تا بفمهی ایران بزرگتر و عظیم تر ار تصورات شما مغولزادگان تجزیه طلب آذریست .
نبرد ما پیش از نابودی شاه و شیخ ، ابتدا شما ها را به دره قره باغ روانه خواهیم کرد تا زیرزمینی سراغ دیوار چین در شرق مغولستان بشتابید.

نوشته شده توسط: peerooz

گر چه پیشنهادات جناب کاشانی درست و معقول بنظر میرسد اما باید مقدورات را نیز در نظر داشت. حتی اگر ایران گلوبال بودجه کافی برای استخدام افرادی داشته باشد که این افراد تمام وقت در یک اتاق با همدیگر تصمیم بگیرند نیز طبق چهار حالت داستان ملا و پسرش و خر سواری, هنوز تعدادی ناراضی باقی خواهد ماند, یعنی این مساله راه حل قطعی ندارد.

آنچه ایران گلوبال را از سایر نشریه ها جدا میکند همت جناب کیانوش در میدان دادن به عقاید مربوط به مسائل اتنیکی میباشد که شاید در نوع خود بی نظیر بوده و ما به آن بسیار محتاجیم. به نظر من - که باز ممکن است درست نباشد - اشکال, میدان دادن به متعصبینی ست که با سماجت گفتگو ها را به انحراف میکشند, مانند آریا پرست ها که شب و روز با اختراع کلمات من درآوردی " پارسی " را منزه مینمایند و گورهای از خاطر رفته را جهت کسب افتخار " اوستا " میشکافند و یا

طرفداران " حق تعیین سرنوشت تا حد جدائی " که گویا در منشور جهانی حقوق بشر چنین آمده است و دیگران. اینها فقط یک روی سکه را میبینند و نمی خواهند بدانند که سکه روی دیگری هم دارد. نزدکترین مثال, مناظره با یک مسلمان متعصب است که چون قرآن گفته است محمد خاتم النبیا میباشد دفتر بسته شده و اسلام مذهب اولین و آخرین خواهد بود. همین. مجادله بی حاصل این افراد سال ها ست که سایت ایران گلوبال را پر کرده است و گمان نمیکنم راه حل مناسبی برای آن وجود داشته باشد. باید دید این راه به کجا ختم میشود. " عمر اگر بود تماشای اثر خواهیم کرد "
نوشته شده توسط: Anonymous

یک سایت، حکومت نیست که بترسد از داشتن حق انتخاب و انگ سانسور خوردن. مجلس شورای ملی هم نیست که مجبور باشد همه را راه بدهد و به جیغ و داد ها گوش بسپارد

. سایت، خلاقیت و محصول کار یک فرد است که ایده آنرا طراحی و بعد مدیریت میکند. نوعی کار هنری ست و هنرمند حق دارد سلیقه و استیل خودش را داشته باشد.
اینها که اسم می بری حتی افراطی نمیشود اسم گذاست روشون، نوعی موریانه و کنه ویرانگر هستند که میخواهند ساختاری را از درون بپاشند. حول گویا هم جمع شده بودند، تازگی ها بی هیچ توضیحی ریختشان دور. کامنت بی کامنت. مقاله ها را هم مطابق سیاستش کاملا انتخاب میکند. نگران اینکه بهت بگن سانسور میکنی نباش. تو وزیر فرهنگ که نیستی، صاحب یک سایتی و حق داری کسانی را که تهدیدی برای سلامت و رشد آن محسوب میشوند، پس بزنی.
یا میتوانی برای مقاله ها سهمیه تعین کنی که نوعی تعادل برقرار باشد، به نفع معتدلون. مثلا ازین موریانه های نقابدار، یک مقاله در هفته نه بیشتر.
این آدمی که رفت بازارچه کریسمس آن جنایت را کرد و یک عده را کشتن داد، ممکن بود قبلا اگر میخواستند بگیرندش در مورد ظلم به مهاجرین و عرب ها و غیره چه شیون ها راه بیندازد، ولی بهتر نبود همان موقع که دیدند آدم ویرانگری ست کنارش میکشیدند. آزادی آدمها نباید سلامت جمع را آلوده کند و فضای تنفس نگذارد. در هر صورت حق انتخاب با مسئول سایت است که نه وزیر فرهنگ است نه وزیر کشور.و به هیج وجه کلمه سانسور به حق انتخاب او اطلاق نمیشود مگر از موضع طلبکاری و باج گیری
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب نیمروز

کامنت‌های من خطاب به شما صرفاً به خاطر نظراتی است که به شکل «آب زیر کاهی» و «موذیانه» مطرح نموده و با سفسطه‌بازی و مغالطه‌گری تلاش بر مجاب نمودن عیرا‌ن‌گلوبال به مسدود نمودن آزادی بیان در خصوص مسئله‌ی اتنیک می‌نمایید و چون خوی فاشیستی امثال شما را به خوبی می‌شناسم اصلاً انتظار پاسخ منطقی ندارم اما می‌خواهم بدانید ما تورک‌های آزربایجان جنوبی در خصوص باز گرداندن حقوق پایمال شده‌ی خود نه با شما و نه با هیچ کس دیگر تعارف نداریم.

نزدیک 100 سال است که ملت تورک آزربایجان جنوبی و سایر تورک‌های عیران تحت وحشیانه‌ترین نوع آسیمیلاسیون و نسل‌کشی زبانی-فرهنگی قرار داشته و چقدر خوب است طریفه‌ی نوشته شدن زبان بیگانه و تحمیلی اندکی سبب تکانده شدن تفکر فاشیستی ف-ا-ر-س-ی پرستانی مانند شما شده است حتی اگر آن را با فینگلیش نوشتن مقایسه نمایید.

نیک می‌دانم عدم تبعیت ما از درست نوشتن زبان مادریتان که عاشقانه دوستش دارید دلتان را به درد می‌آورد اما چه بهتر که دل شما فاشیست‌ها هم به اندازه‌ی یک میلیاردم دردی که ما به خاطر تحمیل زبان بیگانه‌ی ف-ا-ر-س-ی در 100 سال اخیر تحمل نموده‌ایم به درد بیاید.

در مملکت ویران شده‌ی عیران اگر قرار باشد زبان مادری شما که به میلیونها تورک تحمیل شده است هر روز با صرف میلیاردها دلار از بودجه‌ی عمومی چاق و چله شده و زبان تورکی ما هر روز یک گام به نابودی نزدیک شود انتظار سره‌نویسی زبان تحمیلی از ما فاشیسم خالص می‌باشد.

خواسته‌ و هدف من در اینجا کاملاً مشخص است بلکه این شما هستید که مرغ فاشیست‌تان اصلاً پا ندارد!
نوشته شده توسط: peerooz

جناب آبتین,
صادقانه بگویم خواه به صداقت من باور داشته و یا نداشته باشید. من همیشه در خواندن متن های " فینگلیش " اشکال داشته و مدت هاست آنها را نمیخوانم. خواندن نوشته های ف- ا - ر - س - ی شما بد تر از فینگلیش است. به علاوه گفت گو با کسی که قبلا تصمیمش راگرفته و مرغ او همیشه یک پا داشته و خواهد داشت بی فایده است چه رسد به آنکه با اتهامات فاشیستی و شونیستی و نژاد پرستی و غیره همراه باشد. سالم باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

اصغر آقا!، جوابش را از آخوند روحانی گرفت. آقای آزاد حق داشت میگفت؛ از ظالم به ظالم شکایت نکنید. زیرا چنین کاری نهایت نادانی و خیره سری، و خل حساب کردن مردم است!

نوشته شده توسط: Anonymous

اولا ثروت آقاي زنوزي إرثي است واز طريق رانت خواري بدست نيامده است در ثاني أو با سرمايه گذاري در آذربايجان برأي مردم إيجاد كاركرده وفكر كنم أين آخري موجب نگراني شما شده است

نوشته شده توسط: Anonymous

مجبورم به این آقای بهمن موحدی ناسیونالیست " کمونیست " و " مجاهد" فعال در کامنت نویسی، این تذکر دوستانه را بدهم که با هوچیگری و داد و بیداد راه انداختن و با بد و بیراه گفتن به مخالفین سیاسی و متهم ساختن آنها به انواع پلیدی ها، کار سیاست پیش نمی رود! شما میگوئید در ایران ملت های مختلف وجود ندارند . در عین حال حق تعیین سرنوشت را در ایران چند ملیتی، قبول ندارید . دوست هتاک و افترا زن! این را بدان که با این یا آن ادعای غلط امثال شما ناسیونالیست های در لباس چپ، واقعیت های موجود در کشوری چند ملیتی به نام ایران ، تغییر پیدا نمی کند.علیرغم فرضیات ناسیونالیستی و شوونیستی شما، در ایران ملت های مختلف وجود دارند که دارای زبان ها و آداب و رسوم خاص خود می باشند و در سرزمین های جدا از هم زندگی میکنند . شما اگر در زمینه مسائل ملی ، اندکی سواد داشتید ، درک میکردید که یکی از مشخصات

بارز یک ملت واحد بودن همانا داشتن زبان مشترک می باشد. وجود زبان های مختلف در ایران، صادق ترین گواه وجود ملت های مختلف در این کشور می باشد . در زمینه مقوله اصل حق تعیین سرنوشت ملل ، با شما حرف زدن بیخود و بی معناست. کسی که به وجود ملت های مختلف در ایران اعتقاد ندارد ، طبیعتا مفهوم و معنای عبارت حق تعیین سرنوشت ملل را نیز هرگز نخواهد فهمید.
نوشته شده توسط: Anonymous

اساطیر وادب یونانی ورومی یک چیز است وتازیخ مدون یونانی ورومی چیزی دیگر .تاریخ شان را به عنوان فاکت هایی قبول وعرضه میکنند ولی اساطیر بهانه هایی برای قصه گویی و فیلم سازی هستند.تاریخشان را بااتکا به اسناد ومدارک و فاکت های فیزیکی تنظیم وارائه کرده اند که درپاره ای موارد هم آگاهانه نادرست وموذیانه بوده است .درایران به دلیل نبود مدارک عینی ونیزنیاز سیاسی وروانی ناشی ازآن استناداغراق آمیزبه اساطیر شده وحتی وقتی که افسانه هاکافی نبوده به قول معروف کش دادن آن هاهم مجازشمرده شده است .واین است دلیل عدم اعتماد به تاریخ گویی رسمی.بااحترام.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

یکی از دوستان طی امیلی نقدی نوشته که بد نیست، شما هم بخوانید:

سلام کیانوش عزیز
راست گفته ای ایران گلوبال درش به روی همه باز است. اما یک سایت یا مدیای دموکراتیک، اگر فقط به اینکه درش باز است اکتفا کند، ستون هایش می افتد دست پر گو ها و پررو ها، که در همه جوامع هم هستند. اصلا قدرت را در سیاست اینطور به دست می گیرند، با پرروئی و پرحرفی و سر آنهائی که شرمی و حیائی دارند و خود را مجاز به هر نوع پرده دری و بیهوده گوئی نمیدانند بی کلاه میماند. درست که جلوی پادشاه دانمارک علیه خودش و خانواده اش برنامه طنز ارائه شده و همه روده بر شده اند. اما سایتهای ایرانی، بخصوص خارج کشوری جای طنز و برنامه شب عید و شو من بودن نیستند. وقتی من خواننده شاهد ناخن به روی هم کشیدن مدام چند نفر به هم هستم، دیگر دلم نمیخواهد سراغ این سایت بیآیم. آزاد گذاشتن مردم آزار های احتمالی یا سادیست های احتمالی، علامت آزادی یک رسانه است؟ اینجاست که نقش مدیریت برای بخشیدن تعادل، و استتیک و قابل تحمل کردن آن برای خوانندگان هر چه وسیع تر، ( چون گلوبال بودن را نه فقط به نویسندگان بلکه در مورد خوانندگان هم باید رعایت کرد،) نقش اصلی را می یابد. حرف دلم را بگویم، حوصله ام از دست اینهائی که غالبا هم اسم مستعاری هستند، از تیپ و هنگ زرتشت و اهورامزدا و سخنور و مانی و فرزانه و غیره، سر رفته. چقدر حرفشان را تکرار میکنند؟!!حرف تازه ای اگر ندارند بگویند سکوت کنند مدتی.! با تکرار مکررارت که آدم مشتری جمع نمیکند، مشتری را فراری میدهد. کمی هم بروند مطالعه کنند، حرف تازه پیدا کنند.
من معتقد به صداقت تو هستم و میدانم میخواهی رسانه دموکراتیک ارائه دهی،
ولی برای گرفتن یکه تازی از زبل ها و تقسیم عادلانه جایگاهها، بخشیدن تعادل و استتیک به سایت، منتظر اقدامات تو گرامی هستم
نوشته شده توسط: Anonymous

کسی نه به فراکسیون ونه به هیچ پدیده دیگری چک سفید نمیدهد ولی این دلیلی برای رد فراکسیون نیست.هرمیوه یارستنی ای هم بخش های قابل استفاده ای دارد حالا خوردنی یا دم کردنی یا تقطیر وغیره.مطمئنااین تذکر من باعث رنجش نخواهد شد ولی دراین برهه ازتحولات تاریخ درمنطقه ما فقط باداشتن رگه هایی ازپسیمیسم است که بادمیدن اولین طلیعه فراکسیون تورک جز تیرگی درآن ندیده ورد ش نماید.

نوشته شده توسط: Anonymous

دانشمند گرامی جناب لوائی! به هدف زده ای! نشتر زدن بر دمل چرکین پان ایرانیسم لرزه بر تارهای پوسیده پانفارسیسم استعمارگر میندازد. یکی از دوستان میگفت؛ در جلسه ای آقای امینی صحبت میکرد. کسی که مجلس را میگرداند میشناختم. اولا تا شروع برنامه در سالن سخنرانی آفتابی نشد. چون وحشت داشت بعضی از هموطنانش با او ترکی صحبت کنند و پیش پانفارسها خجالت بکشد. از آن پان ایرانیستهای خجالتی است! شرم داشت تورک بودنش آشکارشود. درصورتیکه همه میدانند تورک است. طرف تا ثانیه آخراز پستوی سالن سخنرانی بیرون نیامد. وقتی هم وارد سالن شد، آقای امینی مثل همیشه سخنان پان ایرانستی خود را شروع کرد. اگرچه گفته هایش برای پانزده نفری که در سالن حضور داشتند تاثیرچندانی نداشت، اما چیزی که بیش ازهر چیز در قیافه های ناشاد آنان بچشم میخورد احساس نا امیدی و دلمردگیشان بود. دوستم میگفت؛ بعد از .. آقای امینی که صحبتش

خاتمه یافت به مسئول جلسه گفتم فلانی؛ خودت که میدونی ایران بکلی از هم خواهد پاشید. خوب شد آقای امینی کمی حضار را دلداری داد. او از شنیدن حرفم به جای اینکه مثل سابق ابرو درهم کشد، از پان ایرانیسم دفاع کند، انگار حرف دلش را زده باشم، انفجار قهقهه سرداد. به ترکی بگوشم گفت؛ خود دکتر تورک است اینو میدونه. به همین جهت میان حرفهایش اشاره کرد؛ اگه ایران را دوست دارید، تدریس زبان تورکی را در اسرع وقت در مدارس و دانشگاههای آزربایجان شروع کنید، و الا نه حسن میماند و نه حوضش.

نوشته شده توسط: Anonymous

موتور محرک هر جامعه ای سرمایه دارانی هستند که ریشه در آن جامعه دارند و برای کسب سود بیشتر دست به اقدامات تولیدی می زنند که در نهایت به افزایش رفاه و شغل در جامعه منجر می شود، من آقای زنوزی را نمی شناختم ولی با این توضیحاتی که دادید ایشان را فردی همپایه کوچ و سابنجی در ترکیه ویا فورد امریکایی تصور کردم و احساس احترامم را به وی بر انگیخت زیرا؟
1- دارای ریشه و خانواده پولدار است و مثل دیگران با زدوبند و اختلاس پولدار نشده است
2- سرمایه خود را به کشورهای دیگر منتقل نکرده و با همه مشقات زندگی و کار در ایران به کار در ایران ادامه داده است
3- سرمایه خود را در جهت تولید و کارآفرینی به کار انداخته و دلالی نکرده است
و با همه اینها با خلاقیت و هوش خود توانسته است که ثروت خود را افزایش دهد

نوشته شده توسط: Anonymous

بقیه کامنت..
در نظر بگیرید که یک نفر در کامنتهایش توهین می کند. از دو حال خارج نیست. یا آقایان جویا و توکلی متوجه نمی شوند و آن را منتشر می کنند و یا متوجه می شوند و نقطه چین می کنند.
این شخص باز هم همین کار را تکرار می کند. و هر بار، زحمت نقطه چین کردن بر دوش آقای جویاست (آقای توکلی نوشته است که وقت خواندن آنها را ندارد و چشمش را می بندد و همه را منتشر می کند. اگر اعتراضی شد، عدم انتشار می زند و یا نقطه چین می کند). و این بازی کمدی تراژیک هر روز و هربار تکرار می شود.
به نظر من اگر کمی در این زمینه سختگیری بشود و آقای جویا مدت کوتاهی بار اتهام سانسور را به جان بخرند! این مشکل حل خواهد شد. تصور بکنید که کامنت نویس، دقایقی را صرف نوشتن می کند، کامنتش منتشر نمی شود و تمام زحماتش به دلیل یک توهین و یا اتهام، به باد فنا می رود. چند بار این کار را تکرار می کند و بعد،

نظراتش را بدون توهین و اتهام می نویسد!
آقای جویا! مدت زیادی است که شما کار نقطه چین کردن را انجام می دهید. حالا پس از گذشت این مدت طولانی، نگاهی به نتیجه کار خودتان بکنید و از خودتان بپرسید که این کارتان چه نتیجه ای داشته است؟ آیا فحاشی و اتهام زنی کم شده است؟ آیا این کار شما نتیجه آموزشی خوبی داشته است؟ به نظر من که نه! بلکه نتیجه اش بسیار بد بوده است!
توجه داشته باشید که آزادی بیان شامل اظهار "نظر" می شود و نه فحاشی و اتهام زنی. وقتی امکان فحاشی و اتهام زنی را فراهم آورید، آزادی دیگران را مورد تجاوز قرار داده اید.
4- ترتیب خاصی برای کنترل کامنتها، به این صورت در نظر بگیرید که: قبل از همه کامنتهای مستقیما منتشر شده را کنترل کنید زیرا اگر بخواهید کنترل آنها را به بعد از کنترل کامنتهای منتشر نشده موکول کنید، تعداد زیاد می شود و آنها نیز در میان بقیه کامنتها گم می شود.
به این ترتیب، مثلا آقای جویا می داند که آخرین باری که کامنتها را منتشر کرده، ساعت فلان بوده است. حالا کامنتهای منتشر شده از آن به بعد را بررسی می کند و وقتی آنها تمام شدند، نوبت به کامنتهای غیرمستیم می رسد. این کامنتها هم بر اساس تاریخ نوشتن بررسی می شوند. اگر این موضوع رعایت نشود، اجحافی است بر کامنت نویسان زیرا کامنتهای قدیمی تر در میان کامنتهای دیگر گم می شوند.
5- به قول خود وفا کنید! اگر کامنت نویسانی که ثبت نام کرده اند، کامنتهای توهین آمیز نوشتند، حسابشان را ببندید.
6- کامنتهایی را که نام کامنت نویس توهین آمیز است، منتشر نکنید!
7- بارها مشاهده کرده ایم که کسانی با نام شخصیتهای تاریخی و یا با نام اشخاص حقیقی زنده یا مرده، کامنت می نویسند: منصور حکمت، حمید اشرف، سعید سلطانپور، بابک خرم دین، خسرو گلسرخی و...
سئوال اینجاست: شما که می دانید این نامها، نه اسامی مستعار بلکه اسامی جعلی برای تخریب این شخصیتهاست، چرا منتشرشان می کنید؟
یادم می آید که زمانی آقای توکلی اعلام کردند که چنین کامنتهایی منتشر نخواهند شد ولی ایشان چند ساعت بعد، حرف خود را فراموش کردند.
به آنچه که می گویید، عمل کنید تا دیگران شما را جدی بگیرند.
8- در نهایت پیشنهادی دارم برای کامنتهای "عیران" نویسان. و می دانم که آنها را خوش نخواهد آمد.
در طول دهه های طولانی، تبعیضات فراوانی در حق هموطنان غیرفارسی زبان ما صورت گرفته است. اعتراض به این تبعیضات نه تنها حق همه آنها بلکه وظیفه همه ایرانیان است. ولی باید در نظر گرفت که در این سایت که امکانی منحصر به فرد در میان رسانه های فارسی زبان برای گفتگو در مورد مسائل ملی – قومی است، کامنتها به زبان فارسی نوشته می شوند. اعتراض به تبعیضاتی که در جامعه می شود، دلیلی برای تخریب این امکان نیست. اگر ما به "تحمیل" زبان فارسی توسط حاکمان اعتراض داریم، با خود زبان که دشمنی نداریم. چرا باید زبان را خراب کنیم؟ چرا باید سایتی را که امکان ما برای این اعتراض است، از شکل و قیافه بیندازیم و کاری کنیم که کسی رغبت آمدن به اینجا و شنیدن و خواندن حرفهای ما را نداشته باشد؟ چرا باید به چنین کاری که عملا تنفر و دشمنی را دامن می زند، میدان دهیم؟ آیا تخریب زبان فارسی، فارسی زبانان را با درد ما آشنا می کند یا اینکه آنها را در جبهه مخالفین ما قرار می دهد؟
به همین دلیل پیشنهاد می کنم که جلو "غلط نویسان" گرفته شود. این کار نه برخلاف آزادی بیان است و نه همکاری با تبعیض گران و نه مخالفت با اعتراض کنندگان علیه تبعیض. اتفاقا اگر جلو این کار گرفته شود، خوانندگان سایت بیشتر می شوند و تعداد کسانی که با درد تبعیض هموطنان عیرفارسی زبان آشنا می شوند، بیشتر می شود. اینجا به زبان فارسی نوشته می شود و "عیران" فارسی نیست!
پاینده باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

آقایان توکلی و کاوه جویا روزتان بخیر!
من جزو کسانی هستم که مطالب سایت و از جمله کامنتها را می خوانم ولی نمی نویسم و این اولین کامنتی است که می نویسم.
از نظر من ایرانگلوبال در کلیت خود سایت خوبی است و در نوع خود حتی منحصر به فرد. جایی است برای تمرین دمکراسی. ولی اشکال در آنجاست که نه تعریفی از دمکراسی دارد و نه محدودیتی که بتواند از تجاوز به حریم دمکراتیک دیگران جلوگیری کند.
بارها خوانده ایم که "مرز ما توهین و اتهام است" ولی هر روز می بینیم که توهین و اتهام در این سایت رایج است و به امری عادی تبدیل شده است. چه در مقالات آن و چه در کامنتهایش!
من حرف آقای جویا را تایید می کنم که می گوید: "به دید من باید میان معیارهای انتشار "مطلب" و "کامنت" هماهنگی باشد، وگرنه تناقض میان این دو همواره گونه ای از آشفتگی و بی منطقی در راه بردن تارنما را به نمایش خواهد گذارد".

این آشفتگی و بی منطقی یکی از دردهای بزرگ ایرانگلوبال است.
در امر بررسی کامنتها به نظر من لازم است شما قبل از همه تعاریفی کلی از مقوله هایی مانند آزادی بیان، سانسور، توهین و اتهام داشته باشید. طبیعتا این مقوله ها را نمی توان مانند فرمولهای ریاضی بطوری دقیق تعریف کرد ولی مشکل در آنجاست که شما حتی تعریفی کلی و توافقی ضمنی در میان خودتان هم در این موارد ندارید.
من به نوبه خود و بعنوان یکی از خوانندگانی که بسیار مایل به بالا رفتن کیفیت سایت شما هستم، نظر خودم را برای بهبود کارها می نویسم. شاید پیشنهاداتی که می کنم برای شما عملی نباشد و شاید اصلا همه پیشنهادات من ذهنی و بر اساس آرزوهای من باشند ولی امیدوارم که اینطور نباشد و کمکی بکند.
کامنت نویسی در سایت شما به دو صورت انجام می گیرد:
الف- به صورت مستقیم و بدون بررسی اولیه
ب‌- به صورت عیرمستقیم و با بررسی مسئول کامنتها.
بررسی کامنتها هم توسط دو نفر، با سلیقه های متفاوت انجام می گیرد.
1- به نظر من اولین گام این است که مسئولیت کامنتها فقط بر عهده یک نفر باشد و نفر دوم نقش کنترلی و مشاور را داشته باشد و حق دخالت نداشته باشد. در این صورت شاهد این نخواهیم بود که آقای توکلی بگویند که مسئول، آقای جویاست و آقای جویا هم بگویند که این کامنت را من منتشر نکرده ام! به این ترتیب مسئول، مسئولیت خواهد داشت. آقای توکلی مدیر سایت است. اگر مسئولیت کامنتها را به آقای جویا سپرده است، چرا در کار ایشان دخالت می کند؟ ایشان بعنوان مدیر، می تواند اگر اشکالی در کار آقای جویا ببیند، گوشزد کند و با او به توافق برسد. این، طریق همکاریست.
شاید اشکال این کار این باشد که انتشار کامنتها ساعتها طول بکشد و کامنتها درانتظار بررسی بمانند. باور کنید که آسمان به زمین نمی آید و انقلاب ایران و رفتن جمهوری اسلامی به عقب نمی افتد. سایتهای دیگر را نگاه کنید. بعضی مواقع کامنتها بعد از 24 ساعت منتشر می شوند و فاجعه ای هم به بار نمی آید.
البته تایید می کنم که بسیار خوب خواهد بود اگر کامنتها زود به زود بررسی و منتشر شوند. ولی در نظر بگیرید که شما امکانی بسیار خوب برای کامنت نویسان بوجود آورده اید که می توانند کامنتهایشان را مستقیما در سایت منتشر کنند. پس می توانید همین امکان را بصورت امتیازی بکار بگیرید و در صورت اعتراض به دیرکرد انتشار کامنت، به کامنت نویسان بگویید: بیایید ثبت نام بکنید تا کامنتتان ساعتها در انتظار نماند!
2- همانطور که قبلا نوشتم، بر روی تعریفی کلی از مفاهیمی مانند آزادی بیان، سانسور، توهین و اتهام، با خودتان توافق بکنید و حتی لازم نیست بر سر آنها با کامنت نویسان جر و بحث کنید. طبیعتا کامنت نویسان می توانند بر سر این مفاهیم بحث کنند ولی شما، معیار خود را برای انتشار کامنتها "اعلام" می کنید. این حق دمکراتیک گردانندگان سایت است.
3- کامنتها را یا منتشر کنید و یا منتشر نکنید. به نظر من نقطه چین کردن کامنتها که آقای جویا به آن ظاهری دمکراتیک می دهند، اصلا هم دمکراتیک نیست. در این شیوه، اولا توهین ها و اتهامات نقطه چین شده را می توان در لابلای نقطه چین ها خواند. دوما شیوه ای است که راه سوءاستفاده را باز می گذارد و همینطور شیوه ای بدآموز است و به تمرین دمکراسی کمکی نمی کند که هیچ، آن را به بیراهه می برد.
بقیه در کامنت بعدی...
نوشته شده توسط: Anonymous

فارسها هر موقع در ایران حکومت کرده اند ملت بد بخت شده است. آخر سر ملت را بحال خود در بدبختی رها کرده و فرار کرده اند.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام دوستان kurdistan و اسامه مجددی؛

گورپناهی، گورخوابی، کارتن خوابی، کلیه فروشی، نوزاد فروشی، قرنیه ی چشم فروشی، فحشاء زیر سن 12 سالگی، قاچاق و فروش انواع مواد هولناک مخدر و روانگردان… و صدها مصیبت دیگر که همگی محصول ساختارسرمایه سالاری حکومت اسلامی و باندها و مافیاهای خامنه ای ست، که هنوز چنان که وجوددارند رسانه ای نشدند را باهم قرار دهید.

و درمقابل هزینه های نجومی انواع سازمانهای وابسته مذهبی، تبلیغاتی و “فرهنگی”. سال ۱۳۸۹ به گفته سازمان اوقاف در ایران ۷۲ هزار مسجد بود که فقط برای کانون های فرهنگی و هنری مساجد مبلغ ۴۵۱ هزار میلیارد ریال بودجه دولتی درنظر گرفته شده بود. فقط درآمدهای سازمان اوقاف و آستان قدس رضوی، و املاک و مستغلات مساجد و اوقاف و قدس رضوی را که جمع کنیم نتیجه اش میشود رقم های نجومی میلیاری و ناگزیری گورپناهی.
خدا کجاست؟ آیا گورخواب می تواند در مسجد بخوابد؟

و این برای ما نوعدوستان شرم آوراست که چنین واقعیت هائی را بدانیم و آرام بمانیم. زیرا رژیمی با ترفند نام خدا چنگ در هستی ریز و درشت ما و بی صدای ها برده و دیریست بهتر از شاهان اعصار در کاخ های شان زنگی بهشتی می کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

یادمان باشد که این مرد با تمام صفات خوب و بد خود در خدمت مردم ایران و تولید و اقتصاد است و بر خلاف دزدان دیگر که ملیارد ها دلار را به غرب بردند در ایران سرمایه گذاری میکند . یادمان باشد که تروریستها ی جنایتکار فدائی سرمایه دار شریف ایرانی اقای فاتح را گلوله باران کردند . اگر این ادم بد است چرا فدائی تروریست او را ترور نمیکند ؟ این افراد استعداد های ملی ما هستند حال اگر نظام حاکم اسلامی است گناه این فرد نیست او یک فعال اقتصادی است او میتواند برای کار گران کار تولید کند او بهره کشی میکند ولی این بهره کشی در خدمت انباشت سرمایه و سرمایه گذاری بیشتر است . اینکه او شغل ایجاد کرده و گروهی زن و مرد کار میکنند و خرج خانواده خود را در میاورند باید سپاس گذار او بود . اگر در این کشور شغل میبود بعضی از مسلمانها زن

خود را برای اجاره خانه به خیابان نمی فرستادند .
نوشته شده توسط: Anonymous

این گونه مثلاافشاگری ها اخیرادرایران گلوبال مد شده اجازه یافته شایع شده وحتی واجب شده اشت .! مقالاتی بایک استاندارد وسبک قلم ویک پیام که خوانندگان بی طرف رامنزجر ومعدود طرفداران خاص خودش را (صرف نظرازتعداد پوئن های منفی ومثبت که که ازفرط گزینشی وفله ای بودن دیگر جدا گند ش درآمده است.)کودکانه به وجددرمیآورد که عجب آبروئی از تورک هابردیم ! همان نوشته هاباثغییر نام ونشان وپاره ای مشخات که میتوان شامل هرکسی کرد عکس های تکی وکلوزآپ تهدیدکننده عکس های جمعی بامقامات که طبیعتا هر صاحب امتیازی باید چنین ملاقات ها وبه تبع عکس هائی هم داشته باشد.ودراین مورد خاص اقای زنوزی همان تبدیلات مکررریال وتومن ودلار که قبلاهم به استحضارمان رسیده بود اشاره ومطمئنا بزرگ نمایی به تمایلات جنسی وتفریحات آنچنانی که جزءلاینفک ادبیات سیاسی این خاک خاک برسر اززمان های دور تابرسیم به قره العین واهل حق و

هرهدف ودشمنی شده است تکرار وبازتکرار میشود.اگر بادست خالی وارد بازارشده بودند اتهامات چند برابرمیشد حالاکه بازمینه ثروت پدری شروع به کارکرده اند دیگر واویلاست. هرگز تصورنمیکردم که روزی دردفاع ازمقامات واغنیا قلم به دست بگیرم.ولی دوستان ومعتقین به احترام وحیثیت خود که این مقالات را میخوانند به درجاتی کم یازیاد دراین احساس چندش وانزجارمنطقا باید باهر تفکر بیطرفانه شریک باشند.سادگی درحدبلاهت لازم است که گمان کنیم قصدالقائات خاص اعم ازتورک ستیزی یاتسویه حساب وهرنیت ثخریبی دیگردروراء این نوشتجات وعکس وتفصیلات سریالی وجودندارد. من همان کسی هستم که بادیدن اولین بخش این سریال ازآن دفاع کرده ونویسنده آن را محققی درخورتحسین وتقلید دانسته وبه دیگرساکنان این سرزمین نیزتوصیه پیروی ازمشی ایشان ومعرفی ستمگران منطقه خودکردم.ولی بادیدناولین هشدارازفردی مسئول ومحترم درمورد خطر هتک حرمت افراد بلا فاصله درکمنت دیگری ازآن هشدارجمایت کردوبعدا هم تقاضای قطع این زنجیره ناخوشایندراکردم.چه ازطرف نویسنده ویاارطرف خودسایت.ولی حالاکه کار ازتوهین های جمعی وملی گذشته وبه خاطروابستگی قومی وملی وصرف تورک بودن به رای العین میبینیم شخص افرادی شاید هم من غیراستحقاق وبه تبع آنها خانواده های آنها زیر ناجوان مردانه ترین هتک حرمت ها قرارمیگیرند چه اندیشه ای میتوان داشت.؟ من عکس های متعدد وتمام صفحه ای ایران گلوبال را فقط درضمن این مقالات دیده ام وسیبل ناوک های به زعم خود زهرآگین هم فقط متوجه تورک ها بوده است. شاید باخواندن این نظرواحساس سوزدرون گمان شودکه پس تیر به هدف خورده وشخص کودنی احساس تحقیر کرده پس چنین کسانی بسیارانند که احساس تحقیرکنند.نه که چنین نیست سوز درون واشمئزاز من ضمن لزوم حفظ حرمت اشخاص حفظ حرمت این سایت واین اطاق همدردی وهمدلی مشترکمان هم هست که به وسیله تک تیر اندازهای مخفی شده درتایکی ها رنگ وبوی تعفن به خودنگیرد.هرفردنرمالی ممکن است یکی دوباربگویدانشالله گربه است.اما بااستمراراین وضع حتی اگر صدها مگابایت بیشتر تلاش وزحمت داشته باشید باید گفت که بادسته کورهاطرف نیستید.
نوشته شده توسط: Anonymous

قبلا نوشته ام و باز هم مینویسم. این نوشته حاصل تصفیه حسابهای جناهی درون رژیمه. فقط شخصی با انگیزه مخصوص و دسترسی به اطلاعات چنینی و با صرف وقت اضافی مینواند به جمع آوری عکسها و مدارک توان آنرا داشته باشد. در ضمن طبق معمول دوستان آقای تبریزی در امتیازدهی به این کامنت عجله خواهند کرد بدون آنکه در رد استدلال بنده دو کلمه بنویسند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای به ظاهر تبریزی از این مقاله شما خیلی تشکر می کنم چون عملا ما فهمیدیم یک نفر در این سیستم فاسد بدون رشوه و کلاه برداری و رانت خواری توانسته پولدار شود. در تمام مقاله شما یک نقطه سیاه علیه فعالیت های اقتصادی زنوزی دیده نمی شود . البته اگر مسئله را از دید سیستم اقتصاد بازار آزاد بررسی کنید نه از دید اقتصاد بولشویکی. خیلی علاقه مندم که باور کنم ثروت ایشان 12 میلیارد دلار است و حتی از این هم بیشتر هم باشد ولی می دانم اینهم یک دروغ بلشویکی است از یک ناسیونال - بلشویک ستاره دار ناتبریزی
دوستان اگر میخواهید ببینید آخر عاقبت یک کشور کمونیستی چه می شود به این آخرین ویدیو از اوا مورالز کمونیست معرف آمریکای مرکزی نگاه کنید. از دوستانی هم که اکانت سایت را دارند خواهشمندم این ویدیو را انتشار دهند
https://www.youtube.com/watch?v=1Bd-sNaR_Xc

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی با همه دسته بندیهایش ورنگهای مختلفی که به خود میگیرد دارای ماهیت سرمایه داری آنهم از نوع مافیائی است و از سر تا نوک پا در فساد ودزدی و ارتشاء غرق است.در رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی هیچ نظارتی جز نظارت مافیائی از بالا وجود ندارد و ابعاد دزدیها وفساد مالی به درجه ای رسیده است که کتمان آن امکان پذیر نیست. آقازاده های( الاغ زاده ها) مفت خور در این رژیم ضدخلقی دزدیهای نجومی می کنند ومیلیاردها به جیب می زنند درحالی که یک کارگر زحمتکش ما به نان شب محتاج است. سیاستهای نئولیبرالی دماراز روزگار زحمتکشانِ ایران درآورده است. ازهیچ یک از باندها و جناح های رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی، آبی برای مردم این سرزمین گرم نمی‌شود، تنها با بر انداختن این رژیم مافیائی سرمایه داریست که می توان نظام دمکراتیک نوینی را بر ویرانۀ این دستگاه چرک وخون بنا نهاد.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

با تشکر از تبریزی گرامی که این انگل های سرمایه دار و این دزدان بازاری را در این تارنما افشا می کند. این انگل های سرمایه دار مانند محمدرضا زنوزی، همگی وابسته به رژیم سفاک آخوندی هستند و مدافع جنایات رژیم و مدافع سرکوب خلق در زنجیر ایران توسط رژیم سفاک آخوندی می باشند.
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی
سرمایه دار محکوم به مرگ است و سرمایه اش باید مصادره شود
تنها ره رهایی خلق ایران از جهنم آخوندی، جنگ مسلحانه و انقلاب قهرآمیز می باشد و لاغیر

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب peerooz

مشکل در مبانی فکری شما و سایر کسانی است که به دلیل «وحی منزل دیدن طمامیط عزظی عیران» می‌خوانند «آزادی بیان» را مشروط به «پوشاندن جامه‌ی تقدس به تن طمامیط عرظی» نموده و با کشیدن حصاری آهنین در پیرامونش آن را غیر قابل نفوذ و غیر قابل بحث نمایند به عبارت ساده‌تر به خاطر اینکه از طمامیط عرظی عیران با چنگ و دندان حفاظت نمایند، می‌خواهند آزادی بیان را «خودیزه» و به قول معروف «دورِ همی» نمایند اما در نظر بگیرید:

اول::> اگر عیار سنجش کیفیت کامنت‌ها معیارهای شخصی افراد باشد من هم می‌توانم به دلیل مخالفت با نظر دیگران، نظرات شما و هر کسی دیگری را «بی‌کیفیت»، «هرزه‎نامه» و غیره بنامم. مشکل امثال شما این است که اندیشه و احساسی که در درون و پشت کامنت‌ها وجود دارد را نادیده گرفته و با قلمداد نمودنشان به عنوان بی‌کیفیت، با کشیدن قلم قرمز رویشان به سادگی می‌خواهید آنان را معدوم نمایید.

منظور از «کامنت بی‌کیفیت» چیست!؟ با کدام معیار و معیارها شما با اهانت به کامنت دیگران آنان را بی‌کیفیت قلمداد می‌نمایید!؟ عایا معیار و یا معیارهایتان صرفاً شخصی بوده و برگرفته از مخالفتتان با مبحث تابوی اتنیک می‌باشد چرا که از بیخ و بن با «حق تعیین سرنوشت ملت‌های غیر ف-ا-ر-س» مخالفید!؟

دوم::> امروزه در کشورهایی که دموکراسی حقیقی در آنان جریان دارد «استقلال‌طلبی» به عنوان یک حق مشروع و کاملاً دموکراتیک پذیرفته شده و به جرم «تجزیه‌طلبی» استقلال‌طلبان را مهدور‌الدم ندانسته و آنان را سر به نیست نمی‌نمایند نمونه‌های آشکاری در این رابطه مانند «استقلال طلبان کبک در کانادا»، «استقلال‌طلبان کاتالونیا در اسپانیا» و ... را می‌توان مثال زد اما کسانی مثل شما که حفظ شدن «طمامیط عرظی عیران» به هر قیمت ممکن برایشان تبدیل به یک تابوی غیر قابل بحث شده است برای حذف استقلال‌طلبان عیران بهترین راه را در پیش گرفتن رویکردی فاشیستی تشخیص داده و به همین دلیل نیمچه آزادی بیانِ جاری در عیران‌گلوبال حول مبحث اتنیک را برنتابیده و با «مرشد‌بازی» می‌خواهند از طریق بازی با کلمات «آزادی بیان حول مبحث اتنیک» را محو نموده و اگر با موذیگری موفق به تعطیلی کشاندن سایت نشدند جداقل بتوانند کامنت‌های مربوط به مسئله‌ی اتنیک را وادار به حذف و یا سانسور نمودن نمایند.

سوم::> شما اگر اینجا نظری در خصوص مبحث اتنیک مطرح می‌نمایید باید مسئولیت کامنتتان را پذیرفته و نمی‌توانید با بیان اینکه من ذاتاً علاقه‌ای به این بحث ندارم از زیر پاسخگویی و پذیرفتن مسئولیت نظراتتان فرار کنید. به رغم آنکه شما از حقوق ملت‌های غیر ف-ا-ر-س به خوبی مطلع می‌باشید اما می‌خواهید با بازی با کلمات مسئله‌ی اتنیک را لوث نموده و آن را کم‌اهمیت جلوه دهید اما موقعی که با پاسخ دیگران به زمین سفت و سخت خوردید به راحتی با بیان اینکه «من ذاتاً علاقه‌ای به بحثهای اتنیکی ندارم » از زیر پاسخگویی به نظرتان شانه خالی می‌نمایید اما باید بدانید صرفنظر از اینکه نظر شما و دیگران در حصوص مسئله‌ی اتنیک ملت‌های غیر ف-ا-ر-س چه باشد این مسئله برای ما تورک‌های آزربایجان جنوبی خیلی مهم و حیاتی بوده و در عیران‌گلوبال و در هر جای دیگر از دفاع از حقوق پایمال شده‌ی خود تحت حاکمیت 100 ساله‌ی فاشیسم ف-ا-ر-س پا پس نخواهیم کشید اما اگر شما با آزادی بیان ما فعالان حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی در خصوص مسئله‌ی اتنیک مشکل دارید به جای «مرشدبازی» مشکل خود را حل نمایید.
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

خود فروختگان و فریب خوردگان به ظاهر چپ، خائن به سوسیالیسم و خائن به ایران هستند .این جماعت چپ نما، ستون پنجم امپریالیسم و صهیونیسم هستند، و تلاش می کنند در میان نیروهای چپ سرباز گیری کند. کافی است شما به موضعگیریﮬﺎﻯ آنها توجه کنید، تمامیت ارضی ایران برایشان مهم نیست، برایشان اهمیتی ندارد که نام خلیج فارس چه باشد، جزایر سه گانه متعلق به ایران باشد و یا نباشد.این جماعت چپ نما با افکار ضد ملی و ضد میهنی به موضوع منافع ملی خرده گرفته و اساساً به نفی آن پرداختهﺍند. طبق تراوشات آشفتۀ فکری این منحرفین، "کارگران ایران نه وطن دارند و نه تمامیت ارضی و نه منافع ملی و نه جزایر سه گانه و....این افراد و گروهﮬﺎی سیاسی چپ نما به قدری آلوده به تبلیغات امپریالیستی و نظریات ضد کمونیستیﺍند و در جهل و فقرآگاهی به سر می برند که انسان در حیرت می ماند. این چپ نماهای رنگارنگ هنوز معنی ومفهوم منافع ملی ایران را -

نمی فهمند.
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

جناب آقای حسن جداری افکار قوم گرایانه دارند که در مغایرت کامل با اصول مارکسیستی و لنینیستی است؛ ایشان باید بدانند که قوم گرایی با مارکسیسم لنینیسم در تضاد است. بندۀ حقیر بارها در این سایت با فاکت نوشته ام که آن حق تعیین سرنوشتی که در مارکسیسم لنینیسم آمده است هیچ پیوند و تناسبی با موقعیت ساکنین ایران ندارد و اصولاً مربوط به کشورهایی است که تحت سلطۀ امپریالیزم و استعمارگران هستند. و دیگر اینکه ایران کشوری کثیرالمله نیست، بنده بارها فرق ملت و قوم را توضیح داده ام؛ اما کو گوش شنوا ؟؟!!
بعضی از افراد خود فروخته و به ظاهر "چپ" سرنوشت ایران برایشان بی تفاوت است. آنها با برافراشتن یک پرچم قلابی انقلابی و سنگرگیری در پس جنایات رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی به هر خیانتی تن در می دهند. این عده جاده صاف کن امپریالیستها و صهیونیستها هستند.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

من فکر نمی کنم رضا پهلوی از فکر تاج و تخت بیرون آمده باشد.سلطنت طلب جاعل برای کسب قدرت واحیای نظام فاسد ودیکتاتوری شاهنشاهی متوسل به هر دروغی میشوند تا به اهداف پلید خود دست یابند.
اگر واقعاً رضا پهلوی در فکر احیای سلطنت در ایران نیست ( که البته بعید می دانم) باید رسماً از سلطنت طلبها و پادشاهی خواهان مشروطه طلب، تبری بجوید.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب کاوه جویا,
روزانه در دنیا اگر نه هزاران اقلا صد ها نشریه زرد حقیقی و مجازی منتشر میشود که خوانندگان بسیاری نیز دارند ولی سطح دانش و ارزش فرهنگی این مشتریان برابر با میزان مطالب منتشر شده است و کسی هم اهمیتی نمیدهد. این موضوع در مورد ایران گلوبال فرق میکند. همانطور که گفتم در کشور چند اتنیکی, گفتگو در باره مسائل مربوط به اتنیسیتی بسیار مهم و واجب و پرداختن به آن بسیار بسیار بسیار مشکل است و به همین جهت بسیاری عطای آنرا به لقایش میبخشند. بنا بر این اگر بخواهید با فیلبان رفت و آمد کنید باید خانه ای در خورد پیل بنا نمائید.

مبحث آزادی بیان چنان وسیع است که ورود به آن محتاج تخصص میباشد ولی برای فرد " عامه " ای مانند من جمله معروف قاضی دیوان عالی امریکا قابل درک است که در مورد مطالب مستهجن گفت امروز قصد تعریف آنرا ندارم ولی زمانی که مطلب (مستهجن) را دیدم آنرا میشناسم. برای پرهیز از

کلی گویی و ارایه " مثال عددی " به همین کامنت های این مقاله توجه بفرمائید. من با تکرار اگر و مگر اینکه ممکن است درست نگویم کوشیدم که نظر خود را در باره مطلب مورد بحث بیان نمایم که فورا به " این همچون تیری در چشم فاشیست‌های تمامیت‌پرست و ضد آزادی بیان فرو می‌رود چرا که مثل مرشدها عادت نموده‌اند آنان متکلم وحده باشند " متهم شدم و چون این کار مسبوق به سابقه بود از ادامه " گفتگو " خود داری نمودم. این نمونه " گفتگوئی " !! است که هر روز بین " افراطیان " در سایت روی میدهد و پیگیری بحث منطقی را - به نظر من که ممکن است درست نباشد - غیر ممکن می نماید. مساله ایران گلوبال - باز هم به نظر من که ممکن است درست نباشد - این است و به همین دلیل است که من و احتمالا بسیاری دیگر اگر هم به گفتگوهای اتنیکی وارد شوند آنرا با اکراه انجام میدهند و یا از خیر آن میگذرند و ضرر آن مستقیما متوجه کسانی میشود که در " عیران " زندگی میکنند و باید این مسائل را با گفتگو حل نمایند و شاید هم مقصود اینست.
نوشته شده توسط: Anonymous

عنصر پانکرد تبریزی ! مهره های تورکی مثل آخوند علی خامنه ای چه نوع تورکی است زبان مادری خود را قدغن کرده است؟ آیا یک فارس زبان مادری خود را قدغن میکند؟ خامنه ای زبان و ادبیات تورکی را قدغن کرده آنرا قتل عام میکند؟ این چه نوع تورکی است؟ در ضمن عنصر به اصطلاح تبریزی! لطفا سرکوبگران و جنایتکاران گستاخ قوم فارس را که سالهاست نفس ملل ایران را بریده اند، در همین سایت معرفی کند، تا خوانندگان با دزدان، و جنایاتکاران رژیم اسلامی پانفارس بهتر آشنا شوند. ممنون.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقدام یک جانبه اقای رضا یهلوی متاسفانه کمکی ایجاد حکومت قانون و دمکراسی در ایران نخواهد کرد چر ا که دیگر نیروهای مدعی با هم هماهنگی ندارند . اینکه ایشان از مواضع اجتماعی سیاسی خود دست بر دارد و لی در مقابل مخالفان سیاسی وی بر همان ارمانهای سرخ و سیاه پافشاری کند کمکی به سرنگونی و ازادی مردم از چنگال خونین اسلام نخواهد کرد .اینکه هنوز عده ای از ماجرای تروریستی سیاهگل بهره برداری میکنند و اساسن ان جنایت ضد ملی را محکوم نمیکنند و برای ان هرساله جشن و پایکوبی راه میاندازند در خدمت مردم ایران نیست .
گذشت و فداکاری اقای رضا پهلوی برای حفظ تمامیت ارضی ایران است و لی در مقابل سازمانها و جریانات تجزیه طلب هر روز بر طبل تجزیه طلبی و ایران ستیزی میکوبند . اینکه چپ بخواهد مخالف از عقید میهنی خود دست بردارد

ولی هرساله حزب توده ایران ننگ فرقه پیشه وری را با اعلامیه شادباش بگوید راه رسیدن به ازادی و دمکراسی و تمامیت ارضی ایران را تنگتر میکند .
اینکه گفته میشود انقلاب ضد سلطنتی بود ضد امپریالیستی بود اسلامی بود و دزدیده شد چرا هراس دوباره از سلطنت و رضا پهلوی ؟
در برابر رویکرد اقای رضا پهلوی اقدام مثبت سازمان مجاهدین خلق کجاست ؟ کدام جلسه مشترک همگانی با سران مجاهد و فدائی و حزب توده و ملی گرایان برای اینده ایران تشکیل شده است ؟
همکاری سازمان مجاهدین با دولت عراق و مخالفان دولت سوریه و افشا برنامه های هسته ای ایران هر گز در خدمت مردم ایران نبوده است . ایا این اقدامات فرومایه احزاب چپ و دینی نباید مورد بررسی و انتقاد قرار گیرد ؟
انچه به عنوان مخالفان نظام اسلامی و اوپوزوسیون معروف شده است بیشتر حالت گرگانی دارند که درفکر حیله و فریب هستند و نه همچو شیری که به شکار میرود .

نوشته شده توسط: Anonymous

ﻣﺮﺩی ﺍﺯ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ای ﭘﺮﺳﻴﺪ:

ﻧﺎﻡ ﺍﻋﻈﻢ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ می دانی ؟

ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ نام اعظم خدا "ﻧﺎﻥ" ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ جایی نمی ﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ !!
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ؛ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺷﺮﻡ ﻛﻦ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﻋﻈﻢ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟؟

ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ:
ﺩﺭ قحطی ﻧﻴﺸﺎﺑﻮﺭ، ﭼﻬﻞ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ می ﮔﺸﺘﻢ، ﻧﻪ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﻣﻜﺎنی ﺻﺪﺍی
اذانی ﺷﻨﻴﺪﻡ،
ﻭ ﻧﻪ ﻫﻴﭻ ﻣﺴﺠﺪی ﺭﺍ ﮔﺸﺎﺩﻩ ﻳﺎﻓﺘﻢ،
ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻧﺎﻡ ﺍﻋﻈﻢ ﺧﺪﺍ ﻭ بنیاد دین ﻭ مایه اتحاد مردم "ﻧﺎﻥ" ﺍﺳﺖ

مصیبت_نامه
ﻋﻄﺎﺭ_نیشابوری

نوشته شده توسط: Anonymous

۱ـ غلو کردی که حرفت را راحتتر بفهمند ۱۲ میلیارد دلار !!! ترامپ را پشت سر گذاشته!!!
۲ـ مردم تبریز و حومه از ایشان ذکر خیر می‌کنند به نیکی یاد می‌کنند.
۳ـ تمام ثروت خود را در منطقه بکار گرفته و هزاران نفر را کار داده.
۴ـ همیشه در صحنه بوده و چهره شناخته شده در سالهای اخیر بوده و مقایسه ایشان با زنجانی، خسرو مه‌آفرید، محصولی و یا صاحب پدیده درست نیست.
۵ـ ثروت و سرمایه ایشان شفافتر ازآنست که خیلیها فکر می‌کنند.
۶ـ گذشت آن زمانی که سرمایه‌دار بد بود و خون‌آشام... خیلی وقت است که چپ و چپرویهای کودکانه را به زباله‌دانی تاریخ سپرده‌ایم.

نوشته شده توسط: Anonymous

چه خوشمان بیاد چه خوشمان نیاد همین امروز در یک انتخابات آزاد رضا پهلوی حرف اول را خواهد زد، و یک تنه بهتر از تمام احزاب و تشکیلات عمل خواهد کرد و در ضمن فروتنی دلیل بر ضعف نیست، چپ و چپ گرایی در کشور مرده و حکومت دینی در ایران فردا جایی ندارد وایران تنها کشوری است که مستعد یک دولت کاملاً سکولار در منطقه می‌باشد. ایران با سرعت هر چه تمامتر به پیچ تند تاریخی نزدیک می‌شود و ۲ راه بیشتر نداریم یا کشوری دموکراتیک و آزاد و یا کشوری در هرج‌ومرج و ناامنی.

نوشته شده توسط: lachin

آقای بابک خرمدین... تنها سوالی که از شما دارم این است که این چلبی های مستاجر با زبان کارگری که نه لغتی برای فرهنگ دارند و نه لغت مدنی برای شهروندی دارند و همیشه هم باده نشین بودند پس چطور توانستند تفریبآ 1000 سال برای (( صاحب خانه با فرهنگ به زبان ادیبان و شهر نشین با تمدن )) حکومت بکنند؟؟؟.
دوستان... همانطور که میدانید ( یونسکو , موغامات آزربایجانی را تنها فرهنگ شفاهی و معنوی برای «بشریت» در سال 2003 اعلام کرد)..In 2003, UNESCO recognized mugam as a Masterpiece of Oral and Intangible Cultural Heritage of Humanity..برای اینکه با فرهنگ بی فرهنگیان چبلی های مستاجر که با زبان کارگری حرف میزنند بیشتر آشنا بشویم, شما را دعوت به شب بازگشائی آغاز مسابقات موغام سال 2013 جلب می کنم..
https://www.youtube.com/watch?v=lC7NI3iuSMU
در سال 2012 در لوس آنجلس بحاطر سفینه ویجر 3 که

که قطعه ای از موسیقی موغام آزربایجانی را با خودش به فضا برده بود , شب یادبودی برای موسیقی موغام بود .
https://www.youtube.com/watch?v=vOV1K1HvJLw
در باره این موضوع می خوانیم که...
On Nov. 1, 2012, the Consulate General of Azerbaijan in Los Angeles held a Concert of Azerbaijani Mugham dedicated to the 35th Anniversary of inclusion of Azerbaijani Mugham in the small and exclusive musical collection of the Golden Records attached to
Voyager Spacecraft and sent to the space by NASA in 1977. Guest speaker of the event was Dr. Charles Elachi, Director of NASA's Jet Propulsion Laboratory, at which the Voyager Spacecraft were made. The concert was held in the famous Schoenberg Hall of the University of California, Los Angeles (UCLA).
برای شناخت بی فرهنگی ما چلبی ها مستاجر, از دوستانی که علاقه به موسیقی کلاسیک دارند , شما را دعوت به برنامه ای بنام (( هاناووردا آزربایجان مدنیّت گجه سی) به رهبری ارکستر « فواد ابراهیم اوف » که در شهر ( هاناوور) آلمان برگزار جلب میکنم. این برنامه با ( اورتور اپرای کوراغلو ) شروع میشود.
برای اینکه این( بی فرهنگی) ما آزربایجانیان در دنیا بیشتر شناخته شود شما را دعوت به شب کنسرت آزربایجانی ها در فرانسه میکنم..
https://www.youtube.com/watch?v=QqQtJQRU8zg
در کامنت های بعدی از مکتب (( آشیقلار )) که روح بی فرهنگی ماست لینک های اضافه خواهد شد..در هر حال سال مسیحی را برای کسانی که جشن میگیرند تبریک گفته و بهترین ها برایتان آرزومند...
نوشته شده توسط: Anonymous

آذری ها همیشه مهره و همکار جنایتهای شاه و شیخ در استثمار و سرکوب مردم ایران مخصوصا فارسها بوده و هستند.
از صفات این قوم زیاده خواه ، چاپلوسی . مقام طلبی و فرصت طلبی .. و خرافاتی شیعه گری و ناشکری و طلبکاری و تظاهر و مردم فریبی بوده و هست.

نوشته شده توسط: Anonymous

ميگويند شيطان به همراهي عمله‌اي براي كُن فيَكون كردن شهري وارد عمل شد. چون عمله از كار برهم ريختن نيمي از شهر فارغ شد٬ ديد كه شيطان در طي اين مدت تنها مشغول جوش دادن يك معامله ناپاك بين يك زوج است. عمله راضي از پيشي گرفتنِ خود بر استاد٬ به كنايه از كُندي كار وي ياد كرد. شيطان در جواب گفت: تا من چنين معامله‌هايي را جوش ندهم٬ حرامزادگاني چون تو از كجا پيدا خواهد شد تا شهري را بهم بريزند؟

نوشته شده توسط: کاوه جویا

برخی از دشواری های مربوط به انتشار کامنت ها در ایران گلوبال:
1 ـ انتشار مقالات و دیگر مطالب در بر دارنده ی توهین و تهمت در تارنمای ایران گلوبال، این ایراد را پیش می آورد که چگونه است که در این رسانه می توان مثلاً در مقاله به شخص معینی توهین کرد و تهمت زد، ولی در کامنت نمی توان! این ناهماهنگی میان معیار انتشار "مطلب" و معیار انتشار "کامنت"، تناقضی در شیوه ی کارکرد ایران گلوبال به وجود می آورد که شیوه ی نشر کامنت را با چالش بزرگی درگیر می سازد. برای نمونه، در یک مقاله ی به تازگی منتشر شده درتارنما می خوانیم، که به شخص معینی نسبت های توهین آمیزی چون "ریزه خوار"، "شاعرک"، "حیوانیت" و...داده شده است! نشانی: http://www.iranglobal.info/node/58223
چنین ادبیات سخیفی در کامنت ها اجازه ی انتشار نمی یابد. اما شوربختانه همین ادبیات در بسیاری از مطالب منتشر شده در ایران گلوبال قابل مشاهده است!

به دید من باید میان معیارهای انتشار "مطلب" و "کامنت" هماهنگی باشد، وگرنه تناقض میان این دو همواره گونه ای از آشفتگی و بی منطقی در راه بردن تارنما را به نمایش خواهد گذارد.
2 ـ برخی از کامنت گذاران دارای حساب کاربری هستند و می توانند مستقیماً و بدون بررسی در تارنما کامنت بگذارند. اگر این دسته از کامنت گذاران نوشته ی ناشایستی بنویسند، این نوشته ناچار مدتی در تارنما می ماند و موجب آزار بینندگان می شود. از سویی، سرکشی مداوم به کامنت های نشر یافته، در کنار رسیدگی به کامنت های منتظر رسیدگی، کاری زمانگیر و دشوار است.
3 ـ مدیر تارنما از امکان تنبیه هرزنویسان استفاده نمی کند. برای نمونه زمانیکه کامنت گذار کد داری از امکان کامنت گذاری مستقیم خود سوء استفاده و تخلف می کند، می توان امکان او را برای مدتی گرفت. همچنین با توجه به اینکه شمار بسیار کمی فحاش دائمی در میان کامنت گذاران عادی تارنما هست که با آیدی های گوناگون به فرستادن کامنت های پر از توهین های زشت و تهمت های سخیف می پردازند، می توان با بستن آی پی رایانه ی این شخص یا اشخاص، آنها را برای تنبیه، مدتی از امکان فرستادن کامنت محروم کرد. پیشنهادهای من به مدیر تارنما در این زمینه، تاکنون بی پاسخ مانده اند!
4 ـ یادآوری می کنم که من مسؤول یگانه ی رسیدگی به کامنت ها نیستم، بلکه آقای کیانوش توکلی نیز در این کار سهیم است. از این رو، طبعاً، گاهی تفاوت شیوه ی برخورد در بررسی کامنت ها روی می دهد.
نوشته شده توسط: کاوه جویا

چنانکه پیش از این نیز نوشته ام، شیوه ی من در بررسی کامنت ها بر پایه ی اصل حداکثر آزادی استوار است. استثناها بر این اصل تنها توهین یا تهمت بی دلیل به اشخاص یا گروه های اجتماعی معین هستند. تشخیص توهین برپایه ی عرف جامعه ی ایران انجام می شود. برای نمونه، افزون بر واژه های "رکیک"، واژه های خوارکننده ای چون "احمق"، "ابله"، "بی ارزش"، "نادان"، "ساده لوح"، "لمپن" نیز، خطاب به شخص یا گروه اجتماعی معین قابل انتشار نیستند. ویژگی هایی چون "راسیست"، "جنایتکار"، " جاسوس"، "خائن"، در بردارنده ی تهمت های سنگینی هستند و زمانی که بدون ارائه ی دلیلی به شخص معینی نسبت داده شوند، منتشر نمی شوند.
برای رعایت اصل آزادی، کوشش می شود با نقطه چین کردن واژه های ناشایست، بقیه ی کامنت منتشر شود. اما زمانیکه بخش عمده ای از کامنت به توهین یا تهمت آلوده باشد، کل آن بلوک می شود.
گرایش عقیدتی کامنت هیچ نقشی در نشر یا

عدم نشر یا تصرف در آن ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خرم دین از آذربایجان :با درود خدمت شما عزیز م.سحر که زحمت کشیده و اندکی از عقبه کل الاعجمین گرگها "ترکان" قلم زدید ما این چلبی ها مستاجردر سرزمین ایران کا ملا آشنا هستیم بطورواضح ما آذربایجانیان .اینان بجز جنگ و تباهی چیزی در چنته ندارنند مندیل خیال را دیگران برسر شان گذاشته اند. خلاصه کلام در یک لغت کلیدی است انهم فرهنگ که لغت آن را در زبانهایشان "ترکی " ندارند. این مجمع الجزایر ترک بی وطن مهاجم اگر شهر نشین بودند و با لغات مدنی آشنا بودند امروز ایران زمین حال و هوای دیگری دا شت البته گرگ اهلی نمی شود هنوزخوی دشمنی با شهر و شهر نشینی دارند . البته جای تعجب نیست از زبان عقب مانده نارسای کارگری ترکی که تمامآ وارونه انگاری و چپلل والل هفتی.مگر میشود این فاکتها را نادیدیده گرفت !! ازهیچ می خواهند چیزی درست کنند انهم با دروغ و ریا تزویر.

با نوشتار وزین شما دیگر باید سر به زیر افکنند اما در دروغ گوی دست آخوند ها را از پشت بسته اند تازه این قطره ای از عقبه آنهاست جنایت های انجام شده که آدمی شرم دارد از بیان آنها. اگر کسی در خانه است یک حرف بس است .
پاینده و جاوید باش ای ایران گهواره تمدن بدور باش از دروغ و دروغگویان
نوشته شده توسط: Anonymous

چرا دروغ میگویید و مینویسید؟
براهنی هرگز شکنجه نشد و اگر ادعایی کرده فقط برای تبلیغ انقلابیگری خودش است.
خجالت آور است این دروغگویی فاش . واقعیتیست این که بسیاری در اوین و کمیته مشترک شهربانی بدست بازجویان ساواک شکنجه شد وحتی برخی از آنان زیر شکنجه کشته شدند ولی این .. کاملأ سفارشی دستگیر شد تا برای محمل انقلابی اش سابقه مبارزاتی درست کنند تا بعد ها از قامت یک مبارز زندان رفته و زجر کشیده عده ای
نا آگاه مثل حضرت سافل را تحت تأثیر قرار داده به این فساد و انحراف فکری که دچارش هستید٫ بکشاند.
با قاطعیّت میگویم که داستان شکنجه او دروغ است و ثابتی از جایی خارج از سیستم دستور داشت که در عین دستگیری او به همان منظور مذکور٫از شکنجه شدنش جلوگیری کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ایران 40 میلیون رضا دارد اما فقط یک شاهزاده رضا پهلوی دارد . اگر شاهزاده را از اسم رضا پهلوی بردارند می شود همان 40 میلیون رضا . این سیاست جمهوری اسلامی اخوندی است که تنها الترناتیو کارساز ایران را از کار بی اندازد و با حذف شاهزاده رضا پهلوی از او یک رضا پهلوی بسازد که مردم ایران را دچار سر درگمی و فراموشی و بی تفاوتی بسازد . خود شاهزاده رضا پهلوی هم سردرگم از نام و نشان خود مثل مرغی دارد بال بال می زند از این شاخه به آن شاخه می پرد . به نطر من شاهزاده رضا پهلوی بهتر است روی همان شاهزادگی خود پافشاری کند ایستادگی کند بیشتر نتیجه ساز تر است .

نوشته شده توسط: Anonymous

معنی این هشدار ها و درخواستها و محکوم کردن ها بین ابر قدرتها ترجمه همانی نیست که بینشان پشت پرده در جریان عست.رموزی هست بین خودشان و مصرفش برای سرکار گذاشتن جهان سومی های سیاسی شده در دانشگاه های خودشان عست.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب کیانوش به درستی میفرمایند که تعداد مقالات اتنیکی نسبت به کل مقالات ایران گلوبال پایین است ولی باید توجه داشت که وفور کامنت های اتنیکی قابل مقایسه با سایر مقالات نیست و این برای کشور چند اتنیکی مانند ایران بسیار مناسب و مفید خواهد بود بشرطی که کیفیت کامنت ها با کمیت آنها ها نیز تناسب داشته باشد. برداشت من - که ممکن است یک جانبه و غلط باشد - اینست که بیشتر این کامنت ها بسیار تکراری و حاکی از دق دل خالی کردن و شاید عمدا و یا سهوا موجب نفاق و دشمنی گردند. اگر چنین باشد - که ممکن است نباشد - به قول معروف عدمش به ز وجود خواهد بود و این دلیل کامنت قبلی من بود که گفتم " اگر چنین دیدی درست باشد - که ممکن است نباشد - راه اصلاح آن یا سانسور کامنت ها و یا تعطیل سایت و یا ادامه راه است ". بهر حال هنوز هم معتقدم که در هیچ جای دنیا آزادی مطلق وجود ندارد که هرکس هرچه خواست بگوید و بکند. کلمه مناسب

برای چنین حالتی آنارشی و یا هرج و مرج است. آزادی مرزدارد و این به عهده گرداندگان سایت است که برای بالا بردن کیفیت سایت, اگر ممکن باشد این مرز ها را طوری معین نمایند که نه سیخ بسوزد و نه کباب و احتمالا به القابی هم مفتخر و متهم شوند.
نوشته شده توسط: Anonymous

یکی از کامنت نویسان، صحبت از اصل حق تعیین سرنوشت ملل میکند و با حرکت از موضع دفاع از تمامیت ارضی ایران ، چنین اظهار نظر میکند که در این کشور کثیر المله، مقوله حق تعیین سرنوشت موردی ندارد . یعنی این اصل دموکراتیک با شرایط و اوضاع و احوال ایران ، جور نیست. در جواب ایشان، باید بگویم عبارت "ایران کشوری کثیرالمله است" این مفهوم را میرساند که در این کشور، ملت های مختلف ، زندگی میکنند.اصل حق تعیین سرنوشت ملل که در کنکره انترناسیونال در سال 1896 در لندن به تصویب رسیده این مفهوم را میرساند که در کشورهای چند ملیتی نظیر ایران، ملت ها حق تعیین سرنوشت خود را دارند. حق تعیین سرنوشت، به مفهوم حق جدا شدن از یک کشور چند ملیتی نیز می باشد. در بین جناح بندی های" چپ"، آنهائی که از اصل تمامیت ارضی ایران پیروی میکنند، چپ و کمونیست تنها در حرف هستند و در واقع امر، شوونیست های برتری طلبی هستند

که ماهیت اپورتونیستی خود را در پوششی از لفاظی های " چپ" پنهان می کنند. طبیعی است هر کس که اصل تمامیت ارضی ایران را قبول میکند با جدائی این یا آن ملت کاملا مخالف میباشد و اگر احیانا یکی از ملت های ساکن ایران قصد جدائی از این کشور را داشته باشد با توسل به هر وسیله ای از این جدائی، جلوگیری به عمل خواهد آورد. در ایران چند ملیتی، در طول 95 سال گذشته،حکومت های ضد دموکراتتیک و آزادیکش، ملت های غیر فارس ایران را در معرض ستم ملی قرار داده و زبان و فرهنگ یکی از ملت های ایران را بر دیگر ملت های ساکن در این کشور که بیش از 50 در صد اهالی را تشکیل میدهند، تحمیل کرده اند. در طول این مدت طولانی، نه تنها همواره فریاد حق طلبی ملت های تحت ستم علیه ستم و اجحافات ملی بلند بوده است، ستم ملی بلا تردیذ، سبب تشدیذ ستم طبقاتی در بین این ملت ها نیز شده است. در فردای نابودی سلطه رژیم جمهوری اسلامی و در شرایطی که آزادیهای دموکراتیک در ایران ایجاد میگردد، ای بسا امکان دارد که یکی ازملت های ساکن ایران، خواهان جدائی از این کشور چند ملیتی و تشکیل دولت مستقل خود باشد. آیا در چنین صورتی وظیفه کسانی که به اصول دموکراتیک اعتقاد دارند ، چیست؟ شوونیست های تمامیت خواه "چپ" و راست، از همین حالا تصمیم خود را در این مورد گرفته اند. آنها با توسل به هر وسیله ای حتی دست یازیدن به جنگ ها و در گیری های خونین قومی، از جدا شدن این یا آن ملت جلوگیری به عمل خواهند آورد. اما عناصر و نیروهای سیاسی دموکرات مدافع آزادی و حقوق حقه انسانی، موضعی کاملا مغاییر با مواضع صد دموکراتیک شوونیست های ملت غالب، خواهند داشت . اگر سرنگونی سلطه رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی توسط توده های زحمتکش، منجر به استقرار آزادیهای دموکراتیک در ایران گردید و در این میان این یا آن ملت ساکن این کشور، خواهان جدائی از ایران از طریق مراجعه به آرای عمومی شد، کمونیست ها در همراهی با دیگر نیروهای سیاسی معتقد به موازین دموکراتیک، به تصمیم عمومی ملت یا ملت هائی که میخواهند از ایران جدا گردند، احترام گذاشته و هرگز با توسل به جنگ ودرگیری های حونین، از این جدائی ممانعت به عمل نخواهند آو.رد. البته هر کمونیست و هر انسان دموکرات دیگری که مخالف با جدائی این یا آن ملت ساکن ایران میباشد، می تواند آشکارا مخالفت خود را با این امر ابراز دارد، اما با توسل به کشتار و توپ و تانک و بمباران های هوائی، به جان ملت یا ملت های خواهان جدائی نخواهد افتاد. این بود مختصری در رابطه با حق تعیین سرنوشت ملل در ایران کثیر المله.
نوشته شده توسط: Anonymous

بیچاره رضا پهلوی .... اینده نشان خواهد داد این سخنان تیر خلاص به زندگی سیاسی ایشان بود

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بابک ،اسم بابک گذاشتن یک پان فارس برای خودش آیا ،یک نوع عوامفریبی و حقه بازی و شیادی نمی باشد که با نام یک قهرمانی از ملت تورک ،خود را تورک جازده و یا با جعل و کتمان واقعیت می خواهی بابک تورک آزربایجانی را فارس ایرانی معرفی نمایی و از نابودی حقوق ملت تورک و منافع و حفظ حاکمیت استبدادی و تحمیلی و دیکتاتوری یک اقلیت حاکم به فارس دفاع نمایی که در یک کشور چندین ملیتی ،قدرت حاکمیت، سیاست ،اقتصاد و رسانه های آن که با ثروتها و دسترنج ملل تحت ستم ملی غیر تامین می گردد تنها در اختیار و انحصار خود قبضه و مالکیت مطلق جعرافیای موسوم به ایران را نیز با سیاست ضد بشری کتمان وجود شصت میلیون ملل غیر فارس که در پیش گرفته و با تلاش برای نابودی موجودیت ملل غیر فارس در سر می پرورانند و ایران را نیز حالا با موجود بودن شصت میلیون ملل غیر فارس مساوی با فارس و در حاکمیت ومالکیت مطلق فارس اعلام می نماید،

جناب حسن آقا اولا در دنیا ملتی به نام آزری و زبان آزری وجود ندارد و این جاعلیت ساخته و پرداخته فاشیستهای دیکتاتور فارس روس است که برای استحاله و اسیمیلاسیون این ملت که هم خود این و هم سرزمینشان را به دو قسمت تقسیم نموده و هر کدام قسمتی از ملت تورک آزربایجان را به اسارت و استعمار گرفته و خاک و سرزمین اجدادی این ملت را اشغال و ثروتهایش را غارت می نمودند که خوشبختانه قسمت شمال آزربایجان از اشغال فاشیستهای روس آزاد و دولت مستقل خود را برپا و بر سرنوشت و مقدراتشان حاکم گردیدند اما قسمت جنوبی آن با سی و پنج میلیون جمعیتش هنوز در اسارت و اشغال حاکمیت فاشیستهای فارس می باشد و تمامی حقوق ملی و انسانی و زبانی و اقتصادی و شهروندیشان از طرف استبداد و دیکتاتوری نود ساله پان فارسها پایمال و نابود گردیده.ملت آزربایجان تورک است و آزربایجانی ،و احتیاج به قیم هم ندارد تا به این ملت هویت جعلی بتراشد و تحمیل نماید ،زبان ملت آزربایجان تورکی است ،اما اگر شما ملتی را می شناسید که آزری است و آزری صحبت می کند نمونه ای از گفتار و صحبتهای آنها و محل زیست آنها را اینجا اعلان نمایید تا ما ملت تورک آزربایجان نیز برویم و بشناسیم،اما نه مثل کسروی ملعون نوکر استبداد رضا پالانی که با مامریتی از طرف حاکمیت استبدادی فارس برود در یک دهی از دهات آزربایجان که چند نفر به زبان عیز تورکی صحبت می نمایند آنها را سندی قرار دهد به تورک نبودن سی و پنج میلیون تورکی آزربایجانی و زبان آن چند نفر در یک ده را از خودش آزری بنامد.اما اگر ایراد گرفته می شود که در زمان قاجار به شاه قبله عالم می گفتند و در حرمسرایش چهارصد نفر زن داشت ،آن چهارصد زن مختص خود پادشاه بود و مثل حاکمیت استبدادی پان فاسیزم دیگر داخل کل کشور را به فاحشه خانه تبدیل ننموده بود وعمده صادراتش را فاحشه ها به فاحشه خانه دنیا تشکیل نمی داد که زنان ک دختران کشور را با بی شرمی به کشورهای دنیا صادر و اسمش را هم بگذارد صادرات غیر نفتی، و می فرمایید در زمان حاکمیت تورکان قاجار رعیت بود اکنون در حاکمیت فارس ارباب شده اند ؟آن جریان گور خوابها را دیروز در رسانه های دنیا شنیدی در حاکمیت مردمی و دموکراسی که با حقوق بشر کوروشی اداره می شود دیگر ملت از رعیتی خلاص شدند ،در حاکمیت فارسها به جنایتکاران بزرگشان لقب کبیر و سایه خدا و روح خدا و خود خدا رهبر معظم می دهند عیب نیست اما به پادشاه تورک قبله عالم گفتن بر مذاج شما خوش نمی آید و فارسی نوشتن این ملت در شبکه های اجتماعی این است که در نود سال گذشته حاکمیت استبدادی اقلیت تمامیت خواه فارس زبان به درد نخور و ناقص فارسی که لهجه سی و سوم از زبان عربی به علت هفتاد دصدش عربی بودن کلمه ها و با خط عربی نوشتنش به ملت غیر فارس تحت ستم ملی حاکمیت استبدادی فارس به جای یک زبان بین الملی مثل انگلیسی که در کل دنیا بین ملل کاربرد دارد تحمیل گردیده و اکنون این ملل غیر فارس ، و تورکان آزربایجانی مجبورا برای رساندن صدای انقلاب خود و خواسته های قانونی و طبیعی خود که از طرف استبداد حاکم از این ملت سلب گردیده به گوش استبدادگران حاکم و سایر ملل در داخل و با ترجمه به انگلیسی زبان بین الملی به گوش دنیا برساند و ملل دنیا را از در اسارت بودن و پایمال شدن حقوقشان آگاه و آماده نماید و همچنین می فرمایند و منت می گذارند سر ملت آزربایجان ،که برای کل آزربایجان که هم خاکش نصف خاک تشکیل دهنده ایران و همچنین جمعیتش نزدیک به نصف جمعیت تشکیل دهنده ایران می باشد تنها در تبریز یک استادیوم آن هم نه استاندارد بلکه با پایینترین امکانات تا آن چمن زیر پایش درست نموده اید ،خواهشا شما معادن طلا و هزاران معدن با در آمدهای نجومی مالیات و ثروتهای آزربایجان را غارت و در مناطق فارس هزینه ننمایید و آزربایجانی خودش ثروتمند ترین ملت دنیا می