Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

سلسله قاجار اهل تشیع به همراه اخوندها جنگ با روسیه را اغاز کردند و بخشی مهمی از ایران جدا شد. در ان دوران قجرو اخوند شیعه مسئول ان جنگ بودند و ربطی به مردم ایران و بویژه پارس ندارد . مردم قفقاز همواره اماده پیوستن به ایران بوده و هستند .در دوران جنگ دوم باز این شووری به همراه فرقه بود که قصد جدائی اذربایجان را داشتند که خوشیختانه ناکام ماند . بنا بر این مقصر تاریخی اخوندها قجر و جریان فرقه پیشه وری هستند که تاریخ ایران و میسرانرا به کج را بردند . هنوز مردم ایران و بویژه پارس ها از دست رفتن 17 شهر قفقاز سخن میگویند . برای تمامیت ارضی ایران و حفظ ان باید از همه نیروها ی ملی و غیر ملی از سلطنت طلبان تا توده ای سابق و مجاهد خلق کمک گرفت .هر سازمان سیاسی مانند حزب توده و فدائیان خلق که تمامیت ارضی ایران را به رسمیت نشناسند

و مرتب از کشور خلقهای تحت ستم و کثیرالملله و اتحاد دواطلبانه نام ببرند و هر ساله به فرقه جدائی طلب تبریک میگویند خائن مزدور بیگانه و جنایت کار علیه منافع ملی مردم ایران شناخته میشوند . ان دسته از اعضا پارس زبان سازمان فدائی و حزب توده باید مواضع خائنانه و تجزیه طلبانه این دو سازمان مزدور دولت روس را افشا کنند و بین خیانت ملی و اسارت بیگانه بین ننگ و افتخار بین ازادی و اسارت و تمامیت ارضی و تقسیم ایران یکی را انتخاب کنند.لازم به یاد اوری است که تخم بی وطنی و تجزیه طلبی عرب بازی ترک بازی و خلق بازی از کار های حزب توده در ایران است. .
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

توصیح گفت و گوی شب یلدا : گفتگو سیاسی نبود، بلکه یک صحبت کاملا معمولی که در آن یک نفر که خودش ترک آذری است رو می کند به دوستش که او هم ترک ایران است می گوید :« من از ترک ها بد م .می آد ....

نوشته شده توسط: Anonymous

بااحترام ابتدائا لازم میدانم پوئن مثبت خودرابه شما درمناقشه باف.م.سخن اعلام نمایمواگراهلش بودم پوئن های بیشتری میدادم.ولی حقیقتش داستان آن جشن شب یلداومکالمات مربوطه را به دلیل نیمچه الزایمری که درعنفوان جوانی دچارش شده ام درست متوجه نشدم.درجمع چندنفرتورک که ازمناطق مختلف بودند تورکی به تورک دیگری میگوید که من ازبعضی ازتورک ها خوشم نمیآیدومخاطب باشنیدن این حرف چنان عصبانی میشود که جشن ومجلس وسرمیزراترک میکند.-مثلاشایدبه خاطر دیدن خودباختگی ان یکی نفر.ویاهردلیل دیگر- وانوقت مانتیجه میگیریم که تورک هاازتورک بودن خودشرم دارند !.هئچ دخلی وار؟

نوشته شده توسط: Anonymous

طبق آمار رسمی 50 درصد مهرههای حکومتی زمان شاه و شیخ ، از میان آذری های مقام پرست بوده که به سرکوب خلقهای ایران از جمله فارسها میپردازند .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سخن با ساختن زندان بزرگی بنام ایران برای ملتها، هر گز دمکراسی شکوفا نخواهد شد.

نوشته شده توسط: lachin

دوستان ... همانطور که معلوم شد آقای کاوه جویا تنها کارش (کم اهمیت دادن به زبان ترکی ) در این سایت می باشد, اعلام کردن مزدورهای رژیم که کار خوبی است ار طرف آقای تبریزی, مشاهده میشود که ایشان تنها کارشان هم اعلام کردن مزدورهای آزربایجانی رژیم است. کاربر گرامی (( تهرانلی)) به این مسئله خوب اشاره کردند. و اما آقای تبریزی....همانطور که بارها نوشته اید که زبان به غیر از ارتباط انسانی ارزش دیگری را ندارد چرا خود را به این همه دردسر می اندازید که تعریف (( ملت )) را برای ما شیر فهم بکنید. ما آزربایجانی ها یک تعریف خیلی خوب داریم که به این صورت است. (( میلّت یعنی مجموعه ای از افراد که با داشتن افکار یکسان برای استقلال آزربایجان تلاش میکنند)) ..این تعریف میلّت در فرهنگ آزربایجانی است . اگر شما تعریف ملت را از زبان عربی, انگلیسی, روسی, و یا از استالین, لنین و یا مارکس میکنید پیشکش خودتان و

لطفآ زیاد هم خودتان را برای تعریف میلّت خسته نکنید . شعور , رشد و آگاهی سیاسی جوانان آزربایجان بیشتر از آن که هست که شما فکر میکنید. (( یـــاشـــاســـین میلّت... چــــــکمـــه سیــــــن ذیــــلّت ))...
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لوایی،
باز هم با استفاده از اسمهای مستعار از خود تعریف می کنی. تازگی ها علاوه به لقبهایی چون تئوریسین، نظریه پرداز، نویسنده، فیلوسوف و..لقب استادی هم به خود داده ای. ممکن است بفرمایید شما که طلبه حوزه علمیه بودید چطور لقب استادی گرفتید؟ کدام دانشگاه، در چه رشته و چند سال تدریس کرده ای؟
اینکه سایتهای فارسی زبان را استادانه به جولانگاه تخریب حرکت ملی تبدیل کردی شاد هستی اما ما ناراحتیم ومجبور به عکس العمل. وارد قمار بزرگی شده ای ا ما بدان که از اول بازنده هستی. برنده این قمار بازی تو فقط دشمنان حرکت هستند. ....

.... همیشه خیال بافی می کنی که همه اجیر دولت ایران هستند که یا تو را بکشند یا انتقامی از تو بگیرند. ..... در ایران هم که بودی کاری با تو نداشتند حال چرا دولت ایران همه را اجیر کرده است تا تو را بکشد؟ تا کی این خیال پردازی را ادامه خواهی داد؟
در این دو سال اخیرعوض شده بودی و ما خوشحال از اینکه این یکی هم راه درستی پیدا کرده است اما تو هنوز آن هستی که بودی. یک لوایی با دو شخصیت. حقیقی و کذایی. در ۲۰ سال گذشته خیلی ها به تو کمک کرده اند. در روزهای بد حمایتت کرده اند. تو همه آنها را تخریب کرده ای و حتی همه آنها را از لیست شبکه های اجتماعی خود ممنوع کرده ای چون همه چیز برای تو مثل یک بازی قمار است و انسانها را مثل یک کارت استفاده میکنی و به محض اینکه یک بازی تمام شد دنبال کارت تازه ای می گردی. اما بدانی که به آخر بازی نزدیک هستی. شغل قمار بازی یا شغلی در قمارخانه جنایت نیست اما نگاه قماربازی به دنیا و به خصوص حرکت ملی قابل قبول نخواهد بود. ای کاش از ملاحظات خود در آن قمارخانه درس عبرتی می گرفتی بهتر بود به آنچه که در روستای خوجا پشت سر گذاشته ای و برای نجات آنان فکری بکنی، در همان آمریکایی که هستی حداقل با چند نفر سلامی داشته باشی. شغلی پیدا کنی و سر و سامانی به خود بدهی به جای بار دیگران بودن روی پای خود باشی. اما تو شخصیت سازی کذایی اینترنتی را ترجیح می دهی تا شخصیت حقیقی خود را پنهان کنی. ....اگر کسی به تو کمک نکند یا نتواند کمک کند و یا بیش از این کمکت نکند تخریبشان می کنی. درد تو فقط و فقط پول است و به همین خاطر هر کسی تو را بشناسد از تو دوری می کند. این نوشته مختصر بنده تذکری دیگر است تا از کجراهی نجات یابی و به جای قماربازی وخیال پردازی به زندگی معمولی ودنیای حقیقی برگردی. صدها بار بیش از این نوشتن ممکن است اما بیش از این باعث شادی دشمنان نشویم. از اینکه این هم نوشتم ناراحتم . .... به جای شخصیت سازی کذایی به فکر اصلاح شخصیت حقیقی خود باشی و همیشه این سوال را از خود بپرسی: چرا هر کسی از نزدیک با لوایی آشنایی پیدا می کند از او دوری میکند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

در مقابل هجوم مغولزادگان تجزیه طلب آذری ، تمام آحاد املت یران متحد خواهند شد تا این گروهک راسیست شونیست را سرکوب و تار و مار کنند . دیدار در درون ایران .
اگر شهامت دارید با اسامی غیرمغولی ، اروپا و امریکا را ترک کنید و وارد ایرانزمین گردید . ما درسی بشما خواهیم داد تا بفهمید اردغان و چنگیز و علی اوف و نظربابف و نتانیاهو و عمو سام بشما کمکی نخواهند کرد .

نوشته شده توسط: Anonymous

این مقاله یک ایراد دارد آنهم عدم باز کردن وازه پان ترکیسم. هیچکدام از متفکرین ترک در روسیه تزاری خودشان را پان ترکیست نمی دانستند. این واژه اختراع استالین برای قتل عام روشنفکران ترک و مسلمان در شوروی بود. با این انگ پان ترکیست،میلیونها مسلمان و ترک یا به گولاک تبعید شدند یا تیر باران شدند. بعدا این انگ بلشویکی دست آویز پان ایرانیستها و شونیستهای فارس شد. در فیلم زندگی حسین جاوید نویسنده تبعیدی آزربایجان در شوروی استالین دقیقا به آن اشاره شده . زمانی که حسین جاوید را در دادگاه صحرایی بلشویکی تفهیم اتهام کردند. اسم حسین جاوید را اینگونه خطاب می کردند ( به روسی): "پان ترکیست حسین جاوید . طبق رای دادگاه بلشویکی شما محکوم به تبعید می شوید"

نوشته شده توسط: Anonymous

بنازم این قلم را. بسیاری از آذربایجانی ها پارسی گویان و پارسی نویسان برجسته و فرهیخته ای هستند. آنان در قرن گذشته بهترین نثرنویسان را به جهان زبان و ادبیات فارسی هدیه کرده اند. اما سخن عزیز، باید فکری به زبان های قومی در ایران کرد. خطر تجزیه ایران را جدی بگیرید. ممنوع کردن آموزش زبان های قومی به دلایلی که خود بهتر می دانید، می تواند به ازهم پاشی ایران بینجامد. راه حل حاضر وآماده ای وجود ندارد. اما اندیشیدن در این باره را نباید تعطیل کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

یک نفر معنی این جملات نویسنده و متفکر آبگوشتی ما را ترجمه کند تا ما هم متوجه شویم:
"بالاخره آدمِ ترك است و غيرت اش. من كه آذربايجانى هستم و ترك هستم و يكى از چند زبان مادريم تركى ست، نه «تورك» هستم، نه «اهل آذربايجان جنوبى» نه تحسين كننده ى آدمِ ايران فروشى، به نام «سيد جعفر پيشه ورى».
1.بالاخره آدم یک مادر دارد و یک زبان مگر اینکه ایشان چند تا مادر داشته باشد یا کلا بی پدر و مادر باشد.
2."بالاخره آدمِ ترك است و غيرت اش" نه خیر جناب ابگوشتی شما عاریایی اصیل هستید و دشمن ترک خودتان را به همان کوروش و داریوش بچسبانید . اگر واقعا ترک بودید و با غیرت ترکی داشتید الان باید از درد مرادپور و رسول رضوی مینوشتید نه از پوران و فروزان .
در کل من که منظور جملات آبگوشتی شما را نفهمیدم .

نوشته شده توسط: lachin

آقای جناب ف. م. سخن ... خیلی ممنون از این توضیحاتی که دادید . پس شما کی (( زنده گی )) کردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟. اگر مقاله شما را نمی خواندم نمی دانستم که انسان می تواند چندین زبان « مادری» داشته باشد. در راجع به پیشوری هم بایستی گفت که زنده یاد مهاتما گاندی برای استقلال هند با هیتلر هم مذاکره میکرد..لطفآ در مقاله بعدی از (( کله پاچه )) هم بنویسید ... جای آقای تبریزی خالی که صورت غدای به این خوبی را از دست داده است... بهترین ها را برایتان آرزومندم...

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

خانم مریم آرامیان گرامی ف. م. سخن همان فرشاد بیان صاحب سایت گویا نیست .

نوشته شده توسط: Anonymous

این آقای فرشاد بیان که با اسم مستعار ف م سخن در سایت گویا سرمقاله در حمایت از اشرف پهلوی و ساواک شاه می نویسد، دشمن سازمان ها و احزاب چپ ایران است . این نوشته ایشان در اینجا نیز .. است.
چرا که همین جا خودش این بی ربط را نوشته که : آذربايجانى و ترك است، اما يكى از "چند زبان مادري " ایشان تركى است!
در ادامه هم خودش نوشته که : نه «تورك» است و نه «اهل آذربايجان جنوبى» نه تحسين كننده ى آدمِ ايران فروشى، به نام «سيد جعفر پيشه ورى» است. و تهدید کرده و نوشته که اگر كسى در مقابل به ایشان بگويد يا بنويسد كه يكى از "آن ها يا تمام اين ها " است، بلافاصله جواب دندان شكنى از همين نوع سفيهانه و سخيفانه که نوشته به او مى دهد!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ف. م. سخن که بهتر است تو را به اختصار «سخن» بنامم. حالا شما با نام مستعار پس از 37 سال جرئت کرده و در «اعتراف» طنز گونه ات، ازعلاقه آن زمانی ات نسبت به فیلم ها ی آبگوشتی ، خوانندگان کاباره ای را بیان کنی . از تو چه پنهان منهم از این هنر ابگوشتی که سرگم کننده و خنده دار و« دارماتیک» بود ؛ لذت می بردم و در همان سالهایی که چپ با آن فرهنگ زمخت ضد فرهنگ ابگوشتی بر ما حاکم بود، از ابراز بیان علاقه ام ، خجالت نمی کشیدم و هنوز هم لذت می برم

با این وجود صحبت بر سر استراتژی راهبردی هنر در زمان شاه بود . بطور مثال پس از فیلم قیصر هر پسر نو جوانی با یک چاقوی ضامن دار و کفش پاشنه خوابیده و مو های کوتاه شده و کتی که روی شانه اش می انداخت... و از ناموس دختران محله اش دفاع می کرد و با حاکم شدن «فرهنگ قیصری»؛ لپمنیزم و فرهنگ جاهلی در جامعه زمان شاه تبلیغ می شد . اما نکته مهم.در پاراگراف آخر نوشته ات است :
«اميدوارم جناب آزاد و جناب توكلى و سايت ايران گلوبال در راهى كه آغاز كرده اند، شكست بخورند و دست از تلاش براى تجزيه ى ايرانِ يكپارچه بر دارند.» جناب سخن تاکید می کنم بنده مخالف تجزیه ایران هستم ولی برای اینکه ایران یکپارچه بماند ؛ کشور نیازمند یک سیستم فدرال است .تا بدین طریق اقلیتهای اتنیکی و مذهبی در ایران بتوانند نفس بکشند. پریشب در جشن شب یلدا شاهد گفت و گو 2 دوست ترک آذری بودم. در کنار میزهفت نفری ما، چهار ترک زبان نشسته بودند ، اولی(ترک ایران) به دومی ترک آذری می گفت من از ترک ها خوشم نمی آید ولی از این اقای ترک (ترکیه ) خوشم می اید . دوست آذری ما ؛ خیلی عصبانی شد و سالن را ترک کرد و ... ببیند شرایط را بگونه ای فراهم کرده اند که طرف از ترک بودن خود شرم کند.. آری شما حق ندارید که به اینجانب اتهام تجزیه طلبی بزنید؛ چون در ایران گلوبال هیج سانسور ی وجود ندارد؛ نه برای شما و نه برای مخالف فکر تان که ممکن است تجزیه طلب باشد. سایت ایرانگلوبال کاملا بیطرف است ولی نویسندگان آن نظرات کاملا متفاوت و متصادی را بیان می کنند.
جناب سخن شما بهتر می دانید که رسانه دمکراتیک، رسانه ای است که بتواند فضا را برای همه گرایشان سیاسی موجود اپوزیسیون فراهم نماید . چنین فضایی فعلا در ایرانگلوبال موجود است که امید وارم برای یکپارچه ماندن کشور ، سایت هایی همچون گویا _که بودجه های کلانی از نهاد ها و مراکز حقوق بشری دریافت می کنند_ فضا را برای دگراندیشان مهیا سازند ، آری بدون تحقق خواستهای اقلیت های قومی _ ملی محال است که در دنیای گلوبال ؛ ایران با این سیسستم متمرکز بتتواند برای همیشه یکپارچه بماند . ایرانی که در همسایگی خود ؛ دوستی ندارد و با کل جهان سر جنگ و ستیز دارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

همه‌ی ملتهای عیران باید از یکپارچه ماندن عیران منتفع شوند یعنی یکپارچه ماندن آن را قلباً بپذیرند نه با زور و اجبار و سرکوب و آپارتاید فرهنگی و نسل‌کشی خاموش زبانی-هویتی. اگر طبق روال 100 سال اخیر یک قوم اقلیت با استعمار و استثمار ملت‌های ساکن در جغرافیای موسوم به عیران چاق و چله شده و دیگر ملت‌ها با پوسانده شدن در زندان آن محو و نابود شوند آن «عیران» هرگز نمی‌تواند یکپارچه بماند.

همین که «آزربایجان جنوبی» محل بزنگاه فاشیست‌های ف-ا-ر-س و استقلال‌طلبان آزربایجان جنوبی شده است بیانگر آنست که عیران در حال سپری نمودن مرحله‌ی «پیش‌فروپاشی» می‌باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-درقوت نوشته آقای طهرانلی بایدبگویم که همه این نمایندگان ازفیلترجمهوری اسلامی درده هاجاگذشته تابتوانند،صلاحیت
کاندیدشدن رابگیرند،
دراین نوشته هاکه جناب تبریزی جعلی بصورت زنجیره ایی می آورد،ایشان هدف استراتژی ازاین کارش داردومطمئن هستم که ایشان به شجره نامه اکثرنمایندگان هم دسترسی دارند،هم میتوانند،داشته باشند.
من ایشان رامیتوانم یکی ازافرادی معرفی کنم که ارتباط تنگاتگی میتواندباسفارت هاداشته باشد.سره نویسی فارسی ایشان که قبلن نیزپیشنهادکاردرسفارت راباوداده بودم .یک شوخی ایمایی بود.
اکثرسفارت هاازافرادی مثل ایشان استفاده میکنند.
اگرراست میگوید،که میتواندبااطمینان خاطرمیگویم ،نمی دانم چرا ازشجره نامه حدادعادل هاکه میتواندباانگلیس پیوندی همچون اردشیررپورتر.سعیدنفیسی.محمودافشار.محمدعلی فروغی وو.داشته باشد،ازاین سندهای وابستگی ارائه نمیدهد؟
آیاایشان میدانسته که این افراددرفکرفراکسیون

مناطق تورک هستند؟
چه کسی یاجایی این اطلاعات رادراختیارآقای تبریزی جعلی گذاشته است؟
این رابایدبگویم که حرکت ملی آزربایجان ونیروهای طرفدارآن آنچنان امیدی به این فراکسیون نداشته ولی حرکت این نمایندگان را
دراثبات حق تورکان دراین صدسال ستایش کرده وبه این جهت ازحرکت آنهاحمایت میکنند.
اگراین حرکت توسط کمونیست هاویاجبهه ملی ومجاهدین خلق هم بود،مابدان بعنوان یک قدم مثبت نگاه میکردیم.
فقط سوزش تعدادی که ادعای عدالت ومساوات کومونیستی وشعارهای دهن پرکن می دهند،برای ماجای سئوال دارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب علی:
بهتر هست به عقاید دیگران احترام گذاشت . من بارها گفته ام که احترام داشتنی است نه گذاشتنی کسی که به عقاید دیگران توهین میکند نباید انتظار ذره ای احترام داشته باشد

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام-یاشاسون منیم ائلیمین بویوک اوغول لاری که یکی هم ازبزرگان آن استادلوایی است.
جناب لوایی شماهاوقتی ازوطن وازتبریزوازآزربایجان میگویی ویادش میکنی باورکن .من دراینجاوقتی درخیابان وکوه وجاده هستم
یادشماوبرای شماآن هارانگاه وبرایتان همچون دسته گلی بسته بندی وحواله میکنم.
شماهاراماهمچون بئبئک چشمانمان دوست داشته وازخداوندآرزوی سلامتی میکنیم.
ازداخل اصلن نگران نباشید،مبارزات ماچندبدی وچندوجهی است .مادیگرساده وبچه نیستیم که راه رفتن رابلدنباشیم.
ازقشروتفکری بخواهی اقیانوسی درست کرده وبرای خواسته های شماها وخودمان وبرای رهایی ملتمان چالیشیروق.
ازدورشمارابوسیده وآرزوی سلامتی برایتان داریم.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-جناب پیروز،ازاینکه یادم بودی ودرجایی هم دلیل غیبتم راپرسیده بوده ممنونم.
درمرحله دوم من هم بانظرشماکه درنوشته آخرآمده میشود،گفت نوددرصدموافقم.
کشورهای استعماری دنبال منافع خوددست بهرکاری می زنند.حتی گروه های چپ خلق میکنند.به درون تشکیلات هانفوذمیکنند.
ایجادموج کرده تابتوانند،حرف خودراداخل آن موج کنند.
بهارعربی راصددرصدبخاطردموکراسی خواهی وترس ازروشنگری وافشاشدن عوامل وراه های تاراج .مردم مظلوم عرب دردرجه اول ودردرجه دوم بخاطررشداقتصادی تورکیه وهمبستگی ودوستی ملت های عرب باتورکیه وترس ازدست دادن بازار
خود،کشوهای شرقی وغربی وباهمکاری عمال خوددرمنطقه نگذاشتند،پیروزشود.
من هم بخاطراینکه ازدست جاعل کامنت گذارراحت شوم .تنهااکتفابه خواندن مقالات وکامنت هامیکردم وهنوزهم کمترازاین سایت استفاده کرده خودرادرتلگرام بادوستان هم گروه مشغول میکنم. ازخداوندبرای همه دراین سایت سلامتی آرزودارم

نوشته شده توسط: Anonymous

کریسمس را به همه تبریک میگویم، در ترکیه و آزربایجان، کریسمس حال و هوای پاریس و نیو یورک را دارد، اگر فرصتی شد تصاویری از شادی مردم را در ایام کریسمس در باکو و استانبول در اینجا به شراکت خواهم گذاشت، فعلا به این مقاله بسانده می‌کنم.
LETTER FROM ISTANBUL: A Post-Modern Christmas
https://lostcoastoutpost.com/2016/dec/11/letter-istanbul-post-modern-ch…

نوشته شده توسط: Anonymous

یک پیشنهاد به اقای لوائی . اقای لوائی در کنار این مطالب مختلف که مینویسی برای ماندن د رتاریخ دوربینی ویا ضبط صوتی ویا قلم و کاغذی تهیه کن و با مردم گریخته از جهنم اخوندی با اعضا فراری از سازمان مجاهدین و یا با نادمان توده ای با دزدانی که ثروت ملی را به غرب بردند ووو مصاحبه ای انجام بده و سرگذشت انها را بنویس . برای نمونه من بانوئی را میشناسم که که همسر و دو فرزند و تمام ثروت خود را برای سازمان رجوی به وضع وحشتناکی از دست داده اند و روزگاری بسیار سیاه و یک دنیا حرف برای زدن دارد . از این نمونه ها بسیار است . مصاحبه با همین اقای تر ک اغلو باید بسیار عبرت امیز باشد چرا که او باور های کهن و مسخ الوده را کنار نهاده است . جمع اوری این خاطرات قدمی مهم برای اینده مردمان این سرزمین است . شاید جالب باشد که


نخستین گفتگو را با خودت ویا با همین اقای جداری ادیب و فعال سیاسی اذری انجام دهی . تنها فقط در گفت شنود است که ادمی بیشتر درک میکند .
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به "حسن":
بدان که رژیم های شاه و شیخ جنایتکار و خیانتکار بودند و نه جنبش پرافتخار چپ ایران.
فردی به نام حسن؛ کینه و ضدیت عجیبی با جنبش چپ ایران و سازمانهای پرافتخار چریکهای فدائی خلق و مجاهدین خلق ایران دارد. این فرد از یک سو ادعای سلطنت طلبی می کند اما از سویی دیگر خوانندگان را به سایت وزارت اطلاعات بدنام آخوندی به نام "iran interlink " ارجاع می دهد! و از این سایت وزارت اطلاعات تعریف می کند!!!
پرخاش وبرخورد هیستریکِ ساواکی ها ی فراری و سلطنت طلب ها و پادشاهی خواهان پهلوی چی با جنبش چپ ایران کاملاً طبیعی است ، این مرتجعین نسبت به جنبش پرافتخار چپ ایران کینۀ تاریخی دارند. حمله به نیروهای کمونیست و مجاهدین چیز تازه ای نیست به ویژه از طرف عوامل وزارت اطلاعات و سلطنت طلبهای پهلوی چی.پس از تلاش نا کام برای کم رنگ کردن نقش مقاومت امروز ما شاهد هم صدایی رژیم، هواداران سلطنت(بویژه ساواکی ها) -

عناصر منفعل و وازده هستیم که تلاش دارند بر طبل بیهوده بودن مبارزه بکوبند و پاسیویسم را تئوریزه کرده و به خورد مردم ایران بویژه نسل جوان بدهند. از این رو است که امروز تمام عناصر داخل و بیرون حاکمیت بر طبل یاس و نا امیدی می کوبند و ترجیح می دهند در خلا وجود یک اپوزیسیون منسجم، رادیکال و انقلابی به تبلیغ بی تاثیر بودن مبارزه به پردازند ازاین رو جهت پیشبرد این امر عناصر رنگارنگ خود را به صحنه آورده اند. از سلطنت طلبان و ساواکی ها و نیروهای بی خاصیت(خنثی) گرفته تا شکنجه گران و زندانبان های دیروز و امروز( گنجی و نبوی و سایر شرکا، رضا پهلوی و اطرافیانش، نگهدارو دارو دسته اش و…. در خارج از ایران و در داخل، آیت الله ها و غیر آیت الله های رنگارنگ مثل رفسنجانی، هادی غفاری، کروبی و موسوی و…..تا نوری زاد و خزعلی و….) همگی هم صدا بر این پای می فشارند که مبارزه بی حاصل است وهیچ بدی نرفته است که بدتر جایگزین آن نگردد.
نوشته شده توسط: Anonymous

مرتضی ها و عباس لسانی ها سعید متین پورها وطن خود را ترک نکردند، آنها در کنار ملت خود ماندند، و با متانت و درایت مشکلات جانفرسا را بجان خریدند، آنها هر گز نخواستند فرار را بر قرار ترجیح دهند، آنها خوشبختی را در آمریکا و اروپا جستجو نکردند، برای آنها ظاهر شدن در تلوزیون پشیزی ارزش ندارد، آنها آنقدر قوی و منسجم هستند که نیازی به شنیدن «گور پدر» عافیت اندیشان ندارند،

نوشته شده توسط: Anonymous

قابل توجه دوستان آزربایجانیم که در خدمت به وطن خود هیچ گونه شک و تردیدی ندارم . خدمت و یاری شما ،فقط و فقط ساپورت فعالین داخل میباشد . از امر و نهی و امثالهم حدال امکان خوداری شود.فعالین داخل مبارزه شان به مثال روی ثیغه شمشیر راه رفتن است . آنها بمراتب بیشتر ار خارج نشینان به شرایط و وطرز فکر افراد آشنایی دارند. نوشته ها و کامنت ها ووو همه و همه در خدمت فعالین داخل باشد . عباس لسانی بعداز آزادی از زندان درجواب پرسش خبرنگار که پرسیده بود : نظرتان درباره سفر تبعید گونه برخی فعالین به خارج از کشور چیست ؟ گفت : معمولا یکی از جبهه های که آزربایجان بیشترین ضربه را از خورده است این گونه سفرها می باشد .، شنیدن سفر یکی از نزدیگترین دوستانم خیلی مرا ناراحت کرد و واقعا تاسف خوردم که چرا باید میدان راخالی کنیم .

واقعیت قضیه این است که برای بنده هم خیلی دعوت نامه فرستادندو خیلی ها پیغام دادند که به یکی از کشورهای خارجی سفر کنم .ولی با صدای رسا اعلام کردم و الان هم تکرار می کنم مردن زیر پای ملت آزربایجان هزاران مرتبه بهتر از زندگی درخارج ازکشور و به دور از دردهای این ملت است .
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

(ادامۀ نظر)
اعدام های انقلابی دهۀ 1350 با تحلیل مشخص از شرایط مشخص ، هر یک در خدمت به تبلیغ چگونگی و نوع مبارزه - مبارزه قهر آمیز و مسلحانه هم در تاکتیک و کوتاه مدت و هم در استراتژی و دراز مدت بودند که انتخاب و اجرا میشدند.در آن دوران ، اگر مجسمه های شاه در میدان های شهر های مختلف شبانه منفجر میشدند آن انفجارات سمبولیک بودند و کاملاً بار سیاسی داشتند. در آن گونه عملیات ، انقلابیون مطمئن می شدند که جان هیچ فرد بیگناهی به خطر نیفتد تا رژیم نتواند از پیام سیاسی آن عملیات بکاهد و از آن به نفع خود استفاده کند. آن گونه مبارزات انقلابی و قهر آمیز اساساً با
ترور کوری که بنیادگران اسلامی این روزها مسببین آن هستند از زمین تا آسمان فرق دارند(وحوش داعش و القاعده و حزب الله لبنان و شبه نظامیان فرقه گرای شیعه وابسته به رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی)

این شیوه ها همچون بمب گذاری در قطار های مسافر بری و زیر گرفتن مردم با کامیون در بازار کریسمس و سربریدن مردم بی گناه ، شیوه های بنیاد گران اسلامی(چه سنی و چه شیعه) است که با کشتن مردم عادی و بیگناه ، به جای "بیانیه سیاسی" بودن ، به "انتقامجوئی" و "انتقام شخصی" تبدیل میشوند. این نوع بمب گذاری ها و عملیاتها و اقدامات اصولاً محکوم هستند و عاملین آن جایگاهی در میان توده های مردم جهان ندارند. پس اعدام انقلابی مزدوران رژیم که توسط انقلابیون صورت میگیرد و برای در هم شکستن جو سکوت و خفقان و ایجاد شور و تحرک در جامعه و نشان دادن شیوه قهر انقلابی است ، اساساً با اعدام انقلابیون که توسط رژیم های ددمنش پهلوی و جمهوری اسلامی جهت سرکوب جنبش انجام گرفته و میگیرد در ماهیت با یکدیگر فرق دارند ، اگر چه هر دو از لحاظ لغوی "اعدام" نام دارند.فرض کنید یک گروه چریکی که در کوهستان های کردستان زندگی و مبارزه میکنند در حین عملیاتی به دو نفر از پاسداران رژیم برخورد بکنند. فکر میکنید بعد از خلع سلاح کردن آن ها ، آیا میشود که از آن ها قول گرفت که بعد از بازگشت به شهر سکوت کرده و بر سر زندگی و به خانواده خود باز گردند؟ آیا چریک ها میتوانند پاسداری و مزدوری آن ها را با "محبت" جواب دهند و اجازه دهند که زنده بمانند به این امید که آن ها هم با "محبت" جواب چریک ها را بدهند؟ یا آن که با اعدام آن دو مزدور دشمن و از سر راه برداشتن آن ها به مبارزه خود ادامه دهند؟ البته و صد البته چنین اعدامی توسط انقلابیون با اعدام دو نفر جوان بجرم پخش "شبنامه" که توسط رژیم سفاک جمهوری اسلامی صورت می گیرد در ماهیت اساسا با یکدیگر فرق دارند ، اگر چه هر دو هم از لحاظ لغوی "اعدام" نام دارند.در مورد ددمنشی و سفاکی رژیم جمهوری اسلامی ، بر خلاف بحث نادرست عده معدودی که میگویند اگر چپ در دوران قیام به اعدام "هویدا" ها اعتراض میکرد ، اعدام ها و کشتار دهه 60 برای خودش پیش نمیامد ، آن ها سبعیت و جنایات جمهوری اسلامی را عکس العمل و یا خواست این یا آن گروه از مزدوران حکومت دانسته و نه در ماهیت ضد خلقی چنین رژیمی میبینند! رژیمی مثل جمهوری اسلامی ، اصولا نمیتواند جز با ایجاد ترس و رعب ، بدون سانسور ، بدون حبس و شکنجه و اعدام حتی یک روز هم بر سر قدرت باقی بماند.
در این راستا ، بعد از سرنگونی رژیم، مجازات جنایتکاران و چپاولگرانِ رژیم ضد ملی و ضدبشری جمهوری اسلامی را نمیتوان به آن دنیا و به "عذاب در جهنم!" موکول کرد. اعدام و مجازات جنایتکاران و چپاولگرانِ رژیم جمهوری اسلامی ، همه و همه مقوله هائی هستند که در همین دنیا و در همین کره خاکی اتفاق میفتند و بس!
به امید سرنگونی هرچه سریعتر رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی بدست خلق قهرمان ایران و برپایی یک جمهوری بر اساس اصول حقۀ سوسیالیسم و لائیسیته و دمکراسی.
تنها راه نجات خلق ایران از جهنم آخوندی ، شروع مبارزات مسلحانه ی توده ای و انقلاب قهر آمیز می باشد و لاغیر.




نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

فقط در رژیم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است که جوانی 28 ساله ( آنهم فردی لمپن و جاهل) سرتیپ و تیمسار می شود! درهیچ کجای جهان تا به حال این اتفاق محیرالعقول! نیفتاده است که جوانی لمپن و چاقوکش ژنرال شود! رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی بنا به ماهیت بناپارتیستیِ خود از همان روز اول روی کارآمدنش تا به امروز اکثر کادر امنیتی و اطلاعاتی خود را از افراد لمپن جامعه انتخاب کرده و می کند و حتی آنها را برای بدست گرفتن پست های کلیدی و حساس امنیتی و غیر امنیتی تربیت می کند!!!! محمدعلی نصرتی ها و احمد علیرضا بیگی ها نمونۀ بارز این سیاست ضدخلقی رژیم جمهوری اسلامی هستند.
وظیفۀ جوانان غیور و آگاه آذربایجانی و تُرک ما این است که جانوران کثیف و خونخواری مثل احمد علیرضا بیگی ها و محمدعلی نصرتی ها و سلمان خدادادی ها را مجازات کنند و به کیفر انقلابی برسانند.

به طور قطع بعد از سرنگونی رژیم خونخوار و ضدبشری و ضدملی جمهوری اسلامی؛ تمامی سران و کارگزاران و مزدوران ریز ودرشت رژیم در دادگاههای خلقی به اشدت مجازات محکوم خواهند شد و به کیفر جنایتها و دزدیهای خود خواهند رسید. ما ایرانیان جنایتها و دزدیهای رژیم ضدبشری و ضدملی جمهوری اسلامی را نه می بخشیم و نه فراموش خواهیم کرد. به راستی با جنایتکاران و چپاولگرانِ رژیم ضدبشری و ضدایرانی جمهوری اسلامی چه باید کرد؟بعضی به غلط و اشتباه صحبت از بخشش جنایتکاران رژیم جمهوری اسلامی تحت شعار هائی مانند "خشونت ، خشونت ببار میاورد" و یا "می بخشیم ، ولی فراموش نمی کنیم" و یا چیزهائی از این قبیل از حالا برای فردای انقلاب تعیین تکلیف میکنند. به بعضی ها هم که علیرغم این که خود یا در دوره رژیم کثیف پهلوی و یا در دوره همین رژیم جنایتکار و ضدایرانی جمهوری اسلامی شکنجه دیده و زندانی شده اند و مخالف هرگونه "اعدامی" هستند ، باید گفت که اصطلاح "خشونت ، خشونت ببار میاورد" به عنوان یک اصل درست است ، اگر چه میتوان گفت که بر عکس آن به عنوان یک اصل درست نیست ، یعنی با محبت هم نمیشود خشونت را به محبت تبدیل کرد ، یا "محبت ، لزوما محبت ببار نمیاورد". این است که باید دید ما در کجا ایستاده ایم و در چه مرحله ای از جامعه هستیم و چرا "اعدام" ؟ در ایران ، وقوع کودتای ننگین 28 مرداد و بعد از شکست حزب توده و جبهۀ ملی باعث شروع سال ها یاس و ناامیدی شد. زمستان سرد سیاسی ای که آن سال ها کشورمان را فرا گرفت منجر به "سر ها در گریبان فرو رفتن" ها گردید. تا اینکه حماسه سیاهکل توسط سازمان پرافتخار چریکهای فدائی خلق ایران در نوزدهم بهمن 1349 اتفاق افتاد و پیشتازان طبقه کارگر و دیگر اقشار زحمتکش ، با عملیات مسلحانه ، از یک طرف خدشه پذیری سلطه دشمن و از طرف دیگر نوع مبارزه برای سرنگونیش توسط توده های مردم را به آن ها نشان دادند. اعدام های انقلابی که هر یک طبقه و قشر خاصی را مورد خطاب قرار میداد ، همگی به نفی ادعای "جزیره ثبات و آرامش" رژیم شاه و شکستن جو خفقان و هرچه سیاسی شدن جامعه منجر شد. اعدام انقلابی تیمسار "ضیا فرسیو" رئیس اداره دادرسی ارتش ، در دل های سرد روشنفکران جرقه امید زد. اعدام انقلابی سروان "نیک طبع" بازجو و شکنجه گر معروف ساواک ، روحیه و مقاومت زندانیان سیاسی را بالا برد. اعدام انقلابی سروان "نوروزی" افسر گارد دانشگاه که در اذیت و آزار دانشجویان دست داشت ، دانشجویان را به مبارزه بیشتری دعوت کرد. اعدام انقلابی "عباس شهریاری - اسلامی" ساواکی کادر رهبری حزب خائن توده که به مرد "هزار چهره" مشهور شده و در لو دادن و دستگیری و شکنجه و اعدام مبارزان بسیاری شرکت کرده بود ، افراد سیاسی بسیاری را به ادامه مبارزه امیدوار کرد. اعدام انقلابی سرمایه دار معروف "محمد صادق فاتح یزدی" صاحب کارخانجات "جهان" که از ثمره کار طولانی و طاقت فرسای کارگران و کودکان در مدت بسیار کوتاهی میلیونر شده بود و به درخواست او ارتش شاه به کارگران کارخانه "جهان چیت" که برای شکایت از ناچیزی دست مزدشان و شرایط نامساعد کار از کرج به تهران راهپیمائی میکردند ، حمله کرده و با بستن کارگران بیگناه به مسلسل ، بیشتر از بیست تن از آنان را با گلوله از پای در آورد ، نشان داد که سازمانی مخفی و انقلابی در جامعه وجود دارد که حامی کارگران ، دانشجویان و روشنفکران است و از مبارزات به حق آن ها پشتببانی و دفاع میکند. البته در کنار سازمان چریکهای فدائی خلق ایران ، سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران هم با اعدام انقلابی سرتیپ "زندی پور" – رئیس کمیته مشترک ساواک و شهربانی و همچنین اعدام های انقلابی شش مستشار آمریکائی ، رابطه تنگاتنگ ارباب و نوکری امپریالیسم آمریکا و شاه را بر همگان آشکار کرد. (ادامه نظر در کامنت بعد)


نوشته شده توسط: تبریزی

(ملت) واژه ای عربی است، برابر واژه (ملت) در زبان فارسی (مردم) است، در زبان عربی به جز (ملت) به (مردم) فارسی (ناس) نیز گفته می شود، واژه (ملت) ده بار در قرآن آمده است و چم واژه (ملت) در قرآن برابر با مردم، جمعیت، همگان، نفوس و انبوه مردم است، هرگاه هم که واژه (ملت) با پسوند و پیشوند در قرآن به کار برده شده است مانند: (ملتکم - ملتنا - ملتهم و .....) باز هم واژه (ملت) برابر با واژه های مردم، همگان، جمعیت، نفوس و انبوه مردم به کار برده شده است. ***** (شعب) و (قوم) هر دو واژگانی عربی هستند و هر دو نیز یک چم دارند، برابر واژگان (شعب) و (قوم) در زبان عربی واژه (بوم) در زبان فارسی و واژه (nation) در زبان انگلیسی است. ***** گرفتاری از کجا آغاز می شود؟ گرفتاری از آنجا آغاز می شود که در نوشته های فارسی که هیچ ویرایشی را ندارند و با روش فارسی سره نوشته نشده اند واژه (ملت) عربی برابر با .....

..... واژه (شعب) و یا (قوم) عربی و (بوم) فارسی و (nation) انگلیسی یکی پنداشته می شوند و کار به دردسر و بدفهمی می کشد! نمونه: به جای واژه های (کثیرالشعب) و (کثیرالقوم) عربی و (چندبومی) فارسی و (multination) انگلیسی واژه های صد در صد نادرست (کثیرالمله) و (چندملیتی) به کار برده می شود! درباره به کارگیری نابجای واژه (ملت) نگاه کردن به نوشتاری در لینک زیر سودمند است

http://iranglobal.info/node/17981

پس از این پیشگفتار، بپردازیم به آن که آیا ایران کشوری کثیرالشعب یا کثیرالقوم، یا چندبومی یا multination یا آن چنان که به نادرست گفته می شود (کثیرالمله) یا (چندملیتی) هست یا نیست؟ پاسخ این است که ایران کشوری چندبومی یا کثیرالشعب و کثیرالقوم و کثیرالمله و چندملیتی و multination است و در ایران چند بوم زندگی می کنند مانند ترک و فارس و کرد و عرب و ..... و در ارزیابی فراگیر در جهان کنونی به دشواری می توان کشوری را یافت که مردم آن تک بومی باشند و در بیشتر کشورهای جهان وابستگان به نژادهای گوناگون و یا گویشوران به زبان های گوناگون زندگی می کنند و آمریکا، چین، روسستان، کانادا، استرالیا نمونه هائی از کشورهائی هستند که در آنها وابستگان به نژادهای گوناگون و یا گویشوران به زبان های گوناگون زندگی می کنند! ***** ناسیونالیست ها درباره کشورهای چندبومی چه می گویند؟ سخن ناسیونالیست ها این است که باید میان بوم های گوناگون در یک سرزمین دیوارکشی شود و این دیوارکشی ها نیز باید بر پایه نژاد و تبار و زبان و رنگ پوست و نیاکان و زادگاه باشد و فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت نیز باید دستاویزی برای این دیوارکشی ها باشند! ***** اینترناسیونالیست ها درباره کشورهای چندبومی چه می گویند؟ سخن اینترناسیونالیست ها این است که در یک کشور چندبومی همگان باید دارای حقوق برابر باشند و نژاد و تبار و زبان و رنگ پوست و نیاکان و زادگاه نشانه برتری هیچکس بر دیگری نیست و فدرالیسم نیز باید ابزاری در خدمت مردم سالاری باشد نه بهانه ای برای دیوارکشی میان مردم یک کشور و حق تعیین سرنوشت نیز ارجمند دانستن خواست مردم یک سرزمین در مرزبندی سرزمینی است که در آن زندگی می کنند نه دستاویزی برای دیوارکشی های ناسیونالیستی میان مردم جهان بر پایه نژاد و تبار و زبان و رنگ پوست و نیاکان و زادگاه (به این لینک نگاه کنید)

http://iranglobal.info/node/37218

بپردازیم به این که آیا ایرانیان دچار ستم ملی هستند یا نه؟ اگر ما واژه (ملی) را آن چنان که نادرست به کار برده می شود برابر با واژه (ناسیونالیستی) بدانیم سخن گفتن از ستم ملی یا ستم ناسیونالیستی در ایران برابر است با کشک! چرا؟ چون باید رژیمی ناسیونالیستی مانند رژیم پیشین آفریقای جنوبی یا رژیم پیشین رودزیا در ایران بر سر کار باشد تا بتوان سخن از ستم ناسیونالیستی و نژادپرستانه به میان آورد و آن چه که ایرانیانی مانند ترکمن ها و سیستانی ها و کردها گرفتار آن هستند نابرابری دینی است نه ستم و نابرابری ناسیونالیستی! (به این لینک نگاه کنید)

http://iranglobal.info/node/27735

البته نباید از یاد برد که پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی پیاپی سخن از ستم ملی یا ستم ناسیونالیستی بر زبان می رانند! آن هم با دروغ بافی ها و داستان پردازی ها و بهانه تراشی ها و تبعیض تراشی ها و نابرابری های من درآوردی! (در این باره نیز به این لینک نگاه کنید)

http://iranglobal.info/node/57922
نوشته شده توسط: Anonymous

فارسها یک ضرب المثلی دارند که میگوید-
تعریف کردن از خود ،....
یکی از دلایل عقب افتادگی فکری ترک، زبان چاپلوسی و هندوانهزیر بغل هم گذاشته، نان قرض دادن به هم ، احسنت احسنت گفتن های شاهنشاهی، نبود سلاح نقد و انتقاد ، میان این قشر . گروه است . اینگونه فرهنگ ارتجاعی مبتذل از باقیمانده های فرهنگ فئودالی گله داری سلطنتی مذهبی طبقاتی گذشته است که هنوز به قرن حاضر وارد نشده اند .

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی همیشه این سایت را مرجعی برای آگاهی ازناگفته هاواسراروافکارمگوتلقی کرده وبه آن مراجعه میکردم ولی این طور که شما نوشته اید هرکسی را به هرجنایتی میتوان متهم کرد.من هیچ اشنائی ولو بسیار دورادور نه باایشان ونه باسایر معرفی شدگان به عنوان جلادوشکنجه گر ندارم.دردومورد هم قبلا اظارنظر کرده بودم اول وقتی که معرفی شدگان رابه عنوان مشت نمونه خروارازقساوتهاومزدوری تورکها به شما یادآورشدندومن درمقام دفاع ازشماوملتم اظهارکردم که تمام مملکت دست سپاه ونیز جانیانی غیرازسپاه است وچه بهترکه هرکسی هرچه مستندوبایقین کافی ازمنطقه وحول وحوش خودمیداندبگوید که سنمگران حداقل احساس آرامش وامنیت ذهنی وشایدهم امنیت فردارانداشته باشند.بادیدن کمنت دیگری ازیک شخصیت محترم ودرتائید نظرایشان بلافاصله درکمنت دیگری نسبت به بازی با حرمت وآبروی

مردم هشداردادم که نسبت به نوشته هایمان حساس باشیم.ولی مستندات این مقاله شمابه هرشخص ومقام دولتی قابل تعمیم است.این شخص دبیرستانی بسیاربیشترازبقیه معتقد بهانقلاب میشوددرسومدرسه رارهاکرده واسلحه به دست میگیرد زندگی بسیارپرماجرائی گذرانده ودرمسیری میافتد که اگربه مرگ ومعلولیت نمی انجامید عاقبتش مقام ومنصب میبایست باشدوالبته موجه ترازآنهائی است که دودباروت هم به دماغشان نخورده است.مطمئتا سینه اش پراز اسراروسابقه اش مملوازنگفتنی هاست.چه حق هاکه ناحق نکرده وچه نامردمی هاکه نکرده یادیده ودم نزده است.همه ماهمه این هارامیدانیم غریبه نیستیم .ولی برادرمنصف باشیدوبپذیریدکه این مقاله اگر هدفش کینه ورزی شخصی نباشد فحشنامه ای افراطی وباتمام تلاش برای اثبات چیزی استکه هیچ مدرک قابل اشاره ای بجزهیچ ندارید.اگر افشاگری هاازاین نوع بوده مدعی وقاضی هم خودمان وبدون هیچ مسئولیتی باشیم من یکی ازهمین الان خواستارقطع آن هاهستم.فردی ناشناخته کمین کرده درگوشه امن تاریکی هرجه که خواست میگوید.وباعکس تفصیلات هم پخش میکند.این است ان چه که ازجامعه دموکرات ومتمدمان انتظارداریم ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

من یک کامنت در زیر مقاله آقای فتاحی نوشتم نمیدانم ارسال نشده یا سانسور شده،از مسئول محترم کامنت ها ممنونم اگر توضیح دهند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای باصطلاح تبریزی! چند نمونه هم از سرکوبگران قوم فارس معرفی کن! دیکتاتور هائی که نزدیک 40 سال است نفس ملل جغرافیای موسوم به ایران را گرفته، زندگی را بر آنان جهنم کرده اند، تا مردم با مهره های سرکوبگر رژیم پانفارس، بیشتر آشنا شوند! ممنون!

نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه گاتا ها مروط به زرتشت است, کاملا فرضیه است. کی زرتشت بوده , بین 1400 و 14000 سال تخمین زده میشود. خنده دار نیست؟ یک فرانسوی یک فرضیه را بزبان ها انداخته که گاتا از زرتشت بوده بدون سند تاریخی و بدون هیچ چیز.فرضیه ها یقینات ساختند.

نوشته شده توسط: Anonymous

دیدبان حقوق بشر: پ ک ک به عضوگیری از میان کودکان پایان دهید
Thursday, December 22, 2016


NNSROJ: سازمان دیدبان حقوق بشر با انتشار گزارشی انتقادی ضمن متهم کردن نیروهای مقاومت شنگال به عضوگیری از میان کودکان ایزدی از این گروه خواسته تا به این رویه پایان دهد.

دیدبان حقوق بشر در گزارش خود که امروز ۲۲ دسامبر، منتشر شده است یگان های مدافع شنگال یکی از گروه های ایزدی وابسته به حزب کارگران کُردستان معرفی شده و از این حزب خواسته تا هرچه سریعتر به عضوگیری از میان کودکان پایان داده و با تحقیق در این خصوص مسببان عضوگیری کودکان در این گروه را شناسایی و مجازات کنند.

شماری از خانواده های ساکن در کمپ های آواره های ایزدی در استان دهوک در گفتگو با این سازمان مدافع حقوق بشر تایید کرده اند که فرزندانشان پس از حمله داعش به شنگال در سال ۲۰۱۴ کمپ ها را ترک گفته و به صفوف یگان های مدافع شنگال و نیروهای مدافع خلق شاخه نظامی حزب کارگران کُردستان پیوسته اند.

فرماندهان حزب کارگران کُردستان در گفتگو با دیدبان حقوق بشر با اشاره به امضای سندی در خصوص پایبندی به عدم عضوگیری کودکان و پایبندی به قوانین جنگی تاکید کرده اند که تمام تلاش خود را بکار گرفته و می گیرند تا کودکان 16 تا 18 سال را از دیگر اعضا جدا کرده و دور از مناطق جنگی نگه دارند.

روز چهارم آگوست ۲۰۱۴ و تنها یک روز پس از حمله داعش به شنگال شماری از شهروندان ایزدی شنگال توسط گریلاهای پ.ک.ک و یگان های مدافع خلق در کانتون جزیره تسلیح و آموزش دیده و تحت نام یگان های مقاومت شنگال "ی.ب.ش" سازمان داده شده و به کوهستان شنگال بازگشتند.

همزمان زنان ایزدی عضو یگان های مدافع شنگال نیز تحت نام یگان های مدافع زنان سازمان یافته اند و در بسیاری از عملیات ها علی گروه داعش شرکت کرده اند.

تا کنون یگان های مدافع شنگال شمار اعضای خود را منتشر نکرده است، اما تخمین زده می شود که این نیروی نظامی ۲۵۰۰ تا سه هزار عضو مسلح داشته باشد.

زما کورنسیف مدیر گروه حقوق کودکان دیدبان حقوق بشر تسلیح کردن کودکان را "جنایت جنگی" خوانده و از حزب کارگران کُردستان خواسته تا "بدون هیچ قید و شرطی و با قاطعیت هرچه تمامتر" بکارگیری کودکان در گروه های نظامی را محکوم کند.

دیدبان حقوق بشر از یگان های مقاومت شنگال خواسته به هیچ عنوان کودکان کمتر از ۱۸ سال را تسلیح نکند، چراکه چنین اقدامی جنایت جنگی است.

در جریان تصرف شهر شنگال و روستاهای اطراف آن توسط داعش، صدها هزار شهروند ایزدی مجبور به فرار به کوهستان شنگال شدند و بیش از ۵ هزار نفر نیز توسط اعضای داعش قتل عام شدند.

همچنین تخمین زده می شود که در جریان سقوط شهر شنگال و روستاهای آن بیش از ۵ هزار زن و دختر ایزدی به اسارت گروه داعش در آمده باشند. داعش این شهروندان را همچون برده جنسی در شهرهای تحت کنترلش در عراق و سوریه به فروش می رساند.

در طی ماه های گذشته و پس از آزادی شنگال، بیش از ۲۰ گور دسته جمعی توسط نیروهای کُرد در اطراف این شهر یافت شده که جنازه صدها تن از شهروندان ایزدی را در خود جای داده است.

اوایل ماه فوریه پارلمان اروپا با صدور قطعنامه ای کشتار ایزدی ها و مسیحی ها توسط گروه دولت اسلامی در عراق و سوریه را نسل کشی اعلام کرد.

پیشتر رهبر مذهبی ایزدی ها در گفتگو با بخش فارسی BBC با اشاره به حمله داعش به شنگال و عدم مقاومت نیروهای پیشمرگه و بی اعتمادی ایزدی ها به نیروهای نظامی عراق و پیشمرگه خواهان اعزام نیروهای سازمان ملل به شنگال شده بود.
منبع:http://www.nnsroj.com/fa/detiles.aspx?id=100989
نوشته شده توسط: Anonymous

استاد محترم آقای لوایی
اطمینان داشته باشید که راه شما و حرکت شما ادامه خواهد داشت.
شما به نوشتن و تحلیل ادامه دهید و دلسرد نشوید.
حرک ملی به قلم شما احتیاج دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

این یک مقالۀ متفاوت از آقای طه است که بنده قبلا نظیر آن را ندیده بودم -هرچند تفاوت اساسی با دیدگاه های قبلی او مشاهده نمی شود- امیدوارم این روند در اندیشۀ ایشان ادامه یابد و به یک مقالۀ کوتاه بسنده نکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای جداری امید وارم که صد سال زنده باشی . اما در درون ادمها احساسی وجود دارد که که در اخرین لحظات زندگی خود حقیقت را میگویند .اعتراف میکنند که خطا کردند ویا به کسی ظلم کردند . اعتراف اقا ی ترک اغلو از این نوع اعترافات است که نوشته است (اگرانتقادنباشد،میشودحزب کمونیست شوروی وسوسیالیسم دوران حاکمیت سوسیالیستی.
این حرف رااین حقیرازروی معده نمی گویم،باورکنید،من خودم یکی ازافرادی بودم که بخاطرفروپاشی شوروی خون گریه میکردم.ولی وقتی به کشورهای جداشده رفتم خودفجایع کمونیست هاراباچشم خوددیده وازدهها نفرباگوش های خودشنیدم.
این هاهمگی نتیجه نبودانتقادپذیری درمسئولان وسران حزب بود.)
واقعیت این است که جریان چپ تحت هر نامی در ایران به مردم ایران خیانت کرد . اعتراف اقای ترک اغلو یک سند تاریخی در محکومیت جنایت کاران فدائی و توده ای است. این اعتراف صادقانه

نه با شگنجه ونه ارعاب و نه شلاق بوجود امده است . اقای ترک اغلو بهشت دروغین را با دو چشم خود د ر مسکو باکو دیده است . اقای ترک اغلو میخواهد بگوید حزب بازی و فرقه بازی همه و همه برای فریب من بود .
از اقای ترک اغلو باید تشکر کرد که با جشمانی باز فریب شیادانی مانند لنین و مکتب ترور و پیروان او را باز شناخت.شعار ملل تحت ستم و باور به ملت های غیر فارس نیز از همین مقوله دروغ و فریب ونیرنگ است.
نا گفته نماند باور سیاسی شما مانند ایمان یک موحد است و به ساده گی از ذهن پاک نخواهد شد و سعادت مند کسی که در دوران حیات خود به حقیقت دست یابد و خود را از سراب نجات دهد . شاد کام باشی .
نوشته شده توسط: Anonymous

یک سخنی با منتقدین مغرض دارم. کارنامه لوایی مشخص است. اجازه نمی دهیم او را هر کس و ناکس بکوبد. او تنها نیست

نوشته شده توسط: Anonymous

آتاش جان
لوایی نشانداده است که نقدپذیر است. تو به احمد اوبالی بنویس که نقدپذیر باشد. در نظر لوایی سپردن حرکت به دستان دولت اشتباه است. شما می توانی مخالف باشی اما فحاشی نکنی. احمد اوبالی مجری گریش را بکند . به نظر من هرکس کار خود را بکند. لوایی نویسندگیش را بکند. احمد اوبالی مجری گریش را بکن. صالح ایلدیریم تشکیلاتش را اداره کند. چهرگانی همینطور کاریزمای رهبر بودنش را ادامه دهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا منظر جاوید نمی نویسد که این مصاحبه را صادق صبا از بی بی سی انجام داده ؟ !

نوشته شده توسط: Anonymous

بدون تعارف.
دیالکتیک و تقد مادی.
زردشت در چه زمانی میزیسته ؟ منابع غرب و ایرانی تولد او را بین 700 سال پیش از میلاد تا 6 هزار سال پیش از میلاد حدس میزنند . یعنی حتی جوانتر ار دین یهود و یا کهن ترین دین و فلسفه در آسیا.
خویشاوندی دین زردشت با فرهنگ هندی .چه حد از ادیان و فرهنگهای هندی تاثیر گرفته ؟
تعریف شما از هدف زندگی اسلامیست یا اپیکوری و طبق فلسفه قرن 19 امریکا ؟ در اسلام هدف زندگی نزدیکی به خدا و شکر از نعمات اوست.
شما در نوشته و گفته هایتان گاهی یک مسلمان سنتی و گاهی یک سوسیالیست و گاهی زردشتی و گاهی...؟میشوید . اگر این قدر جهانبینی تان انعطاف پذیر و یا متزلزل است ، مطالعه اندیشه غربی ، شما را تهدید نمی کند که اسلام عزیر را از دست بدهید؟
یا اینکه چون یک تشنه که اکنون به چشمه فرهنگ غرب رسیده ، هر بار بعد از نوشیدن جامی، چنان سرمست و شنگول میشود که آموخته های جدیدش را

می خواهد پای کوبان به گوش همه برساند و نمیداند که در راند بعدی ، کشف دیگری نموده ، و میان نماز میت برای همبند پیشین زندان ، و آموزش ماتریالیسم دیالکتیک مارکس، و گاتهای زردشت ، و تفسیر قرآن طالقانی ، مدام در نوسان است. اگر خودت دچار این ناپیداری و تزلزل هستی ، چرا تعجب میکنی که تقی شهرام و بهرام آرام از افکار مجاهدی بسوی کمونیسم میروند؟
شما که در اروپای آزاد و بدون مسئولیت تشکیلاتی و با اراده آزاد شخصی ، این چنین پلورالیستی یا التقاتی ، موضع عوض میکنی، چگونه به انتقاد از دیگران می پردازی و گاهی چنان سحن میگویی که حقیقت کیان خدا و خلق و مارکس و انسان و این دنیا و آن دنیا و شیعه صدر اسلام و زردشت و غیره ، همه را یافته ای!
آیا بهتر نیست قدری محتاط تر، در لب چشمه عقل و خرد 3هزارساله غرب و اشعار خیام و حافظ و مولوی و آیات قرآن و عرفان شیعه، بعد از نوشیدن آب زمرم، قدری تحمل کنی و بعد اعلان کشف حقیقت ، و یافتم یافتم ارشمیدس را فریاد بزنی؟.
نوشته شده توسط: Anonymous

عاقلانه به بعضی از منتقدینی که معلوم است گونازتی وی چی ها هستند سخنانی دارم.
۱- احمد اوبالی دارد لمپن بازی می کند. به جای فحش و دشنام و تهدید در تریبون عمومی به یک نویسنده مطلب او را نقد کند. احمد اوبالی هرکس را مخالف فراکسیون می بیند سفیه انگل و بیمار می داند. همه می دانیم که بخش حساسی از دولت آمریکا حقوق کارمندان گوناز را می پردازد. عنی گوناز مستقل نیست و در وهله اول برای دولت آمریکا کار می کند. یعنی احمد اوبالی و هیچ مجری دیگر گوناز نمی تواند بگوید من همة حرکت ملی هستم. حرکت ملی وابسته به هیچ نهاد خارجی و خصوصی نیست. لوایی می گوید من مخالف فراکسیونی هستم که می خواهد حرکت را منحرف کند. احمد اوبالی می تواند این را نقد کند. درست است که سطح سواد اوبالی به لوایی نمی رسد اما می تواند از فحش بازی و تهدید دست بردارد. احمد اوبالی حق ندارد به هر بهانه فعالان را بکوبد. او باید

منطق را یاد بگیرد و از حسادت و ضربه زدن به حرکت دست بردارد.
نوشته شده توسط: جمال

جناب peerooz در مورد تورک اغلی چنین مینویسد ،،،،،
جناب تورک اوغلی,
چند روز پیش که مدتی از شما کامنتی ندیده بودم نگران شده و جویای سلامتی گردیدم, خدا را شکر که سالم و برقرارید ........... لازم است اینجا بە جناب peerooz و دیگران بگوئیم کە اگر برای مدتی دوستان پان تورک و کامنتهای انها را در این صفحە ندید اصلأ نگران سلامتی انها و غیبت آنها نباشید چون انها با نامهای دیگری حزور دارند و کامنتهای شما را میخوانند و کامنت هم میگذارند برای مثال مجددی هم بارها اینجا تکرار کردە سخصی بە نام A و 50 نام دیگر مپلأ همین شخص چند تا اسم آن از آن 50 نامشان برای من مسجل شدە ، آنیومیس ، زنزولی، A ، یکنفر ،آتاش ،یوسف آذربایجان ،آلتین،ASLAN، ب افشار ،سازاخ ،
علی ساوالان،
Antiracism جناب تورک اوغلی هم در همین کاتگوریها می گنجد نگران غیبت ایشان نباشید چوب حضور دارند فقط نقاب
Elda،

عوض میشود
نوشته شده توسط: lachin

در جواب به آقای لاشین.......کاربر عزیز که حتم دارم اسم مرا (( اشتباهی چاپ )) کردید و این اشتباه تایپی بوده و (( عمدآ )) نبوده است , نوشته بودید که ««این جناب لاشین هم از آن باهوشهاست. چیزهایی را کفش میکند که کسی تا بهحال از آن خبری نداشته »».. اگر شما هم در خانواده ای بدنیا آمده بودید که شما و دوتا از برادرانتان همراه با پدر گرامیتان مجموعآ 53 سال در ارتش بوده و از جان و مال و ناموس این ملت دفاع کرده بودید , شاید شما هم چیزهای (( کفش )) میکردید. ولی انچه در ارتش های جهان و مخصوصآ در ارتش های رژیم های استبدادی اتفاق می افتد محرمانه می ماند . این وظایف ژورنالیست های حقیقت یاب است که به دنبال این حقایق بروند , همانطور که دو ژورنالیست متعهد واشینگتن پست توانستند دولت ریچاد نیکسون را سرنگون بکنند. متاسفانه ما ژورنالیست مدرن در آلمان داریم که میخواهد ایران را به جهنم تبدیل بکند.

نوشته شده توسط: lachin

آقای یونس شاملی......اشخاصی که (( توی سر )) را نادیده گرفته و فقط بر (( روی سر )) متمرکز میشوند , میدانیم که چه افکار ( سطحی ) دارند. خوشبختانه فقط (( کلاه)) شما مورد انتقاد است. آنتقادهای که به آقای لوایی میشود از سر تراشیده ایشان با ماشین نمره یک و چشمهای مغولی, یکی از مهمترین سوژه های روز است. مهم این نیست که در زندان های کهریزکی ضد بشر اسلامی حتی به به مردان و نوجوانان تجاوز جنسی میشود, مهم شکل و استایل کلاه شما و چشم های بادامی آقای لوایی است...چه خوش گفت میرزا علی معجز شبستری...
چــالیندی صـــور اصرافیـــــل اویــــاندی هـــر میلّت...... اویــــانمیـــــر خواب غفــــلتدن هلــــه بـــو بــــی خبـــر میلّت....

نوشته شده توسط: peerooz

جناب تورک اوغلی,
چند روز پیش که مدتی از شما کامنتی ندیده بودم نگران شده و جویای سلامتی گردیدم, خدا را شکر که سالم و برقرارید. عرایض من کلی ست و با دید وسیعتری به دنیا نگاه میکنم و برای توضیح آن مجبورم بر خلاف میل خود, کامنت مقاله مانندی بنویسم که قسمت عمده آن نقل تاریخ است.

تکرار مکررات خواهد بود اگر بگویم که نقشه جغرافیایی دنیا همیشه به این شکل نبوده و همیشه به این شکل نخواهد ماندو در عمر کوتاه صد ساله ما این نقشه چند بار زیر و رو شده است.

درست صد سال پیش امپراتوری عثمانی سقوط کرد و از مستملکات آن در اروپا و شمال آفریقا و آسیا, دولت فخیمه انگلیس و فرانسه چندین کشور " مستقل " به وجود آوردند. در همان حوالی بلشویک ها صاحب مستملکات امپراتوری روسیه در آسیا گردیدند. در جنگ جهانی دوم که جز آمریکا بقیه کشور های دنیا مضمحل گردیده بودند

امریکا رسما ژاپن و آلمان را مستعمره و بقیه اروپای غربی رانیمه مستعمره خود کرد. اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیز صاحب کشورهای اروپای شرقی شد. شورش مجارستان توسط شوروی سرکوب و پس از فروپاشی شوروی بقیه اروپا نیز جزو نیمه مستقلات امریکا گردید و ناتو با بمباران, یوگسلاوی را به چند پایگاه نظامی تبدیل نمود. از فروپاشی شوروی چند کشور به وجود آمد که سران حزب کمونیست آنها یک شبه رییس جمهور این کشور های " دمکرات " و آزاد گردیدند. شورش های خاور میانه و کشور های اطراف ایران و منجمله بهار عربی همگی با سرکوب خونین روبرو شدند من جمله شورش های کرد ها که های از نمد فرو پاشی عثمانی کلاهی نصیبشان نشده بود, تا آنکه آمریکا جهت استفاده از پیاده نظام مفت, به روسای ایل ها موقتا " استقلال عمل " داده است. یعنی در تمام این صد سال در این ناحیه هیچ شورش ملی به نتیجه نرسیده و حد اکثر به خونریزی بی حاصل منجر شده اند. اینها حقایق غیر قابل انکار تاریخی ست. با چنین سابقه و زمینه ای این زد و خورد های اتنیکی در مقاله ها و کامنت ها که مسلما صاحبان منافع تفرقه انداز و حکومت کن در ایجاد و یا تقویت آنها بی نصیب نیستند جز خونریزی احتمالی چه نتیجه ای میتواند داشته باشد جز سوریه و لیبی و عراق دیگری گردیدن|؟ و فراموش نکنیم که هنوز ما در بین دو قطب روس و انگلیس و یا آمریکا قرار داریم.

دو تن از بستگان نزدیک من, دانشجویان با استعدادی که چشم و چراغ خانواده بودند همراه با هزاران جانهای مشتق دیگر را " رهبران " بی خبر در راه آوردن " امام " به کام مرگ انداختند. آنها اقلا میتوانند ادعا کنند که بی خبر بودند. ما که همه اینها را میدانیم با چه وجدانی ملت را دنبال چنین سرابی میفرستیم؟ به قول زنده یاد نادر پور گمان را بر یقین بر تر میشمریم ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خرمدین ازآذربایجان :سرکار خانوم معصومه قربانى .. مجمع الجزایر بی نام و نشان بی هویت ترک مهاجم به سرزمین ایران در پی کسب هویت نداشته خود دست هرچی آخوند از پشت بسته .... به کی میگین ما آذربایجانیان که بهتر هر کس دیگری از بی اصل و نسبی شما آگاهیم .از بی کسی و یتیمی خود را به ترکیه که خود عقبه ننگینی دارد ومایه سرافکندهگی است مایه میگذارید ادبیات غنی حتمآ مزاح میفرماید همون اورهان پاموک تمام شخصیتهای کتاب آن جناب نام های فارسی دارند که خود در داستان نویسی الهام دهنده است و قوام دادن به داستان اصل است برای خودش .دیگراینکه ازامدادهای غیبی هم که همیشه شامل ترکان شده و میشود برای بدور نگه داشتن روسها اسراییل هم برای زبان کارگری ترکی کرده ومیکند قواید زبان می نگا رد کتاب بی ریشه و بن ده ده قو قورد برای یتان می نگارد سرکار خانوم هم جو گیر میشوید که بله علی اباد هم شهریست!

این دورغ بافی هایک پاپاسی ارزش ندارد .همه این دروغ بافی ها نشان از بی هویتی و فقر مدنیت دارد لغت فرهنگ هم ندارید که بدانید چیست فقط جنگ جنگ و یران کردن را خوب بلد هستید همان ادبیات غنی ترکیه ۳۰%واژه ها ریشه پارسی دارد و الباقی لاتین و کردی و و را شامل است باقی مانده هم پشم است.برای اینکه از اوهام بیرون بیایید و جهت اطلاع کم دانایان همانند شما باید داستان الفباي لاتين به جاي الفباي عربي در ترکيه را کوتاه عرض کنم که تركيه در سال 1928ميلادي الفباي اين كشور را كه تا آن زمان همانند ساير ممالك اسلامي الفباي عربي بود به لاتين تغيير داد تا بلکه تلفظ واژگان در سراسر کشور يكسان شود و تفاوت لهجه ها كاهش يابد. از آن پس واژه ها به همان گونه كه دركوچه و بازار تلفظ مي شد ــ نه مطابق ريشه و اصل واژه ــ به لاتين نوشته شد و اندكي تغيير يافت. براي مثال ؛ اسلامبول به صورت استانبول درآمد، بلند «بولنت» و محمد «مهمت» نوشته شد و مشکل ساز برای داستان نویسانی چون آهن پاموک و و و و . تشت بیست یک آذر و خود فروشان هم از بام بر زمین افتاده دست پا ی چی میزنید اینهمه سند از آرشیوها آمده بیرون . یادت باشه که در گوش پیشه وری چه گفتند با زبان کارگری ترکی "اونکی سنی گتریف سنه دیر گت " زبان دیوانی زبان شعر و ادب و معرفت پارسی "او نی که تورو آورده بهت میگه برو "
پاینده و جاوید باش ای ایران گهواره تمدن و از دروغ بدور باش
نوشته شده توسط: Anonymous

یک مثلی است که وقتی به یکی می گویی تو خیلی زرنگ هستی طرف هم می گوید زرنگ ان است که مریم .... انداخت گردن خدا :) . البته مریم رابطه اش با یک مرد را پنهان نگهداشته بود بخاطر ترس . اما وقتی شکمش از دوست پسرش بالا امد
مردم پرسیدن تو که شوهر نداری صاحب این بچه کیست ؟ مریم که می ترسید اهل دهکده بخاطر زنا زاده او را بکشند گفت صاحب این بچه خدا است و مردم دهکده هم بعد از تولد او را فرزند خدا نام نهادند .

نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب حساس به کلاه،
تمامی کامئنتت درباره کلاه من است! کلاه مرا به سنبل رمانتیک و رفاه خلقها تعبیر کرده اید، من این را نمیدانستم، اگر چنین است که خوشا به حال من. بعدا مرا متهم میکنید که من با این کلاه ژست ملی می گیرم!! اتهام بسیار نادرستی است. بعدا از من میپرسید "چرا در قرن 21 به کلاه نیاز دارید؟". یعنی به زعم شما کسی در قرن 21 حق داشتن کلاه را ندارد!! خنده دار

نیست؟ باز به کلاه مرا به فرهنگ استالینی منتصب کرده اید!! و چه بد... حالا از به چه گوارا منتصب میکردید اندکی شبیه کلاه وی بود، اما نمیدانم چرا کلاه مرا به فرهنگ استالین وصل کنید؟!!
نوشته اید؛ "ما فارسها هنوز نمیدانیم مواضع شما آذری ها چیست؟". اولا شما اگر به ملیت فارس تعلق دارید حرف خودتان را بزنید. "ما فارسها" یعنی ملیونها انسان، شما نمیتوانید از طرف آنها سخن بگویید. باز هم این اظهار نظرتان دور از عقل سلیم است. "مواضع شما آذری ها" هم به همان اندازه "ما فارسها" بی معنی و دور از عقل سلیم است. "شما آذری ها" هم درست مثل "ما فارسها" ملیونها انسان را شامل میشود. اگر شما با من کاری دارید بفرمایید. من "ما آذریها" نیستم. یک نفرم و نامم هم مشخص است. ما آذری ها، را هم کمی روشن کنم. از نظر اتنیکی ما آذری نیستیم ترک هستیم. از نظر سرزمینی بخشی از ترکهای ساکن ایران که در آذربایجان زندگی میکنند آذربایجانی هم هستند، مثل شما که احتمالا از فارسستان (مناطق سکونت خلق فارس) هستید. می بینید که در چند سطر نوشته شما چه آشفته بازاریست. یک نمونه از این کامئنت شما را هم افشا کنم تا حداقل در کامئنت های بعدی اندکی بیاندیشید و بنویسید. مرا یا دیگرانی را متهم میکنید که "یک هفته تجزیه طلب، یک هفته فدرالیست، یک هفته تمامیت ارضی ایران، یک هفته هرج و مرج و..." هستیم!! این سخنتان هم دور از عقل سلیم است.
اگر شما خواسته اید متنی برای خنداندن خوانندگانتان بنویسید، جایش احتمالا اینجا نیست. و اگر خواستید به چیزی جدی بپردازید، محتوی اش خنده دار از آب درآمده است. خودتان از این پس سامانی به آنچه مینویسید بدهد بهتر است.
نوشته شده توسط: Anonymous

سوالی که من و خیلی ها از کردها داریم این هست:
در ایران که از نظر نژادی محترم ترین قوم اکراد بوده اند و نه فاشیستی تحمل کردند نه ...از زمان رضاشاه پس چرا بیشترین آمار تجزیه طلبی و گروهک تروریستی متعلق به کرد هاست؟
خب برای ترکیه و سوریه و عراق بهانه دولت ترکی و عربی و فاشیست رو دارید برای ایران چه بهانه ای؟

اکثریت اکراد متمایل به جدایی طلبی هستند و ژن های آشوب طلب و .... را دارند