سئوال اینست که سوسیال دمکراسی غربی راه نجات است یا مارکسیسم پرولتری ؟ من این شرکت کنندگان کنگره سکولارهای دکتر نوری علا را دیدم . با خود گفتم لا الهه الالا ! فکر کنم غیر از نوری علا و 2-1 نفر .... فسیل های ایلیاتی و سلطنتی و بی خطهای های قره قاتی جمع شده بودند . نمایتده سازمان کومله گفت در سایتهای حزب دمکرات کردستان و سازمان کومله به اندازه کافی مقاله در باره فدرالیسم و خودمختاری وجود دارد و کافیست که افراد علاقمند اپوزیسیون اینگونه مقالات را بخوانند و به بحث بگذارند تا در چهارچوب تمامیت ارضی مشکل قومی و خلقها حل گردد و تجزیه طلبان ترک و عرب و کرد و بلوچ نتوانند از ارثیه و باقیمانده سیاست غلط شاه و شیخ سوء استفاده کنند .
در میان آنهمه حوادث گوته به چه کارهایی مشغول بود .
میتوان انعکاس انحلال فئودالیسم و شکوفایی نظم اجتماعی بورژوایی در خدمت وحدت عناصر هومانیستی را مشاهده کرد .
گوته شاهد زوال طبقه اشراف آلمان و رقابت امیران و شاهزادگان محلی حاکم ولایات آنزمان آلمان بود . او خالق نوشتجاتی در زمینه های تئوری ادبی ، استتیک ، و هنر نیز است . جنبش ادبی اجتماعی " هجوم توفان " منتقد وضعیت حکومت مطلقه فئودالی و شاهزادگان محلی بود .
جامعه شناسان ادبی بر این باورند که آثار او آینه هنر و ادبیات واقعگرایانه و مبارزه شهروندان ترقی خواه علیه نیرو های مدافع نظام فئودالی و ملوک الطوایفی آن زمان آلمان است . گوته اصطلاح " ادبیات جهانی " را نخستین با ر در مقابل "ادبیات ملی" کشورها مطرح نمود . او نه تنها خودرا شاگرد هنر و استتیک یونان باستان میدانست بلکه تقلید از آنرا نیز توصیه میکرد .
گوته از طریق زبان و ادبیات موجب وحدت ملی ولایات و مناطق آنزمان آلمان شد . زبان ملی و سراسری آلمان بعد از مارتین لوتر ، مدیون کوششهای ادبی و قدرت خلاقیت واژه سازی آنزمان گوته نیز است . او غیر از شعر،نمایشنامه ، داستان ، نوول ، رمان و روایت ، خالق آثاری در زمینه های خاطره نویسی ، مکاتبات ، مصاحبه ، و آثار تحقیقی علوم تجربی، نیز میباشد . مجموعه آثارش به 150 جلد میرسند .
اجداد گوته پیشه ور و مردمی ساده بودند ، پدرش ولی از طریق ازدواج با یک دختر اشرافی به جاه و مقام و منالی رسیده بود . در زمان او در حالیکه آلمانی ها در حال تشکیل دولت ملی و اتحاد ولایات شاهزاده نشین بودند ، انقلاب 1789 فرانسه به وقوع پیوسته بود .
منتقدین گوته او را مخالف آزادی بیان و نقد ادبی منفی آثارش میدانند چون او در جایی گفته بود- بزنید منتقدین ادبی را ، این سگان درنده را ! . گوته دهها سال در خدمت شاهان محلی در پست های فرهنگی و اجرایی و مشاورتی کار کرد . او از زبان فاوست اعتراف میکند که برای شناخت جامعه ، جهان ، و خود ،حاضر است حتی با شیطان هم اعتلاف کند . عده ای هم گوته را مدافع سنت پدرسالاری میدانند گرچه او همیشه خودرا روشنگری هومانیست و اروپایی معرفی میکرد . گوته در کتاب نخست فاوست به انتقاد از تکیه یکطرفه به عقلگرایی میپردازد. اوولی در ادبیات به نیازهای بنیادین و اولیه انسان اهمیت میدهد .
گوته میگفت شعر، زبان مادری انسانیت است، و ادبیات مانند عشق یک بازی و سرگرمی است ، و میان ما و مخالفین معمولا دیوار حقیقت وجود دارد ، و از واژه عشق میتوان هم در رابطه با احساسات اروتیک استفاده کرد و هم در رابطه با دوستی افلاتونی . امروزه اشاره میشود که گوته میخواست در تنگنای ولایت گرایی حاکمان و شاهزادگان، مدافع اصلاحات اجتماعی گردد .
گروهی گوته را شاعر انسانیت مطلق میدانند که در زمان بحران هویت ، نیاز به آثارش بیشتر احساس میگردد . مانند غالب نوابغ ادبی آثار او شرح و توصیف زندگی خصوصی اش است . درباره نوول " ورتر جوان " او که آنزمان موجب خودکشی دهها جوان رمانتیک شد ، اشاره میشود که به علت فقدان زمینه اجتماعی شکوفایی استعدادهای پر انرژی در نظام رو به زوال فتودالی آنزمان ، غالب آنها وظیفه و مسئولیت مناسبی برای خود نیافتند و دچار نیهلیسم و سرخوردگی شدند .
گوته سرچشمه هنر و ادبیات واقعگرا را در ادبیات مردمی و فولکلوریک خلقها و در طبیعت میدید . درک او از هنر رابطه ای تنگ با درک او از طبیعت دارد و میگفت هنر باید مقلد و انعکاس طبیعت باشد . اواز انسانها میخواهد که برای عملی کردن شعار آزادی و عدالت هیچگاه دست از کوشش برندارند . وی در زمان خود از مبارزات آزادیخواهانه مردم هلند علیه اشغالگران اسپانیایی دفاع کرد ولی از وقوع انقلاب فرانسه آشکارا دفاع ننمود . شاید به این دلیل دهها سال ادیبانی مانند هاینه و شیلر و پوشکین در محافل ادبی و انقلابی و روشنفکری جهانی محبوبیت بیشتری از وی داشتند .
در مقالات کوتاه پیش، از چهار نابغه ادبیات کلاسیک غرب نام برده شد ؛ از هومر یونانی ، از سروانتس اسپانیایی ، از دانته ایتالیایی ، و از شکسپیر انگلیسی . اکنون اشاره ای هم به زندگی و آثار گوته ، شاعر و نویسنده سکولار آلمانی میشود که بین سالهای 1832-1749 میلادی زندگی نمود .
گوته را امروزه مهمترین شاعر اروپا و یکی از نویسندگان ادبیات کلاسیک جهان میدانند . او شاعر جنبش ادبی اجتماعی " هجوم توفان " در نیمه دوم قرن 18 میلادی بود و برای نخستین بار در سال 1827 اعلان وجود "ادبیات جهانی " را نمود .
دید ماتریالیستی گوته متکی به فلسفه و نظرات اسپینوزا است . آثار او بخش مهمی از ادبیات کلاسیک جهان بشما ر می آیند . ادبیات کلاسیک در غرب به آثاری گفته میشود که همیشه بجا ماندنی ، آموزنده ، و معتبر باشند . در آثاروی میتوان انعکاس
جناب اقایان یویوف از..... و توکی اغلو و وپان راسیسم و بقیه ....
شدیدا منتظر دیدار این جوانان گریزپای آذربایجان کردستان الاحواز و بلوچستان میباشیم
چرا عادت به مفتخوری
اینکه دیگران بروند ال بکنند بل بکنند بیارند بدهند ایران را دودستی تقدیم شما که فلان بکنید و بهمان بکنید ؟
اگر مردید جوانان گریز پای آذربایجان کردستان و الاحواز و بلوچستان بیایید همین الان استین بالا بزنید
حداقل این توکی های قهرمان در تاریخ مبارزاتیشان یک گلوله (برای قسم خوردن ) به طرف ولایت فقیه شلیک کنید
بعد از اخوند هم اگر دیداری باشه مشتاق دیدار بیایید حقتان را از شونیست فارس بگیرید
ما به وجه احسن حقتان را کف دستتان خواهیم گذاشت(ان وجد جنود فارس شرابهم الدمائ و انیسهم الاشلا)
ما در این مدت 37 سال حکومت اسلامی باید یاد گرفته باشیم که مخالفان نظام سابق از چپ تا دینی توان اداره کشور را نداشتند و این ناتوانی مخالفان سابق ناشی از سرشت استبدای دینی و فلسفه دیکتاتوری چپی است . انچه در باره شگنجه به ساواک نسبت داده میشود بمراتب بدتر از ان در سازمان رجوی عمل میشود .( من طرفدار شکنجه نیستم *) نگاهی به کار نامه مجاهد نشان میدهد که در این سازمان مخالفان شکنجه و کشته میشوند و رهبر برای تو زن عقد میکند و همین رهبر ترا مجبور میکند زنت را طلاق بدهی و اسم انرا انقلاب بگزاری . به شعور مردم احترام بگزاریم و اجازه بدهیم مردم در باره نظام سابق و نظام اسلامی قضاوت خود را داشته باشند . پس از انقلاب نه شاه بود ونه ساواک .اما پس از انقلاب انقلابیون چه کردند ؟
چند نمونه کافی است .
ﺑﺮاﺳﺎس اﺳﻨﺎدﯼ ﮐﻪ درﺳﻔﺎرت ﺳﺎﺑﻖ اﻣﺮﻳﮑﺎ درﺗﻬﺮان ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻣﺪ: ﻋﺒﺎس اﻣﻴﺮاﻧﺘﻈﺎ م ﺟﺎﺳﻮس اﻣﺮﻳﮑﺎ ﺑﻮد ﺳﺨﻨﮕﻮﯼ دوﻟﺖ ﺑﺎزرﮔﺎن وﺳﻔﻴﺮﺳﺎﺑﻖ اﻳﺮان درﺳﻮﺋﺪ دﺳﺘﮕﻴﺮﺷﺪ ١٢٢ ﻣﺮدم ﺷﻤﺎرﻩ ٢٩ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ ، ١٣۵٨ ﺁذر ﭼﺮا ﺟﺎﺳﻮس اﻣﺮﻳﮑﺎ ﻣﻌﺎون ﻧﺨﺴﺖ وزﻳﺮﺷﺪ ؟ » ﮐﺸﻒ اﺳﻨﺎدﯼ درﺟﺎﺳﻮس ﺧﺎﻧﻪ اﻣﺮﻳﮑﺎ ﺗﻮﺳﻂ « داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن ﭘﻴﺮو ﺧﻂ اﻣﺎم ﻓﺎش ﺳﺎﺧﺖ واﺛﺒﺎت ﮐﺮد ﮐﻪ ﻋﺒﺎس اﻣﻴﺮاﻧﺘﻈﺎم » ﺟﺎﺳﻮس اﻣﺮﻳﮑﺎ ﺑﻮدﻩ اﺳﺖ وﻟﯽ اﻳﻦ ﺁﻗﺎﯼ اﻣﻴﺮاﻧﺘﻈﺎم ﻳﮏ « ﻣﻨﺒﻊ » ﮔﻤﻨﺎم ﺑﺮاﯼ « ﺳﻴﺎ ، ﻧﺒﻮدﻩ ﻣﻌﺎون ﻧﺨﺴﺖ وزﻳﺮ وﻧﻴﺰ ﺳﺨﻨﮕﻮﯼ دوﻟﺖ ﻣﻮﻗﺖ اﻧﻘ ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻘﺎم ﻣﻨﺒﻌﯽ دردوﻟﺖ داﺷﺘﻪ ﻼب وﺳﭙﺲ ﺳﻔﻴﺮ اﻳﺮان درﮐﺸﻮرهﺎﯼ اﺳ ﮑﺎﻧﺪﻳﻨﺎوﯼ ﺑﻮدﻩ ..ﻣ ١٢٣ ﺮدم ﺷﻤﺎرﻩ ﺷﻨﺒﻪ دﯼ١ ، ١٣۵٨ )
راﺑﻄﻪ ﻧﻬﻀﺖ ﺁزادﯼ ﺑﺎ ﺳﻔﺎرت اﻣﺮﻳﮑﺎ ﻓﺎش ﺷﺪ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﭘﻴﺮو ﺧﻂ اﻣﺎم دﻳﺸﺐ ﻃﯽ ﻳﮏ اﻓﺸﺎﮔﺮﯼ ﺑﺴﻴﺎرﻣﻬﻢ ازﻓﻌﺎﻟﻴﺖ هﺎﯼ ﻧﻬﻀﺖ ﺁزادﯼ ﺑﺮاﯼ ﺣﻔﻆ ﻣﻨﺎﻓﻊ اﻣﺮﻳﮑﺎ دراﻳﺮان ﭘﺮدﻩ ﺑﺮداﺷﺘﻨﺪ : اﻣﻴﺮاﻧﺘﻈﺎم ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﻀﻮ ﮐﻤﻴﺘﻪ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﻧﻬﻀﺖ ﺁزادﯼ ﺑﺎ ﺳﻔﺎرت اﻣﺮﻳﮑﺎ راﺑﻄﻪ داﺷﺖ) اول ﻧﻴﻨﺮدرﺷﺖ ﺻﻔﺤﻪ ( ١٣۵٨ دﯼ ﻣﺎﻩ ۵ ﭼﻬﺎرﺷﻨﺒﻪ ،١٢٧ ﻣﺮدم ﺷﻤﺎرﻩ ) نظام جنایتکار اسلامی بدون کمک حز ب توده و فدائیان هر گز استوار باقی نمی ماند .
اینکه کشور ما دارای حکومت قانون نشد مقصر خود چپ ها و مسلمین هستند. چپ و دینی دشمن شماره یک ازادی و میهنپرستی وحکومت قانون هستند. مانند دشمنی با بازرگان لیبرال. دفاع همه جانبه فدائی و توده ای از نظام اسلامی ملتی را به نابودی کشاند . واقعأ دربرابر جنایت های نظام اسلامی و چپها و سازمان مجاهدین باید با احترام از نظام سابق و کا رکنان سازمان امنیت کشور ساواک یاد کرد .قتل های درونی سازمان مجاهدین را چه کسانی انجام دادند ؟
کامنت سوم پیرامون "" به دلیل قحطی تحلیل در مدیا و مطبوعات فارسی، به مسائلی اشاره خواهم کرد "" در ادامه این تحوّلات ژئوپلتیک در دریای سیاه، دریای مدیترانه و دریای خزر است که "" افق برای پوتین تنگ و تنگتر "" میشود، سیاست پوتین در ورود به جنگ سوریه و تشدید بحران پناهندگان جهت بی ثبات کردن خاورمیانه و اروپا، اینک محور "" ترکیه، اسرائیل و عربستان "" را وارد فاز جدید خواهد کرد، عادی سازی روابط ترکیه با اسرائیل به سرعت پیش میرود و عربستان عادی سازی روابط ترکیه با مصر را تسهیل و تسریع خواهد کرد، همانطور که کسانی که میخواستند تا از آب گل آلود، ماهی که هیچ، نهنگ بگیرند اینک خودشان به طور افتاده اند پوتین نیز با سیاست بی ثبات کردن اروپا و خاورمیانه، اینک خود و مرزهای روسیه را، بی ثبات کرده است.
با تشکر ازجناب آقای پویان انصاری گرامی، در واقع مزدوران اطلاعاتی وامنیتی رژیم جنایتکار وچپاولگرجمهوری اسلامی در این 38 سال چنان جنایتهای هولناکی را مرتکب شده اند که ساواکی های رژیم شاه خائن رو سفید شده اند.
این جنایتکاران ساواکی تا وقتی که زنده باشند باید تحت تعقیب قرار بگیرند وبا ترس زندگی کنند.وزمانی هم که رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی سرنگون شد باید این جلادان ساواکی را در هر کجای جهان که باشند دستگیر کرد ودر داخل ایران کنار جلادان اطلاعاتی وپاسدار آخوندها محاکمه کرد.
روزهاست که اندام تکیده جعفرعظیم زاده در برابر چشمانمان آب می شود. دیگر چندان حجمی از جسمش باقی نمانده است جزپوست واستخوانی ورگهای بی خون در شقیقه هایش. از ذهنمان می گذرد که برای چه جان می دهد جعفر؟ آنگاه که از نظر می گذرانیم وقتی که کارگران معدن آق دره را به جرم گرسنگی ومطالبۀ حقوق عقب افتاده شلاق می زنند. هنگامی که کارگران هفت تپه را تارومار می کنند. وقتی معلمین استثمار شده، پس از مدرسه به پادویی ومسافرکشی می روند. وقتی پرستاران باحقوق ناچیز وآقا بالاسرهای متعدد، دوشیفته وسه شیفته، زیربار کارسخت وزیان آور جان می کنند. وقتی دادخواهان صنفی را با تهمت وبهتان اقدام علیه امنیت ملی روانۀ زندان می کنند، وقتی بسیاری ازبیکاران حاضر می شوند تا با نصف حداقل حقوق هم کارکنند، اما بازهم نانی نمی یابند ودر شرایط هزاران دردهای جانکاه از قبیل کودکان کار وخیابان وکاهش شدید سن فحشاء واعتیاد
دیگر درک اینکه که چرا و چگونه جعفر تصمیم می گیرد جان بر سر پیمان خود نهد مشکل نیست. آری آنگاه که تجمع بیکاران بهبهان با کشتار به خون آغشته می شود وآنگاه که جوانان مردم را از خانه ها ومراسم مهمانی بدر آورده ودرجا شلاق می زنند، ودر چنین ایامی که سازمان جهانی کار ILO هرساله به جای نمایندگان واقعی کارگران ایران، نمایندگان رژیم جور وجنایت را به اجلاس راه می دهند وهنگامی که سردمداران جهانی به مصیبتهای یک خلق جریحه دار شده ودر زنجیر، وقعی نمی نهند وبا جانیان حاکم بر ایران به مراوده ومعامله می نشینند، هروجدان بیداری می فهمد که نمی توان به تماشا نشست وپست زیست، این جاست که لختی درنگ می کنیم ودر دعوت کردن جعفر عظیم زاده به خاتمۀ اعتصاب غذا تردید می کنیم وبا خود می گوییم ما که عرضه اش را نداریم، پس لااقل از سر راه اوبه کنار برویم ومزاحم او نشویم.
مسئولیت جان فعال کارگری شریف و فداکار آقای جعفرعظیم زاده، متوجۀ سران رژیم ضدکارگری جمهوری اسلامی می باشد.
پیروز باد مبارزات کارگران ایران
گرامی باد یاد شاهرخ زمانی
مرگ بر رژیم ضدکارگری وجنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی
زنده باد خلق قهرمان ایران
"" یک پیاله آینده گرائی با چاشنی جامعه شناسی "" آینده از آن کارگران نخواهد بود چونکه با روباتیزه شدن، دیگر کاری وجود نخواهد داشت که نیاز به کارگری نیز باشد، بلکه آینده از آن جوامعی خواهد بود که توان تعیین مقرری برای کارگران بیکار را خواهند داشت، این از عهدهٔ جوامعی بر خواهد آامد که به هدف توسعه "" ثروتمند شدن پیش از پیر شدن "" رسیده اند، مارکس کّل آینده بشری را، اشتباه فهمید. به جای کارگر و داس و چکش، "" انرژی و اطلاعات "" اهمیت پیدا خواهند کرد، و کسانی که "" انرژی و اطلاعات "" را در دست خواهند داشت کارگران نخواهند بود. وقتی‌که از انرژی صحبت میکنم منظورم به فرض باطری هائی است که میتوانند انرژی برقی را برای یک خانه به مدت ۲۰ بیشت سال تامین کنند. در موارد اطلاعات نیز فقط این را بدانید که همین "" LinkedIn "" به ارزش بیلیون‌ها دلار چند روز پیش فروخته شد.
اسنکه کشتن هر موجود زنده ای کار قبیح و پست فطرتییست حرفی نیست ولی اینکه کسی یا خودش اینکاره است و یا از اینا پول میگره و مبنویسه و موذیانه خودشو بکوچه علی چپ میزنه حرف دیگریست .
بلی ازربایجان میلیونها کرد عراقی را به عناوین مختلف در خود جای داده است حتی نصف کردهای ترکیه هم از عراق امده اند
سپاه در اطلاعیه درگیری با کردها را در منطقه شمال غربی ایران اعلام کرد . نه گفت استان ازربایجان غربی
چونکه می خواهند بااین وعده که نصف ازربایجان غربی را به کردها خواهیم داد در روز مبادا کردها دلخوش از از این وعده جلو ازربایجانیها به استند حداقل این وعده به کردها از طرف جمهوری اسلامی می تواند از اتحاد این دو ملت جلو گیری کند.
و گرنه جمهوری اسلامی هم جراعت اینکار را نخواهد داشت که قسمتی از ازربایجان را کردستان اعلام کند
در واقع این جمهوری اسلامی است که بیشتر در این مورد کردها را تحریک می کند
من با نظر Eza موافقم به + تورکها نباید با کردها و فارسها ازدواج کنند
جایی که بوی راسیسم و کینه و دشمنی ضد ایرانی و ضد فارس نیاید ، پان ترک تجزیه طلب جمع نمیشود و حال نمیکند . مثل اینجا . فقط از یوی گند قوم و نژاتد گرایی لذت میبرد و فعال میشود .
متاسفانه جمهوری اسلامی در مورد سو استفاده از ضعف شخصیتی افراد ید طولانی دارد اما بیشترین تاسف در این است که بخواهیم وقت گرانبهاتر از طلا را برای افرادی مانند امید دانا تلف کنیم .این فرد حتی اگر عامل جمهوری اسلامی نباشد دیوانه ای است که فقط باید برای او آرزوی شفا کرد.این آقا چون نمیتواند کتاب بنویسد مثل بعضی ها که در بی بی سی بعنوان کارشناس دعوت میشوند و چون نمیتواند مقاله بنویسد پس فقط میتواند حرف مفت بزند. البته خیلی از روشنفکران ایران مانند ایشان هستند با کمی ادب و سواد بیشتر .
من به عنوان یک انسان در ایران به دنیا امدم تا جایی که میدونم اجدادم ایرانی بودند وطنی به جز ایران ندارم وبه حکم حق ازادی انتخاب نوع تفکر من اسلام رو انتخاب کردم هیچکس وهیچ قانونی تو دنیا نمی تونه به من بگه به خاطر دینم درکدوم کشور باید زندگی کنم یا کشورم روترک کنم ایران اگرمال همه ایرانی هاست مال من مسلمان هستم اگر مال کل ایرانی ها نیست پس اساسا اسمش ایران نیست هیچ قانونی درهیچ جای دنیا نه می تونه من رو وادار به ترک کشورم بکنم ونه تغییر دین وباور مذهبی ام توکشور خودم براساس دین خودم دارم زندگی میکنم این حداقل حقی که هرکس داره
درود بر جعفر عظیم زاده. شما مبارزان واقعی برای دموکراسی و برابری هستید، نه جنبش ننگین چپ ایران که جز بدبختی چیزی برای کشورمان نداشت. مرگ برجنبش ننگین چپ ایران، مرگ بر جمهوری اسلامی، زنده باد آزادی
سلام.آقای موحدی توازدروغ ازاین عرب هاباآن شعارهای شئونیستی ات میکنی.تواکنون کسی رامیخواهی که بجای دموکراسی خواهی اززبان اسلحه حرف بزند.فرق نمیکنداین اسلحه دست جمهوری اسلامی برای کشتن هویت طلب هاباشد یادست هویت طلبان که بجای منطق اسلحه رادرمغزخودکاشته است.
تودرهمه جاجارمیزنی که پس ازجمهوری اسلامی عرب ها وتورک هااست که بایدقتل وعام شوند.
.... .ازاین حرکات مشکوکت دست بردار.
تفکرتوباخمینی چی ها.صدامچی ها.استالین چی ها.رجویی چی ها ودیگرجنایت کاران هیچ فرقی ندارد.
جناب دهناری گرامی، داشتم نوشته ایی را برای فرستادن روی سایت آماده میکردم که پاسخ شما را در این آن گرفتم.
شما چندین عامل منفی را که در شناخت شما و دیگران نقشی داشته اند نام بردید، که از همه مهمتر نبود استقلال اندیشه و فشار گروهی بود. جناب ائلیار نیز در کامنتی پائینتر نوشته اند که تفکر مستقل یعنی اینکه فرد یا مغزی خود بیاندیشد و اشیاء را به تجربه، آزمایش، بررسی، عدم پیش داوری و نگاه همه سویه بنگرد.
شاید من پرسش خود را بد طرح کردم و برای رفع این دشوار، پرسشم را روشنتر مینویسم.
چرا شما ودیگران و ما استقلال اندیشه ویا اندیشه آزاد نداشتیم و نداریم؟ آیا روش آموزش و پرورش دوره های دبستانی، دبیرستانی و دانشگاهی ما ناتوان بود اندیشه نقاد را به ما بیاموزد؟ یا اینکه از بر کردن دروس، اندیشه نقاد را در این گذار کند کرد؟ آیا نبود نهادهای فرهنگی، اجتماعی و نبود نشست های ادبی،
در دنیای امروز، "" رشد اقتصادی "" کالائی نیست که در هر بازاری پیدا شود، شانس آورده ایم که ترکیه و جمهوری آزربایجانی وجود دارد که میتواند نفت ما را بخرد یا انتقال دهد، نه ارمنستان، زیمبابوهٔ قفقاز، این توانائی را دارد، نه روسیه که اقتصاد آنان نیز مثل جامعه شاهنامه خوانان، نفتی و گازی است، همچنین کوهتاهترین و با صرفه‌ترین راه انتقال نفت و گاز ایران، باز همین ترکیه و جمهوری آزربایجان است که توان سرمایگذاری در پروژه‌های زیر بنائی خطوط لوله نفت و گاز را دارند.
تحریف واژه ها کمکی به حل مسئله ای نمیکند که هیچ، خاک در چشم مردم میپاشد.
"ایرانمدارانه" اصطلاحی ملی و عقب مانده است، برتری انسان هائی متولد و محصور در یک جغرافیا بدون هیچ اقدام آگانه و از سر تصادف. وجود این جغرافیا هم بستگی زیادی به عرضه و شرایط پادشاهان دو طرف دعوا در گسترش قلمرو تحت چپاول شان داشته است.
اما واژه سکولار دموکراتیک یک تفکر است، تفکری مدرن و عمدتا انسانی.
اصطلاح "سکولار دموکراتیک ایراندارانه" مضحکه ای مشابه "دموکراسی اسلامی" است.
اشکالی ندارد کسی پان ایرانیست، پان ترکیست و یا معتقد به برتری هر نژاد و ملت ساختگی یا واقعی باشد، اما لطفا ترکیب مبتذل نژاد پرستی رسوا با سکولاریسم و دموکراسی را نسازید.
انحطاط ایرانی نه با حمله اعراب وحشی و حیوان بلکه با تسلط مغان فاسد و زرتشتی ساسانی و (گوبلز انوشیروانی) شروع شده است.
بنا نهادن تاریخ بر بنای چنین پوچ حقیقتا عقب ماندگی است.
ممنون سیاووش عزیز، آنچه من نوشتم از نظر دستور زبان فارسی غلط است. باید به همان شکلی که شما نوشتید بنویسم. من آنرا تصحیح می کنم.
اما برای قسمت دوم نظر شما باید یک شوخی را تعریف کنم و بعد نظرم را بگویم:
روزی امتحان جامعه شناسی ملل داشتیم. استاد سر کلاس آمد و میدانستیم که 10 سئوال از تاریخ کشورها خواهد داد.
دکتر بنی احمد فقط 1 سئوال داد و رفت:
مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است؟
از هر که پرسیدم نمیدانست.
تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود اما براستی کسی نمیدانست.
همه 2 ساعت نوشتیم از صفات برجسته این مادر؛ از شمشیرزنیش، از آشپزی برای سربازان، از برپا کردن خیمه ها در جنگ، از عبادتهایش و …
استاد بعد 2 ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رفت.
14 تیر 1354 برای جواب آزمون امتحان تاریخ ملل رفتیم. در تابلو مقابل اسامی همه با خط درشت نوشته شده بود مردود!
بله کاملا درست است، امید دانا مشکوک است، امید دانا فقط وفقط به نیروها وچهره های اپوزیسیون حمله می کند وچپ وراست هم برایش فرقی نمی کند تا به حال نشده است که او در برنامۀ خود به سران ومزدوران رژیم رو دست بزند.
اما از یک جهت فعالیتهای امید دانا به تجزیه طلبان پانترک شباهت دارد، امید دانا به جمهوری اسلامی کاری ندارد وبه اپوزیسیون حمله می کند، پان ترکها نیز به جمهوری اسلامی کاری ندارند وبه جای مبارزه با رژیم، به فارس ها وفارس زبانها وکردهای ایران وهمچنین به بیشتر اپوزیسیون ایرانی حمله میکنند.
آنچه جناب « Eza» در کامنت خود پیرامون روابط « آذربایجان و کردستان» پیشنهاد داده، نه تنها خردمندانه و مشکل گشا نیست، نه تنها بر اساس حفظ دوستی بین دو خلق تحت ستم مضاعف نیست، نه تنها انسانی نیست، بل به تمام معنی فاشیستی ست. و ربطی به یک سیاست عاقلانه و انسانی ندارد. توصیه راههای ضد انسانی معمولا کار مبلغان حکومت ایران است .
که هدفشان سوق دادن دوخلق به فاشیسم و رو در رو قرار دادن آنهاست.
فعالان آگاه آذربایجانی با این متد ها بخوبی آشنا هستند. این اینگونه افکار ضد انسانی برای ما شناخته شده اند.
آنچه در رابطه با کردستان میتوان در پیش گرفت خود جداگانه در مقاله و کامنت نوشته ام.
یک نکته بسیار ظریف در انتشار مقاله نقی حمیدیان به چشم می خورد و انهم حذف کلمه <آقای> جلوی نام ایرج مصداقی در تیتر نوشته است. لطفا توضیح دهید که دلیل حذف این کلمه چیست؟
أنا صادق إيراني العربية: انا صادق. .... درست اش اینه .انا من اعراب ایرانی........شما مگر زن هستی که العربیه مینویسی کجای این اسم مونث هست؟ این چجور مضاف و مضاف الیه هست؟
ولكن تعلمت الكتابة العربية في أوروبا: الکتابه؟؟ چرا به اخر کتاب ه چسباندی..اما اموزش داده میشود کتاب های عربی در اروپا (پس چرا شما عربی را غلط مینویسی) یعنی باور کنم یک عرب معرف ها را نمیشناسه مضاف ها را نمیشناسه
والتي تم حظره الحظر؟ چی ممنوع شده به زور همه باید 8 سال بخوانند حتی تورک و فارس و لر که زبان مادری شان هم نیست ؟ والتی چرا در این جمله اوردی ؟ اصلا شما کاربرد التی و الذی را میدانی کجا به کار میرود هر کدام
لعته الاخره الممنوع. کدام بازی قدغن شده
دوست عزیز پیشنهاد میکنم در گوگل ترنس لیت ننویسی چون قواعد را رعایت نمیکند تنها کلمه به کلمه معنی میکند
گویا ما با یک تورک طرف شدیم که هیچ وقت ایران نبوده
به شاعر ترکیه, در زمان لنین و استالین و بعد از آنها هزاران شاعر و نوسنده تورک تبار و ازسایر ملیتها سر به نیست یا تبعید شدند. سولژنیتسینها ووووووووو. یعنی سیستم بولشویکی در شوروی هزاران برابر تورکها همچون کاری را کردند. درسته؟
"قورباغه يی داشت ابوعطا می خواند.
گفتم: مگر آب، سربالا می رود؟
گفت: نه، ولی دلم تنگ بود زدم زير آواز.
پرسيدم: می دانی؟
جواب داد: می دانم.
....
....
يک نفر پشت کامپيوتر نشسته بود و داشت چيز می خواند.
گفتم: چه می خوانی؟
گفت: نوشته های تو را.
پرسيدم: می دانی؟
جواب داد: چه چيزی را؟
زدم شيشه ی کامپيوترش را شکستم.
...
...."
من اینجوری فهمیدم:
انسان بیدار آگاه، آدمی یه که
در عرصه عمومی، توی اجتماع، در ملاء عام
بخاطر دونستن، بخاطر دانش، بخاطر آگاهی حتی؛
می دونه
در کنار خوندن و نوشتن
باید که کاری کرد، پس شاید که کاری باهاس کرد، کارستان!
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر لیبرتی و هزار اشرف یادتون نره!
سلام-اول خدمت آقای بی نام عرض کنم ،که سیاسیون ایران میشودگفت اکثرا کم سواد وآلت دست اجانب وهمچون سید ضیا طباطبایی مامورند ومعذور.این هارامردم خوب شناخته اند.
مردم دردرون ایران بارهبران مشخص ونامشخص خودمبارزه اصولی وریشه ایی بی امانی دارند.اگرمنظورشمااین چندنفر تنفرپراکن باشد،اینها باورکن بقول ماتورکان (ایکی اشئگین آرپاسین بولمزلئر)
یعنی اینها جودوتاخرراهم نمیتوانندتقسیم کنند.چه برسدبه اینکه لیدرسیاسی ویارهبرسیاسی شوند.
من راست حسینی وحضرت عباسی بقول مذهبی هاحرف میزنم.همین آقای اقبال اقبالی ویاآقای کرمی راتوجه فرمایید،اگریک متن ویانوشته ویاسیاهی نامه ازاین دوپیداکردید ؛که درآن دروغ؛توهین؛نفرت انگیزی؛خیانت به جنبش مدنی خواهی؛توهم ؛تهمت نباشد؛لطفا نشان دهید،من دیگرازاین سایت رخت بسته ومیرم تا ایشان لاقل دراینجا رهبری دروغگویان وفاشیست هارابعهده گیرد.
دوم اینکه این دوست مان جناب آقای
بهمن موحدی بامدادان چنداسمه وبانام وبی نام که معلوم نیست ازکدام چشمه آب نوش جان میکند،باآقایان ایستا.کرمی.استخوانلو. وچندنفردیگرخدایی کاری جزتبعید.کشتار.حمله.تحقیر.توهین به قیافه ،الکی دون کیشوت بازی کاری کرده اند،که بتوان آنهاراجایی تحمل کرد؟
مردم ما دردهای نهفته تاریخی دارند.مردم مابایدبتوانندبرای حرکت جمعی به رفقاقت.دوستیومحترم شمردن حقوقوهم.به گل کاشتن.به نفرت به بی عدالتی اتینیکی.به توهم زدایی.نفرت به تاریخ جعلی.ووو...نیازدارند.آیابه این افرادنبایدشک کرد؟.آیانبایداین هامامور ومعذوردانست؟آیابااین افرادمیشودبه تفاهم رسید؟آیااین هاخودبه خمینی ویارضاشاه ومحمدعلی فروغی تبدیل نخواهندشد؟
آیااین هاخودهیتلری دیگرنخواهندشد؟آیااینهابه صدام ورجوی تبدیل نخواهندشد؟بر چه مبنایی وچه اصولی وچه مانیفستی بااین دروغگویان تنفرآفرین میتوان به تفاهم رسید؟.آقای توکلی خودتان قاضی باشید.متن های من درزیرمتن های اقبالی اکثرا نابودمیشود.
آقای توکلی چه چیزی ازنفرت پراکنی این چندنفرعایدجنبش انقلابی مردم میشودکه این چندنفردراینجادروغگویی میکنند؟
دوستان گرامی، پاسخ این پرسش که: (برای پیشگیری از بیماری های میکربی چه باید کرد؟) چیست؟ پاسخ روشن است و آن این است که: (باید میکرب ها را ریشه کن کرد تا بیماری های میکربی ریشه کن شوند!) و اما پاسخ این پرسش که: (برای پیشگیری از جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی چه باید کرد؟) چیست؟ پاسخ این پرسش نیز روشن است و آن این است که: (باید ریشه ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی را سوزاند تا جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی ریشه کن شوند!) و گر نه در سایه ناسیونالیسم و پان های رنگارنگ ناسیونالیستی مانند آریاپرستی و پان فارسیسم و پان ترکیسم و پان کردیسم و پان عربیسم و ..... نمی توان امیدوار به زندگی بدون جنگ در سرزمین هائی مانند آذربایجان باختری بود! و برای سوزاندن ریشه ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی .....
..... باید کار فرهنگی کرد، کار فرهنگی برای سوزاندن ریشه ناسیونالیسم و پان های رنگارنگ ناسیونالیستی نیز هنگامی می تواند سودمند باشد که درباره جوانان کم سن و سال و پاکدل به انجام برسد و گر نه سخن گفتن با فسیل های ناسیونالیست میلیاردرزاده مفت خوری که وابسته به بورژوازی بوده و از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند بیهوده است! (نرود میخ آهنین در سنگ!) دوستان گرامی، کارشناسان دامپروری می گویند که گاوهائی که از فلان نژاد هستند چون بازده شیر و گوشت آنها خوب است نباید با گاوهای دیگر درآمیزند تا بازده گوشت و شیر آنها پائین نیاید، اگر به سخنان ناسیونالیست ها نگاه کنید خواهید دید که زناشوئی انسان ها برای چنین کسانی برابر با بهسازی نژاد جانورانی مانند آن گاوهاست! چون ناسیونالیست ها انسان ها را انسان نمی دانند و انسان برای ناسیونالیست ها جانور از خود بیگانه ای وابسته به نژادها و تبارها و زبان های گوناگون است! به این سخنان نگاه کنید: ( ..... آزربایجانی ها باید ازدواج با فارس ها و کردها را حرام اعلام کنند! و برای حرکت ملی سرعت را باید کمی بیشتر کرد! دیگر وقت تعارف و خجالتی بودن در راه حرکت ملی به سر آمده است! آزربایجانی باید این را بداند که فارس دشمن واقعی اوست! ..... ) و یا ( ..... ما باید دنبال یک آخوند بگردیم تا فتوی دهد که ازدواج تورک های آزربایجان با فارس ها و کردها را حرام اعلام کند! ..... ) چون انسان برای ناسیونالیست ها برابر با جانوری از نژادهای گوناگون است و زناشوئی نیز برابر با جفت گیری جانوران است از این روی معنویتی والا به نام عشق نیز در میان ناسیونالیست ها جائی ندارد! و سخن گفتن با کسی که می گوید: ( ..... اگر کردها شلوغ کنند ما حتی تکلیف فرزندان کرد خود را روشن خواهیم کرد! ..... ) که برابر است با آن که آن کودکان کرد را خواهیم کشت یا سرشان را خواهیم برید، بیهوده است! آیا با سخنان این میلیاردرزاده های پان هیتلر می توان امیدوار به همزیستی مردم یک سرزمین بدون جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی شد؟ به سخنان چندش آور دیگری از این دست نگاه کنید: ( ..... به هر شیوه ممکن باید مانع مهاجرت و سکونت مهاجرین کرد به اورمیه شد! ..... باید از فروش زمین، باغ، خانه، فروشگاه و ملک به کردها به شدت جلوگیری شود! ..... باید مانع از قرار گرفتن کردها در پست های کلیدی در ادارات دولتی، بخش های سیاسی، اقتصادی و نظامی شد! ..... باید فعالیت های سیاسی و فرهنگی کردها ممنوع شوند! ..... روستاهای کردنشین کوچک و کم خانوار که در باریکه ای در طول مرز ایران - ترکیه قرار دارند باید در مدت کوتاهی تخلیه شوند و در شهرهای کردستان سکونت داده شوند! این کار از طریق مانورهای نظامی و خرید زمین ها و روستاهای مردم کرد توسط سرمایه داران ترک ممکن است! ..... ) هایل هیتلر!!! حضرت آقای پان هیتلر، اگر کسی با این راه و روش های هیتلری پیروز می شد پس چرا خود آدولف هیتلر شکست خورد؟! ***** دوستان گرامی، اینها هستند نمونه هائی از پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی که هزاران بار در درازنای تاریخ آزمون خود را پس داده اند و باورمندانشان را به شکست کشانده اند و روشن است که پیروی مردم درمند و درمانده و گرسنه و ستمدیده ترک و فارس و کرد و عرب از این پان هیتلرها برابر با درآمدن از چاله و افتادن به چاه است! (به نوشتاری در این لینک نگاه کنید)
کامنت چهارم پیرامون "" پرسش از جامعه شناس "" اگر "" دولت کار آامد "" یکی از نشانه‌های بارز جامعه مدنی است آیا "" عدم دولت کارامد "" به معنی عدم جامعه مدنی است؟ پس در اینصورت آیا فکر نمی‌کنید تاکید شما به جامعه مدنی به نوعی ادامه بحث در خلأ است ؟
امید دانا نه عامل دولت روسیه همانند حزب توده و فدائی خلق و فرقه پیشه وری است ونه عامل صدام و دولت یهود مانند مسعود رجوی است ونه عمل جمهوری اسلامی مانند فرخ نگهدار . او یک ایرانی میهن پرست است.
کامنت سوم پیرامون "" پرسش از جامعه شناس "" چرا "" تدوین نظریه دولت "" در جامعه فارسی، با وجود بیلیون‌ها دلار پول نفت زبان بسته در تاریخ معاصر، چنین به درازا کشید و در آخر به جاعی رسیدید که " کوروش کبیر در جلد احمدی نژاد " تجلی یافت؟
سلام-توجیح کردن باتفکری متوهمانه خودگناه بزرگ ترگناه است.اگرچنانچه فرمایش شمادرست باشد؛ که من فکرمیکنم درست نیست.
چراجناب آقای روحانی پس ازسه سال هنوزنتوانسته به گفته های خودعمل نماید؟
اگراین هایی که شمامی فرماییددرست است !دراین صورت دولتی که نتواندکارکند؛مگرایشان رابه میزریاست جمهوری بسته اند،خوب استعفاء دهد.
اگرفرمایش ونوشته های شماصحیح است چراازهم اکنون برنامه های ریاستی خودرابرای چهارسال آینده باباندهای مافیایی مهندسی میکند؟
جناب کورشی من درایران هستم وهرروزهم تمام حرکات وبرنامه های روحانی وتیمش رادنبال میکنم ،خدمت شمابایدعرض کنم که اگرچه آقای احمدی نژادفردی بتمام معنی متوهم ونادان بودولی آقای روحانی ازهمان جنس ولی بسیارمخوف وخطرناکتر وعوامفریب ترازاوست.
هردوازیک جنس وبایک هدف برای بقای دیکتاتوری وتنهاکاری که آقای روحانی کردتنها وتنها گرفتن استرس های شکوکی آقای احمدی نژادودراصل
پرورش روح مردگی درمردم راایجادکرده است.
علت حمایت متوهمان پان ایرانیست ازروحانی راتنهادر دورنگه داشتن ایران ازجنگ وبهم ریختگی ایران بوده وبس.
نه حقوق زنان محترم شمرده شد.نه زندانی هاکم شدند.نه ازاعدام هاکاسته شد.نه کمکی به حقوق مدنی مردم افزوده شد.نه به منشور13ماده ایی اوکه قول داده بودعمل کرد.نه حصربرداشته شد.نه رشداقتصادی داشتیم.نه بورس تکانی خورد.نه رانت خواری کم شده .نه دزدی کم گشته .نه راه نفسی برای احزاب ایجادشده است.
آقای کورشی خودراگول نزنید،مردم راافرادی مثل شما38سال است گول میزنند.
لومپنیزیم هیچ مرزی را قائل نیست و اگر همین سلطنت پرستان و جانیان و آدمکشان پهلوی نبودند مردم گرفتار آخوند های جانی نمیشدند .یادم میاید من از اورپا و پدرم از تبریز برای دیدار هم به باکو رفتیم وقتی پدرم وضع اقتصادی در هم شوروی سابق را دید بمن گفت خدا لعنت سیستم پهلوی بکند که مرزها را بست و شما چشم بسته دنبال شوروی افتادید و آخوند ها براحتی بحاکمیت رسیدند .آخر ملا کجا و حکومت کجا.همه اینها نتیجه دیکتاتوری پهلوی است که این همه جوان اعدام و شکنجه شدند و آنها تمامی ثروت ملت را برداشته و فرار کردند
کامنت دوم پیرامون "" پرسش اساسی از جامعه شناس ""، چگونه امکان دارد جامعه شناسی، از "" جامعه مدنی "" صحبت به میان آورد ولی قادر به درک "" ارتباط تنگاتنک جامعه مدنی با دولت "" نباشد یا نتواند "" این وجه مهم "" را شناسائی و تعبیر و تفسیر کند؟ چگونه امکان دارد جامعه شناسی از "" خانه کارگر "" سخن بگوید ولی نتواند این "" این واقعیت را برجسته کند که "" که دولت در سیستم کمونیستی، حکم رو بنا "" را دارد ؟ میبینید اشکال جامعه شناسی به سبک جامعه شناسی شاهنامه خوانی، در کجاست؟ ساده لوهترین ایرانیان از هر ملت و زبانی، در خارج جامعه شناسی خوانده اند، این افراد حتی دست چپ و راست خود را نمی‌‌شناسند ولی در جامعه شناسی، مدرک پروفسوری دارند.
خانم الماسی تشکر از مقاله. متاسفانه همانطور که میبینید در این سایت کمتر کسی به مسا یل کودکان اهمیت میدهد و دلسوزانه علیه ظلم فعالیت میکند.اینجا بعضی ها کرکس وار در انتظار لاشه ای هستند.به امید آزادی ایران و همه ستم دیدگان.
چرا می خواهید تروریست کرد را پاک نشان دهید . این احزاب به ظاهر حق طلب از همان ابتدا کار خود را با ترور شروع کرده اند اینها نوادگان سیمیتگوی قاتل هستند که آزربایجان را به خاک و خون کشید . اینها همان مهاجر6ای مهاجم هستند که ادعای خاک و وطن می کنن و دست پرورده روس و آمریکا هستند تا در منطقه تیجاد نا امنی کنند.
1-معنی اسم ام را خودام میدانم
2- شما عربی را درست نمینویسی و به اعتراف خودات هم درست بلد نیستی در اروپا هم زندگی میکنی حالا یک سوال چرا فارسی را از من بهتر مینویسی مگر زبان اروپا فارسی است کسی که زبان مادری اش جز فارسی است در محیط غیر فارسی بزرگ شده چرا به اندازه من فارسی میداند
3- جملاتی که به عربی برای شما نوشتم و شما در سطح کلاس دوم ابتدایی دانستی را هر کجایش را که نادرست نوشتم با ذکر دلیل(دقیقا کجا و به چه دلیل.... فعل فاعل مفعول جار مجرور ووووو) غلط است بنویس تا همه بدانند
4- شما عربی درست، من هم عربی تا اندازه کلاس دوم میدانم از این به بعد همه کامنت های خودات را به عربی بنویس تا من هم به عربی جواب بدهم
اصلا همین شاکر 4 سال مدینه درس خوانده ان برایمان ترجمه میکنه
5- من نه پاسدارام نه سوریه ای دیدام شما هم از این به بعد کامنت هایت را به عربی مینویسی که زبان مادری ات است
در جامعه شناسی روشنفکران ایرانی , در علل عقب ماندگی ایران به نقش زبان فارسی اشاره نمیشود , در حالی که زبان فارسی در نقش کنونی ان , بزرگترین زندان فرهنگی در ایران است . جدا از ان که این زبان مناسب بیان علوم دقیق نیست , بلکه با بار ایدولوژیک این زبان در قتل عام فرهنگی, پلورالیسم فرهنگی , مانع ورود هوای آزاد به حجم کهنه و گندیده دنیای ذهنی اتمسفر فکری ان است . میلیاردها دلار , برای این زبان سترون هزینه شده است , در حالی که تولید فرهنگی ان به جز شعر , استعاره, مفاهیم مذهبی و انسان های با افکار استریو تیپ چیزی نیست.
زبان استعاره در دنیای علوم دقیق دیگر کاربرد ندارد و به عنوان حتی وسیله ارتباطی بسیار ناقص و نارس است . تا روزی که این زبان از تخت سلطنت ولایت فقیه پایین نیامده , تصور ترقی و پیشرفت ایرانیان خیالی بیش نخواهد بود .
آثار ناظم حکمت در ترکیه ممنوع شد و از او سلب ملیت گردید و پاسپورتش دیگر تمدید نشد در انتاکیه یعنی ترکیه.
مطالعه بیوگرافی ناظم حکمت راد ، شاعر و مبارز ترک ، خواننده را به پرسشهای آشنایی وامیدارد ؛ از جمله اینکه چرا تاکنون غالب آثار او به زبان فارسی ترجمه نشده اند ؟ آیا میتوان اورا یک توده ای ترک دانست ؟ چرا ترکیه به این شاعر جهانوطن پاسپورت نداد و از او سلب ملیت نمود ؟ زندگی پر فراز و نشیب ناظم حکمت مارا بیاد جامعه ، جنبش چپ ، سوسیال دمکراسی ، کمونیسم ، و تاریخ صد ساله اخیر ایران و ترکیه می اندازد .
ناظم حکمت . همچون بیژن جزنی یکی از زندانیان سیاسی مقاوم زندانهای مخوف ترکیه بین سالهای 1950-1938 ، و همچون بزرگ علوی نماینده ادبیات مدرن بخشی از رنجبران جامعه ترکیه بود . وی همچون تقی ارانی و بعضی سوسیالیستهای دیگر آنزمان ، بارها ساختمانهای نرم و گرم مسکو و برلین را ترک نمود تا برای ادامه مبارزه به وطن بازگردد و خطر زندان و شکنجه و اسارت را تجربه کرد ، و همچون خسرو روزبه به سرپیچی از اطاعت کورکورانه در ارتش ضدمردمی کشور خود پرداخت .
ناظم حکمت از 16 سالگی دوره ملوانی وناخدایی را در نیروی دریایی ترکیه دیده بود ولی هیچگاه در ارتش خدمت نکرد . زندگی او میان مبارزه ، زندان ، زنان و عشق گذشت . او بیش از 40 سال مبارزه ادبی فرهنگی سیاسی نمود، بیش از 15 سال را در زندانهای آسیایی ترکیه گذراند ، و بیش از پنج بار با زنان ترک و اروپایی ازدواج نمود .
حزب کمونیست ترکیه از سال 1922 ممنوع گردید و چند رهبر آن بقتل رسیدند . ناظم حکمت بعد از آشنایی با کمونیسم، به شوروی گریخت و در دانشگاه " زحمتکشان خاورمیانه " در مسکو به تحصیل پرداخت . نخستین بار در سال 1928 حین بازگشت به وطن در مرز دستگیر شد . در سال 1938 بار دیگر به اتهام پخش اشعارش میان ملوانان نیروی دریایی ترکیه دستگیر و به 28 سال زندان محکوم گردید که در سال 1951 به دلیل اعتراضات جهانی و اعتصاب غذای وی ، از زندان ازاد گردید و بار دیگر به شوروی گریخت و در آنجا پناهنده سیاسی شد . در شوروی از او به عنوان قهرمان خلقها و زندانهای مرگ آور آسیا ،استقبال گردید ، و به عنوان قدردانی به او اجازه داده شد تا 24 ساعت در کنار جنازه لنین نگهبانی دهد !.
سرانجام آثار او در ترکیه از سال 1972 ممنوع شدند . ناظم حکمت در آخرین لحظات پیش از مرگ برای خود و پسر خردسالش از کشور لهستان تقاضای شهروندی و گذرنامه نمود . بعد از مرگ در سال 1963 میلادی، او را در قبرستان مشاهیر تاریخ، در مسکو به خاک سپردند .
ناظم حکمت راد در غالب آثارش به دفاع از صلح ،عدالت ، پیشرفت اجتماعی ، تحولات انقلابی ، و حقوق انسانی پرداخت . وی در دهه بیست قرن گذشته با مکاتب و جنبش ادبی اکسپرسیونیسم و دادائیسم روس آشنا شد . اشعار وی تحت تاثیر شاعران فوتوریست و سمبولیست روس بودند . او تحت تاثیر مایاکوفسکی موجب نوگرایی در شعر و نمایش نامه نویسی ترکیه شد .
از جمله مجموعه اشعار او - تلگرافهای ترکی ، در تابش نور قلب ام ، سفر بدون بازگشت ، مجموعه اشعار ، هوا مانند سرب سنگین است ، یوسف در سرزمین مصر ، و افکاری پیرامون هراکلیت در مسکو ، هستند . شعر حماسی او کتاب " شیخ بدرالدین ، مبارز و عدالتخواه " است .
سئوال اینست که سوسیال دمکراسی غربی راه نجات است یا مارکسیسم پرولتری ؟ من این شرکت کنندگان کنگره سکولارهای دکتر نوری علا را دیدم . با خود گفتم لا الهه الالا ! فکر کنم غیر از نوری علا و 2-1 نفر .... فسیل های ایلیاتی و سلطنتی و بی خطهای های قره قاتی جمع شده بودند . نمایتده سازمان کومله گفت در سایتهای حزب دمکرات کردستان و سازمان کومله به اندازه کافی مقاله در باره فدرالیسم و خودمختاری وجود دارد و کافیست که افراد علاقمند اپوزیسیون اینگونه مقالات را بخوانند و به بحث بگذارند تا در چهارچوب تمامیت ارضی مشکل قومی و خلقها حل گردد و تجزیه طلبان ترک و عرب و کرد و بلوچ نتوانند از ارثیه و باقیمانده سیاست غلط شاه و شیخ سوء استفاده کنند .
در میان آنهمه حوادث گوته به چه کارهایی مشغول بود .
میتوان انعکاس انحلال فئودالیسم و شکوفایی نظم اجتماعی بورژوایی در خدمت وحدت عناصر هومانیستی را مشاهده کرد .گوته شاهد زوال طبقه اشراف آلمان و رقابت امیران و شاهزادگان محلی حاکم ولایات آنزمان آلمان بود . او خالق نوشتجاتی در زمینه های تئوری ادبی ، استتیک ، و هنر نیز است . جنبش ادبی اجتماعی " هجوم توفان " منتقد وضعیت حکومت مطلقه فئودالی و شاهزادگان محلی بود .
جامعه شناسان ادبی بر این باورند که آثار او آینه هنر و ادبیات واقعگرایانه و مبارزه شهروندان ترقی خواه علیه نیرو های مدافع نظام فئودالی و ملوک الطوایفی آن زمان آلمان است . گوته اصطلاح " ادبیات جهانی " را نخستین با ر در مقابل "ادبیات ملی" کشورها مطرح نمود . او نه تنها خودرا شاگرد هنر و استتیک یونان باستان میدانست بلکه تقلید از آنرا نیز توصیه میکرد .
گوته از طریق زبان و ادبیات موجب وحدت ملی ولایات و مناطق آنزمان آلمان شد . زبان ملی و سراسری آلمان بعد از مارتین لوتر ، مدیون کوششهای ادبی و قدرت خلاقیت واژه سازی آنزمان گوته نیز است . او غیر از شعر،نمایشنامه ، داستان ، نوول ، رمان و روایت ، خالق آثاری در زمینه های خاطره نویسی ، مکاتبات ، مصاحبه ، و آثار تحقیقی علوم تجربی، نیز میباشد . مجموعه آثارش به 150 جلد میرسند .
اجداد گوته پیشه ور و مردمی ساده بودند ، پدرش ولی از طریق ازدواج با یک دختر اشرافی به جاه و مقام و منالی رسیده بود . در زمان او در حالیکه آلمانی ها در حال تشکیل دولت ملی و اتحاد ولایات شاهزاده نشین بودند ، انقلاب 1789 فرانسه به وقوع پیوسته بود .
منتقدین گوته او را مخالف آزادی بیان و نقد ادبی منفی آثارش میدانند چون او در جایی گفته بود- بزنید منتقدین ادبی را ، این سگان درنده را ! . گوته دهها سال در خدمت شاهان محلی در پست های فرهنگی و اجرایی و مشاورتی کار کرد . او از زبان فاوست اعتراف میکند که برای شناخت جامعه ، جهان ، و خود ،حاضر است حتی با شیطان هم اعتلاف کند . عده ای هم گوته را مدافع سنت پدرسالاری میدانند گرچه او همیشه خودرا روشنگری هومانیست و اروپایی معرفی میکرد . گوته در کتاب نخست فاوست به انتقاد از تکیه یکطرفه به عقلگرایی میپردازد. اوولی در ادبیات به نیازهای بنیادین و اولیه انسان اهمیت میدهد .
گوته میگفت شعر، زبان مادری انسانیت است، و ادبیات مانند عشق یک بازی و سرگرمی است ، و میان ما و مخالفین معمولا دیوار حقیقت وجود دارد ، و از واژه عشق میتوان هم در رابطه با احساسات اروتیک استفاده کرد و هم در رابطه با دوستی افلاتونی . امروزه اشاره میشود که گوته میخواست در تنگنای ولایت گرایی حاکمان و شاهزادگان، مدافع اصلاحات اجتماعی گردد .
گروهی گوته را شاعر انسانیت مطلق میدانند که در زمان بحران هویت ، نیاز به آثارش بیشتر احساس میگردد . مانند غالب نوابغ ادبی آثار او شرح و توصیف زندگی خصوصی اش است . درباره نوول " ورتر جوان " او که آنزمان موجب خودکشی دهها جوان رمانتیک شد ، اشاره میشود که به علت فقدان زمینه اجتماعی شکوفایی استعدادهای پر انرژی در نظام رو به زوال فتودالی آنزمان ، غالب آنها وظیفه و مسئولیت مناسبی برای خود نیافتند و دچار نیهلیسم و سرخوردگی شدند .
گوته سرچشمه هنر و ادبیات واقعگرا را در ادبیات مردمی و فولکلوریک خلقها و در طبیعت میدید . درک او از هنر رابطه ای تنگ با درک او از طبیعت دارد و میگفت هنر باید مقلد و انعکاس طبیعت باشد . اواز انسانها میخواهد که برای عملی کردن شعار آزادی و عدالت هیچگاه دست از کوشش برندارند . وی در زمان خود از مبارزات آزادیخواهانه مردم هلند علیه اشغالگران اسپانیایی دفاع کرد ولی از وقوع انقلاب فرانسه آشکارا دفاع ننمود . شاید به این دلیل دهها سال ادیبانی مانند هاینه و شیلر و پوشکین در محافل ادبی و انقلابی و روشنفکری جهانی محبوبیت بیشتری از وی داشتند .
گوته میان هومانیسم و فئودالیسم .
در مقالات کوتاه پیش، از چهار نابغه ادبیات کلاسیک غرب نام برده شد ؛ از هومر یونانی ، از سروانتس اسپانیایی ، از دانته ایتالیایی ، و از شکسپیر انگلیسی . اکنون اشاره ای هم به زندگی و آثار گوته ، شاعر و نویسنده سکولار آلمانی میشود که بین سالهای 1832-1749 میلادی زندگی نمود .
گوته را امروزه مهمترین شاعر اروپا و یکی از نویسندگان ادبیات کلاسیک جهان میدانند . او شاعر جنبش ادبی اجتماعی " هجوم توفان " در نیمه دوم قرن 18 میلادی بود و برای نخستین بار در سال 1827 اعلان وجود "ادبیات جهانی " را نمود .
دید ماتریالیستی گوته متکی به فلسفه و نظرات اسپینوزا است . آثار او بخش مهمی از ادبیات کلاسیک جهان بشما ر می آیند . ادبیات کلاسیک در غرب به آثاری گفته میشود که همیشه بجا ماندنی ، آموزنده ، و معتبر باشند . در آثاروی میتوان انعکاس
جناب اقایان یویوف از..... و توکی اغلو و وپان راسیسم و بقیه ....
شدیدا منتظر دیدار این جوانان گریزپای آذربایجان کردستان الاحواز و بلوچستان میباشیم
چرا عادت به مفتخوری
اینکه دیگران بروند ال بکنند بل بکنند بیارند بدهند ایران را دودستی تقدیم شما که فلان بکنید و بهمان بکنید ؟
اگر مردید جوانان گریز پای آذربایجان کردستان و الاحواز و بلوچستان بیایید همین الان استین بالا بزنید
حداقل این توکی های قهرمان در تاریخ مبارزاتیشان یک گلوله (برای قسم خوردن ) به طرف ولایت فقیه شلیک کنید
بعد از اخوند هم اگر دیداری باشه مشتاق دیدار بیایید حقتان را از شونیست فارس بگیرید
ما به وجه احسن حقتان را کف دستتان خواهیم گذاشت(ان وجد جنود فارس شرابهم الدمائ و انیسهم الاشلا)
درود بر جنبش پرافتخار چپ ایران وننگ بر بقایای رژیم شاه خائن وجوجه فاشیستهای سلطنت طلب شاه اللهی ومرگ بر جمهوری اسلامی.
ما در این مدت 37 سال حکومت اسلامی باید یاد گرفته باشیم که مخالفان نظام سابق از چپ تا دینی توان اداره کشور را نداشتند و این ناتوانی مخالفان سابق ناشی از سرشت استبدای دینی و فلسفه دیکتاتوری چپی است . انچه در باره شگنجه به ساواک نسبت داده میشود بمراتب بدتر از ان در سازمان رجوی عمل میشود .( من طرفدار شکنجه نیستم *) نگاهی به کار نامه مجاهد نشان میدهد که در این سازمان مخالفان شکنجه و کشته میشوند و رهبر برای تو زن عقد میکند و همین رهبر ترا مجبور میکند زنت را طلاق بدهی و اسم انرا انقلاب بگزاری . به شعور مردم احترام بگزاریم و اجازه بدهیم مردم در باره نظام سابق و نظام اسلامی قضاوت خود را داشته باشند . پس از انقلاب نه شاه بود ونه ساواک .اما پس از انقلاب انقلابیون چه کردند ؟
ﺑﺮاﺳﺎس اﺳﻨﺎدﯼ ﮐﻪ درﺳﻔﺎرت ﺳﺎﺑﻖ اﻣﺮﻳﮑﺎ درﺗﻬﺮان ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻣﺪ: ﻋﺒﺎس اﻣﻴﺮاﻧﺘﻈﺎ م ﺟﺎﺳﻮس اﻣﺮﻳﮑﺎ ﺑﻮد ﺳﺨﻨﮕﻮﯼ دوﻟﺖ ﺑﺎزرﮔﺎن وﺳﻔﻴﺮﺳﺎﺑﻖ اﻳﺮان درﺳﻮﺋﺪ دﺳﺘﮕﻴﺮﺷﺪ ١٢٢ ﻣﺮدم ﺷﻤﺎرﻩ ٢٩ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ ، ١٣۵٨ ﺁذر ﭼﺮا ﺟﺎﺳﻮس اﻣﺮﻳﮑﺎ ﻣﻌﺎون ﻧﺨﺴﺖ وزﻳﺮﺷﺪ ؟ » ﮐﺸﻒ اﺳﻨﺎدﯼ درﺟﺎﺳﻮس ﺧﺎﻧﻪ اﻣﺮﻳﮑﺎ ﺗﻮﺳﻂ « داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن ﭘﻴﺮو ﺧﻂ اﻣﺎم ﻓﺎش ﺳﺎﺧﺖ واﺛﺒﺎت ﮐﺮد ﮐﻪ ﻋﺒﺎس اﻣﻴﺮاﻧﺘﻈﺎم » ﺟﺎﺳﻮس اﻣﺮﻳﮑﺎ ﺑﻮدﻩ اﺳﺖ وﻟﯽ اﻳﻦ ﺁﻗﺎﯼ اﻣﻴﺮاﻧﺘﻈﺎم ﻳﮏ « ﻣﻨﺒﻊ » ﮔﻤﻨﺎم ﺑﺮاﯼ « ﺳﻴﺎ ، ﻧﺒﻮدﻩ ﻣﻌﺎون ﻧﺨﺴﺖ وزﻳﺮ وﻧﻴﺰ ﺳﺨﻨﮕﻮﯼ دوﻟﺖ ﻣﻮﻗﺖ اﻧﻘ ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻘﺎم ﻣﻨﺒﻌﯽ دردوﻟﺖ داﺷﺘﻪ ﻼب وﺳﭙﺲ ﺳﻔﻴﺮ اﻳﺮان درﮐﺸﻮرهﺎﯼ اﺳ ﮑﺎﻧﺪﻳﻨﺎوﯼ ﺑﻮدﻩ ..ﻣ ١٢٣ ﺮدم ﺷﻤﺎرﻩ ﺷﻨﺒﻪ دﯼ١ ، ١٣۵٨ )چند نمونه کافی است .
راﺑﻄﻪ ﻧﻬﻀﺖ ﺁزادﯼ ﺑﺎ ﺳﻔﺎرت اﻣﺮﻳﮑﺎ ﻓﺎش ﺷﺪ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﭘﻴﺮو ﺧﻂ اﻣﺎم دﻳﺸﺐ ﻃﯽ ﻳﮏ اﻓﺸﺎﮔﺮﯼ ﺑﺴﻴﺎرﻣﻬﻢ ازﻓﻌﺎﻟﻴﺖ هﺎﯼ ﻧﻬﻀﺖ ﺁزادﯼ ﺑﺮاﯼ ﺣﻔﻆ ﻣﻨﺎﻓﻊ اﻣﺮﻳﮑﺎ دراﻳﺮان ﭘﺮدﻩ ﺑﺮداﺷﺘﻨﺪ : اﻣﻴﺮاﻧﺘﻈﺎم ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﻀﻮ ﮐﻤﻴﺘﻪ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﻧﻬﻀﺖ ﺁزادﯼ ﺑﺎ ﺳﻔﺎرت اﻣﺮﻳﮑﺎ راﺑﻄﻪ داﺷﺖ) اول ﻧﻴﻨﺮدرﺷﺖ ﺻﻔﺤﻪ ( ١٣۵٨ دﯼ ﻣﺎﻩ ۵ ﭼﻬﺎرﺷﻨﺒﻪ ،١٢٧ ﻣﺮدم ﺷﻤﺎرﻩ ) نظام جنایتکار اسلامی بدون کمک حز ب توده و فدائیان هر گز استوار باقی نمی ماند .
اینکه کشور ما دارای حکومت قانون نشد مقصر خود چپ ها و مسلمین هستند. چپ و دینی دشمن شماره یک ازادی و میهنپرستی وحکومت قانون هستند. مانند دشمنی با بازرگان لیبرال. دفاع همه جانبه فدائی و توده ای از نظام اسلامی ملتی را به نابودی کشاند . واقعأ دربرابر جنایت های نظام اسلامی و چپها و سازمان مجاهدین باید با احترام از نظام سابق و کا رکنان سازمان امنیت کشور ساواک یاد کرد .قتل های درونی سازمان مجاهدین را چه کسانی انجام دادند ؟
کامنت سوم پیرامون "" به دلیل قحطی تحلیل در مدیا و مطبوعات فارسی، به مسائلی اشاره خواهم کرد "" در ادامه این تحوّلات ژئوپلتیک در دریای سیاه، دریای مدیترانه و دریای خزر است که "" افق برای پوتین تنگ و تنگتر "" میشود، سیاست پوتین در ورود به جنگ سوریه و تشدید بحران پناهندگان جهت بی ثبات کردن خاورمیانه و اروپا، اینک محور "" ترکیه، اسرائیل و عربستان "" را وارد فاز جدید خواهد کرد، عادی سازی روابط ترکیه با اسرائیل به سرعت پیش میرود و عربستان عادی سازی روابط ترکیه با مصر را تسهیل و تسریع خواهد کرد، همانطور که کسانی که میخواستند تا از آب گل آلود، ماهی که هیچ، نهنگ بگیرند اینک خودشان به طور افتاده اند پوتین نیز با سیاست بی ثبات کردن اروپا و خاورمیانه، اینک خود و مرزهای روسیه را، بی ثبات کرده است.
با تشکر ازجناب آقای پویان انصاری گرامی، در واقع مزدوران اطلاعاتی وامنیتی رژیم جنایتکار وچپاولگرجمهوری اسلامی در این 38 سال چنان جنایتهای هولناکی را مرتکب شده اند که ساواکی های رژیم شاه خائن رو سفید شده اند.
این جنایتکاران ساواکی تا وقتی که زنده باشند باید تحت تعقیب قرار بگیرند وبا ترس زندگی کنند.وزمانی هم که رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی سرنگون شد باید این جلادان ساواکی را در هر کجای جهان که باشند دستگیر کرد ودر داخل ایران کنار جلادان اطلاعاتی وپاسدار آخوندها محاکمه کرد.
روزهاست که اندام تکیده جعفرعظیم زاده در برابر چشمانمان آب می شود. دیگر چندان حجمی از جسمش باقی نمانده است جزپوست واستخوانی ورگهای بی خون در شقیقه هایش. از ذهنمان می گذرد که برای چه جان می دهد جعفر؟ آنگاه که از نظر می گذرانیم وقتی که کارگران معدن آق دره را به جرم گرسنگی ومطالبۀ حقوق عقب افتاده شلاق می زنند. هنگامی که کارگران هفت تپه را تارومار می کنند. وقتی معلمین استثمار شده، پس از مدرسه به پادویی ومسافرکشی می روند. وقتی پرستاران باحقوق ناچیز وآقا بالاسرهای متعدد، دوشیفته وسه شیفته، زیربار کارسخت وزیان آور جان می کنند. وقتی دادخواهان صنفی را با تهمت وبهتان اقدام علیه امنیت ملی روانۀ زندان می کنند، وقتی بسیاری ازبیکاران حاضر می شوند تا با نصف حداقل حقوق هم کارکنند، اما بازهم نانی نمی یابند ودر شرایط هزاران دردهای جانکاه از قبیل کودکان کار وخیابان وکاهش شدید سن فحشاء واعتیاد
دیگر درک اینکه که چرا و چگونه جعفر تصمیم می گیرد جان بر سر پیمان خود نهد مشکل نیست. آری آنگاه که تجمع بیکاران بهبهان با کشتار به خون آغشته می شود وآنگاه که جوانان مردم را از خانه ها ومراسم مهمانی بدر آورده ودرجا شلاق می زنند، ودر چنین ایامی که سازمان جهانی کار ILO هرساله به جای نمایندگان واقعی کارگران ایران، نمایندگان رژیم جور وجنایت را به اجلاس راه می دهند وهنگامی که سردمداران جهانی به مصیبتهای یک خلق جریحه دار شده ودر زنجیر، وقعی نمی نهند وبا جانیان حاکم بر ایران به مراوده ومعامله می نشینند، هروجدان بیداری می فهمد که نمی توان به تماشا نشست وپست زیست، این جاست که لختی درنگ می کنیم ودر دعوت کردن جعفر عظیم زاده به خاتمۀ اعتصاب غذا تردید می کنیم وبا خود می گوییم ما که عرضه اش را نداریم، پس لااقل از سر راه اوبه کنار برویم ومزاحم او نشویم.مسئولیت جان فعال کارگری شریف و فداکار آقای جعفرعظیم زاده، متوجۀ سران رژیم ضدکارگری جمهوری اسلامی می باشد.
پیروز باد مبارزات کارگران ایران
گرامی باد یاد شاهرخ زمانی
مرگ بر رژیم ضدکارگری وجنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی
زنده باد خلق قهرمان ایران
"" یک پیاله آینده گرائی با چاشنی جامعه شناسی "" آینده از آن کارگران نخواهد بود چونکه با روباتیزه شدن، دیگر کاری وجود نخواهد داشت که نیاز به کارگری نیز باشد، بلکه آینده از آن جوامعی خواهد بود که توان تعیین مقرری برای کارگران بیکار را خواهند داشت، این از عهدهٔ جوامعی بر خواهد آامد که به هدف توسعه "" ثروتمند شدن پیش از پیر شدن "" رسیده اند، مارکس کّل آینده بشری را، اشتباه فهمید. به جای کارگر و داس و چکش، "" انرژی و اطلاعات "" اهمیت پیدا خواهند کرد، و کسانی که "" انرژی و اطلاعات "" را در دست خواهند داشت کارگران نخواهند بود. وقتی‌که از انرژی صحبت میکنم منظورم به فرض باطری هائی است که میتوانند انرژی برقی را برای یک خانه به مدت ۲۰ بیشت سال تامین کنند. در موارد اطلاعات نیز فقط این را بدانید که همین "" LinkedIn "" به ارزش بیلیون‌ها دلار چند روز پیش فروخته شد.
اسنکه کشتن هر موجود زنده ای کار قبیح و پست فطرتییست حرفی نیست ولی اینکه کسی یا خودش اینکاره است و یا از اینا پول میگره و مبنویسه و موذیانه خودشو بکوچه علی چپ میزنه حرف دیگریست .
بلی ازربایجان میلیونها کرد عراقی را به عناوین مختلف در خود جای داده است حتی نصف کردهای ترکیه هم از عراق امده اند
سپاه در اطلاعیه درگیری با کردها را در منطقه شمال غربی ایران اعلام کرد . نه گفت استان ازربایجان غربی
چونکه می خواهند بااین وعده که نصف ازربایجان غربی را به کردها خواهیم داد در روز مبادا کردها دلخوش از از این وعده جلو ازربایجانیها به استند حداقل این وعده به کردها از طرف جمهوری اسلامی می تواند از اتحاد این دو ملت جلو گیری کند.
و گرنه جمهوری اسلامی هم جراعت اینکار را نخواهد داشت که قسمتی از ازربایجان را کردستان اعلام کند
در واقع این جمهوری اسلامی است که بیشتر در این مورد کردها را تحریک می کند
من با نظر Eza موافقم به + تورکها نباید با کردها و فارسها ازدواج کنند
جایی که بوی راسیسم و کینه و دشمنی ضد ایرانی و ضد فارس نیاید ، پان ترک تجزیه طلب جمع نمیشود و حال نمیکند . مثل اینجا . فقط از یوی گند قوم و نژاتد گرایی لذت میبرد و فعال میشود .
متاسفانه جمهوری اسلامی در مورد سو استفاده از ضعف شخصیتی افراد ید طولانی دارد اما بیشترین تاسف در این است که بخواهیم وقت گرانبهاتر از طلا را برای افرادی مانند امید دانا تلف کنیم .این فرد حتی اگر عامل جمهوری اسلامی نباشد دیوانه ای است که فقط باید برای او آرزوی شفا کرد.این آقا چون نمیتواند کتاب بنویسد مثل بعضی ها که در بی بی سی بعنوان کارشناس دعوت میشوند و چون نمیتواند مقاله بنویسد پس فقط میتواند حرف مفت بزند. البته خیلی از روشنفکران ایران مانند ایشان هستند با کمی ادب و سواد بیشتر .
من به عنوان یک انسان در ایران به دنیا امدم تا جایی که میدونم اجدادم ایرانی بودند وطنی به جز ایران ندارم وبه حکم حق ازادی انتخاب نوع تفکر من اسلام رو انتخاب کردم هیچکس وهیچ قانونی تو دنیا نمی تونه به من بگه به خاطر دینم درکدوم کشور باید زندگی کنم یا کشورم روترک کنم ایران اگرمال همه ایرانی هاست مال من مسلمان هستم اگر مال کل ایرانی ها نیست پس اساسا اسمش ایران نیست هیچ قانونی درهیچ جای دنیا نه می تونه من رو وادار به ترک کشورم بکنم ونه تغییر دین وباور مذهبی ام توکشور خودم براساس دین خودم دارم زندگی میکنم این حداقل حقی که هرکس داره
درود بر جعفر عظیم زاده. شما مبارزان واقعی برای دموکراسی و برابری هستید، نه جنبش ننگین چپ ایران که جز بدبختی چیزی برای کشورمان نداشت. مرگ برجنبش ننگین چپ ایران، مرگ بر جمهوری اسلامی، زنده باد آزادی
سلام.آقای موحدی توازدروغ ازاین عرب هاباآن شعارهای شئونیستی ات میکنی.تواکنون کسی رامیخواهی که بجای دموکراسی خواهی اززبان اسلحه حرف بزند.فرق نمیکنداین اسلحه دست جمهوری اسلامی برای کشتن هویت طلب هاباشد یادست هویت طلبان که بجای منطق اسلحه رادرمغزخودکاشته است.
تودرهمه جاجارمیزنی که پس ازجمهوری اسلامی عرب ها وتورک هااست که بایدقتل وعام شوند.
.... .ازاین حرکات مشکوکت دست بردار.
تفکرتوباخمینی چی ها.صدامچی ها.استالین چی ها.رجویی چی ها ودیگرجنایت کاران هیچ فرقی ندارد.
اخه نه اینکه داعش وطالبان شیعه اند؟ یا مثلا حکومت عربستان خیلی پیشرفته و حافظ حقوق بشر؟
جناب دهناری گرامی، داشتم نوشته ایی را برای فرستادن روی سایت آماده میکردم که پاسخ شما را در این آن گرفتم.
شما چندین عامل منفی را که در شناخت شما و دیگران نقشی داشته اند نام بردید، که از همه مهمتر نبود استقلال اندیشه و فشار گروهی بود. جناب ائلیار نیز در کامنتی پائینتر نوشته اند که تفکر مستقل یعنی اینکه فرد یا مغزی خود بیاندیشد و اشیاء را به تجربه، آزمایش، بررسی، عدم پیش داوری و نگاه همه سویه بنگرد.
شاید من پرسش خود را بد طرح کردم و برای رفع این دشوار، پرسشم را روشنتر مینویسم.
چرا شما ودیگران و ما استقلال اندیشه ویا اندیشه آزاد نداشتیم و نداریم؟ آیا روش آموزش و پرورش دوره های دبستانی، دبیرستانی و دانشگاهی ما ناتوان بود اندیشه نقاد را به ما بیاموزد؟ یا اینکه از بر کردن دروس، اندیشه نقاد را در این گذار کند کرد؟ آیا نبود نهادهای فرهنگی، اجتماعی و نبود نشست های ادبی،
بهروز و پیروز باشید
گرامیان
بهروز و پیروز باشید.
در دنیای امروز، "" رشد اقتصادی "" کالائی نیست که در هر بازاری پیدا شود، شانس آورده ایم که ترکیه و جمهوری آزربایجانی وجود دارد که میتواند نفت ما را بخرد یا انتقال دهد، نه ارمنستان، زیمبابوهٔ قفقاز، این توانائی را دارد، نه روسیه که اقتصاد آنان نیز مثل جامعه شاهنامه خوانان، نفتی و گازی است، همچنین کوهتاهترین و با صرفه‌ترین راه انتقال نفت و گاز ایران، باز همین ترکیه و جمهوری آزربایجان است که توان سرمایگذاری در پروژه‌های زیر بنائی خطوط لوله نفت و گاز را دارند.
:))
آنتی راسیزم فقط بدانید من به کامنت شما نه منفی داده ام و نه مثبت.
آذربایجان غربی در نیم قرن اخیر میزبان دست کم یک میلیون و 600 هزار شهروند کرد عراق بوده است
http://www.trt.net.tr/persian/yrn/2016/06/20/adhrbyjn-grby-dr-nym-qrn-khyr-myzbn-dst-khm-ykh-mylywn-w-600-hzr-shhrwnd-khrd-rq-bwdh-st-514770?platform=hootsuiteحالا آقای مصطفی هجری ازربایجان غربی را کردستان مینامد. شرم هم خوب چیزی است.
http://www.trt.net.tr/persian/yrn/2016/06/20/adhrbyjn-grby-dr-nym-qrn-k…
تحریف واژه ها کمکی به حل مسئله ای نمیکند که هیچ، خاک در چشم مردم میپاشد.
"ایرانمدارانه" اصطلاحی ملی و عقب مانده است، برتری انسان هائی متولد و محصور در یک جغرافیا بدون هیچ اقدام آگانه و از سر تصادف. وجود این جغرافیا هم بستگی زیادی به عرضه و شرایط پادشاهان دو طرف دعوا در گسترش قلمرو تحت چپاول شان داشته است.
اما واژه سکولار دموکراتیک یک تفکر است، تفکری مدرن و عمدتا انسانی.
اصطلاح "سکولار دموکراتیک ایراندارانه" مضحکه ای مشابه "دموکراسی اسلامی" است.
اشکالی ندارد کسی پان ایرانیست، پان ترکیست و یا معتقد به برتری هر نژاد و ملت ساختگی یا واقعی باشد، اما لطفا ترکیب مبتذل نژاد پرستی رسوا با سکولاریسم و دموکراسی را نسازید.
انحطاط ایرانی نه با حمله اعراب وحشی و حیوان بلکه با تسلط مغان فاسد و زرتشتی ساسانی و (گوبلز انوشیروانی) شروع شده است.
بنا نهادن تاریخ بر بنای چنین پوچ حقیقتا عقب ماندگی است.
ممنون سیاووش عزیز، آنچه من نوشتم از نظر دستور زبان فارسی غلط است. باید به همان شکلی که شما نوشتید بنویسم. من آنرا تصحیح می کنم.
اما برای قسمت دوم نظر شما باید یک شوخی را تعریف کنم و بعد نظرم را بگویم:
روزی امتحان جامعه شناسی ملل داشتیم. استاد سر کلاس آمد و میدانستیم که 10 سئوال از تاریخ کشورها خواهد داد.
دکتر بنی احمد فقط 1 سئوال داد و رفت:
مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است؟
از هر که پرسیدم نمیدانست.
تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود اما براستی کسی نمیدانست.
همه 2 ساعت نوشتیم از صفات برجسته این مادر؛ از شمشیرزنیش، از آشپزی برای سربازان، از برپا کردن خیمه ها در جنگ، از عبادتهایش و …
استاد بعد 2 ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رفت.
14 تیر 1354 برای جواب آزمون امتحان تاریخ ملل رفتیم. در تابلو مقابل اسامی همه با خط درشت نوشته شده بود مردود!
ننگ وشرم باد بر رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی و درود بر مبارزان عرب ایرانی.
بله کاملا درست است، امید دانا مشکوک است، امید دانا فقط وفقط به نیروها وچهره های اپوزیسیون حمله می کند وچپ وراست هم برایش فرقی نمی کند تا به حال نشده است که او در برنامۀ خود به سران ومزدوران رژیم رو دست بزند.
اما از یک جهت فعالیتهای امید دانا به تجزیه طلبان پانترک شباهت دارد، امید دانا به جمهوری اسلامی کاری ندارد وبه اپوزیسیون حمله می کند، پان ترکها نیز به جمهوری اسلامی کاری ندارند وبه جای مبارزه با رژیم، به فارس ها وفارس زبانها وکردهای ایران وهمچنین به بیشتر اپوزیسیون ایرانی حمله میکنند.
آنچه جناب « Eza» در کامنت خود پیرامون روابط « آذربایجان و کردستان» پیشنهاد داده، نه تنها خردمندانه و مشکل گشا نیست، نه تنها بر اساس حفظ دوستی بین دو خلق تحت ستم مضاعف نیست، نه تنها انسانی نیست، بل به تمام معنی فاشیستی ست. و ربطی به یک سیاست عاقلانه و انسانی ندارد. توصیه راههای ضد انسانی معمولا کار مبلغان حکومت ایران است .
که هدفشان سوق دادن دوخلق به فاشیسم و رو در رو قرار دادن آنهاست.
فعالان آگاه آذربایجانی با این متد ها بخوبی آشنا هستند. این اینگونه افکار ضد انسانی برای ما شناخته شده اند.
آنچه در رابطه با کردستان میتوان در پیش گرفت خود جداگانه در مقاله و کامنت نوشته ام.
یک نکته بسیار ظریف در انتشار مقاله نقی حمیدیان به چشم می خورد و انهم حذف کلمه <آقای> جلوی نام ایرج مصداقی در تیتر نوشته است. لطفا توضیح دهید که دلیل حذف این کلمه چیست؟
أنا صادق إيراني العربية: انا صادق. .... درست اش اینه .انا من اعراب ایرانی........شما مگر زن هستی که العربیه مینویسی کجای این اسم مونث هست؟ این چجور مضاف و مضاف الیه هست؟
ولكن تعلمت الكتابة العربية في أوروبا: الکتابه؟؟ چرا به اخر کتاب ه چسباندی..اما اموزش داده میشود کتاب های عربی در اروپا (پس چرا شما عربی را غلط مینویسی) یعنی باور کنم یک عرب معرف ها را نمیشناسه مضاف ها را نمیشناسه
والتي تم حظره الحظر؟ چی ممنوع شده به زور همه باید 8 سال بخوانند حتی تورک و فارس و لر که زبان مادری شان هم نیست ؟ والتی چرا در این جمله اوردی ؟ اصلا شما کاربرد التی و الذی را میدانی کجا به کار میرود هر کدام
لعته الاخره الممنوع. کدام بازی قدغن شده
دوست عزیز پیشنهاد میکنم در گوگل ترنس لیت ننویسی چون قواعد را رعایت نمیکند تنها کلمه به کلمه معنی میکند
گویا ما با یک تورک طرف شدیم که هیچ وقت ایران نبوده
به شاعر ترکیه, در زمان لنین و استالین و بعد از آنها هزاران شاعر و نوسنده تورک تبار و ازسایر ملیتها سر به نیست یا تبعید شدند. سولژنیتسینها ووووووووو. یعنی سیستم بولشویکی در شوروی هزاران برابر تورکها همچون کاری را کردند. درسته؟
"قورباغه يی داشت ابوعطا می خواند.
گفتم: مگر آب، سربالا می رود؟
گفت: نه، ولی دلم تنگ بود زدم زير آواز.
پرسيدم: می دانی؟
جواب داد: می دانم.
....
....
يک نفر پشت کامپيوتر نشسته بود و داشت چيز می خواند.
گفتم: چه می خوانی؟
گفت: نوشته های تو را.
پرسيدم: می دانی؟
جواب داد: چه چيزی را؟
زدم شيشه ی کامپيوترش را شکستم.
...
...."
من اینجوری فهمیدم:
انسان بیدار آگاه، آدمی یه که
در عرصه عمومی، توی اجتماع، در ملاء عام
بخاطر دونستن، بخاطر دانش، بخاطر آگاهی حتی؛
می دونه
در کنار خوندن و نوشتن
باید که کاری کرد، پس شاید که کاری باهاس کرد، کارستان!
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر لیبرتی و هزار اشرف یادتون نره!
رفیق سائل.
کامنت پنجم پیرامون "" پرسش اساسی از جامعه شناس "" چرا نظام سیاسی در جامعه فارسی، به انسجام اجتماعی نمی‌‌انجامد؟
سلام-اول خدمت آقای بی نام عرض کنم ،که سیاسیون ایران میشودگفت اکثرا کم سواد وآلت دست اجانب وهمچون سید ضیا طباطبایی مامورند ومعذور.این هارامردم خوب شناخته اند.
بهمن موحدی بامدادان چنداسمه وبانام وبی نام که معلوم نیست ازکدام چشمه آب نوش جان میکند،باآقایان ایستا.کرمی.استخوانلو. وچندنفردیگرخدایی کاری جزتبعید.کشتار.حمله.تحقیر.توهین به قیافه ،الکی دون کیشوت بازی کاری کرده اند،که بتوان آنهاراجایی تحمل کرد؟مردم دردرون ایران بارهبران مشخص ونامشخص خودمبارزه اصولی وریشه ایی بی امانی دارند.اگرمنظورشمااین چندنفر تنفرپراکن باشد،اینها باورکن بقول ماتورکان (ایکی اشئگین آرپاسین بولمزلئر)
یعنی اینها جودوتاخرراهم نمیتوانندتقسیم کنند.چه برسدبه اینکه لیدرسیاسی ویارهبرسیاسی شوند.
من راست حسینی وحضرت عباسی بقول مذهبی هاحرف میزنم.همین آقای اقبال اقبالی ویاآقای کرمی راتوجه فرمایید،اگریک متن ویانوشته ویاسیاهی نامه ازاین دوپیداکردید ؛که درآن دروغ؛توهین؛نفرت انگیزی؛خیانت به جنبش مدنی خواهی؛توهم ؛تهمت نباشد؛لطفا نشان دهید،من دیگرازاین سایت رخت بسته ومیرم تا ایشان لاقل دراینجا رهبری دروغگویان وفاشیست هارابعهده گیرد.
دوم اینکه این دوست مان جناب آقای
مردم ما دردهای نهفته تاریخی دارند.مردم مابایدبتوانندبرای حرکت جمعی به رفقاقت.دوستیومحترم شمردن حقوقوهم.به گل کاشتن.به نفرت به بی عدالتی اتینیکی.به توهم زدایی.نفرت به تاریخ جعلی.ووو...نیازدارند.آیابه این افرادنبایدشک کرد؟.آیانبایداین هامامور ومعذوردانست؟آیابااین افرادمیشودبه تفاهم رسید؟آیااین هاخودبه خمینی ویارضاشاه ومحمدعلی فروغی تبدیل نخواهندشد؟
آیااین هاخودهیتلری دیگرنخواهندشد؟آیااینهابه صدام ورجوی تبدیل نخواهندشد؟بر چه مبنایی وچه اصولی وچه مانیفستی بااین دروغگویان تنفرآفرین میتوان به تفاهم رسید؟.آقای توکلی خودتان قاضی باشید.متن های من درزیرمتن های اقبالی اکثرا نابودمیشود.
آقای توکلی چه چیزی ازنفرت پراکنی این چندنفرعایدجنبش انقلابی مردم میشودکه این چندنفردراینجادروغگویی میکنند؟
دوستان گرامی، پاسخ این پرسش که: (برای پیشگیری از بیماری های میکربی چه باید کرد؟) چیست؟ پاسخ روشن است و آن این است که: (باید میکرب ها را ریشه کن کرد تا بیماری های میکربی ریشه کن شوند!) و اما پاسخ این پرسش که: (برای پیشگیری از جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی چه باید کرد؟) چیست؟ پاسخ این پرسش نیز روشن است و آن این است که: (باید ریشه ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی را سوزاند تا جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی ریشه کن شوند!) و گر نه در سایه ناسیونالیسم و پان های رنگارنگ ناسیونالیستی مانند آریاپرستی و پان فارسیسم و پان ترکیسم و پان کردیسم و پان عربیسم و ..... نمی توان امیدوار به زندگی بدون جنگ در سرزمین هائی مانند آذربایجان باختری بود! و برای سوزاندن ریشه ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی .....
..... باید کار فرهنگی کرد، کار فرهنگی برای سوزاندن ریشه ناسیونالیسم و پان های رنگارنگ ناسیونالیستی نیز هنگامی می تواند سودمند باشد که درباره جوانان کم سن و سال و پاکدل به انجام برسد و گر نه سخن گفتن با فسیل های ناسیونالیست میلیاردرزاده مفت خوری که وابسته به بورژوازی بوده و از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند بیهوده است! (نرود میخ آهنین در سنگ!) دوستان گرامی، کارشناسان دامپروری می گویند که گاوهائی که از فلان نژاد هستند چون بازده شیر و گوشت آنها خوب است نباید با گاوهای دیگر درآمیزند تا بازده گوشت و شیر آنها پائین نیاید، اگر به سخنان ناسیونالیست ها نگاه کنید خواهید دید که زناشوئی انسان ها برای چنین کسانی برابر با بهسازی نژاد جانورانی مانند آن گاوهاست! چون ناسیونالیست ها انسان ها را انسان نمی دانند و انسان برای ناسیونالیست ها جانور از خود بیگانه ای وابسته به نژادها و تبارها و زبان های گوناگون است! به این سخنان نگاه کنید: ( ..... آزربایجانی ها باید ازدواج با فارس ها و کردها را حرام اعلام کنند! و برای حرکت ملی سرعت را باید کمی بیشتر کرد! دیگر وقت تعارف و خجالتی بودن در راه حرکت ملی به سر آمده است! آزربایجانی باید این را بداند که فارس دشمن واقعی اوست! ..... ) و یا ( ..... ما باید دنبال یک آخوند بگردیم تا فتوی دهد که ازدواج تورک های آزربایجان با فارس ها و کردها را حرام اعلام کند! ..... ) چون انسان برای ناسیونالیست ها برابر با جانوری از نژادهای گوناگون است و زناشوئی نیز برابر با جفت گیری جانوران است از این روی معنویتی والا به نام عشق نیز در میان ناسیونالیست ها جائی ندارد! و سخن گفتن با کسی که می گوید: ( ..... اگر کردها شلوغ کنند ما حتی تکلیف فرزندان کرد خود را روشن خواهیم کرد! ..... ) که برابر است با آن که آن کودکان کرد را خواهیم کشت یا سرشان را خواهیم برید، بیهوده است! آیا با سخنان این میلیاردرزاده های پان هیتلر می توان امیدوار به همزیستی مردم یک سرزمین بدون جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی شد؟ به سخنان چندش آور دیگری از این دست نگاه کنید: ( ..... به هر شیوه ممکن باید مانع مهاجرت و سکونت مهاجرین کرد به اورمیه شد! ..... باید از فروش زمین، باغ، خانه، فروشگاه و ملک به کردها به شدت جلوگیری شود! ..... باید مانع از قرار گرفتن کردها در پست های کلیدی در ادارات دولتی، بخش های سیاسی، اقتصادی و نظامی شد! ..... باید فعالیت های سیاسی و فرهنگی کردها ممنوع شوند! ..... روستاهای کردنشین کوچک و کم خانوار که در باریکه ای در طول مرز ایران - ترکیه قرار دارند باید در مدت کوتاهی تخلیه شوند و در شهرهای کردستان سکونت داده شوند! این کار از طریق مانورهای نظامی و خرید زمین ها و روستاهای مردم کرد توسط سرمایه داران ترک ممکن است! ..... ) هایل هیتلر!!! حضرت آقای پان هیتلر، اگر کسی با این راه و روش های هیتلری پیروز می شد پس چرا خود آدولف هیتلر شکست خورد؟! ***** دوستان گرامی، اینها هستند نمونه هائی از پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی که هزاران بار در درازنای تاریخ آزمون خود را پس داده اند و باورمندانشان را به شکست کشانده اند و روشن است که پیروی مردم درمند و درمانده و گرسنه و ستمدیده ترک و فارس و کرد و عرب از این پان هیتلرها برابر با درآمدن از چاله و افتادن به چاه است! (به نوشتاری در این لینک نگاه کنید)http://iranglobal.info/node/42737
کامنت چهارم پیرامون "" پرسش از جامعه شناس "" اگر "" دولت کار آامد "" یکی از نشانه‌های بارز جامعه مدنی است آیا "" عدم دولت کارامد "" به معنی عدم جامعه مدنی است؟ پس در اینصورت آیا فکر نمی‌کنید تاکید شما به جامعه مدنی به نوعی ادامه بحث در خلأ است ؟
امید دانا نه عامل دولت روسیه همانند حزب توده و فدائی خلق و فرقه پیشه وری است ونه عامل صدام و دولت یهود مانند مسعود رجوی است ونه عمل جمهوری اسلامی مانند فرخ نگهدار . او یک ایرانی میهن پرست است.
کامنت سوم پیرامون "" پرسش از جامعه شناس "" چرا "" تدوین نظریه دولت "" در جامعه فارسی، با وجود بیلیون‌ها دلار پول نفت زبان بسته در تاریخ معاصر، چنین به درازا کشید و در آخر به جاعی رسیدید که " کوروش کبیر در جلد احمدی نژاد " تجلی یافت؟
سلام-توجیح کردن باتفکری متوهمانه خودگناه بزرگ ترگناه است.اگرچنانچه فرمایش شمادرست باشد؛ که من فکرمیکنم درست نیست.
پرورش روح مردگی درمردم راایجادکرده است.چراجناب آقای روحانی پس ازسه سال هنوزنتوانسته به گفته های خودعمل نماید؟
اگراین هایی که شمامی فرماییددرست است !دراین صورت دولتی که نتواندکارکند؛مگرایشان رابه میزریاست جمهوری بسته اند،خوب استعفاء دهد.
اگرفرمایش ونوشته های شماصحیح است چراازهم اکنون برنامه های ریاستی خودرابرای چهارسال آینده باباندهای مافیایی مهندسی میکند؟
جناب کورشی من درایران هستم وهرروزهم تمام حرکات وبرنامه های روحانی وتیمش رادنبال میکنم ،خدمت شمابایدعرض کنم که اگرچه آقای احمدی نژادفردی بتمام معنی متوهم ونادان بودولی آقای روحانی ازهمان جنس ولی بسیارمخوف وخطرناکتر وعوامفریب ترازاوست.
هردوازیک جنس وبایک هدف برای بقای دیکتاتوری وتنهاکاری که آقای روحانی کردتنها وتنها گرفتن استرس های شکوکی آقای احمدی نژادودراصل
علت حمایت متوهمان پان ایرانیست ازروحانی راتنهادر دورنگه داشتن ایران ازجنگ وبهم ریختگی ایران بوده وبس.
نه حقوق زنان محترم شمرده شد.نه زندانی هاکم شدند.نه ازاعدام هاکاسته شد.نه کمکی به حقوق مدنی مردم افزوده شد.نه به منشور13ماده ایی اوکه قول داده بودعمل کرد.نه حصربرداشته شد.نه رشداقتصادی داشتیم.نه بورس تکانی خورد.نه رانت خواری کم شده .نه دزدی کم گشته .نه راه نفسی برای احزاب ایجادشده است.
آقای کورشی خودراگول نزنید،مردم راافرادی مثل شما38سال است گول میزنند.
لومپنیزیم هیچ مرزی را قائل نیست و اگر همین سلطنت پرستان و جانیان و آدمکشان پهلوی نبودند مردم گرفتار آخوند های جانی نمیشدند .یادم میاید من از اورپا و پدرم از تبریز برای دیدار هم به باکو رفتیم وقتی پدرم وضع اقتصادی در هم شوروی سابق را دید بمن گفت خدا لعنت سیستم پهلوی بکند که مرزها را بست و شما چشم بسته دنبال شوروی افتادید و آخوند ها براحتی بحاکمیت رسیدند .آخر ملا کجا و حکومت کجا.همه اینها نتیجه دیکتاتوری پهلوی است که این همه جوان اعدام و شکنجه شدند و آنها تمامی ثروت ملت را برداشته و فرار کردند
کامنت دوم پیرامون "" پرسش اساسی از جامعه شناس ""، چگونه امکان دارد جامعه شناسی، از "" جامعه مدنی "" صحبت به میان آورد ولی قادر به درک "" ارتباط تنگاتنک جامعه مدنی با دولت "" نباشد یا نتواند "" این وجه مهم "" را شناسائی و تعبیر و تفسیر کند؟ چگونه امکان دارد جامعه شناسی از "" خانه کارگر "" سخن بگوید ولی نتواند این "" این واقعیت را برجسته کند که "" که دولت در سیستم کمونیستی، حکم رو بنا "" را دارد ؟ میبینید اشکال جامعه شناسی به سبک جامعه شناسی شاهنامه خوانی، در کجاست؟ ساده لوهترین ایرانیان از هر ملت و زبانی، در خارج جامعه شناسی خوانده اند، این افراد حتی دست چپ و راست خود را نمی‌‌شناسند ولی در جامعه شناسی، مدرک پروفسوری دارند.
خانم الماسی تشکر از مقاله. متاسفانه همانطور که میبینید در این سایت کمتر کسی به مسا یل کودکان اهمیت میدهد و دلسوزانه علیه ظلم فعالیت میکند.اینجا بعضی ها کرکس وار در انتظار لاشه ای هستند.به امید آزادی ایران و همه ستم دیدگان.
هر چی آتشه، از گور شیعیان بلند میشه. این دین خردسوز اسلام، خودش به هزار فرقه و مذهب ارتجاعی تقسیم شده. ....
چرا می خواهید تروریست کرد را پاک نشان دهید . این احزاب به ظاهر حق طلب از همان ابتدا کار خود را با ترور شروع کرده اند اینها نوادگان سیمیتگوی قاتل هستند که آزربایجان را به خاک و خون کشید . اینها همان مهاجر6ای مهاجم هستند که ادعای خاک و وطن می کنن و دست پرورده روس و آمریکا هستند تا در منطقه تیجاد نا امنی کنند.
1-معنی اسم ام را خودام میدانم
2- شما عربی را درست نمینویسی و به اعتراف خودات هم درست بلد نیستی در اروپا هم زندگی میکنی حالا یک سوال چرا فارسی را از من بهتر مینویسی مگر زبان اروپا فارسی است کسی که زبان مادری اش جز فارسی است در محیط غیر فارسی بزرگ شده چرا به اندازه من فارسی میداند
3- جملاتی که به عربی برای شما نوشتم و شما در سطح کلاس دوم ابتدایی دانستی را هر کجایش را که نادرست نوشتم با ذکر دلیل(دقیقا کجا و به چه دلیل.... فعل فاعل مفعول جار مجرور ووووو) غلط است بنویس تا همه بدانند
4- شما عربی درست، من هم عربی تا اندازه کلاس دوم میدانم از این به بعد همه کامنت های خودات را به عربی بنویس تا من هم به عربی جواب بدهم
اصلا همین شاکر 4 سال مدینه درس خوانده ان برایمان ترجمه میکنه
5- من نه پاسدارام نه سوریه ای دیدام شما هم از این به بعد کامنت هایت را به عربی مینویسی که زبان مادری ات است
اگر بلدی و بلوچی همین متن خودات را به بلوچی بنویس
بلوچ ای که بلوچی نداند که دیگر بلوچ نیست
مثل اینه که بگی من المانی ام تنها نمیتوانم المانی حرف بزنم؟
در جامعه شناسی روشنفکران ایرانی , در علل عقب ماندگی ایران به نقش زبان فارسی اشاره نمیشود , در حالی که زبان فارسی در نقش کنونی ان , بزرگترین زندان فرهنگی در ایران است . جدا از ان که این زبان مناسب بیان علوم دقیق نیست , بلکه با بار ایدولوژیک این زبان در قتل عام فرهنگی, پلورالیسم فرهنگی , مانع ورود هوای آزاد به حجم کهنه و گندیده دنیای ذهنی اتمسفر فکری ان است . میلیاردها دلار , برای این زبان سترون هزینه شده است , در حالی که تولید فرهنگی ان به جز شعر , استعاره, مفاهیم مذهبی و انسان های با افکار استریو تیپ چیزی نیست.
زبان استعاره در دنیای علوم دقیق دیگر کاربرد ندارد و به عنوان حتی وسیله ارتباطی بسیار ناقص و نارس است . تا روزی که این زبان از تخت سلطنت ولایت فقیه پایین نیامده , تصور ترقی و پیشرفت ایرانیان خیالی بیش نخواهد بود .
تو به عنوان یک مسلمان نباید در ایران آریایی باشی. جای مسلمان در بیابان برهوت عربستان با تعفن شتر و بز هست.
تو عضو سازمان مجاهدین خلق هستی. رییس تو مسعود رجوی هم با ساواک همکاری داشت و مجاهدین را گوشت دم توپ کرد. رجوی نان به نرخ روز خور بود.
آثار ناظم حکمت در ترکیه ممنوع شد و از او سلب ملیت گردید و پاسپورتش دیگر تمدید نشد در انتاکیه یعنی ترکیه.
مطالعه بیوگرافی ناظم حکمت راد ، شاعر و مبارز ترک ، خواننده را به پرسشهای آشنایی وامیدارد ؛ از جمله اینکه چرا تاکنون غالب آثار او به زبان فارسی ترجمه نشده اند ؟ آیا میتوان اورا یک توده ای ترک دانست ؟ چرا ترکیه به این شاعر جهانوطن پاسپورت نداد و از او سلب ملیت نمود ؟ زندگی پر فراز و نشیب ناظم حکمت مارا بیاد جامعه ، جنبش چپ ، سوسیال دمکراسی ، کمونیسم ، و تاریخ صد ساله اخیر ایران و ترکیه می اندازد .ناظم حکمت . همچون بیژن جزنی یکی از زندانیان سیاسی مقاوم زندانهای مخوف ترکیه بین سالهای 1950-1938 ، و همچون بزرگ علوی نماینده ادبیات مدرن بخشی از رنجبران جامعه ترکیه بود . وی همچون تقی ارانی و بعضی سوسیالیستهای دیگر آنزمان ، بارها ساختمانهای نرم و گرم مسکو و برلین را ترک نمود تا برای ادامه مبارزه به وطن بازگردد و خطر زندان و شکنجه و اسارت را تجربه کرد ، و همچون خسرو روزبه به سرپیچی از اطاعت کورکورانه در ارتش ضدمردمی کشور خود پرداخت .
ناظم حکمت از 16 سالگی دوره ملوانی وناخدایی را در نیروی دریایی ترکیه دیده بود ولی هیچگاه در ارتش خدمت نکرد . زندگی او میان مبارزه ، زندان ، زنان و عشق گذشت . او بیش از 40 سال مبارزه ادبی فرهنگی سیاسی نمود، بیش از 15 سال را در زندانهای آسیایی ترکیه گذراند ، و بیش از پنج بار با زنان ترک و اروپایی ازدواج نمود .
حزب کمونیست ترکیه از سال 1922 ممنوع گردید و چند رهبر آن بقتل رسیدند . ناظم حکمت بعد از آشنایی با کمونیسم، به شوروی گریخت و در دانشگاه " زحمتکشان خاورمیانه " در مسکو به تحصیل پرداخت . نخستین بار در سال 1928 حین بازگشت به وطن در مرز دستگیر شد . در سال 1938 بار دیگر به اتهام پخش اشعارش میان ملوانان نیروی دریایی ترکیه دستگیر و به 28 سال زندان محکوم گردید که در سال 1951 به دلیل اعتراضات جهانی و اعتصاب غذای وی ، از زندان ازاد گردید و بار دیگر به شوروی گریخت و در آنجا پناهنده سیاسی شد . در شوروی از او به عنوان قهرمان خلقها و زندانهای مرگ آور آسیا ،استقبال گردید ، و به عنوان قدردانی به او اجازه داده شد تا 24 ساعت در کنار جنازه لنین نگهبانی دهد !.
سرانجام آثار او در ترکیه از سال 1972 ممنوع شدند . ناظم حکمت در آخرین لحظات پیش از مرگ برای خود و پسر خردسالش از کشور لهستان تقاضای شهروندی و گذرنامه نمود . بعد از مرگ در سال 1963 میلادی، او را در قبرستان مشاهیر تاریخ، در مسکو به خاک سپردند .
ناظم حکمت راد در غالب آثارش به دفاع از صلح ،عدالت ، پیشرفت اجتماعی ، تحولات انقلابی ، و حقوق انسانی پرداخت . وی در دهه بیست قرن گذشته با مکاتب و جنبش ادبی اکسپرسیونیسم و دادائیسم روس آشنا شد . اشعار وی تحت تاثیر شاعران فوتوریست و سمبولیست روس بودند . او تحت تاثیر مایاکوفسکی موجب نوگرایی در شعر و نمایش نامه نویسی ترکیه شد .
از جمله مجموعه اشعار او - تلگرافهای ترکی ، در تابش نور قلب ام ، سفر بدون بازگشت ، مجموعه اشعار ، هوا مانند سرب سنگین است ، یوسف در سرزمین مصر ، و افکاری پیرامون هراکلیت در مسکو ، هستند . شعر حماسی او کتاب " شیخ بدرالدین ، مبارز و عدالتخواه " است .