با درود به اژدر عزیز و گرامی؛
دیروز در دقایق پیش از رفتن سر کار چند خط را را در پاسخ به کمنتار شما نوشتم. اکنون وقت بیشتراست و می توانم تا صبح بتازم.
من جان کلام شما را در کمنتار برداشتم و اشاره ای به ان داشتم تا نشان دهم که این تز پر از تناقض است، همانند تز "حق تعیین سرنوشت"! همانطور که از عنوان و مضمون نوشته من پیدا پیداست، این نظر ناظر بر فراروی از پوپولیسم در سیاست و توجه به گوهر سمتگیری سیاسی اجتماعی و فرهنگی است. جهتگیری سیاسی که از ارزش های سکولار دمکراسی دفاع می کند و نگاهی دقیق تر و همه جانبه تر به مسائل دارد.
با توجه به آنچه شما نوشتید، بنظر میرسد که من نتوانستم پیام خود را به خواننده برسانم و باید روی تک تک مطالب درج شده مکث کنم تا جان پیام و نیز تفاوتها شفاف شوند.
چرا امکان کامنت گذاشتن برای مطلب " توهم نژاد آریائی ایرانیان(1)" از شخصی به اسم دیرنج مینللی بسته است؟ میخواستم بپرسم ارتباط عکس میمونی که کنایه از احمدی نژاداست با این مطلب چیست؟ آیا اگر کسی مطلبی درباره اجداد اقای دیرنج مینللی بگذارد و عکس این میمون را دربالای مطلب قرار دهد برای ایشان و خانواده اش جالب است؟! این آدم بی ادب با گذاشتن این عکس به تمام ملت ایران توهین کرده و شخصیت خودرا به تمامی در ویترین قرار داده. مسئول سایت چرابه این توهین اشکار رسیدگی نمیکند و به اینطور ادمهایی کد سایت را میدهد تا این سایت را به تعفن بکشند؟
هیچکدام از پانترکهایی که اینجا کامنت گذاشته اند به موضوع و محتوای این مقاله علمی و مستند وارد نشده اند . بعضی بدوبیراه گفته اند بعضی شعارداده اند یک نفر هم به سبیل نویسنده گیرداده! این پانترکها کجاآموزش میبینند که چنین آیدی های دانشمندی ازتویشان بیرون می آیند؟ کاش یکیشان این مقاله را میخواند و سعی میکرد درباره محتوای ان چیزی بنویسد.
آیا مگراجداد تورانی شما چهره دیگری غیر از این عکس مونتآز گوریل و محمود داشتند ؟ این اجداد چگونه اکنون دچار ریش کوسه ای و چشم بادامی شده اند ؟ آیا غیر از شما تجزیه طلبان مغول نژاد آذری، کسی در ایران حرف از نژاد آریایی میزند ؟ فرق آنان با شما اینست که آنها بفکر حال و آینده هستند تا چگونه از شما مثل گذشته سواری بگیرند ، و شما هنور بر اثر عقده تحقیر و حسادت بی هویتی و بی فرهنگی ، مدام در فکر گذشته و پارینه سنگی اربابانتان هستید .
بسیار خوب حالا که زبان بلوچی اینقدر قدرتمند هست که وام واژه قرض میده جناب محمد تورک
لطفا همین کامنت خودتان را به بلوچی بنویسس که همه بدانند شما بلوچی بلدی یه موقع تورک نیستی که دیگران را درازگوش فرض کرده با نام بلوچ کامنت بنویسی
یک چند تا وام واژه بلوچی در فارسی هم بنویس حالا که از هر 5 واژه فارسی یکی بلوچی هست
تذکر: فارسی نوشتن شما در کامنت پاسخ برابر است با اثبات بلوچ نبودن شما
جناب رهگذر گرامی،
در کشورهای دمکراتیک، دولت صاحب کشور و حاکم بر شهروندان نیست بلکه کارمند آنهاست. وظیفه دولت هم حفاظت از آرای شهروندان و نیز حفظ شان انسانی و حقوق آنهاست.
حفظ تمامیت ارضی در مقابله با تهاجم نیروهای خارجی معنا پیدا میکند نه در مقابل شهروندان آن سرزمین.
از دید من زمانیکه بخشی از شهروندان تصمیم به جدایی بگیرند، وظیفه دولت، نه سرکوب آنها بلکه سازماندهی یک رایگیری آزاد و عادلانه است. اگر غیر از این باشد، هرگونه حقطلبی و عدالتخواهی میتواند آماج سرکوب و قتل و کشتار قرار گیرد.
در چنین مواردی، یافتن راه حل دمکراتیک، برطرف کردن دلایلی که موجب بروز خواست جدایی شدهاند، مذاکرات مسالمتآمیز و... وظیفه یک دولت دمکراتیک است، در غیر این صورت، نتیجه، کشتار و قتل عام و نژادکشی و ویرانی خواهد بود.
به نظر من ما میتوانیم ار تجارب کشورهای دیگر درس بگیریم. از شیوههایی مدنی چون رفراندوم ایرلند، کبک، چکسلواکی و نیز از شیوههای غیرمدنی دولت عثمانی، یوگسلاوی، سوریه و...
سلام-من به این دوستان تمامیت خواه چندین سال است؛به شکل های مختلف تند،نرم.مودبانه.شایدبی ادبانه ده هاباراعلام کرده ام که دوستان من هم مثل شمافکرمیکردم.دوستان من اکنون ودرآینده هم بافارس جماعت دشمنی نداشته وندارم.من هم شایدازشماهم بهتربه انسانیت وزیبایی هافکرمیکنم.به مدرنیسم.به جهانی اندیشیدن.به خدمت به انسانیت ووو...به شعوربه منطق وبه علم فکرمیکنم.
ولی تجربه وگذشته وتفکرموجوددرجامعه ایرانی (فارس)مثل ما فکرنمیکند.
آنهابرای خودیک حق ناحق نانوشته دراین صدسال ایجادکرده اند.آنهابه خودبزرگ بینی وتوهم ووو..گرفتارگشته اند.
ده هابارنوشته ام دوستان مامشتاق کشیدن دیواربرلین وآهنین نیستیم.ما دشمنی نمی خواهیم.ولی کوگوش شنوا.
درکدام نوشته های این دوستان صداقت وهمدلی رادیده اید.شماکه میگویی من درموردشماطوردیگری فکرمیکردم ؛ولی اکنون نظرم عوض شده ؛برادرم مگرمن ازچهارسال پیش ننوشتم که این هااگر
باشمادریک سنگرهم باشنددردقیقه نودبه خیانت خواهندکرد.
یکی ازگرفتاری ملت ما توهم واعتمادبیش ازحدبه طرفی که صدسال به ما ظلم میکند،میباشد.
ملت مادرطی این صدسال مسالمت آمیزترین زندگی راداشته ولی چی عایدش شده است.من میگوییم شماباتفکربیش ازحدپان ایرانیستی خودخیانت به مامیکنیدناراحت نباشید؛به نوشته های من یک کمی فکرکنید.
این هاازترس کثرت جمعیتی مامیترسند؛راه مرموزنسل کشی فرهنگی ونسل سازی برای خودراراپیش گرفته اندوالا ازفاشیست های هیتلری بدترقتل وعام میکردند.
بی خودنیست که من فرقی بین ساواکی وساوامایی واین هاقایل نیستم.بیخودنیست که من ومابعضی هامیگوییم ماباشمابه جهنم هم نمی رویم.
تفکرتمامیت خواهی بدون مرزبندی یعنی کمک به فاشیسم وراسیسم فارس درلباس ولفافه دین ویالائیک.یعنی خیانت به خودی یعنی پله شدن برحاکمیت آنها برای قتل وعام دیگر.
برادرم این هاباکمک استعمارگران برماحاکم شده اندچه پهلوی باشدیااسلامی ,واین هااین کشتی رابه ساحل نمی برند.مااین باتلاق وقتل گاه ونابودی رامی بینیم.ما این ویرانه رابدترازسوریه می بینیم .دیروزوددارد وسوخت وسوزندارد.این ویرانی باهمدستی راسیسم فارس واستعمارگران انجام وشماهانیزبدان هایاوری نکنید.
این هاازروشن گری اینترنت وتگرام که مامیگوییم فرهنگ جهانی به وحشت افتاده اند.هرروزیک ویاچندین سندازخیانت وجنایت این تفکردست به میشود.باورکنید،این هاازملاهابدترندوبدترمی ترسند.من فکرمیکنم دولت های آزادیخواه وانسانهای خیرخواه بایدسعی کنند؛مراقب جان افرادی مثل پاول روسی ویا مسئولان دیگررسانه های بین مللی باشند.چون این هانمی خواهندپرونده های خیانت شان روشود.
هر گاه یک شیر با شیر دیگه یا یک فیل یا فیل دیگه یک موش با موش دیگه ......... که همجنس هستنند با هم روابط جنسی وسکسی برقرار کردنند میشه باور کرد که این عمل ضد تکامل وضد منشای بقای موجودات زنده و ادامه نسل عمل طبیعیه . اگر بدانید در ایران چه جنایاتی میکنند . ودستشان در انحراف نوجوانان و سو استفاده از انها چقدر باز و فعالند.
سلام-میگویندیک روباهی خروسی رادزدیده وفرارمیکرد،روباه رامیگیرندومیگویند،مثل اینکه شماخروسی رادزدیده وفرار میکردی ،روباه میگوید،به حضرت عباس من خروسی ندیده ام ودروغ میگویندوبه من تهمت دزدی میزنند.دم خروس دیده میشده وروبه بیچاره خبرنداشته وبازجویاقاضی دم خروس رامیدیده ؛میگویدقسم حضرت عباس شماراقبول کنم یادم خروس را.
آقای تبریزی ازیک طرف شعارضدناسیونالیستی میزند؛ازطرفی ازسره نویسی فارسی دست برنمی دارد.این یک بام دوهوا هاپس برای چیست؟
بازیک مثلی میگویند.یک روستایی فقیری برای اینکه پنیرهای خودراداخل پوست بزی ویابره ایی (خیک)جمع کند؛بزیابره نداشته برای این کارروباه شکارمیکرده ودرپوست روباه پنیرهای خودراجمع آوری میکرده است.روزی همسایه به اومیگویند؛دیوانه پوست روباه پنیرهاراحرام وغیرقابل مصرف میکند.
مردروستایی برای اینکه روزی سالانه اش ازدست نرودیک خیکی رابرداشته وپیش ملای روستامیرودتابا فتوای
ملادرموردحلال وحرامی پنیرش چاره ایی اندیشد.خدمت ملارسیده میگویدحضرت آقامن برای جمع آوری محصولات لبنی خود پوست بزوبره نداشتم .مجبورشدم روباه شکارکرده ودرپوست آن کره وپنیرم راجمع آوری کرده ولی این همسایه های من میگویند،پنیرهای شماحرام شده اند.
ملافریادمیزند؛نادان مگرنمی دانی که گوشت وپوست روباه حرام است .روستایی میگویدحضرت آقاپس این خیک پنیری که برای شماآوردم جریانش چی میشود.ملا میگویدابله آن شکاری که شماکرده ایدانشالله که روبه بوده نه روباه.
حالااین برادرمان فکرمیکند،میتواندتفکر بیراهه خودرا به دیگران الغاکرده وبرای مامعلمی کند.
اگرراست میگویی وبه جهانی وطنی وانترناسیونالیسم معتقدی آن تفکررااول برگروه خودتان وجناب آقای حدادعادل تفهیم کرده بعدا برایمان درس اخلاق موعضه فرمایید.
یکی هم لطف فرمایید،دستوردهید؛آموزش وپرورش محترم ایران ازآسیملاسیون کردن صدساله فرزندان همان تورک های دورگه وچندرگه تورکان آزربایجان رابگذارندبه زبان ابا اجدادی خودمدرسه داشته باشند.سوما دستورفرمایید این برادران کوردعراقی وسوریه ایی وتورکیه ایی همزادهندیان عزیزرابجای سرزمین های آزربایجان درلرستان.ایلام.چهامحال بختیاری .کوهگلویه.کرمانشاهان یادرکشورهمفکرتان آلمان ویادرکشورمعنوی فارسستان انگلیس، اسکان دهند؛تانژادشان پاکتروآریایی تربوده وگردد.
شما هیچ اجباری برایاین لیست نداریدبنده ازجمته کسانی بودم که درحد توانایی خوداین کارراکردم ولثی زمانیکه ناسیونالیست تمامیتخواه وهمه کاره سایت اقبال اقبالی شروع به ....بددهنی نسبت به یکی ازپیامهای من کرد وبجای بحث منطقی بددنی لایق خود نمودبنده چاره ای جزکمک خواستن ازشما نداشتم متاسفانه مثل اینکه شما درمقابل سه پایه ی اصلی ناسیونالیست
فارس محور اقبالی /کرمی/تبریزی عاجزید البته این سه پایه ی ورسکسته ناسیونا لیست تمامیتخواه با ورودپریشان نویس تمامیتخواه ازجنس احمدی نژاد بنام بهمن موحدی البته درجلدچپ شونیست به چهارلنگ وورشکسته تبدیل میشود موفق باشید
اگر به سبیلهای اقای لقمان توجهه کنید شبیهه سبیلهای داریوش فروهر و یا بیشتر اعضای حزب پان ایرانیست و جبهه ملی است که هردو سازمان افراطی . پان فارس و پان ایرانیست هستند.
لطفان اقای کاوه جویا منبع اصلی این مقاله را هم منتشر کند
"" یک دیگ روان شناسی با چاشنی جامعه شناسی "" کالبد شکافی سخنی از من "" فرهنگ در جامعه فارسی، حول پاسخ شکل گرفته در حالیکه مدرنیته، محصول پرسش است "" به چه معنی است؟ ذهنیت پرورش یافته در چنین فرهنگی، زمان حال را، از پرتگاهی به پایین حول میدهد چونکه چنین تصور میکند که "" همه پرسشهای این جامعه، توسط مردگان، دایناسورها ، در گذشتهای دوردست، ناا معلوم و غبار گرفته، پاسخ داده شده ""، در چنین وضعیتی، جامعه قادر به طرح سٔوال و پرسش، در زمان حال، نمیشود. ما ترکان آزربایجان نباید اجازه دهیم این ذهنیت فرهنگی جامعه شاهنامه خوانان، ما را از رابطهٔ تنگاتنگ با محیط پیرامون و دنیائی که با انقلاب اطلاعاتی علم هر ۷ سال، دو برابر میشود دور نگاه دارد. باز هم یادآوری میکنم ساده لوهترین ایرانیان از هر ملت و زبانی، در خارج جامعه شناسی خوانده اند و هیچ امیدی به اینها نیست و طرح
این مسائل را ما باید به عهده بگیریم. وقتیکه یک جامعه، در زمان حال، قادر به طرح پرسش و سٔوال نمیشود، علمی که توان فهم واقعیت را فراهم بیاورد نیز نمیتواند به وجود آید.
بسیار خوب حالا که زبان بلوچی اینقدر قدرتمند هست که وام واژه قرض میده جناب محمد تورک
لطفا همین کامنت خودتان را به بلوچی بنویسس که همه بدانند شما بلوچی بلدی یه موقع تورک نیستی که دیگران را درازگوش فرض کرده با نام بلوچ کامنت بنویسی
یک چند تا وام واژه بلوچی در فارسی هم بنویس حالا که از هر 5 واژه فارسی یکی بلوچی هست
تذکر: فارسی نوشتن شما در کامنت پاسخ برابر است با اثبات بلوچ نبودن شما
جناب ایستا، از کجا می دونی که چه کسانی به سایت کمک مالی می کنند؟دوم _ ایرانگلوبال وابسته نیست، کمک مالی را نویسندگان سایت با مواضع سیاسی کاملا متفاوت _می دهند.سوم بزودی لیست کامل کمک کنندگان را همراه با هزینه های سایت منتشر می کنم
آقایان مسعود لقمان ها و کاوه جویا ها.... ملتی که تصمیم به (( آزادی و استقلال )) گرفت , هیچ قدرتی نمی تواند از این حرکت مردمی جلو گیری بکند.. ملتی که با مشتهای گره خورده فریاد می کشد « هارای..هارای من تورکم » , هزاران مقاله تحریف شده هم در این عصر دیجیتالی نمی تواند تاثیری بر روی این ملت داشته باشد...بهتر است انرژی خودتان را در جاهای دیگر مورد استفاده قرار دهید...
مطالعات در زمینه گویش شناسی و زبان شناسی قومی نشان می دهند که در جامعه های پیش مدرن زبان از روستایی به روستای دیگر فرق می کرده است. ممکن بود مردم دو روستا ی نزدیک به هم زبان همدیگر را بفهمند اما مردمان روستاهای دور از هم زبان یکدیگر را درست نمی فهمیدند و هر چه بر فاصله ها افزورده می شد زبان ها نیز از هم دور می شدند.
از نظرمقدسی اطراف اردبیل بیش از 70 زبان و از نظر ابن حوقل چند زبان در آذرباجان رواج داشته است.اما زبان پدیده ی اجتماعی و زنده ای است که در طول تاریخ به سیر تکاملی خود ادامه می دهد.زبان تورکی آذری ازنظر بعضی زبانشناسان غربی بین قرن های 7تا10 میلادی در آذرباجان رواج داشته است وگروهی دیگر از مولفان معتقدند با مهاجرت ترکان سلجوقی از قرن 13 میلادی زبان تورکی شکل زبان عمومی واحدی را تشکیل داده است.درهر حال زبان کنونی مردم آذربایجان تورکی است وبدنبال زبان بدون ادبیات آذری نرویم.
جناب تبریزی ستاره دار پانکورد! شما با موضوع شعار گونه، در واقع در خدمت ناسیونالسیم کورد گرفتار شده ای. اخیرا برای رد گم کردن ، در سرکوب خواستهای ملل ایران، با برجسب زدن ناسیونالیستی! بر خواستهای ملی مدنی آنان، در واقع در خدمت دشمنان خلق قرار داری. اکنون نیز برای رد گم کردن، کلمه "ناسیونالیست کورد" را به لیست شعار های خود اضافه کرده ای. قبلا رفقای پانکورد ات شما را از به زبان آوردن کلمه (ناسیونالیسم کورد) منع کرده بودند. اکنون با تغییر اوضاع منطقه و بیداری ملل ایران، اجازه دارید گویا به ظاهر کلمه پانکوردیسم را بر زبان بیاورید. شما که در کنار پانکوردیسم، و راسیسم فارس، در مقابل خواست مردم آزربایحان شمشیرت را از رو بسته ای، با مسوده های سمی و زهراگینت خواست برحق ملل ایران را ناسیونالیستی تلقی میکنی، آیا چه اندازه فهم ناسیونالیستی داری، چنین ادائی میکنی؟ آیا اصلا معنای ناسیونالیسم را درک
میکنی؟ اگر چنین است، برای خوانندگان (ناسیونالیسم کورد) را توضیح بده، تا به عمق سوادت پی ببرند. شما به عنوان یک پان ایرانیست خجالتی، که در آنسوی دریا زیر بغلت هندوانه داده اند، در خدمت به شوونیسم فارس و ناسیونالیسم کورد سر از پا نمی شناسی، این را بدان نوشته های زهر آگینت در اختیار مردم آذربایجان قرار دارد. شما و افکار ضد آزربایجانیت را میشناسند. دیگر فردا نمی توانی از زیر گفته های ضد خلقی ات در بروی. نوشته های ضد آزربایجانی ات در ذهن اینترنت ثبت شده است. دیگر نمی توانی آنها را پاک کنی! شما که از هویت زبانی، فرهنگی و ماهیت ملی خود تهی شده ای، در خدمت پانفارسیسم و پان کوردیسم سر از پا نمی شناسی، باید این را بدانی، دیگر زمان کسرویها و شاه الهی ها سپری شده است. دیگر کسی نمیتواند تحت شعار پوچ، و تبلیغات مردم فریب سوسیالیسم روسی بر گرده مردم سوار شود. جناب تبریزی پانکورد ستاره دار. افرادی مثل شما فردا تا زمانیکه به خودت نیائی و جایگاه خود را در میان مردم آزربایجان پیدا نکنی در دست شونیسم فارس و ناسیونالیسم کورد گرفتار شده، بعنوان پان ایرانیست خجالتی ....
به نظرم این مقاله ی منسجمی است که می شود برای بررسی اش تلاش کرد. نکته اینجاست که بی طرفانه بررسی کردن موضوع یک کیفیت ابتدایی در شناخت است اما جمع بندی اصولن به قضاوت و مرزبندی ضروری می انجامد که کیفیتی فراتر است. جدای از این ها در عرصه ی سیاسی خوانش های فرا متنی از مواضع و بیانات، در کنش های سیاسی بسیار مهمند و توانمندی در ترجمان خود را نیاز دارد. شما بدرستی از مصداقی نقل قول کرده اید که: "تلاش کرده ام تا در کنار افشای جنایات رژیم خمینی، زندانی سیاسی و گروه های سیاسی را نیز از عرش به فرش آورم و در میان مردم و در کنار آنها قرار دهم" این جدای از ماموریتش .... او را آشکار می کند. کنار مردم قرار دادن گروههای سیاسی نه تنها گریزی برای کم کردن زهر جمله ی قبلی " از عرش به فرش آوردن" است که دقیقن با تحقیق بیطرفانه ی یک حقیقت نگار متعارض است چرا که یک فرض از پیش تعیین شده را
بر ملا می کند، بلکه این جمله ی وهم برانگیز جدای از هژمونی طلبی و خوی قهر آمیز گوینده اش، از یک سو با تبیین وضعیت فعلی( به زعم او) تمایز و تعارض مبارزین را - که جانمایه ی تمام مبارزات آنها حول خواسته های مردم بوده- از خود مردم تلویحن تلقین کرده و از سویی دیگر می خواهد با چشم انداز انفعال پراکنی در راستای تغییر توازن به نفع استبداد حاکم نقش پیشتازی را لوث کند. چه کسی نمی داند که مبارزان این میهن از دل خود مردم بر خاسته اند و خواسته های آنان را نمایندگی می کنند درست بر خلاف ایشان که ائتلاف شکنان وزارتی را گرد خود دارد.
در کل مصداقی را صاحب ماموریتی از پیش تعیین شده میبینم نه محققی بی طرف و گفته هایش را غبار سازی عوامفریبانه با تکنیک کمی پیچیده تر از همسانانش نه چندان پر مغز می بینم. از آن دشمنانی نیست که با چالش کشیدنهایش غریزه ی مبارزاتی مان را تیز کند بلکه این .... محدوده ی خواصش آنجاست که محک عوامفریبی باشد.
سلام-این کاوه جویا بازهم فردی ونوشته ایی یافت تا افکارشئونیستی .... خودرابروزدهد.
امروزیک کلیپی درتلگرام بدستم رسید.بااین متن تاقرن هشتم هجری زبان فارسی که فرزندزبان عربی است.نوشتاری وسابقه ایی درهیچ متون جهانی نداشته است.حتی زبان عربی خودش هم تکامل نیافته بوده آن وقت هرنه نه قمری ازخواب بیدارشده وبخوداجازمیدهدبرای دیگران شجره نامه می نویسد.
وقتی میگویم توهم وبیسوادی وفرافکنی وجود وروح تعدادی راتسخیرکرده ؛خروجی برای آنهانیست؛ تعدادی باورنمیکنند.
این چه بیحایی وچه جسارتی است که من برای دیگران که میلیون هانفرندوهزاران نویسنده ودکترا وفرهیخته داردبخواهم شجره نامه بنویسم.اصلابتوچه ربطی ودخلی داردکه این همه بیحیا ومتوهم وجسارتی شده ایی؟
عزیزدلم من مگر میگویم که تورابااینکه انگلیس آورده ایی بایدازایران امروزی که توران قدیم بوده ولایت توتاجیکستان وافغانستان وهندوستان بوده بروبیرون وبیرون ک.
با این دروغها می خواهند سیستم اطلاعاتی را زرنگ ،باهوش و فعال نشان دهند و همچنین فضا را بیشتر امنیتی کنند
و گرنه چرا اینها را علنی دادگاهی نمی کنند؟؟ یک فیلم چند سانیه ای نشان می دهند برای گول زدن.
کل این رژیم بر روی دروغ ، حقه بازی و شارلتان بازی استوار است انهم فقط برای مردمان ایران .خارجیها گو ششان را بریده اند
""" یک کاسه روانشناسی با چاشنی جامعه شناسی """ دوران حکومت شکست خوردگان تمام شده، همان طور که دوران شعر و شاعری تمام شده ""، اگر بیشتر از این، حکومت دست شما شاهنامه خوانان باشد ایران تبدیل به کرهٔ شمالی و اریتره خواهد شد، هیچ احمقی اجازه نمیدهد کسانی که فاقد قدرت اداره جامعه هستند امور آنان را به دست بگیرند، ایران فقط فارس نیست و همه ایرانیان شاهنامه خوان نیستند. آدیوس ، سایو نارا ای شاهنامه خوان
جناب اژدر بهنام, چرا به اقبال اقبالی محتاطانه , ناقص و نیم بند جواب میدهید؟ مگر صاحب ایران فارسها , پان ایرانیستها یا اقبال اقبالی است که ما را با تر کها در آلمان یا هندی ها در انگلستان مقایسه میکند؟ وجود فارسها در قسمتی از جنوب و شرق ایران فعلی در هیچ جائی قبل تر از 3000 سال نوشته شود , ندارند, اگر دارند اقای اقبالی آن نوشته را لطف کند اسم ببرد . در حالیکه وجود التصاقی زبان یا تورک زبانها به 5000 سال میرسد.بنابراین اگر از قدمت تاریخی ایرانی بودن مطرح است, باید اقای پان ایرانیستها تشریف ببرند بیرون.
"" یک پیاله روانشناسی با چاشنی جامعه شناسی "" پسای شاهنامه خوان، چرا بامدادان پاچه دیگران را گاز میگیری وقتیکه میدانی شامگاهان خود زنی خواهی کرد؟ "" آیا تا به حال این فکر به مغزت خطور کرده که "" ترکان تنها ملت خاورمیانه هستند که مستعمره نشده اند ؟ این در حالیست که برای تو "" رضا خان و خمینی آورده اند ""، به شما ۱۰۰ صد سال فرصت داده شد که با پول مفت سرشار نفت، کشور داری کنید، دوباره به هنر پدرانتان برگشتید و شاهنامه خوانی را شروع کردید، رضا خانتان، بیشتر از ۷ هزار روستا را، از زمیندارانی که در دوران حکومت ترکان به وجود آمده بودند دزدید و بیشترین ضربه را تشکیل طبقه متوسط در ایران زد، پسرش، دست از پا درازتر، اصلاحات ارضی و انقلاب سفید را به دستور آمریکا، اجرا کرد و طبقه متوسط هیچوقت در ایران شکل نگرفت، همین ترکان، با زرنگی تمام، از اجرای اصلاحات ارضی به دستور آمریکا، سر باز زدند.
من بسیار متاسفم برای مردم پارس که زبان خود را از دست داده اند و در این فکر هستنند حالا که ما زبانمان را از دست داده ایم پس مردم ترک آزربایجان و کرد و بلوچ و عرب هم زبان خودشان را از دست داه اند و به دنبال اثبات می گردند. زبان پارسی یا دری متشکل شده از حدود 40 درصد عربی و 20 درصد بلوچی و پهلوی و بقیه هم ترکی و کردی و فرانسوی هست.
هر کدام از اجزای اصلی زبان فارسی را شما دور بکنید یعنی عربی و بلوچی دیگر شما قادر به تکلم نیستی.
مسئول سایت دچار" خیانت بزرگی " است چون نقشه فعلی ایران را در بالای سایت برای ملاحظه درج نمیکند تا تجزیه طلبان بی خبر و نا آشنا با جامعه و جغرافیای ایران فکر نکنند که در ایران 40میایون مغولزاده و 4 هزار نفر فارس زندگی میکنند و کافیست اینها تکانی بخورند و ایران تجزیه میشود . از 35 استان ایران حدود 30 آستان آن ایرانی و فارسی زبان یا با یکی از لهجه های زبان شیرین فارسی سحن میگویند . مغولزادگان برای اینکه مردم را فریب دهند و بخود جرئت بدهند ، اسم ایران و ایرانی را گذاشته اند فارس و زبان فارسی . این نشان میدهد که اینها از دهکورههای خود وارد اروپا و امریکا شده اند و در عمرشان با چهار ایرانی یا با دو فارسی زبان تماس و برخوردی نداشته اند و فکر میکنند که علی آباد دهکده ایست و نمی دانند که ارتش میلیونی 70 میلیون نفری ایرانی آماده تار و مار کردن آنان به ماوراء انهر و ماوراء البحر هستند یعنی آنجایی
" نتیجهای که من از این مصاحبه گرفتم این است که مسئله ظاهر قضیه نیست که مصداقی با پرخاشگری قصد جا اندختن آن را دارد. بلکه به باور من مسئله موضع انقلابی چریکهای فدایی خلق ایران است نه یک فرد یا یک شخص"
بله نتیجه ای که شما گرفتید به نظر بنده هم درست است و میشود کلن در مورد مبارزه با رژیم تعمیم داد. مشکل اینجاست که هنوز هم نسبت به بیان این حقیقت قابل استناد و استدلال که او خط و مشی وزارتی خود را پیش میبرد، ملاحظه دارید. متاسفانه بسیاری در ابتدا با گم کردن سوراخ دعا از نقدهای سخیف وراجانه و خاص شارلتانی مانن خودش علیه شورا و مجاهدین شاداب شدند.
قافل از اینکه سر دراز محمل بافی هایش سراغ آنان هم بیاید. این ملاحظات قطعن به او میدان بیشتری برای گسترش آیده آلهای رژیم در داخل میدهد. به نظرم در انتهای نگاه مصداقی قدرت تریبونها با اعجاز پروپاگاندایی برق میزند. سرخط کارش اما: اصالتی فرد گرایانه به تفرق دادن و بعد نفی سرنگونی و ضرورت جایپگزینی، و سر انجام نحس نشان دادن واژه ی "عنصر انقلابی" است. وجه نظرش قطعن مردم داخلند. چند روز پیش یکی از دوستان هنرمندم با نقد سیمای بی فروغ آزادی( البته به نظر او. چون مانند بی بی سی از میمانان برجسته ای دعوت نمی کند! بعد فهمیدم که بسیاری از برنامه ها و اشخاص را نمی شناسد و گفتگو ها را ندیده است) چنان از مصاحبه های این " فعال سیاسی برجسته" در شبکه ی من و تو تمجید می کرد....اما با پاسخ من مبهوت ماند که کدام را باور کند!
اینها دروغ می گویند و هیچگونه شواهدی در بلوچستان و کردستان از این دستگیرها وجود ندارد.
اینها از بردن اسم بلوچستان و کردستان لرزه به اندامشان می افتد و انرا به جنوب شرقی و شمال غربی ایران می نامند.
شاید افراد بی گناهی را برای اثبات دروغشان اعدام کنند. تا بحال هیج سازمان اطلاعاتی در دنیا موفق نشده افراد را با کمربند انتحاری دستگیر کند.
کی گفته استان هرمزگان عرب نشین هست؟
چرا عکس تبلیغ انتخاباتی اعراب خوزستان را برای این مطلب گذاشتید
یادم میاد هرمزگانی ها به اندازه ای از عرب ها ... بودنند که در مسافرخانه های بندر عباس هم راهشان نمی دادند حالا این استان عرب نشین شده
برو این دام بر مرغ دگر نه
تنها کافیه دو تا مهاجر برای یک استان پیدا کنند کل استان را ادعا میکنند
این منطقه هم بخواهید یا نخواهید به استان فارس داده شده هیچ اعتراضی هم در کار نبوده این عکس شما هم مال تبلیغ انتخاباتی "سید جاسمم در منطقه هرمزجان " که این هرمزجان در استان خوزستان نا م قدیمی رامهرمز هست http://olomeajtemairmz.blogfa.com/post/71
اقبال عزیز،
شما مینویسید: "حق انسانها و شهروندان یک کشور در تعیین سرنوشت خود درست، اما در مورد گروههای سیاسی، قومی، نژادی، مذهبی موضوع بحث است."
و میپرسید: "نمیدانم چرا ترک ها (بعنوان نژاد ترک) در آلمان، هندی ها در انگلیس و .. از این حق استفاده نمی کنند؟!!!"
تا آنجایی که من درک میکنم، شما حق انسانها و شهروندان یک کشور بهعنوان افراد جداگانه را در تعیین سرنوشت خود میپذیرید ولی آنجایی که این حق به گروههای سیاسی، قومی، "نژادی"، مذهبی مربوط میشود، این حق را قبول ندارید و مشخصا به این جزء از این حق ایراد میگیرید، البته بر اساس دریافتهایم از نوشتههایتان میتوانم بگویم که شما این حق را برای کردها به رسمیت میشناسید. یعنی همانطور که در کامنت پیشین ذکر کردم، برای "خودیها"! و دیگران برای شما "ناخودی" هستند و محروم از این حق!
البته این "خودی" و "ناخودی" کردنها مختص شما نیست و خود را به اشکال متفاوت نشان میدهد. مثلا آیا میتوان از کسی که این حق را برای خود قائل است و حتی ادعا میکند که "با قاطعیت از جنبش ملی کردستان و استقلال ملی کوردها در هر چهار پارچه کردستان دفاع میکنم" پذیرفت که در ادعای خود صادق است در حالیکه مطرح میکند:
- "به هر شیوه ممکن باید مانع مهاجرت و سکونت مهاجرین کورد به ارومیه شد"
- " از فروش زمین، باغ، خانه ، فروشگاه و ملک به کوردها بشدت جلوگیری شود"
- " مانع از قرار گرفتن کوردها در پست های کلیدی در ادارات دولتی، بخشهای سیاسی، اقتصادی و نظامی شد."
- " فعالیتهای سیاسی و فرهنگی کوردها ممنوع شوند"
- " روستاهای کردنشین کوچک و کم خانوار مرکور، ترکور، سومای، برادوست، کناربروژ، شبیران و غیره که در باریکه ای که در طول مرز ایران - ترکیه قرار دارند باید در مدت کوتاهی تخلیه شوند و در شهرهای کردستان سکونت داده شوند."
و....
در رابطه با مسائلی که مطرح کردهاید، ابتدا خاطر نشان کنم که من تنها یک نژاد انسانی میشناسم و نژاد ترک و یا نژادهای دیگر را نمیشناسم. تصور میکردم که شما نیز به نژادهای مختلف انسانها باور ندارید. ظاهرا اشتباه میکردم ولی هنوز امیدوارم که منظور شما "اتنیک"،"قوم" و "ملیت" بوده باشد و نه "نژاد".
به نظر من برای استفاده انسانها از هر حقی، باید شرایطی نیز فراهم باشد. مثلا برای اینکه کسی حق رسیدن به ریاست جمهوری کشوری را داشته باشد، ابتدا باید تابعیت آن کشور را داشته باشد و شهروند آن کشور به حساب آید. در مورد گروههای اتنیکی و مشخصا "حق جدایی" نیز درک من این است که باید شرایط مشخصی فراهم باشد. مثلا اینکه آن گروه اتنیکی در بخش مشخصی از کشوری زندگی کند.
تا آنجایی که من اطلاع دارم، ترکها در سرتاسر آلمان و حتی در شهرها، در سرتاسر محلات شهرها پراکندهاند و ساکن منطقه مشخصی نیستند تا بتوانند خواست جدایی را مطرح کنند ولی در ایران چنین نیست. کردها، ترکها، بلوچها و... اساسا هر یک در منطقهای خاص ساکنند و تنها بخشهایی از هر یک از آنها در سرتاسر کشور پراکندهاند بنابراین وضعیتی متفاوت از ترکها در آلمان و... دارند.
من قبلا بارها نظرم را در مورد جداییها در ایران نوشتهام. در ایران، علیرغم مشخص بودن مناطق سکونت گروههای متفاوت اتنیکی، چنان رشتههای ناگسستنی آنها را به هم پیوند دادهاند که هرگونه جدایی، نه به سعادت انسانها در آن بخش و یا در کل ایران، بلکه به بدبختی آنها و کشتار و خونریزی و ویرانی میانجامد و ما را به دوزخ میبرد. به همین دلیل نیز با هرگونه جدایی در ایران مخالفم.
پرسیدهاید: "اگر ایشان در آلمان این ادعا را طرح کنند، معلوم نیست چه فردائی در انتظارشان است؟"
من قبلا هم در بحثی که با هم داشتیم به این پرسش پاسخ گفتهام. در آلمان طرح چنین مسائلی تابو نیست. میتوان چنین ادعاهایی را مطرح کرد. نه کسی را تکفیر میکنند، نه به جرم جداییطلبی به زندان میافکنند و نه بلایی سرش میآورند. (منظورم این نیست که گروههای نئونازیستی نیز چنین برخوردی میکنند). آنچنانکه جامعه آلمان تا به حال در اینگونه موارد نشان داده است، مساله را به بحث در رسانهها و رادیو و تلویزیون میگذارند، به مدعی امکان دفاع از ادعاهایش را میدهند و از گل نازکتر به او نمیگویند.
پرسشی جالب و موفق باشید. در مورد سوال مطرح شدە باید گفت، کە جهان را باید از دیدی فراختر دید. بر مبنای علم جغرافیا و نقشە شناسی کردستان یک واحد جغرافیایی تجزیە شدە می باشد، کە در بین دولت های ایران، تورکیە، عراق و سوریە تقسیم شدە است. اولین تقسیم کردستان در پس جنگ چالدران سال ١٥١٤ و تقسیم ثانی در پس جنگ اول جهانی رخ دادە است. بعد از جنگ جهانی اول کشورهای سوریە، عراق و تورکیە در نتیجەی فروپاشی عثمانی بە عنوان واحد سیاسی مستقل بدل شدند. اجهات اصلی شرق، غرب، جنوب و شمال، کە در مورد واحد جغرافیایی کردستان مورد استعمال است بر طبق اصول و ضوابط علمی و نقشە خوانی منطقی و طبیعی هستند. بە عبارتی دیگر، شرق کردستان (کردستان زیر سلطەی ایران)، جنوب کردستان (کردستان زیر سلطەی عراق، شمال کردستان (کردستان زیر سلطەی ترکیە) و غرب کردستان (کردستان زیر سلطەی سوریە) می باشند.
سلام
قبل از هر چیز از آقای سامع و این سایت که اولین باریه که بهش سر میزنم بابت این مطلب تشکر می کنم. احترام خاصی برای ایشان به عنوان یک مبارز کهنه کار مارکسیست قایلم و بنظرم مثل همیشه از مطالبشون میشه صداقت ادعای کسی رو دریافت که اولویت اولش مردمن. شاخصم همیشه روحیه همبستگی است.
به عنوان کسی که تو تهران زندگی میکنه ضرورت دو کلمه ی مقاومت و همبستگی رو به خوبی لمس کردم. به خوبی می دونیم که اونچه سطح و کیفیت سیاسی بودن فعالیتی رو مشخص میکنه وابسته به سطح و کیفیت خفقان نظام حاکمه. یعنی در دیکتاتوری تمامیت خاه و فاشیسم دینی حاکم مبارزه برای الودگی هوای تهران که در هر جای دنیا یک فعالیت زیست محیطی محسوب میشه، در اینجا راه به " خدشه به امنیت نظام" میبره و اتهامی سیاسی. نتیجه ی منطقی چنین وضعیتی باید میزان همبستگی نیروهای سیاسی پیشرو را تعریف کنه
چرا که بسته به شدت خفقان نظامهای مختلف به کمیت و کیفیت متفاوتی از درک "درد مشترک" خواهیم رسید. اینجاست که با این میزان واقعیت جاری از درک ضرورت هبستگی کلمه شرم برجسته میشه. اما به نظرم شرم بیشتر صحبت کردن یک عنصر مدعی سیاسی با ادبیات مستهجنه. البته اگه از حرفهای خاله پیرزنکانه ی "صد من یه غازی بگذریم" که هیچ شناسه ی منطقی ندارند( ارگومان) طبعن ارزش پاسخ هم. این مقاله اشاره داره که رژیم معادله ی بالا رو خوب درک کرده. چه از نقطه نظر پیشتازی یک عنصر و کمیتش و تشکیلات منسجم موجود. سوال اینجاست آیا نیروی مندعی سیاسی اینون به همون میزان درک کرده؟ جواب این عدم موازنه شرم دیگر و تاسف دیگرو بر می انگیزه. حرف آخر: به عنوان یک فعال هنری سوالم اینه: به نظر شما اگه یکی از دوستان هنری بنده که به اندازه ی شما سواد و بینش سیسی ندارد! نظر ها را بخونه آیا حاصلش عدم توازن بیشتر به نفع رزیم نیست؟ این همان پارادوکس "اپوزوسیون ملا" س!!!
دوستان گرامی، مر شما را گفتم پیش از این که برای پیشگیری از جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی باید ریشه ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی را سوزاند و گر نه در سایه ناسیونالیسم و پان های رنگارنگ ناسیونالیستی مانند آریاپرستی و پان فارسیسم و پان ترکیسم و پان کردیسم و پان عربیسم و ..... نمی توان امیدوار به زندگی بدون جنگ در سرزمین هائی مانند آذربایجان بود و امید بستن مردم دردمند و درمانده و گرسنه ترک و فارس و کرد و عرب به ناسیونالیست هائی که مغزشان در شش هزار سال پیش و در زمان برده داری که زمان پیدایش ناسیونالیسم است یخ زده است کاری بیهوده است! اما برای کسی که مانند همه خردمندان جهان خود را شهروند کشوری به نام کره زمین می داند و باورمند به تک میهنی (اینترناسیونالیسم) است آذربایجانی بودن برابر با چیست؟ برای باورمندان به تک میهنی آذربایجانی کسی است که در بخشی از کره زمین که .....
..... آذربایجان نام دارد زندگی می کند و یا مردم باشنده در آذربایجان از هر نژاد و گویشوران به هر زبان آذربایجانی هستند و هر کسی که ترک، فارس، عرب، کرد، ارمنی، آشوری، دو رگه، چند رگه و ..... باشد اما در آذربایجان زندگی کند آذربایجانی است! با این شناسه از آذربایجانی بودن اگر صد دختر ژاپنی به آذربایجان بیایند و با صد پسر آذربایجانی زناشوئی کنند و در آذربایجان زندگی کنند آنها و فرزندان دو رگه آنها نیز آذربایجانی هستند! و با این شناسه از آذربایجانی بودن اگر صد پسر سوئدی به آذربایجان بیایند و با صد دختر آذربایجانی زناشوئی کنند و در آذربایجان زندگی کنند آنها و فرزندان دو رگه آنها نیز آذربایجانی هستند! آیا با این شناسه از آذربایجانی بودن جنگی ناسیونالیستی رخ خواهد داد؟ روشن است که هرگز! شناسه اینترناسیونالیستی از آذربایجانی بودن کجا و شناسه پان نامه نویسان و هیتلرنامه نویسان از آذربایجانی بودن کجا؟ آیا با هیتلرنامه های پان آریاهائی که می گویند: (آذربایجانی ها ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند!) می توان در سده بیست و یکم کشورداری کرد؟ آن هم در سده بیست و یکمی که مرزهای به جای مانده از زمان برده داری میان سرزمین های گوناگون مانند تکه یخی که در دیگی پر از آب جوش افتاده باشد دارند از میان می روند؟ و یا چگونه می توان در سایه راه و روش های پان هیتلرهائی که می گویند: (ترک ها نباید با کردها و فارس ها ازدواج کنند!) در سده بیست و یکم کشورداری کرد؟ دوستان گرامی، از هر سو که نگاه کنیم راهکارهای ناسیونالیستی برای کشورداری در ایران جز بن بست فرجامی ندارند و نمونه هائی از این راهکارهای ناسیونالیستی را پان هیتلرها در همین صفحه از تارنمای ایران گلوبال نوشته اند! چاره کار نیز دور ریختن همه پندارهای ناسیونالیستی و گام گذاشتن در راهی است که همه جهانیان در آن گام گذاشته اند و آن راه تک میهنی (اینترناسیونالیسم) است! یک کشور در همه جهان به نام کره زمین برای باشنده ای به نام انسان (به نوشتاری در این لینک نگاه کنید)
شیر مادرت حلالت باد تو اولین کسی هستی که درد ما ایرانیان را شناختی! حکومت هزارساله عربها و حکومت هزارساله ترکان. حرفت شکر است. پس خودمان اگر یک حساب سرانگشتی بکنیم که دو هزار سال حکومت بیگانه را تحمل کردن چه بسر انسان میآید؟ پس دو دوتا میشود چهارتا. نتیجه میگیریم که همه بدبختیهایمان از عرب و ترک است. اگر شما مخالف آنرا بتوانید ثابت کنید یک ساعت اعلا فورتیس برنده خواهید شد.
یکی باید به این آقا اقبالی بفهماند که آذربایجان وطن من تورک است ولی آلمان وطن من تورک نیست من بخاطر شرایط حاکم و ظلم و ستم به آلمان مهاجرت کرده ام تمامی اصل ونسب من در وطنم آذربایجان زندگی میکنند و من خواهان اتمام استعمار فارس از وطنم هستم و از یاد نبرید که ارتش فاشیست ایران با زور و سلاح در سال ١٣٢٥وارد آذربایجان شده و تا بحال هیچ دولت مرد ایرانی بدون سایه سلاح نتوانسته پایش را به آذربایجان بگذارد و هرگز نخواهد گذاشت .و هر روز که پیش میرود در سایه رشد حرکت ملی آذربایجان مبارزه برای رهائی افزایش میابد .اگر جرعت دارید بیائید از شعار رفراندم برای حق تعین سرنوشت حمایت کنید تا برایتان نشان دهیم که معنی وطن و هم وطنی چیست و فرق ایران با آذربایجان در کجاست ؟ در سایه تفکرات شونیستی رژیم امروز حتی مذهب شیعه هم رنگ خود را از دست داده بالخص بعد از جریان خلق مسلمان و خلع مرجعیت شریعتمداری
شریعتمداری حتی ما تورکها در آذربایجان مرجع تقلید نیز نداریم و تمامی سعی رژیم در این مورد بی جواب مانده .البته در شرایط مناسب جواب تمامی ظلم و ستم نژاد پرستی را خواهید چشید و خواهید دید که معنی هم وطن چیست و وطن کجاست.?
با دوستی در باره رویدادهای گذشته صحبت میکردم و ا زمن پرسید فلانی اگر همین اقای معتمد کارمند محترم ساواک در همان زمان دستگیری خمینی و اخراجش به ترکیه اورا با گلوله میزد و یا د رهمان زندان رجوی سر به نیست میشد ویا در همان خیابان حمید اشرف را نشان میرفت سرنوشت ما چه میشد ؟ ایا باز هم انقلابی در راه بود ؟ گفتم نمیدانم ولی ساواک عاقبت اندیش تقاضای دستگیری هزار مخرب را متاسفانه بدست نیاورد و حال اجازه بده با شعری از خودشان در باره خود شان قضاوت شود . از کیست نمیدانم ولی کاروان این ملحدان همچنان در شنزار بسوی کعبه میرود . اما شعر..
خدا دور بود
ابرهای تیره در افق
مرگ در کمین
آن که می دانست پنهان می شد
بر ما مخند، چه می توانستیم
گویی افسون گشته بودیم
دل ها پر از امید های پوچ بود
چشم هامان بسته
گوشها کر از آن همه شعار
سرسام گرفته بودیم
بر ما مخند، نمی دانستیم
ابلهانه سوی مرگ می شتافتیم
میان توفان، کاخی از شن سازان
وانگاه که گرگان دندان به هم می خاییدند
کودکانه خندیدن
در خواب بودیم که یورش آوردند
بر ما ببخش، نمی خواستیم
صبح چنان قریب نمود که شب یادمان رفت ...
امید دانا ادامه دهنده برنامه مبتذل " هویت " جمهوری اسلامی است که به تخریب روشنفکران و مبارزان و مشاهیر ایرانی بشکل داعشی می پرداخت . وی همچون فضائل عزیزان و چند تن دیگر ، بجای مبارزه با دولت حاکم ، بیشتر به مبارزه با اپوزیسیون میپردازد . چند تن از این جوانانی را که مقامات امنیتی بعد از آزادی از زندان ، به خارج فرستادند و حتی بازجویانشان در ترکیه به آنان کمک پناهندگی وکمک پولی میکردند تا به اروپا و امریکا بیایند و علیه اپوزیسون مبارزه کنند . غالب ابنها به جریانان سلطنت طلب پیوستند و به مبارزات ضد کمونیستی ، ضد جمهوری خواهی ، ضد مجاهد ، ضد قومیتی ، ضد روشنفکری ادامه میدهند . برنامه های امبد دانا نشان میدهد که وی تنها نیست بلکه ساواکی های کارکشته و تئوریسین ها و مورخین کارکشته نظام پهلوی به او کمک میکنند و با کمک آخوندها به آرشیو ساواک و ساواما دسترسی دارند . همیشه ادامه آشکار و مخفی میان
سلطنت طلب ، تجزیه طلب ، اسلام ارتجاعی داعشی، و منافع امپریالیستها وجود داشته و دارد . در مقابل اینها نیروهای ملی ایرانی ، جمهوریخواه ، دمکرات ، چپ ،مجاهد ، فدرال ، و منوگام وجود دارند که صاحب نیروی انسانی آینده هستند .
خواننده محترم من در سطور بالا نیز توضیح دادم که متن و مضمون نوشته من ربطی به اختلافات ساختگی و دروغین کرد وترک که حاکمییت فارس در پی حقیقی و واقعی نشان دادن آن است نیست. اینکه دیرزمانی است که ملت فارس توانسته ترک و کورد و ملیت های دیگر ایران را به اسارت بکشد به این معنی نیست که تا ابدالدهر این اسارت ادامه خواهد باشد. مضمون دشمنخویانه کامنت شما حکایت از آن دارد که شما نه یک ترک بلکه عضوی از اعضای ملت حاکم هستی و به نوبه خود و بدین شیوه در حال خدمت به ادامه حاکمییت خودتان هستی. یک ترک میهن پرست و دلسوز آذربایجان هیچگاه ارزوی جنگ و خونریزی بین دو ملت همسایه و دوست را در سر نمی پروراند. چرا که می داند در جنگ هر دو طرف ضررمند می شوند و نیروی انسانی و مادی و معنوی دو ملت نابود می شود. یکی کم و یکی زیاد مهم نیست، اصل اینست که هیچکدام از طرفین در صورت موفقیت شما در شعله ور کردن اتش جنگ پیروز نیست
اگر اینقدر ضد کمونیست هستی که پابوس ممد دماغ میروی ، چرا از نام کمونیست منصور حکمت سوء استفاده میکنی . تاریخ شما را به زباله دان خود انداخت ، اکنون نوبیت دمکراسی و فدرالیسم و سوسیالیسم و جمهوری خواهی است . شما حتی شهامت یک نام مستعار شاهانه برای خودت نداری ، و ما مثل شبحی بالای سر شما ، نیروهای مرتع ضد بشر و ضد تاریخ و ضد آینده هسایم . وظیفه حکومت فعلی و حکومت آینده است که شما را شناسایی و تحویل دادگاه صحرایی بدهد چون جرم تان قبلا ثابت شده است طی حکومت شاه و قاجار........
اولا که من تنها 12 امام دارم وبس وهیچ اعتقادی به خمینی یا خامنه ای ندارم وحتی مرجع تقلید من هم اونها نبوده ونیستند اما متوجه حرف من نشدی وقتی میگم به عنوان یک کشور مسلمان حقیقت محض شما چند تا کشور مسلمان رو می تونی نام ببری که هم جنسگرایی رو به رسمیت بشناسه؟ که ایران دومی اش باشه ؟اما ایا رفتار غرب با ایران وعربستان یکسان ؟ در ثانی زمانی که بهم میگی چون مسلمان ایرانی نیستی هیچ فرقی با خامنه ای که میگه بهایی چون بهایی حق تحصیل تو دانشگاه ندارد نداری تازه بدتر چون تو برای مسلمان حتی حق زندگی تو ایران رو به رسمیت نمی شناسی این جا دقیقا نشون میده که کلا تفکر دموکراسی تو ایران تو جامعه ایران نهادینه نیست
با درود به اژدر عزیز و گرامی؛
دیروز در دقایق پیش از رفتن سر کار چند خط را را در پاسخ به کمنتار شما نوشتم. اکنون وقت بیشتراست و می توانم تا صبح بتازم.
من جان کلام شما را در کمنتار برداشتم و اشاره ای به ان داشتم تا نشان دهم که این تز پر از تناقض است، همانند تز "حق تعیین سرنوشت"! همانطور که از عنوان و مضمون نوشته من پیدا پیداست، این نظر ناظر بر فراروی از پوپولیسم در سیاست و توجه به گوهر سمتگیری سیاسی اجتماعی و فرهنگی است. جهتگیری سیاسی که از ارزش های سکولار دمکراسی دفاع می کند و نگاهی دقیق تر و همه جانبه تر به مسائل دارد.
با توجه به آنچه شما نوشتید، بنظر میرسد که من نتوانستم پیام خود را به خواننده برسانم و باید روی تک تک مطالب درج شده مکث کنم تا جان پیام و نیز تفاوتها شفاف شوند.
از مقاله شما سپاسگزارم، خواندن این مقاله را به همه پیشنهاد میکنم >>> http://www.iranglobal.info/node/55380
,,,,,,
توهم نژاد آریائی ایرانیان(1)
چرا امکان کامنت گذاشتن برای مطلب " توهم نژاد آریائی ایرانیان(1)" از شخصی به اسم دیرنج مینللی بسته است؟ میخواستم بپرسم ارتباط عکس میمونی که کنایه از احمدی نژاداست با این مطلب چیست؟ آیا اگر کسی مطلبی درباره اجداد اقای دیرنج مینللی بگذارد و عکس این میمون را دربالای مطلب قرار دهد برای ایشان و خانواده اش جالب است؟! این آدم بی ادب با گذاشتن این عکس به تمام ملت ایران توهین کرده و شخصیت خودرا به تمامی در ویترین قرار داده. مسئول سایت چرابه این توهین اشکار رسیدگی نمیکند و به اینطور ادمهایی کد سایت را میدهد تا این سایت را به تعفن بکشند؟
هیچکدام از پانترکهایی که اینجا کامنت گذاشته اند به موضوع و محتوای این مقاله علمی و مستند وارد نشده اند . بعضی بدوبیراه گفته اند بعضی شعارداده اند یک نفر هم به سبیل نویسنده گیرداده! این پانترکها کجاآموزش میبینند که چنین آیدی های دانشمندی ازتویشان بیرون می آیند؟ کاش یکیشان این مقاله را میخواند و سعی میکرد درباره محتوای ان چیزی بنویسد.
آیا مگراجداد تورانی شما چهره دیگری غیر از این عکس مونتآز گوریل و محمود داشتند ؟ این اجداد چگونه اکنون دچار ریش کوسه ای و چشم بادامی شده اند ؟ آیا غیر از شما تجزیه طلبان مغول نژاد آذری، کسی در ایران حرف از نژاد آریایی میزند ؟ فرق آنان با شما اینست که آنها بفکر حال و آینده هستند تا چگونه از شما مثل گذشته سواری بگیرند ، و شما هنور بر اثر عقده تحقیر و حسادت بی هویتی و بی فرهنگی ، مدام در فکر گذشته و پارینه سنگی اربابانتان هستید .
بسیار خوب حالا که زبان بلوچی اینقدر قدرتمند هست که وام واژه قرض میده جناب محمد تورک
لطفا همین کامنت خودتان را به بلوچی بنویسس که همه بدانند شما بلوچی بلدی یه موقع تورک نیستی که دیگران را درازگوش فرض کرده با نام بلوچ کامنت بنویسی
یک چند تا وام واژه بلوچی در فارسی هم بنویس حالا که از هر 5 واژه فارسی یکی بلوچی هست
تذکر: فارسی نوشتن شما در کامنت پاسخ برابر است با اثبات بلوچ نبودن شما
جناب بهنام آیا نظر خودتان را در مورد کردستان غصب شده در ترکیه هم تعمیم میدهید یا اینکه اون چیز دیگریست؟
جناب رهگذر گرامی،
در کشورهای دمکراتیک، دولت صاحب کشور و حاکم بر شهروندان نیست بلکه کارمند آنهاست. وظیفه دولت هم حفاظت از آرای شهروندان و نیز حفظ شان انسانی و حقوق آنهاست.
حفظ تمامیت ارضی در مقابله با تهاجم نیروهای خارجی معنا پیدا میکند نه در مقابل شهروندان آن سرزمین.
از دید من زمانیکه بخشی از شهروندان تصمیم به جدایی بگیرند، وظیفه دولت، نه سرکوب آنها بلکه سازماندهی یک رایگیری آزاد و عادلانه است. اگر غیر از این باشد، هرگونه حقطلبی و عدالتخواهی میتواند آماج سرکوب و قتل و کشتار قرار گیرد.
در چنین مواردی، یافتن راه حل دمکراتیک، برطرف کردن دلایلی که موجب بروز خواست جدایی شدهاند، مذاکرات مسالمتآمیز و... وظیفه یک دولت دمکراتیک است، در غیر این صورت، نتیجه، کشتار و قتل عام و نژادکشی و ویرانی خواهد بود.
به نظر من ما میتوانیم ار تجارب کشورهای دیگر درس بگیریم. از شیوههایی مدنی چون رفراندوم ایرلند، کبک، چکسلواکی و نیز از شیوههای غیرمدنی دولت عثمانی، یوگسلاوی، سوریه و...
سلام-من به این دوستان تمامیت خواه چندین سال است؛به شکل های مختلف تند،نرم.مودبانه.شایدبی ادبانه ده هاباراعلام کرده ام که دوستان من هم مثل شمافکرمیکردم.دوستان من اکنون ودرآینده هم بافارس جماعت دشمنی نداشته وندارم.من هم شایدازشماهم بهتربه انسانیت وزیبایی هافکرمیکنم.به مدرنیسم.به جهانی اندیشیدن.به خدمت به انسانیت ووو...به شعوربه منطق وبه علم فکرمیکنم.
باشمادریک سنگرهم باشنددردقیقه نودبه خیانت خواهندکرد.ولی تجربه وگذشته وتفکرموجوددرجامعه ایرانی (فارس)مثل ما فکرنمیکند.
آنهابرای خودیک حق ناحق نانوشته دراین صدسال ایجادکرده اند.آنهابه خودبزرگ بینی وتوهم ووو..گرفتارگشته اند.
ده هابارنوشته ام دوستان مامشتاق کشیدن دیواربرلین وآهنین نیستیم.ما دشمنی نمی خواهیم.ولی کوگوش شنوا.
درکدام نوشته های این دوستان صداقت وهمدلی رادیده اید.شماکه میگویی من درموردشماطوردیگری فکرمیکردم ؛ولی اکنون نظرم عوض شده ؛برادرم مگرمن ازچهارسال پیش ننوشتم که این هااگر
یکی ازگرفتاری ملت ما توهم واعتمادبیش ازحدبه طرفی که صدسال به ما ظلم میکند،میباشد.
ملت مادرطی این صدسال مسالمت آمیزترین زندگی راداشته ولی چی عایدش شده است.من میگوییم شماباتفکربیش ازحدپان ایرانیستی خودخیانت به مامیکنیدناراحت نباشید؛به نوشته های من یک کمی فکرکنید.
این هاازترس کثرت جمعیتی مامیترسند؛راه مرموزنسل کشی فرهنگی ونسل سازی برای خودراراپیش گرفته اندوالا ازفاشیست های هیتلری بدترقتل وعام میکردند.
بی خودنیست که من فرقی بین ساواکی وساوامایی واین هاقایل نیستم.بیخودنیست که من ومابعضی هامیگوییم ماباشمابه جهنم هم نمی رویم.
تفکرتمامیت خواهی بدون مرزبندی یعنی کمک به فاشیسم وراسیسم فارس درلباس ولفافه دین ویالائیک.یعنی خیانت به خودی یعنی پله شدن برحاکمیت آنها برای قتل وعام دیگر.
برادرم این هاباکمک استعمارگران برماحاکم شده اندچه پهلوی باشدیااسلامی ,واین هااین کشتی رابه ساحل نمی برند.مااین باتلاق وقتل گاه ونابودی رامی بینیم.ما این ویرانه رابدترازسوریه می بینیم .دیروزوددارد وسوخت وسوزندارد.این ویرانی باهمدستی راسیسم فارس واستعمارگران انجام وشماهانیزبدان هایاوری نکنید.
این هاازروشن گری اینترنت وتگرام که مامیگوییم فرهنگ جهانی به وحشت افتاده اند.هرروزیک ویاچندین سندازخیانت وجنایت این تفکردست به میشود.باورکنید،این هاازملاهابدترندوبدترمی ترسند.من فکرمیکنم دولت های آزادیخواه وانسانهای خیرخواه بایدسعی کنند؛مراقب جان افرادی مثل پاول روسی ویا مسئولان دیگررسانه های بین مللی باشند.چون این هانمی خواهندپرونده های خیانت شان روشود.
هر گاه یک شیر با شیر دیگه یا یک فیل یا فیل دیگه یک موش با موش دیگه ......... که همجنس هستنند با هم روابط جنسی وسکسی برقرار کردنند میشه باور کرد که این عمل ضد تکامل وضد منشای بقای موجودات زنده و ادامه نسل عمل طبیعیه . اگر بدانید در ایران چه جنایاتی میکنند . ودستشان در انحراف نوجوانان و سو استفاده از انها چقدر باز و فعالند.
سلام-میگویندیک روباهی خروسی رادزدیده وفرارمیکرد،روباه رامیگیرندومیگویند،مثل اینکه شماخروسی رادزدیده وفرار میکردی ،روباه میگوید،به حضرت عباس من خروسی ندیده ام ودروغ میگویندوبه من تهمت دزدی میزنند.دم خروس دیده میشده وروبه بیچاره خبرنداشته وبازجویاقاضی دم خروس رامیدیده ؛میگویدقسم حضرت عباس شماراقبول کنم یادم خروس را.
ملادرموردحلال وحرامی پنیرش چاره ایی اندیشد.خدمت ملارسیده میگویدحضرت آقامن برای جمع آوری محصولات لبنی خود پوست بزوبره نداشتم .مجبورشدم روباه شکارکرده ودرپوست آن کره وپنیرم راجمع آوری کرده ولی این همسایه های من میگویند،پنیرهای شماحرام شده اند.آقای تبریزی ازیک طرف شعارضدناسیونالیستی میزند؛ازطرفی ازسره نویسی فارسی دست برنمی دارد.این یک بام دوهوا هاپس برای چیست؟
بازیک مثلی میگویند.یک روستایی فقیری برای اینکه پنیرهای خودراداخل پوست بزی ویابره ایی (خیک)جمع کند؛بزیابره نداشته برای این کارروباه شکارمیکرده ودرپوست روباه پنیرهای خودراجمع آوری میکرده است.روزی همسایه به اومیگویند؛دیوانه پوست روباه پنیرهاراحرام وغیرقابل مصرف میکند.
مردروستایی برای اینکه روزی سالانه اش ازدست نرودیک خیکی رابرداشته وپیش ملای روستامیرودتابا فتوای
ملافریادمیزند؛نادان مگرنمی دانی که گوشت وپوست روباه حرام است .روستایی میگویدحضرت آقاپس این خیک پنیری که برای شماآوردم جریانش چی میشود.ملا میگویدابله آن شکاری که شماکرده ایدانشالله که روبه بوده نه روباه.
حالااین برادرمان فکرمیکند،میتواندتفکر بیراهه خودرا به دیگران الغاکرده وبرای مامعلمی کند.
اگرراست میگویی وبه جهانی وطنی وانترناسیونالیسم معتقدی آن تفکررااول برگروه خودتان وجناب آقای حدادعادل تفهیم کرده بعدا برایمان درس اخلاق موعضه فرمایید.
یکی هم لطف فرمایید،دستوردهید؛آموزش وپرورش محترم ایران ازآسیملاسیون کردن صدساله فرزندان همان تورک های دورگه وچندرگه تورکان آزربایجان رابگذارندبه زبان ابا اجدادی خودمدرسه داشته باشند.سوما دستورفرمایید این برادران کوردعراقی وسوریه ایی وتورکیه ایی همزادهندیان عزیزرابجای سرزمین های آزربایجان درلرستان.ایلام.چهامحال بختیاری .کوهگلویه.کرمانشاهان یادرکشورهمفکرتان آلمان ویادرکشورمعنوی فارسستان انگلیس، اسکان دهند؛تانژادشان پاکتروآریایی تربوده وگردد.
شما هیچ اجباری برایاین لیست نداریدبنده ازجمته کسانی بودم که درحد توانایی خوداین کارراکردم ولثی زمانیکه ناسیونالیست تمامیتخواه وهمه کاره سایت اقبال اقبالی شروع به ....بددهنی نسبت به یکی ازپیامهای من کرد وبجای بحث منطقی بددنی لایق خود نمودبنده چاره ای جزکمک خواستن ازشما نداشتم متاسفانه مثل اینکه شما درمقابل سه پایه ی اصلی ناسیونالیست
فارس محور اقبالی /کرمی/تبریزی عاجزید البته این سه پایه ی ورسکسته ناسیونا لیست تمامیتخواه با ورودپریشان نویس تمامیتخواه ازجنس احمدی نژاد بنام بهمن موحدی البته درجلدچپ شونیست به چهارلنگ وورشکسته تبدیل میشود موفق باشید
اگر به سبیلهای اقای لقمان توجهه کنید شبیهه سبیلهای داریوش فروهر و یا بیشتر اعضای حزب پان ایرانیست و جبهه ملی است که هردو سازمان افراطی . پان فارس و پان ایرانیست هستند.
لطفان اقای کاوه جویا منبع اصلی این مقاله را هم منتشر کند
"" یک دیگ روان شناسی با چاشنی جامعه شناسی "" کالبد شکافی سخنی از من "" فرهنگ در جامعه فارسی، حول پاسخ شکل گرفته در حالیکه مدرنیته، محصول پرسش است "" به چه معنی است؟ ذهنیت پرورش یافته در چنین فرهنگی، زمان حال را، از پرتگاهی به پایین حول میدهد چونکه چنین تصور میکند که "" همه پرسشهای این جامعه، توسط مردگان، دایناسورها ، در گذشتهای دوردست، ناا معلوم و غبار گرفته، پاسخ داده شده ""، در چنین وضعیتی، جامعه قادر به طرح سٔوال و پرسش، در زمان حال، نمیشود. ما ترکان آزربایجان نباید اجازه دهیم این ذهنیت فرهنگی جامعه شاهنامه خوانان، ما را از رابطهٔ تنگاتنگ با محیط پیرامون و دنیائی که با انقلاب اطلاعاتی علم هر ۷ سال، دو برابر میشود دور نگاه دارد. باز هم یادآوری میکنم ساده لوهترین ایرانیان از هر ملت و زبانی، در خارج جامعه شناسی خوانده اند و هیچ امیدی به اینها نیست و طرح
این مسائل را ما باید به عهده بگیریم. وقتیکه یک جامعه، در زمان حال، قادر به طرح پرسش و سٔوال نمیشود، علمی که توان فهم واقعیت را فراهم بیاورد نیز نمیتواند به وجود آید.حتی یک پاراگراف به زبان بلوچی نمیتوانی بنویسی اگر میتوانی بنویس
خدابخش تورک
تورک دگرخرپندار
همه مثل تو تورک نیستند
التصاقی التصاقی
زبان تورکی تنها زبان التصاقی نیست
حتی تعدادی از زبانهای افریقا همچن دراویدی هم التصاقی اند
چه قیافه کریهی دارد این آخوند مزدور حرامزاده
بسیار خوب حالا که زبان بلوچی اینقدر قدرتمند هست که وام واژه قرض میده جناب محمد تورک
لطفا همین کامنت خودتان را به بلوچی بنویسس که همه بدانند شما بلوچی بلدی یه موقع تورک نیستی که دیگران را درازگوش فرض کرده با نام بلوچ کامنت بنویسی
یک چند تا وام واژه بلوچی در فارسی هم بنویس حالا که از هر 5 واژه فارسی یکی بلوچی هست
تذکر: فارسی نوشتن شما در کامنت پاسخ برابر است با اثبات بلوچ نبودن شما
جناب ایستا، از کجا می دونی که چه کسانی به سایت کمک مالی می کنند؟دوم _ ایرانگلوبال وابسته نیست، کمک مالی را نویسندگان سایت با مواضع سیاسی کاملا متفاوت _می دهند.سوم بزودی لیست کامل کمک کنندگان را همراه با هزینه های سایت منتشر می کنم
آقایان مسعود لقمان ها و کاوه جویا ها.... ملتی که تصمیم به (( آزادی و استقلال )) گرفت , هیچ قدرتی نمی تواند از این حرکت مردمی جلو گیری بکند.. ملتی که با مشتهای گره خورده فریاد می کشد « هارای..هارای من تورکم » , هزاران مقاله تحریف شده هم در این عصر دیجیتالی نمی تواند تاثیری بر روی این ملت داشته باشد...بهتر است انرژی خودتان را در جاهای دیگر مورد استفاده قرار دهید...
مطالعات در زمینه گویش شناسی و زبان شناسی قومی نشان می دهند که در جامعه های پیش مدرن زبان از روستایی به روستای دیگر فرق می کرده است. ممکن بود مردم دو روستا ی نزدیک به هم زبان همدیگر را بفهمند اما مردمان روستاهای دور از هم زبان یکدیگر را درست نمی فهمیدند و هر چه بر فاصله ها افزورده می شد زبان ها نیز از هم دور می شدند.
از نظرمقدسی اطراف اردبیل بیش از 70 زبان و از نظر ابن حوقل چند زبان در آذرباجان رواج داشته است.اما زبان پدیده ی اجتماعی و زنده ای است که در طول تاریخ به سیر تکاملی خود ادامه می دهد.زبان تورکی آذری ازنظر بعضی زبانشناسان غربی بین قرن های 7تا10 میلادی در آذرباجان رواج داشته است وگروهی دیگر از مولفان معتقدند با مهاجرت ترکان سلجوقی از قرن 13 میلادی زبان تورکی شکل زبان عمومی واحدی را تشکیل داده است.درهر حال زبان کنونی مردم آذربایجان تورکی است وبدنبال زبان بدون ادبیات آذری نرویم.
جناب تبریزی ستاره دار پانکورد! شما با موضوع شعار گونه، در واقع در خدمت ناسیونالسیم کورد گرفتار شده ای. اخیرا برای رد گم کردن ، در سرکوب خواستهای ملل ایران، با برجسب زدن ناسیونالیستی! بر خواستهای ملی مدنی آنان، در واقع در خدمت دشمنان خلق قرار داری. اکنون نیز برای رد گم کردن، کلمه "ناسیونالیست کورد" را به لیست شعار های خود اضافه کرده ای. قبلا رفقای پانکورد ات شما را از به زبان آوردن کلمه (ناسیونالیسم کورد) منع کرده بودند. اکنون با تغییر اوضاع منطقه و بیداری ملل ایران، اجازه دارید گویا به ظاهر کلمه پانکوردیسم را بر زبان بیاورید. شما که در کنار پانکوردیسم، و راسیسم فارس، در مقابل خواست مردم آزربایحان شمشیرت را از رو بسته ای، با مسوده های سمی و زهراگینت خواست برحق ملل ایران را ناسیونالیستی تلقی میکنی، آیا چه اندازه فهم ناسیونالیستی داری، چنین ادائی میکنی؟ آیا اصلا معنای ناسیونالیسم را درک
میکنی؟ اگر چنین است، برای خوانندگان (ناسیونالیسم کورد) را توضیح بده، تا به عمق سوادت پی ببرند. شما به عنوان یک پان ایرانیست خجالتی، که در آنسوی دریا زیر بغلت هندوانه داده اند، در خدمت به شوونیسم فارس و ناسیونالیسم کورد سر از پا نمی شناسی، این را بدان نوشته های زهر آگینت در اختیار مردم آذربایجان قرار دارد. شما و افکار ضد آزربایجانیت را میشناسند. دیگر فردا نمی توانی از زیر گفته های ضد خلقی ات در بروی. نوشته های ضد آزربایجانی ات در ذهن اینترنت ثبت شده است. دیگر نمی توانی آنها را پاک کنی! شما که از هویت زبانی، فرهنگی و ماهیت ملی خود تهی شده ای، در خدمت پانفارسیسم و پان کوردیسم سر از پا نمی شناسی، باید این را بدانی، دیگر زمان کسرویها و شاه الهی ها سپری شده است. دیگر کسی نمیتواند تحت شعار پوچ، و تبلیغات مردم فریب سوسیالیسم روسی بر گرده مردم سوار شود. جناب تبریزی پانکورد ستاره دار. افرادی مثل شما فردا تا زمانیکه به خودت نیائی و جایگاه خود را در میان مردم آزربایجان پیدا نکنی در دست شونیسم فارس و ناسیونالیسم کورد گرفتار شده، بعنوان پان ایرانیست خجالتی ....برای مستعمرچی سودی نخاهد داشت چوپانها و کله دارها را مستعمره کند. چون آنها از خودشان زمینی نداشتند.
به نظرم این مقاله ی منسجمی است که می شود برای بررسی اش تلاش کرد. نکته اینجاست که بی طرفانه بررسی کردن موضوع یک کیفیت ابتدایی در شناخت است اما جمع بندی اصولن به قضاوت و مرزبندی ضروری می انجامد که کیفیتی فراتر است. جدای از این ها در عرصه ی سیاسی خوانش های فرا متنی از مواضع و بیانات، در کنش های سیاسی بسیار مهمند و توانمندی در ترجمان خود را نیاز دارد. شما بدرستی از مصداقی نقل قول کرده اید که: "تلاش کرده ام تا در کنار افشای جنایات رژیم خمینی، زندانی سیاسی و گروه های سیاسی را نیز از عرش به فرش آورم و در میان مردم و در کنار آنها قرار دهم" این جدای از ماموریتش .... او را آشکار می کند. کنار مردم قرار دادن گروههای سیاسی نه تنها گریزی برای کم کردن زهر جمله ی قبلی " از عرش به فرش آوردن" است که دقیقن با تحقیق بیطرفانه ی یک حقیقت نگار متعارض است چرا که یک فرض از پیش تعیین شده را
بر ملا می کند، بلکه این جمله ی وهم برانگیز جدای از هژمونی طلبی و خوی قهر آمیز گوینده اش، از یک سو با تبیین وضعیت فعلی( به زعم او) تمایز و تعارض مبارزین را - که جانمایه ی تمام مبارزات آنها حول خواسته های مردم بوده- از خود مردم تلویحن تلقین کرده و از سویی دیگر می خواهد با چشم انداز انفعال پراکنی در راستای تغییر توازن به نفع استبداد حاکم نقش پیشتازی را لوث کند. چه کسی نمی داند که مبارزان این میهن از دل خود مردم بر خاسته اند و خواسته های آنان را نمایندگی می کنند درست بر خلاف ایشان که ائتلاف شکنان وزارتی را گرد خود دارد.در کل مصداقی را صاحب ماموریتی از پیش تعیین شده میبینم نه محققی بی طرف و گفته هایش را غبار سازی عوامفریبانه با تکنیک کمی پیچیده تر از همسانانش نه چندان پر مغز می بینم. از آن دشمنانی نیست که با چالش کشیدنهایش غریزه ی مبارزاتی مان را تیز کند بلکه این .... محدوده ی خواصش آنجاست که محک عوامفریبی باشد.
سلام-این کاوه جویا بازهم فردی ونوشته ایی یافت تا افکارشئونیستی .... خودرابروزدهد.
امروزیک کلیپی درتلگرام بدستم رسید.بااین متن تاقرن هشتم هجری زبان فارسی که فرزندزبان عربی است.نوشتاری وسابقه ایی درهیچ متون جهانی نداشته است.حتی زبان عربی خودش هم تکامل نیافته بوده آن وقت هرنه نه قمری ازخواب بیدارشده وبخوداجازمیدهدبرای دیگران شجره نامه می نویسد.
وقتی میگویم توهم وبیسوادی وفرافکنی وجود وروح تعدادی راتسخیرکرده ؛خروجی برای آنهانیست؛ تعدادی باورنمیکنند.
این چه بیحایی وچه جسارتی است که من برای دیگران که میلیون هانفرندوهزاران نویسنده ودکترا وفرهیخته داردبخواهم شجره نامه بنویسم.اصلابتوچه ربطی ودخلی داردکه این همه بیحیا ومتوهم وجسارتی شده ایی؟
عزیزدلم من مگر میگویم که تورابااینکه انگلیس آورده ایی بایدازایران امروزی که توران قدیم بوده ولایت توتاجیکستان وافغانستان وهندوستان بوده بروبیرون وبیرون ک.
با این دروغها می خواهند سیستم اطلاعاتی را زرنگ ،باهوش و فعال نشان دهند و همچنین فضا را بیشتر امنیتی کنند
و گرنه چرا اینها را علنی دادگاهی نمی کنند؟؟ یک فیلم چند سانیه ای نشان می دهند برای گول زدن.
کل این رژیم بر روی دروغ ، حقه بازی و شارلتان بازی استوار است انهم فقط برای مردمان ایران .خارجیها گو ششان را بریده اند
سلام-چرانوشته من رابعدازچهاروزچاپ نکردید؟.آیامن غیرازتناقض گویی آقای بهمن موحدی چیزدیگری نوشته بودم؟
""" یک کاسه روانشناسی با چاشنی جامعه شناسی """ دوران حکومت شکست خوردگان تمام شده، همان طور که دوران شعر و شاعری تمام شده ""، اگر بیشتر از این، حکومت دست شما شاهنامه خوانان باشد ایران تبدیل به کرهٔ شمالی و اریتره خواهد شد، هیچ احمقی اجازه نمیدهد کسانی که فاقد قدرت اداره جامعه هستند امور آنان را به دست بگیرند، ایران فقط فارس نیست و همه ایرانیان شاهنامه خوان نیستند. آدیوس ، سایو نارا ای شاهنامه خوان
جناب اژدر بهنام, چرا به اقبال اقبالی محتاطانه , ناقص و نیم بند جواب میدهید؟ مگر صاحب ایران فارسها , پان ایرانیستها یا اقبال اقبالی است که ما را با تر کها در آلمان یا هندی ها در انگلستان مقایسه میکند؟ وجود فارسها در قسمتی از جنوب و شرق ایران فعلی در هیچ جائی قبل تر از 3000 سال نوشته شود , ندارند, اگر دارند اقای اقبالی آن نوشته را لطف کند اسم ببرد . در حالیکه وجود التصاقی زبان یا تورک زبانها به 5000 سال میرسد.بنابراین اگر از قدمت تاریخی ایرانی بودن مطرح است, باید اقای پان ایرانیستها تشریف ببرند بیرون.
"" یک پیاله روانشناسی با چاشنی جامعه شناسی "" پسای شاهنامه خوان، چرا بامدادان پاچه دیگران را گاز میگیری وقتیکه میدانی شامگاهان خود زنی خواهی کرد؟ "" آیا تا به حال این فکر به مغزت خطور کرده که "" ترکان تنها ملت خاورمیانه هستند که مستعمره نشده اند ؟ این در حالیست که برای تو "" رضا خان و خمینی آورده اند ""، به شما ۱۰۰ صد سال فرصت داده شد که با پول مفت سرشار نفت، کشور داری کنید، دوباره به هنر پدرانتان برگشتید و شاهنامه خوانی را شروع کردید، رضا خانتان، بیشتر از ۷ هزار روستا را، از زمیندارانی که در دوران حکومت ترکان به وجود آمده بودند دزدید و بیشترین ضربه را تشکیل طبقه متوسط در ایران زد، پسرش، دست از پا درازتر، اصلاحات ارضی و انقلاب سفید را به دستور آمریکا، اجرا کرد و طبقه متوسط هیچوقت در ایران شکل نگرفت، همین ترکان، با زرنگی تمام، از اجرای اصلاحات ارضی به دستور آمریکا، سر باز زدند.
من بسیار متاسفم برای مردم پارس که زبان خود را از دست داده اند و در این فکر هستنند حالا که ما زبانمان را از دست داده ایم پس مردم ترک آزربایجان و کرد و بلوچ و عرب هم زبان خودشان را از دست داه اند و به دنبال اثبات می گردند. زبان پارسی یا دری متشکل شده از حدود 40 درصد عربی و 20 درصد بلوچی و پهلوی و بقیه هم ترکی و کردی و فرانسوی هست.
هر کدام از اجزای اصلی زبان فارسی را شما دور بکنید یعنی عربی و بلوچی دیگر شما قادر به تکلم نیستی.
در ضمن از قیافه دیگران ایراد نگیر. مگر خود تو عیب نداری؟!
مسئول سایت دچار" خیانت بزرگی " است چون نقشه فعلی ایران را در بالای سایت برای ملاحظه درج نمیکند تا تجزیه طلبان بی خبر و نا آشنا با جامعه و جغرافیای ایران فکر نکنند که در ایران 40میایون مغولزاده و 4 هزار نفر فارس زندگی میکنند و کافیست اینها تکانی بخورند و ایران تجزیه میشود . از 35 استان ایران حدود 30 آستان آن ایرانی و فارسی زبان یا با یکی از لهجه های زبان شیرین فارسی سحن میگویند . مغولزادگان برای اینکه مردم را فریب دهند و بخود جرئت بدهند ، اسم ایران و ایرانی را گذاشته اند فارس و زبان فارسی . این نشان میدهد که اینها از دهکورههای خود وارد اروپا و امریکا شده اند و در عمرشان با چهار ایرانی یا با دو فارسی زبان تماس و برخوردی نداشته اند و فکر میکنند که علی آباد دهکده ایست و نمی دانند که ارتش میلیونی 70 میلیون نفری ایرانی آماده تار و مار کردن آنان به ماوراء انهر و ماوراء البحر هستند یعنی آنجایی
که عرب نبزه انداخت ." نتیجهای که من از این مصاحبه گرفتم این است که مسئله ظاهر قضیه نیست که مصداقی با پرخاشگری قصد جا اندختن آن را دارد. بلکه به باور من مسئله موضع انقلابی چریکهای فدایی خلق ایران است نه یک فرد یا یک شخص"
قافل از اینکه سر دراز محمل بافی هایش سراغ آنان هم بیاید. این ملاحظات قطعن به او میدان بیشتری برای گسترش آیده آلهای رژیم در داخل میدهد. به نظرم در انتهای نگاه مصداقی قدرت تریبونها با اعجاز پروپاگاندایی برق میزند. سرخط کارش اما: اصالتی فرد گرایانه به تفرق دادن و بعد نفی سرنگونی و ضرورت جایپگزینی، و سر انجام نحس نشان دادن واژه ی "عنصر انقلابی" است. وجه نظرش قطعن مردم داخلند. چند روز پیش یکی از دوستان هنرمندم با نقد سیمای بی فروغ آزادی( البته به نظر او. چون مانند بی بی سی از میمانان برجسته ای دعوت نمی کند! بعد فهمیدم که بسیاری از برنامه ها و اشخاص را نمی شناسد و گفتگو ها را ندیده است) چنان از مصاحبه های این " فعال سیاسی برجسته" در شبکه ی من و تو تمجید می کرد....اما با پاسخ من مبهوت ماند که کدام را باور کند!بله نتیجه ای که شما گرفتید به نظر بنده هم درست است و میشود کلن در مورد مبارزه با رژیم تعمیم داد. مشکل اینجاست که هنوز هم نسبت به بیان این حقیقت قابل استناد و استدلال که او خط و مشی وزارتی خود را پیش میبرد، ملاحظه دارید. متاسفانه بسیاری در ابتدا با گم کردن سوراخ دعا از نقدهای سخیف وراجانه و خاص شارلتانی مانن خودش علیه شورا و مجاهدین شاداب شدند.
اینها دروغ می گویند و هیچگونه شواهدی در بلوچستان و کردستان از این دستگیرها وجود ندارد.
اینها از بردن اسم بلوچستان و کردستان لرزه به اندامشان می افتد و انرا به جنوب شرقی و شمال غربی ایران می نامند.
شاید افراد بی گناهی را برای اثبات دروغشان اعدام کنند. تا بحال هیج سازمان اطلاعاتی در دنیا موفق نشده افراد را با کمربند انتحاری دستگیر کند.
کی گفته استان هرمزگان عرب نشین هست؟
چرا عکس تبلیغ انتخاباتی اعراب خوزستان را برای این مطلب گذاشتید
یادم میاد هرمزگانی ها به اندازه ای از عرب ها ... بودنند که در مسافرخانه های بندر عباس هم راهشان نمی دادند حالا این استان عرب نشین شده
برو این دام بر مرغ دگر نه
تنها کافیه دو تا مهاجر برای یک استان پیدا کنند کل استان را ادعا میکنند
این منطقه هم بخواهید یا نخواهید به استان فارس داده شده هیچ اعتراضی هم در کار نبوده این عکس شما هم مال تبلیغ انتخاباتی "سید جاسمم در منطقه هرمزجان " که این هرمزجان در استان خوزستان نا م قدیمی رامهرمز هست
http://olomeajtemairmz.blogfa.com/post/71
اقبال عزیز،
البته این "خودی" و "ناخودی" کردنها مختص شما نیست و خود را به اشکال متفاوت نشان میدهد. مثلا آیا میتوان از کسی که این حق را برای خود قائل است و حتی ادعا میکند که "با قاطعیت از جنبش ملی کردستان و استقلال ملی کوردها در هر چهار پارچه کردستان دفاع میکنم" پذیرفت که در ادعای خود صادق است در حالیکه مطرح میکند:شما مینویسید: "حق انسانها و شهروندان یک کشور در تعیین سرنوشت خود درست، اما در مورد گروههای سیاسی، قومی، نژادی، مذهبی موضوع بحث است."
و میپرسید: "نمیدانم چرا ترک ها (بعنوان نژاد ترک) در آلمان، هندی ها در انگلیس و .. از این حق استفاده نمی کنند؟!!!"
تا آنجایی که من درک میکنم، شما حق انسانها و شهروندان یک کشور بهعنوان افراد جداگانه را در تعیین سرنوشت خود میپذیرید ولی آنجایی که این حق به گروههای سیاسی، قومی، "نژادی"، مذهبی مربوط میشود، این حق را قبول ندارید و مشخصا به این جزء از این حق ایراد میگیرید، البته بر اساس دریافتهایم از نوشتههایتان میتوانم بگویم که شما این حق را برای کردها به رسمیت میشناسید. یعنی همانطور که در کامنت پیشین ذکر کردم، برای "خودیها"! و دیگران برای شما "ناخودی" هستند و محروم از این حق!
- "به هر شیوه ممکن باید مانع مهاجرت و سکونت مهاجرین کورد به ارومیه شد"
- " از فروش زمین، باغ، خانه ، فروشگاه و ملک به کوردها بشدت جلوگیری شود"
- " مانع از قرار گرفتن کوردها در پست های کلیدی در ادارات دولتی، بخشهای سیاسی، اقتصادی و نظامی شد."
- " فعالیتهای سیاسی و فرهنگی کوردها ممنوع شوند"
- " روستاهای کردنشین کوچک و کم خانوار مرکور، ترکور، سومای، برادوست، کناربروژ، شبیران و غیره که در باریکه ای که در طول مرز ایران - ترکیه قرار دارند باید در مدت کوتاهی تخلیه شوند و در شهرهای کردستان سکونت داده شوند."
و....
در رابطه با مسائلی که مطرح کردهاید، ابتدا خاطر نشان کنم که من تنها یک نژاد انسانی میشناسم و نژاد ترک و یا نژادهای دیگر را نمیشناسم. تصور میکردم که شما نیز به نژادهای مختلف انسانها باور ندارید. ظاهرا اشتباه میکردم ولی هنوز امیدوارم که منظور شما "اتنیک"،"قوم" و "ملیت" بوده باشد و نه "نژاد".
به نظر من برای استفاده انسانها از هر حقی، باید شرایطی نیز فراهم باشد. مثلا برای اینکه کسی حق رسیدن به ریاست جمهوری کشوری را داشته باشد، ابتدا باید تابعیت آن کشور را داشته باشد و شهروند آن کشور به حساب آید. در مورد گروههای اتنیکی و مشخصا "حق جدایی" نیز درک من این است که باید شرایط مشخصی فراهم باشد. مثلا اینکه آن گروه اتنیکی در بخش مشخصی از کشوری زندگی کند.
تا آنجایی که من اطلاع دارم، ترکها در سرتاسر آلمان و حتی در شهرها، در سرتاسر محلات شهرها پراکندهاند و ساکن منطقه مشخصی نیستند تا بتوانند خواست جدایی را مطرح کنند ولی در ایران چنین نیست. کردها، ترکها، بلوچها و... اساسا هر یک در منطقهای خاص ساکنند و تنها بخشهایی از هر یک از آنها در سرتاسر کشور پراکندهاند بنابراین وضعیتی متفاوت از ترکها در آلمان و... دارند.
من قبلا بارها نظرم را در مورد جداییها در ایران نوشتهام. در ایران، علیرغم مشخص بودن مناطق سکونت گروههای متفاوت اتنیکی، چنان رشتههای ناگسستنی آنها را به هم پیوند دادهاند که هرگونه جدایی، نه به سعادت انسانها در آن بخش و یا در کل ایران، بلکه به بدبختی آنها و کشتار و خونریزی و ویرانی میانجامد و ما را به دوزخ میبرد. به همین دلیل نیز با هرگونه جدایی در ایران مخالفم.
پرسیدهاید: "اگر ایشان در آلمان این ادعا را طرح کنند، معلوم نیست چه فردائی در انتظارشان است؟"
من قبلا هم در بحثی که با هم داشتیم به این پرسش پاسخ گفتهام. در آلمان طرح چنین مسائلی تابو نیست. میتوان چنین ادعاهایی را مطرح کرد. نه کسی را تکفیر میکنند، نه به جرم جداییطلبی به زندان میافکنند و نه بلایی سرش میآورند. (منظورم این نیست که گروههای نئونازیستی نیز چنین برخوردی میکنند). آنچنانکه جامعه آلمان تا به حال در اینگونه موارد نشان داده است، مساله را به بحث در رسانهها و رادیو و تلویزیون میگذارند، به مدعی امکان دفاع از ادعاهایش را میدهند و از گل نازکتر به او نمیگویند.
پرسشی جالب و موفق باشید. در مورد سوال مطرح شدە باید گفت، کە جهان را باید از دیدی فراختر دید. بر مبنای علم جغرافیا و نقشە شناسی کردستان یک واحد جغرافیایی تجزیە شدە می باشد، کە در بین دولت های ایران، تورکیە، عراق و سوریە تقسیم شدە است. اولین تقسیم کردستان در پس جنگ چالدران سال ١٥١٤ و تقسیم ثانی در پس جنگ اول جهانی رخ دادە است. بعد از جنگ جهانی اول کشورهای سوریە، عراق و تورکیە در نتیجەی فروپاشی عثمانی بە عنوان واحد سیاسی مستقل بدل شدند. اجهات اصلی شرق، غرب، جنوب و شمال، کە در مورد واحد جغرافیایی کردستان مورد استعمال است بر طبق اصول و ضوابط علمی و نقشە خوانی منطقی و طبیعی هستند. بە عبارتی دیگر، شرق کردستان (کردستان زیر سلطەی ایران)، جنوب کردستان (کردستان زیر سلطەی عراق، شمال کردستان (کردستان زیر سلطەی ترکیە) و غرب کردستان (کردستان زیر سلطەی سوریە) می باشند.
اسم واقعی من منصور حکمت است.
سلام
چرا که بسته به شدت خفقان نظامهای مختلف به کمیت و کیفیت متفاوتی از درک "درد مشترک" خواهیم رسید. اینجاست که با این میزان واقعیت جاری از درک ضرورت هبستگی کلمه شرم برجسته میشه. اما به نظرم شرم بیشتر صحبت کردن یک عنصر مدعی سیاسی با ادبیات مستهجنه. البته اگه از حرفهای خاله پیرزنکانه ی "صد من یه غازی بگذریم" که هیچ شناسه ی منطقی ندارند( ارگومان) طبعن ارزش پاسخ هم. این مقاله اشاره داره که رژیم معادله ی بالا رو خوب درک کرده. چه از نقطه نظر پیشتازی یک عنصر و کمیتش و تشکیلات منسجم موجود. سوال اینجاست آیا نیروی مندعی سیاسی اینون به همون میزان درک کرده؟ جواب این عدم موازنه شرم دیگر و تاسف دیگرو بر می انگیزه. حرف آخر: به عنوان یک فعال هنری سوالم اینه: به نظر شما اگه یکی از دوستان هنری بنده که به اندازه ی شما سواد و بینش سیسی ندارد! نظر ها را بخونه آیا حاصلش عدم توازن بیشتر به نفع رزیم نیست؟ این همان پارادوکس "اپوزوسیون ملا" س!!!قبل از هر چیز از آقای سامع و این سایت که اولین باریه که بهش سر میزنم بابت این مطلب تشکر می کنم. احترام خاصی برای ایشان به عنوان یک مبارز کهنه کار مارکسیست قایلم و بنظرم مثل همیشه از مطالبشون میشه صداقت ادعای کسی رو دریافت که اولویت اولش مردمن. شاخصم همیشه روحیه همبستگی است.
به عنوان کسی که تو تهران زندگی میکنه ضرورت دو کلمه ی مقاومت و همبستگی رو به خوبی لمس کردم. به خوبی می دونیم که اونچه سطح و کیفیت سیاسی بودن فعالیتی رو مشخص میکنه وابسته به سطح و کیفیت خفقان نظام حاکمه. یعنی در دیکتاتوری تمامیت خاه و فاشیسم دینی حاکم مبارزه برای الودگی هوای تهران که در هر جای دنیا یک فعالیت زیست محیطی محسوب میشه، در اینجا راه به " خدشه به امنیت نظام" میبره و اتهامی سیاسی. نتیجه ی منطقی چنین وضعیتی باید میزان همبستگی نیروهای سیاسی پیشرو را تعریف کنه
دوستان گرامی، مر شما را گفتم پیش از این که برای پیشگیری از جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی باید ریشه ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی را سوزاند و گر نه در سایه ناسیونالیسم و پان های رنگارنگ ناسیونالیستی مانند آریاپرستی و پان فارسیسم و پان ترکیسم و پان کردیسم و پان عربیسم و ..... نمی توان امیدوار به زندگی بدون جنگ در سرزمین هائی مانند آذربایجان بود و امید بستن مردم دردمند و درمانده و گرسنه ترک و فارس و کرد و عرب به ناسیونالیست هائی که مغزشان در شش هزار سال پیش و در زمان برده داری که زمان پیدایش ناسیونالیسم است یخ زده است کاری بیهوده است! اما برای کسی که مانند همه خردمندان جهان خود را شهروند کشوری به نام کره زمین می داند و باورمند به تک میهنی (اینترناسیونالیسم) است آذربایجانی بودن برابر با چیست؟ برای باورمندان به تک میهنی آذربایجانی کسی است که در بخشی از کره زمین که .....
..... آذربایجان نام دارد زندگی می کند و یا مردم باشنده در آذربایجان از هر نژاد و گویشوران به هر زبان آذربایجانی هستند و هر کسی که ترک، فارس، عرب، کرد، ارمنی، آشوری، دو رگه، چند رگه و ..... باشد اما در آذربایجان زندگی کند آذربایجانی است! با این شناسه از آذربایجانی بودن اگر صد دختر ژاپنی به آذربایجان بیایند و با صد پسر آذربایجانی زناشوئی کنند و در آذربایجان زندگی کنند آنها و فرزندان دو رگه آنها نیز آذربایجانی هستند! و با این شناسه از آذربایجانی بودن اگر صد پسر سوئدی به آذربایجان بیایند و با صد دختر آذربایجانی زناشوئی کنند و در آذربایجان زندگی کنند آنها و فرزندان دو رگه آنها نیز آذربایجانی هستند! آیا با این شناسه از آذربایجانی بودن جنگی ناسیونالیستی رخ خواهد داد؟ روشن است که هرگز! شناسه اینترناسیونالیستی از آذربایجانی بودن کجا و شناسه پان نامه نویسان و هیتلرنامه نویسان از آذربایجانی بودن کجا؟ آیا با هیتلرنامه های پان آریاهائی که می گویند: (آذربایجانی ها ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها هم از نژاد اهورائی آریائی هستند!) می توان در سده بیست و یکم کشورداری کرد؟ آن هم در سده بیست و یکمی که مرزهای به جای مانده از زمان برده داری میان سرزمین های گوناگون مانند تکه یخی که در دیگی پر از آب جوش افتاده باشد دارند از میان می روند؟ و یا چگونه می توان در سایه راه و روش های پان هیتلرهائی که می گویند: (ترک ها نباید با کردها و فارس ها ازدواج کنند!) در سده بیست و یکم کشورداری کرد؟ دوستان گرامی، از هر سو که نگاه کنیم راهکارهای ناسیونالیستی برای کشورداری در ایران جز بن بست فرجامی ندارند و نمونه هائی از این راهکارهای ناسیونالیستی را پان هیتلرها در همین صفحه از تارنمای ایران گلوبال نوشته اند! چاره کار نیز دور ریختن همه پندارهای ناسیونالیستی و گام گذاشتن در راهی است که همه جهانیان در آن گام گذاشته اند و آن راه تک میهنی (اینترناسیونالیسم) است! یک کشور در همه جهان به نام کره زمین برای باشنده ای به نام انسان (به نوشتاری در این لینک نگاه کنید)http://iranglobal.info/node/28638
شیر مادرت حلالت باد تو اولین کسی هستی که درد ما ایرانیان را شناختی! حکومت هزارساله عربها و حکومت هزارساله ترکان. حرفت شکر است. پس خودمان اگر یک حساب سرانگشتی بکنیم که دو هزار سال حکومت بیگانه را تحمل کردن چه بسر انسان میآید؟ پس دو دوتا میشود چهارتا. نتیجه میگیریم که همه بدبختیهایمان از عرب و ترک است. اگر شما مخالف آنرا بتوانید ثابت کنید یک ساعت اعلا فورتیس برنده خواهید شد.
یکی باید به این آقا اقبالی بفهماند که آذربایجان وطن من تورک است ولی آلمان وطن من تورک نیست من بخاطر شرایط حاکم و ظلم و ستم به آلمان مهاجرت کرده ام تمامی اصل ونسب من در وطنم آذربایجان زندگی میکنند و من خواهان اتمام استعمار فارس از وطنم هستم و از یاد نبرید که ارتش فاشیست ایران با زور و سلاح در سال ١٣٢٥وارد آذربایجان شده و تا بحال هیچ دولت مرد ایرانی بدون سایه سلاح نتوانسته پایش را به آذربایجان بگذارد و هرگز نخواهد گذاشت .و هر روز که پیش میرود در سایه رشد حرکت ملی آذربایجان مبارزه برای رهائی افزایش میابد .اگر جرعت دارید بیائید از شعار رفراندم برای حق تعین سرنوشت حمایت کنید تا برایتان نشان دهیم که معنی وطن و هم وطنی چیست و فرق ایران با آذربایجان در کجاست ؟ در سایه تفکرات شونیستی رژیم امروز حتی مذهب شیعه هم رنگ خود را از دست داده بالخص بعد از جریان خلق مسلمان و خلع مرجعیت شریعتمداری
شریعتمداری حتی ما تورکها در آذربایجان مرجع تقلید نیز نداریم و تمامی سعی رژیم در این مورد بی جواب مانده .البته در شرایط مناسب جواب تمامی ظلم و ستم نژاد پرستی را خواهید چشید و خواهید دید که معنی هم وطن چیست و وطن کجاست.?آقای کاوه جویا, زبان من تا تاریخ بیاد دارد تورکی بوده است. این زبان شما است که بزبان فارسی دری تبدیل شده است.
کرد ارومیه ابی گمان کامنت های اینچنینی آنهایی را که از هر فرصتی برای اختلاف اندازی بین ترک و کرد استفاده می کنند ناامید خواهد کرد. سپاسگزارم
با دوستی در باره رویدادهای گذشته صحبت میکردم و ا زمن پرسید فلانی اگر همین اقای معتمد کارمند محترم ساواک در همان زمان دستگیری خمینی و اخراجش به ترکیه اورا با گلوله میزد و یا د رهمان زندان رجوی سر به نیست میشد ویا در همان خیابان حمید اشرف را نشان میرفت سرنوشت ما چه میشد ؟ ایا باز هم انقلابی در راه بود ؟ گفتم نمیدانم ولی ساواک عاقبت اندیش تقاضای دستگیری هزار مخرب را متاسفانه بدست نیاورد و حال اجازه بده با شعری از خودشان در باره خود شان قضاوت شود . از کیست نمیدانم ولی کاروان این ملحدان همچنان در شنزار بسوی کعبه میرود . اما شعر..
خدا دور بودابرهای تیره در افق
مرگ در کمین
آن که می دانست پنهان می شد
بر ما مخند، چه می توانستیم
گویی افسون گشته بودیم
دل ها پر از امید های پوچ بود
چشم هامان بسته
گوشها کر از آن همه شعار
سرسام گرفته بودیم
بر ما مخند، نمی دانستیم
ابلهانه سوی مرگ می شتافتیم
میان توفان، کاخی از شن سازان
وانگاه که گرگان دندان به هم می خاییدند
کودکانه خندیدن
در خواب بودیم که یورش آوردند
بر ما ببخش، نمی خواستیم
صبح چنان قریب نمود که شب یادمان رفت ...
امید دانا ادامه دهنده برنامه مبتذل " هویت " جمهوری اسلامی است که به تخریب روشنفکران و مبارزان و مشاهیر ایرانی بشکل داعشی می پرداخت . وی همچون فضائل عزیزان و چند تن دیگر ، بجای مبارزه با دولت حاکم ، بیشتر به مبارزه با اپوزیسیون میپردازد . چند تن از این جوانانی را که مقامات امنیتی بعد از آزادی از زندان ، به خارج فرستادند و حتی بازجویانشان در ترکیه به آنان کمک پناهندگی وکمک پولی میکردند تا به اروپا و امریکا بیایند و علیه اپوزیسون مبارزه کنند . غالب ابنها به جریانان سلطنت طلب پیوستند و به مبارزات ضد کمونیستی ، ضد جمهوری خواهی ، ضد مجاهد ، ضد قومیتی ، ضد روشنفکری ادامه میدهند . برنامه های امبد دانا نشان میدهد که وی تنها نیست بلکه ساواکی های کارکشته و تئوریسین ها و مورخین کارکشته نظام پهلوی به او کمک میکنند و با کمک آخوندها به آرشیو ساواک و ساواما دسترسی دارند . همیشه ادامه آشکار و مخفی میان
سلطنت طلب ، تجزیه طلب ، اسلام ارتجاعی داعشی، و منافع امپریالیستها وجود داشته و دارد . در مقابل اینها نیروهای ملی ایرانی ، جمهوریخواه ، دمکرات ، چپ ،مجاهد ، فدرال ، و منوگام وجود دارند که صاحب نیروی انسانی آینده هستند .خواننده محترم من در سطور بالا نیز توضیح دادم که متن و مضمون نوشته من ربطی به اختلافات ساختگی و دروغین کرد وترک که حاکمییت فارس در پی حقیقی و واقعی نشان دادن آن است نیست. اینکه دیرزمانی است که ملت فارس توانسته ترک و کورد و ملیت های دیگر ایران را به اسارت بکشد به این معنی نیست که تا ابدالدهر این اسارت ادامه خواهد باشد. مضمون دشمنخویانه کامنت شما حکایت از آن دارد که شما نه یک ترک بلکه عضوی از اعضای ملت حاکم هستی و به نوبه خود و بدین شیوه در حال خدمت به ادامه حاکمییت خودتان هستی. یک ترک میهن پرست و دلسوز آذربایجان هیچگاه ارزوی جنگ و خونریزی بین دو ملت همسایه و دوست را در سر نمی پروراند. چرا که می داند در جنگ هر دو طرف ضررمند می شوند و نیروی انسانی و مادی و معنوی دو ملت نابود می شود. یکی کم و یکی زیاد مهم نیست، اصل اینست که هیچکدام از طرفین در صورت موفقیت شما در شعله ور کردن اتش جنگ پیروز نیست
اگر اینقدر ضد کمونیست هستی که پابوس ممد دماغ میروی ، چرا از نام کمونیست منصور حکمت سوء استفاده میکنی . تاریخ شما را به زباله دان خود انداخت ، اکنون نوبیت دمکراسی و فدرالیسم و سوسیالیسم و جمهوری خواهی است . شما حتی شهامت یک نام مستعار شاهانه برای خودت نداری ، و ما مثل شبحی بالای سر شما ، نیروهای مرتع ضد بشر و ضد تاریخ و ضد آینده هسایم . وظیفه حکومت فعلی و حکومت آینده است که شما را شناسایی و تحویل دادگاه صحرایی بدهد چون جرم تان قبلا ثابت شده است طی حکومت شاه و قاجار........
اولا که من تنها 12 امام دارم وبس وهیچ اعتقادی به خمینی یا خامنه ای ندارم وحتی مرجع تقلید من هم اونها نبوده ونیستند اما متوجه حرف من نشدی وقتی میگم به عنوان یک کشور مسلمان حقیقت محض شما چند تا کشور مسلمان رو می تونی نام ببری که هم جنسگرایی رو به رسمیت بشناسه؟ که ایران دومی اش باشه ؟اما ایا رفتار غرب با ایران وعربستان یکسان ؟ در ثانی زمانی که بهم میگی چون مسلمان ایرانی نیستی هیچ فرقی با خامنه ای که میگه بهایی چون بهایی حق تحصیل تو دانشگاه ندارد نداری تازه بدتر چون تو برای مسلمان حتی حق زندگی تو ایران رو به رسمیت نمی شناسی این جا دقیقا نشون میده که کلا تفکر دموکراسی تو ایران تو جامعه ایران نهادینه نیست