این آدم یعنی امید دانا هرچه هست دستگاه امنیتی ایران از او مانند ابزار تبلیغاتی استفاده می کند برای مثال این در ۲۹ خرداد سال جاری، خبرگزاری فارس برای تخریب فعالان سیاسی تورک ، عرب و کورد از گفته های امید دانا که پر از تهمت و ناسزا گویی بود استفاده نمود و تعداد بسیاری خصوصا در داخل ایران حرفهای او را شنیدند بنابراین بر عهده ماست در این باره روشنگری کنیم
اژدر عزیز نوشته است: "حق انسانها در تعیین سرنوشت خود، چه بصورت انفرادی و چه به گونه جمعی و گروهی، یکی از حقوق اولیه و پایهای انسانهاست". حق انسانها و شهروندان یک کشور در تعیین سرنوشت خود درست، اما در مورد گروههای سیاسی، قومی، نژادی، مذهبی موضوع بحث است.
نمیدانم چرا ترک ها (بعنوان نژاد ترک) در آلمان، هندی ها در انگلیس و .. از این حق استفاده نمی کنند؟!!!
اکثر ترکهای آلمان از اردوغان و سیاست اسلامیزاسیون او و بخشی از عرب های بلژیک از داعش دفاع می کنند. چرا حق تعیین سرنوشت انها بعنوان کلنی های مسلمان در مهد تمدن نوین برای تشکیل کشوری کوچک در گوشه ای از آلمان، بلژیک ویا ... برسمیت شناخته نمیشود.
اگر ایشان در آلمان این ادعا را طرح کنند، معلوم نیست چه فردائی در انتظارشان است؟
بحث بر سر گوهر تعیین سرنوشتی است که با آدرس بهشت، راه دوزخ فرش میشود.راهی که نباید در ضدیت با حقوق بنیادی بشر باشد!
"" جناب موحدی (بامدادان میخواهد ریشهی پان تورکیزم را بخشکاند "" اقتصادت ورشکسته است، آخوند دمار از روزگارت در آورده، شیرازهٔ جامعه شاهنامه خوانت از هم پاشیده است، جامعه شاهنامه خوانت منزوی تر از ارمنستان است، نسل اندر نسل شکست خورده ای، هزار سال اعراب بر تو حکومت کرده اند و بیشتر از هزار سال، ترکان، دروازههای ایران را، از شرق تا غرب گسترش داده اند در حالیکه امثال تو، برای پادشاهان تورک، برای خوش خدمتی، شعر میسرودید و تنها هنرتان این است، شکست روی پیشانیت نوشته شده، ....
من دلم به این اقای بهمن موحدی کباب می شود در غربت خارج چقدر نگران تمامیت ارضی ایران است
اقا بگذار حداقل انها که از این تمامیت ارضی میلیاردها سود می برند.مقام دارند،شهرت دارند نگران باشند. اخه چرا به روح و روانت اینقدر فشار می اوری ؟ بگذار ان بچه اقازاده ها بچه پولدارها خون دل بخورند که البته انها عین خیالشان هم نیست.
واقعان این چه مملکتی است که با نوشتن چند مقاله متلاشی خواهد شد؟ و اگر چنین است علتش چیست؟
کمی هم به مسایل عمیقتر نگاه کن .
ترکها و کوردها در ارومیە ، نقدە، سلماس ، خوی ، ماکو و... محکوم بە زندگی مسالمت آمیز در کنار همدیگر اند. نە ترک در این شهرها بیگانە است، نە کورد. نە کورد مهمان است نە تورک .
ما کوردها و تورکها صاحب این خاک هستیم. حالا ما داریم اینجا زندگی میکینم، خوب این شهر چە کوردستان باشە، چە آذربایجان مگر خاک برای زیستن انسانها نیست؟ چە فرق میکنە کە نام این خاک چیست؟ من کورد همسایەام ترک است، اگر خدای ناخواستە خانە ایشان آتش گرفت ، من باید بە کمکش بشتابم یا یک تورک اردبیلی یا تبریزی؟ بنابراین همسایە نزدیک بهتر است از برادر دور.
نمیدانم گردانندگان این سایت یا به اصطلاح سر کردگان گروه دموکرات احتمالا با تفکر و بینش 30 سال پیش گام بر میدارند . اما لازم به ذکر است که این نکته را گوشزد کنیم که گذشت آن 30 سال پیش . اگر شما 30 یا 50 سال پیش به اصطلاح مباز یا آزادیخواه شده اید ما هزاران هزار سال در جغرافیای موسوم به ایران و آزربایجان مبارز بوده ایم . اگر شما با تفکر 30 سال پیش باز سلاح به دست گرفته اید سخت در اشتباه هستید . با کوچکترین اشتباه شما در غرب آزربایجان و با اولین اقدامات تروریستی و جنایتکارانه مطمعن باشد که اینبار جنگ و خون را در مرکز و مراکز سیاسی و جمعیتی مناطق کردنشین خواهیم کشاند . این اخطار با اشتباه شما عملی خواهد شد . گذشت آن اشتباهات 30 سال قبل . اینبار مطمعن باشید جنگ را در مراکز سیاسی و جمعیتی کردها به پایان خواهیم رساند . جوانان آزربایجان با وجود مبارزات مدنی تاکید میکنم مدنی خود با حکومت
جوانان آزربایجان با وجود مبارزات مدنی تاکید میکنم مدنی خود با حکومت مبارزه خود را با هر نوع افراطگرایی و اعمال تروریستی به شدت پاسخ خواهد داد . و این پاسخ با هر شیوه ممکن خواهد بود . پس از برادران کورد در خواست داریم که دستمایه این کروهک خشونت طلب نشوید .
از ایران گلوبال استدعا دارم این اباطیل را منتشر نکند، انتشار این اباطیل سبب می شود بسیاری از مبارزین میهن پرست از ایران گلوبال رویگردان شوند.
ایرانیان وکردها ریشۀ پان ترکیسم را خواهند خشکاند.
درگیری دراستان آزربایجان غربی بود نه درکردستان اطلاعات غلط ارائه ندهید
اگر کردها صادق هستند مبارزه را دراستان کردنشین شروع کنند نه در آزربایجان
یاد مان نرفته که کردها با ارمنی ها سرتقسیم آزربایجان به جان هم افتادند
آن زمان هم دولت تهران حامی کردها بوده آلان هست
اخیر دید روحانی بجای رفتند به مرکز استان به مهاباد!!!
زبان کردی تدریس می شود ولی ترکی نه
زبان کردی زبان برادر خوانده می شود وفرهنگستان دارد ولی ترکی نه
کردها به ترکها درزمان پیشه وری ازپشت خنجر زدند همچنین که درسوریه ضد مردم سوریه و همدست اسدهستند.
این نوشتجات سطحی و نفرت پراکن پانترکها را هیچ سایت آبرومندی چاپ نمیکند و فقط کیانوش توکلی است که این سیاه نوشته هارا در مقابل دریافت پول به خورد خوانندگان ایران گلوبال میدهد. ببینید این پانترک پر نفرت و جنگ طلب میگوید: " ملت تورک کدام ویژگیها و یا منافع یکسان در معنی”ملت ایرانی ” ودر جغرافیایی سیاسی ایران داشته یا دارد و در ایجاد ایران باسمهای چه نقشی و منفعتی برده که امروز با تجزیه ایران و مستقل شدن آزربایجان, آن ویژگی یا منفعت را از دست خواهد داد؟!" آنقدر ازسواد نوشتاری بی بهره است که حتی اسم رئیس جمهور سابق معبودش ترکیه را بجای "سلیمان دمیرل" به غلط "سلیمان دمریل" مینویسد! واقعا دریغ از ذره ای ارزش انسانی و اجتماعی که کسی خودش را اینقدر ارزان به هرعنصر دروغگو و نفرت افکنی بفروشد.
با این وجود چیزی به تجزیه طلبان نمی ماسد و نمی رسد . هم در زمان شاه و هم در زمان شیخ ، وابستگی جغرافیایی نقاط مختلف به استانهای خاص معمولا خودسرانه بوده . نصف شهرهای خوزستان میبایست به استان جهارمحال بختباری متعلق میشدند . یک سوم شهرهای استان بختیاری میبایست جزو استان اصفهان میگردیدند . این خط را بگیر و برو جلو ------------ منظور اینکه تقسیم جغرافیایی استان ها بر اساس انتیکی نبوده بلکه بر اساس هدفهای دیگر تعیین شده . نشناختن جغرافیا و جانعه ایران یکی از ضعف های تجزیه طلبان است که هر موضوعی را راسیستی نموده و فوری پای فارس و استان فارس و زبان فارس را عمده میکنند . امید است که اقوام غیرفارس ایرانی متوجه شوند که رهبران تجزیه طلب شان سواد کافی ندارند و خود و دیگران را در آینده دچار زحمت خواهند نمود .
اگر کسی و .یا جریانی برای خود حق تعین سرنوشت را حقی قانونی و طبیعی میداند حق دفا ع از تمامیت ارضی
و مبارزه با عناصر ضد ایرانی و وارد شدن در یک جنگ برای پاک سازی عناصر مخرب و تحت تعقیب قرار دادن جنگ افروزان نیز حق و وظیفه دولتهای حاکم در ایران است .
سیاوش عزیز پرسش هائی بنیادی مطرح کردی و جواب به این پرسش به ما خیلی کمک می کند. اما پاسخ ساده نیست. مسلمن عوامل گوناگونی نقش دارند. آموزش و پرورش را نام بردی. ما روی پژوهشگری و آفرینش و پرورش دید اتقادی کار نمی کنیم، ما بیشتر روی حفظ کردن مطالب و پیروی کردن انرژی می گذاریم. در محیط خانواده و جامعه برای تقویت اعتماد به نفس ما برنامه ای نیست. تجربه تاریخی و استبداد ریشه دار در همه سطوح جامعه بی تاثیر نیست. مهارت های اجتماعی، مهارت های عملی و تجربی هستند، ما این نهادها را همان طور که خودت اشاره کردید، ما نداریم (تمرین مداری زنده یاد محمد مختاری تلاش جدی در کالبد شکافی فرهنگ شبان-رمه کرده است که ما همه باید با بزرگداشت او بختنیم و به کار بندیم). نه این پرسش جدی تر از آن است بشود اینجا جواب کامل داد. پژوهش و مقاله یا کتاب خودش را می طلبد..
ببخشید من جهت یاب ندارم. اما تا آنجا که می دانم شرق کردستان می شود بیجار و دیواندره، غرب کردستان هم می شود مریوان و بانه. درگیری که از آن صحبت می کنید، طرف های بیجار و دیواندره بوده؟ می توانید به ما بگویید آن حزب شرق کردستان یعنی طرف های بیجار و دیواندره که از آن با ایماء و اشاره حرف می زنید، چه اسمی دارد؟
کامنت سوم پیرامون "" در دنیای امروز، رشد اقتصادی، کالائی نیست که در هر بازاری پیدا شود "" این ایران بود که تروریستهای پ ک ک را در آستین خود گنجاند، منطقه وارد دوران "" نزاع برای بقا "" شده، برای حفظ جان مردم عادی، باید تروریست از هر گماشی، نابود شود، تروریستهای پ ک ک در حال فرار از کوههای قندیل هستند و در منطقهای بین حلبچه و سلیمانیه مستقر خواهند شد که این جابه جائی زیر حمایت رژیم ایران، عملی خواهد شد، رژیم ایران، باید تروریستهای پ ک ک را، با لباس سیاه که مختص تروریستهای داعش است وارد این منطقه کند و بگذارد تروریستهای "" شیعه حشد شعبی "" با " تروریستهای پ ک ک " وارد جنگ شوند. حفظ جان مردم عادی و زندگی آنان، بهتر از مرامهای کمونیستی / اسلامی تروریستهای پ ک ک و شیعه حشد شعبی است.
جناب جما تورکی میخواستم پاسخی برات بنویسم دیدم قبلا دوستان خدمتتان رسیدند
این جوانان بیخاصیت اگر کار مفیدی تا کنون کرده اند یا چیزی از اخوندها خورده اند لطفا با سند و مدرک بیان کنید خصوصا جوانان قهرمان قوم توکی
من فکر میکنم درست مثل تعزیه جمشید تفرشی که 10-15 سال پیش اجرا شد، مصداقی آگاهانه یا ناآگاهانه داره پروژه بی اعتبار کردن به هر قیمت نیروهای مترقی ایرانی رو پیش میبره و در دنیای اپوزیسیون این تنها و تنها به سود رجوی ....تموم میشه!
نمونه این کار رو یکی از نفوذیهای رجوی به اسم جمشید تفرشی سالها پیش در مورد خانبابا، نیرومند، بنی صدر، گیلانی و ... کرد! و بعد هم در روزینامه رجوی توبه نامه نوشت که در اون گفته بود پس از جدایی از رجوی به استخدام وزارت اطلاعات دراومده و بعنوان رابط با اسامی بالا ارتباط داشته و ....
مصداقی تاکنون اکثر زندانیهای دوره شاه و نیروهای مترقی منتقد رجوی رو تا تونسته به لجن کشیده! و فقط یه توبه نامه چاپ شده در روزینامه رجوی ....از تفرشی کم داره!
مصداقی با اکثر انتقادها با دشمنی و تهمت برخورد می کنه و متاسفانه دریچه زرد یغمایی اکثر حرفهای من رو سانسور می کنه!
مصداقی با اکثر انتقادها با دشمنی و تهمت برخورد می کنه و متاسفانه دریچه زرد یغمایی اکثر حرفهای من رو سانسور می کنه!
گویا آنهایی که دانشیان را لو دادند دوباره با اسامی جعلی کمونیستهای کبیر حزب کمونیست ، در اینچا در حال انتقام از زباله دان رژیم سلطنتی شده اند . ایشان و حکمت هر دو متاسفانه شیرازی هستند .
ترکها از هر ملتی چنتا لغت گرفته اند و زبانی ناقصی برای خودشان بوجود آورده اند. حتی به آلاسکا هم رحم نکرده اند. و حالا فکر میکنند که همه ملتهایی که به ترکها لغت آریه داده اند ترکند. و فکر میکنند آنجایی که چراه گاهی بوده ترکستان است.
برخلاف نظر کاربر محترم!! مراد , هیچ دشمنی خونینی! بین نیروهای سیاسی و سازمانان های مخالف رژیم آخوندی وجود ندارد , چه رسد به « حد اعلا»!!قیاس مع الفارق می فرمائید. اتفاقا این نظریه جمهوری اسلامی است تا سازمان ها و نیروهای اپوزیسیون را به جان هم بیاندازد. حکایت همان تفرقه بیانداز و حکومت کن می باشد. در ثانی هنوز صورت مسئله ایران و سرنگونی دیکتاتوی خامنه ای تعین نکلیف نهایی نشده. نه رژیم , رژیمی پایدار است و نه مردم ایران دست از مبارزات حق طلبانه و آزادی خواهانه خود برداشته اند , این حرف هم که اگر پای فلان و یا بهمان به ایران باز شود , از اون حرف های صد من یک غاز است. مردم ایران به یقین با سرنگونی این رژم آنقدر منش و آزاداندیشی دارند تا در زیر یک سقف به تفاهم ملی, دمکراسی و حقوق بشر نه برای « خودی» ها و بلکه برای تمامی آحاد ایران, از ترک , لر و فرس و بلوچ تا دورافتاده ترین نقطه کشور , برسند.
گذشته از این نکات , نگاهی به تلاش های مذبوحانه یک تواب بریده که در کتاب خود بنام « نه زیستن و نه مرگ » از صفحات 70 الی 80 آشکارا از همکاری با تیم های ضربت کمیته اوین برای کشتار و دستگیری مبارزین و مجاهدین نام می برد, بخوبی می توان دستان پلید جمهوری اسلامی برای راه اندازی توطئه ای دیگر علیه اپوزیسیون برانداز را مشاهده کرد. براساس این سناریو , قرار است تا نه تنها جمله مبارزات قهرمانانه نیروهای انقلابی در زمان شاه به زیر سوال برود , بلکه فراتر از آن با ایجاد شک و تردیدو سیاه نمایی , رفقا و دوستانی همچون مهدی سامع لجن مال و به تبع آن کارزار کثیفی علیه یک بخش مهم از نیروی برانداز راه اندازی شود. نه خود را گول بزنیم و نه مردم امان را. معتمد و مصداقی بدون شک بخش جداناپذیری از این سناریو هستند. تمامی این صغرا , کبری بافتن ها برای این است تا رد و خط مستقیم به اطلاعات پلید آخوندی ندهند. والله کیست که نداند , خرج و مخارج مصداقی و مجموعه سفرها و بریز و بپاش های وی به اینطرف و آنطرف دنیا به یقین با کمک های اجتماعی اساسا امکان پذیر نیست.
نگاهی به درن کشور و برگزاری انواع و اقسام سمینار و, جلسات , سخنرنانی ها و حتی برگزاری میز و کتاب علیه مجاهدین و مبارزین در شهرهای مختلف , پروژه های فیلم سازی و تواب سازی , شوهای تلویزیونی ,راه اندازی صدها سایت , تامین مالی صدها بریده از نیروهای اپوزیسیون برای رخنه در صفوف آنها , راه اندازی انجمنی بد نام بنام نجات و خرج میلیاردها دلار از جیب مردم محروم میهن امان علیه اپوزیسیون را باید تماما در چارچوب این سیاست رژیم دید و ارزیابی نمود.
""" هیپنوتیزم شده گان سیاستهای پوتین """ چگونه است که تحلیلگر ما، حامی و طرفدار سیاستهای پوتینی شده، که تخریب خاورمیانه و اروپا را، سر لوحهٔ سیاستهای خود قرار داده است؟ چرا تحلیلگر ما، همگام با فاشیستهای انگلیسی، بر علیه اتحادیه اروپا، وارد میدان شده و جالبتر این است که چرا "" کمونیستها و چپها "" نیز، دست در دست فاشیستهای اروپائی، خواهان انحلال اتحادیه اروپا هستند، اگر پوتین فاشیستهای اروپا ئی را بر علیه اتحادیه اروپا وارد میدان کرده است و در خاورمیانه با حمایت از تروریستهای پ ک ک و ورود به جنگ سوریه، بی ثبات کردن کامل منطقه را هدف گرفته است چرا و به چه دلیل، تحلیلگر، کمونیست و جهان سومی خود را تبدیل به لشگر سیاه پوتین میکند؟ آیا بلوچستان شما، از تخریب خاورمیانه و اروپا به دست پوتین، سود خواهد برد؟ دست کم اگر ترکیه یا اتحادیه اروپا ئی وجود دارد، در صورت قحطی در ایران
فلک زده، بلوچهای هموطن شما، میتواند به این کشورها پناهنده شوند.
دست از این لجن پراکنی بردار! ربودن انقلاب ضدسلطنتی یعنی چه؟! این انقلاب، یک انقلاب کاملا اسلامی و طراحی شده توسط امپریالیست غرب برای نابودی ایران و ایرانی بود. خمینی خودش مهره غربی ها بود و نقشه های غرب را خوب پیاده کرد. تو یک فاشیست مجاهد خلق هستی. برو و برای رجوی افاضات بفرمایید!
کامنت دوم پیرامون "" در دنیای امروز، رشد اقتصادی، کالائی نیست که در هر بازاری پیدا شود "" استراتژی در بعد ژئوپلتیکی که توان قورت دادن پوتین، بدون جویدن را، عملی خواهد کرد "" ترکیه تضمین میکند که بازار نفت و گاز اروپا را، از دست پوتین خارج کرده، و ایران جای روسیه را پر خواهد کرد، در مقابل ایران تضمین میکند که تمام بقایای تروریستهای پ ک ک را نابود خواهد کرد.
آذربايجان جنوبـی ، ملـت تورک ، زبان اصيل و هويت ملـی آذری نيز از قربانيان پروژه تاسيس کشـور«ايران» هستنـــد. استعمار پيرانگليس با علم کردن رضا ميرپنح ومسلط کردن فاشيسم پارس زمينه را برای اشغال و غارت سرزمين آذربايجان جنوبی فراهـم کـرد. پس از شکست قيام شيخ محمد خيابانی در تابستان ۱۲۹۹هجـری شمسـی فاشيسم جنايت پيشه پارس که از حمايت روسيه و انگليس برخوردار بود جنون و توحش خاص خـود را در آذربايجان به نمايش گذاشت. قابل ذکـر است که استقلال آذربايجان قبل از کودتای رضا ســواد کوهـی اعلام شده بود.
به محض روی کار آمـدن ناسيوناليستهای افراطی پارس سياست تورک زدايی درآذربايجان آغاز شد. با کمک نيروهای انگليس و روسها بر آذربايجان طلاخيز چنگ انداختـــه آنرا تکه تکه کردند تا راحت تر غصب کنند. حکام فاشيسـت پارس چنان کينه توزانه با ملت تورک برخورد کردند که در مراحل اوليه تاسيس کشور قـلابی « ايران » حتی نام
تاريخی آذربايجـان را جاهلانه حذف کردند.
در زمان رضا ميرپنج ولايات تحت سلطه فاشيسـم پارس شماره گذاری شدند و سرزمين آذربايجان را به دو بخش تقسيـم کرده « استان سوم » و « استان چهارم» ناميـدند. بتدريج مناطقی وسيع وبرخی از شهرهای تورک نشين را عجولانه از بدنه آذربايجان جدا کردند تا طرح فاشيستـی و تمدن ستيزانه آسيميلاسيـون را زودتر به اجرا درآورده و ترکيب جمعيتی آذربايجان را راحـت تربه نفع پارس عوض کنند. آموزش به زبان اصيل و غنی تورکی ممنوع اعلام شد و با قلـدری زبان زبان پارسـی را در آذربايجـان هم رسمـی اعـلام کردنـد.
سرزمين طلا خیز آذربايجان جنوبی همانند بلوچستان غربی، کوردستان شرقی، ترکمنستان جنوبی و الاحواز عربی دراشغال فاشيسم تمدن ستيز پارس و ملـت آزاديخواه ترک همچون دهها ميليـون انسان دربـند قرباني توحش و تماميت خواهی شونيست های انسان ستيز حاکم است.
سرمايه های ملی آذربايجان از منابع طبيعی و معادن فلزی و غير فلزی گرفته تا گياهان دارويی آن ديار در چنـگال فاشيستهای تماميت خواه فارس غصب شده انـد.
لازم به ذکر است که بخش وسيعی از سرزمين غنی آذربايجان برنوار تيتانيومی واقع شده است که سرشار از رسوبات و کانسارهای مس، نقره و طلا با درجه خلوص بالا ست. اين نوار از جنوب شرقی اروپا ( مجارستان، رومانی، بلغارستان، یونان ) شروع شده از ترکیه، آذربايجان، پارس و کرمان، بلوچستان و پشتونستــان رد شده از طریق منطقه هیمالیا تـا میانمار، مالزی، اندونزی و گینه نوادامه دارد.
براساس آمار حکومـت ايــران آذربايجان جنوبی ( زنجان، اردبيل، اراک ، آذربايجان شرقـی، بخش شمالی آذربايجان غربی و بخشهايی از استان همـدان ) حدود ۴۷۸ معدن فلزی و غير فلزی شناخته شده دارد که از اين ميان ۹۷ معـــدن غارت شده و متـروکه هستنـد. ۲۰ کانسار طـلا و ۴ معـــدن فعال طـلا در آذربايجـان جنوبی قابل ذکر هستنـد که بوسيله فاشيستهای بی تمدن پارس در حال غارت شدن هستنــد.
اشغالگران پارس معـادن فعـال طلای آذربايجـان را از آن خود کرده شبانه روز غارت می کنند و در عين حال از گسترش فقر در آذربايجان جنوبی، بطرز بيمارگونه ای راضـی هستنـد. طبيعـت زيبای آذربايجان را تخريـب می کننـد تا جيبهـای گشـاد و شماره حسابهای پرنشدنی خود را پرتــــر کننــد.
آذربايجان جنوبـی و آذربايجان شمالی دو بخـش از يک سرزمين تاريخـی هستند که وطن ملت تورک است. در حاليکه آذربايجان شمالی کشوری مستقل و آزاد هست آذربايجان جنوبی در اشغال فاشيسم لجام گسيخته فارس است. فاشيسمی بدور از تمدن که بر ثروتهای ملی آذربايجان چشم دوخته ارزشهای انسانی را فدای منافع گروهی ملت فارس کرده است. با بستن سـد بر رودخانه های آذربايجان درياچه اروميه را خشکانده تا برق شهرهای فارس نشين را تامين کنــــد.
فاشيسم حاکم فارس از مردم تورک، تاريخ کهن آذربايجان، هويت ملی تورک و زبان اصيل تورکی کينه ای عميق دارد. کينه ای که بر توحش، جهــل مطــلق و تماميت خواهی غيـــر انسانی بنا شده اســت.
فاشيستهـای بی لگام فارس منابـع طبيعـی و معـادن آذربايجـان زرخيـز را آشکاراغارت می کننـد. تاريـخ پربار ترکهـا را ناديده گرفتـه شـده يا بوسيله « تاربخ نگاران عقـده ای فارس » تحريف می کننــد. درهشتـاد سال گذشتـه بـرای از بيـن بـردن زبان تورکـی ميلياردهـا دلار خـرج کرده انـد تا مـردم قهـرمان تورک آذری را آسيميلـه کـرده و در نهايت آذربايجان را بخشی از فارسستــــان کنند.
اما ملت مبارز تورک و نوادگان بابـــک، ستارخان، باقرخان و شيخ محمد خيابانی به تاريخ آذربايجان، زبان اصيل تورکـی و هويت ملی خود افتخار کرده بر منافع ملی خود واقف هستنـد و با عزمی راسـخ بـرای آذربايجانی آزاد و مستقـل مبارزه می کننـد.
اشکال تاریخ بازی به سبک شاهنامه خوانی همین است، به جای پرداختن به جنگ هزار ملت که با تیتر تاریخ جهان از ماموت تا فیس بوک با پراکنده نویسی دیوانه کننده همراه است نمیتواند این پرسش را مطرح کند یا جوابی به آن دهد که """ تدوین نظریه دولت """ چگونه عملی میشود و چرا جامعه شاهنامه خوان ایشون، به این روز افتاده است.
جناب ABیا یکنفر که حالا اسم عوض کردی به جما نارویی:
اسم من اینه" اسامه مجددی " تکرار میکنم مجددی باز تکرار میکنم مجددی با ضمه روی م و دوبار تلفظ د
امجدی کیه که تو تو تایپک مربوط به فردوسی هم با نامAB هم اسم من را امجدی مینوشتی
لااقل یک کم به سبک نوشتن ات دقت کن صوتی ندی
آقای کیانوش توکلی گرامی، دادن نسبت هایی چون "خالی بند"، " عوضی" و "مزد بگیر وزارت اطلاعات" به اشخاص معین در کامنت ها توهین و تهمت است. از این رو امروز چند مورد از چنین کامنت هایی را که ظاهراً شما منتشر کرده بودید، اصلاح کردم.
این نوشته جات پراکنده، فاقد کار علمی، و آدمیک، و بدون اساس و روش پژوهشگری است. معلوم نیست کجا شروع میشود، و با چه انگیزه ای پایان مییابد. اصلا با طرح چنین چیزهای نیمه کاره و انتخاب این نوع موضوعات چه هدفی را دنبال میکند. ریشه مانا ها و مکزیکی ها بر میگردد به مردمانی که در سیبری امروز زندگی میکنند. اسم پادشاهان ماناها و بومیان مکزیک و بیشتر قاره آمریکا و حتا شاهان آنها مثل " آل پای و آتای" اسامی ترکی هستند. آلپای،فعل امر، در ترکی به معنی مالیات گیرنده، ( پای آلماق) و آتا به معنی پدر و یا رئیس قبیله است. ریشه تباری بسیاری از بومیان امروزی مردمان قاره آمریکا از آلاسکا تا آرژانتین اسمهای ترکی دارند. برای مثال (آلاسکا) یک نام ترکی است. آلا در ترکی به معنی سفید و سیاه، آسکا و یا اوسگه به معنی بلندی کوه معنی میدهد. آلاسکا در ترکی به معنای کوههای بلند و سفید و سیاه است.
آقای اژدر بهنام, کدام آزربایجانی حق تعیین سرنوشت را به کردها و ارمنی ها حرام می داند؟ چرا بهتان می نویسید؟ چرا وصله میزنید؟ آزربایجانی اجازه نخواهند داد کردها یا هر کس دیگر به خاک آزربایجان تجاوز کند. شما آزاد هستید, پرچم حزب دموکرات کردستان را در شهرهای کردستان جولان دهید, اما نه در شهرهای آزربایجان.
تابوی حق تعیین سرنوشت!
حق انسانها در تعیین سرنوشت خود، بحثیست سابقهدار که هر کسی و گروهی درکی خاص از آن ارائه میدهند و برخوردهای متفاوتی با آن دارند.
برخی به محض مطرح شدن حق تعیین سرنوشت انسانها، مستقیما مساله جدایی و تجزیه را پیش میکشند و به موافقت و مخالفت با آن میپردازند. اینگونه بحثها، جدلهای حزباللهیها در دوره انقلاب را در ذهن من تداعی میکنند. در آن زمان هر بحث سیاسی را که نیروهای چپ و ترقیخواه پیش میکشیدند، حزباللهیها مطرح میکردند که: "تو میگویی خدا نیست!؟" و با این شیوه، تلاش میکردند طرف مقابل را منکوب کنند.
منظور من یکی گرفتن طرفهای بحثهای امروز با حزباللهیها نیست ولی تصور میکنم شیوه و متد آنها همانند است: شیوهای بغایت پوپولیستی به قصدِ تحریک احساسات باورمندان سادهاندیش!
از نگاه من، حق انسانها در تعیین سرنوشت خود، مفهومی گسترده دارد. هر انسانی حق دارد سرنوشت خودش را با رای به این یا آن نظام حکومتی، به این یا آن حزب سیاسی برای اداره امور کشور، تغییر رای خود و عزل کسانی که خود به حاکمیت رساندهاند و... و همچنین و در نهایت، تصمیمگیری درباره باهم زیستن و یا جدا شدن از دیگران، تعیین کند.
با این دید، حق انسانها برای همزیستی و یا جدایی، تنها "جزئی" از این "حق" است و نه همه آن. طبیعتا هر یک از ما میتوانیم در این یا آن مقطع، در شرایط متفاوت، با بهکارگیری این یا آن جزء از این حق توسط خود و یا دیگران مخالف یا موافق باشیم.
متاسفانه امروز شاهدیم که به محض صحبت از حق انسانها برای تعیین سرنوشت خود، هموطنان بهاصطلاح "ایراندوست" و یا "قومگرا"، "حق ملل در تعیین سرنوشت خود" را علم میکنند (با تاکید بر "ملل"). تکلیف هر یک از طرفین هم مشخص است: "قومپرستان" میگویند که این یک حق به رسمیت شناخته شدهی بینالمللی برای ملل تحت ستم است و مساله جدایی یا "استقلال" را پیش میکشند و "ایراندوستان" هم میگویند که این تز لنین و کمونیستهاست و بلافاصله چماق تکفیر تجزیهطلبی را بالا میبرند. (از این بگذریم که این تز، پیش از لنین هم وجود داشته است).
برای من، حق انسانها در تعیین سرنوشت خود، چه بصورت انفرادی و چه به گونه جمعی و گروهی، یکی از حقوق اولیه و پایهای انسانهاست با مفهوم گسترده آن. که البته حق باهم زیستن و یا جدا زیستن با دیگران نیز جزئی از آن است. برای من سعادت انسانهاست که اهمیت اصلی را دارد. خاک برای انسان است و نه انسان برای خاک و در عین حال این دو، پیوندهایی تنگاتنگ و گاه ناگسستنی با هم دارند. برای من جغرافیا تابو نیست.
در این بحثها، "ایراندوستان" که بر خاک و جغرافیا تاکید دارند، در کنار کسانی قرار میگیرند و از آنها پشتیبانی میکنند که میخواهند "ترکتباران" سرتاسر ایران را در اردبیل جمع کنند و دور آنها دیوار بکشند و "قومگرایان" نیز در کنار کسانی قرار میگیرند و از آنها پشتیبانی میکنند که میگویند: (باید) "مانع از قرار گرفتن کوردها در پست های کلیدی در ادارات دولتی، بخشهای سیاسی، اقتصادی و نظامی شد." و میخواهند "فعالیتهای سیاسی و فرهنگی کوردها" را ممنوع کنند و...
در این میان، "قومگرایان" در ظاهر هم شده، این حق را برای همه میخواهند ولی مثلا برخی از آذربایجانیها، این حق را برای کردها و ارمنیها حرام میدانند و برعکس. "ایراندوستان" نیز درباره این "حق" داد و بیداد و جنجال میکنند و در مذمت آن داد سخن سر میدهند ولی در عمل آن را برای خود و "خودیها" میپذیرند و برای دیگران حرام میدانند.
از نظر من هیچیک از اینها پذیرفتنی نیستند و نمیتوانند باشند. از دید من هر یک از اینها نماد فاشیسم هستند و تفاوتی باهم ندارند. من به انسانها و سعادت آنها میاندیشم و نه صرفا به خاک و جغرافیایی که بارها دچار تغییر بوده و احتمالا نیز خواهد بود. من خاک و جغرافیا را در خدمت انسانها میخواهم. من ایران را برای همه ایرانیها میخواهم و ایرانی نیز برای من، همه انسانهایی هستند که در این جغرافیا زاده شدهاند و یا تابعیت آن را دارند. برای من، "قومیت" و "ملیت" و "قدمت اقامت" دز این سرزمین معیار نیستند. به نظر من، "ما" میتوانیم باهم و نه حتی در کنار هم، ولی با پذیرش و به رسمیت شناختن رنگارنگیها، در صلح و صفا و صمیمیت زندگی کنیم و آینده خود و فرزندانمان را رقم زنیم.
« تورکها نباید با کردها و فارسها ازدواج کنند»
- این فکر یک نوع نژاد پرستی ست.
در گذشته به خاطر عدم آمیختگی « خونی و نژادی » و یا مذهبی مانع ازدواج میشدند و حالا
کسانی با طرح مثلا « منافع ملی و غیره» با ازدواج خلقها مخالف اند.
در هر حالت فکر « عدم ازدواج به خاطر حفظ خود» ارائه میشود. «حفظ خود» برای نابودی عشق!
این همان تراژدی ست که ما در داستان فولکلوریک « اصلی و کرم» داریم و از سوی خلق آذربایجان مردود خوانده شده است.
در داستان همه موافق عشق بین کرم آذربایجانی ترکی زبان و اصلی دختر ارمنی هستند، تنها پدر اصلی که
کشیش است و مادرش خانم ارمنی با ازدواج مخالف اند. به خاطر « اعتقادات مذهبی ».
و این مشکل باعث میشود که در پایان داستان هر دو سوخته و به خاکستر تبدیل شوند.
البته این مخالفت ربطی به همه ی ارمنها ندارد. و نمی توان آنرا شامل همه کرد.
بعضی ها هستند که( ترک و ارمنی یا ترک و کرد) با هم خانواده تشکیل داده اند.
عشق، آزاد از قید و بندها ست. فکری که عشق را به بند کشد انسان را به اسارت میبرد.
- آنچه برخیها به بهانه ی « حفظ خود» مطرح میکنند در حقیقت « ژنوساید» است! بدون اینکه متوجه ماهیت فکر خود باشند.
اینجور افکار ارتجاعی را نمیتوان عمل کرد و نه میگذارند که عملی شود. اگر نیرویی هم آنرا تحقق بخشد بر او آن
رود که به جناب هیتلر رفت.
جناب جما (به قول خودات جوم ان): به بلوچی بنویس تورک زرنگ (البته زرنگ که نیستی میخوای کالک .... بزنی )
در ضمن این جوانان رعنا چرا نمیتوانند به زبان مادریشان مطلب بنویسند مگر برای همین مبارزه نمیکنند یعنی برای چیزی مبارزه میکنند که خودشان حتی ارزش اموختن ان را ندارند و اینقدر برایشان بی ارزش است
هشدار به نسل اینده . پس از شهریور 20 تحریکات دولت شوروی و عامل ان حزب توده منجر به کودتای 28 مرداد علیه دکتر محمد مصدق شد. پس از کودتا هزاران توده ای در سازمانهای مختلف لشگری و کشوری و بویژه سازمان امنیت مانند عباس شهریاری استخدام شدند و بکار خود ادامه دادند . تا پیش از انقلاب انچنان دشمنی ویژه ای بین گروهای درگیر نبود و پس از انقلاب و شکست رجوی و همکار ی حزب توده و فدائی با نظام دشمنی خونین بین سازمانها و افراد به حد اعلا رسید . خطر در همین جا کمین کرده است که اگر روزی به تنهائی حزب توده به قدرت برسد همه مخالفان را قتل عام خواهد کرد و قطار تهران سیبری به کار خواهد افتاد .خطر در این است که اگر پای رجوی به ایران باز شود هیچ مخالف مجاهدی از زن و مرد ازتوده ای تا مجاهد مستعفی زنده نخواهد ماند . هیچ تضمینی وجود ندارد که سر کسی بالا
دار نرود. دشمنی کنونی و هتاکی و افترا و و برچسب زدن نهدید به قتل و نابود ی روزی ثمر خواهد داد و این به نفع کسی نیست. ما شکست خوردیم و نظامی جبار برما حاکم است ولی مخالفان این نظام جبار درایتی نشان نمی دهند تا به ازادی و دمکراسی دست پیدا کنند و این دوران خونین با این افراد ادامه پیدا میکند. با ایرج مصداقی نامی و یا عبدالله شهبازی عضو حزب توده که سازمان مجاهدین را ساخته دولت یهود میداند راستی چه باید کرد ؟
جناب یکنفر یا همان تورک اغلو
کاربران سایت دقت کنید الان جما نارویی همین کامنت خوداش را به بلوچی هم مینویسد که به شما اثبات کند بلوچ است و شما را درازگوش نمیدان
ما به دنبال تقلب نیستیم
اسامی فارس ها را هم خودمان میدانیم که چی هست واقعا فکر کردی که شما که با نام های بلوچی کامنت میگذاری کسی بیشتر باور میکند یا ما باید با نام اردشیر و داریوش کامنت بگذاریم
کسی با اسم بلوچی و فارسی نویسی بلوچ نمیشود اگر راست میگویی و بلوچی به زبان بلوچی همین کامنت خودات را بنویس
ما با اسم واقعی خودمان کامنت میگذاریم که همین هست سه نفر هستیم نه یکنفر
تنها کسی که در این سایت به اسامی خیلی معتقد هست خود شما هستی (یادت میاید که صبغت الله مجددی اسامه بن لادن)برای دوشکی مینوشتی( اسم من دراوردی عببدالربه زاهدانی تا حالا شنیدی اقای دوشکی؟)
مشابه نویسی شما در این سایت با اسم های گوناگون هم قابل اثبات هست
تنها کسی که اینجا میاید و با نام های من دراوردی کامنت میگذارد و احتمالا حقوق خوبی هم از داک دریافت میکند خود شمایی
در ضمن با نوشتن امجدی به جای مجددی نام دیگر خودات را کهABهست را هم لو دادی تورک خود زرنگ پندار ولی بسیار کم حافظه و ......
در ضمن این جوانان رعنا چرا نمیتوانند به زبان مادریشان مطلب بنویسند مگر برای همین مبارزه نمیکنند یعنی برای چیزی مبارزه میکنند که خودشان حتی ارزش اموختن ان را ندارند
به خوانندگان بگو این چه راز ای هست چه سر مکتوم و سر بمهری هست که یک بلوچ نمیتواند به بلوچی یک کلمه بنویسد
در ضمن یالدات باشد دفعه دیگر که خواستی جملات مشابه درباره دستمزد و حقوق بگذاری نام های قبلی خودات را به یاد بیاوری برای نمونه در این تایپک همین جملات را با نام یکنفر نوشته بودی
http://iranglobal.info/node/55281
حزب دموکرات کردستان باید مواظب باشد و آزربایجانیهارا هم در مقابل خود قرار ندهد والا کارش بجائی نخواهد رسید. کردستان نامیدن ازربایجان غربی اشتباه بزرگ تاریخی است. ونتیجه اش را همین حالا می بینیم که تمام اقشار آزربایجانی متحدا در جلو پژاک و حزب دموکرات کردستان جبهه گرفته اند.
امام جمعه اورمیه: یک میلیون کُرد مهاجر عراقی را در آزربایجانغربی اسکان دادهایم : امام جمعه شهرستان اورمیه در گفتگو با ارومنیوز اعلام کرد، ما با اقلیم کردستان عراق از دوران ۸سال جنگ تحمیلی که زمانی حدود یک میلیون مهاجر آنها را در آزربایجان غربی پذیرا بودیم ارتباط داشتیم و اکنون نیز انتظار داریم تا با کنترل و جلوگیری از نفوذ عناصر تروریستی به مرزها در ایجاد امنیت در منطقه تلاش کنند.
حجت الاسلام سید مهدی قریشی با اشاره به تحرکات و درگیریهای اخیر میان سپاه و گروههای کُرد در غرب آزربایجان، دلیل این موضوع را تنها در "دشمنی با جمهوری اسلامی ایران" دیده است.
با سلام , خب از بی بی سی و دائی جان ناپلونی کردن قضایا بیشتر از این هم نباید انتظار داشت. نمیدانم چرا بازگشت یک خواننده به دیکتاتوری خامنه ای را اینقدر حلوا حلوا باید کرد. مرحوم محبیان به زبان ساده اشتباه کرد و در دام احمدی نژاد باند سپاه افتاد. خبرگزاری سپاه پاسداران برای رو کم کردن باند م« صقابل نامه وی خطاب به دولت بی دنده و ترمز را روز گذشته انشار داد. مرحوم محبیان از جمله در این نامه بصراحت نوشته است : « ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، جناب آقای محمود احمدینژاد؛ با سلام و عرض ادب. با احترام به استحضار میرساند اینجانب حبیب محبیان یکی از هنرمندان مردمی این مرزوبوم که سالها در عرصه موسیقی و ترانهسرایی فعالیت حرفهای داشتهام، بعد از انقلاب اسلامی به دلایل شخصی بههمراه خانواده از کشور عزیزم هجرت کرده و سالها در غربت زندگی سختی را پشتسر گذاشتهام»!!.
در ثانی علاوه بر این جملات , حضور وی در بسیاری از برنامه های رژیم و گرفتن عکس و تصویر با « شیوخ اهل بیت » که نمونه های فراوان آن را می توان در شبکه های مجازی و اینترنت رویت نمود, و نیز خواندن شعر و سرود برای جنگ ضد میهنی را چگونه باید تفسیر نمود؟
باید به یقین گفت ایشان کار بسنده ای نکرد و همگان دیدند که بر سر قبر جمهوری اسلامی روضه خواند , خود را مسخره کردن و سکه یه پول شدن است. خدایش بیامرزداش!
چندی پیش در برنامه پرگار بی بی سی، یکی از مقامات ساواک و یکی از شکنجه شدگان آن دوران رو در رو قرار گرفتند. مقام ساواک میگفت که تروریستهای زمان شاه قرارهای 12 ساعته داشتند و اگر یکی از آنها سر قرار نمی آمد، بلافاصله باید مکان خانه تیمی میشد لذا ساوک ناچار بود دست به شکنجه بزند تا فرد دستگیر شده را وادار به حرف زدن کند. دلیل این شکنجه نیز این بود که باید بسرعت بمبی که فرد تروریست در مکان عمومی کار گذاشته شده بود را خنسی میکردند و خلاصه دلایلی از این قبیل بخاطر توجیه شکنجه می آورد. دلایل این مقام سابق ساواک، هرقدر هم توجیه شده و برای جلوگیری از کشتار مردم عادی باشد بازهم .. ادامه
شکنجه قابل توجیه نیست. اما از آنطرف هم به مخالفان شاه و ساواک حق نمیدهم. من آنها را قصاص قبل از جنایت میکنم. از نظر من اگر حکومت مورد نظر آنها، چه کمونیست های توده ای و فداییان و چه مذهبیون از قبیل سازمان مجاهدین بجای حکومت شاه می بودند قطعا دست به شکنجه میزدند و بسیار بدتر از ساواک عمل میکردند. کشتن اعضای گروه بخاطر همنظر نبودن با بقیه و حتا در موردی کشتن یک پسری که در خانه تیمی عاشق دختری شده بود از نمونه های بارز این کردار است. کشتن و سوزاندن جسد مجید شریف واقفی و پیگیری حذف فیزیکی اعضایی که با مرکزیت سازمان همنظر نبودند نشان بزرگی از طرز فکر سرکوبگرانه حتا در قشری است که خود را روشنفکر، تحصیلکرده و قیم مردم واپسمانده ایران میدانست و میخواست ظاهرا حقوق بشر را پس از به قدرت رسیدن در ایران رعایت کند. شما باشید این ادعاهای رعایت حقوق بشر پس از بقدرت رسیدن توسط مجاهد و توده ای و چریک فدایی و و سایر مخالفان شاه را باور میکنید؟ لذا.. بهتر است دوستان قبل از جوالدوز زدن به ساواک یک سوزنی به خود بزنند.
با این اعلامیه کنگره ملیتها نشان داد که مروج ترور و تروریسم در ایران است . نه تنها تروریستها باید به دست قانون سپرده شوند بلکه اعضا تروریست کنگره ملیتها خود نیز باید تحت پیگرد قانونی قرار گیرند. ادامه جنگ و گریز بین نیروهای نظامی و تروریستهای مختلف شرائطی را مانند سوریه و عراق فراهم میکند واین بسود مردم نیست. .نام بردن هدفمند از اشغالگران هدفی جز تجزیه ایران را سر ندارد و این طرح برنامه ریزی شده فقط در خدمت قدرتهای جهانی و دولتهای جنگ طلب مانند دولت اسرائیل است . ما امروز شاهد هستیم که همین نمایندگان ملیتها در عراق و سوریه چه حمام خونی براه انداخته اند و در صورت مماشات این سرنوشت ما خواهد بود .. کنگره ملیتها هیچ گونه مسئولیت و صلاحیتی در باره مردم ایران ندارد و بیشتر باریچه دولتهای بیگانه است .
من به عنوان یک تورک آذربایجانی حق دارم از امضاء کنندگان این اطلاعیه بپرسم محل موقوع در گیری یا حادثه در کدام منطقه بوده آیا در استان اورمیه « کردستان » مورد ادعا حزب دمکرات بوده یا در آذربایجان غربی .اگر در استان اورمیه بود آنوقت معنی این اطلاعیه یعنی تف بالای سر است ولی اگر در آذربایجان غربی در منطقه کردنشین بوده ، من از این اطلاعیه حمایت میکنم .از یاد نبرید در استان کرمانشاه منطقه سنقر «سونگور » یک منطقه تورک نشین است ولی آنجا آذربایجان محسوب نمیشود .
آقا یا خانم نسیم محترم؛
نوشتید:
"تحریف واژه ها کمکی به حل مسئله ای نمیکند که هیچ، خاک در چشم مردم میپاشد.
"ایرانمدارانه" اصطلاحی ملی و عقب مانده است، برتری انسان هائی متولد و محصور در یک جغرافیا بدون هیچ اقدام آگانه و از سر تصادف. وجود این جغرافیا هم بستگی زیادی به عرضه و شرایط پادشاهان دو طرف دعوا در گسترش قلمرو تحت چپاول شان داشته است."
دو نکته را بعرضتان میرسانم.
1-ایرانمداری یعنی قرار گرفتن تقل سیاست بر اساس منافع ملی است. الویت نخست حکومت در ایران حل مسائل جامعه و کشور است و نه فلسطین، لبنان، مسلمانان جهان و حتی پرولتاریای جهان!
ایرانمداری مورد نظر بنده مقوله ای سیاسی و ناظر بر تقدم منافع ملی بر منافع ایدئولوژیک - مذهبی می باشد.
2- من سخن از "برتری" یا کهتری انسان بمیان نیاوردم و نژاد برتر یا کهتر در سیستم فکری من وجود ندارد و نمی توانید ادعای تان را مستند کنید!
3-سکولار دمکراسی (لائیک دمکراسی) یک جنبش فکری، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مشخص در شرایط معین است که از بن مایه فرهنگ و تاریخ کشور متاثر میشود. نظیر فرانسه، آلمان و ...
با منطق شما لائیسیته فرانسوی هم اصطلاح " "مضحکه" ای مشابه "دموکراسی اسلامی" است.
اگر این جوانان ازربایجان ،کوردستان ، بلوچستان و الاحواز نبودند، تو شاکر حارثی(اسامه امجدی، عبدالربه) در این سایت توهین تحقیر ، جعل و سخن پراکنی نمیکردی.
اگر این جوانان نبودند ....
از نظر علمی این شغل شما چگونه تعریف میشود؟.
کاربران عزیز دقت کنید اسامی جدید فارسها را : شاکر حارثی، اسامه امجدی و عبدالربه زاهدانی . واقعا که خنده داره !.
همانطور که رفیق مهدی سامع نیز اشاره کرده اند این پرویز معتمد ساواکی، .... است وچاخان هایی می گوید که از کلۀ آدم دود بلند می شود. این ساواکی هایی که در خارجه هستند از بس که تریاک ودیگر مواد مخدررا مصرف می کنند ودر نوشیدن الکل افراط می کنند به پرت وپلا گویی افتاده اند.
خیلی از این ساواکی ها بعد از ربودن انقلاب ضد سلطنتی خلق ایران توسط خمینی خون آشام وتشکیل رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی، به خدمت این رژیم قرون وسطایی در آمده وحتی تا به امروز برای آنها کار می کنند در سال 1360 آخوند ناطق نوری جنایتکار طرحی به نام "عبدالله پیام" را برای مقابله با سازمان مجاهدین خلق ایران وسازمان چریکهای فدایی خلق ایران (اقلیت) وسازمان پیکار پیاده کرد، در این طرح ویا عملیات از کادرهای برجسته ساواک شاه وکماندوهای اطلاعات شهربانی شاه برای ضربه زدن به سازمانهای فوق وکشف خانه های تیمی آنها به صورت
گسترده استفاده شد ویا دستگیری زنده یاد محمدرضا سعادتی توسط ساواکی هایی بود که به خدمت خمینی خون آشام در آمده بودند ویا آن بازجوی پلید وکثیف وزارت اطلاعات جواد عباسی کنگوری(معروف به جواد آزاده یا جواد آملی) که بازجوی همسر سعید امامی بود ساواکی تشریف داشتند ودر سال 1356 به عضویت ساواک در آمده بود. به قول رفیق مهدی سامع همیشه ماموران دونظام شاه وشیخ علیه مجاهدین وچریکهای فدایی در یکدیگر ادغام می شوند.
سرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی حتمی است
به ایمان به پیروزی راهمان
ابری که پاس رهگذر اثیری ما که رازی که نسیم با او گفته بود خواب از چشمش ربوده بود را نگاه می داشت و به او امان می داد و نمی بارید تا او به راه خود ادامه دهد و سر راه از هر که می بیند بدون آن که بگوید از چه حرف می زند بپرسد «می دانی؟»...
ستاره ای که دم صبح «داشت يواشکی قايم می شد» تا شب دوباره برگردد...
درختی که از زمستان سخت پشت سر جان به در برده بود و حالا «داشت شاخ و برگش را توی هوا تکان می داد و صفا می کرد»...
جوباری که بی هراس از پیش رو داشت می رفت و می گفت «فعلاً که می رويم. تا هرکجا. هرچه بادا باد!»...
نیلوفری که «داشت باز می شد» و به رهگذر مهربان که شیطنت کرده بود و به او متلک پرانده و گفته بود «خوشگل خانم! چرا اين قدر دلبری می کنی؟» با ناز دخترانه جواب می داد «به تو چه!»...
قورباغه تنها و معصومی که دلتنگ بود و «داشت ابوعطا می خواند» تا دلش باز شود...
سبزقبایی که
«بعد از ظهر با عشقش رانده وو داشت و «خوب ژیگول کرده بود» و «داشت کنار لانه، قبايش را رفو می کرد» و از رهگذر شاعر ما «دو سه تا شعر عاشقانه» می خواست تا بتواند برای عشقش بخواند و دل او را به دست بیاورد و پیش او پز بدهد...
پروانه ای که بالاخره توانسته بود خودش را راضی کند که از دنیای کوچک پیله اش دل بکند و به دنیای بزرگ چشم بگشاید و «داشت از توی پيله بيرون می آمد»...
همه و همه می دانستند. بی آن که بپرسند چه چیز را.
وای چه زیباست جهانی چنین!
فقط یکی بود که نمی دانست و برخلاف همه که نپرسیده می دانستند که چه چیزی را باید بدانند می پرسید «چه چيزی را» باید بداند.
و او انسان بود. انسانی که پیوند هایش را با طبیعت از دست داده است و زبان نسیم و ابر و ستاره و جوبار و سبزقبا و قورباغه و نیلوفر را نمی فهمد!
جناب دوشوکي
متاسفانه باز هم عينکتان را وارونه زديد. شما از سیاستهای راست افراطی و راسيستها و فاشیستها پیروی میکنیدکه طرفدار خروج بریتانیا هستند ودر ضمن از توده ها صحبت ميفرماييد!
مهمترین دستاورد اتحادیه اروپا صلح پس از قرنها جنگ است. حقوق کارگران، زنان، کودکان و وو در قوانین اروپا تضمین شده است. بوریس جانسون رهبر جبهه خروج گفته است که قوانین استخدامی اروپا دست و پا گیر است. تمام سازمانهای مالی و اقتصادی دنیا نسبت به خروج بریتانیا اخطار داده اند. خروج باعث بیکاری بسیاری خواهد شد. حتا رهبر حزب کارگر که بسیار چپگرا است خواستار ماندن در اتحادیه اروپا شده است. متاسفانه بعلت کمی وقت بیشتر نمی توانم بنویسم ولی در خانه اگر کس است یک حرف بس است. شما مانند پناهنده بخيلي ميمانيد که قايقتان به مقصد رسیده ولی دوست دارید بقیه غرق شوند. چرا نباید ساکنان کشورهای فقیر اروپا از دسترسی به کار
در انگلستان محروم شوند. پیشنهاد می کنم بپردازید به مشکلات هموطنانتان در بلوچستان.
این آدم یعنی امید دانا هرچه هست دستگاه امنیتی ایران از او مانند ابزار تبلیغاتی استفاده می کند برای مثال این در ۲۹ خرداد سال جاری، خبرگزاری فارس برای تخریب فعالان سیاسی تورک ، عرب و کورد از گفته های امید دانا که پر از تهمت و ناسزا گویی بود استفاده نمود و تعداد بسیاری خصوصا در داخل ایران حرفهای او را شنیدند بنابراین بر عهده ماست در این باره روشنگری کنیم
اژدر عزیز نوشته است: "حق انسانها در تعیین سرنوشت خود، چه بصورت انفرادی و چه به گونه جمعی و گروهی، یکی از حقوق اولیه و پایهای انسانهاست". حق انسانها و شهروندان یک کشور در تعیین سرنوشت خود درست، اما در مورد گروههای سیاسی، قومی، نژادی، مذهبی موضوع بحث است.
نمیدانم چرا ترک ها (بعنوان نژاد ترک) در آلمان، هندی ها در انگلیس و .. از این حق استفاده نمی کنند؟!!!
اکثر ترکهای آلمان از اردوغان و سیاست اسلامیزاسیون او و بخشی از عرب های بلژیک از داعش دفاع می کنند. چرا حق تعیین سرنوشت انها بعنوان کلنی های مسلمان در مهد تمدن نوین برای تشکیل کشوری کوچک در گوشه ای از آلمان، بلژیک ویا ... برسمیت شناخته نمیشود.
اگر ایشان در آلمان این ادعا را طرح کنند، معلوم نیست چه فردائی در انتظارشان است؟
بحث بر سر گوهر تعیین سرنوشتی است که با آدرس بهشت، راه دوزخ فرش میشود.راهی که نباید در ضدیت با حقوق بنیادی بشر باشد!
اینجا چه میکنی کمونیست کبیر؟! برو کشورهای آرمانی کمونیستی مثل کره شمالی و چین و روسیه.
"" جناب موحدی (بامدادان میخواهد ریشهی پان تورکیزم را بخشکاند "" اقتصادت ورشکسته است، آخوند دمار از روزگارت در آورده، شیرازهٔ جامعه شاهنامه خوانت از هم پاشیده است، جامعه شاهنامه خوانت منزوی تر از ارمنستان است، نسل اندر نسل شکست خورده ای، هزار سال اعراب بر تو حکومت کرده اند و بیشتر از هزار سال، ترکان، دروازههای ایران را، از شرق تا غرب گسترش داده اند در حالیکه امثال تو، برای پادشاهان تورک، برای خوش خدمتی، شعر میسرودید و تنها هنرتان این است، شکست روی پیشانیت نوشته شده، ....
من دلم به این اقای بهمن موحدی کباب می شود در غربت خارج چقدر نگران تمامیت ارضی ایران است
اقا بگذار حداقل انها که از این تمامیت ارضی میلیاردها سود می برند.مقام دارند،شهرت دارند نگران باشند. اخه چرا به روح و روانت اینقدر فشار می اوری ؟ بگذار ان بچه اقازاده ها بچه پولدارها خون دل بخورند که البته انها عین خیالشان هم نیست.
واقعان این چه مملکتی است که با نوشتن چند مقاله متلاشی خواهد شد؟ و اگر چنین است علتش چیست؟
کمی هم به مسایل عمیقتر نگاه کن .
ترکها و کوردها در ارومیە ، نقدە، سلماس ، خوی ، ماکو و... محکوم بە زندگی مسالمت آمیز در کنار همدیگر اند. نە ترک در این شهرها بیگانە است، نە کورد. نە کورد مهمان است نە تورک .
ما کوردها و تورکها صاحب این خاک هستیم. حالا ما داریم اینجا زندگی میکینم، خوب این شهر چە کوردستان باشە، چە آذربایجان مگر خاک برای زیستن انسانها نیست؟ چە فرق میکنە کە نام این خاک چیست؟ من کورد همسایەام ترک است، اگر خدای ناخواستە خانە ایشان آتش گرفت ، من باید بە کمکش بشتابم یا یک تورک اردبیلی یا تبریزی؟ بنابراین همسایە نزدیک بهتر است از برادر دور.
نمیدانم گردانندگان این سایت یا به اصطلاح سر کردگان گروه دموکرات احتمالا با تفکر و بینش 30 سال پیش گام بر میدارند . اما لازم به ذکر است که این نکته را گوشزد کنیم که گذشت آن 30 سال پیش . اگر شما 30 یا 50 سال پیش به اصطلاح مباز یا آزادیخواه شده اید ما هزاران هزار سال در جغرافیای موسوم به ایران و آزربایجان مبارز بوده ایم . اگر شما با تفکر 30 سال پیش باز سلاح به دست گرفته اید سخت در اشتباه هستید . با کوچکترین اشتباه شما در غرب آزربایجان و با اولین اقدامات تروریستی و جنایتکارانه مطمعن باشد که اینبار جنگ و خون را در مرکز و مراکز سیاسی و جمعیتی مناطق کردنشین خواهیم کشاند . این اخطار با اشتباه شما عملی خواهد شد . گذشت آن اشتباهات 30 سال قبل . اینبار مطمعن باشید جنگ را در مراکز سیاسی و جمعیتی کردها به پایان خواهیم رساند . جوانان آزربایجان با وجود مبارزات مدنی تاکید میکنم مدنی خود با حکومت
جوانان آزربایجان با وجود مبارزات مدنی تاکید میکنم مدنی خود با حکومت مبارزه خود را با هر نوع افراطگرایی و اعمال تروریستی به شدت پاسخ خواهد داد . و این پاسخ با هر شیوه ممکن خواهد بود . پس از برادران کورد در خواست داریم که دستمایه این کروهک خشونت طلب نشوید .از ایران گلوبال استدعا دارم این اباطیل را منتشر نکند، انتشار این اباطیل سبب می شود بسیاری از مبارزین میهن پرست از ایران گلوبال رویگردان شوند.
ایرانیان وکردها ریشۀ پان ترکیسم را خواهند خشکاند.
درگیری دراستان آزربایجان غربی بود نه درکردستان اطلاعات غلط ارائه ندهید
اگر کردها صادق هستند مبارزه را دراستان کردنشین شروع کنند نه در آزربایجان
یاد مان نرفته که کردها با ارمنی ها سرتقسیم آزربایجان به جان هم افتادند
آن زمان هم دولت تهران حامی کردها بوده آلان هست
اخیر دید روحانی بجای رفتند به مرکز استان به مهاباد!!!
زبان کردی تدریس می شود ولی ترکی نه
زبان کردی زبان برادر خوانده می شود وفرهنگستان دارد ولی ترکی نه
کردها به ترکها درزمان پیشه وری ازپشت خنجر زدند همچنین که درسوریه ضد مردم سوریه و همدست اسدهستند.
تحلیل واقع بینانه از حرکت ملی ازربایجان جنوبی بود
این نوشتجات سطحی و نفرت پراکن پانترکها را هیچ سایت آبرومندی چاپ نمیکند و فقط کیانوش توکلی است که این سیاه نوشته هارا در مقابل دریافت پول به خورد خوانندگان ایران گلوبال میدهد. ببینید این پانترک پر نفرت و جنگ طلب میگوید: " ملت تورک کدام ویژگیها و یا منافع یکسان در معنی”ملت ایرانی ” ودر جغرافیایی سیاسی ایران داشته یا دارد و در ایجاد ایران باسمهای چه نقشی و منفعتی برده که امروز با تجزیه ایران و مستقل شدن آزربایجان, آن ویژگی یا منفعت را از دست خواهد داد؟!" آنقدر ازسواد نوشتاری بی بهره است که حتی اسم رئیس جمهور سابق معبودش ترکیه را بجای "سلیمان دمیرل" به غلط "سلیمان دمریل" مینویسد! واقعا دریغ از ذره ای ارزش انسانی و اجتماعی که کسی خودش را اینقدر ارزان به هرعنصر دروغگو و نفرت افکنی بفروشد.
با این وجود چیزی به تجزیه طلبان نمی ماسد و نمی رسد . هم در زمان شاه و هم در زمان شیخ ، وابستگی جغرافیایی نقاط مختلف به استانهای خاص معمولا خودسرانه بوده . نصف شهرهای خوزستان میبایست به استان جهارمحال بختباری متعلق میشدند . یک سوم شهرهای استان بختیاری میبایست جزو استان اصفهان میگردیدند . این خط را بگیر و برو جلو ------------ منظور اینکه تقسیم جغرافیایی استان ها بر اساس انتیکی نبوده بلکه بر اساس هدفهای دیگر تعیین شده . نشناختن جغرافیا و جانعه ایران یکی از ضعف های تجزیه طلبان است که هر موضوعی را راسیستی نموده و فوری پای فارس و استان فارس و زبان فارس را عمده میکنند . امید است که اقوام غیرفارس ایرانی متوجه شوند که رهبران تجزیه طلب شان سواد کافی ندارند و خود و دیگران را در آینده دچار زحمت خواهند نمود .
اگر کسی و .یا جریانی برای خود حق تعین سرنوشت را حقی قانونی و طبیعی میداند حق دفا ع از تمامیت ارضی
و مبارزه با عناصر ضد ایرانی و وارد شدن در یک جنگ برای پاک سازی عناصر مخرب و تحت تعقیب قرار دادن جنگ افروزان نیز حق و وظیفه دولتهای حاکم در ایران است .
سیاوش عزیز پرسش هائی بنیادی مطرح کردی و جواب به این پرسش به ما خیلی کمک می کند. اما پاسخ ساده نیست. مسلمن عوامل گوناگونی نقش دارند. آموزش و پرورش را نام بردی. ما روی پژوهشگری و آفرینش و پرورش دید اتقادی کار نمی کنیم، ما بیشتر روی حفظ کردن مطالب و پیروی کردن انرژی می گذاریم. در محیط خانواده و جامعه برای تقویت اعتماد به نفس ما برنامه ای نیست. تجربه تاریخی و استبداد ریشه دار در همه سطوح جامعه بی تاثیر نیست. مهارت های اجتماعی، مهارت های عملی و تجربی هستند، ما این نهادها را همان طور که خودت اشاره کردید، ما نداریم (تمرین مداری زنده یاد محمد مختاری تلاش جدی در کالبد شکافی فرهنگ شبان-رمه کرده است که ما همه باید با بزرگداشت او بختنیم و به کار بندیم). نه این پرسش جدی تر از آن است بشود اینجا جواب کامل داد. پژوهش و مقاله یا کتاب خودش را می طلبد..
ببخشید من جهت یاب ندارم. اما تا آنجا که می دانم شرق کردستان می شود بیجار و دیواندره، غرب کردستان هم می شود مریوان و بانه. درگیری که از آن صحبت می کنید، طرف های بیجار و دیواندره بوده؟ می توانید به ما بگویید آن حزب شرق کردستان یعنی طرف های بیجار و دیواندره که از آن با ایماء و اشاره حرف می زنید، چه اسمی دارد؟
کامنت سوم پیرامون "" در دنیای امروز، رشد اقتصادی، کالائی نیست که در هر بازاری پیدا شود "" این ایران بود که تروریستهای پ ک ک را در آستین خود گنجاند، منطقه وارد دوران "" نزاع برای بقا "" شده، برای حفظ جان مردم عادی، باید تروریست از هر گماشی، نابود شود، تروریستهای پ ک ک در حال فرار از کوههای قندیل هستند و در منطقهای بین حلبچه و سلیمانیه مستقر خواهند شد که این جابه جائی زیر حمایت رژیم ایران، عملی خواهد شد، رژیم ایران، باید تروریستهای پ ک ک را، با لباس سیاه که مختص تروریستهای داعش است وارد این منطقه کند و بگذارد تروریستهای "" شیعه حشد شعبی "" با " تروریستهای پ ک ک " وارد جنگ شوند. حفظ جان مردم عادی و زندگی آنان، بهتر از مرامهای کمونیستی / اسلامی تروریستهای پ ک ک و شیعه حشد شعبی است.
جناب جما تورکی میخواستم پاسخی برات بنویسم دیدم قبلا دوستان خدمتتان رسیدند
این جوانان بیخاصیت اگر کار مفیدی تا کنون کرده اند یا چیزی از اخوندها خورده اند لطفا با سند و مدرک بیان کنید خصوصا جوانان قهرمان قوم توکی
من فکر میکنم درست مثل تعزیه جمشید تفرشی که 10-15 سال پیش اجرا شد، مصداقی آگاهانه یا ناآگاهانه داره پروژه بی اعتبار کردن به هر قیمت نیروهای مترقی ایرانی رو پیش میبره و در دنیای اپوزیسیون این تنها و تنها به سود رجوی ....تموم میشه!
نمونه این کار رو یکی از نفوذیهای رجوی به اسم جمشید تفرشی سالها پیش در مورد خانبابا، نیرومند، بنی صدر، گیلانی و ... کرد! و بعد هم در روزینامه رجوی توبه نامه نوشت که در اون گفته بود پس از جدایی از رجوی به استخدام وزارت اطلاعات دراومده و بعنوان رابط با اسامی بالا ارتباط داشته و ....
مصداقی تاکنون اکثر زندانیهای دوره شاه و نیروهای مترقی منتقد رجوی رو تا تونسته به لجن کشیده! و فقط یه توبه نامه چاپ شده در روزینامه رجوی ....از تفرشی کم داره!
مصداقی با اکثر انتقادها با دشمنی و تهمت برخورد می کنه و متاسفانه دریچه زرد یغمایی اکثر حرفهای من رو سانسور می کنه!
مصداقی با اکثر انتقادها با دشمنی و تهمت برخورد می کنه و متاسفانه دریچه زرد یغمایی اکثر حرفهای من رو سانسور می کنه!
https://www.blogger.com/comment.g?blogID=1518213859461616716&postID=8148110461498289683&bpli=1&pli=1
https://www.blogger.com/comment.g?blogID=1518213859461616716&postID=4723576127402049824&page=1&token=1466350823547&bpli=1&pli=1
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر لیبرتی و هزار اشرف یادتون نره!
رفیق سائل
گویا آنهایی که دانشیان را لو دادند دوباره با اسامی جعلی کمونیستهای کبیر حزب کمونیست ، در اینچا در حال انتقام از زباله دان رژیم سلطنتی شده اند . ایشان و حکمت هر دو متاسفانه شیرازی هستند .
ترکها از هر ملتی چنتا لغت گرفته اند و زبانی ناقصی برای خودشان بوجود آورده اند. حتی به آلاسکا هم رحم نکرده اند. و حالا فکر میکنند که همه ملتهایی که به ترکها لغت آریه داده اند ترکند. و فکر میکنند آنجایی که چراه گاهی بوده ترکستان است.
برخلاف نظر کاربر محترم!! مراد , هیچ دشمنی خونینی! بین نیروهای سیاسی و سازمانان های مخالف رژیم آخوندی وجود ندارد , چه رسد به « حد اعلا»!!قیاس مع الفارق می فرمائید. اتفاقا این نظریه جمهوری اسلامی است تا سازمان ها و نیروهای اپوزیسیون را به جان هم بیاندازد. حکایت همان تفرقه بیانداز و حکومت کن می باشد. در ثانی هنوز صورت مسئله ایران و سرنگونی دیکتاتوی خامنه ای تعین نکلیف نهایی نشده. نه رژیم , رژیمی پایدار است و نه مردم ایران دست از مبارزات حق طلبانه و آزادی خواهانه خود برداشته اند , این حرف هم که اگر پای فلان و یا بهمان به ایران باز شود , از اون حرف های صد من یک غاز است. مردم ایران به یقین با سرنگونی این رژم آنقدر منش و آزاداندیشی دارند تا در زیر یک سقف به تفاهم ملی, دمکراسی و حقوق بشر نه برای « خودی» ها و بلکه برای تمامی آحاد ایران, از ترک , لر و فرس و بلوچ تا دورافتاده ترین نقطه کشور , برسند.
گذشته از این نکات , نگاهی به تلاش های مذبوحانه یک تواب بریده که در کتاب خود بنام « نه زیستن و نه مرگ » از صفحات 70 الی 80 آشکارا از همکاری با تیم های ضربت کمیته اوین برای کشتار و دستگیری مبارزین و مجاهدین نام می برد, بخوبی می توان دستان پلید جمهوری اسلامی برای راه اندازی توطئه ای دیگر علیه اپوزیسیون برانداز را مشاهده کرد. براساس این سناریو , قرار است تا نه تنها جمله مبارزات قهرمانانه نیروهای انقلابی در زمان شاه به زیر سوال برود , بلکه فراتر از آن با ایجاد شک و تردیدو سیاه نمایی , رفقا و دوستانی همچون مهدی سامع لجن مال و به تبع آن کارزار کثیفی علیه یک بخش مهم از نیروی برانداز راه اندازی شود. نه خود را گول بزنیم و نه مردم امان را. معتمد و مصداقی بدون شک بخش جداناپذیری از این سناریو هستند. تمامی این صغرا , کبری بافتن ها برای این است تا رد و خط مستقیم به اطلاعات پلید آخوندی ندهند. والله کیست که نداند , خرج و مخارج مصداقی و مجموعه سفرها و بریز و بپاش های وی به اینطرف و آنطرف دنیا به یقین با کمک های اجتماعی اساسا امکان پذیر نیست.نگاهی به درن کشور و برگزاری انواع و اقسام سمینار و, جلسات , سخنرنانی ها و حتی برگزاری میز و کتاب علیه مجاهدین و مبارزین در شهرهای مختلف , پروژه های فیلم سازی و تواب سازی , شوهای تلویزیونی ,راه اندازی صدها سایت , تامین مالی صدها بریده از نیروهای اپوزیسیون برای رخنه در صفوف آنها , راه اندازی انجمنی بد نام بنام نجات و خرج میلیاردها دلار از جیب مردم محروم میهن امان علیه اپوزیسیون را باید تماما در چارچوب این سیاست رژیم دید و ارزیابی نمود.
شاه خائن بود، اما ارباب تو مسعود رجوی اسوه اخلاق بود!
مشخص شد که حضرتعالی از سربازان گمنام امام زمان هستید. خداوند شما را با امام دجالتان خمینی محشور بگرداند
""" هیپنوتیزم شده گان سیاستهای پوتین """ چگونه است که تحلیلگر ما، حامی و طرفدار سیاستهای پوتینی شده، که تخریب خاورمیانه و اروپا را، سر لوحهٔ سیاستهای خود قرار داده است؟ چرا تحلیلگر ما، همگام با فاشیستهای انگلیسی، بر علیه اتحادیه اروپا، وارد میدان شده و جالبتر این است که چرا "" کمونیستها و چپها "" نیز، دست در دست فاشیستهای اروپائی، خواهان انحلال اتحادیه اروپا هستند، اگر پوتین فاشیستهای اروپا ئی را بر علیه اتحادیه اروپا وارد میدان کرده است و در خاورمیانه با حمایت از تروریستهای پ ک ک و ورود به جنگ سوریه، بی ثبات کردن کامل منطقه را هدف گرفته است چرا و به چه دلیل، تحلیلگر، کمونیست و جهان سومی خود را تبدیل به لشگر سیاه پوتین میکند؟ آیا بلوچستان شما، از تخریب خاورمیانه و اروپا به دست پوتین، سود خواهد برد؟ دست کم اگر ترکیه یا اتحادیه اروپا ئی وجود دارد، در صورت قحطی در ایران
فلک زده، بلوچهای هموطن شما، میتواند به این کشورها پناهنده شوند.دست از این لجن پراکنی بردار! ربودن انقلاب ضدسلطنتی یعنی چه؟! این انقلاب، یک انقلاب کاملا اسلامی و طراحی شده توسط امپریالیست غرب برای نابودی ایران و ایرانی بود. خمینی خودش مهره غربی ها بود و نقشه های غرب را خوب پیاده کرد. تو یک فاشیست مجاهد خلق هستی. برو و برای رجوی افاضات بفرمایید!
کامنت دوم پیرامون "" در دنیای امروز، رشد اقتصادی، کالائی نیست که در هر بازاری پیدا شود "" استراتژی در بعد ژئوپلتیکی که توان قورت دادن پوتین، بدون جویدن را، عملی خواهد کرد "" ترکیه تضمین میکند که بازار نفت و گاز اروپا را، از دست پوتین خارج کرده، و ایران جای روسیه را پر خواهد کرد، در مقابل ایران تضمین میکند که تمام بقایای تروریستهای پ ک ک را نابود خواهد کرد.
آذربايجان جنوبـی ، ملـت تورک ، زبان اصيل و هويت ملـی آذری نيز از قربانيان پروژه تاسيس کشـور«ايران» هستنـــد. استعمار پيرانگليس با علم کردن رضا ميرپنح ومسلط کردن فاشيسم پارس زمينه را برای اشغال و غارت سرزمين آذربايجان جنوبی فراهـم کـرد. پس از شکست قيام شيخ محمد خيابانی در تابستان ۱۲۹۹هجـری شمسـی فاشيسم جنايت پيشه پارس که از حمايت روسيه و انگليس برخوردار بود جنون و توحش خاص خـود را در آذربايجان به نمايش گذاشت. قابل ذکـر است که استقلال آذربايجان قبل از کودتای رضا ســواد کوهـی اعلام شده بود.
تاريخی آذربايجـان را جاهلانه حذف کردند.به محض روی کار آمـدن ناسيوناليستهای افراطی پارس سياست تورک زدايی درآذربايجان آغاز شد. با کمک نيروهای انگليس و روسها بر آذربايجان طلاخيز چنگ انداختـــه آنرا تکه تکه کردند تا راحت تر غصب کنند. حکام فاشيسـت پارس چنان کينه توزانه با ملت تورک برخورد کردند که در مراحل اوليه تاسيس کشور قـلابی « ايران » حتی نام
در زمان رضا ميرپنج ولايات تحت سلطه فاشيسـم پارس شماره گذاری شدند و سرزمين آذربايجان را به دو بخش تقسيـم کرده « استان سوم » و « استان چهارم» ناميـدند. بتدريج مناطقی وسيع وبرخی از شهرهای تورک نشين را عجولانه از بدنه آذربايجان جدا کردند تا طرح فاشيستـی و تمدن ستيزانه آسيميلاسيـون را زودتر به اجرا درآورده و ترکيب جمعيتی آذربايجان را راحـت تربه نفع پارس عوض کنند. آموزش به زبان اصيل و غنی تورکی ممنوع اعلام شد و با قلـدری زبان زبان پارسـی را در آذربايجـان هم رسمـی اعـلام کردنـد.
سرزمين طلا خیز آذربايجان جنوبی همانند بلوچستان غربی، کوردستان شرقی، ترکمنستان جنوبی و الاحواز عربی دراشغال فاشيسم تمدن ستيز پارس و ملـت آزاديخواه ترک همچون دهها ميليـون انسان دربـند قرباني توحش و تماميت خواهی شونيست های انسان ستيز حاکم است.
سرمايه های ملی آذربايجان از منابع طبيعی و معادن فلزی و غير فلزی گرفته تا گياهان دارويی آن ديار در چنـگال فاشيستهای تماميت خواه فارس غصب شده انـد.
لازم به ذکر است که بخش وسيعی از سرزمين غنی آذربايجان برنوار تيتانيومی واقع شده است که سرشار از رسوبات و کانسارهای مس، نقره و طلا با درجه خلوص بالا ست. اين نوار از جنوب شرقی اروپا ( مجارستان، رومانی، بلغارستان، یونان ) شروع شده از ترکیه، آذربايجان، پارس و کرمان، بلوچستان و پشتونستــان رد شده از طریق منطقه هیمالیا تـا میانمار، مالزی، اندونزی و گینه نوادامه دارد.
براساس آمار حکومـت ايــران آذربايجان جنوبی ( زنجان، اردبيل، اراک ، آذربايجان شرقـی، بخش شمالی آذربايجان غربی و بخشهايی از استان همـدان ) حدود ۴۷۸ معدن فلزی و غير فلزی شناخته شده دارد که از اين ميان ۹۷ معـــدن غارت شده و متـروکه هستنـد. ۲۰ کانسار طـلا و ۴ معـــدن فعال طـلا در آذربايجـان جنوبی قابل ذکر هستنـد که بوسيله فاشيستهای بی تمدن پارس در حال غارت شدن هستنــد.
اشغالگران پارس معـادن فعـال طلای آذربايجـان را از آن خود کرده شبانه روز غارت می کنند و در عين حال از گسترش فقر در آذربايجان جنوبی، بطرز بيمارگونه ای راضـی هستنـد. طبيعـت زيبای آذربايجان را تخريـب می کننـد تا جيبهـای گشـاد و شماره حسابهای پرنشدنی خود را پرتــــر کننــد.
آذربايجان جنوبـی و آذربايجان شمالی دو بخـش از يک سرزمين تاريخـی هستند که وطن ملت تورک است. در حاليکه آذربايجان شمالی کشوری مستقل و آزاد هست آذربايجان جنوبی در اشغال فاشيسم لجام گسيخته فارس است. فاشيسمی بدور از تمدن که بر ثروتهای ملی آذربايجان چشم دوخته ارزشهای انسانی را فدای منافع گروهی ملت فارس کرده است. با بستن سـد بر رودخانه های آذربايجان درياچه اروميه را خشکانده تا برق شهرهای فارس نشين را تامين کنــــد.
فاشيسم حاکم فارس از مردم تورک، تاريخ کهن آذربايجان، هويت ملی تورک و زبان اصيل تورکی کينه ای عميق دارد. کينه ای که بر توحش، جهــل مطــلق و تماميت خواهی غيـــر انسانی بنا شده اســت.
فاشيستهـای بی لگام فارس منابـع طبيعـی و معـادن آذربايجـان زرخيـز را آشکاراغارت می کننـد. تاريـخ پربار ترکهـا را ناديده گرفتـه شـده يا بوسيله « تاربخ نگاران عقـده ای فارس » تحريف می کننــد. درهشتـاد سال گذشتـه بـرای از بيـن بـردن زبان تورکـی ميلياردهـا دلار خـرج کرده انـد تا مـردم قهـرمان تورک آذری را آسيميلـه کـرده و در نهايت آذربايجان را بخشی از فارسستــــان کنند.
اما ملت مبارز تورک و نوادگان بابـــک، ستارخان، باقرخان و شيخ محمد خيابانی به تاريخ آذربايجان، زبان اصيل تورکـی و هويت ملی خود افتخار کرده بر منافع ملی خود واقف هستنـد و با عزمی راسـخ بـرای آذربايجانی آزاد و مستقـل مبارزه می کننـد.
اشکال تاریخ بازی به سبک شاهنامه خوانی همین است، به جای پرداختن به جنگ هزار ملت که با تیتر تاریخ جهان از ماموت تا فیس بوک با پراکنده نویسی دیوانه کننده همراه است نمیتواند این پرسش را مطرح کند یا جوابی به آن دهد که """ تدوین نظریه دولت """ چگونه عملی میشود و چرا جامعه شاهنامه خوان ایشون، به این روز افتاده است.
جناب ABیا یکنفر که حالا اسم عوض کردی به جما نارویی:
اسم من اینه" اسامه مجددی " تکرار میکنم مجددی باز تکرار میکنم مجددی با ضمه روی م و دوبار تلفظ د
امجدی کیه که تو تو تایپک مربوط به فردوسی هم با نامAB هم اسم من را امجدی مینوشتی
لااقل یک کم به سبک نوشتن ات دقت کن صوتی ندی
آقای کیانوش توکلی گرامی، دادن نسبت هایی چون "خالی بند"، " عوضی" و "مزد بگیر وزارت اطلاعات" به اشخاص معین در کامنت ها توهین و تهمت است. از این رو امروز چند مورد از چنین کامنت هایی را که ظاهراً شما منتشر کرده بودید، اصلاح کردم.
این نوشته جات پراکنده، فاقد کار علمی، و آدمیک، و بدون اساس و روش پژوهشگری است. معلوم نیست کجا شروع میشود، و با چه انگیزه ای پایان مییابد. اصلا با طرح چنین چیزهای نیمه کاره و انتخاب این نوع موضوعات چه هدفی را دنبال میکند. ریشه مانا ها و مکزیکی ها بر میگردد به مردمانی که در سیبری امروز زندگی میکنند. اسم پادشاهان ماناها و بومیان مکزیک و بیشتر قاره آمریکا و حتا شاهان آنها مثل " آل پای و آتای" اسامی ترکی هستند. آلپای،فعل امر، در ترکی به معنی مالیات گیرنده، ( پای آلماق) و آتا به معنی پدر و یا رئیس قبیله است. ریشه تباری بسیاری از بومیان امروزی مردمان قاره آمریکا از آلاسکا تا آرژانتین اسمهای ترکی دارند. برای مثال (آلاسکا) یک نام ترکی است. آلا در ترکی به معنی سفید و سیاه، آسکا و یا اوسگه به معنی بلندی کوه معنی میدهد. آلاسکا در ترکی به معنای کوههای بلند و سفید و سیاه است.
آقای اژدر بهنام, کدام آزربایجانی حق تعیین سرنوشت را به کردها و ارمنی ها حرام می داند؟ چرا بهتان می نویسید؟ چرا وصله میزنید؟ آزربایجانی اجازه نخواهند داد کردها یا هر کس دیگر به خاک آزربایجان تجاوز کند. شما آزاد هستید, پرچم حزب دموکرات کردستان را در شهرهای کردستان جولان دهید, اما نه در شهرهای آزربایجان.
" چرا باید ساکنان کشورهای فقیر اروپا از دسترسی به کار در انگلستان محروم شون" درست است.
تابوی حق تعیین سرنوشت!
از نگاه من، حق انسانها در تعیین سرنوشت خود، مفهومی گسترده دارد. هر انسانی حق دارد سرنوشت خودش را با رای به این یا آن نظام حکومتی، به این یا آن حزب سیاسی برای اداره امور کشور، تغییر رای خود و عزل کسانی که خود به حاکمیت رساندهاند و... و همچنین و در نهایت، تصمیمگیری درباره باهم زیستن و یا جدا شدن از دیگران، تعیین کند.حق انسانها در تعیین سرنوشت خود، بحثیست سابقهدار که هر کسی و گروهی درکی خاص از آن ارائه میدهند و برخوردهای متفاوتی با آن دارند.
برخی به محض مطرح شدن حق تعیین سرنوشت انسانها، مستقیما مساله جدایی و تجزیه را پیش میکشند و به موافقت و مخالفت با آن میپردازند. اینگونه بحثها، جدلهای حزباللهیها در دوره انقلاب را در ذهن من تداعی میکنند. در آن زمان هر بحث سیاسی را که نیروهای چپ و ترقیخواه پیش میکشیدند، حزباللهیها مطرح میکردند که: "تو میگویی خدا نیست!؟" و با این شیوه، تلاش میکردند طرف مقابل را منکوب کنند.
منظور من یکی گرفتن طرفهای بحثهای امروز با حزباللهیها نیست ولی تصور میکنم شیوه و متد آنها همانند است: شیوهای بغایت پوپولیستی به قصدِ تحریک احساسات باورمندان سادهاندیش!
با این دید، حق انسانها برای همزیستی و یا جدایی، تنها "جزئی" از این "حق" است و نه همه آن. طبیعتا هر یک از ما میتوانیم در این یا آن مقطع، در شرایط متفاوت، با بهکارگیری این یا آن جزء از این حق توسط خود و یا دیگران مخالف یا موافق باشیم.
متاسفانه امروز شاهدیم که به محض صحبت از حق انسانها برای تعیین سرنوشت خود، هموطنان بهاصطلاح "ایراندوست" و یا "قومگرا"، "حق ملل در تعیین سرنوشت خود" را علم میکنند (با تاکید بر "ملل"). تکلیف هر یک از طرفین هم مشخص است: "قومپرستان" میگویند که این یک حق به رسمیت شناخته شدهی بینالمللی برای ملل تحت ستم است و مساله جدایی یا "استقلال" را پیش میکشند و "ایراندوستان" هم میگویند که این تز لنین و کمونیستهاست و بلافاصله چماق تکفیر تجزیهطلبی را بالا میبرند. (از این بگذریم که این تز، پیش از لنین هم وجود داشته است).
برای من، حق انسانها در تعیین سرنوشت خود، چه بصورت انفرادی و چه به گونه جمعی و گروهی، یکی از حقوق اولیه و پایهای انسانهاست با مفهوم گسترده آن. که البته حق باهم زیستن و یا جدا زیستن با دیگران نیز جزئی از آن است. برای من سعادت انسانهاست که اهمیت اصلی را دارد. خاک برای انسان است و نه انسان برای خاک و در عین حال این دو، پیوندهایی تنگاتنگ و گاه ناگسستنی با هم دارند. برای من جغرافیا تابو نیست.
در این بحثها، "ایراندوستان" که بر خاک و جغرافیا تاکید دارند، در کنار کسانی قرار میگیرند و از آنها پشتیبانی میکنند که میخواهند "ترکتباران" سرتاسر ایران را در اردبیل جمع کنند و دور آنها دیوار بکشند و "قومگرایان" نیز در کنار کسانی قرار میگیرند و از آنها پشتیبانی میکنند که میگویند: (باید) "مانع از قرار گرفتن کوردها در پست های کلیدی در ادارات دولتی، بخشهای سیاسی، اقتصادی و نظامی شد." و میخواهند "فعالیتهای سیاسی و فرهنگی کوردها" را ممنوع کنند و...
در این میان، "قومگرایان" در ظاهر هم شده، این حق را برای همه میخواهند ولی مثلا برخی از آذربایجانیها، این حق را برای کردها و ارمنیها حرام میدانند و برعکس. "ایراندوستان" نیز درباره این "حق" داد و بیداد و جنجال میکنند و در مذمت آن داد سخن سر میدهند ولی در عمل آن را برای خود و "خودیها" میپذیرند و برای دیگران حرام میدانند.
از نظر من هیچیک از اینها پذیرفتنی نیستند و نمیتوانند باشند. از دید من هر یک از اینها نماد فاشیسم هستند و تفاوتی باهم ندارند. من به انسانها و سعادت آنها میاندیشم و نه صرفا به خاک و جغرافیایی که بارها دچار تغییر بوده و احتمالا نیز خواهد بود. من خاک و جغرافیا را در خدمت انسانها میخواهم. من ایران را برای همه ایرانیها میخواهم و ایرانی نیز برای من، همه انسانهایی هستند که در این جغرافیا زاده شدهاند و یا تابعیت آن را دارند. برای من، "قومیت" و "ملیت" و "قدمت اقامت" دز این سرزمین معیار نیستند. به نظر من، "ما" میتوانیم باهم و نه حتی در کنار هم، ولی با پذیرش و به رسمیت شناختن رنگارنگیها، در صلح و صفا و صمیمیت زندگی کنیم و آینده خود و فرزندانمان را رقم زنیم.
« تورکها نباید با کردها و فارسها ازدواج کنند»
البته این مخالفت ربطی به همه ی ارمنها ندارد. و نمی توان آنرا شامل همه کرد.- این فکر یک نوع نژاد پرستی ست.
در گذشته به خاطر عدم آمیختگی « خونی و نژادی » و یا مذهبی مانع ازدواج میشدند و حالا
کسانی با طرح مثلا « منافع ملی و غیره» با ازدواج خلقها مخالف اند.
در هر حالت فکر « عدم ازدواج به خاطر حفظ خود» ارائه میشود. «حفظ خود» برای نابودی عشق!
این همان تراژدی ست که ما در داستان فولکلوریک « اصلی و کرم» داریم و از سوی خلق آذربایجان مردود خوانده شده است.
در داستان همه موافق عشق بین کرم آذربایجانی ترکی زبان و اصلی دختر ارمنی هستند، تنها پدر اصلی که
کشیش است و مادرش خانم ارمنی با ازدواج مخالف اند. به خاطر « اعتقادات مذهبی ».
و این مشکل باعث میشود که در پایان داستان هر دو سوخته و به خاکستر تبدیل شوند.
بعضی ها هستند که( ترک و ارمنی یا ترک و کرد) با هم خانواده تشکیل داده اند.
عشق، آزاد از قید و بندها ست. فکری که عشق را به بند کشد انسان را به اسارت میبرد.
- آنچه برخیها به بهانه ی « حفظ خود» مطرح میکنند در حقیقت « ژنوساید» است! بدون اینکه متوجه ماهیت فکر خود باشند.
اینجور افکار ارتجاعی را نمیتوان عمل کرد و نه میگذارند که عملی شود. اگر نیرویی هم آنرا تحقق بخشد بر او آن
رود که به جناب هیتلر رفت.
جناب جما (به قول خودات جوم ان): به بلوچی بنویس تورک زرنگ (البته زرنگ که نیستی میخوای کالک .... بزنی )
در ضمن این جوانان رعنا چرا نمیتوانند به زبان مادریشان مطلب بنویسند مگر برای همین مبارزه نمیکنند یعنی برای چیزی مبارزه میکنند که خودشان حتی ارزش اموختن ان را ندارند و اینقدر برایشان بی ارزش است
هشدار به نسل اینده . پس از شهریور 20 تحریکات دولت شوروی و عامل ان حزب توده منجر به کودتای 28 مرداد علیه دکتر محمد مصدق شد. پس از کودتا هزاران توده ای در سازمانهای مختلف لشگری و کشوری و بویژه سازمان امنیت مانند عباس شهریاری استخدام شدند و بکار خود ادامه دادند . تا پیش از انقلاب انچنان دشمنی ویژه ای بین گروهای درگیر نبود و پس از انقلاب و شکست رجوی و همکار ی حزب توده و فدائی با نظام دشمنی خونین بین سازمانها و افراد به حد اعلا رسید . خطر در همین جا کمین کرده است که اگر روزی به تنهائی حزب توده به قدرت برسد همه مخالفان را قتل عام خواهد کرد و قطار تهران سیبری به کار خواهد افتاد .خطر در این است که اگر پای رجوی به ایران باز شود هیچ مخالف مجاهدی از زن و مرد ازتوده ای تا مجاهد مستعفی زنده نخواهد ماند . هیچ تضمینی وجود ندارد که سر کسی بالا
دار نرود. دشمنی کنونی و هتاکی و افترا و و برچسب زدن نهدید به قتل و نابود ی روزی ثمر خواهد داد و این به نفع کسی نیست. ما شکست خوردیم و نظامی جبار برما حاکم است ولی مخالفان این نظام جبار درایتی نشان نمی دهند تا به ازادی و دمکراسی دست پیدا کنند و این دوران خونین با این افراد ادامه پیدا میکند. با ایرج مصداقی نامی و یا عبدالله شهبازی عضو حزب توده که سازمان مجاهدین را ساخته دولت یهود میداند راستی چه باید کرد ؟جناب یکنفر یا همان تورک اغلو
تنها کسی که اینجا میاید و با نام های من دراوردی کامنت میگذارد و احتمالا حقوق خوبی هم از داک دریافت میکند خود شماییکاربران سایت دقت کنید الان جما نارویی همین کامنت خوداش را به بلوچی هم مینویسد که به شما اثبات کند بلوچ است و شما را درازگوش نمیدان
ما به دنبال تقلب نیستیم
اسامی فارس ها را هم خودمان میدانیم که چی هست واقعا فکر کردی که شما که با نام های بلوچی کامنت میگذاری کسی بیشتر باور میکند یا ما باید با نام اردشیر و داریوش کامنت بگذاریم
کسی با اسم بلوچی و فارسی نویسی بلوچ نمیشود اگر راست میگویی و بلوچی به زبان بلوچی همین کامنت خودات را بنویس
ما با اسم واقعی خودمان کامنت میگذاریم که همین هست سه نفر هستیم نه یکنفر
تنها کسی که در این سایت به اسامی خیلی معتقد هست خود شما هستی (یادت میاید که صبغت الله مجددی اسامه بن لادن)برای دوشکی مینوشتی( اسم من دراوردی عببدالربه زاهدانی تا حالا شنیدی اقای دوشکی؟)
مشابه نویسی شما در این سایت با اسم های گوناگون هم قابل اثبات هست
در ضمن با نوشتن امجدی به جای مجددی نام دیگر خودات را کهABهست را هم لو دادی تورک خود زرنگ پندار ولی بسیار کم حافظه و ......
در ضمن این جوانان رعنا چرا نمیتوانند به زبان مادریشان مطلب بنویسند مگر برای همین مبارزه نمیکنند یعنی برای چیزی مبارزه میکنند که خودشان حتی ارزش اموختن ان را ندارند
به خوانندگان بگو این چه راز ای هست چه سر مکتوم و سر بمهری هست که یک بلوچ نمیتواند به بلوچی یک کلمه بنویسد
در ضمن یالدات باشد دفعه دیگر که خواستی جملات مشابه درباره دستمزد و حقوق بگذاری نام های قبلی خودات را به یاد بیاوری برای نمونه در این تایپک همین جملات را با نام یکنفر نوشته بودی
http://iranglobal.info/node/55281
حزب دموکرات کردستان باید مواظب باشد و آزربایجانیهارا هم در مقابل خود قرار ندهد والا کارش بجائی نخواهد رسید. کردستان نامیدن ازربایجان غربی اشتباه بزرگ تاریخی است. ونتیجه اش را همین حالا می بینیم که تمام اقشار آزربایجانی متحدا در جلو پژاک و حزب دموکرات کردستان جبهه گرفته اند.
امام جمعه اورمیه: یک میلیون کُرد مهاجر عراقی را در آزربایجانغربی اسکان دادهایم : امام جمعه شهرستان اورمیه در گفتگو با ارومنیوز اعلام کرد، ما با اقلیم کردستان عراق از دوران ۸سال جنگ تحمیلی که زمانی حدود یک میلیون مهاجر آنها را در آزربایجان غربی پذیرا بودیم ارتباط داشتیم و اکنون نیز انتظار داریم تا با کنترل و جلوگیری از نفوذ عناصر تروریستی به مرزها در ایجاد امنیت در منطقه تلاش کنند.
حجت الاسلام سید مهدی قریشی با اشاره به تحرکات و درگیریهای اخیر میان سپاه و گروههای کُرد در غرب آزربایجان، دلیل این موضوع را تنها در "دشمنی با جمهوری اسلامی ایران" دیده است.
با سلام , خب از بی بی سی و دائی جان ناپلونی کردن قضایا بیشتر از این هم نباید انتظار داشت. نمیدانم چرا بازگشت یک خواننده به دیکتاتوری خامنه ای را اینقدر حلوا حلوا باید کرد. مرحوم محبیان به زبان ساده اشتباه کرد و در دام احمدی نژاد باند سپاه افتاد. خبرگزاری سپاه پاسداران برای رو کم کردن باند م« صقابل نامه وی خطاب به دولت بی دنده و ترمز را روز گذشته انشار داد. مرحوم محبیان از جمله در این نامه بصراحت نوشته است : « ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، جناب آقای محمود احمدینژاد؛ با سلام و عرض ادب. با احترام به استحضار میرساند اینجانب حبیب محبیان یکی از هنرمندان مردمی این مرزوبوم که سالها در عرصه موسیقی و ترانهسرایی فعالیت حرفهای داشتهام، بعد از انقلاب اسلامی به دلایل شخصی بههمراه خانواده از کشور عزیزم هجرت کرده و سالها در غربت زندگی سختی را پشتسر گذاشتهام»!!.
در ثانی علاوه بر این جملات , حضور وی در بسیاری از برنامه های رژیم و گرفتن عکس و تصویر با « شیوخ اهل بیت » که نمونه های فراوان آن را می توان در شبکه های مجازی و اینترنت رویت نمود, و نیز خواندن شعر و سرود برای جنگ ضد میهنی را چگونه باید تفسیر نمود؟باید به یقین گفت ایشان کار بسنده ای نکرد و همگان دیدند که بر سر قبر جمهوری اسلامی روضه خواند , خود را مسخره کردن و سکه یه پول شدن است. خدایش بیامرزداش!
چندی پیش در برنامه پرگار بی بی سی، یکی از مقامات ساواک و یکی از شکنجه شدگان آن دوران رو در رو قرار گرفتند. مقام ساواک میگفت که تروریستهای زمان شاه قرارهای 12 ساعته داشتند و اگر یکی از آنها سر قرار نمی آمد، بلافاصله باید مکان خانه تیمی میشد لذا ساوک ناچار بود دست به شکنجه بزند تا فرد دستگیر شده را وادار به حرف زدن کند. دلیل این شکنجه نیز این بود که باید بسرعت بمبی که فرد تروریست در مکان عمومی کار گذاشته شده بود را خنسی میکردند و خلاصه دلایلی از این قبیل بخاطر توجیه شکنجه می آورد. دلایل این مقام سابق ساواک، هرقدر هم توجیه شده و برای جلوگیری از کشتار مردم عادی باشد بازهم .. ادامه
شکنجه قابل توجیه نیست. اما از آنطرف هم به مخالفان شاه و ساواک حق نمیدهم. من آنها را قصاص قبل از جنایت میکنم. از نظر من اگر حکومت مورد نظر آنها، چه کمونیست های توده ای و فداییان و چه مذهبیون از قبیل سازمان مجاهدین بجای حکومت شاه می بودند قطعا دست به شکنجه میزدند و بسیار بدتر از ساواک عمل میکردند. کشتن اعضای گروه بخاطر همنظر نبودن با بقیه و حتا در موردی کشتن یک پسری که در خانه تیمی عاشق دختری شده بود از نمونه های بارز این کردار است. کشتن و سوزاندن جسد مجید شریف واقفی و پیگیری حذف فیزیکی اعضایی که با مرکزیت سازمان همنظر نبودند نشان بزرگی از طرز فکر سرکوبگرانه حتا در قشری است که خود را روشنفکر، تحصیلکرده و قیم مردم واپسمانده ایران میدانست و میخواست ظاهرا حقوق بشر را پس از به قدرت رسیدن در ایران رعایت کند. شما باشید این ادعاهای رعایت حقوق بشر پس از بقدرت رسیدن توسط مجاهد و توده ای و چریک فدایی و و سایر مخالفان شاه را باور میکنید؟ لذا.. بهتر است دوستان قبل از جوالدوز زدن به ساواک یک سوزنی به خود بزنند.با این اعلامیه کنگره ملیتها نشان داد که مروج ترور و تروریسم در ایران است . نه تنها تروریستها باید به دست قانون سپرده شوند بلکه اعضا تروریست کنگره ملیتها خود نیز باید تحت پیگرد قانونی قرار گیرند. ادامه جنگ و گریز بین نیروهای نظامی و تروریستهای مختلف شرائطی را مانند سوریه و عراق فراهم میکند واین بسود مردم نیست. .نام بردن هدفمند از اشغالگران هدفی جز تجزیه ایران را سر ندارد و این طرح برنامه ریزی شده فقط در خدمت قدرتهای جهانی و دولتهای جنگ طلب مانند دولت اسرائیل است . ما امروز شاهد هستیم که همین نمایندگان ملیتها در عراق و سوریه چه حمام خونی براه انداخته اند و در صورت مماشات این سرنوشت ما خواهد بود .. کنگره ملیتها هیچ گونه مسئولیت و صلاحیتی در باره مردم ایران ندارد و بیشتر باریچه دولتهای بیگانه است .
من به عنوان یک تورک آذربایجانی حق دارم از امضاء کنندگان این اطلاعیه بپرسم محل موقوع در گیری یا حادثه در کدام منطقه بوده آیا در استان اورمیه « کردستان » مورد ادعا حزب دمکرات بوده یا در آذربایجان غربی .اگر در استان اورمیه بود آنوقت معنی این اطلاعیه یعنی تف بالای سر است ولی اگر در آذربایجان غربی در منطقه کردنشین بوده ، من از این اطلاعیه حمایت میکنم .از یاد نبرید در استان کرمانشاه منطقه سنقر «سونگور » یک منطقه تورک نشین است ولی آنجا آذربایجان محسوب نمیشود .
آقا یا خانم نسیم محترم؛
3-سکولار دمکراسی (لائیک دمکراسی) یک جنبش فکری، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مشخص در شرایط معین است که از بن مایه فرهنگ و تاریخ کشور متاثر میشود. نظیر فرانسه، آلمان و ...نوشتید:
"تحریف واژه ها کمکی به حل مسئله ای نمیکند که هیچ، خاک در چشم مردم میپاشد.
"ایرانمدارانه" اصطلاحی ملی و عقب مانده است، برتری انسان هائی متولد و محصور در یک جغرافیا بدون هیچ اقدام آگانه و از سر تصادف. وجود این جغرافیا هم بستگی زیادی به عرضه و شرایط پادشاهان دو طرف دعوا در گسترش قلمرو تحت چپاول شان داشته است."
دو نکته را بعرضتان میرسانم.
1-ایرانمداری یعنی قرار گرفتن تقل سیاست بر اساس منافع ملی است. الویت نخست حکومت در ایران حل مسائل جامعه و کشور است و نه فلسطین، لبنان، مسلمانان جهان و حتی پرولتاریای جهان!
ایرانمداری مورد نظر بنده مقوله ای سیاسی و ناظر بر تقدم منافع ملی بر منافع ایدئولوژیک - مذهبی می باشد.
2- من سخن از "برتری" یا کهتری انسان بمیان نیاوردم و نژاد برتر یا کهتر در سیستم فکری من وجود ندارد و نمی توانید ادعای تان را مستند کنید!
با منطق شما لائیسیته فرانسوی هم اصطلاح " "مضحکه" ای مشابه "دموکراسی اسلامی" است.
اگر این جوانان ازربایجان ،کوردستان ، بلوچستان و الاحواز نبودند، تو شاکر حارثی(اسامه امجدی، عبدالربه) در این سایت توهین تحقیر ، جعل و سخن پراکنی نمیکردی.
اگر این جوانان نبودند ....
از نظر علمی این شغل شما چگونه تعریف میشود؟.
کاربران عزیز دقت کنید اسامی جدید فارسها را : شاکر حارثی، اسامه امجدی و عبدالربه زاهدانی . واقعا که خنده داره !.
همانطور که رفیق مهدی سامع نیز اشاره کرده اند این پرویز معتمد ساواکی، .... است وچاخان هایی می گوید که از کلۀ آدم دود بلند می شود. این ساواکی هایی که در خارجه هستند از بس که تریاک ودیگر مواد مخدررا مصرف می کنند ودر نوشیدن الکل افراط می کنند به پرت وپلا گویی افتاده اند.
گسترده استفاده شد ویا دستگیری زنده یاد محمدرضا سعادتی توسط ساواکی هایی بود که به خدمت خمینی خون آشام در آمده بودند ویا آن بازجوی پلید وکثیف وزارت اطلاعات جواد عباسی کنگوری(معروف به جواد آزاده یا جواد آملی) که بازجوی همسر سعید امامی بود ساواکی تشریف داشتند ودر سال 1356 به عضویت ساواک در آمده بود. به قول رفیق مهدی سامع همیشه ماموران دونظام شاه وشیخ علیه مجاهدین وچریکهای فدایی در یکدیگر ادغام می شوند.خیلی از این ساواکی ها بعد از ربودن انقلاب ضد سلطنتی خلق ایران توسط خمینی خون آشام وتشکیل رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی، به خدمت این رژیم قرون وسطایی در آمده وحتی تا به امروز برای آنها کار می کنند در سال 1360 آخوند ناطق نوری جنایتکار طرحی به نام "عبدالله پیام" را برای مقابله با سازمان مجاهدین خلق ایران وسازمان چریکهای فدایی خلق ایران (اقلیت) وسازمان پیکار پیاده کرد، در این طرح ویا عملیات از کادرهای برجسته ساواک شاه وکماندوهای اطلاعات شهربانی شاه برای ضربه زدن به سازمانهای فوق وکشف خانه های تیمی آنها به صورت
سرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی حتمی است
به ایمان به پیروزی راهمان
ابری که پاس رهگذر اثیری ما که رازی که نسیم با او گفته بود خواب از چشمش ربوده بود را نگاه می داشت و به او امان می داد و نمی بارید تا او به راه خود ادامه دهد و سر راه از هر که می بیند بدون آن که بگوید از چه حرف می زند بپرسد «می دانی؟»...
«بعد از ظهر با عشقش رانده وو داشت و «خوب ژیگول کرده بود» و «داشت کنار لانه، قبايش را رفو می کرد» و از رهگذر شاعر ما «دو سه تا شعر عاشقانه» می خواست تا بتواند برای عشقش بخواند و دل او را به دست بیاورد و پیش او پز بدهد...ستاره ای که دم صبح «داشت يواشکی قايم می شد» تا شب دوباره برگردد...
درختی که از زمستان سخت پشت سر جان به در برده بود و حالا «داشت شاخ و برگش را توی هوا تکان می داد و صفا می کرد»...
جوباری که بی هراس از پیش رو داشت می رفت و می گفت «فعلاً که می رويم. تا هرکجا. هرچه بادا باد!»...
نیلوفری که «داشت باز می شد» و به رهگذر مهربان که شیطنت کرده بود و به او متلک پرانده و گفته بود «خوشگل خانم! چرا اين قدر دلبری می کنی؟» با ناز دخترانه جواب می داد «به تو چه!»...
قورباغه تنها و معصومی که دلتنگ بود و «داشت ابوعطا می خواند» تا دلش باز شود...
سبزقبایی که
پروانه ای که بالاخره توانسته بود خودش را راضی کند که از دنیای کوچک پیله اش دل بکند و به دنیای بزرگ چشم بگشاید و «داشت از توی پيله بيرون می آمد»...
همه و همه می دانستند. بی آن که بپرسند چه چیز را.
وای چه زیباست جهانی چنین!
فقط یکی بود که نمی دانست و برخلاف همه که نپرسیده می دانستند که چه چیزی را باید بدانند می پرسید «چه چيزی را» باید بداند.
و او انسان بود. انسانی که پیوند هایش را با طبیعت از دست داده است و زبان نسیم و ابر و ستاره و جوبار و سبزقبا و قورباغه و نیلوفر را نمی فهمد!
درود بر مهدی سامع عزیز وسازمان چریکهای فدایی خلق ایران.
جناب دوشوکي
در انگلستان محروم شوند. پیشنهاد می کنم بپردازید به مشکلات هموطنانتان در بلوچستان.متاسفانه باز هم عينکتان را وارونه زديد. شما از سیاستهای راست افراطی و راسيستها و فاشیستها پیروی میکنیدکه طرفدار خروج بریتانیا هستند ودر ضمن از توده ها صحبت ميفرماييد!
مهمترین دستاورد اتحادیه اروپا صلح پس از قرنها جنگ است. حقوق کارگران، زنان، کودکان و وو در قوانین اروپا تضمین شده است. بوریس جانسون رهبر جبهه خروج گفته است که قوانین استخدامی اروپا دست و پا گیر است. تمام سازمانهای مالی و اقتصادی دنیا نسبت به خروج بریتانیا اخطار داده اند. خروج باعث بیکاری بسیاری خواهد شد. حتا رهبر حزب کارگر که بسیار چپگرا است خواستار ماندن در اتحادیه اروپا شده است. متاسفانه بعلت کمی وقت بیشتر نمی توانم بنویسم ولی در خانه اگر کس است یک حرف بس است. شما مانند پناهنده بخيلي ميمانيد که قايقتان به مقصد رسیده ولی دوست دارید بقیه غرق شوند. چرا نباید ساکنان کشورهای فقیر اروپا از دسترسی به کار