Skip to main content

● صفحه شما

دوستان و خوانندگان عزیز، امکان کامنتها واقعا به شما تعلق دارد. هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است. آزادانه نقد، نظر، خبر، تفسیر، تحلیل و... بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر باشد. توجه داشته باشید کامنتهایی که این موارد را در نظر نگیرند، منتشر نخواهند شد.

لطفا اعتراض، انتقاد و پیشنهاد خود را به آدرس info@iranglobal.info ارسال کنید. از پاسخ به اعتراضات در کامنتها معذوریم.

افزودن دیدگاه جدید

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

... نه از چریک فدایی سوسیال دموکرات در میاد و نه از سوسیال دموکرات های نوین چریک فدایی قدیمی

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: کوبیدن شخصی
دیدگاه:

دوست عزیز محسن عزیز
از نظر من شما را باید پرووکاتور نامید یا نویسنده شجاع
اعتقادی دارید وقابل احترام
ایا واقعا اعتقاد به حرکت مسلحانه دارید!؟؟؟
یا میخواهید چریک های (مارکسیست های ۵۷)قدیمی را تحریک کنید؟!
من مقاله تان در مورد......... فرخ نگهدار را هم خواندم و دقیقا موافقش هستم غیر چند خط پایانی.
چطور شما انجا میخواهید از فرخ شکایت کنید برای ارایه نظراتش نه اعمالش که دوستی در کمنت یادآور شد در فردای ایران آزاد ولی اینجا درس دمکراسی به رفقای کمونیست میدهید؟!
چقدر فضای بحث شما بوی ۵۷ میدهد(خودم ۵۷ نوجوان عدالت خواه !!!!بودم)
چقدر زیباست بحث ها را کمی زیباتر هدایت کنید
چون بالاترین مسولیت در اختیار شمای نویسنده میباشد.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: برنامه ای در ضدیت با جواد…
دیدگاه:

برنامه ای در ضدیت با جواد ظریف و مسعود پزشکیان یعنی مهدوی آزادی ؛ کاری به علی خامنه ای و 5 نامزذ دیگر ندارد . در عجبم که ایران اینترنشینال بعوان یک رسانه می باید لااقل یک مخالف را هم دعوت می کرد. نکته آخر اینکه ایران اینترنشینال عملا بعنوان اپوزیسیون در فضای سیاسی ایران نقش بازی می کند

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: آفای ع.ب.تورک اوغلی ؛ کامنت…
دیدگاه:

آفای ع.ب.تورک اوغلی ؛ کامنت های شما نشان می دهد که به اقای پزشکیان رای می دهید و همزمان صحبت از :"راطراف آقای پزشکیان مردم هویت خواه،ازتورک،کورد،عرب،بلوچ،تورکمن،لر،قاشقایی سیاسی
سالم جمع هستند،" خوب در همین سایت یونس شاملی علیرضا اردبیلی و کلیه هویت طلبان تورک چنین دیدگاهی ندارند و شما تنها هستید . سئوال اینکه چرا افکار خود تان را دارید جمع می زنید (راطراف آقای پزشکیان مردم هویت خواه،ازتورک،کورد،عرب،بلوچ،تورکمن،لر...)

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: من جوردیگری فکرمیکنم
دیدگاه:

سالام
تمام این نامه را ونظر عزیزان راخواندم،
من با اشخاص کاری ندارم،
تفکراتشان مطرح است،
اسم‌ها اگربیاید،
دراصل خودشان کی هستند،
کی بودند،
برایم مطرح نیستند،
نگرش‌ها برایم مهم می‌باشند.
ازاین نامه بنظرم ،یک نامه ساده بود،
من می‌توانم، ده برابرتند،شدیدتر ،کوبنده تر
ازاین نامه بنویسم،
حتی میتوانم ،با مدرک تند
و تیزبنویسم،
نویسنده این نامه بنظرشماها
بنفع کی وکدام جناح این نامه را نوشته است؟
آیا دراین ۴۵ سال حکومت
تندترازمجاهدین گروهی توانسته بنویسد؟
چه چیزی عاید مردم شده است؟
چه امتیازی مجاهدین خلق بدست آورده اند؟
یا خیلی ها برای ۵۷ سال حکومت پهلوی بدترازاین رانوشتند.
یا برعلیه قاجار روشنفکران
زمان آنها نوشتند،
آیا چیزی نو بدست آورده ایم؟
آیا احمدشاه ،رضاشاه، محمد رضا شاه، خمینی، رفتند،
ما توانستیم درسطح استاندارد جهان پیش برویم؟
مهم سیاسی بودن است،
مهم دانستن واقعیت جامعه وجهان است.
جبرزمان،دلارهای نفتی،گازی
درآمد های کلان کشور،
مقداری کپی ازترقی جهانی را وارد ایران کرده است،
آیا حزبی مستقل‌ سالم، غیر
وابسته به کشورهای استعماری توانسته ایم ،ایجاد
کنیم؟
آیا توانسته ایم،
حقوق بشر و قطعنامه های سازمان حقوق بشر را
به مردم نه،،به روشنفکرانمان
بشناسانیم؟
ایران انگار یک کشور دموکراتی بوده که پزشکیان
بیاید،همچون آدم آهنی با این مشکلات تن به تن بجنگد،وآنهارا برطرف کند.
این نویسنده ،دروغ میگوید،
پزشکیان اتفاقا،ازمهسا امینی
باقوت وباشهامت دفاع کرد،
دروغ می گوید،
اتفاقا آقای پزشکیان از حجاب آزاد باشهامت دفاع کرد،
از رفع اینترنت دفاع کرد،
آقای پزشکیان ،ازملل تحت ستم وازهویت ملل دفاع کرد،
ازتورک،کرد،عرب ،بلوچ باشهامت دفاع کرد،
چرا ،،دروغ گویی میکنید؟
این نویسنده نامه به احتمال
راست

افراطی است.
که برایشان فرق نمیکند،پسرشاه حکومت کند،یا تاج زاده،یا زاکانی،
یا جلبلی،
فقط می‌ترسد، که یک فدرالیسم خواه حتی ضعیف
برسرکار آید.

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: موضوع اصلی برای ما درمیدان بودن است
دیدگاه:

سالام
درست صدساله روشنفکران
خودشان نتوانستند،کاری کنند،
و حتی‌با کمک به انگلیس دربرداشتن حکومت غیروابسته ودموکرات شده
قاجار همکاری کردند،
فقط بلدند تئوری غرب پسند
تولیدکنند،
آقای لاهیجی مرد محترم وباسوادی است
چرا ازاین تحلیل های چپولی داده درحرتم.
پس ازصدساله که توانستیم
یک انسان شریف را وارد
میدان کنیم،
که حرفهایی درحد پایین تر
توقع ما میزند،
وحتی ایرانشهری هارا به جناح ها تقسیم بندی کرد،
تعدادی به طرف راست افراطی نژادپرست رفته،
تعدادی هم درکنار آقای پزشکیان با هر اهدافی جمع شدند،
که خیلی ها موردپسندمانیستند،
مثل،پسران رفسنجانی،حسن
روحانی،خاتمی،ووو،،،
که نفرت بخشی از مردم به آنها حتی نیروی پزشکیان راتقلیل دادند،
تعدادی هم بخاطر آنها در دور پزشکیان جمع شدند.
تعدادی حتی از اطرافیان زاکانی و قالیباف ازهمین
الان مثل پان ایرانیست های همیشه خائن برعلیه پزشکیان، چرندگویی،انگ های شایسته خودرا میزنند،
جناب لاهیجی،،دراطراف آقای پزشکیان مردم هویت خواه،ازتورک،کورد،عرب،بلوچ،تورکمن،لر،قاشقایی سیاسی
سالم جمع هستند،
حرفشان شعارهای مدنی و حقوق بشری میباشد،
تمام سیاسیون خارج نشین
تابحال نه فکرشان رسیده
ونه خواسته اند،وارد این فازهای گفتگوشوند،
جناب لاهیجی شما که حقوق دان،باسواد،بوده وتابحال هم
الحمدالله همیشه ازحقوق پایمال شده ملل حرف میزدید،
شماچرا به دام این نفرت پراکن ها افتاده اید؟
شما چرا به دام چپولهای توتالیتر فکرافتادید؟
اگرسلطنت طلب،ملی گرایی عوام فریب و ووطن فروش
به غرب ازاین حرفها می زنند،آنها تفکرشان این است،
آسمان وریسمان رابهم وصل کردی که بگی انتخابات راتحریم کنند؟
کدام ،سیاسی ایران ،،تابحال
بامردم روراست بوده؟
درهمین سایت نگاه کن پیدا
میکنی؟

البته سیاسیون ایران ،
کارشان این بوده است،
آقا مثلا تفکرچپ دارد،
به فردوسی،به کوروش،
به رضاشاه افتخارمیکند،
یا چپ بوده ،نمی دانم چطوری،به فردوسی پیعمبر
دان تبدیل شده است.
میترسم فردا ،پس فردا
با شعار ازلنین و استالین
به امام زمان هم برسد.
ما اراده کرده ایم،
پزشکیان را وارد یک نبرد
بزرگ کنیم،
اگرهم ریئس جمهورشدند،
توقعی نداریم که کاری بتواند،بکند،
چون اینجا مافیای دلارهای نفتی،گازی صدساله میدان‌داری وفرهنگسازی میکند،
مافیای موادمخدر،کالا،انسان،
وطن فروشی هم حرف اول را زده ومیزند،
پس ورود سیاسیون واقعی
ازهر روزنه برای به چالش کشیدن تفکرات انحرافی برای ما لازم است.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: محمود : تحلیل بسیار همه…
دیدگاه:

محمود : تحلیل بسیار همه جانبه ای است

؛ هر چند در برخی قسمت ها نا پختگی هایی دارد مثلا به این نتیجه گیری نگاه کنید: " در بین این نامزدها، روسها تمایل بیشتری به آقای پزشکیان منهای باند "نیویورکی‌ها" دارند." ویا
"تعدیل رفتار جمهوری اسلامی خواست رهبر بوده تا تغییراتی در سیاست داخلی و خارجی صورت گیرد و تاثیرات آن باعث کاهش فشار اقتصادی و نارضایتی مردم شود"
نویسنده از تحریم انتخابات حمایت می کند ولی معتقد است اگر 60 درصد در انتخابات شرکت کنند پزشکیان پیروز انتخابات است و اگر کمتر از 50 در صد باشد ؛ قالیباف ویا جلیلی انتخاب می شوند. در حالی با این تحلیل تغییراتی در سیاست خارجی و داخلی ایران ایجاد خواهد شد

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: حرف مقداری واقع گرا وبروزباش
دیدگاه:

سالام.
جناب امیراحمدی،شما ازتالش های کوهستانی هستید،من ازتالش ها یکجا نشین،که اجدادمان فقط باگرماشدن هوا در منطقه به ییلاق میرفتند،
قبلا،،تا ۵۰ سال پیش بشما گالش،دیریلی،میگفتند،بما تالش،
زبان شماها،،تالشی و تورکی بود،
زبان ما تورکی خالص بود،
همه مردم منطقه دریایی که
شما مازندران دوران پهلوی
میگویند،عزیزم،
چومو بووه،
یعنی برادرم، اسم این دریا خزراست.
منطقه مازندران شما،،کمترازدویست کیلومتراست،که آنجا هم قبلا
طبرستان نام داشت،
البته طبرستان هم منطقه کوهستان این منطقه است،
منطقه دشت این استان تا پهلوی ها چراگاه تورکمن های
دوولو،قویونلو بود،که پایه گذار قاجار آقامحمدخان درساری تاج گذاری کرد،
ولی دورتا دوراین دریا راتورکان تورکمن،تورک آزربایجانی، تورک تاتار،قزاق
احاطه کرده است،
هرکسی نمیتواند،بمیل خود
اسم دریایی راعوض کند،
فکرکنم،وجودشما را ناسیونالیسم کور فراگرفته است،
می آییم ،به انقلاب و کجای دنیای متمدن با انقلاب موفق بوده اند؟که درایران استعمار
زده ماسونی که شماهم دراین صندوق تشریف دارید،
مردم ایران موفق شوند.
تقصیر شمانیست،
تقصیر آنهایی است ،که شما
دعوت کرده تا چرت وپرت بگویی.
فکرکنم خیلی پیرشده ایی،
همه اش درحال توهین به همه هستی،
فکرکنم ،هنوزبافرهنگ چوپانی حرف میزنی،
دنیا باتفکر اصلاحات نخبه ها
پیش رفته اند،
تاریخ ما پندارنیک گفتار،کردارنیست،
تاریخ ما خیلی جلوترازاین زرتشتی گری است،
اگرپندارنیک،کردار نیک،گفتارنیک درست بود،
چطور زرتشتی ها،
مرده های خودرا در دخمه میگذاشتند،تامنطقه آلوده کند؟کجا کردارشان درست بود،کهدراین دین باخواهرومادرشان ازدواج میکردند؟
جنبش مهسا یکی ازحرکتهایی بود،که دراین ۴۵ سال پیش آمد.
اگردیکتاتوری رضاشاه و ماسونها نبود،،انقلاب نمیشد،

پهلوی،یک مهره اجنبی بود،
جمهوری اسلامی هم نتوانست به آرمان‌های انقلابیون عمل کند،
زمان شاه ، تعدادی کارگاه مونتاژی درست شد،
پول نفت را میدادند،
مقداری وسایل برای شهری های دست به دهان رس
می آوردند.
خود درباری و ارتشی و دانشگاهی همه آن حکومت
را نمی خواستند،
۹۹درصدمردم مخالف پهلوی بودند.
آقا آرمین اگرسواد نداری،
چرا وارد سیاست میشی؟
مهسا هم توسط خود پژاک و
نیروهای امنیتی غرب در داخل ودر خارج شدند،
چه جنبشی،چه انقلابی؟
فقط باکشته شدن این دختربیچاره جو نارضایتی
درایران تخلیه شد.
جناب امیراحمدی شما انقلابی هم نبستی،بلکه یک
آدم آنارشیست باتفکر توهمی
هستی،
درمورد پهلوی هم دقیقا درست میگی،
چون هوس دلارهای نفتی در
دماغشان مانده است.
نصیری کدام خری است،
که بخواهد،
تاج زاده و شاهزاده را بتواند
بیاورد.
حیف از دانشگاهی که تورا
بدان راه داده اند.
چومو بوووه،،برادرمن،
تفکرت بی پایه است،
درست میگی ،دعواها سر
قدرت و دلاره،
ولی تفکر شماهم چاره سازنیست.
چرا تند گویی میکنی؟
که بعدش عذرخواهی میکنی؟

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: راه دور نرویم؛ این شازده…
دیدگاه:

راه دور نرویم؛ این شازده اسدالله میرزا از ان راست افراطی های بدون مغز است ؛ این بد بخت فکر می کند که با روی کار امدن ترامپ دنیا گل و بلبل می شود؛ در حالی ترامپ یعنی "جانم فدای امریکا " ویا امریکا برای امریکائیان_یعنی اهل جنگدیدن برای
حقوق دیگران نیست ؛ اتفاقا اهل سازش است و همین ترامپ بود که مذاکرات دوحه با طالبان را کلید زد . من خوشحال نیستم که جبهه لیبرال دمکراسی گام به گام در حال عفب نشینی است و روسیه ، جمهوری اسلامی و چین در حال پیشرفت می باشند

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: مغلطه ای به نام ( کمونیسم).
دیدگاه:

ســالام دوســلار..
همانطور که مشاهده میکنیم کمونیست های وطنی ما از مارکس مارکسیست تر, از لنین لنینیست تر و از ..... خود را نشان میدهند. کاربر کمونیست دو آتشه ما می نویسد که (( آن سیستم شوروی که گفتی، بقول خودت ؛استالینیسم بود و نه کمونیسم.))..
از این کاربر خواهش داریم یک کشوری که بقول خودشان یک سیستم (( کمونیستی )) دارند به اطلاع ما برسانند که این (( کمونیسم .. قبله گاه زحمتکشان جهان )) در کجاست؟. این مغلطه گویی ها درست یه این می ماند که بگوییم در ایران امروز (( جمهوری اسلامی واقعی )) نیست. در کشوری که بیش از 45 سال ملت فلاکت زده هر روز و هر شب ( اسلام ) را تجربه میکنند, این اسلام واقعی در کجاست؟
کمونیست های وطنی و ایده آلیست های ما فقط و فقط در بالای ابر ها زندگی میکنند. شعار های عدالت اجتماعی, برابری و برادری, تقسیم سرمایه در بین زحمتکشان و....را می دهند.. این شعار ها, شعارهای خیلی خیلی خوبی هستند که متاسفانه همه اشان تو خالی است که فقط در مغز ایده آلیست ها که با حقایق دور هستند, می چرخد.
در 57 کشور مسلمان که بیش از یک میلیارد نفر جمعیّت دارد تعداد انتشارات اعم ار کتاب, مجله و روزنامه ها از کشور 55 میلیونی انگلستان کمتر است.
مقاله ای است از ( دیوید ستتر) ..
Years of Communism—and 100 Million Dead
100
The Bolshevik plague that began in Russia was the greatest catastrophe in human history
100 سال کمونیسم - و 100 میلیون مرده
طاعون بلشویکی که در روسیه آغاز شد بزرگترین فاجعه تاریخ بشر بود.
یکی دیگر از فاجعه تاریخی بشر همین کلمه (( آریایی و آریایی نژاد )) است . بشریّت به این کلمه که نه مکان جغرافیای دارد و نه زمان تاریخی, بیش از 65 میلیون قربانی داد.
دوستان..

دوستان ... ترکی , فارسی
دری, بلوچی , کردی, عربی حرف زدن و...... گناه نیست.
اگر آقای توکلی که با اعقاید ایشان تا اندازه ای آشنایی دارم در مدت سالیان زندگی در غرب و آشنایی با فرهنگ دموکراسی عقایدش را تغیر داده است نه تنها گناه نیست درست بر عکس, این نشان دهنده رشد و آگاهی سیاسی ایشان را نشان میدهد.
دوست کمونیست دو آتشه ای در انگلستان داشتم که در سالهای 80 مرا دعوت به تظاهرات در خیابان های لندن کرد.
هرچند که میل به این کار را نداشتم ولی از روی ناچاری قبول کردم. اکثر افرادی که در این تظاهرات تشریف داشتند همه چپی های دو آتشه با ویزای دائمی و یا با پاسپورت انگلیسی , تحصیل کرده ولی بیکار, دارای حقوق سوسیالی از دولت انگلستان, دارای خانه های سازمانی که کرایه شان دولت میپرداخت, دارای بیمه های درمانی و اجتماعی که باز هم دولت انگلستان می پرداخت, دارای حق ورود به موزه و کتابخانه های انگلستان بطور رایگان بودند. در این تظاهرات یکی از این شعار ها این بود ( مرگ بر امپر یالیسم , زنده باد سوسیالیسم )....
بعد از تظاهرات که برای نوشیدن آبجو به یکی از (( پاپ )) های لندن رفتیم از دوستم سوال کردم..
دوست عزیز ...آیا شما می توانید پاسپورت شوروی را داشته باشید, دولت شوری ماهیانه برای شما پول و کرایه خانه شما را پرداخت بکند, بیمه های درمانی شما را بپردازد, دانشگاه ها را برای شما مجانی بکند و بعد بیایید در خیابان های مسکو فریاد بزنید که (( مرگ بر سوسیالیسم, زنده باد امپریالیسم ))؟
چون ایشان جوابی برای گفتن نداشت پاسخ داد ( چون در زمان قبل از مصدق, پول های نقت ما را انگلستان بلعیده است , ما هم حق داریم از پول های دزدیده شده استفاده بکنیم )...
دوستان... همانطور که اشاره شد, کمونیست ها وطنی ما در عالم هپروت و بالای ابر ها زندگی میکنند. و چون سالیان سال در این عالم زندگی کرده اند , قدرت شناخت از تحولات اجتماعی و حقیقی دور مانده اند . البته ایشان هم زیاد تقصیری ندارند. اگر موقعیتی میشد که ایشان هم سفری به کوبا و یا کره شمالی داشتند, شاید عقایدشان تا اندازه ای فرق میکرد.
دوستان اینک یک برنامه از یو تیوب را برایتان میفرستم, داستان یک ایرانی در زندان های کوبا را نشان میدهد. در این برنامه متوجه خواهید شد تاواریش فیدل کاسترو چه بلایی بر سر کوبا و مردمانش آورده است.
https://www.youtube.com/watch?v=yB4P5wTPdc0&ab_channel=%D8%AF%D8%A7%DA%…
و یا در یو تیوب تیتر (( خاطرات عجیب یک ایرانی در زندان کوبا / گفتگو با مهدی اسدی )) را جستجو بکنید.
در پایان به این کاربر یاد آوری بکنیم که ما (( آذری )) نیستیم. ما (( تورک )) هستیم . لطفآ از دادن هویت غلط که از سیاست های پان ایرانیست ها , شونیست های فارس و جمهوری جهل و جهالت اسلامی ریشه میگیرند, اجتناب بکنید. ما خودمان بهتر از شما میدانیم هویتمان چیست و کی هستیم و به قیّمی مثل شما ها احتیاج نداریم. سیز ساغ , من سلامت.

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: حتی برای نوشتن چرندیات و…
دیدگاه:

حتی برای نوشتن چرندیات و تهوع جات های تبلیغات سازمانهای جاسوسی سیا و موساد هم نیاز به کمی سواد و اطلاعات و توانایی است و نه مبلغان همجسگرایی و روابط جنسی دسته جمعی که حتی جریانات سیاسی جامعه ایران را در زمان شاه و شیخ نمی دانند و در سایت خود عکس ساواکیهای جنایتکار را نصب کرده اند مانند تصویراحمد حراستی را.

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: واقعا با همین خیال‌پردازی ها…
دیدگاه:

واقعا با همین خیال‌پردازی ها ۴۵ سال نتوانستید براندازی کنید مردم از جمهوری اسلامی بیزار هستند ولی صد برابر از اپوزیسیون خارج نشین بدشون میاد اگه از ترس تجزیه طلب و مجاهد و کمونیست و پهلوی و جنگ و ناامنی داخلی نبود تا حالا صد دفعه حکومت سرنگون میشد توسط مردم در ضمن مردم به جوان بی سلاح پناه میدهند نه به مبارز مسلح شاید واسه شما خارج نشین ها جنگ داخلی و حمله نظامی خارجی نابودی زیرساخت های ایران مهم نباشه اما برای ما که تو ایران هستیم مهم چون هرچی نابود بشه باید با پول ما ساخته بشه و تو این سالها واسه تک تک چیزهایی که ساخته شده مردم ایران خون دل خوردن سر هر پروژه چندین برابر هزینه داد ملت بابت دزدی و تحریم و رانت و غیره در ضمن تو شاید درک نمیکنی این واقعیت رو که اون چند صدهزار پاسدار و بسیجی و آخوند هر کدوم خانواده و دوستانی دارند که مثل اونا فکر میکنند ایرانی اند ولی ما میدونیم که جنگ مسلحانه یعنی درگیری میان میلیونها ایرانی در ضمن این حکومت بر خلاف قبلی طرفدارانش فرار نمی‌کنند میان تو خیابون و می‌جنگند تو محل کار من هم طرفدار هست هم مخالف روی هم اسلحه نخواهیم کشید پ

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: لنین تراشان استعمار
دیدگاه:

کاری به جوی متعفن توده ایسم در ایران ندارم که متاسفانه نشان دادند لیاقت و فهم درک آزادی را درایران وجهان نداشتند و همواره در خدمت استعمارگران روس وبکام غربی ها کشتند و کشته شدند.
اما مطلب مورد نظر نقشه دولت انگلستان برای از بین بردن امپراطوری عثمانی است که تا امروز مردم خاورمیانه گرفتار آن هستند.
از بین بردن عثمانی و شکست آلمان، آلمان رابه ایجاد انقلاب در روسیه انداخت. بهترین نامزد برای این رویگرد تاریخی فردی بنام لنین بود که با پول و حمایت آلمان به روسیه فرستاده شد تا برای آلمان نظام سلطنتی را براندازد.
متاسفانه در ایران در باره آغاز و سرانجام و تاثیرات جنگ اول مطالب زیادی منتشر نشد و آموزش از جنگ اول در سیاست خارجی قرار نگرفت و مردم دربی خبری بسر بردند. در این بی خبری بود که میدان فعالیت برای ستون پنجمی ها باز شد که هنوز ادامه دارد.
از سال 20 تا 32 فضای آزادی بوجود آمد که بازهم سیاست مسکو برای برهم زدن آن به وسیله حزب توده از بین رفت.
در سال 57 بازهم روزنه ای پیش آمد که اینبار هم آن روزنه را توده ای لجن مال کردند.
این است خواستگاه و سیاست چپ در صد سال گذشته در ایران و جهان.

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: کار کار انگلیسی هاست
دیدگاه:

رژه ی روز کانادا که هر سال در اول جولای برگزار میشد امسال در شهر مونترآل اجرا نمیشود. اما مراسم عید قربان با تمام حاشیه هاش بدون مشکل برگزار شد کلا این صدایی پای نعلین یا راست افراطی هست ... به قول شازده اسدالله میرزا...باید به فکر مهاجرت به یک کشور دیگه باشیم.. یحتمل به جای مراسم روز کانادا هم باید بریم رمی جمرات..

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: مهدی:
دیدگاه:

مهدی:

زاکانی و قالیباف دست در دست دلال ها، مفتخواران و وارداتچی های خودرو دارند و دایه مهربان تر از مادر شده اند و اشک تمساح می ریزند برای مصرف کننده داخلی، سود سرمایه گذاری در واردات خودرو پنج برابر بیشتر از سودی است که مافیای خودروسازی به دست می آورد، یعنی اگر صدمیلیون دلار به واردات خودرو اختصاص دهند پنج برابر بیشتر سود به دست می آوردند، اگر همان پول را در صنعت خودروسازی سرمایه گذاری کنند، زاکانی در پروژه واردات اتوبوس چینی دست در دست دلالان و وارداتچی ها علاوه براینکه از حمایت سیاسی و اقتصادی آنها بهره برد گوشه چشمی هم در سهیم شدن در این سود کلان داشت، اینان به قیمت نابود کردن صنعت داخلی و کارگر ایرانی به دنبال رضایت و سود دلالان، وارداتچی ها و همچنین اربابان خارجی(چین و روسیه)هستند، اگر نیمی از پولی که به واردات خودرو می خواهند اختصاص دهند به انتقال تکنولوژی اختصاص دهند همه مشکل صنعت داخلی برطرف می شود ولی نه حامیان مفتخور و نه سیاست کشورهای مسلط(در مورد زاکانی و قالیباف می شود روسیه و چین) به این رفتار و این سیاست رضایت نمی دهند، چنین افراد مبتذلی (همچون زاکانی یا قالیباف) وقتی سخن از مبارزه با فساد و رانت‌خواری می زند، صرفا نشانه به استهزا و تمسخر گرفتن همه اصول اخلاقی و انسانی می باشد

تاریخ:
عنوان دیدگاه: حرف مفت و عمله بی اختیار!
دیدگاه:

درووود بر ابوالفضل عزیز!
اندکی گپهای زمرمه ای

سیستم فقاهتی از روز اول برای من هیچگونه رسمیّتی نداشت و هنوزم ندارد؛ ولو در این سیستم در طول تقریبا نیم قرن گذشته، آدمهای مثلا صالحی نیز بوده اند که خواسته اند کاری بکنند، ولی محکم پشتشان به خاک مالیده شده است. کلّ این سیستم با تمام اعوان و انصار و فونکسیونرهایش، هیچ حقّانیّتی/لژیتیماتسیونی به فرمانروایی بر ایران و دخالت در زندگی تک تک آحاد ملّت ایران ندارند و به حیث مجرم محسوب میشوند. بی لیاقت بودن خودشان را نیم قرن است که در تمام ابعاد ممکن، هزاران بار اثبات کرده اند. میران و حدّ و مقدار جِرم هر کدام از دست اندرکاران حکومت فقاهتی را میتوان حسب «پرونده جنایی آنها» ارزیابی کرد و به دادگزاری پرداخت.

من بارها و به کرّات از زوایای مختلف گوشزد کرده ام و توضیح مستدل و متّقن و هرگز خدشه ناپذیر داده ام که «مالک حقیقت»، هیچگاه و هرگز، نقصانی در حقیقت پنداشته ای خودش نمیبیند که به اصلاح و ترمیم و بازاندیشی و حکّ و بهبود آن بخواهد اقدامی کند. «حقیقت» فقط به دنبال تصدیق کنندگان و امین گویان است، مهم نیست چه کسانی باشند. ریشدار یا سه تیغه تراشه. فاحشه خیابانی یا محجّبه از نوع «ایرج میرزایی»!. در هر صورت برای مالک حقیقت، فقط یک چیز است که مهم است؛ آنهم «تایید و تصدیق و تسلیم و مطیع بودن» بدون هیچ گونه طغیانی و انتقادی و واکنشی و اخم و تخمی. حکومت فقاهتی و در راس آن، الله معمّم [= سیّد علی خامنه ای = گدای سرخرمن] با آپاراتچیهای سرکوبگر و خونریز خودش به نامهای «سپاه و بسیج»، داعیه «مالکیّت حقیقت» را دارند و تا زمانی که درب ادّعاهای تملّکی حقیقت بر پاشنه ولی فقیه که مردم را «عوام کالانعام» میداند و بارها و بارها بر «صغیر و حقیر بودن مردم ایران در جامعیّت وجودی» در انواع و اقسام شبکه های اجتماعی و مطبوعاتی اذعان کرده است، به قوّت خودش پایدار باشد، هر گونه بحثی از «تغییر و تحوّل در سیستم فقاهتی»، زر مفت زیادی زدن است. نخستین گام برای تغییر حقیقی و اساسی و واقعی از شخص «خامنه ای» باید شروع شود؛ یعنی اینکه در سیستم فقاهتی با «استعفا دادن خامنه ای و همپالکیهایش و در پشت میز محاکمه نشستن آنها به طور داوطلبانه» باید آغاز شود و همچنین با منحل کردن مجلس انتصابی و سپاه و بسیج و کتابچه شرایع مزخرف که به نام قانون اساسی اماله شده و همچنین انحلال سفت کذّایی «اسلامی» از جمهوری ایران تا مردم به چیزی به نام «تغییر» اعتماد کنند. تا زمانی که این چند مورد کلیدی همزمان اجرا نشوند، سیستم فقاهتی به مصدر گیوتین اقتلویی بودن خودش با تمام ترفندهای فریبکارانه ادامه خواهد داد تا در یک فرصت ناگهانی از هم فروپاشد و متلاشی شود. یا آنانی که گرد و بال «ضحّاک دوران = خامنه ای» جمع شده اند به خطیر بودن وضعیّت خودشان و سرنوشت ایران پی میبرند و گامهای کلیدی فوق را اجرا میکنند، یا اینکه همانطور که گفتم، طوفان درو کننده، دیر یا زود اتّفاق خواهد افتاد و معلوم نیز نخواهد شد که چه پیامدهایی خواهد داشت هم برای حاکمان، هم برای ملّت هم برای کشورهای منطقه و جهان.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: با اینکه پیر است این امتحانش…
دیدگاه:

با اینکه پیر است این امتحانش را هم پاس میکند. ایران را از چنگ آخوندک و اعتقاد آخوندک خارج میکند
کاش صورتش را هم اصلاح میکرد مثل همکلاسیش چون این ریش یک میلیمتری در عکسها او را پیر نشان می‌دهد.و حس و افتخار ایرانیان کمی کمتر می‌شود.
چه دیر آخوند راضی شد کار را به کاری
بسپارد و نه متخصص حدیث و قینوس!در حجره علمیه!
برای شغل‌های جبهه مقاومت هم بهتر شد .چون می‌فهمند این شخص یک رایس جمهور وطن دوست است و نمی‌توانند در کنجی با کلاشینکف بنشینند و میلیون میلیون دلار از آخوند خائن پول بگیرند.پس دنبال شغلی بجز آدم کشی میروند.مثل مردم امارات متحده عربی.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: امیدوارم که اینبار ملت به…
دیدگاه:

امیدوارم که اینبار ملت به گروگان گرفته غرق در ستم و زور به امید واهی بهتر شدن اوضاع مملکت به پای صندوق رای نروند و بجای آن با حضور خود در خیابان اعتراض،دوباره جنبش زن زندگی آزادی را زنده کنند!باشد که این بار گران روزی به مقصد آرزوها رسد.
سرنگون باد حکومت اشغالگر جنایتکار.
آزادی ایرانم آرزوست.🌻

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: سالام دوسلار.آن سیستم شوروی…
دیدگاه:

سالام دوسلار.
آن سیستم شوروی که گفتی، بقول خودت ؛استالینیسم بود و نه کمونیسم.
مگر علی اووف و نسیم ناظر بایف نماینده ملی بودن آذربادگان قزاقستان و هویت ترک هستند؟ استالین هم نماینده سوسیالیسم نبود. چرا یک بام و 2 هوا در مثال منطق شما ؟
کیانوش هم گویا ترک طالش و آستارا و قائم شهر است، ولی حالا سوسیال دمکرات شده. یا نشده. یکبار میگفت پدر و مادرش ترکی حرف میدند.
من هم سالها با آذری ها همسفر و در خوابگاه دانشگاه هم اطاق بودم ولی 4 جمله ترکی یاد نگرفتم؛ غیر از شنیدن موسیقی آذریایجان شمالی و خرم آبادی،آذری ها با هم فارسی حرف میزدند در ملاقات های چای و سیگار و طرح محاصره شهرها از طریق روستاها.

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: حکومت های تک حزبی همیشه متلاشی میشوند.
دیدگاه:

ســـالام دوســـلار...
وینستون چرچیل سخن معروفی دارد که میگوید (( کسی که در بیست سالگی کمونیست نباشد قلب ندارد و کسی که در چهل سالگی کمونیست باشد عقل ندارد ))..
به این کاربر مجهول الهویّه کمونیست دو آتشه بایستی اطلاع داد که بشریت این نوع حکومت دیکتاتوری پرولتاریایی را آزمایش کرد و بیش از 100 میلیون قربانی داد.
حکومت های تک حربی بنا بر ( ذات ) و اصالتشان اصالح پذیر نیستند همیشه متلاشی شده و خواهند شد. حکومت تک حزبی دیکتاتوری کمونیست شوروی, حکومت دیکتاتوری تک حزبی رستاخیز پهلوی که متلاشی شدند و حکومت دیکتاتوری تک حزبی حزب اللهی جمهوری جهالت اسلامی هم متلاشی خواهد شد.
کارل مارکس سحن مشهوری دارد که می گوید (( اسم من مارکس هست ولی من مارکسیست نیستم )).
کار بر گرامی کمونیست دو آتشه ... بهتر می توان گفت که مارکس بیماری های اجتماعی را بهتر از دیگران تشخیص می دهد ولی نسحه و دوا های که برای این بیماری ها تجویز میکند نه تنها بی اثر است بلکه شدت بیماری ها را دو چندان میکند.
باز یک سحن مشهور از وینستون چرچیل یاد آوری کنم. او میگوید (( من هم بخوبی میدانم که نوع حکومت پارلمانی که ما داریم از بدترین نوع حکومت هاست , ولی هنوز بشریّت بهتر از این حکومت , هیچ نوع حکومت دیگری را پیدا نکرده است ))..
کار بر کمونیست دو آنشه گرامی .... قانون اساسی امریکا بیش از 200 سال پیش در یک ورقه نوشته شد. این قوانین بر حسب ذات و اصالتشان قابل تغیر می باشند. این قوانین بر خلاف تمام مشکلات و نا کارآمد های که دارد, هنوز هم که هنوز است , هزران هزار بار بهتر از (( مانیفست کمونیست )), دولت امریکا را میگرداند.
کار بر کمونیست دو آنشه گرامی... انسان در فضای باز سیاسی و در فضای آزاد رشد و تکامل پیدا میکند. در

دیکتاتوری های پرولتاریایی و تک حزبی , انسان به یک ماشین (( بعله قربان )) تبدیل میشود. بعد از فروپاشی شوروی بخاطر حزب گندیده کمونیستی استالینیستی , از پانزده جمهوری که بوجود آمد, هیج یک از این جمهوری ها به یک سیستم دموکراسی هنوز دست نیافته اند. سال های زیادی میخواهد که ریشه گندیده و بیماری (( استالینیزم )) در این جوامع از بین برود.
بزرگترین مشکلی که چپ و اپوزیسیون امروزدر ایران دارد این است که از بافت و حقوق حقه ( ملت های مختلف در ایران ) بیخبر است. واگر هم خبر دارند این خواسته های ملت های دیگر در ایران را نادیده میگیرند.
خوشبختانه در این عصر شکوفایی دیجیتالی , ملت های غیر فارس در این فلات ایران نامیده شده , آنقدر رشد و به آگاهی سیاسی دست یافته اند که بدانند منافع ملیّشان در پشت داس و چکش است و یا پشت شیر خوابیده و یا در آزادی و استقلال.
در پایان جالب است که یک خاطره کوچک تعریف بکنم.
دوستی در اسکاتلند داشتم که در سالهای 80 رئیس سندیکای معدنچیان ذغال سنگ یک قسمت اسکاتلند بود. شاید بیاد داشته باشید که در سال 1984 , معدنچیان ذغال سنگ انگلستان به رهبری (( آرتوراسکارگیل )) که بمدت یک سال اعتصاب کرده بودند نزدیک بود که دولت مارگارت تاچرا را سرنگون بکنند. این دوستم از طرف سندیکای معدنچیان لهستان و شوروی سابق برای دوستی و همبستگی ( کارگرهای جهان ) و هم چنین برای کمک به معدنچیان اسکاتلند به این کشور ها دعوت شده بود. در نشستی که با چندین تن از کارگران و معدنچیان در شوروی سابق داشت با شوخی از او سوال کرده بودند که (( چه طبقه ای را در جامع شوروی بعد از سوسیالیزم و قبل از رسیدن به کمونیسم می بینید ؟)) ایشان جواب داده بود هیچ طبقه ای را نمی بینم. آنها با شوخی گفته بودند که در شوروی بعد از ( سوسیالیزم ) و قبل از ( کمونیسم ) , "(( الکل ایسم ))"وجود دارد......

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: تو که اینهمه استعداد زمینی و…
دیدگاه:

..........
مدام قضاوت روانی در باره منتقدان نوشته جات ات نمودن، نشان میدهد دچار چه توهمی هستی. اینقدر سطحی و غیرمنطقی میباشی که میروی با ماشین گوگولی اسم و آدرس روانشناسان ایران را پیدا میکنی تا به افراد منتقد ات تجویز نمایی و برای آنان مشتری پیدا کنی. چه تشخیصات راه دوری در باره متفکرانی مانند لاچین و تبریزی و ..... تاکنون اینجا کردی. !
از وضعیت روانی خود و سایقه و تجربه ات با روانشناسان ماوراء البحر قدری بنویس. کیانوش کمنت در باره لوس بازی هایت را اگر سانسور کرده ولی شاید آنرا برایت فرستاده باشد. سلطنت طلبان بی فرهنگ فاقد هنر و طنز را ، حتی آخوند نفله نمود و روانه لوس آنجلس و قطب شمال کرد.
اگر سوسیالیستها و آزادی خواهان بقدرت میرسیدند حداقل نمی گذاشتنه اطرافیان و خادمان و پارازیت های اطراف شاه ، میلیونها دلار سرمایه مردم ایران را به امریکا منتقل کنند ، یا برای کانال یک شین شین چکهای 10 هزار دلاری ماهانه حواله نمایند.،و بعضی از مهاجرین و فرا ریان، به روانشناس راه دور ،مانند تو رجوع کنند، که سخن از تفنگ برنو و طناب دار و مبل و مستراح و آفتابه در پاسخ و پیامت بنویسی و سن افراد را دلیل فسیل و 57ی بودنشان قید کنی.

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: همانطور که بارها اشاره شده و…
دیدگاه:

همانطور در 2 کمنت زیر آمده، نویسنده مقاله نه به اخبار اپوزیسیون اهمیت نمیدهد و نه مواضع افراد را میداند، ولی مدام ادعاهای غلط و شخصی میکند که خلاف توانایی.........، و اخلاق سیاسی است، و فاقد اهمیت روشنگری و افشاگری می باشد.

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: به ناشناس کمونیست
دیدگاه:

حیفم آمد در کنار خنده هایی که کردم چند کلمه ردیف نکنم بلکه به این باور برسی که مشکل روانی داری و باید به روانپزشک مراجعه کنی. اینجا اثبات کرده ام که یک لاجوردی جلاد اما صد برابر بدتر در وجود تو در حال جوش و خروش است و برای روز انتقام از انسانهای روی کره زمین لحظه شماری میکند.

من مطمئن هستم که شما کاملا به حرفهایی که میزنید اعتقاد دارید. روانشناس نیستم اما آن خشم انقلابی که در سطر سطر نوشته شما مشهود است را که میخوانم متوجه میشوم که با یک لاجوردی دیگر این بار با عقاید افراطی غیر انسانی در پوششی انسانی تحت نام کمونیسم طرف هستم. خدا را شکر که تو و ایده ات به جای خمینی جانشین شاه نشدید. تو با این خشم انقلابی و عینک انقلابی ات نسل کاسب و بقال و ماست بند و کارخانه دار و زارع و کارگر را از دم بر می انداختید و یک کیم ایل سونگ جدید بر ایران حاکم میکردید که ما هم میشدیم کره شمالی. از خودت بترس مرد حساب! این گونه کینه ورزیدن به دیگران آنهم سیستماتیک از تو یک روبات ضد انسان ساخته. به این جملاتت نگاه کن و قضاوت کن. در جملاتی که می آورم آنهایی که تو دشمن کمونیسم به حساب می آوری سر به میلیاردها انسان روی کره زمین میزند. متد برخورد صاحبان اندیشه تو همان متد استالین، پل پت و مائو منتها از نوع ترمز بریده ترش است. بخشی از جملات شما را می آورم. به باور من کسی که به این سطور باور داشته باشد یک دیوانه و قاتل است که باید زنجیرش کرد که اگر زنجیر پاره کند و سرنوشت مردمان را در دست بگیرد میلیاردها نفر را به قتل خواهد رساند. باور نداری با یک روانپزشک مشورت کن تا آخر عمری خودت را بشناسی و لال و بیمار از دنیا نری. حالا نمونه ای از نوشته های دهشتبار و کینه ورزانه تو که عقیده به آن معنایی بجز نابودی فیزیکی مخالف عقیده اش او را راضی نمی کند. تو با من برخورد سیستماتیک داری. یعنی به من نه بعنوان یک انسان گمراه که به بهشت کمونیسم اعتقاد دارد بلکه به عنوان یکی از پیچ و مهره های نگهدارنده نظام سرمایه داری نگاه می کنی و در نتیجه بجای برخورد شخصی با نظریات من یک برخورد از نوع حذف فیزیکی کل نظام سرمایه داری و پیچ و مهره های نگهدارنده اش میکنی. پیچ و مهره نگهدارنده کل نظام سرمایه داری یعنی انسانهایی که در این نظام مشغول کار و تولید هستند و اعتقاد دارند که نظام خوبی است. پیچ و مهره این نظام یعنی من مزد بگیر.. یعنی کل مزدبگیران در نظام های سرمایه داری که برای عقاید کمونیستی تو پشیزی ارزش قائل نیستند و تو و امثال تو را انسانهای خیالپرداز می شناسند که هنوز شناختی از روان انسان ندارد و بجای شناخت روان انسان، به هپروت اندیشه مارکسیسم پرداخته و آنچنان شیفته آن شده که توان دیدن یک وحشت بزرگ - به تعبیر آریامهر- را ندارد. و اما کدام سطور نشان دهنده روان پریشان تو، مالیخولیا، و نشان یک لاجوردی قصاب از تو در صورتی که تو و همفکران روانی ات کنترل جامعه و قوه قهر را در دست بگیرید است:
نوشته ای:
چرا کمونیسم ستیزی،- تداوم انتقام بورژوازی امپریالیستی است؟ ،خطر و آسیب کمونیسم ستیزی برای بشریت در میان سلطنت طلبان؛بازندگان تاریخ. - کمونیسم ستیزی یعنی سیاست و ایدئولوژی امپریالیسم در مبارزه با سوسیالیسم،.... (دوباره کلی حرفهای شبیه به هم که به کنار اما نتیجه گیری ات جالب است). مینویسی:
به نقل از توماس مان،نویسنده آلمانی و مبارز ضد فاشیسم، کمونیسم ستیزی فقط جنون اصلی عصر ما نیست، بلکه جنایتی علیه صلح و بشریت است.
ینی من، محسن کردی، و هرچه مزد بگیر در جهان است که کوچکترین اعتقادی به کمونیسم نداریم و آنرا رد می کنیم همه جانیانی هستیم بر علیه صلح و بشریت (بشریت یعنی جنابعالی ناشناس).
مفهوم کلمه جانی یعنی چی؟ یعنی کسی که یک قاتل بالفطره است و عقلا باید جلوی این آدم را گرفت! یا به زندانش انداخت که زندانی که میلیاردها را زندانی کند نداریم، در نتیجه تنها یک راه می ماند که اخلاف تو مانند هیتلر و استالین و پل پت و مائو بکار گرفتن: نابودی محسن کردی، نابودی همه مزدبگیران جهان سرمایه داری که با تو همعقیده نیستند. برای آن که به وسعت جنایتی که شخص جنابعالی بر علیه بشریت موجود در سر داری پی ببری، و بدانی که چرا هزاران برابر از لاجوردی جلاد اوین بدتر هستی، کافیست جملاتی که در تعریف «آنتی کمونیسم» ردیف کرده ای نگاه کنی و تلاش کنی ببینی در واقعیت عینی، در جهان چه کسانی در طبقه بندی آنتی کمونیسم تو جای میگیرند. این افراد چه کسانی هستند که جهان امپریالیستی به وسیله آنها آنتی کمونیسم را پیش میبرد؟ آن کسان محسن کردی هست، و همه کسانی که در جهان سرمایه داری مشغول کار هستند و از زندگی شان راضی و کسانی مثل تو را بجز یک روانپریش به حساب نمی آورند. ملاحظه میفرمایید که با قرار دادن ماها... یعنی میلیاردها انسان روی کره زمین، نقشه قتل و نابودی ما را که یک یک مان را جانی و مزدور امپریالیسم و سرمایه داری میدانی در سر میپروری. برای همین است که میگویم در آینه نگاه کن و از خودت بترس! تو قاتل بالقوه فرزندان و نوه های خودت، برادرت، خواهرت و افراد فامیل و همشهری هایت هستی که همه با ذهنیت مالیخولیایی آلوده به کمونیسم تو موافق نیستند. تو قاتل بالقوه ما از نگاه تو جانیان روی کره زمین که تعداد مان به میلیاردها انسان میرسد هستی. تو موجود خطرناکی هستی که باید مراقبش بود که یک وقت نرود آب تهران یا آب شهری که در آن زندگی می کند را مسموم کند تا بتواند توجه مردم را به بهشت کمونیسم جلب کند.
راهکاری که تو پیشنهاد می کنی و در زیر می آورم، فقط یک آرزوی ابلهانه است که اصلا جای شدن ندارد چرا که همه آنهایی که تو به همکاری میطلبی، عقیده دارند که امثال تو نیاز به روانپزشک دارند چرا که روان تو را از روی نوشته هایت میتوانند تحلیل کنند. ببین چه راه حلی داده ای ای روانپریش مالیخولیا، چنین انسانهایی فقط در ذهن اسکیزوفرن تو میتوانند وجود داشته باشند:
«جهت خنثی نمودن توطئه های غیرانسانی آنتی کمونیستی بورژوازی و کاپیتالیسم، باید روشنفکران، هنرمندان، و مبارزان اجتماعی در زمینه های فرهنگی، فکری، سیاسی، صنفی و رفاهی متحد شوند و کوششهای سودجویانه مالی اقتصادی و فرهنگ عقلگریزانه ارتجاعی خرافاتی آنان را خنثی و افشا سازند.»

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: جنس سید ابراهیم نبوی با…
دیدگاه:

جنس سید ابراهیم نبوی با محروم سید ابراهیم رئییسی یکی است حدود 5 سال پیش ویدئویی از سید ابراهیم نبوی دیده بودم که خطاب به کسانی که از فتل زندانیان سیاسی در سال 67 یاد اوری می کردند با بی شرمی می گفت تمامش کنید ؛ یک واقعه بود و تمام شد و رفت ؛ این بی شرف فتل 4251 زندانی سیاسی بدست ابراهیم رئییسی را یک حادثه نامید که می شود فراموش کرد .بنابراین هر دو ابراهیم سید ند و باباهاشون هم یکی است

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: زاویه دید
دیدگاه:

یکی از الزامات تحلیل سیاسی خوب نگاه از زوایای مختلف و مخصوصا زوایایی است که مورد توجه دیگران قرار نگرفته است.
یکی از نقاط مثبت تحلیل های اصفهانی علاوه بر نثر دلنشین و ساده نویسی مفاهیم پیچیده، همین نگاه از زوایای مختلف است.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: سید ابراهیم نبوی ؛ هر گز بر…
دیدگاه:

سید ابراهیم نبوی ؛ هر گز بر انداز نبود، هميشه همين بود كه امروز است

تاریخ:
نویسنده: محسن کردی
عنوان دیدگاه: به پیر خرفت فسیل ناشناس
دیدگاه:

من: قاسم!! برو اون تفنگ منو بیار تا حق اینو بزارم کف دستش! اگه مردی وایسا! ...
مفتش امنیه: اجازه بدید .. من خودم با دست خودم طناب دار رو میندازم گردنش!
ناشناس: 🏇🏇🏇🏇
من: خخخخخخخخخخخخخخخخخ
هاهاهاهاهاهاها...
😆😆😆😆😆😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣
🔥🔥🔥🌪️🌪️🌪️🪐🪐🍻🍻🍹🍹🍾🍾
😆😆😆😆😆😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣

من: هه هه هه. ... هاها.... قاسم!
قاسم: هی هی هاها....بعله آقا!
من: برو اون آفتابه ره بزار دم مبال!
قاسم: چشم آقا..

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: این گفتگو با هوشنگ امیر…
دیدگاه:

این گفتگو با هوشنگ امیر احمدی یک شکست بزرگ برای _جمهوری بی خدایان - بود . در واقع هوشنگ امیر احمدی ؛ آرمین را لوله کرد . اقا هوشنگ با پوشش لباس جوانانه با 74 سال سن و با ان سگگ کمربندش و اجازه ندادن به مجری برنامه حسابی باخت. هوشنگ امیر احمدی کمونیستی با چراغ خاموش جرکت می کند

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: مومنت مومنت
دیدگاه:

سپاه پاسداران را به بمب اتمی مجهز کنید

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: .اتحاد یا کمونیسم ستیزی؟.
دیدگاه:

سرباز فداکار ! از اینکه هنوز دشمنت؛ مانند :شاه و ساواک و سازمان سیا و پرویز ثابتی، امروزه :چپ و چریک است، واقعن فرزند خلف همان سلطنت........... سرنگون شده ای هستی که چارتا آخوند نعلینی..........کنند و هنوز در خیال باطل آن هستید؛ در حالیکه رضا پهلوی با اعلان مواضع جمهوری خواهی اش نشان داد که فقط او فرزنذ زمان خود است و نه امثال شماها! بازگشت سلطنت پهلوی به ایران، توهین به خدا و خلق قهرمان ملتی اهورایی است!خوشبختانه نسل جوان نشان داد که حتی تصوری از نظام کاروپت و فاسد رژیم گذشته ندارد. جنایت آخوندها باعث شد که فیل شاهدوستان بار دیگر یاد هندوستان کند. جهان بسو جمهوریت میشتابد نه بسوی نظام شاهان ..................

چرا کمونیسم ستیزی،- تداوم انتقام بورژوازی امپریالیستی است؟ ،خطر و آسیب کمونیسم ستیزی برای بشریت در میان سلطنت طلبان؛بازندگان تاریخ. - کمونیسم ستیزی یعنی سیاست و ایدئولوژی امپریالیسم در مبارزه با سوسیالیسم، جنبش کارگری انقلابی، احزاب مارکسیستی، نیروهای مترقی، و جریانات دمکراتیک جهان. آنتی کمونیسم نشانه بحران عمومی سرمایه داری، ناامیدی تاریخی، زوال فرهنگی فکری، و وحشت کاپیتالیسم، بورژوازی، و امپریالیسم از سوسیالیسم احتمالی آینده است. کمونیسم ستیزی مشخصه و تمایل اصلی کل سیاست و ایدئولوژی امپریالیسم است. ریشه آن، بحران عمومی نظری و عملی در ایدئولوژی نظام سرمایه داری است. کمونیسم ستیزی مهمترین ابزار و سلاح سیاسی ایدئولوژیک بورژوازی در مبارزه علیه زحمتکشان و ایدئولوژی علمی شان یعنی مارکسیسم-لنینیسم است.
به نقل از توماس مان،نویسنده آلمانی و مبارز ضد فاشیسم، کمونیسم ستیزی فقط جنون اصلی عصر ما نیست، بلکه جنایتی علیه صلح و بشریت است. واژه آنتی کمونیسم ریشه یونانی فرانسوی دارد و بشکل عکس العمل بورژوازی علیه جنبش های خلقی و کارگری و جهان بینی علمی شان یعنی ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی است. در بعضی از کشورهای غربی و جهان سومی، کمونیسم ستیزی، ایدئولوژی دولتی است. عواقب و خطر کمونیسم ستیزی برای بشریت را نباید دست کم گرفت. افشای آنتی کمونیسم و مبارزه علیه آن وظیفه مهم اخلاقی سیاسی ایدئولوژیک انسانهای صلحجو،ملی، هومانیست، سوسیالیست، و کمونیست است. به کمونیسم ستیز ارتجاعی و ضد بشر باید در هر زمان و مکان و شرایط اعلان جنگ نمود و با آن شجاعانه مخالفت کرد. از نظر تاریخی مرحله اول آنتی کمونیسم بورژوایی در پایان قرن 19 در زمان مارکس و انگلس شروع شد. مرحله دوم آن بعد از انقلاب اکتبر در روسیه و تشکیل سیستم جهانی سوسیالیسم بعد از پایان جنگ دوم جهانی آغاز گردید و تا مرز جنگ اتمی میان دو بلوک شرق و غرب پیش رفت. امپریالیسم همراه با بورژوازی و کاپیتالیسم همیشه ادعا نموده اند که ایدئولوژی کمونیسم غیردمکراتیک، غیرهومانیستی، مخالف حقوق بشر، و خلاف آزادی انسان است، در حالیکه آنها خود از طریق جامعه طبقاتی تقریبا 3000 ساله شان در طول تاریخ بشر، کم جنایت نکرده اند.
کمونیسم ستیزی در تمام اشکال ایدئولوژی امپریالیستی از جمله در اخلاق، هنر، فلسفه، ادبیات، اصول اخلاقی، حقوق، و جامعه شناسی نفوذ دارد. یکی از حامیان کمونیسم ستیزی، رهبران روحانیت ادیان ابراهیمی است که با ایدئولوژی مارکسیسم سرجنگ دارند و علیه جنبش خلقی و کارگری و علیه سوسیالیسم و کمونیسم مبارزه میکنند. علت و ریشه مادی آنتی کمونیسم امپریالیسم و بورژوازی، سرمایه داری انحصاری و قدرت طلبی سیاسی نظام سرمایه داری است. هدف آن از آغاز نابودی جنبش سوسیالیستی در تئوری و در عمل بوده.
بخشی از اهداف آنتی کمونیسم غربی، تعقیب و سرکوب نیروهای دمکرات، صلح طلب، و سوسیالیستی است و میکوشد از رشد نیروهای انقلابی و مردمی جلوگیری کند، احزاب و سازمانهای کمونیستی را تجزیه و متلاشی سازند و جهانبینی کارگری را با شکست روبرو نمایند و ناسیونالیسم شونیستی را تقویت کنند. آنتی کمونیسم مرسوم فعلی، سلاح ایدئولوژیک اصلی جنگ روانی امپریالیسم و توجیه سیاست تهاجمی علیه جریانات ترقی خواه و سوسیالیستی، توجیه فشار و تعقیب کمونیست ها و فعالان صلح و حقوق بشر در کشورهای امپریالیستی و کشورهای جهان سوم است.
آنتی کمونیسم از آغاز در جریان جنبش کارگری بشکل سلاح ایدئولوژیک طبقه سرمایه دار علیه مارکسیسم و بعدها علیه لنینیسم بوجود آمد و در مقابل زوال بیرونی ایدئولوژی بورژوایی، بشکل دشمنی با ماتریالیسم تاریخی دیالکتیکی وارد عرضه اجتماعی شد. آنتی کمونیسم حتی امروزه در کشورهای سرمایه داری مخصوصا در کشورهای عضو پیمان ناتو تبلیغ و حمایت میشود. تبلیغات آنتی کمونیسم میکوشد در لباس فریب، به بهانه اصلاح سوسیالیسم، پیشنهاد انواع مدل های سوسیالیسم ملی، و اقسام سوسیالیسم دمکراتیک، وارد جنبش ها و فضای سیاسی فرهنگی جوامع بحرانی و مستعد انقلاب و سوسیالیسم گردد.
آنتی کمونیسم امروزه هم خصوصیت اصلی و استراتژی سیاسی امپریالبسم است که ماهیتا انسان ستیز و ضد انقلابی است. از نظر تئوریک آنتی کمونیسم میکوشد از تمام انواع عناصر ارتجاعی و التقاطی ایدئولوژی بورژوایی و انواع نظریه های رویزیونیستی و اپورتونیستی، چه راست و چه چپ، استفاده کند تا جنبش های مردمی چپگرا را بی اعتبار سازد. بورژوازی میکوشد از طریق کمونیسم ستیزی تضاد بین امپریالیسم و خلق را مخدوش کند و یک جبهه واحد ضد سوسیالیستی تشکیل دهد و در سیاست داخلی با سرکوب نیروهای مبارز و صلح طلب، و در سیاست خارجی، دفاع از قوی ترها و مسابقات تسلیحاتی مانع رشد نیروهای استقلال طلب گردد.
آنتی کمونیسم حدود یک قرن است که بشکل سلاح اصلی و سیاسی ایدئولوژیک بورژوازی و امپریالیسم علیه جنبشهای اجتماعی چپگرا و مردمی فعال است و میکوشد با توتالیتر نامیدن احزاب و سازمانها چپ و دکترین آنان، مارکسیسم و سیاست احزاب چپ گرا بدنام، منحرف و بی اعتبار کند، و با صطلاحاتی مانند پلورالیسم و همزیستی مسالمت آمیز، و نامیدن کشورهای کاپیتالیستی بشکل " جوامع صنعتی و جوامع رفاه" و تبلیغ افکار بورژوایی، صلح طبقاتی کذایی ایجاد کند، تا بتواند در سیاست خارجی به استثمار، جنگ و ترور دولتی ادامه دهد. منظور آنان از تکثر و پلورالیسم سیاسی، معمولا التقاط جهانبینی مارکسیسم-لنینیسم با نظریه های بورژوایی و انحراف جنبش انقلابی کارگری بشکل سندیکاهای زرد و جایگزینی افکار ناسیونالیستی شونیستی بجای افکار رهایی بخش و سوسیالیستی است تا جنبش های مردمی و جهانبینی چپ را منحرف یا تخریب سازد.
انکار عملی شدن رهایی، استقلال و سوسیالیسم، تحریک و تنفر علیه نیروهای دمکرات، صلحجو و سازمانهای ترقی خواه، از جمله اهداف آنتی کمونیستی کاپیتالیسم و امپریالیسم است. بورژوازی میکوشد از طریق رویزیونیسم جنبش کارگری و ملی را زیر سلطه خود در آورد یا آنرا تجزیه و منفعل سازد و ایده سوسیالیسم را بی اعتبار نماید و برای این کار گاهی از شاخه راست احزاب سوسیال دمکرات و اتحادیه ای راست کارگری و با کمک ایدئولوگ های رویزیونیست استفاده میکند.
مبارزه فرهنگی آنتی کمونیستی امپریالیسم از طریق طرح شعار "اصلاح و انسانی نمودن فرهنگ" و انکار سیاست فرهنگی مارکسیستی احزاب و سازمانهای چپ است، با این هدف که جنبش چپ را تخریب نماید، رابطه میان سازمانهای مردمی چپگرا و هنرمندان را تیره کند و ادیبان و هنرمندان را از خلاقیت در سبک و مکتب "رئالیسم سوسیالیستی" و در هنر و ادبیات مقاومت و مسئول، و از جانبداری سوسیالیستی جدا سازد. غرب نیروهای خالق فرهنگ دمکراتیک و سوسیالیستی را مورد آزار قرار میدهند و معلمان چپ را از مدارس اخراج میکنند، و به هنرمندان مخالف نظام سرمایه داری امکانات نمیدهند. آنتی کمونیسم بورژوایی میکوشد از طریق رسانه های مدرن و سنتی، خرافات، فردگرایی، منفعت طلبی، ابتذال، بی خیالی، و اشاعه فرهنگ سکس و لذت مجازی مردم را از ارزش های انسانی و مسئولانه جدا سازد. جهت خنثی نمودن توطئه های غیرانسانی آنتی کمونیستی بورژوازی و کاپیتالیسم، باید روشنفکران، هنرمندان، و مبارزان اجتماعی در زمینه های فرهنگی، فکری، سیاسی، صنفی و رفاهی متحد شوند و کوششهای سودجویانه مالی اقتصادی و فرهنگ عقلگریزانه ارتجاعی خرافاتی آنان را خنثی و افشا سازند.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: جهانبخش نوروزي چگيني:
دیدگاه:

جهانبخش نوروزي چگيني:

جناب آقای اشکبوس طالبی .سلام.

اگر یادتان باشد دراین گروه اولین کسی که به نقد جنابعالی قلم زد من بودم، / البته محترمانه و با رعایت مبادی اخلاق /.
اما بعد با مرور رنج ها و آسیب هایی که در مسیر ادامه زندگی تان متحمل شده بودید نه تنها از انتقادم پشیمان شدم که شما را به عنوان الگویی در مبارزه با سختی های زندگی هم معرفی کردم، به طوری که درتماس تصویری سال ۹۹ که از قله کوه کره داشی باهم داشتیم شما صراحتا پرسیدید : که چه شد ازدشمنی بامن دست برداشتید؟!

جناب طالبی، معلم خوب و پرتلاش، بنده مواضعم نسبت به شما همان است که بارها به هم گفته ایم و ازهم شنیده ایم . نظرم نسبت به سخت کوشی و توانمندی شما تغییرنخواهدکرد.
اما بپذیرید که شما در فضای باز و بدون بگیروببند آمریکا دستتان باز و زبانتان برای بیان هرمطلبی دراز و قلمتان بی مانع و قدمتان بدون رادع است و اصلا اصلا نمی توان آزادی های وافرشمارا با مصیبت های ما جاماندگان مقایسه کرد.
مصیبت هایی که گشت ارشاد به عنوان نماد نکبت و ایلغار شرف و آزادی در این زمانه به جهانیان معرفی شده و داغی ست برپیشانی دیکتاتور که پاک شدنی نیست.

آقای معلم اندیشمند ما هرروز شاهد دریدن یوسف هامان به وسیله گرگ های عمله های جور و نمازخوان های باوضو هستیم .
ما دراینجا دروغ و پلشتی و زشتی و سرکوب را به عنوان ارزش های حاکم تحمل و تبلیغ آن را از بلندگوهای عوامل پدرخوانده می شنویم و می بینیم، اما چاره ای جز ادامه مسیری که صبر هم چاشنی تلخ آن می باشد نداریم.
جایتان خالی ما نامردمی های فراوانی از رجاله های کوتوله حکومتی تجربه کرده ایم و شانه هایمان هم چنان زخمی از جور شاهانه ای ست که ظاهرا باشیره جانمان عجین شده و تقریبا امری وراثتی و یادگارمسلم تاریخی و تغییرناپذیراست.
من هم مثل شما می دانم که مردفریادگرتبریزی و فرزند پاکدست ستارخان قره داغی ید بیضا و عصای معجزه گر و منشورده فرمان همراه ندارد اما دلم به نقطه ای خوش است و به قضاوت تاریخ امیدوار، آن دل خوشی هم چیزی نیست جز سربلندی ام در برابر وجدانم: این که من و هم فکرانم مردی را برمی گزینیم که برای ساختن و تغییر آمده. درس خوانده و دانشگاه رفته است. برای رسیدن به ستیغ تخصص دودچراغ خورده. پاک است و حرام خور و هرزه گو و پرده در وهتاک نیست.

یقینا فردا و فرداها تاریخ بین ما قضاوت خواهد کرد همان تاریخی که به فرمایش یکی از پیامبران مشی دیالکتیک یعنی هگل بسیار بی رحم است و چرخ های ارابه هایش سنگین.

خواهش می کنم با ما گرفتاران به از این باشید.

دلتان شاد و جانتان آرام .
جهانبخش نوروزی چگینی.

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: جای بسی مسرت است که این سایت…
دیدگاه:

جای بسی مسرت است که این سایت اکنون در این شرایط تاریخی، محلی شده برای مبارزه با: ارتجاع و گذشته گرایی و اندیشه ستیزی و غرب ستیزی و خودشیفتگی قلمی و انشاء نویسی و تکرار مکررات ناجویده فرهنگ طاغوت و ارزشی ،و کینه و انتقام دوره نئوکلنیالیسم و خاطرات تبلیغات ضد فراماسیونی. وادار نمودن بلندگوی نارسیسم و خودشیفتگی با آشنایی با مکاتب :انسانگرا و تجددخواه و جهان وطتنی مانند : دمکراسی، لیبرالیسم، فدرالیسم، فمنیسم، مارکسیسم، سوسیالیسم، ماتریالیسم دیالکتیکی-تاریخی، سکولاریسم، گلوبالیسم انترناسیونالیستی، و کمونیسم،هدف روشنفکر بومی است.
جای قدردانی است که این سایت مکان و محلی شده در مقابل بلندگوهای تبلیغاتی دماگوگی صد ساله شاه و شیخ و تریبونهای امپریالیستی از زمان شروع جنگ سرد بین دو بلوک امپریالیستی و سوسیالیستی گذشته.
اسلام ارتجاغی خشن تروریست و خونخوار سیاسی و ایدئولوژیک اخوان مسلمی ، با دکترین صیغه و لواط و خدغه و سلطه جهانی فرهنگب مذهبی، محصول این شرایط داخلی و بین المللی جامعه و فرهنگ ایران بوده و هست؛ که باید با ؛مکاتب ترقی خواه در بالا نام برده شده ،افشا و رسوا شود. جیغ بنفش ارتجاع و تکراریات مکرر و توهین و اتهام های امنیتی شبه آخوندی در قرن رایانه و انترناسیونالیسم گلوبالیستی نمی تواند مانندروشنگری و سرکوب: شونیسم آرشائیک،جعل و تحریف و دروغهای ناسیونالیسم شونیستی و باستانگرایی رمانتیک خفته در زیر خاک کویر سرزمین بی آب و علف اسلام سیاسی بشود.

تاریخ:
عنوان دیدگاه: ذوب شده در تقلید و تشنه مراجع تقلید
دیدگاه:

حفظیات نشخواری!
تحشیه ای نکوهشی و هشداری.

انسان مقلد و تابع در هر گوشه ای از جهان که باشد، تمام عمرش مقلأ و تابع و دنباله رو خواهد ماند؛ زیرا همه چیز برایش بدیهی و کاملا روشن و شفّاف است و هیچگونه تفاوت و ناهمخوانی در هیچ چیزی نمی بیند. برایش «عبدالحسین و رقیه و شهناز» همان «ولفگانگ و مایکل و جیمز و سیلویا و باربارا» هستند. برایشان و در نظرشان«فردوسی، هومر، شکسپیر، گوته» یک نفرند و هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. برایشان «افلاطون، توماس فون آکویناس، آوئستین، دکارت، کانت، نیچه، دیوید هیوم، جان لاک، ویلیام جیمز»، یک نفرند و هیچ تفاوتی از لحاظ اندیشیدن و فکر کردن و زبان با همدیگر ندارند. برایشان «امیر کبیر، مصدّق، خاتمی، ظریف» یکی هستند و در سیاست و روش عین همدیگرند. برایشان، یهود، مسلمان، مسیحی، بهایی، ساینتولوژ، هندو، بودیست، مارکسیست، یکی هستند و هیچ اختلافی با هم ندارند.در نظرشان، قرمه سبزی، پیتزا، هات داگ، کالباس، یکی هستند و مزه شان و پخت و پزشان، بی برو برگرد عین هم است. برایشان، شیر، پلنگ، آهو، تمساح، یکی هستند و هیچ خصوصیات نامتعارفی با همدیگر ندارند. الی آخر.

حماقت وقتی به تار و پود آدمی آغشته شده باشد؛ طوری که همچون سرطان، هیچ نقطه ای از وجود آدمی را سالم و بی آسیب نگذارد، آنگاه شخص به غرغره و نشخوار کردن چیزهایی مبتلا میشود که لام تا کام، سر سوزنی از چگونگی رخداد و شکلگیری و پدیدار شدنشان اصلا و ابدا، آگاهی همسطح بچه های کودکستانی را نیزندارد؛ زیرا هیچوقت نیاموخته است که «پرسیدن و شکّ کردن» یعنی چه؟. نیاموخته است که نخستین درسهای «افلاطون» از زبان «سقراط»، با «این چیست؟ آن چیست؟» شروع میشود. نیاموخته است که «شک کردن» بایه تمام «ذهنیّـت فردی» شروع میشود. نیاموخته است که نخستین درسهای «فلسفیدن» در هر دانشگاه باختری که قدم بگذاری با «چیست؟ چیست؟ و منطق شروع میشود. نیاموخته است که «پرسش باید» در وجود خود انسان بیفتد تا رانه ای شود از بهر جستجو و کشف و آفرینش افکار و ایده های فردی. نیاموخته است که خدای ایرانیان نخستین کلامش این بود که «من، جوینده ام. جوینده، نام من است».
آدمهای احمق به بلاهتی معصومانه و مضحک مبتلایند و آنقدر در بلاهتهای خود، غرق تکبّر و خودفریبی هستند و تشخیص نمیدهند که «دانش/علم/ساینس/ویسنشافت» از پیامدهای اندیشیدن با مغز خود بدون متابعت کردن از هیچ احدّالناسی در باره تجربیات ببواسطه شخصی و نیاکان است که در «زبان مردم خود» عبارتبندی میشود و نم نم همچون قطره های باران به آفرینش رودخانه و دریا و اقیانوس می انجامد. مدّعیانی که تمام عمرشان فقط «مقلّد و تابع و دنباله رو» بوده اند و هنوزم با بلاهتی توصیف نشدنی غرق در باتلاقهای متابعتی و دنباله روی و کپیه برداری و نشخوارگری هستند، چگونه میتوانند یک جمله ای از خودشان را اندیشیده و عبارتبندی کنند؛ طوری که محصولش «مفاهیم متنوّع» باشد؟. چگونه؟. هنوز شعور ندارد تا تشخیص دهد که «زبان»، ابزار اندیشیدن است برای عبارتبندی کردن محصولات تفکّری و جویشی و پرسشی و یافته ها به همّت مغز اندیشینده خود، نه اینکه زبان، معدن استخراج مفاهیم باشد برای معادلسازی محصولات فکری دیگران!. وقتی که کنشگران و تحصیل کردگانی با تمام ادّعاها و پُزها و قیافه گرفتنهایشان هنوز که هنوز است تفاوت «دوغ را از دوشاب» نمیدانند و نمیفهمند، چطور میتوان اینقدر قیرگونه احمق بود که خود را و دیگران را اینهمانی پنداشت؟. وقتی انسانی هنوز «الفبا» را نیاموخته است، چگونه میتوان انتظار داشت که کتابی را بخواند یا اندیشه های خود را تحریر کند؟. اینگونه اشخاص پر مدّعا و نشخوارگر، مرا یاد «حسنی، امام جمعه ارومیه» می اندازند که در یکی از خطبه هایش به برادران تبلیغاتچی توصیه کرده بود که: «برادران تبلیغات لطفا شعارهای خودشان را بر روی دیوارها به ترکی نیز بنویسند تا مردم بیسواد بتوانند بخوانند و ارشاد شوند!».
متابعان و مقلّدانی=، کسانی هستند که هنوز نمی توانند و نمیدانند «روشنگری»؛ یعنی سوختن در هیزم تجربیات شخصی و نیاکان خود تا بتوان شعله ای پرتو افکن را فرا راه خویشتن و مردم خود آفرید، نه اینکه شبانه روز به نشخوارگری و غرغره کردن محتویات دانشنامه و دایرة المعارفهای عمومی اینترنتی سیاهکاری کردن و هم حماقت خود را فریاد زدن، هم از سر بلاهت به این مرض هرگز درمان ناپذیر مبتلا بود که خواننده و شنونده نیز همچون خودشان احمق و جاهل هستند. تا زمانی که تحصیل کرده و کنشگر ایرانی- مهم نیست کجا مقیم باشد- نیاموزد که «پرسش» باید در وجود خودش افکنده شود تا چنانچه مستعد بارداری باشد، آنگاه به «افکار و ایده های خویشتن» حامله شود، مطمئنا درب فلاکتها و ذلالتها و خوار و زاریهای ایران و مردمش در تحت سیطره حکومت الهی دوام خواهد آورد.
شاد و خوشکام باشید!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: باران اميد: شيراز:
دیدگاه:

باران اميد: شيراز:

درود جناب دکتر طالبی عزیز
اولا رقابت در آمریکا هم در این دوره مردانه است شاید در دوره ای که انتخابات آمریکا بین یک خانم و آقا باشد در ایران هم کاندیدای خانم داشته باشیم
خدا را چه دیدید؟
البته لزوما حضور زن در لیست کاندیداها به معنای احترام به بانوان نیست
گرچه ایراد ها را نمی‌شود در این زمینه نادیده انگاشت
البته صحبت اصلی من این است که با پوزش رای بخش عمده ای از این ملت بر مبنای توهم را برنمی تابم اگر از زبان غیر از ادم با شخصیتی همچون شما بیان می شد با پوزش توهین تلقی می کردم
امیدوارم اصلاح بفرمایید
آقای دکتر کفش ما را بپوشید بعد قضاوتمان کنید
حقیقتا تا دوسه روز قبل هم تصمیم به رای نداشتم ولی وقتی دیدم که زاکانی ها را می‌خواهند بر سرنوشت ما حاکم کنند تصمیم گرفتم به کاندیدایی رای دهم که با بقیه متفاوت است

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: علي رحيمي:
دیدگاه:

علي رحيمي:

سلام و عرض ادب خدمت استاد طالبی عزیز ، با کسب اجازه متن پر محتوای شما به بیان دیگر به شرح زیر تقدیم می گردد:

انتخابات ریاست جمهوری در ایران به دلیل ساختار سیاسی و محدودیت‌های گسترده برای نامزدها و رأی‌دهندگان، اغلب با انتقادات زیادی روبرو است. دلایلی که برخی افراد را به عدم شرکت در انتخابات ترغیب می‌کند، عبارتند از:

۱-عدم نمایندگی واقعی: بسیاری از مردم معتقدند که انتخابات آزاد و عادلانه نیست و نامزدهای واقعی و مستقل قادر به شرکت نیستند. این باعث می‌شود احساس کنند که انتخاباتی که برگزار می‌شود، تنها یک نمایش است و نتیجه از پیش تعیین شده است.

۲-نقش زنان: همان‌طور که اشاره کردید، زنان که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، در این فرآیند به حاشیه رانده می‌شوند. عدم حضور زنان در مناظرات و نبود توجه به مسائل و حقوق آنان، نارضایتی زیادی ایجاد می‌کند.

۳- نبود برنامه‌های عملی: انتقادات به وضعیت موجود اغلب سطحی است و راه‌حل‌های پیشنهادی نامزدها عملی و مشخص نیست. بسیاری از مردم بر این باورند که تغییرات واقعی صورت نخواهد گرفت و وعده‌های داده شده تنها برای جذب رأی است.

۴-کنترل قدرت توسط بیت رهبری:
بسیاری از مردم بر این باورند که نهایتاً قدرت اصلی در دست رهبر و نهادهای تحت کنترل او است و رئیس‌جمهور نقش محدودی در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور دارد. این امر سبب می‌شود که انتخابات بی‌معنی و بدون تأثیر به نظر برسد.

۵- مشروعیت‌بخشی به نظام: مشارکت در انتخابات می‌تواند به نظام جمهوری اسلامی مشروعیت ببخشد. تحریم انتخابات توسط مردم می‌تواند پیام عدم رضایت عمومی را به جهان منتقل کند و مشروعیت داخلی و بین‌المللی نظام را زیر سوال ببرد.

در نتیجه، تحریم انتخابات توسط بخشی از مردم و جنبش‌های اجتماعی مانند زن، زندگی، آزادی، به عنوان راهی برای نشان دادن اعتراض و نارضایتی از وضعیت موجود و عدم پذیرش شرایط تحمیلی تلقی می‌شود.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: نادر طيبي- قشقاييجناب…
دیدگاه:

نادر طيبي- قشقايي

جناب طالبی بزرگوار

ما در شرایط موجود به اصلاح حداقلی راضی شده ایم.
میدانیم جایگاه رئیس جمهور از کارپردازی هم تنزل پیدا کرده، ولی دل به بدتر نشدن وضعیت بسته ایم.
میدانیم با حضور تفکر جلیلی و دوستانش حق نفس کشیدن را هم از دست می دهیم و خفه می شویم.
از شما انتظار داریم شرایط را درک کنید و ناخواسته به موفق شدن این تفکر مردم ستیز کمک نکنید.

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: تحلیل جالب سیامک نادری از…
دیدگاه:

تحلیل جالب سیامک نادری از شرایط موجود رژیم و بعضی از افراد اپوزیسیون.
https://www.youtube.com/watch?v=DRiVRVU7tTY

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: . نواندیشی .
دیدگاه:

ایران کنونی همچون فرانسه 2 قرن پیش نیاز به جنبش روشنگران دائرت المعارفی دارد و نه به مقدسین و مشاهیری جعلی مانند: محمد و علی و زردشت و احمد فردید و منوچهر جمالی و خمینی و غیره؛ یعنی نیاز به متفکرانی مانند ولتیر و دیدرو و منتسکیو و روسو و دالامبر و گاندی و چان لاک و غیره. اندیشه شرقی خلاف اندیشه غربی هنوز گرفتار دین و عرفان و شکاکی و سفسطه و بدبینی و دشمن ستیزی و تجدد ستیزی و زن ستیزی و دگراندیش ستیزی است.
زبان فارسی هنوز نتوانسته حتی معادل هایی صحیح برای کلمات و مفاهیم اجتماعی و انسانی مانند: دمکراسی و پارلامنتاریسم و فدرالیسم و لیبرالیسم و سکولاریسم و گلوبالیسم و انترناسیونالیسم و فمنیسم و غیره را پیشنهاد کند. غرب ستیزی و علم ستیزی و مدرنیته ستیزی از نشانه های عقب افتادگی و تعصب و شونیسم و رمانتیسم نوستالژی گذشته گرایی و باستانگرایی پوشالی است.
در طول 1000 سال گذشته فرهنگ ایرانی بدلیل وجود دین و سلطنت و خرافات عوام و دیکتاتوری نتوانسته چهرههایی مانند اندیشمندان دائرت المعارفی ممالک غربی بسازد، بیافریند یا بزاید. چرا ؟

دائرت المعارفی ها،- پیشگامان روشنگری و انقلاب.مقاله نویسان دائرت المعارفی، خالق مانیفست انقلاب بودند.
دانشنامه نویسان یا دائرت المعارفی های سکولار و منتقد فرانسوی، بین سالهای 1780-1751 میلادی، 35 جلد" انسیکلوپدی" را در راه روشنگری و انقلابات فرانسه و امریکا منتشر کردند. ناشر آنها 2 روشنگر بنام: دیدرو و دلامبر ، و مهمترین مقاله نویسان آن: ولتیر، روسو، منتسکیو، هولباخ، هلویتس، و کوسنای، بودند. دائرت المعارف فرانسوی در قرن 18 میلادی دست آورد جنبش روشنگری را نشان میدهد. آنها دانش و آگاهی سکولار زمان خود را وارد فرهنگ بورژوازی ترقیخواه نوپا، و الیت روشنفکران هومانیست نمودند. تئوریسین های انقلابات فرانسه و امریکا یعنی: لاک، منتسکیو، و روسو، ازمیان آنان برخاستند. دانشنامه یا دائرت المعارف شامل مجموعه دانش بشر در زمینه های: دین، اخلاق، سیاست، و رشته های دیگر بود. مقاله نویسان دائرت المعارفی، جنبش روشنگری را در فرانسه براه انداختن. روشنگری یعنی: تفکر پیرامون: هستی خود، طبیعت، جهان، و مبارزه علیه تاریکی و خرافات، و علیه اسطورههای کهن آرکائیک.
در میان دائرت المعارفی ها، ماتریالیست هایی مانند: هولباخ و هلویتس از طریق مبارزه با خرافات و دین، روشنگری را بسوی آته ایسم هدایت نمودند. آنها ضد قیمومیت انسان و خواهان قانون و تربیت بشر شدند. دائرت المعارف مانیفست جنبش روشنگری فرانسه بود. فلسفه روشنگری فلسفه جدید عمل بود که تاثیری مهم روی انقلاب فراسه در سال 1789 میلادی گذاشت. مقالات دائرت المعارف گرچه از نظر فلسفی انسجام محتوایی نداشتند و سیستم فلسفی خاصی را نمایندگی نمیکردند ولی سکولار، ماتریالیستی و علمی-عامیانه بودند. فلسفه هر جا ظاهر میشد تحت تعقیب و پیگرد دولت و کلیسا قرار میگرفت. ولتیر، دیدرو، و روسو یا به زندان افتادند یا تبعید شدند و یا تحت تعقیب قرار گرفتند، گرچه غالبا در مقابل خواسته های سیاسی و دمکراتیک محتاط و محلفظه کار بودند. ولتیر بعد از روسو دومین روشنفکر مهم دانشنامه فرانسوی، در سیاست محتاط ولی منتقد رادیکال: دین و کلیسا، مخالف اتوریته، و مدافع آزادی فرد بود. او خلاف روسو سیاسی نبود ولی خواهان رفتار و کردار انسانی و عملی بشربود.
مقاله نویسان انتقادی دانشنامه فرانسوی، بلندگو و شیپور روشنگری شدند. دالامبر در مقدمه نخستین کتاب دانشنامه نوشت: قرن دین و فلسفه ایده آلیستی و صوری اکنون جای خود را به قرن علم و انسانیت میدهد. هدف آنان این بود که دانش زمان خود را برای رفاه و آزادی در دسترس همه قرار دهند. دائرت المعارف یا "انسیکلوپدیا" در زبان یونانی به معنی "محفل آموزشی" بود. بعدها نقش سیاسی و عمومی یک دانشنامه، نقش یک ابزار فکری محبوب در مقابل نظام مطلقه رو به زوال، شد. انسیکلوپدی یا دانشنامه فرانسوی بین سالهای 1772-1751 میلادی 17 جلد دانش سکولار و بورژ وازی مترقی آنزمان را منتشر نمود. دانشنامه ها در طول تاریخ خود یا بشکل ردیف الفبایی و یا بصورت موضوعی و سیستماتیک منتشر میشدند. عنوان کتاب را نخستین بار دیدرو و دالامبر تعیین کردند. وظیفه آن کتاب ثبت موضوعاتی بود که انسانهای کنجکاو جویا بودند. طرح وظایف، نیازها، و علایق انسانها نیز مورد توجه قرار میگرفت.
دالامبر تا سال 1759 میلادی همکار دائرت المعارف بود. دیدرو تا سال 1772 یعنی 26 سال همکار نشر آن کتاب بود. طی این مدت 170 نویسنده، فیلسوف، و دانشمند حدود 71000 مقاله منتشر کردند بین سالهای 1780-1751 میلادی حدود 200 فیلسوف و دانشمند 35 جلد دانشنامه را نشر دادند که منبع مهم برنامه ای و استاندارد انقلاب فرانسه و جنبش روشنگری آن دوره شد. منتسکیو و روسو چهرههای اصلی در بخش آموزشی و روشنگری آن دانشنامه بودند. بعدها هگل نیز در سال 1817 میلادی کتابی سیستماتیک با عنوان "دائرت المعارف علوم فلسفی" منتشر نمود. جنبش روشنگری در فرانسه موجب انقلاب شد ولی در آلمان باعث تولد فلسفه کانت و افشای خرافات دینی گردید. گروهی از روشنفکران میگفتند: مالکیت موجب بی عدالتی میشود. ولتیر خواهان آزادی بیان و عقیده، آزادی تجارت و آزادی مالکیت، خواهان پروژههای انسانی اجتماعی شد. بحث اقتصاد را تورگوت و آدام اسمیت، و بحث اخلاق را هیوم بعهده داشتند. منتسکیو و روسو فاقد تئوری سیاسی بودند. دیدرو ولی از جنبش روشنگری انگلیس تقسیم قوا در مشروطه سلطنتی را گرفته بود. در اروپا نخست انگلیسی ها آغازگر جنبش روشنگری بودند. ولتیر و منتسکیو از نظرات: لاک و نیوتون در این راه کمک گرفتند. ولتیر برای یک زندگی عقلانی مقوله تولرانس را توصیه می نمود. روسو موضوعات: تربیت، نقد فرهنگ، و علوم سیاسی را مهم میدانست. در جنبش روشنگری گاهی از ژانر های: رمان، مقاله، نامه نویسی، و غیره نیز برای طرح اندیشه های فلسفی و ایدههای انتقادی استفاده میشد.
تاریخ دانشنامه نویسی بیش از 2500 سال است. چینی ها و سوفیست های قرن 5 پیش از میلاد کوشیدند دانش روز زمان خودرا گردآوری کنند. عنوان "انسیکلوپدی" یونانی را به اشکال: دانشنامه، دائرت المعارف، کتاب دستی، کتاب مرجع، کتاب معلومات عمومی، و غیره تاکنون ترجمه کرده اند. دانشنامه های نخستین حاوی علوم و هنر بودند. دائرت المعارف اسکندریه در زمان روم باستان شامل موضوعات: گرامر، هنرسخنوری، دیالکتیک، موسیقی، حساب و هندسه و ریاضیات، نجوم، و هنر جنگ بود. در عصر جدید عنوان انسیکلوپدی یکبار در قرن 16 میلادی و یکبار در سال 1320 میلادی مرسوم شد. رومیها دارای دانشنامه ردیف الفبایی دستی یا مکالمه ای بودند که مجموعه دانش عملی و نظری زمان را در بر میگرفت. متفکری یونانی-رومی بنام فارو در قرن نخست بعد از میلاد دانشنامه ای با موضوعات: علوم سیاسی، گرامر، دیالکتیک، حساب و ریاضیات و هندسه، نجوم، موسیقی، پزشکی، معماری، کشاورزی، علوم نظامی، و هنر منتشر کرد.
در قرون وسطای دنیای عرب، متفکری بنام "ابن قطیبه" در قرن 9 میلادی دانشنامه "منابع التاریخ" را گردآوری کرد. چینی ها در قرن 3 میلادی و در سال 1405 میلادی دائرت المعارفی در 11000 دفتر تهیه نمودند. دانشنامه های با ردیف و ترتیب الفبایی زمان حال، در دوره پیش از میلاد و در قرون وسطا علاقمندانی نداشت.آنها بیشتر موضوعی و سیستماتیک بودند. آلمانی ها بین سالهای 1754 و 1732 میلادی و در قرن 19 دانشنامه ای عامیانه-علمی در 64 جلد تهیه نمودند که شامل موضوعاتی مانند: روانشناسی، فلسفه، الهیات، حقوق، پزشکی، هنرهای دستی، معماری، تاریخ، جادو و کیمیاگری، بود.
در انقلاب فرانسه، زمانیکه شورشیان با شعار برنامه ای: آزادی، برابری، برادری، به زندان باستیل حمله ور شدند، فلسفه عمل شد. روسو مهمترین اصل "قرارداد اجتماعی" میان خلق و دولت را شعار: برابری، ازادی میدانست. ولتیر میگفت: تمام هدف و نیاز هستی، تولرانس است چون آن هماهنگ با سرشت و طبیعت انسان است. کانت خلاف روسو عمل فلسفه را فقط محدود به" اندیشه محض" میدانست و نه انقلاب. دالامبر یکی از ناشرین نخستین دائرت المعارف، هوادار دکارت و نیوتن بود. او از طریق دیدرو با فلسفه آشنا شد و قبلا یک ریاضی دان مشهور بود. دیدرو از ترس سانسور، پانته ایستی بودن خود را که زیر تاثیر اسپسنوزا بود مخفی میکرد. وی قبلا 2 کتاب مهم پیرامون "استتیک" و " کیش نبوغ در دوران رمانتیک" را منتشر کرده بود.

تاریخ:
عنوان دیدگاه: بی شرمیهای الهی و خباثتهای ذاتی
دیدگاه:

درووود!
تحشیه ای با پسگردنیهای آبدار برای بیشرمان روزگار!

در تحت سیطره حکومت وکلای الله که بیش از چهل و پنج سال آزگار، هیچ گونه «حقّانیّتی/لژیتیماتسیونی» به مصدر کشورداری ایران و سرنوشت ایرانیان، اصلا و ابدا نداشته اند و هنوزم ندارند و همچنین مُحقّ و مجاز نیستند که در سرنوشت ایران و ایرانیان، به هیچ وجه من الوجوه، کوچکترین دخالتی کنند و همه دست اندرکاران سیستم مخوف الهی بدون هیچ استثنائی به حیث «متّهم و و سهیم بودن و همدست و رکابدار و مُتعه و متابع و مطیع خونریزترین قدرتپرستان الهی» به شمار می آیند، باید تک تکشان قبل از هر گونه اظهار لحیه و فضولی زیادی، مسئولیّت قهقرائی و واپسماندگی ایران و متلاشی شدن مناسبات انسانی و فرهنگی جامعه و همچنین کشتار و خونریزی سرسام آور و شکنجه و حبس و معیوب کردن مردم ایران را در کارنامه نکبت بار حکومت ناحقّ و ضدّ جان و زندگی و آزادی و شادخواری خود به عهده بگیرند و آشکارا در صدد عذرخواهی و تمنّای بخشش بر آیند و به مجازات شدن متناسب با جرمهای ارتکابی اعتراف کنند.

کارنامه فقاهتی به طور کلّی، دلیلی است برای خلع و معزول کردن متصدّیان و لغو و منسوخ کردن تمام چیزی که به نام «جمهوری اسلامی» اتیکت خورده است. تا زمانی که مدّعیان «همعقیده» مُقر نیایند که ایرانزمین، «سرزمین کثرتها در انواع و اقسام گرایشهای دینی/مذهبی/ایدئولوژیکی/عقیدتی/نژادی/قومی و مرام و مسلکی و غیره و ذالک است و ایران به تمام ایرانیان تعلّق دارد و حقّ ذاتی آنهاست که در هر گوشه ای از جهان هستند به سرزمین مادری بازگردند و تضمین بی چون و چرای نگاهبانی از جان و هستی و مال و منال و ناموس آنها قداستی فراتر از تمام ادیان و مذاهب و انبیاء و رسولان و ائمه و مراجع و غیره و ذالک است و همه بدون استثنا به هر نحله و دین و مذهب و و قوم و غیره و ذالک که تعلّق داشته باشند، محق و مجاز هستند که برای سرنوشت کشور و مردمش، نمایندگان خود را معرفی کنند و سهیم شوند، هر گونه ادّعایی و قیافه های لبخنده ای [= فریبولوژی نوع خاتمی] از طرف متصدّیان دستگاه مخوف آخوندی، عین جنایت آشکار است و مستحق مجازات. فقط احمقهای بالذّات هستند - مهم نیست کجا مقیم باشند- که رذالتهای نمایشی و تحمیقی «اجماع» مجرمان و تبهکاران و جنایتکاران و همدستان ولایت مطلقه فقیه را، کمافی السّابق، کورسوی امیدهای خیالی خود میپیندارند و همچنان به خودفریبیهای خود دوام میدهند. کلّ سیستم جمهوری اسلامی، فاقد حقّانیّت و لژیتیماتسیون است. آنانی که محقّ و مجاز هستند «انتخاب شوند و در انتخابات» شرکت کنند، همان مردم ایران در جامعیّت وجودی و تنوّع خود هستند که آشکارا با بی اعتنایی تمام و پوزخندی تحقیر آمیز به حاکمان بی شرم و پست فطرت پشت کرده اند. آنچه در کندوی الله معمّم [= سیدّ علی خامنه ای = گدای سرخرمن] جمع شده است، باند تبهکارانند که باید به همراه «مقام معظّم رهبری» در پشت میز محاکمه دادگزاری، کت بسته، پاسخگوی جنایتها و خیانتها و رذالتها و خونریزیهای خود باشند. در ایران از چهل و پنج سال پیش تا امروز، هرگز هیچ «انتخاباتی» صورت نگرفته است؛ بلکه فقط «انتصاب پشت انتصاب» بوده است که سرگذشت منفور و مملو از خونریزی و نکبت و فلاکت و ذلالت حکومت آخوندی را تا امروز رقم زده است. همین.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: این مردک حتما سایکوپت بوده،…
دیدگاه:

این مردک حتما سایکوپت بوده، اصلا این آدمها چرا ازدواج می کنند؟ کسانی که نمی توانند این دیدگاه خود را نسبت زن تغییر دهند بهتر است به سراغ بازار آزاد بروند.

تاریخ:
عنوان دیدگاه: صمیمت با خویشتن و دلیر بودن در گفتار
دیدگاه:

درووود!
مغلق نویسی نشانگر بیمایگی است؛ نه ژرفاندیشی.

انسانی که خودش می اندیشد، کوشش میکند آنچه را که گواریده و فهمیده و تجربه کرده است در زبانی بیاراید که برای همنوعانش/هموطنانش فهمپذیر باشد؛ حتّا اگر سواد خواندن و نوشتن نیز نداشته باشند. معمولا کسانی که به هیچ وجه نمیتوانند بیندیشند به این تصوّر مبتلایند که با مغلق گویی و مغلق نویسی میتوانند سترونی و بیمایگی خود را استتار کنند. تفکّر مایه دار در زلالی رودخانه واژگان به شیوایی پدیدار میشود. «محتوا» از پیامدهای خویشاندیشی است که فرم شفآف خود را مطابق آنچه که انسان به ذات خودش و در استقلال فکر و زایش از مایه های تجربی و تامّلات شخص اش است آشکار میکند. محتوایی که از حرف آ تا یای آن به غرغره کردن افکار و ایده ها و نظریات اساتید دانشگاهی و متفکران باختر زمینیان آغشته باشد، در هر فرمی نیز که عبارتبندی شود، آخرش تف سر بالاست و بیمایگی و «مقلّد بودن مدّعی» را رسوا میکند و نشان میدهد که هیچ چیزی در چنته اش ندارد؛ سوای استعداد تابعیّت کردن برای نشخوارگری. هر چه سبک نویسنده، زُلال و گویا و درخشان باشد، به همان میزان نیز افکار و دیدگاهایش عمیق هستند و شایان تامّل. نگاهی به آثار «افلاطون»، عمق افکار او را در سبک نوشتاری اش پدیدار میکند. نگاهی به آثار «برتراند راسل» و کثیری دیگر از متفکّران انگلیسی و همینطور متفکّران فرانسوی که حرفی برای گفتن داشته اند، شیوایی سبک آنها را در بیان عمیق ترین اندیشه هایشان اثبات میکند. نمونه درخشان آثار اروپایی که آن را به حیث «چرخشگاه عصر نو در تفکّر» محسوب میکنند، کتاب «گفتار در روش به کار بستن....» اثر «رنه دکارت» است.

پیچیده نویسی و مغلق گویی که با تکبّری عالمنمایی توام باشد با اندیشیدن و فلسفیدن و هنر پژوهشگری، هیچ سنخیّتی ندارد و بیش از هر چیز دیگر، بیمایگی مدّعی را رسوا میکند و حقارتش را نمایش میدهد. به استثنای «شوپنهائوور و نیچه» و تعدادی دیگر که در دایره سبک نوشتاری آنها هستند، اکثر فیلسوفان آلمانی در مغلق گویی از یک طرف تحت اجبارات عصر خود بوده اند و از طرف دیگر سنّت تفکّر فلسفی آلمان به دلیل «نحو و چم و خم زبان آلمانی» از دوران «کانت» به دست اندازهای دیفرانسیل شکن نیروی فهم و تلاش آدمی برای درک و پیوند یافتن با متفکّر و فیلسوف در غلتید؛ هر چند آثار خود «کانت» برغم پیچیدگی، شفّافیّت و صمیمیّت خاص خود را دارند. از اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم، متفکّران و فیلسوفان آلمانی تا امروز کوشش کرده اند که از سنّت مغلق گویی و مغلق نویسی فاصله بگیرند؛ برغم اینکه دشواریهای زبان آلمانی، موانعی را همچنان بر سر راه آنها تا امروز گذاشته است از جمله در آثار «نیکلائوس لوهمان و یورگن هابرماس و امثال اینها».
در تاریخ و فرهنگ سرزمین خودمان اگر دیوان مثلا «منوچهری دامغانی و انوری و خاقانی» را در کنار «شاهنامه» بگذاریم یا «تاریخ بیهقی» را در کنار «دُرّه نادری» بگذاریم، آنگاه تفاوت عُمق افکار و ایده های زُلال را با مغلق گویی به آسانی میتوان از یکدیگر تمییز و تشخیص داد. زُلال بودن ابیات شاهنامه فردوسی باعث شد که بیش از هزار سال تمام، عمق بسیار تکاندهنده و مایه دار و منبع الماسهای بی همتای ایده و افکار و تجربیات نیاکان ایرانیان تا امروز در استتار بمانند. تنها با تلاشها و سختسریها و مته به خشخاش گذاشتنهای شبانه روزی زنده یاد «منوچهر جمالی» بود که در رویکرد سنجشگرانه اش به «محتویات شاهنامه» توانست امکانهای «کشف و شناخت» تجربیات عمیق نیاکان ایرانیان و رمز و رازهای فلاکتها و بدبختیها و ذلالتهای قرن به قرن ایرانیان را از عصر ساسانیان تا همین امروز بر پرده ای پانورامایی پدیدار کند؛ طوری که دامنه های کاوشگریهای او، همچنان به پژوهشهای سنجشگرانه و عمیق و توام با دلیری و راستمنشی و مسئولیّت منوط و ملزوم هستند.
آنانی که سرشان را شبانه روز در آخورهای متفکّران و فیلسوفان و اساتید باختر زمینی میکنند و به نشخوار کردن چیزی مشغولند که هیچ شناختی از محتویات توبره ای آنها ندارند، همه بدون استثناء «مقلّد و تابع و دنباله رو» هستند؛ ولو استادترین استادان ممتازترین دانشگاههای ایران و جهان باشند.آویزان شدن و متابعت کردن و غرغره کردن افکار و ایده های فیلسوفان و متفکران باختر زمینی، هنر نیست؛ بلکه هنر آنست که چگونه میتوان از افکار و ایده ها و متدهای فیلسوفان باختری – به شرط آنکه یک کلمه از ایده ها و افکار آنها را فهمیده و گواریده باشیم- به خویشاندیشی و آفرینش افکار و ایده های مایه دار و نوزا در رویکرد به معضلات و مشکلات میهن و مردمش انگیخته و توانمند شد. آنانی که همچون روباه در یکی از داستانهای مثنوی مولوی، دمب خودشان را به دمب شتر متفکّران و اساتید دانشگاههای باختری گره زده اند یا گره میزنند، هرگز هیچ بویی از «تفکّر و فلسفیدن و اندیشیدن» نبرده اند و تمام عمرشان فقط توسری خور و دنباله رو و مقلّد بی مایه میمانند و میمیرند با این توهّم ابلهانه و رسواگرانه که با آویخته شدن به نامها و افکار و ایده های نافهمیده و ناگواریده متفکّران و اساتید دانشگاههای باختری، «شتری بسیار بزرگ بزرگ و با ابهّت در انظار دیگران» جلوه کنند. آویختن و سر در آخور «کارل مارکس» فرو بردن، به معنای متفکّر و دانشمند شدن نیست؛ بلکه به معنای مقلّد و ذلیل و تابع مارکس شدن است تا توی گور بدون آنکه یک کلمه از دیدگاهها و نظرات او را فهمیدن و گواریدن؛ چه رسد سنجشگری دیدگاههای او.
بر حالت و وضعیّت چنین حقیران هموطن که شمارشان نیز بس بسیارانند، فقط باید گریست و گریست و متاسّف بود؛ زیرا هنوز بالغ نشده اند تا یاد بگیرند که بر پاهای استوار مغز اندیشنده و ایده و افکار آفرین خودشان بایستند و کاری کارستان را برای چیره شدن بر فلاکتهای میهنی و مردم همیشه مستاصل خود به پیش ببرند. تا زمانی که طیف تحصیل کرده و کنشگر عرصه سیاست ار دنباله روان و تابعین انواع و اقسام استادان و متفکّران اروپایی و آمریکایی هستند، هیچگاه و هرگز نخواهند توانست کوچکترین تاثیری در دگرگشتهای میهنی داشته باشند و دوام بدبختیها و ذلالتهای میهنی و خوار و زاری مردم خود را در تخت سیطره خبیث ترین جنایتکاران الهی استمرار خواهند داد.
آنانی که هنوز نمیتوانند از بنمایه های تجربیات تاریخی و فرهنگی مردم خود به آفرینش ایده های کشورداری و جامعه آرایی و قانون و حقوق و پروریدن منش مردم به فرزانگی و سرفرازی و ارجمندی همّت کنند و استعداد و استقلال اندیشیدن خود را با دلاوری در کلمات زُلال و گویا عبارتبندی کنند، همه بی برو برگرد، مطیع و ذلیل شرایط اجباری تابعیّت کردن از انواع و اقسام ادیان نوری و ایدئولوژیهای منحط و نصوص نحله ها و مرام و مسلکها و نظریّه های آکبندی و برده آئوتوریته های جاه طلب آکادمیکر خواهند ماند و هیچکاه به استقلال اندیشییدن فردی و شرف و حیثیّت و ارجمندی و آزادیهای فردی و اجتماعی نخواهند رسید.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: ناشناس ؛ تو فقط نشسته ای در …
دیدگاه:

ناشناس ؛ تو فقط نشسته ای در برلین و فقط ذ.... می زنی ؛ فرامرز حیدریان هم شیوا می نویسد و هم با محتوا....خاک بر سرت که در برلین نشسته ای منتظری کسی بنویسد وتو....

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: واقعن قاطی کردم
دیدگاه:

سالام
عذرمیخواهم،
من شما دو نفررا یکی فرض
کردم،
فکرکردم این مقاله هم توسط آقای شاملی نوشته شده است.
به اسم دقت نکردم
چون مصاحبه آقای شاملی
را با آقای انصافعلی هدایت
گوش کرده بودم،
بهمین دلیل و دقت نکردم
باعث این اختلاط گشت،
بازهم عذرمیخواهم،
ولی نظرم ، جای خود دارد.

تاریخ:
عنوان دیدگاه: شاملی؟
مثل اینکه شما قصد…
دیدگاه:

شاملی؟
مثل اینکه شما قصد داشته اید کامنت فوق را در زیر نوشته دیگری بنویسد!

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: سلسله مخوف چپ از آغاز عروسک…
دیدگاه:

سلسله مخوف چپ از آغاز عروسک کوکی سیاست خارجی روسیه بود. با جود اینکه بسیاری از ایرانیان
مورد خشم و غضب و اعدام در روسیه قرار گرفتند، این قافله بی وطن همچنان به تبهکاری های خود ادامه می‌دهد. برای این جریان .............. ایران ابزاری در خدمت دشمنی با غرب وآزادی و امنیت است. جریان چپ افرادی نادان و بی خبر نیستند و بخوبی خوب را از بد تشخیص می‌دهند.
ایران دو دوره تاریخی را بخاطر این سرطان فساد از دست داد.
.......................
شرم آور است که در غرب امپریالیستی زندگی کرد و در آرزوی توحش سوسیالیستی بسر برد بی آنکه در
کره شمالی و کوبا بوده باشند. ...................

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: .محتوا بحای فرم.
دیدگاه:

قلم شیوا ؟ مردم ایران نیاز به اندیشه و تحول دارند و نه به قلم شیوا .
قلم شیوه بدون محتو، در طول تاریخ در تمام کشورها، فقط خواست اقشار اشراف و شکم شیر و بی غم بوده، و نه نیاز رنجبران و جویندگان سعادت و آینده نگری.
فرم و ظاهر متن شیوا ،بجای محتوا و امید و تشویق به مبارزه، در خدمت حاکمان و در بار و حوزه های صرف و نحو عربی آخوندها بوده.
....................................

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: به پزشکیان چه ربطی دارد؟
دیدگاه:

سالام.
تعدادی از کاندیدا شدن یک تورک ،که حقوق مدنی را
فریادمیزند،
............ گرفته اند،
خودپزشکیان ،به تعدادی ازفعالین تورک اعلام کرد،
که من قوه قضائیه نیستم
که آزادی زندانیان سیاسی
برعهده من باشد.
ما همه این معضلات را میدانیم،
جناب مستشار،
پزشکیان دراصل وارد صحنه ایی شده که هرنیرویی ازکنار
تشت نمیتواند،به او دستور
لنگش کن ،بدهد.
پزشکیان ،،
همچون منصورحلاج،نسیمی،
نعیمی و بابک ،برای سر بداری آمده تا نوچه های استعمارگران را بمیدان بکشاند،.لاقل شما که درخارج
نشسته ولنگش کن میدهی،،
واردمیدان نشو.
هرچند که همچون دهباشی
وبدترازآن هم فکرمیکنی.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: بسیار مطلب زیبایی بود، چه…
دیدگاه:

بسیار مطلب زیبایی بود، چه قلم شیوایی .. مرسی که به اشتراک گذاشتید کیانوش عزیز.

تاریخ:
نویسنده: Anonymous
عنوان دیدگاه: نگاه های متفاوت
دیدگاه:

سالام
نظر شما جناب شاملی یک نظر براندازی خارج نشین است،که وابستگی خارق‌العاده با تفکرات سلطنت طلبها دارد،
سخنان شمارا باآقای هدایت
دریوتیوب نیزدیدم،
شما انگار باسیاست های استعمارگران غرب با مردم
وسیستم ایران آشنایی ندارید،
غرب بیش از۱۵۰ ساله درایران تخم ماسیونی پان فارسی وپان ایرانیستی می ریزد و از برآمده های آن تخم ها فرهنگسازی و ملت سازی
کرده است،
جناب شاملی دقیقا صدساله
با روی کارآمدن پهلوی و حاکم شدن پان فارسبسم ،که
حتی به حوزه های علمی دینی علاوه بر حوزه مدارس ودانشگاه وجامعه این فرهنگسازی رسوخ ونفوذ کرده انگارخبرنداری،
جناب شاملی ،دراین سی سال و با کمک انقلاب انفورماتیک بیداری ملل تازه جان میگیرد،
به هویت و حتی به دین خود تازه شناخت پیدامیکنند،
مردم تازه از خواب وفرهنگ ماسونی در داخل ملل غیر فارس بیدارمیشوند،
شما دقیقا در جبهه ایی حرکت میکنی که فاشیست های شناخته شده حرکت میکنند،
مانیاز به شورش وانقلاب نداریم،
مانیاز به بیداری وخودشناسی مردم و نیاز به
پوسته اندازی ازتفکرپان ایرانیستی پان فارسی توهمی ملل داریم،
ما با حرکت آرام و بابه چالش کشیدن این فرهنگ واین ادبیات داریم،
۸۵ درصدمردم ایران در کانالی حرکت میکنند،که ریل گذاری آن توسط ماسونهای
نوچه استعمارگران غربی
بخاطرسلطه برمنطقه گذاشته شده اند،
درسته که سیستم میخواهد،
باتکیه بر انتخابات و وو،،برای خود مشروعیت کسب کند،
ولی این یک بازی خطرناکی برای سیستم ماسونی است.
درکدام کشور اروپا انقلاب شده؟
که تمام روشنفکرنماهای غرب نشین ،هرسال برای ما انقلاب میخواهند،
شما چرا به این جبهه تشریف
برده اید؟
خواهشا ،این تئوری غرب سازان رابرای خودنگه دارید،
ما الان در داخل ایران ،با اصلاح طلبان دروغین بدتراز
اپوزاسیون خارج نشین

طرفیم،
آنها خطرراحس میکنند،می فهمند،خط میگیرند،
همچون دهباشی،امیرطاهری
وو،،،ما همه اینهارا می بینیم،
حتی وجود عباس آخوندی،
خاتمی، حسن روحانی ووو،،،
برای ما خطرهستند،
علاوه براینها راست مذهبی
همچون ۴۵ سال پیش باما
طالبان گونه وبدتراز پهلویچی های ماسون برخوردمیکنند،ما همه اینهارا
می بینیم،
واقعن برای شما متاسفم ،
که نگاه چپی شما رابه این روزانداخته است.

تاریخ:
نویسنده: نظرات رسیده
عنوان دیدگاه: شازده اسدالله میرزا؛ تو یکی…
دیدگاه:

شازده اسدالله میرزا؛ تو یکی دم از" شرافت اخلاقی" نزن که بعنوان یک راست افراطی پ ... همه را می گیری؛ بدون اینکه مشخص باشد؛ جز کدام ارتش سایبری تشریف دارید!!