ذهن توسعهیافته من، اینترنت
من و دوستم قرار گذاشتهایم که آخر هفته به موزه شهر برویم. من قبلا بارها از مقابل موزه رد شدهام و مسیر رفتن به آنجا را به حافظه سپردهام، اما دوستم آلزایمر دارد و پیش از این نیز به موزه نرفته است. او حتی مسیرهایی را که قبلا بارها رفته است، نمیتواند به یاد بیاورد. به همین دلیل همیشه دفترچهای به همراه دارد که برای نوشتن و به خاطر سپردن چیزهای ضروری از آن استفاده میکند. در روز قرار او از قبل جزئیات مسیر رسیدن به موزه را در دفترش مینویسد و با کمک آن موزه را پیدا میکند. من هم با کمک حافظهام سر