ژوئیه 2013

زلزله آذربایجان همانقدر که از فقر فراموش شده و مخفی شده مناطق دور از مرکز پرده برداشت به همان اندازه بی‌ مسئولیتی و بی‌تفاوتی مسؤلین رسمی‌ در برابر مردم و انسانیت را نیز به نمایش گذاشت.

براي نمونه، پدرم –محمدرضا پورشجری- زندانی سیاسی دربند در زندان ندامتگاه مرکزی کرج را مثال ميزنم كه خود شاهد آن هستم؛ کسی كه به جرم وبلاگ نويسي و تنها براي درج عقايد شخصي خود به زندان افتاده است، البته اگر بشود واژه "زندان" را در مورد آن مکان بكار برد؛ چون در ذهن همه زندان مكاني است بسته با امكاناتی حداقلی و اوليه براي گذراندن دوران محكوميت! و اين زندان در داخل ايران تبديل به "فاضلابي" براي نگه داري عزيزانمان شده است.

این صدای اعتراض و محکومیت بی صدایان است به مکرنامه عسگراولادی و رهبرش! توطئه گر بازار بنجول تجاری و تروریست اقتصادی که از ترس خیزش و به باد دادن ثروت خود به اوبامای جهانخوار، با نام ملت به وقیحانه ترین شکل غیر ممکن نامه فدایت شوم می نویسد و در آن به تحقیر اعتراض رو به طغیان مردم گرسنه، بیکار و بیدادزده از رژیم اسلامی، با بی شرمی تمام سر پوشش می گذارد.

وقتی عمه عزم کاری می کرد دیگه چیزی جلودارش نبود. چنین زنی بود عمه. همه این رگ لجبازی اش را که خیلی کم گل می کرد، می شناختند. عمه از شانزده سالگی که خانه شوهر رفته بود، تا نوزده سالگی بیشتر از مادر شوهر، و بعد از نوزده سالگی وقتی شوهر به اندازه کافی بالغ شده بود و مستقل شده بودند از شوهرش کتک خورده بود. عمه بعد از ازدواج با دعوا و قهر لیسانس گرفت و معلم شده بود. بیرون کار می کرد، خانه هم کار می کرد و بچه می آورد و کتک می خورد. می گفت زمان جنگ و انقلاب اصل بر تمکین و فرمانبرداری از شوهر بود.

از آن جایی که جامعه ما، بسیار سیاست زده است، بنظر می رسد زمان آن رسیده که سامان فرهنگی بر سامان سیاسی اولویت گیرد. دولتمردان ما متاسفانه به سیاست زدگی مفرط حتی در حوزه آب و نان و بهداشت شهروندان دچارند. و درست این همان نقطه ای است که مشکلات جامعه ما آغاز می شود.

هر هفته ملائی طوطی وار نظرات دیکتاتور را در نمازهای جمعه بازتاب می دهد. این هفته آخوند کاظم صدیقی با اشاره به چند مورد، نگرانی های شبکه مافیائی غالب در حکومت را بیان کرد. 1- صدیقی بر هدف ساختن کشور اسلامی در ایران تاکید کرد و تاکید او ناشی از طعم تلخ در گل گیر کردن الاغ اسلامیزاسیون کشور و مقاومت مدنی ملت ایران است. او بی توجه به ایران و منافع و مصالح ملت گفت: "ما مامور هستیم که اسلام را در دنیا برپا کنیم که خیر دنیا و آخرتمان در پناه اسلام است."

فرمانده ناجا اعتراف کرد خامنه ای را در جریان جنایت کهریزک قرار داده است. واقعن نقش اسماعیل احمدی‌مقدم فرمانده ناجا در جنایت کهریزک چه بوده و محتوی گزارشاتی که وی به سیدعلی داده بود از چه قرار است و چرا علنی نمی شوند؟ چماقدار "رهبر"، احمدی مقدم گفت: "در یکی از این دیدارها در مرکز تحقیقات به آقای توکلی نامه‌های مختلفی را نشان دادم که در آن گزارشاتی را با دست‌خط خودم از ماجرای کهریزک به مقام معظم رهبری نوشته بودم." همه شواهد حکایت از این دارد که سرنخ همه جنایات به لانه فساد ("بیت رهبری") وصل

اگر چنین برخوردهایی آنها را آرام می کند و غم غربت چهار پنج ساله آنها را فرومی کاهد، مشکلی نیست.می توانند نام م.سحر را کنار هرکه می خواهند بگذارند. اما بد نیست بدانند که گوهر این نام با خون دل و شرافت قلم و عشق به آزادی میهن و سلامت نفس و کار مداوم به دست آمده است و نه از قِبَل تغذیه رایگان از سفره خون آلود نظام خمینیستی و جناح های غالب و مغلوب آن. به قول سعدی: سنگ بد گوهر اگر کاسۀ زرین بشکست/قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود!

جرم سیاسی نمی تواند خارج از بنیادهای نظری حکومت اسلامی که در قانون اساسی تدوین شده است تعریف گردد. در مقدمه قانون اساسی آمده است: "جمهوری اسلامی ایران مبین نهادهای فرهنگی‌،اجتماعی‌، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران بر اساس اصول و ضوابط ‌اسلامی است که انعکاس خواست قلبی امت اسلامی می‌باشد." این اصل بر استراتژی خلع سلاح آئینی، فرهنگی، تاریخی و هویتی ملت ایران استوار گشته و پیکار ایرانیان علیه این استراتژی ارتجاعی، تحمیلی و سلطه گرانه اسلام محورانه حکومتی، مبارزه ای ملی، آزادیخواهانه و رهائیبخش است.