رفتن به محتوای اصلی

● جهان

آ. ائلیار
لیلا مجتهدی دستور مهران بهاری جهت حذف مقاله ای را نپذیرفته و از حق انتخاب خود دفاع نموده شما ایشان را در کنار پان ایرانیستها قرار میدهید؟ چگونه است که شخص با دفاع از حق آزادی و انتخاب خود در کنار تبعض گران قرار میگیرد؟ هیچ میدانید شما خودتان را در کنار حذف کنندگان و مستبدان قرار میدهید؟چرا به روشنی نمینویسید که کلیت این نوشته یتان دردفاع از مهران بهاریست؟ خویشی نظری با ایشان ندارید؟ مانقورت گرایی ئی که شما در یکی از نوشته هایتان توضیح داده اید...
بابک آزاد
برداشت شخصی من از این نوشته اینست که او از اینکه همزمان مورد پذیرش حرکت ملی آذربایجان و محافل فارس نیست رنج می برد و خود را مجبور به انتخاب یک طرف دیده است و در این راستا محافل سیاسی فارس را به حرکت ملی آذربایجان ترجیح داده است و با انتشار این نوشته ها قصد دلجویی و آشتی با محافل معین فارس را دارد اما این تلاش آشتی جویانه معصوم بنظر نمی آید چون عملا آب به آسیاب پان ایرانیستها می ریزد چون رسانه های پان ایرانیستی سعی می کنند حرکت ملی آذبایجان راحرکتی، نژادپرستانه، ارتجاعی و سکتارستی نشان دهد
لیلا مجتهدی
رهبرانی که ادعا می کنند با نژادپرستی آریایی مبارزه می کنند چگونه راه اندیشه را بر خود بسته اند و در چنگال ترک پرستی اسیر شده اند. کسانی که محور مبارزات خود را بر اساس "نژاد ترک" گذاشته اند و با عوام فریبی راه را برای روشنفکران و فعالانی که مبارزاتشان انسان ـ محور است تنگ کرده اند.
آسو عباس زاده
اگر ایرانیها بخواهند این بار نیز حقوق ملیتها را مورد غفلت قرار دهند، در واقع سیکل معیوب همیشگی را به چرخش انداخته اند. اگر جانبداری از اصلاحات در داخل و خارج این ایده را نزد آنان برجسته کرده که گویا جلوگیری از تغییرات بنیادین از طریق اصلاحات، بهترین راه حل برای سرپوش گذاشتن بر مسئله ی ملی کردها، آذریها، اعراب، ترکمنها و بلوچهاست، جای شکی در شکست این جنبش برجای نخواهد گذاشت.
افسانه خاکپور
فراموش می کنند که از دیرباز اهرم اقتصاد ایران بدست ترکهای ایرانی بوده است و در سیاست نیز به بالاترین مقامات در این کشور رسیده اند.
فراموش میکنند که تمامی ملت ایران تحت اقتدار قوانین اسلامی زندگی می کنند که ارجحیت و تبعیض میان شهروندان را نه بر مبنای قوم و نژاد که بر مبنای درجه اجتهاد، دینوری و دینداری و تفرب بدرگاه خدا و ولی آن برقرار میکند.
علی کشگر
با نگاه و از نظرگاه پایبندی و احترام وافر به تعریف‌های علمی و حقوقی‌ست که نوشته‌ی اخیر خانم مهرانگیز کار، دانش آموخته رشته حقوق و به گفته خودشان؛ از شاگردان ممتاز این رشته، موجب شگفتی شده و سببی برای ناامیدی و احساس خطر بیشتر. از سر این احساس است که از کنار این نوشته بسادگی نمی‌توانیم بگذریم، وقتی می‌بینیم چنین سخنانی موجب تقویت روحیه و جسارت کسانی می‌شود که با گستاخی شگفت‌آوری بر بستر و با استناد به‌‌ همان سخنان نابجای خانم کار دم از جداسری می‌زنند
علاءالدین فتح راضی
من درنوشته‌ای بنام "جدائی جدائی طلبان از طالبان فدرالیسم در جنبش فدرال دمکرات آذربایجان" برداشت نظری خود را از سیر وقایعی که منجر به انشعاب در جنبش فدرال دمکرات آذربایجان گردید بیان کردم. درآن نوشته هرگز قصد دفاع از فدرالیسم یا استقلال ویا رد هیچکدام را نداشتم که شایستۀ القابی چون "پان ایرانیست و تحریف و تحمیق کننده" باشم، القابی که یونس شاملی در جوابیه‌اش موسوم به "چپ دمکرات تحریف و تحمیق نمیکند" مرا بدانها مفتخر نموده و درمخالفت با نظرات من، نه پاسخ گوئی که اتهام و انگ زدن را پیشه کرده ست.
علی قره جه لو
چماق کردن ترکی نویسی می تواند دلسردی و بیزاری نسل جوان آذربایجانی از ترکی نویسی را نیز سبب گردد. چنانکه ایجاد جامعه ای "مومن" و "توحیدی" در تجربه سی و دو ساله رژیم جمهوری اسلامی نتیجه ای جز بیزاری مردم از دین و ایمان به ارمغان نیاورده است. امروز ده ها و شاید صد ها هزار کودک آذربایجانی در خارج متولد شده و پا به عرصه گذاشته اند. اگر فرض کنیم که همه آنها به زبان مادری خود صحبت می کنند، فکر می کنید چند درصد آنها می توانند ترکی بنویسند و بخوانند؟ آیا با معیارهای مهران بهاری ها و هم فکران شان ما حق مشارکت فرزندان مان را در ساختن آذربایجان فردا حذف نمی کنیم. آیا این تقسیم جامعه آذربایجان از هم اکنون به خودی و غیر خودی نیست ؟

ناصر بلده ای
با توجه به روند تحولات اخیر منطقی لازم است که نیروهای دموکراتیک طرح مشخصی برای حل مسائل ملی اجتماعی و فرهنگی داشته باشند تا از درگیری­های ناخواسته که ثمره­ای جز فایده­مند بودن برای نیروهای ارتجاعی منطقه ندارند بپرهیزند. در این مقاله در منظر تحولات تاریخی منطقه تاریخچه کوتاهی از تحولات در ارتباط با بلوچستان و شرایط کنونی آن در ایران و چگونی حل آن ارائه می‌شود.
ناصر ایرانپور
يکی از مسائل بغرنج جامعه‌ی ايران معضل "آذربايجان غربی" می‌باشد که‌ در آن شهروندان کُرد و آذری زندگی می‌کنند. اين مسأله‌ به‌ويژه‌ زمانی مطرح می‌شود که‌ بحث فدراليسم در ايران به‌ ميان می‌آيد. اين روزها 33مين سال يادبود کشتار نقده‌، شهری است که‌ ترکيب جمعيتی مختلط کُردی و آذری دارد. اين مناسبتی شده‌ برای چاره‌جويی و يافتن راههايی برای جلوگيری از بروز چنين فجايعی در آينده‌ و ترميم روابط کُرد و آذری در اين استان.
دنیز ایشچی
پس از اینکه مقاله جناب "قادر وریا" را خواندم، به خودم گفتم حتما باید نقدی بر آن بنویسم. وقتی آخر نوشته ایشان رسیدم و متوجه شدم که ایشان نه فقط عضو دفتر سیاسی حزب، بلکه استادیار دانشگاه هستند، از تعجب حیران شده و بیشتر بر این امر مصمم شدم. گرچه نوشته ایشان خیلی کوتاه و در عین حال بیشتر به یک دعوت نامه برای دیالوگ میماند، تا یک تحلیل آسیب شناسانه، با وجود این به نحو کاملی دیدگاههای "اسیب شناسانه" حزب ایشان و دوستانشان را تصویر میکند.
یونس شاملی
نگاهی به مقالهء جدائی جدائی طلبان از طالبان فدرالیسم در جنبش فدرال دمکرات آذربایجان- از ف.علاالدین
اخیرا مطلبی تحت عنوان "جدائی جدائی طلبان از طالبان فدرالیسم در جنبش فدرال دمکرات آذربایجان" توسط آقای ف. علاالدین در نقد جدائی اخیر در جنبش فدرال دمکرات آذربایجان منتشر شده است. ادبیات سیاسی، متد و لهن این نوشته به چپ کمونیستی و سنتی حداقل سه دهه قبل از این تکیه دارد. نگاهی گذار به بخشهایی از این نوشته برای برملا کردن آن چیزی که نویسنده با آرزوی نقد و بررسی آن را به رشته تحریر درآورده را...
غلام شامقازان
با طرح شعارهای تند نه تنها می‌خواهند جنبش ملی را از حمایت اکثرت مردم محروم کنند، بلکه می‌خواهند آذربایجانی را در مقابل آذربایجانی قرار داده و ملت را از جنبش ملی دور نمایند.هر کس به زنان آذربایجانی بگوید شما نباید برای آزادی خودتان با زنان دیگر ملتها متحد شده وعلیه جمهوری اسلامی مبارزه کنید و باید تا استقلال آذربایجان صبر بکنید، چنین کس و کسانی عملاً در مقابل حرکت و خواسته های زنان آذربایجان قرار گرفته و دوست جمهوری اسلامی هستند.
آ. ائلیار
قوم و خویشی نظری سایت بای بک با شبکه مهران بهاری و مدافعاتش از آن، و همینطور با دیگر سایتهای هم نظر و هم سیاست، وضعیت نظریات ارتجاعی و اولترا افراطی را در حرکت آذربایجان به خوبی برای فعالان صادق روشن میکند. سیاست این سایت علیه جنبش دموکراسی خواهی، چپ ، فدرالیستهاست . و همسو با نظریات مهران بهاری. که از آنها دفاع میکند. ترسش از همبستگی جریانهای دموکراتیک و مترقی ست . دقیقاً مثل سیاست حکومت که علیه همبستگی آنهاست.
قادر وریا
33سال پیش، حزب دمکرات کردستان در شرایط نوین پس از سرنگونی رژیم شاه بمنظور تبلیغ آرمانها و برنامه‌هایش برای‌ توده‌های مردم و جلب حمایت آنها بسوی خویش، هربار در شهر و یا منطقه‌ای متینگ‌ها و همایشهای بزرگی را با شرکت علاقمندان هواداران خود برگزار می‌کرد. روز 31 فروردین، چنین متینگی را در استادیوم شهرنقده‌ برپا نمود تا در آنجا دبیرکل حزب، دکتر عبدالرحمن قاسملو در خصوص سیاستهای حزب در شرایط نوین برای شرکت کنندگان سخنرانی نماید.
آ. ائلیار
مهران بهاری با نفی برایند نیرو ها و مبارزات گوناگون و ایزوله کردن حرکت آذربایجان در خدمت حفط دیکتاتوری حاکم است. کوشش این شبکه در جهت شکست حرکت حق طلبانه مردم آذربایجان صورت میگیرد.برای آذربایجانی وطن و ملتی نمیشناسد. با غلطاندن سنگهای بزرگ برسرراه -مثل ملت شدن تركان ایران ، وطن شدن آذربايجان(همه در آینده)، استقلال ملی بدون تغییر حکومت، امید به نیروی خارجی و ... - عملاً سدی شده برسر راه حرکت آذربایجان. و مروج کجرویها و بینشهای ارتجاعی و استبدادی.
دنیز ایشچی
اتخاذ سیاستی واقع بینانه در وحله اول ایجاب میکند که جنبش فدرال دموکرات موجود آذربایجان باید هر چه بیشتر با دموکراتهای چپ آذربایجان نردیکتر شده و نهاد سیاسی ساختاری واحدی را شکل دهند تا اردوی سوسیال دموکراسی بصورت وزنه واحدی در عرصه سیاسی آذربایجان و کشور عرضه وجود بکند تا بتواند جایگاه مستحکم خود را در ائتلافهای سیاسی سرتاسری اعمال بکند. از این طریق صدای حق طلبی ملی مردم آذربایجان نه فقط در عرصه ملی، بلکه در عرصه کشوری تاثیرات اجرائی خود را بصورتی منسجم و مستحکم بر جای میگذارد
غلام شامقازان
تشکیلات مهران بهاری با طرح شعارهای انحرافی و بزرگ میخواهد رژیم را از زیر ضرب مبارزه مشترک تمام ملتهای ایران از جمله فارسها خارج کند. اینها با خرید زمان برای رژیم باعث بیشتر آسیمیله شدن ملتهای تحت ستم ایران میشوند . میخواهند مردم به تدریج بی خیال شده و از جنبش ملی کناره گیری کنند. ضرورت دارد ملل تحت ستم مضاعف ایران با ملت فارس مبارزه مشترکی علیه رژیم ضدبشری و ضدملی پیش ببرند و حل مسئله ملی را یکی از خواسته های جنبش قرار بدهند.
ساوت آذربایجان
چند روزی است که آقای مهران بهاری پشت سر هم مقالاتی مینویسند و از کشف موضوع جدیدی که نه ما و نه پدرانمان از ان خبر داشتیم خبر میدهند . ایشان میگوینند : " اگر شرط وطن بودن آزربايجان براي ملت ترك، وجود ريشه تركي نام آزربايجان اعلام شود، اين رفتار من غيرمستقيم عملا به معني نفي وطن بودن آزربايجان براي ملل و گروههاي ملي غيرترك ساكن در آن خواهد بود "
آ. ائلیار
شبکه مهران بهارلی و انصارش در عملکرد هایی که تاکنون از خود نشان داده مادر تبعیض و دیکتاتوری ونژادگرایی، یعنی مادر فاشیسم در حرکت آذربایجان است. حرکت آذربایجان از سویی با فاشیسم حکومتی و از سوی دیگر با راسیسم آریایی واین شبکه فاشیستی که سرطان حرکت است روبروست. ضرورت دارد فعالان آذربایجانی برای نجات نتیجه تلاشهای دهها ساله یشان از نابودی -که توسط این شبکه تهدید و مورد سوء استفاده قرار میگیرد- آگاهانه حرکت کنند.
لیلا مجتهدی
به نظر می رسد که در این مرحله از پروسه تکاملی حرکت ملی آذربایجان، صفوف اشخاص و جریانات مترقی از قشر مرتجع به تدریج جدا می شوند. از دیدگاه من، این جدایی امری است مبارک.این بحث ها از اعتراض ساده من علیه زورگویی باند مهران بهارلی و دشمنی این جریان با آزادی بیان شروع شد. ولی الان می بینیم که مسئله فقط شبکه بهارلی نیست، یک جریان ارتجاعی و نژادپرست دارد حقوق انسانی را زیر پا می گذارد و مبارزه حقوق بشری ما را لجن مال می کند.
رضا پرچی زاده
تجزیه طلبی، در راستای استعمار خارجی و به علاوه استبداد داخلی، از دشمنانِ درجه اولِ تبلورِ اراده ملی و در نتیجه پا گرفتن دموکراسی در ایران است؛ چرا که با خُرد کردن کشورِ بزرگِ ایران به قطعات کوچک، خرده ریزهای آن را تحتِ هژمونیِ قدرتهای منطقه ای و جهانی قرار می دهد.
ناصر ایرانپور
تلويزيون بی‌بی‌سی با هنرمند، پژوهشگر و مبارز کرد ناصر رزازی مصاحبه‌ای ترتيب داد. بعد از آن بحثهايی در محافل خصوصی کردی در ارتباط با ارزيابی از اين مصاحبه‌ و گفته‌های آقای رزازی درگرفت. همچنين حکومت اسلامی ايران گزارش اين مصاحبه‌ را در ارگانهای رسانه‌ايی خود مندرج نمود که‌ سراسر جعل بود. آنچه‌ می‌خوانيد نخست ارزيابی راقم سطور از مضمون اين مصاحبه‌ است، سپس جعليات و تحريفات جمهوری اسلامی نشان داده‌ شده‌اند و بالاخره‌ در پايان خود مصاحبه‌ را که‌ از سايت مزبور گرفته‌ شده‌ ملاحظه‌ می‌فرمائيد.
م.ع حسینی
حسن اوغلونون «حروفی» لیگینه گلدیکده، سؤزسوز که بودا «محترم عالمین» دیگر کشف لریندن حساب اولور! او، یوخاریداکی جمله نین آردیندا معترضه ده یازیر: « ( بانیِ دین – مذهبِ آزربایجانی حروفی، فضل الله نعیمی تبریزی است)». البته سؤز یوخ که حروفی مسلکینین بانیسی نعیمی دیر. تاریخی منبعلر گؤره، نعیمی «تقریباً ۱۳۳۹ – نجی ایلده آنادان اولموش و ۴ -۱۳۹۳ – نجی ایلده » (۸) ده قتله یئتریلمیشدیر. مهران جنابلاریندان سئوال اولونورر:
علاءالدین فتح راضی
این میان شاملی دلیلی برای ادعایش ندارد جز اینکه مسئلۀ زبان را علم بکند و بگوید: “فارس” عنوان اتنیکی جامعه ایست که زبانش فارسی است و حتی عنوان سرزمین اش هم “فارس” (یا پارس) است، دین اش عمدتا شیعه و تاریخ اش آن تاریخی است که در هشتاد سال اخیر آن را در مدارس برایمان تدریس کرده اند. در کنار این اتنیسیتیت، اتنیک های دیگر نیز در این سرزمین ساکن هستند مثل ترکها، کردها، بلوچ ها، ترکمن ها، اعراب و…. دقیقا به همین دلیل است که نمیتوان اسم خاص “فارس” را معادل اسم خاص “ایران” دانست.
لیلا مجتهدی
امری که باید در نظر گرفته شود این است که تعریف احمد کسروی و دیگر نژادپرستان آریایی از "آذری" تنها و تنها یک "روایت" است. ما آذربایجانی ها می توانیم و باید تعاریف و راویت های خودمان را از ترم های آذر، آذری و آذربایجان داشته باشیم. این همان روایتی است که خلف تبریزی ها، فریدون آغاسی اوغلو ها، حسین محمدزاده صدیق و ده ها آذربایجانی فرهیخته ی دیگر در میان گذاشته اند.
ابومحمد المحمراوی
خانم کار،وقت آن رسیده که همه مدعیان دفاع از حقوق بشرو بدون فوت وقت، صریح وبدون اغماض و ملاحظه کاریهای سیاسی ، بطور شفاف وصادقانه هرگونه حرکت وگفت ونوشت نژادپرستانه را افشاء کرده، آنچه در توان دارند هزینه ترسیخ وگسترش حقوق بشر نمایند، بسترفرهنگ بشردوستانه واحترام به حقوق وحق تعیین سرنوشت متقابل رابسط داده، از تراکمات کراهت وکینه برای باز ماندن کانال دیالوگ بکاهند. به امید روزی که گفته آقای عماد الدین باقی جامه عمل پوشدوعلامیه جهانی حقوق بشر، قانون زمین وزمان گردد.وسلام
یونس شاملی
نوشته اخیر آقای ناصر کرمی بسیار بهت برانگیز است. وی در نوشته قبلی خود به روشنی عنوان کرده بودند که: "اصلا زبانی بنام ترکی وجود ندارد" و حالا در کامئنت اخیرشان شناگری کرده و حرف خود را تغییر داده و نوشته اند، "زبان نوشتاری و الفبایی بنام تُرکی وجود نداشت". ایشان با بی پروایی می نویسند، "اگر زبان ترکی نوشتاری وجود میداشت در زمان اوج قدرت ترک تباران (عثمانی) زبان درباری آنها فارسی و یا پارسی نبود
جناب بهنام،نوشته آقای انصافعلی هدایت نشان میدهد که باحادشدن مبارزه ملل مختلف غیرفارس زبان باحاکمیت فارسی/اسلامی،متاسفانه هرروز ازتعدادطرفداران فدرالیسم ملی کاسته شده وبتعدادطرفداران جدائی و استقلال افزوده میشود. همانطریکه آقا ی بهنام خودبیان میکنیدامروزه حتی رادیکال ترین پان فارس ها نیزمشکلات ملی(گرچه باتحقیرقومی مینامند)راقبول میکنندواگرتا دیروزبیان میکردند درایران خبری نیست وگویا چندروشنفکرتجزیه طلب خارج نشین این مسائل راعمده میکنندو...ا
تأکید میشود که زبان تُرکی یک زبان نوشتاری و الفبایی نبوده و نیست. زبان تُرکی یک زبان منفرد طبیعی گفتاری شفاهی بود که اگر بر پایهءِ زبانهای الفبایی دیگر مانند فارسی و عربی استوار نمیشد مانند هزاران زبان منفرد طبیعی در قارهء آفریقا منقرض میشد. این برداشتِ پژوهشگران تُرکولگی (تُرک شناسی) میباشد. چنانکه در عهد باستان چندی از زبانهای شش گانه تمدن بین النهرین از جمله سومری منقرض شد و از بین رفت. اصولأ واژه تُرک و زبان تُرکی از سال 1925 میلادی پدید آمده است.
اژدر بهنام
با شرایطی که آقا هدایت توصیف می‌کنند، روند تجزیه ایران از کانال جنگی بس مهیب خواهد گذشت. جنگی که حتا ثروت نفتی مناطق نفت‌خیز نیز در طول سالهای متمادی قادر نخواهد بود خرابی‌های آنرا جبران کند
انصافعلی هدایت
آخرین باری که در مقاله ای به زبان انگلیسی به ایرانیان هشدار دادم که ایران سرزمین خون و خون ریزی خواهد شد، درست 48 ساعت بعد از آن که رئیس ایرانیم آن مقاله را دید، از کارم اخراجم کرد. به نظر او، من، تجزیه طلب بودم. این آخرین سودی بود که من از ایرانی بودنم و از ایرانی های خیلی وطن پرست کسب کردم و دیگر به من کاری داده نشد و نمی دهند. همان طور که از سال 1375 تا 1384 در ایران اسلامی، کاری در رسانه ها به من داده نشد و هر کجا کار کردم، حقوقم را پرداخت نکردند و شکایت هایم هم به جایی نرسیدند
یونس شاملی
به نظر میرسد که مناسب ترین شعار برای جنبش های ملی-دمکراتیک متعلق به ملیتهای غیرفارس، تاکید به تحقق حق تعیین سرنوشت با حفظ استقلال این جنبش ها و حمایت جدی از جنبش دمکراسی خواهی در مناطق مرکزی ایران است. اما این شعار و این خیز تا زمانیکه رهبران و احزاب متعلق به جنبش دمکراسی خواهی در مرکز، ملیتهای غیرفارس و جنبشهای ملی- دمکراتیک آنان را به رسمیت نشناخته و صمیمانه با آن به گفتگو ننشیند، پروژه اتحاد نیروهای سیاسی در کل ایران عقیم خواهد ماند و زمینه سازاستمرار حیات نگین جمهوری اسلامی خواهد شد.
علی سلیمانی
کشوری که در آن به سر می بریم، ترکیبی نامتجانسی از ملل مختلفی است که در کنار هم در جغرافیایی به نام ایران زندگی می کنند
ابومحمد المحمراوی
اندازه ومقداریکی بود،زیراظلمی راکه برغیرفارسها روا شده ومی شود،نه تنها فراتر ازمضاعف، بلکه باید بتوان هندسی محاسبه گردد،ظلمی که نه تنها دورژیم علیه غیرفارسها مرتکب گردید،بلکه عده کثیری باانگیزه ای برتری طلبانه فکرواندیشه نژادپرستی راگسترش داده،نه تنهازمینه ظلم وجنایت بتوان هندسی را برای رژیمهای حاکم مهیاکردند، بلکه هرکدام بنوبه خود شریک جرمند،روحانی واستاد،شاعروقلم بدست،احزاب وگروها،درعرب ستیزی گوی سبقت ازهم برده،چنین اندیشه ضدبشری را چون ارث ثمین به وارثان خودمنتقل وبه چنین صفتی مباهات میکنند.