جمهوری اسلامی لاشه ای متعفن است، احیاء نخواهد شد!

 ظاهراً پس از سالها ادبار و نکبتی که از پس برپائی این نظام جعلی و بیگانه ساز بر ایران و ایرانی تحمیل کرده اند، اقایان باز هم در رویأهای خود بدنبال احیاء این رژیم اشغالگر، خونریز و فاسد بوده دست به دامان هئیت های سینه زنی(لابیهای جمهوری اسلامی) در واشنگتن شده اند!

کوس رسوائی این فاسدان بی ریشه در کوی و برزن بلطف خدا بدست خودشان جار زده شده، تشت فساد گسترده، جنایات سازمان دهی شده، دروغ پردازیهای بزرگ انان که ریشه در نوع نگرششان به جهان دارد بر زمین خورده حضرات باز هم با پررویی از واژۀ تقدس برای این نظام فاسد استفاده میکنند!

بچه اخوندهای در حسرت بزرگ شده سالهاست که عقده های خود را با کینه بر سر این ملت خالی کرده، بیشرمانه با حیات، ابرو، اموال و نوامیس ملت بازی میکنند حضرات باز هم با گستاخی خود را به دُم رهبر اَبتَر نظام وصل کرده نگران بی او بودن در این جهانند!!! عجبا از اینهمه حماقت و وا اسفا از این همه بی رگی و بی ریشگی! اقای عزیز حتی الامکان خاطرات خوب روزهای با تو بودن در دوران نبرد بزرگ ملت ایران با تازی متجاوز به وطن را به وسیله این اوهام در اذهان مردان خط مقدم نبرد سیاه نساز! حساب تو از حساب این تازی بی ریشه و ذاتاً عراقی جداست، هم تو میدانی و هم ما که او کینه دار ایران است، کینه دار مردانی است که با برادران عراقی او جنگیده جلوی تجاوز صدام و عراقیان به خاک مقدس ایران را گرفته اند، مگر یادت رفته که خواهر گرامیش در طول هشت سال جنگ در کنار ارباب تازیش صدام در امنیت و عافیت زیست، از خود نپرسیده ای که چگونه صدام به خواهر رئیس جمهور در حال جنگ با او امان داده از او با تکریم و حساسیت نگاهداری کرد!؟ به جز این بود که صدام این خانواده را بواسطه تولد پدرشان در عراق از خود دانسته به اینده و افکار پلیدشان امید داشت(هرچند باطل)!؟

کوته فکری و خود را به بلاهت زدن تا کی!؟ مردم را چه متصور شده اید!؟ ایا تجربه حضور پر جوش خروش مردم و اعلان برائت ملت ایران از نظام جمهوری اسلامی در 88 افتخار و اعلام «با صدای بلند» این جدائی ملت از حکومت به جهانیان در خیمه شب بازی انتخابات مجلس در سال گذشته را ندیده اید!؟ ایا هنوز هم در خواب غفلت به کرشمه های وقیحانه و زشت رهبر دون پایه و از قدیم فاسد جمهوری اسلامی دلخوش کرده اید!؟ شما را چه میشود!؟ مرگ از مُژِگان چشم به شما نزدیکتر، حضرت عجل در کنارتان در رفت و امد است باز هم دوباره خود را به خواب خرگوشی زده اید!؟ از خدا و عاقبت کارتان در پیشگاه حضرت حق بترسید، شما فکر میکنید زدن لاریجانی در مجلس بدون رأی و نظر علی خامنه ای امکان داشت!؟ این نیز مشابه زدن شما در ان مناظره معروف با اهداف خاص(جلوگیری از کاندیداتوری و پیروزی کسیکه ممکن است احساس نزدیکی با افکار شما را داشته باشد) و تحت نظر رهبر صورت گرفته است( زدن اقای کرباسچی بفرمان رهبر در گذشته به ظن امکان کاندیداتوری او)! هنوز هم باور دارید که رهبر نابکار نظام در اجبار به بعضی شرائط تن داده است!؟ اقای عزیز احمد را بفرمان او در سکوت رضایتمندانه شما زدند که تو را بزنند، چون تو با بچه های جنگ مأنوس بوده در بین انان و روحانیون اهل فکر ابرو داشته قابل اعتماد بودی و این برای او به منزلۀ استمرار نفوذ تو در قوای نظامی، در بدنه و رأس روحانیت بوده اینده را برای او مملو از نگرانی میساخت! یادتان هست که بلافاصله بعد انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب جنابعالی به ریاست قوه اجرائیه از طرف مردم ان تازه به رهبری رسیده از جنابعالی خواست که از پست جانشنی فرمانده ای کل قوا استعفا دهید و شما با اعلام عذر بدلیل مشغله قوه مجرئیه از ان پست کناره گرفته یا کنار گذاشته شدید!؟ چرا!؟ شما که بقول خودتان از برادر بهم نزدیکتر و رفیق پنجاه ساله بوده، ظاهراً خطری برای هم نداشتید!!! در مراسم بیعت گرفتن این خلیفۀ ملعون در محوطه و باغ کاخ ریاست جمهوری سابق در دو جا دو نکته را مطرح کرد که از چشمان تیز بین وطن پرستان دور نماند:

1-در ملاقات با پرسنل ارتش به انها گفت: که بروید خود را اماده کنید که من با شما کارها دارم!! این گفته را به بچه های با تجربه میدان رزم، کارامد و تازه از جنگ بر گشتۀ سپاه نگفت! چرا!؟ چون اصلاً به سپاه در انروز اطمینان نداشت!

سئوال: چه تغییری در سپاه انروز صورت گرفته که امروز محرم اسرار سیاه اوست!؟

2- در ملاقات با روحانیون تازه معمم شدۀ از قم امده به انان گفت اینده کشور در دستان شماست یعنی: اموال ملت میراث نداشته پدری شماست!! چرا!؟ چون به روحانیون بی سواد برای تائید ولایت نداشته اش در انروز نیاز مبرم داشته، برای به سکوت واداشتن روحانیون واقعی به حضور و فشار این جماعت بیسواد نیازمند بود!

شاید خیلی از دوستان به این دو نکته ظریف در انروز توجه لازم را نکردند ولی در نکته اول عمق کینه این ملعون عامل حجتیه به سپاه نهفته و گواهی این بود که او با کادر بر جا مانده در سازمان رزم سپاه از جنگ هیچ میانه ای ندارد! و در نکته دوم هم این مهم نهفته بود که او حاضر است به روحانیون بیسواد از جیب ملت باج دهد تا ولایت نداشته اش را تائید و افکار مشکوکش را ترویج نمایند، ولایتی که از اساس باطل( سالها پیش از ان ایت الله اخوند خراسانی دست بیگانه را در پس این توهم ظاهرآً فقهی دیده، در برابر طرح ان تئوری به هنگامه مشروعه سازی از مشروطه محکم ایستاده بود) و تئوری بیگانه سازی در جهت تهدید رژیم سابق و دست پخت دوستان دمکرات و هم نظران اروپائی ایشان بود!

او بعدها فرماندهان مردمی سپاه را در حوادث هوائی، جاده ای، ترور(با تابلوی سازمان مجاهدین) و بروز بیمارهای غیر منتظره حذف یا به مدد بذل و بخشش از ثروت دزدیده از خزانه ملت ایران فریفته در مشت خود گرفته بدنبال سرنوشت محتوم و سیاه خود در اینده نزدیک کشیده است، همین بلا را نیز بر سر حوزه فشل و کمتر مؤثر قم اورده این روحانیون بی اختیار فاقد شجاعت و غافل از خدا را یا بسکوت قبرستانی واداشته یا با شراکت دادن انان در تجارت شکر، واردات خوراک دام و طیور، پودر ماهی و ..... به ذلتی کشانده که فساد پس پرده شان مانع از فاش گوئی و بیان نظر حقیقی شان در مقابل جائر زمانه بوده حیات و مماتشان دیگر اهمیت و ارزشی برای مردم ایران اعم از دیندار و بی دین ندارد، همان اقایانی که یکی از شرائط رجوع مردم به انان داشتن عقل و حریص نبودن به مال دنیا بود و نداشتن این صفات موجب سلب مرجعیت از انان(گفته خودشان در باب شرائط مرجعیت در کتب رساله) میشد!!؟ ایا عقل سلیم حکم میکرد/ میکند که در برابر این همه فجایع روزمره در باب دزدی رأی و مهندسی نظر مردم، سرکوب جوانان حقیقت جو، ایجاد مشکلات اقتصادی، نبود امنیت در جامعه، اختلاس های کلان در سطح مسئولین کشور، کشاندن کشور به لبۀ پرتگاه نیستی ساکت بوده ذلیلانه، خموش و در هپروت کلاس های درس تکراری، مفلوک ماند!؟ ایا روحانیونی که به کار تجارت و دنیا مشغول شده، بنوعی حقوق بگیر حاکمیت محسوب و شریک در چپاول اموال ملی اند از نظر مردم قابل اتکاء و منبعد مورد وثوق اند!؟

الحق که شخص شما بارها راه را به اشتباه رفته چشم بر حقایق میهن بسته شاید بخیال خود به اساس دین ارادت ورزیده اید، به هنگامه حذف ناجوانمردانه ایت الله لاهوتی، ایت الله طالقانی، خانه نشین کردن مهندس بازرگان، حصر و ازار همراه با توحش طالبانی مرجعیت بزرگ شیعه حضرت ایت الله شریعتمداری( به نامۀ دردمندانۀ ایشان به خلیفه اول نظام اقای خمینی و نظر ایت الله گلپایگانی در باب وضعیت تشییع و دفن ایشان رجوع شود)، حصر و ازار ایت الله اذری قمی و شیرازی، حصر و حبس ایت الله منتظری، حذف نویسندگان، وطن پرستان، ایراندوستان و دلسوزان ملک و ملت، در همه موارد شما سکوت پیشه کرده سر برگردانده ان فجایع را ندیده انگاشته اید، غافل از انکه در نظام پلید و نامقدس جمهوری اسلامی این قصه، داستان شتری است که در خانۀ همه به نوبت خواهد خوابید و اینک نوبت شماست، ضمن انکه در منظر تاریخ خواه/ ناخواه حضور شما در تمامی این فجایع با عنوان شراکت ثبت شده، شما را روزی پاسخگو خواهد ساخت!!

پروژۀ زدن لاریجانی در مجلس در همین راستا و به خواست علی خامنه ای است، او نمی خواهد افراد مستقل از افکارش و نزدیک به ایده های شما در منسب ریاست جمهوری ایران تکیه زده، کار را بر او مشکل کرده پروژه جانشنی خلیفه بعدی(مجتبی) را مختل کنند، شما مهندس موسوی را بعنوان هشداری به رهبر نادان نظام به میدان انتخابات دعوت کردید غافل از انکه میر از جنس شما و اصلاحات طلبان مزور نبوده نیست، او سیاست و قدرت را در خدمت مردم میخواهد، امنیت را برای مردم باور دارد، او در طول سالیان پس از تغییر رژیم در ایران دست در کیسۀ ملت نکرده باور داشت که خدائی در همین نزدیکیها در کنار ملت ایران و مدافع فرزندان خوب این مردم هست، خدائی که عقوبت گیرنده و در برابر حق الناس نابخشنده است. در تمام این سالها رهبر نادان و نابینای نظام همان دوست پنجاه سالۀ شما، دزدی کرد، ادم کشت، اموال ملت ایران را بی اذن ملت به بیگانگان تازی بخشید، دست متجاوزان به اموال و نوامیس مردم را باز گذاشت و رسماً در برابر مردم ایستاده نظر و رای اقای احمدی نژاد را تحت نام بصیرت به خود نزدیکتر از همه «حتی شما» دانست!!! رهبر نابینای نظام نام این خبط بزرگ(نادیده گرفتن رأی مردم) و ظلم مضاعف(سرکوب مردم در خیابان) را بصیرت نهاد و چون هجویات گذشته اش همانند واژۀ مشمئز کنندۀ تهاجم فرهنگی دوباره به واژه سازیهای احمقانه و بی اساس روی اورد! او لاریجانی ها را زد تا دو قطب تحمیلی در دایرۀ قدرت نظام را گوشمالی داده از فکر نزدیک شدن به کاندیداتوری ریاست جمهوری حذر دهد! این توافق پس پردۀ مصباح با علی خامنه ای است! قالیباف ساده دل هم چون سال 84 دوباره تا لحظه نود بر سر کار است، او بوسیلۀ چمبرۀ ولایتی/ حداد کنترل شده در گام اخر به او خواهند فهماند که خلیفه چون گذشته به دیگری نظر داشته وظیفۀ شما اطاعت است! جالب است که او ساده لوحانه هنوز نفهمیده است که خامنه ای به فرماندهان جنگ فرصت حضور در عرصه مدیریت عالی کشور را نخواهد داد، او از اینگونه پاسداران واهمه داشته با انان مسئله دارد زیرا انان در دورانی فرمانده و در سطح اول تصمیم سازیهای جنگ قرار داشته اند که رئیس جمهور وقت نقش دست سوم/چهارم تصمیم سازی را در کشور بر عهده داشته در سلسله مراتب تصمیم سازی بعد از هاشمی/ احمد بعنوان نفرات دوم حتی در اجرا بعد از نخست وزیر وقت اقای موسوی قرار میگرفته است، به همین دلیل او از فرماندهان ان دوران که خاطرات دقیقی از شرائط گذشته داشته صاحب تحلیل و قدرت تفکر باشند بیزار بوده واهمه دارد! او امرای جنگ ندیده، بله قربان گو و مفلوکی را که مصباح در سلسله مراتب فرماندهی سپاه بالا اورده به امرای کاردان ترجیح میدهد، او قرار نیست با هیچ قدرتی وارد جنگ شود، اینهمه بوق و کرنا، لاف و گزاف از روی محاسبه غلط و روشی برای فریب غرب است، او نیازی به انسانهای صادق، کاردان و صاحب فکر ندارد چون اینگونه افراد برای خامنه ای، پسرش و مصباح دردسر ساز خواهند شد!

لذا او به موردی می اندیشد که در طول این بیست و اندی سال و در دوران خلافت ریاکارانه/ ظالمانۀ خودش و مأنوس با افکار، اعقاید و خواسته های خودش تربیت یافته باشد، کسیکه فضائی بیش از جلوی پایش را تحت نام بصیرت نتواند ببیند، همانکه فردا در مسیر بر امدن مجتبی کار شکنی نکرده مورد اطمینان و مطیع باشد، کسیکه اگر قرار شد ظرفیتهای میهن در جهت به قدرت رسیدن مجتبی بکار گرفته شود اهمال نکند، مانع نشود! یک کسی شبیه به سعید جلیلی با قدرت درک، تحلیل و فهمی حداقلی، کم توجه به الزامات و شرائط کشور و حتماً برای او کم خطر! همو که برامدن و حیات سیاسی اش را به مجتبی(دست پرورده مصباح) مدیون است! حال میماند مسئلۀ اقای احمدی نژاد که او نیز در سمت و سوی اقای مصباح باز تعریف شده در توافقات پس پرده سهمی از قدرت/ثروت را بر اساس قدرت چانه زنی فوق العاده اش خواهد داشت، هر چه باشد زدن هاشمی/ ناطق در ان مناظره کار اوست و هموست که مقابله گران با مصباح را از صحنه حذف کرده میلیاردها تومان پول بی زبان ملت را به پای فرقۀ مصباحیه ریخته است! او هنوز هم در پس پرده دردانۀ مصباح/رهبری است!!

اقای عزیز، شیخ محترم، سی و اندی سال شما سخن گفته ما شنیدیم، از تریبونهای رسمی با صدای بلند دروغ گفتید سکوت کردیم، اموال مردم را بالا کشیدید به رویتان نیاوردیم، با لاطائلات بیمار گونه هویت ملیمان را به چالش بردید ساکت ماندیم، ادم کشتید دم نزدیم، بهترین نسلهای ایرانی را فوج فوج به میدان مقابله با تازی متجاوز(برادان عراقی) گسیل کرده نابود ساخته، بخشی از ان نسل خوبان را در زندانهای مخوف رژیم قصابی کردید ندیدیم، کوتوله های نادانی چون جنتی به جهت بی ارزش کردن کار مردان جنگ گفتند که نبرد شما با دشمن تازی ایران جهاد اصغر و خوشگذرانیهای ما در تهران با پول ملت جهاد اکبر بوده بر حماقتشان و فرجام دنیا برای احمقی چون او خندیدیم، دین فروشان برامده از حوزه قم با تمسخر گفتند که ما با یک کاست اهنگران شما را به روی مینها فرستادیم، بر جهالتشان خندیده، بی اهمیت از انها نپرسیدیم که مگر میشود درد، زخم و پاره پاره شدن اندام ظریف انسانی را با یک نوار نوحه خوانی بی اثر ساخت!؟ تقسیم مایملک مردم و سرمایه های ایران را در بین روحانیون ظاهراً خداپرست شاهد بودیم و نگفتیم که مگر این حضرات بعضاً تازی حق دارند حساب گرسنگی و ناداری چند نسل خود را از کیسه ملت ایران دزدیده و مگر ملت ما واقعاً به این روستا زادگان پر حرفِ تنبل بدهکار است!؟ نگفتیم که روحانیون در طول تاریخ بجز گرفتن وجوهات و مصرف ان برای ملت ایران چه کرده اند که اینهمه پر ادعا به چپاول اموال عمومی و بالا کشیدن اموال خصوصی بسیاری از ایرانیان در ان سالهای سکوت و غم مبادرت نموده اند!؟ بچه های مردم را به میدانهای جنگ فرستاده، فرزندان خود را با پول ملت به اروپا، کانادا و امریکا به جهت خوشگذرانی تحت نام تحصیل و خریدهای نظامی اعزام کرده خم به ابرو نیاوردیم!؟ به دروغ مرگ بر امریکا گفتید و فرزندان طمع کار شما با پول دزدی از ملت گرین کارت امریکا گرفته، در پای پرچم ستاره نشان ان کشور قسم وفاداری خورده تابعیت دوگانه گرفتند چشمان اشکبار و منتظرمان را بستیم! هر چه کردید و هر چه گفتید دم نزدیم، تا 88 افتخار، مرد پاکنهاد و دلسوزی چون موسوی را برای قدرت نمائی در برابر خلیفه تازی به میدان اورده، فکر کردید که او هم چون شما منافع مردم را به منافع خود و خانواده اش فروخته، رأی مردم را نادیده گرفته، پس از سهم خواهی از رهبر نادان نظام پاسداری از امانت مردم(اراء ایشان) را فراموش میکند! گفتید مردم را چند روزی به خیابان می اوریم و با علی خامنه ای به توافقی حداقلی میرسیم، انوقت موسوی را دوباره به بوم و رنگش مشغول و اسوده به سهممان در قدرت سر و سامانی میدهیم، غافل از انکه فشار ناشی از سالها درنده خوئی، جنایت پیشگی، دزدی، بی حیائی و فساد اخلاقی/ اقتصادی روحانیون در بین ملت انرژی بزرگی را ذخیره کرده بود که با اشاره میرحسین به فریاد رأی من کو بدل شده موج شد و به خیابانها سرازیر گردید، ان فریاد مشت شد، مرگ بر اصل خلافت فقیه شد و مرزهای جدید منافع سیاست خارجی ایران با شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران را ترسیم کرد و سی سال یاوه بافی ان اقا و هجوگوئی این یکی را بر باد داد. اقای هاشمی، برای ما تشکیل زنجیرۀ سبز انسانی از راه اهن تا تجریش زیباترین خاطره تمام عمرمان خواهد بود، زیباتر از روزهای نبرد با دشمن در جبهه ها و هم نشینی با شهدا، این فرزندان خوب مردم اعم از دختر و پسر که ان زنجیره بزرگ انسانی را در طول خیابان ولی عصر(پهلوی) به نمایش گذاشتند یک نسل سلحشور دیگر ایرانی اند، به همان شجاعت و پاکی نسلهای قبلی این خاک مقدس، نسلی برامده از ارمانهای ملی فارغ از ادعاهای پوچ فرقه ای ناشی از تفکر به اصطلاح دینی/مذهبی، نسلی به روز، شجاع، وطن پرست، اگاه و اشنا به دنیای ارتباطات، این نسل بخوبی و موشکافانه می بیند، تمامی سطح ماه را واکاوی میکند و اثری از ان خلیفۀ هندی بر ماه نمی بیند! برای این نسل اصالت و ریشۀ ان خلیفه همچون این یکی مورد سئوال است، تازی/ هندی بودن او و تازی/ تاتار بودن این برای این نسل جوان مهم است! این نسل میداند که ان هر دو گروه کینه دار ایران بوده، بدخواه سرزمینمان خواهند بودند. این نسل میفهمد که بهترین و طبیعی ترین متحد و دوست مردم ما در منطقه مردم اسرائیل اند، او میداند که مسئله فلسطینیان با حاکمیت کشور اسرائیل مسئله ای داخلی است و ربطی به منافع مردم ایران ندارد، این نسل برایش مهم است که چگونه غیر ایرانیان بر مناسب حکومتی تکیه زده با تیشه، ریشه ایران را زده، باز هم میزنند!

آقای هاشمی باور کنید که شما ندانسته با دست خودتان در طول تمامی این سالها و در طی یک برنامه از پیش تدوین شدۀ مرموز تیشه بر ریشۀ خود و اساس باورهای مردم زده اید، این پایان شماست، پایان تقدس دروغین بسیاری از ملاهاست، پایان حکومت روبه صفتانی که در لباس دین به فریب مردم اقدام کرده عقده های چند صد ساله خود را با چپاول ثروتهای ملی، اموال و نوامیس مردم التیام داده اند، روستا زادگان تنبل و بیسوادی که بدنبال کار راحت لباس روحانی پوشیده با بیان هجویات بیمارگونه مانع از رشد و ترقی ملتی تاریخ ساز شده اند! اقا قبول و اعتراف به اشتباه عین شجاعت است، اعتراف کنید که دروغ گفته اید، از نام دین سوءاستفاده کرده مردم را به بازی گرفته اید، اعتراف کنید که در فقه مبحثی بنام ولایت فقها وجود ندارد، بپذیرید که صنف شما در میان نسلهای نوی ایرانی ابروئی ندارد، باور کنید که تازه واردان به صنف شما از خود شما طمعکارتر و از خوی پلیدتری برخوردارند که این خطری بالقوه برای مردم و اینده میهن ماست، انان در فضائی دروس حوزوی میخوانند که اخوند دزدی و هیزی میکند، تجاوز و قتل میکند و در پناه نام دین از مجازات مصون میماند، اگر در دلتان هنوز جائی برای مهر نسبت به ایران هست هزینه سنگین دیگری را به این سرزمین تحمیل نکرده، بروید.

سی و اندی سال شما گفتید ما شنیدیم، اینک ما میگوئیم شما بشنوید: ایران را اسوده بگذارید، نکبت وجود منحوستان را از سر مردم ایران کم کنید و بروید، مردم ایران شما روحانیون را نمی خواهند، روحانی زادگان را نمی خواهند، جمهوری اسلامی را نمی خواهند، نظام شما را نظامی اشغالگر و جعلی میدانند و ایران را رها از شر شما و نظام پلیدتان دوست دارند، جیبهایتان را از اموال مردم ایران انباشته اید، شرتان را بی هزینه ای دیگر کم کنید.

مردم با تحریم انتخابات نمایشی در خرداد 92 چون انتخاب اخیر با صدائی بلند به دنیا اعلام خواهند کرد که شما را نمی خواهند، نظام جمهوری اسلامی را نمی پسندند و حاکمیت روحانیون فرومایه را تحمل نخواهند کرد، باید بروید و گرنه ممکن است به کاشت درخت در حاشیه کویر واداشته شده، تن های فربه از حرامتان را از مال الوده به دزدی و جنایت پاک ساخته، از پس سالها خسران اندک نفعی برای مردم و جامعه با اباد سازی کویر داشته باشید، شاید که در انزمان واقعاً روحانی شوید!

مردم ایران بی شما و نظام پلیدتان حتماً اسوده تر بوده روزهای بهتری را تجربه خواهند کرد، در نبود شما ایران در پرتو برگزاری انتخابات ازاد به روزهای روشنی خواهد رسید و با تدوین قانون اساسی جدید مبتنی بر نظر و خواست عمومی حقوق اقوام، مذاهب، ادیان و ازدایهای فردی/ اجتماعی را بهتر پاس خواهد داشت. اقای هاشمی جنبش سبز حرکتی فراتر  از افکار شما رو به جلو در جهت تغییر سیستم حاکمیت در ایران است، این جنبش بدیلی ندارد و با سوءاستفاده از نام بهار رنگ سبزش را ارزان به خس و خاشاک فروشان هدیه نخواهد کرد، مگر میشود به بهار باور داشت و متجاوز به حریم گل را تأئید کرد، قاتل گلها را پناه داد!؟ درست است که بدست استاد مکر و نیرنگ عمرو عاص زمانه(مصباح) بازار مکارۀ شام را در تهران بر پا کرده اید ولی به کوری چشم معاویۀ دوران(علی خامنه ای) این جنبش تیز بین به مدد حق بازی نخواهد خورد و اجازۀ تکرار تاریخ و بر مسند نشستن یزید(مجتبی) را نخواهد داد. در این جنبش با تأکید میرحسین/ کروبی اراده مردم حاکم بر تصمیم سازیهای راهبران است، جنبش برخوردار از ایده های ملی و معتقد به حفظ منافع مردم ایران است. با گسترش سطح اگاهی مردم در این چند سال شما نمی توانید با ترفندهای سابق مردم را به بازی گرفته سراب را واقعیت و سیاهی را روشنائی جلوه دهید، شگرد استفاده از سخنان بظاهر بهاری اقایان و تمسک در به جلو انداختن بچه اخوندهائی که از طریق پدر در دامن حجتیه پرورش یافته، دائماً در نمایشی طنز در انفرادی بازداشت و با شادی/ سلامت و در بین دوستان امنیتی بسر میبرند ما را گمراه نساخته ره به جائی نخواهد برد!! مردمی که از خود اخوند بیزارند حتماً به بچه اخوند نیز اطمینان نخواهند کرد، البته خانم هاشمی برای مردم استثنائی دیگر از جنس تفاوت اند که در میان زنان ایرانی همیشه وجود داشته حتماً موجد اثرند، او و امثال او دلسوز و مورد احترام مردمند، او حقیقت وجود خود را سالها پیش در جریده زن امروز به مردم نشان داده در صف مردم ایستاده بر حرف خود همچنان پا بر جا مانده است.

سخن اخر: با بازی تجزیه خواهی جیره خواران جمهوری اسلامی در شمالغرب کشور/جنوب میهن نخواهید توانست ما را از اینده میهن ترسانده از ایده هایمان مبنی بر نابودی جمهوری اسلامی منصرف سازید، ما پاسدار حریم ایرانیم و بخدا که برای هر متر از خاک مقدس ایران هزار بار جان خواهیم داد، ما ارزوی این تربت پاک را بر دل تاتارها/ تازیان مزدور خواهیم گذاشت، بساط گدائی روحانیون و اوباش را از ایران بر چیده، فقط بروید.

زنده باد جنبش سبز/پاینده باد ایران