در سال ۱۴۰۲ چه سرنوشتی در انتظار برجام است؟
سال ۱۴۰۱، سال خوبی برای مذاکرات هستهای و برجام نبود. نه تنها در این سال مذاکرات به نتیجه نرسید، بلکه مجادله ایران و آژانس در مقاطعی از سال رنگ و روی تنشی سیاسی به خود گرفت و حتی قطعنامههایی نیز علیه ایران در شورای حکام آژانس صادر شد.
اما در آخرین ماه سال گذشته، تحولاتی رخ داد که برخلاف آنچه انتظار میرفت، به شکل قابل ملاحظهای از سطح تنش میان ایران و آژانس کاست. در پی مسافرت دو روزه ۱۲ و ۱۳ اسفند رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران، لحن او نسبت به حکومت ایران بطور مشهودی تغییر کرد.
پیش از آن، در مواردی لحن آقای گروسی علیه ایران، ابعاد انتقادی گاه بسیار شدید در خود داشت. در یکی از بارزترین موضع گیریها، گروسی طی گزارشی به شورای حکام آژانس در شهریور ماه گذشته، اعلام کرد: «آژانس در موقعیتی نیست که اطمینان دهد برنامه هستهای ایران منحصرا صلحآمیز است.»
اشاره گروسی متوجه عدم شفافسازی موضوع پیدا شدن ذرات تغییر شکل یافته اورانیوم در سه سایت اعلام نشده، توسط جمهوری اسلامی بود. در این رابطه حکومت ایران بر وجود توطئه از سوی اسرائیل پا میفشرد و اصرار داشت که همه فعالیتهای هستهای بر اساس پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای است.
در پی حملات متعدد به تاسیسات هستهای ایران که انگشت اتهام بیشتر به سوی اسرائیل بود، و توقف اجرای محدودیتهای برجام، از جمله قطع بازرسیهای سر زده و جمع آوری دوربینهای نظارتی که همگی بخشی از پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای بودند، حملات لفظی بین آژانس و مقامات ایران شدت گرفت.
اوایل اسفند، با کشف ذرات اورانیوم غنی شده ۸۳.۷ درصد در سایت زیرزمینی فردو توسط بازرسان آژانس که تا اورانیوم غنیشده مورد نیاز برای ساخت بمب اتمی فاصله چندانی ندارد، بحران هستهای ایران وارد مرحله جدیدی شد. گمانهزنیها در مورد احتمال صدور قطعنامهای شدیداللحن در نشست شورای حکام و تشدید فشار های بین المللی رو به افزایش گذاشت. دنیا در انتظار گزارش جدید گروسی بود که وی دو روز پیش از نشست شورای حکام، به دعوت حکومت ایران، سر از تهران در آورد.
در پایان این سفر، برخورد گروسی آشکارا دستخوش تغییر شده بود. او در نشست خبری مشترک با محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران گفت: «با (توجه) به مذاکرات سازندهای که اینک انجام داده ایم، و با (توجه) به توافقهای خوب، من اطمینان دارم که ما داریم راه را برای رسیدن به توافقهای مهم هموار میکنیم.»
برخی از ناظران معتقدند که منظور او از توافقهای مهم، احیای برجام بوده است.
گروسی در اظهار نظر مهم دیگری تاکید کرد در بازدیدی که بازرسان آژانس از فردو داشتهاند، اورانیوم با غنای بالا «ذخیره یا تولید» نشده است.
وی در کنفرانس مطبوعاتی پس از خروج از ایران نیز هرگونه حمله به تاسیسات هستهای ایران را توسط اسرائیل یا هر کشور دیگری نقض قوانین بینالمللی دانست؛ اظهار نظری که واکنش نسبتا شدید بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل را به همراه داشت.
سرانجام گزارش مثبت اما توام با احتیاط گروسی به شورای حکام آژانس، مانع از صدور قطعنامهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۴۰۱ شد.
با این وضعیت، از مذاکرات هستهای و آینده برجام در سال ۱۴۰۲ چه انتظاری میتوان داشت؟
سناریوی اول: ادامه وضعیت فعلی
وضعیت فعلی، وضعیت نه جنگ و نه صلح است؛ شرایطی که به طور معمول انتظار نمیرود برای دوره طولانی، پایدار بماند و خروج از آن به سه سناریووی دیگر منجر خواهد شد.
حکومت ایران نشان داده که تحت شرایط موجود که تحریمها فشار طاقتفرسائی را بر اقتصاد ایران وارد میکنند و انزوای کشور در سطح بینالمللی روز افزون است، همچنان حاضر نیست بدون گرفتن امتیازهای مورد نظرش از گسترش برنامه هستهای دست بکشد یا همانند توافق برجام به محدودیتهای فراتر از پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای تن بدهد.
در عین حال چشماندازی برای امتیازهایی که ایران به دنبالش است، دیده نمیشود؛ خواستههایی مانند رفع یکباره تحریمها یا خروج نام سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا.
با این حال بنبست سیاسی فعلی به شکلی است که اگر در جریان توسعه برنامه هستهای ایران، تحول خارقالعادهای مانند کشف غنیسازی نزدیک به ۹۰ درصد یا لو رفتن آثار رادیو اکتیو در سه نقطه خارج از برنامه هستهای رخ ندهد، احتمال ادامه دار شدن آن وجود دارد.
سناروی دوم: حمله به تاسیسات هستهای ایران
اقدام نظامی ممکن است از سوی غرب یا اسرائیل یا به شکل مشترک انجام شود. اما چنین حملهای به قصد ریشهکن کردن برنامه هستهای ایران با چند اشکال روبروست.
اول اینکه این اقدام به احتمال قوی به یک جنگ همهجانبه منتهی میشود. کسانی که اقدام اسرائیل در از میان بردن تاسیسات هستهای عراق و سوریه را به عنوان شاهدی موفق مطرح میکنند، تفاوتهایی عمده را نادیده میگیرند. از جمله اینکه برنامه هستهای ایران در سطح کشور گسترده است و برای از ریشهکن کردن آن باید به اراک، بناب، بوشهر، قم، اصفهان، کرج، تهران، نطنز و یزد حمله کرد. چنین عملیات گستردهای به احتمال قریب به یقین به یک جنگ همهجانبه منجر خواهد شد.
اما جنگ همهجانبه میتواند تبعات پیشبینی نشدهای در پی داشته باشد (از جمله میزان گستره آن در خاورمیانه) که در واقع این یکی از دلایلی بوده که تا به حال اقدام نظامی از سوی غرب و اسرائیل صورت نگرفته است.
از آن گذشته، در حالی که آمریکا، بریتانیا و اتحادیه اروپا شدیدا درگیر کنترل تورم کمسابقه و بحران اوکراین هستند، آخرین چیزی که غرب به آن احتیاج دارد ناامنی جدیدی در منطقهای است که مهمترین گلوگاه انتقال نفت در جهان در آن قرار دارد.
از این نظر، هر چند که تهدید به حمله نظامی از سوی آمریکا و اسرائیل همواره مطرح بوده و هست، اما دست زدن به یک اقدام نظامی مشترک یا راسا توسط اسرائیل بدون هماهنگی با آمریکا، در شرایط کنونی، از احتمال بالائی برخوردار نیست.
از آن گذشته، کم نیستند ناظرانی که استدلال میکنند حتی اگر همه تاسیسات موجود از میان بروند، دانشی که ایران به آن دست یافته از میان نخواهد رفت و از قضا چه بسا در صورت وقوع حمله نظامی، حکومت ایران تشویق به دستیابی هر چه سریعتر به سلاح هستهای شود.
سناریوی سوم: دستیابی ایران به بمب اتمی
شاید عجیب به نظر برسد اما یکی از برجسته ترین نظریهپردازان روابط بین الملل، کنث والتز، استدلال میکند که دستیابی ایران به بمب اتمی نه تنها خطرناک نیست بلکه با برقراری موازنه قدرت در منطقه خاورمیانه و برخورداری تهران از بمب هستهای به عنوان یک نیروی بازدارنده، خطر برخورد و درگیری کاهش می یابد.
او استدلال میکند که برقراری موازنه قدرت بین دو دشمن، یعنی ایران و اسرائیل، به ثبات و امنیت منطقه کمک میکند و این چیزی است که همه طرفهای ذینفع خواهان آنند.
این نظر در چارچوب نظریه «نابودی حتمی طرفین» (MAD Doctrine) مطرح میشود که میگوید امکان برخورد نظامی دو قدرت هستهای، به این دلیل که هر طرف قادر به وارد کردن ضربه دوم نابود کننده است، همواره بسیار پایین است.
این نظریه شاید بین نظریهپردازان روابط بین الملل طرفدارانی داشته باشد، اما درگیریهای پراکنده دو قدرت اتمی یعنی هند و پاکستان نشان داده که احتمال برخورد نظامی بین دو قدرت هستهای کلا منتفی نیست.
ایران میگوید که به دنبال ساخت بمب هستهای نیست. و غرب هم میگوید تحت هیچ شرایطی به ایران اجازه نمیدهد تا به سلاح هستهای دست یابد.
در مجموع به نظر نمیرسد که شرایط بینالمللی اجازه دهد حکومت ایران به بمب اتمی دسترسی پیدا کند و لذا احتمال تحقق این سناریو نیز چندان بالا نیست. هر چند که این احتمال را که ممکن است جمهوری اسلامی در خفا به سلاح هستهای دست یابد نمیتوان به کلی مردود دانست.
سناریوی چهارم: دستیابی به یک توافق
تحریم های آمریکا به علاوه بیثباتی سیاسی حاصل از اعتراضات، تاثیر بیچون و چرائی بر تورم داشته. به نحوی که احتمال دارد یک انفجار اعتراضی دیگر، این بار با محتوای معیشتی و با حضور تهیدستان در آینده نه چندان دور رخ بدهد.
حکومت ایران شاید بتواند آمارسازی کند و بسیاری از شاخصهای کلان اقتصادی از جمله تورم را دستکاری کند، اما نمیتواند کاهش ارزش پول ملی را که در افزایش قیمت دلار در بازار آزاد متجلی میشود پنهان کند.
اخیرا ۶۱ اقتصاددان در نامه ای سرگشاده نوشتند که ریشه مشکلات اقتصادی کشور در عوامل غیر اقتصادی است. آنان به عنوان نخستین راه حل، بر تغییر در سیاست خارجی تاکید ورزیده و اضافه کردند: «مارپيچ افزايش نرخ ارز- تورم، كشور را در معرض خطر بروز تورم سه رقمي و افسار گسيخته قرار داده است.»
تحت چنین شرایطی است که آیت الله علی خامنه ای میگوید: «هم در زمینه ارزش پول ملی مشکل داریم، هم در زمینه تورم و گرانی. از همه راههای ممکن برای حل مشکلات اقتصادی استفاده شود.»
و چه بسا همین مساله بار دیگر اثرش را بر مذاکرات هستهای و استراتژی ایران در قبال قدرتهای غربی نشان دهد؛ اثری که یکی از نخستین نشانههای آن، تغییر رویکرد ایران در قبال آژانس در جریان سفر اخیر رافائل گروسی به تهران بود.
ایران در این سفر به رافائل گروسی اطمینان داده که در زمینه های مورد اختلاف همکاری خواهد کرد؛ گامی مهم که میتواند برای رسیدن به توافق هستهای ضروری است.
رسیدن به توافق هستهای نه تنها طبق گفته فرستاده ویژه سازمان ملل به ایران، بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار دارائیهای بلوکه شده ایران را آزاد میکند، بلکه فروش نفت و تجارت با خارج را هم میسر میکند.
با آنکه هر توافقی با آمریکا ناپایدار است، حداقل تا سال ۲۰۲۵ که ممکن است دولت جدیدی جای دولت بایدن را بگیرد، حکومت ایران فرصت یک تنفس حیاتی را خواهد داشت. از سوی دیگر یک توافق میتواند مشروعیت ضربه خورده نظام را، حداقل در سطح بین المللی، تا حدی بازسازی کند.
از سمت غرب به خصوص آمریکا نیز رسیدن به یک توافق، شاید کمهزینهترین گزینه برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای باشد. بدون از نظر دور داشتن مخفی کاریهای حکومت ایران، حداقل میتوان گفت که تا به حال هیچ کشوری تحت نظارت آژانس به بمب اتمی دست پیدا نکرده است.
به بیان دیگر شاید چرخش مسالمتآمیز در رابطۀ با آژانس، در چارچوب یک استراتژی جدید شکل گرفته باشد، حاصل این نگاه که، نمیشود هم در داخل با مردم جنگید و هم در خارج با کل دنیا.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
مطالب مرتبط:
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید