فرهاد کوهی
آخرین سنگری که به تسخیر روحانیون در می آید
با چنین طرحی حکومت ملا ها با یک تیر چندین نشانه را هدف می گیرد.
اولا یک نان دانی جدید برای ملاها باز می کند و یک آخور چرب و چیل برای آنان می گشاید
دوماً یک سرخر و یک عامل فشار دیگر روی نرس ها و پرستارها و پزشکان زن در بیمارستان ها و کلینیک ها ایجاد می کند و روزگار آنان را از این که هست سیاه تر خواهد کرد.
با چنین طرحی زنان در بیمارستانها مدام باید مواظب لاخ مو و گوشهء ابرو باشند تا خدای نکرده حاج آقا نبیند و گناه نکند و جهنمی نشود!
البته بانوان بیمارستان که چه گناه بکنند ، چه نکنند ، کُندهء بیخ جهنم هستند ، زیرا در یک نظام اسلامی شغلی را برگزیده اند که هم مجبورند شب ها در بیرون از خانه کارکنند و هم به ناچار می باید با مردان نامحرم از پزشگ و بیمار گرفته تا کارگر و آشپز سرو کار داشته باشند.
پس نگرانی حکومت اسلام عزیز درباب جهنمی شدن آنان نیست. بلکه قرار بر این خواهد بود تا حاج آق ملایی که از قم به بیمارستان خواهد رفت روی نامحرم نبیند و اسلام عزیزش بر باد نرود!
سوم آن که با فرستادن ملا ها به بیمارستان و سر بالین بیماران ، کار عزرائیل آسان تر می شود و سوزن و دارو و تیغ جراحی و پنبه و سرُم کمتری مصرف بیماران خواهد شد و ازین طریق به بیت المال آخوند ها (ببخشید مسلمین) ضرر و زیان کمتری خواهد خورد و اینگونه ، بنیه و نیرو و بودجه ای که صرف تروریسم می شود یا به برادر بشار الاسد یا برادران حماس فلسطینی یا به رفیق چاورز فرستاده می شود تقویت خواهد شد.
و علاوه بر این جنبه اقتصادی ، حضور آخوند ها از جهت دیگری هم اهمیت دارد و آن این است که با تقبل مسئولیت عزرائیل در بیمارستان های کشور ، ملک الموت فرصت بیشتری خواهد یافت تا به سراغ مخالفین و معاندین و مزاحمین و منافقین نظام اسلامی برود و در آن حوزه با کوشش ها و تلاش های بیشتری به اسلام عزیز و حاکمیت غارتگر آخوند ها خدمت کند!
پس بنا بر این طرح بسیار خوبی ست و می باید اجرا بشود.
آخر در مملکتی که آدم های سالم و تندرست اینهمه زجر می کشند و خواری می بینند ، ـ و خیلی ها (از بافکر هاش یا هنرمنداش ) حاضرند به خاطر یک لقمه نان و برای یک لفت و لیس ِ حقیر، همه جور نوکری و بندگی آخوندها را بپذیرند ـ زنده ماندن و مبارزه کردن با بیماری چه جاذبه ای دارد. همان بهتر که مریض اول صبح با دیدن روی نحس آخوند از دنیا برود و خیال خودش را راحت کند.
این کشور گرفتار طاعون است، اگر ایرانیان به خود نیایند طاعون را ژنتیک و مخصوص نژاد ایرانی خواهند کرد و به صد نسل بعد هم انتقال خواهند داد!
مزدک
آخرین سنگری که به تسخیر روحانیون در می آید
مسلما کار این حرامیان روحانی تسلی دادن به دختر و پسر بچه گان جوان خواهد بود نه چیز دیگر.این موجودات پلید عامل اصلی انتقال وبا وطاعون وایدز ...و هزارا امراض دیگرند.با آن هیبت متعفن واسلامی بیمارستان را به صیغه خانه(بخوانیدجنده خانه شرعی)تبدیل خواهند کرد.مردم باید درصورت تصویب چنین طرحی بیمارستانهارا تحریم کنند.اصولا...هر منطقه و مرکزی که این ارازل و اوباش پا می گذارند باید از طرف مردم تحریم شود. این بهترین مبارزه و سرپیچی مدنی است دربرابر حکومت جهل و خرافات.جای این پیام آوران مرگ و نیستی و ترور ووحشت همان قبرستان است نه در بین زنده گان!
آزاده سپهری
نکته ای دربارهء نقد آقای اکبر کرمي بر «مانيفست درماندگی»
من هم بطور اتفاقی بخشی از این برنامه را دیدم. این آقای اکبر کرمی نه تنها بسیار بیسواد است بلکه افکاری بسیار ارتجاعی دارد. ایشان در کشوری که زنان به دلیل "خیانت" به شوهر سنگسار میشوند، بطور غیرمستقیم از چندهمسری و صیغه و "خیانت" مرد به زنش دفاع میکرد و هیچگونه اشاره ای به جنایاتی که در حق زنانی که روابط جنسی خارج از محدوده زناشویی دارند، نداشت.
بهروز ستوده
از اکبر گنجی حمایت نمائیم!
آقای ناصر مستشار گرامی . وظیفه تمام دگراندیشان ایران است که از آقای اکبر گنجی حمایت کنند و بهترین حمایت هم این است که تعداد زیادی از دگراندیشان ایران همان حرف های آقای گنجی را تکرار کنند و در نامه سرگشاده ای که برای آخوند مکارم شیرازی ارسال می دارند از او بخواهند که فتوای ارتداد تک تک امضا کنندگان را صادر نماید . اگر زمانی که خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد دگراندیشان ایران و جهان دست به چنین ابتکاری می زدند بدون شک خمینی را از کرده خود پشیمان می ساختند . گرچه آخوند های تبهکاری از قبیل مکارم شیرازی هرگز در موقعیت خمینی نیستند که لشکری از تهی مغزان متعصب و تیغ بدست را برای اجرای فرامین قتل در خدمت داشته باشند ولی برای همبستگی با آقای گنجی و همه ی دگر اندیشان ایران باید کاری کرد و آخوندهای خیره سر و تبهکاری از قبیل مکارم شیرازی را از صدور این چنین فتواهائی پشیمان کرد .
ایرانی
حملات جدید ترکیه علیه کردهادرداخل وخارج مرزها!
متاسفانه ما ایرانیان با هم وحدت نداریم و کشور خودمان ایران به اندازه کافی به ایرانی-تباران توجه نمیکند و خارج از ایران هم آران و ترکیه و اوزبکستان حقوق کردها/زازاها/تالشها/تاجیکها را پایمال کنند. در حالیکه همین چند هفته پیش که رئیس جمهور ترکیه به اوکراین سفر کرد, پس از دیدار با مقامات رسمی , با جامعه ترکزبانان آنجا (از باشغیر و تاتار و ترکزبانان آرانی..) دیدار کرد و گویی آنها خود را متعلق به ترکیه میدانند و ترکیه هم نقش پاسبان آنها را بازی میکند. همچنین است در مورد ترکمنهای عراق. کردهای ترکیه بدون سلاح و هیچ پشتیبانی از پس دولت فاشیست ترکیه و بسیاری از مردمانش که میخواهند آنها را حذف کنند برنخواهند آمد. پس احزاب ایرانی ایراندوست نیازمند به گفتگوی درونی دارند تا بتوانند از ایرانی-تباران منطقه نیز دفاع کنند و نگذارند تالش/تات/کرد آران یا کردهای ترکیه یا تاجیکان اوزبکستان حذف بشوند.
کامران
گفتگو با آقای دکترحسین باقر زاده فعال حقوق بشر در حاشیه کنفرانس صلح و حقوق بشر درایران
جناب باقرزاده سلام< شما گفته اید ( تنها راهی که میشود این دور تسلسل را شکست اینکه رفتار رژیم ایران تغییر کند و رژیم دمکراتیزه شود) 30سال تجربه یک فاشیسم مذهبی نشان داد که این آرزوئی است تاظهور مهدی و نه یک راه حل واقعی جامعه تحت حاکمیت حکومت سنگسار ولایت فقیه. جمهوری اسلامی وقتی می تواند رفتارش را تغییر دهد که ما هیتش تغییر یابد. این حکومت بدون شکنجه< اعدام< سنگسار و سرکوب نمی تواند به حیاتش ادامه بدهد و متلاشی می شود. اعدام و سرکوب برای نظام ولایت فقیه مثل آب حیات برای هر موجود زنده می باشد. راه نجات ملت ایران نابودی دیکتاتوری دینی است و نه دعا کردن برای تغییر رفتار هیو لای ولایت فقیه و احمدی نژاد و یا حسین بازجو ی کیهان نویس.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید