رفتن به محتوای اصلی

درصورت سقوط نفت به زیر 60 دلار خاتمی نباید بیاید

درصورت سقوط نفت به زیر 60 دلار خاتمی نباید بیاید

ناصر مستشار

درصورت سقوط نفت به زیر 60 دلار خاتمی نباید بیاید ١.امروز برای اولین بار نفت قیمتی پائین تر از 80 دلار را تجربه کرد. در کمتر از یک ماه قیمت نفت بیش از 30 دلار کاهش داشته است. چشم انداز اقتصاد جهانی تیره است و تداوم رکود عمیق تا حداقل یکی دو سال آینده مورد توافق اکثریت تحلیل گران اقتصادی است. این موضوع چشم انداز قیمت نفت را تیره تر می نماید و کاهش بیشتر قیمت نفت چندان دور از انتظار نیست.

درصورت سقوط نفت به زیر 60 دلار خاتمی نباید بیاید

١.امروز برای اولین بار نفت قیمتی پائین تر از 80 دلار را تجربه کرد. در کمتر از یک ماه قیمت نفت بیش از 30 دلار کاهش داشته است. چشم انداز اقتصاد جهانی تیره است و تداوم رکود عمیق تا حداقل یکی دو سال آینده مورد توافق اکثریت تحلیل گران اقتصادی است. این موضوع چشم انداز قیمت نفت را تیره تر می نماید و کاهش بیشتر قیمت نفت چندان دور از انتظار نیست.

2.تورم بالای 20 درصد در چند سال اخیر و همچنین ایجاد هزینه های جدید در دولت احمدی نژاد، هزینه های دولت (حتی هزینه های جاری دولت) را به شکل وحشتناکی افزایش داده است. همچنین کاهش قیمت نفت، باعث کاهش درآمدهای دولت و در نهایت منجر به افزایش قابل توجه نرخ دلار می گردد چراکه دولت برای پوشش هزینه های خود چاره ای جز افزایش قیمت دلار را نخواهد داشت. این موضوع خود موجب صعود مجدد قیمت ها و افزایش مجدد نرخ تورم خواهد گردید. از طرفی کسر بودجه دولت موجب رشد نقدینگی و رشد چندباره تورم خواهد گردید. کاهش قیمت نفت به زیر 80 دلار باعث کسری بودجه دولت به حدی می شود که امکان تحقق بسیاری از برنامه های اولیه را نخواهد داشت. اما به اعتقاد کارشناسان قیمت 60 دلاری نفت، مرز بحران است. به قول برخی کارشناسان قیمت پائین تر از 60 دلار می تواند امنیت ملی ایران را به مخاطره اندازد. حتی پیش بینی می گردد دولت توان پوشش هزینه جاری خود که بخش قابل توجه آن حقوق کارکنان دولت است را نداشته باشد. جمع بندی عوامل فوق با فرض کاهش قیمت نفت نشان میدهد آینده بسیار تاریکی در انتظار اقتصاد ایران است.

3. آیا با فرض بروز رکود تورمی شدید در آینده امکان اداره دولت در ایران وجود دارد؟ تجربه محمد رضا شاه پهلوی نشان داده است که دولت ایران در زمان کاهش قیمت نفت توان پاسخ گویی به انتظارات فزاینده مردم را که خود حاصل افزایش قابل توجه قیمت نفت بوده است را نخواهد داشت. چنین دولتی چاره ای جز سرکوب برای فرونشاندن بحرانهای اجتماعی نخواهد داشت. به عبارت دیگر دولت آینده پس از کاهش قیمت نفت نه تنها امکان انجام تحول را نخواهد داشت بلکه چنین دولتی برای برقراری ثبات در کشور ابزار سرکوب حاکمیت خواهد بود.

4. به نظر من کاهش قیمت نفت باعث خواهد شد حاکمیت نه تنها مانعی بر سر راه خاتمی و یا سایر اصلاح طلبان ایجاد ننماید بلکه حتی به استقبال خاتمی نیز خواهد رفت. اما آیا در چنین شرایطی اصلاح طلبان باید به استقبال قدرت بروند؟ به نظر من پاسخ منفی است. خاتمی هیچ گاه نباید خود را ابزار سرکوب بنماید. بحران اقتصادی اخیر حاصل بی تدبیری دولت اصول گرایان است. در شرایطی که نفت در چند سال اخیر، قیمتهای نجومی را تجربه نمود متاسفانه با بی تدبیری بخش قابل توجهی از درآمدهای نفتی، حیف و میل شده است و در صورت کاهش قیمت نفت، منبعی برای پوشش هزینه های دولت وجود نخواهد داشت. پس اصلاح طلبان بهتر است حل بحرانهای آینده را به خود اصول گرایان بسپارند و سرمایه اجتماعی خود را با همراهی حاکمیت در این بحرانها از دست ندهند.

اشکان

ایران گلوبال و من

آقای کردی چه ملغمه ای بود اين نوشته شما؟ تنها چيزی که نداشت دلايلي بود که ميخواستيد در مورد رفتن تان از ايران گلوبال بگوئيد. بهر حال من که نفهميدم منظور شما از چپ چيست. اگر ميخواهيد چپ را با آدمها تعريف کنيد، مثالهايتان هيچ مصداق ندارد. ولی ترکيب جالبی بوده است حضور مسعود بهنود، عليرضا نوری زاده، بابک امير خسروی، داريوش همايون وفرخ نگهدار و...

ميبايد به شعار مشترکی هم ميرسيديد، مثلا دوم خرداد را به سلاح سنگين مجهز کنيد.

يادتان نرود که نکبتِ امروز، فرآورده ولی نعمتهای ديروز شماست.

کیومرث نویدی

ایران گلوبال و من

آقای کردی! گمان می کنم و یعنی تا آنجا که حافظه ام یاری می کند، رفتن شما و آقای سیامک ایرانی یعنی همان کیخسرو آرش گرگین که همان آقای خسرو بیت الهی باشند در اعتراض به نوشته های من پیرامون مسئله ملی در ایران بود و با درخواست عجیب و غریبی توأم که به راستی و به ویژه تا آنجا که به شما مربوط بود شگفت زده ام کرد: این نویدی ننویسد تا من بنویسم (یا ما بنویسیم).

دارم مقاله ای در باره مواضع اخیر همایون (مصاحبه اش با جواد طالعی) می نویسم که بسیاری حرفهایم را آنجا می زنم. امیدوارم امشب تمامش کنم. پس اینجا بیش از این در این باره که حق با که بوده است چیزی نمی نویسم. فقط به شما خوش آمد می گویم. آقای کردی! راه حل قهر کردن و درخواست خاموشاندن و بایکوت دیگران نیست. حرفتان را بزنید و اجازه دهید دیگران هم حرفشان را بزنند. با سفتار یا سفته ی این دیالوگ است که الماس حقیقت نسبی از دل سنگ خارای ارواح سرگردان ما مردمان شب و تب و تعب زده دیکتاتوری پروده رها خواهد شد، تراشی خواهد خورد و درخشی خواهد یافت. امیدورام دیگر قهر نکنید آقای کردی. نوشته های شما را پیگیرانه خواهم خواند.

مهران

به گزارش "جهان" گفته مي‌شود سازمان اطلاعات و امنيت يكي از كشورهاي همسايه دانشجويان ايراني آذري زبان را به همكاري با اين نهاد امنيتي دعوت كرده است. بنا بر اين گزارش اخيرا اداره امنيت اين كشور فرم‌هايي را به منظور همكاري با اين نهاد امنيتي بين دانشجويان ايراني مقيم آن كشور توزيع كرده است. گفته مي‌شود اين اداره در فرم‌ها ازدانشجويان ايراني آذري زبان خواسته است در قبال استفاده از تسهيلاتي چون تخفيف هزينه تحصيل و دريافت حقوق مناسب براي امرار معاش، با اين اداره همكاري كنند. وحدت و يكپارچگي قوميت‌هاي مختلف در كشور ايران، همواره مورد طمع مخالفان بوده است لذا همواره تلاش شده است تا به طرق گوناگون اين وحدت خدشه دار شود كه با توجه به هوشياري همه ايراين هااين موضوع تاكنون محقق نشده است.

محسن کردی

ایران گلوبال و من

جناب توکلی، یکی از دلایل رفتن من برخلاف آنچه شما و آقای نویدی نوشته بود نه سانسور عقاید که کامنتهایی مثل همین جناب احمد علی است. نمونه یک کاربر بی نام و نشان (در واقع به احتمال قوی سرشناس) که به نویسندگان با نام و نشان حقیقی ناجوانمردانه و زیر چادر پنهان شده و توهین می کنند. همانگونه که قبلا گوشزدکرده بودید

انتظار این است که آی پی ایشان پیگیری شود که از کدام کشور و کدام شهر هستند. و همانگونه که در مورد خودتان عمل کردید، آی پی افشا و سپس مسدود شود. توهین های اینچنین در این سایت به من کم نشد. به فارسی و به ترکی و غیره فحشهای رکیک دادند و توهین کردند. و این در شرایطی که آنکه به شما تهمت همکاری با جمهوری اسلامی زد و شما را آنقدر بر آشفت کارش به این اندازه زشت نبود چرا که تهمت همکاری با جمهوری اسلامی یک حرف مفتی است که مثل نقل و نبات در دهانها و رسانه ها هست و کسی اهمیتی نمیدهد با این وجود شما آی پی آن فرد را افشا کردید. اما توهینی از این دست که به من می شود یک برخورد غیر سیاسی و شخصی است و هدفش مشخصا بیرون کردن حریف از میدان است. قبلا هم این وضع پیش آمده بود و به شما گفته بودم اما گویا فقط شما هنگامی واکنش نشان میدهید که توهین به شما شده باشد. اگر هم تمایلی به بستن آی پی این افراد دستکم برای سه ماه (بعنوان یک راه حل) ندارید لطف کنید مطالب مرا هم اینجا نگذارید. نه شیر شتر و نه گند فحاش

کیانوش توکلی

با سلام دوستان گرامی! احمد علی از دالاس امریکا به دلیل توهین شخصی به محسن کردی ؛ امکان کامنت گذاری از ایشان گرفته شده است . جمال گرامی در رابطه بامزدک بارها گفته ام و از ایشان تقاضا کرده ام که این سبک نوشتار به کنار بکذارد ولی متاسفانه مزدک به این شیوه ادامه داده است به لحاظ حقوقی مزدک فحش شخصی به کسی نداده است بلکه " فحش" سیاسی به گرایشات فکری حمله می کند. من فقط می توانم به ایشان پیشنهاد کنم روش خود را عوض کند

کریم شیرازی

محسن جان آمدی ولی حالا چرا؟

حالا که چپ با همایون می کند بادبادک هوا، حالا چرا؟

بعد سی ، چهل سال که چپ ما روزنامه آیندگان نخوانده بود آمدی ،ولی حالا چرا؟

حالا که چپ ناز همایون می کشد،تو بر سر چپ می کوبی اما حالا چرا !

حالا که همایون با شهریاران وداع می کند تا دل چپ را بدست آرد اما حالا چرا؟

شهریاران را چه شد؟چپی ها را چه شد؟ملیون که به چپ ها نزدیکترند را چه شد؟بر سر راه رشد قطره چکانی چپ چه آمد ،یاران را چه شد؟

کریم شیرازی همی می گفت از ناسازگاری چپ و شهریاران!

آنکه رسوای جهان شد، از که بود و چه شد!

محسن کردی

ایران گلوبال و من

جناب اشکان، گویا ماایرانیان دوست داریم از یکدیگر حرف اضافی بکشیم. در آغاز مطلب یادآور شده ام که میخواهم همزمان با طرح موضوع رفتنم از ایران گلوبال یک بررسی بر روابط نیروهای سیاسی ایران هم داشته باشم که به ریشه مساله پرداخته باشم و از این جهت خواننده احاطه بیشتری به موضوع بیابد. مطلب هم مطابق کشش یک وبلاگ و کوتاه بود و آخر مطلبم نوشته ام که ادامه دارد.. صبر داشته باشید. جناب نویدی. از مهرتان متشکر. آنقدر در سیاست پیرهن پاره کرده ام که ننویسم نویدی ننویسد تا من بنویسم یا چنین معنی متبادر شودو برای آنکه

برای آنکه خیالتان را راحت کنم عرض می کنم که رفتن من از ایران گلوبال هیچ ارتباطی با مواضع شخص شما نداشت. اگر همه مخالفان مثل شما بودند مشکلی نبود. نام رفتن مرا هم قهر کردن نگذارید. هرکس پرنسیپهایی را در زندگی و در سیاست دنبال میکند و دلیل رفتن من از ایران گلوبال همان پرنسیپها بود. مثلا پرنسیپ شما از جمله این بود که یک بار نوشتید که این سایت جمهوریخواه است برای همین در آن قلم میزنید در غیر اینصورت با آن همکاری نمی کردید که این امر جزو پرنسیپهای من نیست یعنی جمهوریخواه بودن سایت برای من مانعی برای همکاری نبود. بعدها بیشتر توضیح خواهم داد. الان هم بر اساس همان پرنسیپها به ایران گلوبال بر نگشسته ام بلکه کیانوش توکلی همانگونه که مطالبی از دیگر سایتها را که مناسب تشخیص میدهد در اینجا درج می کند، مطلب مرا از وبلاگم گرفته و در اینجا درج کرده است که من با این امر مشکلی ندارم. همانگونه که قبلا هم چند بار سایت حزب کمونیست کارگری مطالب مرا درج کرده که اختلاف موضع سیاسی اش ابدا به نزدیکی سایت ایران گلوبال با من نیست و من با آنهم مشکلی نداشته ام. بعبارت دیگر مساله تنها مساله پرنسیپ است اگرنه همانگونه که بارها اشاره داشته ام با کیانوش مشکلی ندارم و او اختیار سایتش را دارد. پاسخهای من در ذیل مطالبم در اینجا نیز احترامی است که به نظر خواننده می گذارم. در مورد دوست عزیزم خسرو بیت الهی و آقای آرش گرگین که نیک آشنایی نزدیک شان نصیبم نشده نیز به خود این گرامیان مراجعه فرمایید. تنها اشاره می کنم که چنانچه مطالب جناب گرگین را خوب مطالعه می فرمودید متوجه اختلاف مواضع شدید ایشان باحزب مشروطه ایران که آقای خسرو بیت اللهی از کارگزاران برجسته آن هستند می شدید و احتمالا چنین حدسی نمیزدید. در مورد امر دیالوگ با شما همنظرم. سپاس از توجه تان.

کریم شیرازی گرامی مشخص است که از نوادگان حافظ و سعدی هستی. ذکر ایرادات الزاما به معنای کوبیدن نیست. همانگونه که یک منتقد مسئول وقتی از شکنجه ساواک می نویسد نه برای کوبیدن که برای تقبیح امر شکنجه است چه در یک جمهوری باشد چه در یک پادشاهی. تند روی چپ ایرانی در گذشته امری ویرانگرانه بود و نه سازنده. چپ امروز هرگز حاضر به تکرار گذشته اش نیست. برای همین هم به نظر من مشکلی با نظرات من در این مورد ندارد. ذوقت برقرار باد.

مهدی بهرامی

ایا تا عصر پهلوی ها ،مشکلی بین ملتهای مختلف نبود؟

آقای فارسزبان شما منکر ترویج و تبلیغ نژاد پرستی آریایی در زمان پهلویها که آتش پرستان – پارسیان هند- و هواداران نازیسم هیتلری آتش بیار معرکه ی آن بودند هستید و منکر سوزاندن کتابهای ترکی و قتل عام و تبعید هزاران ترک آذربایجانی و کرد در جریان سرکوب قیامهای ملی ملتهای ترک و کرد در دوران حکومت پهلویها هستید شما منکر جریمه کردنهای محصلهای ترک در مدارس بجرم حرف زدن به زبان مادریشان هستید شما منکر پنهان نگاهداشتن کتابهای ترکی مثل دیوان شعر شاه اسماعیل – با تخلص ختایی – و دیوان ترکی مولوی هستید و منکر متوسل شدن پهلویها و جمهوری اسلامی به هر ابزاری از جمله تحریف وجعل تاریخ و تحقیر و توهن ترکها و عقب نگهداشتن و عدم سرمایه گذاری و بعبارتی اعمال سیاست سرزمین سوخته در مناطق ترک نشین هستید شما منکر جایگزین کردن اسامی ترکی و تاریخی رودها و کوهها و شهرها و روستاها ی سرزمینهای آذربایجان و دیگر مناطق ترک نشین با اسامی جعلی و من درآوردی فارسی توسط رژیمهای پهلوی و جمهوری اسلامی هستید

آقای فارسزبان شما منکر این هستید که والدین حق نداشتند – اکنون نیز تا حد زیادی این مسئله وجود دارد - اسم ترکی برای فرزندان خود انتخاب کنند. دوست عزیز صحبت از علاقه ی پدران ترک ما به زبان فارسی به میان آوردید بنده جا دارد این سوال را از شما بپرسم آیا محبت و خدمت پدران ترک ما و حکومتهای ترک به زبان فارسی و مردم فارس زبان باید علی الاصول محبت و خدمت متقابل قوم فارس را نسبت به زبان و مردم ترک در پی داشته باشد یا طبق منطق شما بایداحساس برتری و جاه طلبی را در این قوم و روشنفکران و زعمای آن برانگیزد و مجوزی جهث ایجاد و ترویج و تبلیغ سیستم آپارتاید آریایی-پارسی شود که به قسمتی از شاهکارهای این سیستم فوقاً اشاره شد ؟ آیا بدلیل همین الطاف و مرحمت پدران ما در حق پدرانتان و زبان و فرهنگتان ، اکنون اینهمه ما را مدیون و بدهکار خود میپندارید و فکر میکنید آنچه شما دارید مقدس و سزاوار احترام و حتی شایسته ی تحمیل به دیگران و آنچه ما داریم سزاوار اهانت و پایمال نمودن و از بین بردن است؟ افاضه فرمودید گویا مردم ما به زبان و فرهنگ خودشان علاقه ای ندارند و زبان فارسی را به زبان خود ترجیح میدهند!!! این حرف شما اهانت به شعور ملی و انسانی ملت آذربایجان میباشد چرا که برای همه ی ابنای بشر از هر تیره و رنگ و تبار مقوله هایی مثل آزادی، عدالت، عشق به سرزمین و فرهنگ مادری، حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت، عزیز و مقدس هستند و آذربایجانیها از این قانون بشری مستثنی نبوده و از خصلتهای مشترک و متعالی انسانی تهی نیستند . از این روست که برادران ما در آنسوی ارس در مدت 170 سال سلطه ی روسها نتنها دین و زبان و فرهنگ خود را حفظ کردند بلکه علیرغم مشکلات فراوان در این سالها در جهت توسعه و تکامل فرهنگ خود نیز کوشیدند و سرانجام نیز پرچم استقلال آذربایجان را که در سال 1918 به رهبری مرحوم محمد امین رسولزاده بر افراشته شده بود، دوباره به اهتزاز درآوردند و این حقیقت را بار دیگر ثابت کردند که: عشق به آزادی و استقلال ملتها را نمیتوان از آنها گرفت و نمیتوان این احساس متعالی انسانی را درانسانها نابود کرد. تا ملتی زنده است آتش این عشق نیز شعله ور است همانطور که تا مادری در این کره ی خاکی وجود دارد مهر مادری نیز وجود دارد و این مهر فقط با مرگ مادر از بین میرود . بحث خواص خود فروخته و عوام فریب خورده از این مقوله جداست.

فارس زبان

جناب ترک زبان و ترک خراسان

اول جناب ترک زبان، ما نیز با شما دشمنی نداشته و نداریم. ما دشمنی با شما نداریم و مثل آقا جمال رئیس جمهور ملت کرد نماینده مردم فارس زبان نمیدانیم که از جانب آنها نظر بدهیم بلکه فقط نظر خود را می گوییم. شما اگر نظر مردم فارس زبان را میخواهید بدانید شایسته این است که به نظرات گروههای سیاسی مراجعه کنید. بنده و دیگری که به قول شما غیر فارس زبانان شوونیست هستیم که به حساب نمی آییم. آنکه به حساب می آید یک عده ای از مردم هستند که در یک حزب یا گروه یا سازمان سیاسی گرد آمده و نظرات مدونی دارند. حال اگر شما غیر فارسها بجای متلک پرانی و زخم زبان یک زحمتی به خودتان بدهید و به منشورهای نیروهای سیاسی مطرح و فراگیر ایرانی (و نه یک گروه چند نفره آریا پرست) مراجعه کنید، می بینید که در برنامه سیاسی تمامی آنها حق تحصیل به زبان مادری برای همه ایرانیان در نظر گرفته شده است. من هم یکی از همانها هستم که این حق را برای هر ایرانی از جمله شما قائل هستم. متاسفانه شما غیر فارس زبانان بجای آنکه نگاه به آینده داشته باشید و از این وضعیت استقبال کنید هی گذشته ها را نبش قبر می کنید و اصرار دارید که ما شوونیست هستیم! خود شما هم اقرار کرده اید که در گذشته چنین مطالبه ای پدر شما نداشته. خوب پدر ما هم نداشته. امروز شما فرزند آن پدر چنین مطالبه ای دارید، بسیار خوب من هم فرزند این پدر به خواست شما احترام می گذارم و در راه برآوردن خواست شما می کوشم. اما شماها گویا دلتان میخواهد که انتقام آش نخورده را از ما بگیرید که نه فامیل مان پهلوی است و نه بجرم فارس بودن میتوان ما را به آنها چسباند. و اما جناب ترک خراسان. هر دم از این باغ بری میرسد و تنها کسی که به ما نریده بود.. حالا دیگر ترک خراسان افغان اصفهان و لر عراق هم باید به ما به جرم فارس بودن خرابی کند و ما را دشمن بدارد. آقاجان من چه دشمنی با تو دارم که نوشته ای که برای نبرد با دشمن باید به میدان وی آمد؟ این کیانوش توکلی یک فارس زبان است و به تو این آزادی را داده است که بیایی اینجا نظرت را بگویی اما تو بجایش شلوارت را در آورده ای به او هم خرابی می کنی. لابد خیال میکنی که کیانوش توکلی یک ابله است که به کسی که او را بعنوان فارس زبان دشمن میدارد میدان میدهد بله؟ نه چنین نیست. مشکل در عدم درک و فهم تو از مقوله سیاست و مطالبه سیاسی در محیط آرام است. هرگاه شما غیر فارسهای تندرو این موضوع را درک کردید مشکلات میهن ما میتواند بدون تشنج حل شود اگرنه مطمئن باشید که چنانچه بخواهد کار به تشنج بکشد جمهوری اسلامی عمرش را ادامه خواهد داد و باسیاستهای فعلی که دارد ریشه زبانهای شماها را خواهد زد همانگونه که تاکنون زده است. از دوستی اردبیلی شنیده ام که نسل جدید پدر و مادرها در این شهر با فرزندان شان فارسی صحبت می کنند و عقیده دارند که تامین آینده فرزندان شان در صحبت کردن به این زبان است. من به عنوان یک شوونیست فارس زبان شاید بهتر باشد صبر کنم هرگاه ریشه تمام زبانهای غیر فارسی زده شد آنگاه آهنگ دشمنی با جمهوری اسلامی کنم اینطور نیست؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید