میگوید ركترین مصاحبهاش را در چند سال گذشته انجام داده و میخواهد تعارفها را كنار بگذارد. مشاور مطبوعاتی احمدینژاد صریح میگوید ترسی از رییس مجلس و نمایندگان و كلیت اصولگرایان ندارد چراكه آنها تیم احمدینژاد را به خاطر سهمخواهی تحت فشار میگذارند و اگر چوب لای چرخ دولت نگذاشته بودند هیچ وقت كار به این ركگوییها نمیكشید. میگوید احمدینژاد مایملكش را رو میكند اما آنها هم بگویند چقدر ملك و املاك دارند. تاكید دارد احمدینژاد به خاطر منافع نظام هیچ وقت افشاگری نمیكند اما اصولگرایان میترسند كه مبادا چیزی رو شود چون میدانند كه چه كردهاند. حرفش این است كه امثال متكی و اژهیی به عنوان وزرای سابق احمدینژاد بهتر است به جای تهدید، ساكت باشند چون اگر پردهها بیفتد… در مورد قالیباف هم شاید تندتر از بقیه صحبت كرد كه البته در بازنگریها صلاح دید حذف شود. میگفت انفرادی ملكزاده یعنی ظلم. از سقط جنین همسرش تا مشكلات جسمی وی در 60 روز انفرادی گفت. میگوید باید جواب ظلمی كه به مشایی و اطرافیانش رفته را بدهند. سوال میكند مگر علیه ما سند نداشتند پس چه شد؟ رمال و جنگیرها، اختلاس، فساد مالی، چرا همه تهدیدها توخالی درآمد؟ مصاحبه آرام شروع شد اما جوانفكر تاكید داشت كه دوره سكوت گذشته. میگفت احمدینژاد نمیخواست میدان را به این سمت بیاورد اما آنها خودشان بازی را شروع كردند. از روز اول هم با هم مشكل داشتند. اما حالا اصولگرایان ترسشان زیاد شده. میگفت دعواها زرگری نیست و اختلاف سر صندوق ریاستجمهوری را نباید پشت درهای بسته حل كرد. مگر به رای مردم اعتماد ندارند.
گفت و گوی جنجالی اعتماد با علی اكبر جوانفكر: اصولگرایان نفهمیدهاند قافیه سیاست را باختهاند
چرا ملكزاده را ۶۰ روز انفرادی بردند؟
چقدر آدم به خاطر مشایی دستگیر شد
متكی و اژهیی بهتر است ساكت بمانند
كی وزارت اطلاعات در حوادث بعد از انتخابات دست ما بود؟
برای خوانندگان روزنامه مهم است روایت شما را بشنوند؛ از اینكه در چه چیزی انحراف داشتید كه به عنوان انحرافی از شما یاد میكنند؟ چرا طی دو سال متهم شدید به جریان انحرافی؟
ماجرای جریان انحرافی به هفت ماه اخیر باز میگردد نه دو سال گذشته. من هم همین سوال را از آنها میپرسم؛ یكی بین آنها پیدا شود و بگوید جریان انحرافی یعنی چی؟ از چه چیزی منحرفیم؟ بله؛ ما از این دوستانمان منحرفیم، از باورها و رفتارها و برداشتهای آنها منحرفیم. ما آنها را قبول نداریم. رفتار و منش آنها را قبول نداریم و از آنها منحرفیم، اینها درست است و اگر منظورشان از جریان انحرافی انحراف از باورهای خودشان باشد، تایید میكنیم.
اما یك زمانی همانها دست شما را در سیاست گرفتند و بالا بردند. میگویند بدون تعارف ما احمدینژاد را احمدینژاد كردیم.
خیر، من رد میكنم و چنین چیزی صحت ندارد. چه كسی چنین ادعایی را باور میكند؟ آقای احمدینژاد از خود ظرفیتهای بالایی را نشان داد و مردم هم از او استقبال كردند. البته آنها در ادعاهایشان آزاد هستند و هر ادعایی را میتوانند مطرح كنند اما مهم مردم هستند كه آیا این ادعاهای بیاساس را باور میكنند یا خیر؟
پس چرا سال 84 نمیگفتید كه از آنها منحرفید و قبولشان ندارید؟ یعنی حالا كه كمكتان كردند به قدرت برسید، راهتان را تغییر دادید؟
این طور نیست. شما میدانید كه آنها در سال 84 دنبال فرد دیگری غیر از آقای احمدینژاد بودند و هر كاری هم از دستشان برآمد انجام دادند كه آقای احمدینژاد رییسجمهور نشود. این را همه مردم میدانند. بعد از پیروزی آقای احمدینژاد بود كه آنها با ادعای اصولگرا بودن، خودشان را به آقای احمدینژاد چسباندند. البته نتوانستند بچسبند و چسبشان ناچسب بود و از او جدا افتادند.
منش اصولگرایان را قبول نداریم و از آنها منحرفیم؛ مگر مالكیت كشور بین آقایان تقسیم شده و كشور شركت سهامی است كه از ما سهم میخواهند؟
بعد انتخابات شروع كردند چوب لای چرخ دولت گذاشتن؛ از ما سهم میخواستند. احمدینژاد كه مقبولیت دارد به آنها بدهكار نیست.
كدام فساد مالی ؟ مگر نگفتند ما رمال یا جنگیر هستیم، چرا اثبات نكردند؟ مگر نگفتند 150 میلیون دزدی كردیم پس چی شد سندش؟
چطور به خاطر منافع نظام حاضرند التهاب ایجاد كنند حالا به خاطر همان منافع حاضر نیستند اگر سندی علیه ما دارند، رو كنند؟ از چه میترسند؟
چرا ملكزاده را 60 روز انفرادی بردند؟ چرا آزادش كردند؟ مشكل جسمی در انفرادی پیدا كرد. زنش سقط جنین كرد. چه كسی جواب این ظلم را میدهد؟
انفرادی قانونی است؟ جرم ملكزاده و بقیه افرادی كه از طیف ما گرفتند چه شد؟ دادستان باید جواب افتراهایی كه به ما زد را بدهد.
كی وزارت اطلاعات در حوادث بعد از انتخابات دست ما بود؟ اگر بود كه با درخواست استعفای مصلحی موافقت نمیكردیم. اژهیی هم وزیر اطلاعات ما نبود.
مشایی بازجویی نشده اما دیگر نمیگذارند تحرك سیاسی داشته باشد. چقدر آدم بیگناه به خاطر مشایی دستگیر شده؛ برای چه؟ چون مشایی را مردم دوست دارند، تخریبش میكنند؟
آقای متكی و اژهیی بهتر است ساكت بمانند. عزتشان در سكوتشان است. اگر پردهها بیفتد مردم خیلی چیزها را میفهمند.
رییسجمهور با اژهیی مناظره كند كه چه؟ درست است رییس دولت با وزیر اطلاعاتش مناظره كند؟ آقای احمدینژاد كه نمیتواند حرفهایش را بزند.
رییسجمهور سند رو نمیكند به خاطر منافع نظام، اما بپرسند آقای احمدینژاد و آنهاچقدر دارایی و مایملك دارند؟ واقعا رسیدگی شود نه اینكه برسند به آقای x یا y ودوباره بگویند ولش كن.
از چه میترسند؟ در ستون طنز روزنامه ایران برای اینكه قافیههای شعر درست شود نوشته شد 140 هزار سند رو میكنیم؛ وحشت كردند گفتند بروید جلوی روزنامه ایران بگیرید و اجازه ندهید منتشر شود!
با من تماس گرفتند كه پذیرش استعفای مصلحی را از روی ایرنا بردار. گفتم شما كی هستید؟ گفتند ما میگوییم بردارید و نظر آقا است. گفتم نظر آقا را باید روابط عمومی یا دفتر معظم له اعلام كنند و… گفتند نه همین كه ما میگوییم! گفتم عمل نمیكنم. گفتند كه خودت باید با دستگاه قضایی روبرو شوی و از فردای آن روز فشارها شروع شد.
مطهری به احمدینژاد رای داد؟ پس در تظاهرات موسوی چه كار میكرد؟ توكلی و مطهری میگویند ما حق داریم مصوبه خلاف شرع تصویب كنیم. این نمایندهها مصاحبههایشان ارزش دارد؟
آنها به فكر ریاستجمهوری بعدند؛ كی احمدینژاد خواست مدودف و پوتین ایرانی بشود؟ آنها هنوز نفهمیدهاند كه قافیه سیاست را باختهاند!
اما پشتتان بودند؟
ادعا میكنند كه پشتمان بودند؛ خیر نبودند. كار خودشان را كردند. حرف خودشان را زدند، مسیر خودشان را رفتند و ادعای خودشان را داشتند و آنها هیچگاه همراه با دولت نبودند! كجا و چگونه همراهی كردند؟
پس چرا همان موقع علیهشان قد نكشیدید؟
دلیلی نداشت كه روی افتراقها انگشت بگذاریم؛ آن موقع این كارها را نكردند و این اتهامات بیاساس را به ما نزدند. ما هم به مصلحت و اهداف اساسی نظام و انقلاب ندیدیم كه روی آن مسائل انگشت بگذاریم. حالا برای اینكه دنبالش نرفتیم باید مواخذه شویم؟ الان هم اینها هستند كه فضای عمومی جامعه را مسموم كردهاند و ما ناگزیر شدهایم در برابر آنها به طور شفاف اعلام موضع كنیم. اگر هم آنها الان روی مسائل بیخودی انگشت نمیگذاشتند، بحران درست نمیكردند و دایما چوب لای چرخ دولت نمیگذاشتند، باور كنید دلیلی نداشت كه فاصله معنیدار خودمان را با آنها بازگو كنیم و مشخص كنیم كه از جنس آنها نیستیم؛ خودشان خواستند و این هم تبعاتش است.
سیاست یعنی همین؛ یك سری مطالبات داشتند و شما به آن مطالبات جواب ندادید. چرا؟
چه سهمی دارند؟ مگر مالكیت كشور بین افراد یا جریانات خاصی تقسیم شده است؟ مگر غیر از مردم كسی صاحب كشور است؟ احمدینژاد میخواهد افرادی را انتخاب كند كه با او هماهنگ باشند؛ مدیریت مملكت یك شركت سهامی كه نیست هركسی یك سهمی داشته باشد. اگر سهمی هست مربوط به نوكری و خدمت به مردم است. در نوكری مردم است كه باید از یكدیگر سبقت بگیریم، نه اینكه چوب لای چرخ دولت بگذاریم. اینها چوب لای چرخ دولت گذاشتهاند. خب این درست نیست. اینها بعد از انتخابات ریاستجمهوری شروع به مسالهسازی كردند. سهم میخواستند و البته از منظر گروهی و حزبی هیچ سهمی برایشان قایل نبوده و نیستیم.
مگر غیر از این بود كه سال 84، دولت را از اصلاحطلبها گرفتند و توقع نداشتند آن را به احمدینژاد ببازند. شما این بازی را به هم زدید ؟
آخر كجای اصولگرایی اجازه میدهد دولتی كه مورد تایید رهبری و مردم است دایما برایش بحران درست كنند؟ برایش مساله درست كنند و نگذارند كار كند. این همه سوال از رییسجمهور و وزرا در صحن مجلس با چه هدفی مطرح شده است؟ آنها برای این رفتار بیسابقه چه جوابی دارند؟ آن ظلمی كه به مرحوم كردان كردند برای چه بود؟
شاید معتقدند كه برای مردم كار نمیكنید؟
اگر این اعتقاد را دارند پس مشكل آنها چیز دیگری است. رهبر معظم انقلاب؛ دولت احمدینژاد را دولت كار و تلاش توصیف كردهاند. آنها اگر دولت را در خدمت مردم نمیدانند بهتر است بگویند كه با مقام معظم رهبری مشكل دارند و از ولایت فقیه تبعیت نمیكنند.
قدرت در دست شماست؛ سر قدرت در بدنه بالایی كشور دست آنها. از نگاه بسیاری، احمدینژاد نزاع با آنها را زود شروع كرد. چرا با آنها سر قدرت به تفاهم صوری نرسیدید؟ آنها زودتر از موعد احساس كردند كه رو دست خوردند و نگرانند رییسجمهور بعدی یكی از نزدیكان احمدینژاد باشد. پس واكنشهایی كه علیه شما میكنند طبیعی است.
رییسجمهور را مردم باید انتخاب كنند. اینطور نیست كه كسانی پشت صحنه بنشینند و برای مردم رییسجمهور تعیین كنند. آنها دارند اشتباه میكنند . ما باورمان این نیست كه از قبل، عدهیی با هم زد و بند كنند و یك نفر را برای رییسجمهور شدن تایید كنند. چنین رفتاری، ظلم به مردم و تضییع حقوق آنان است.
مگر همین محافظهكاران پشت پرده تصمیم نگرفتند آقای احمدینژاد بماند و كسی را برای رقابت با وی نیاوردند؟
خیر، این برداشت صد درصد اشتباه است. آقای احمدینژاد همانند سال 84 خودش كاندیدا شد و بدون هیچگونه پشتوانه حزبی و گروهی خود را به مردم معرفی كرد. در انتخابات سال 88 نیز آنها میدانستند كه حریف آقای احمدینژاد نیستند لذا به صورتی گریزناپذیر به حمایت از آقای احمدینژاد پرداختند. آقای احمدینژاد توانسته بود در سایه خدمات گسترده و بیسابقه به مردم و ارتباط نزدیك با افكار عمومی، در دل مردم جا باز كند و آنها با وقوف به این حقیقت، مرتكب اشتباه خود در سال 84 نشدند و فهمیدند كه اگر فردی را وارد رقابت با آقای احمدینژاد كنند، دست به یك عملیات انتحاری زدهاند كه ایكاش این كار را میكردند و امروز مردم تكلیف خود را با این جماعت روشن كرده بودند.
خب همین حرفها را میزنید كه ناراحتشان میكنید. آنها تمام قد پشت سرتان بودند و رنجیدند از به قول خودشان ناسپاسی احمدینژاد.
آن كسی كه ناسپاسی كرد ما نبودیم. آنها بودند كه قدر احمدینژاد و دولت او را ندانستند. اگر بحث از ناسپاسی باشد باید آنها را به چالش بكشید. احمدینژاد مقبولیت دارد و بدهكار آنها نیست.
اگر حرف مقبولیت بود كه موسوی هم میتوانست مقبولیت مردمی داشته باشد. اما سراغ موسوی نرفتند.
خیر، ایشان مقبولیت نداشتند. نتیجه انتخابات هم این رااثبات كرد. مقبولیت یعنی اینكه دیدند آقای احمدینژاد با انجام سفرهای استانی، در متن زندگی مردم حضور یافته و با آنان ارتباط صمیمانه و نزدیك برقرار كرده است. كشور در حال پیشرفت است و این پیشرفت جلوی چشم مردم و در معرض قضاوت مثبت آنان قرار دارد. بنابراین مردم با انتخاب آقای احمدینژاد از او قدرشناسی كردند. موسوی هم قبل از انتخابات یك مقبولیت نسبی داشت كه قابل انكار نیست اما ایشان در دوره تبلیغات انتخابات، رفتاری از خودش نشان داد كه به ایشان ضربه سنگینی وارد كرد؛ او میخواست با ایجاد فضای پرالتهاب و وارد آوردن اتهامات بیاساس به دولت و رییسجمهور، افكار عمومی را به سوی خودش معطوف كند و این تنش و التهاباتی كه ایجاد كرد، نه تنها برای او سودی نداشت بلكه او را به اشتباه انداخت و پس از انتخابات رفتاری را از او شاهد بودیم كه نتیجه همان آدرس دادنهای غلط بود.
این اتهام را اصولگرایان به شما میزنند و میگویند یك فضای پرتنش ایجاد میكنید و در تنش كارتان را جلو میبرید. میگویند جلوی مردم مظلومنمایی میكنید.
نه، ما این طور رفتار نمیكنیم. ما كار میكنیم و كار هم كردهایم. اگر یك دولت حزبی مثل دولت خاتمی بودیم، این حرفها خریدار داشت، زیرا دولت خاتمی دولت سیاست ورزی بود و دولت احمدینژاد دولت كار و تلاش. این دوتا با هم قابل جمع نیست. یعنی نمیشود وقت دولت و رییسجمهور به مجادلات و مباحث سیاسی صرف شود و هم بشود برای كشور كار كرد. اگر قبول كنیم كه دولت آقای احمدینژاد برای كشور كار كرده است، پس باید بپذیریم كه این دولت تا حد ممكن از ورود به تنشها و مجادلات سیاسی اجتناب كرده است. ضمن اینكه دولت احمدینژاد نماینده یك جریان سیاسی نیست كه بخواهد جلوی مردم مظلومنمایی كند، یك دولت برآمده از آرای مردم است و مردم نیز با او همراه و همدل هستند.
شما هم قدرت و هم ثروت در اختیار دارید.
نگویید قدرت و ثروت در دست ماست، ما كی هستیم؟ قدرت و ثروت مال ملت است، اگر دولت نماینده یك جریان و گروه سیاسی خاص بود شاید حرف شما مصداق پیدا میكرد اما همه میدانیم كه این دولت، منتج از رای مردم است و به عنوان نماینده مردم امانتدار قدرت و ثروتی است كه صاحب و مالك واقعی آن مردماند. بنابراین فكر میكنم كه این حرف منطق ندارد.
مگر رسانهها و افراد شاخصشان حلقه اول دولت را به فساد مالی متهم نمیكنند؟
كدام فساد مالی؟ مگر نگفتند ما رمال یا جنگیر هستیم. چرا اثبات نكردند؟ چرا در برابر اتهاماتی كه به ما زدند كم آوردند و از صحنه فرار كردند؟ چرا آقای ملكزاده را گرفتند ولی صدایش را درنیاوردند كه برای چه گرفتند؟ چرا آزادش كردند و دلیلش را برای مردم توضیح ندادند؟ مگر نمیگفتند150 میلیارد دزدی شده، پس چه شد؟ چرا به مردم حقیقت را نمیگویند و افراد را از اتهامات وارده مبرا نمیخوانند؟ كجای این رفتارها اسلامی است و با چه منطقی سازگاری دارد؟
میگویند به خاطر منافع نظام رو نمیكنند.
عجب! به خاطر منافع نظام میآیند در جامعه التهاب ایجاد میكنند ولی به خاطر منافع جامعه حاضر نیستند سند بدهند؟ اتفاقا منافع نظام اینجا ایجاب میكند كه بگویند. اینها كه ابایی ندارند، اگر سند داشتند حتما میگفتند. ما میگوییم دروغ میگویند و جریان انحرافی یك چیز موهوم است. آقای مشایی و احمدینژاد زندگیشان پاك است. اگر راست میگویند یك گروه مستقل و بیطرف تعیین شود و اجازه دهند از وضع زندگی و دارایی و اموال و املاك ما و آنها، به مردم گزارش داده شود.
آقای ملكزاده از بازجوییهایش چه چیزی تعریف میكرد؟
من صحبتی نكردم، به من گفتهاند كه همسرش بر اثر رفت و آمد به زندان برای دیدن آقای ملكزاده سقط جنین كرده است. چه كسی پاسخگوی این اقدام است؟ آقای ملكزاده بر اثر مدت مدیدی كه در زندان انفرادی بوده دچار مشكلات جسمی و روحی شده است، چه كسی این آسیبها را جبران خواهد كرد؟
در طول زندان؟
بله، در طول زندان كه برایش پیش آمده است چه كسی پاسخگوی آن است؟
به نظر شما چه كسی باید پاسخ بدهد؟
بالاخره كسی باید پاسخگو باشد. ما اشكالی نمیبینیم كه دستگاه قضایی افراد را احضار كند و مورد بازپرسی قرار دهد اما همین كار هم باید بر اساس قانون انجام شود. اینطور نیست كه چون ما مسوولیتی داریم هركاری دلمان بخواهد میتوانیم انجام دهیم. هركس را بخواهیم میتوانیم احضار یا بازداشت كنیم. همهچیز باید بر اساس قانون انجام شود.
مگر با ضابطه نبود؟
خیر نبود، مگر زندان انفرادی قانونی است؟ كجای قانون این اجازه را میدهد؟ وقتی متهم بازداشت میشود حداكثر ظرف 48 ساعت باید مشخص كنند كه به چه جرمی دستگیر شده است. به وكیلش باید اجازه بدهند كه در آنجا حضور داشته باشد. بگذارند با خانوادهاش تماس بگیرد. آیا میتوان گفت كه برخی رفتارهای صورت گرفته، از جنس انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده است؟ قطعا نیست! این رفتارها را ما قبول نداریم، اینها را با صراحت گفتیم. امروز گفتیم و در آینده هم خواهیم گفت. ما برای استقرار و ثبات و دوام نظام جمهوری اسلامی ایران شهید دادهایم، ملت ایران تمامی سختیها و مرارتها را تحمل كرده است. این همه جانباز تقدیم كرده است، هدف چه بود؟ آیا جز این بوده است كه نظام اسلامی ایران بالندهتر از همیشه در پیش چشم جهانیان قرار بگیرد؟ ما ماموریتهای بزرگتری را باید دنبال كنیم. چشم امید ملتهای مسلمان به انقلاب اسلامی دوخته شده است، بنابراین هر اقدامی كه وجهه نظام و انقلاب را مشوه كند و به آن آسیب برساند، محكوم است و باید با آن مقابله شود. برخی رفتارها هیچ نسبتی با نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد و چهره نظام ما پاكتر از آن است كه این رفتارها به آن نسبت داده شود. با شهامت در روزنامه ایران نوشتیم كه بگویید چرا آقای ملكزاده را با آن همه سر وصدا بازداشت و بعد از 40 یا 50 روز زندان انفرادی، بدون سر و صدا او را آزاد كردید. مردم از بنده به عنوان روزنامهنگار انتظار دارند كه مطالبات آنها را از مسوولان كشور در هر ردهیی كه هستند مطرح كنم و مراقبت كنیم كه انقلاب و نظام اسلامی از آسیبها در امان بماند.
اما افرادی كه شما میگویید چرا این كار را كردند جزو نظام هستند. تا اینجا انتقاد میكنید اماقدرت و توانایی دارید كه این رفتارها را تغییر بدهید؟
ما در موضع مطالبهگری هستیم. نباید اجازه دهیم كه رفتارهای غلط و آسیب زننده به اساس نظام و انقلاب ادامه پیدا كند. این افراد هم نباید بر ادامه رفتارهای نادرست خود اصرار كنند. ما دوست نداریم آن افراد هم مرتكب چنین رفتاری بشوند. ما از اینكه ببینیم آن افراد تخلف میكنند، ناراحت هستیم و توصیه میكنیم كه رفتارشان را اصلاح كنند. ما میخواهیم آنها در مسوولیتهایشان بمانند و به مردم خدمت كنند، ما برخوردمان با آنها حذفی نیست بلكه اصلاحی است.
الان فشار از كجا به شما نزدیك است؟ گفتند مشایی در 5- 4 ماه گذشته بازجویی شده؛ حالا دستگیری خواهرزادهاش. این بازجوییها نهایتا به كجا رسید؟
من تا به حال نشنیدهام كه آقای مشایی بازجویی شده باشد. اگر شما اطلاعاتی دارید من ندارم.
میگویند حساب خودتان پاك است اما یك طبقه سرمایهداری را ایجاد میكنید وابسته به خودتان برای آینده.
متاسفانه حساب و كتاب لازم در كشور وجود ندارد. اگر حساب و كتابی وجود داشت، كسی به خود جرات نمیداد اینطور صحبت كند و به دولت منتخب مردم اینطور تهمت بزند. خب بگویند كجاست؟ اینها دروغ است، متاسفانه كسی نیست رسیدگی كند وگرنه رییس دیوان محاسبات به خود جرات نمیداد كه اتهامات بیاساس را به دولت وارد كند. متاسفانه الان هم همهچیز دست آنهاست و آنها باید رسیدگی كنند. مثلا سازمان بازرسی كل كشور، پایش را در یك كفش كرده كه میخواهد موسسه مطبوعاتی ایران را كه یك موسسه خصوصی است، بازرسی كند. چرا؟ چون در سرمقاله روزنامه ایران، كاركرد سازمانهای نظارتی مثل سازمان بازرسی كل كشور و دیوان محاسبات را درباره پرونده اخیر فساد بانكی مورد سوال قرار دادم و از همان زمان آنها پایشان را در یك كفش كردهاند كه میخواهند موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران را بازرسی كنند. به آنها گفتهام كه ماهیت این موسسه خصوصی است و مشمول قانون نظارت و بازرسی نمیشویم و مستندات ما اثبات میكند كه آنها حق بازرسی ندارند اما آنها قانون را تفسیر به رای و مصادره به مطلوب میكنند و در روز روشن زور میگویند. در ماجرای ویژهنامه خاتون هم دیدید كه چه ظلمی به ما شد؟ موجی از دروغگویی و تحریف را در كشور به راه انداختند و با نشر اطلاعات غلط و تحریكآمیز، برخی از علما و فعالان سیاسی را به موضعگیری واداشتند و كمتر از 8 ساعت نیز علیه ما اعلام جرم شد. اینها ظلم است. امام جمعه مشهد علیه دستاندركاران خاتون حكم محارب صادر كرد، اینها ظلم است و پایدار نمیماند و ناحق است. در دادگاه مطبوعات اعلام كردم این ظلم است. برای چه باید مجازات شویم؟
تقریبا این ادبیات را دارند گسترش میدهند كه ما اگر حرفی علیه احمدینژاد نمیزنیم و فعلا داریم سكوت میكنیم و مشایی را به دادگاه نمیكشیم، برای این است كه نگران هستیم احمدینژاد داستان انتخابات 88 را تكرار كند. مثلا مطهری میگوید به خاطر همان پروندههای درجه اول درباره برخی تخلفات بعضی مقامات كه در اختیار احمدینژاد است، اصولگرایان مجبور به سكوت شدند.
چه ترسی دارند؟ آنها از خودشان وحشت دارند. آنها از اینكه مبادا مسائلشان رو شود وحشت دارند. مثلا در ستون طنز روزنامه ایران برای اینكه قافیههای شعر درست شود نوشته شد 140 هزار سند رو میكنیم؛ آنها وحشت كرده بودند و موجی راه انداختند و حتی به رییس دستگاه قضا مراجعه كردند كه بروید این مدارك را از روزنامه ایران بگیرید و اجازه ندهید منتشر شود! آقای رییسجمهور رییس كشور است و از خیلی مسائل اطلاع دارد اما بارها گفته كه حرفها را در دلم نگه میدارم و نمیتوانم بسیاری از حرفها را بزنم. در مقابل مشاهده میكنیم كه برخی از این افراد، گستاخی را به نهایت رسانده و از مردم میخواهند در سفرهای استانی به استقبال رییسجمهور نروند!
از چه چیزی میترسند؟
از خودشان باید بپرسید كه از چه چیزی میترسند. میترسند از اینكه ببینند یكی خادم مردم است؟ سوابق ما و آنها را در بیاورند و به مردم نشان دهند، بپرسند آقای احمدینژاد و آنها چقدر دارایی و مایملك دارند؟ گزارش آن را به مردم بدهند.
شما حاضرید این كار را انجام دهید و بگویید كه یك مقام ارشدی در فلان جا تخلف میكند؟ چنین جسارتی را دارید؟
چرا نه! این یك وظیفه است. به عنوان مشاور مطبوعاتی رییسجمهور جزو كسانی بودهام كه مواضعم همیشه شفاف بوده و این را همه اظهار میكنند. البته مصالح و منافع نظام را همواره مد نظر داشتهام اما معتقدم كه نظام نباید به منافع افراد گره بخورد. صدها نفر امثال بنده و بالاتر از بنده باید قربان و صدقه این نظام مقدس شویم. نظام جمهوری اسلامی ایران ریشهدارترین نظام مردمی در جهان است و ما حق نداریم آن را فدای خود و اهداف و امیال مان كنیم.
مردم عادی كه نمیتوانند تكتك بروند و زمینخواری آقای فلان را در بیاورند، شما به عنوان یك مسوول این كار را میكنید؟
ما مطالبه میكنیم؛ همان آقایان كه به ما اتهام میزنند، یك گروه مرضی الطرفین بگذارند تا اطلاعات مربوط به داراییهای مسوولان را در بیاورند و به مردم گزارش كنند.
این هم یك شعار تبلیغاتی جدید است؟
مهم نیست كه شما اسمش را چه چیزی میگذارید، مهم این است كه این اتفاق بیفتد؟ این حق قانونی و مطالبه درست مردم است كه یك گروه مستقل بیاید و این كار را بكند. اما واقعا رسیدگی شود، نه اینكه برسند به آقای x یا y دوباره بگویند ولش كن. آن چیزی كه مهم است حیثیت نظام است.
اگر این كار را نكردند چه؟
اگر نكردند، این مردم هستند كه تصمیم میگیرند. آنها مشخص میكنند كه چه كسی در قدرت بماند و چه كسی را اجازه ورود به قدرت ندهند.
آیا دولت احمدینژاد شهامت دارد كه بیاید و این لیست آقایان را به رسانهها بدهد؟ همان لیستی كه میگفت همیشه در جیبم هست.
این كار دستگاه قضایی است، شما چرا از آقای احمدینژاد مطالبه میكنید؟ آقای احمدینژاد لیست را به دستگاه قضایی داده است.
برخی مردم این دعواهای شما با محافظهكاران را باور ندارند. معتقدند این دعوای زرگری است. آقای مشایی آمده كه آرای خاكستری جامعه را جمع كند و مثلا تصمیم بر این بوده كه چرا امثال اصلاحطلبها این كار را بكنند، بهتر است كه یكی مانند مشایی این كار را بكند.
این چه تعبیری است؟ مشایی و در پی او دولت و همكاران نزدیك رییسجمهور به شكلی ناجوانمردانه مورد حمله قرارگرفتند و حتی فرصت سخن گفتن و تحرك از آقای مشایی سلب شده است و آن وقت شما اسمش را میگذارید دعوای زرگری. آرای خاكستری، آبی و هر رنگی كه شما بخواهید اسم بگذارید، بخشی از جامعه ما محسوب میشوند و حق حیات و حرفزدن دارند و لزوما طرفدار موسوی نیستند. موسوی اشتباه كرد و مردم از او فاصله گرفتند ولی اینها هم نظر دارند و حالا ممكن است یك نفر پیدا شودكه بخواهد با این آرا ارتباط برقرار كند، حق قانونیاش است؛ اینكه منفی نیست، نقطه مثبت است. چرا نباید از درون نظام كسی ظرفیت جذب این طیف از نیروهای سیاسی جامعه را داشته باشد؟ جلوگیری از این كار به نفع كیست و چه كسی را خوشحال میكند؟!
و از نگاه شما، مشایی با این شیوه جدیدش میتواند آن دسته از مردم را جذب كند؟
من نمیگویم آقای مشایی. ممكن است هركس دیگری این كار را انجام دهد و اگر آقای مشایی بتواند این كار را انجام بدهد آیا باید با او برخورد كرد؟ آیا باید او را تخریب كرد؟ آیا باید جلوی او را گرفت؟
اینكه برای تیم شما بد نشد؛ تمام تیتر رسانهها و موج رسانهها فعلا روی شما به عنوان جریان انحرافی است!
این طور نیست! من حق زندگی دارم و میخواهم در این جامعه ادامه حیات بدهم. خانوادهام حق زندگی دارند. آنها گناهی ندارند. چرا عدهیی زیادهخواه با مطرح كردن یك داستان ساختگی به اسم جریان انحرافی، زندگی را بر خانواده بنده و امثال بنده تلخ كردهاند؟ این ظلم است و بنده از حق خود و خانوادهام گذشت نمیكنم. بحث جریان انحرافی برای من شهرت ایجاد كرده ولی شهرتی كه زندگی را بر خانوادهام تلخ كرده است، چه ارزشی دارد؟
این بخش شوخی بود؟
خیر كاملا جدی است. شهرت به چه درد من میخورد؟ من میخواهم در این جامعه زندگی كنم. خانوادهام را نمیتوانم در عذاب نگه دارم كه میخواهم كار سیاسی كنم. این شهرت چه اهمیتی دارد، در حالی كه خانوادهام در عذاب هستند؟
آقای مشایی احتمالا به دردش میخورد. بویژه برای كاندیدا شدن.
خیر؛ برای ایشان نیز تحمل این وضع سخت است. بعضی وقتها این احساس در انسان ایجاد میشود كه پذیرفتن مسوولیت ممكن است با گناه همراه باشد و فكر میكنم كه آقای مشایی هم همین احساس و باور را دارد.
چه گناهی؟
به خاطر دشمنی با مشایی، ببینید چقدر آدم بیگناه را بازداشت و زندانی كردند. چرا و به چه جرمی؟ چرا افرادی را تا 60 روز در زندان انفرادی نگه داشتند. چرا این كار را كردند؟ باید توضیح بدهند. با چه منطقی این كار را كردند. آیا خدا از این كار راضی است؟ قطعا راضی نیست. اینها ظلم است و البته مشایی هم از این وضع ناراحت است.
گفتید به مشایی اجازه تحرك سیاسی نمیدهند.
مدتهاست جایی نمیرود و حرفی نمیزند. گفتند مصلحت كشور این است كه مشایی سكوت كند و ما هم گفتیم چشم.
این را خواستند از آقای مشایی؟
ممكن است به ایشان توصیه شده باشد اما خودشان هم ملاحظه كردهاند. ببینید نمیگذارند مشایی حتی وظایف قانونیاش را انجام دهد. میگویند 30 تا پست و مسوولیت دارد در حالی كه اینها دروغ است. رییس دفتر رییسجمهور هر كس كه باشد، بطور قهری عهدهدار مسوولیتهای مختلفی میشود، مثلا در كمیسیون فرهنگی دولت هم عضویت دارد یا عضو هیات امنای فلان دستگاه هم هست و امثال آن. آیا او گناهی كرده است كه این مسوولیتها را به انجام میرساند در حالی كه بابت آنها هیچ حقوقی دریافت نمیكند؟
حرفشان این است كه كابینه را تفكر مشایی میچرخاند و مشایی برای همه كابینه تصمیم میگیرد.
این توهین به وزرا و بقیه اعضای كابینه است.
متكی كه حالا آمده بیرون رییسجمهور را متهم به دروغگویی میكند و میگوید در یك خط حرف ایشان 24 دروغ بوده! میگوید علیه ایشان حرف زیادی برای زدن دارد و چندین كلمه دروغ است.
به نظر شما اگر كسی در دولت بود و حرفی نزد و وقتی خارج شد علیه دولت شروع به حرف زدن كند، چه شخصیتی از خود در اذهان ایجاد میكند؟ كسی كه وزیر است، در مقابل كارهایی كه انجام میدهد، مسوول است. آیا میتواند بگوید من هیچ كاره بودم؟ یا بگوید من كه در دولت بودم تحت فشار آقای مشایی بودم ؟ اگر چنین حرفی را بزند، در واقع خودش را زیر سوال برده و شخصیت خود را تخریب كرده است.
آقای اژهیی رسما احمدینژاد را به مناظره دعوت كرده؛ یعنی احمدینژاد و وزیر اطلاعات سابقش با هم مناظره كنند؛ این اتفاقات یعنی كشیده شدن بازی به راند آخر؟
رییسجمهور به خاطر تعهداتش نمیتواند 60 تا 70 درصد حرفهایش را با مردم در میان بگذارد، بنابراین شركت رییسجمهور در چنین مناظرهیی، منطقی نیست. بنده پسندیده نمیدانم كه یك رییسجمهور بیاید و برود با وزیر اطلاعات خودش كه الان دیگر وزیر اطلاعات نیست و یك مسوولیت قضایی هم دارد مناظره بگذارد. مناظره باید موضوعیت داشته باشد. مناظره باید برای هدف مشخصی طراحی شود.
مردم میپرسند چه خبراست؟ از صفارهرندی تا اژهیی یا متكی، هر كسی میخواهد علیه احمدینژاد شروع كند به حرف زدن. این اتوبوس دولت كه ترمز نداشت بدجور به دستانداز افتاده و به آخر راه میرسد.
آنچه رییسجمهور درباره ترمز گفتند مربوط به قطار بود نه اتوبوس و مربوط به انرژی هستهیی بود و نه مسائل سیاسی. مسائل را با هم قاطی نكنید. دكتر احمدینژاد دیكتاتور نیست، یك فرد متدین، آزاداندیش و پایبند به مبانی مردمسالاری دینی است و نیاز به گفتن نیست اما درباره آن افراد باید خودشان پاسخگو باشند، چرا اینطور رفتار میكنند. آیا دو روز دنیا اینقدر ارزش دارد؟ حالا آقای احمدینژاد یك كاری كرد و آنها را آورد بالا، بعد هم به خاطر عملكردشان به خاطر مناسبات سیاسیشان، اعتماد احمدینژاد از آنها سلب شد. مگر میشود یك دولتی وجود داشته باشد كه هر كسی ساز خودش را بزند؟ وقتی در دولت افرادی بودند كه میخواستند ساز خودشان را بزنند و اهداف سیاسی خودشان را دنبال كنند، مشخص است كه جایشان در آن دولت نیست. وقتی آقای رییسجمهور دید كه عدهیی دارند رفتارهایی میكنند و واكنشهایی دارند و تصمیماتی میگیرند كه اختلال در روند حركتی دولت ایجاد میكند مسلم است كه تصمیم میگیرند و كنارشان میگذارند، اگر كنار گذاشت، آیا باید بداخلاقی كنند؟
وزیرهای كلیدی مانند اژهیی و متكی كه سازشان با ساز آقای احمدینژاد كوك نبوده برای چه انتخاب شدند؟
آیا واقعا سازشان كوك نبوده یا ضعفهای عمده داشتند در مدیریتهایشان. در دوره آقای متكی در دیپلماسی خارجی واقعا دارای ضعف بودیم. چند تا از دیپلماتهای ما رفتند و پناهنده شدند؟ آیا این امر نشانه تسلط یك وزیر بر دستگاه دیپلماسی است یا آنكه شیرازه كار از دستش در رفته است؟
متكی میگوید من آنها را انتخاب نكردم و آقای مشایی آنها را انتخاب كرد.
انتخاب سفرا و دیپلماتها دست وزیر امور خارجه نبوده؟ چه كسی از ایشان این حرف را میپذیرد؟ چه كسی میگوید دست ایشان نبوده، ایشان وزیر خارجه بودند، همه سفرا را ایشان معرفی میكنند و در هیات دولت تصویب میشود و كارهایشان انجام میشود. چه كسی میگوید ایشان مسوول نبودند. ایشان در تصمیمات دیپلماسی خارجی به طور مستقیم مسوول بودند.
پس چرا راست نمیگویند؟
شما بروید بپرسید. آنها باید صداقت از خودشان نشان دهند و اشتباهات خودشان را بپذیرند. چرا بداخلاقی میكنند؟ عزت آقای متكی و آقای اژهیی در این است كه الان سكوت كنند وگرنه اگر پردهها برود كنار اشتباهاتشان را مردم میفهمند. منش دولت این نیست كه اشتباهات آنها را برملا كند.
آقای احمدینژاد اگر ریاستجمهوریاش تمام شود یا به قول شما رییسجمهور نباشد و تعهد اخلاقی نداشته باشد، واقعا اینقدر برای كشور دلسوزی دارد كه بیاید و همه این حرفهای نگفته را بگوید؟
حالا نگفتن یا گفتنش باید ببینیم نشانه دلسوزی هست یا نه. باید بحث كنیم كه گفتن بعضی از حرفها به نشانه دلسوزی و مصلحت كشور است؟ بالاخره ملاحظاتی هم در مدیریت كشور وجود دارد و باید همه اینها را در نظر گرفت. ما نباید كشور را به هر بهانهیی به هم بریزیم و مردم را دچار آشفتگی خاطر كنیم و به همین دلیل است كه به دوستانمان توصیه میكنیم رفتارهای غلط خود را كنار بگذارند. فضای فكری و روانی جامعه باید باز و آزاد باشد. بستن این فضا به نفع هیچكس نیست.
صادقانهتر با هم حرف بزنیم! میگویید چرا تیم احمدینژاد را میگیرید و میبرید انفرادی!نمیخواهیم مشابهسازی كنیم، اما الان بسیاری از اصلاحطلبها و مردان سیاسی دولت خاتمی برای همان نقدهای دلسوزانه در وضع مشابهی هستند. چرا اینها را آن موقع نگفتید؟ همان موقع كه در میدان ولیعصر حامیان آقای احمدینژاد آمدند و درگیر شدند و آن اتفاقها پیش آمد، آن همه بازداشتی. از روزنامهنگار تا… افرادی كه هنوز یك روز مرخصی نیامدهاند. شما ممكن است الان بگویید قوه قضاییه دست شما نیست ولی وزارت اطلاعات كه دست شما بود…
وزارت اطلاعات دست ما بود؟ اگر دست ما بود آقای احمدینژاد استعفای آقایمصلحی را قبول نمیكرد. كجا وزارت اطلاعات دست آقای رییسجمهور بود اگر بود كه آقای مصلحی را بركنار نمیكردند!
دوران انتخابات دوران آقای اژهیی بود.
آقای اژهیی هم با ما نبود. یك اتفاقی در كشور افتاد كه نباید میافتاد، آقای موسوی یك رفتاری كرد كه نباید میكرد، مقام معظم رهبری توصیه كردند و ایشان را فرا خواندند به رعایت مصالح كشور. رفتارهای تحریكآمیز آقای موسوی باعث شد یك عده به خیابانها بیایند و درگیری ایجاد كردند، در این درگیریها بسیاری از بچههای بسیجی و پلیس كتك خوردند و زخمی شدند. مگر نشدند؟ خب این اتفاق افتاد، طبیعی است كه عدهیی بازداشت میشوند و ممكن است در یك جایی تر و خشك با هم بسوزند. اصلاحطلبان مرتكب اشتباهات بزرگی شدند و این اشتباهات را باید در جای خودش بررسی كرد اما حاضر نیستیم به خاطر اشتباهاتشان سر اینها را ببرند و بگویند اینها شایسته هر برخوردی هستند! من چنین چیزی را نمیگویم! قبول دارم كه در تصمیمگیری و رویكردهایشان اشتباه كردند كه این در جای خودش قابل طرح و بررسی است، اما این بحثی را كه شما فرمودید اینطور پاسخ میدهم كه وقتی التهاب میشود، وقتی تشنج و آشوب میشود ممكن است بعضا افراد بیگناه هم هدف برخورد قرار گیرند و عدهیی آسیب ببینند.
الان اصولگرایان به شما اتهام میزنند كه ولایتمداریتان زیرسوال رفته.
آنها توضیح دهند كه چه اشكالی به كار ما وجود داشته است و چرا پایبندی ما به ولایت زیر سوال رفته؟ ما كه پای ولایت ایستادهایم و كوتاه هم نمیآییم و همه آسیبها را هم داریم تحمل میكنیم. اما اگر بخواهیم درباره ولایتمداری صحبت كنیم من به آنها میگویم كه ولایتمداری چیزی جز حركت كردن پشت سر رهبری نیست و البته مردم بهتر میتوانند تشخیص دهند كه پشت سر رهبری چه كسانی قرار دارند. آنهایی كه جلوتر از رهبری حركت میكنند، نمیتوانند خود را ولایتمدار بخوانند و دیگران را از دایره ولایت خارج بنامند.
اصولگرایان حرف شما را نمیزنند. بیتعارف میگوینداحمدینژاد برای نخستین بار 11 روز با رهبری قهر كرد. میگویند آقای خاتمی هم اینطور نایستاد كه من میخواهم این وزیر عوض شود.
رییسجمهوری كجا جلوی رهبری ایستاده بود؟ احمدینژاد سپر بلای رهبری است. از رهبری قهر نكردند. در بحث آقای مصلحی شامگاه روز 28 فروردین با من تماس گرفته شد و گفتند نامه حكم رییسجمهور درباره مشاورت آقای مصلحی و پذیرش استعفای ایشان را از خبرگزاری بردارید. گفتم چرا باید این كار را انجام دهم. گفتند ما به شما میگوییم باید بردارید. گفتم شما كی هستید؟ گفتند ما میگوییم بردارید. گفتم به چه مناسبت بردارم؟ گفتند ما میگوییم و نظر آقا است. گفتم نظر آقا را باید روابط عمومی یا دفتر معظمله اعلام كنند یا در سایت بیاید و خود آقا بگویند و ما قطعا اطاعت میكنیم. گفتند نه همین كه ما میگوییم باید عمل كنید! من گفتم عمل نمیكنم. گفتند كه خودت باید با دستگاه قضایی روبرو شوی كه من هم گفتم عیبی ندارد و از فردای آن روز فشارها شروع شد. من تابع ولایت هستم كه ایستادم و اجازه ندادم برخلاف نظر اعلام شده از طرف رهبری چیزی را در خبرگزاری نظام اعلام كنند یا آنهایی كه رفتند بلافاصله از قول آقا به دروغ خبر حكم حكومتی مقام معظم رهبری برای آقای مصلحی را منتشر كردند در حالی كه رهبر معظم انقلاب هیچ حكمی را صادر نكرده بودند.
شما از فرصتها استفاده كردید، در صورتی كه میدانستید آنها درست میگویند و نظر آقا چیست؟
نه، من از كجا میدانستم؟ مگر رهبری با من و شما تعارف دارند. هر موقع لازم باشد اعلام میكنند. رهبری عزیز در تاریخ 31 فروردین ماه نامهیی را خطاب به آقای مصلحی صادر فرمودند كه بلافاصله در ایرنا و روزنامه ایران منتشر كردیم. من حتی به آن افرادی كه به من زنگ زده بودند گفتم بنویسید تا من انجام دهم. مگر نمیگویید نظر آقاست، پس بنویسید تا من انجام دهم اما حاضر نشدند بنویسند. حالا مردم قضاوت كنند كه چه كسی تابع ولایت است و هزینه آن را میپردازد و چه كسانی جلوتر از رهبری حركت كرده و برای تحمیل اراده و خواست خود به دیگران تلاش میكنند.
شما تابوشكنی كردید؟
نه! كار آنها غلط است. كار درست را من انجام دادم. آنها كار غلط را كردند وقتی آقا چیزی نگفتند. به چه حقی خبر بیاساس مربوط به حكم حكومتی معظمله را منتشر كردند در حالی كه هیچ حكمی از سوی ایشان صادر نشده بود. در 28، 29 و 30 فروردینماه حكم حكومتی وجود نداشت؟ حكم حكومتی تاریخ دارد . ۳۱ فروردین ماه اعلام كردند. مگر ما مجاز هستیم قبل از اینكه آقا حكمی را صادر كنند، خبر آن را منتشر كنیم؟
پس میگویید لجبازی و استفاده از فرصت نبود؟
من هزینه كار درست را دادم. كار من اصولی و منطقی بود. من گفتم برای من تایید رسمی بدهید تا خبر پذیرش استعفای مصلحی و انتصاب او به مشاورت رییسجمهور را از خروجی ایرنا حذف كنم اما آنها حاضر نشدند چنین كاری بكنند، بنابراین بنده نمیتوانستم اعتماد كنم زیرا ملاك خبر ایرنا سایت رسمی ریاستجمهوری بود كه این خبر را حذف نكرده بود. ما معتقدیم باید قانون و ضابطه اعمال شود. یك عدهیی میخواهند اراده و خواست خودشان را به نام رهبری تمام كنند كه باید مراقب آنها باشیم و ما همیشه نگران آنها هستیم كه بخواهند نظرات خودشان را به نام رهبری جا بیندازند و ما این را قبول نداریم و باید مراقبت كنیم. اگر مراقبت كردیم و اجازه ندادیم در خارج از چارچوبهای نظام كاری صورت بگیرد، این هوشمندی است و نباید به خاطر آن مواخذه شویم.
اگر این اتفاق دوباره بیفتد شما همین رفتار را خواهید داشت؟
قطعا همینطور است و راسختر و قاطعتر از گذشته این كار را انجام میدهم. اگر نظر رهبری عزیز برای بنده قطعیت پیدا نكند قهرا نباید به آن تن بدهم. فكر میكنم مردم و تاریخ هم از بنده چنین انتظاری دارند. معتقدم رسانههایی كه این كار را كردند باید محاكمه شوند و بگویند با چه مجوزی این خبر را منتشر كردند. حكم حكومتی در آن زمان وجود خارجی نداشت.
اما به قول امثال مطهری، شخص احمدینژاد همین كار را انجام میدهد چراكه در سال 86 یا 87 هر وقت میخواست كارش را پیش ببرد میگفت آقا پشت من هست، آقا هم نظرش همین است.
احمدینژاد تنها رییسجمهوری است كه از آقا كمترین هزینه را كرده و به ندرت اتفاق افتاده كه در جایی از اعتبار و جایگاه رهبری خرج كند. همیشه برای رهبری آورده داشته و از رهبری نیز هیچ هزینهیی نكرده است. بدون تردید این از افتخارات احمدینژاد است.
در مصداقی آقای مطهری در سال 88 در گفتوگو با ضمیمه «اعتماد» میگوید امثال ما با چشمانی گریان به احمدینژاد رای دادیم چون نظر رهبری بر احمدینژاد بود.
آقای مطهری به آقای احمدینژاد رای داد؟ اگر به آقای احمدینژاد رای داده بود در تظاهرات آقای موسوی چهكار میكرد؟ آقای مطهری به آقای احمدینژاد رای نداد. آقای مطهری چهره شناختهشدهیی نبود اما اسم ایشان در فهرست نامزدهای حامی احمدینژاد در انتخاب مجلس قرار گرفت و ایشان به مجلس راه پیدا كرد اما بعدا نمكدان را شكست و علیه آقای احمدینژاد و دولت ایشان شروع به فضاسازی و تبلیغات مسموم كرد.
رییس یكی از كمیسیونها در گفتوگو با «اعتماد» میگفت مشروح مذاكرات مشایی با امیر عمان را داشتیم كه در آنجا مشایی به امیر عمان پیغامهایی را میدهد تا برای مذاكره بدهد به امریكا و میگفت وقتی من مشروح این مذاكرات را دیدم كه آقای مشایی چه چیزهایی به امیر عمان گفت به عنوان یك ایرانی خجالت كشیدم… اصولگرایان میگویند اینها مصداق ساز ناكوك شما با ولایت است.
آقای احمدینژاد طی 6 یا 7 سال گذشته یقه امریكا را در خود امریكا گرفته و رسوایی امروز دولت امریكا در داخل این كشور به میزان قابل توجهی مرهون روشنگریها و افشاگریهای آقای احمدینژاد با استفاده از تریبونهای امریكایی بوده است. از نظر ما هیچ پشت پردهیی وجود ندارد. آن آقایی كه چنین چیزی را مطرح میكند بهتر است سند این مذاكرات را منتشر كند. چرا حرفهای بیربط میزنند. مشروح مذاكرات را اعلام كنند، اینها كه حد و مرزی قایل نیستند، بیایند بگویند مشروح مذاكرات چه بوده است؟ البته اگر چنین سندی وجود میداشت، آنها تا به حال منتشر میكردند.
۱۷ ماه مذاكرات با امریكا از شهریور 88 تا اسفند 89؛ ادعایی است كه مشاور اوباما هم مطرح میكند درباره تلاش احمدینژاد برای مذاكره و شكستش.
خیر، مذاكراتی نداشتیم، مگر میشود مذاكراتی بدون نظر رهبری داشته باشیم؟ اولا چنین حرفی نبوده، دوما اگر بوده باید منتشر كنند، چرا دروغ میگویند این از آن دسته اتهامات بیاساس است كه میزنند و خرجی هم برایشان ندارد. هیچ مذاكرهیی آقای مشایی با امریكا نكرده است. مگر میشود در كشور كسی بدون اجازه رهبری مذاكرهیی كند. چنین چیزی صحت ندارد. این هم مثل هزاران دروغ دیگر است كه به آقای مشایی نسبت دادهاند.
فكر میكنید این دروغها تا كی ادامه پیدا میكند.
این را باید از آنها بپرسید كه تا كی میخواهند ادامه دهند. آنها هنوز نفهمیدهاند كه قافیه سیاست را باختهاند.
یعنی آقای احمدینژاد قافیه را نمیبازد واصرار دارد بازی قدرت را با اصولگرایان ادامه بدهد و برود سراغ گزینه مدنظرش برای ریاستجمهوری آینده؟
ما به فكر ریاستجمهوری نیستیم و میخواهیم در فرصت باقی مانده به كار و خدمت ادامه دهیم. این مردم هستند كه تشخیص میدهند چه كسی در خط احمدینژاد است و چه كسی نیست. كسی حق ندارد خواست و اراده خود را به مردم غالب كند.
شاید مردم این حرف شما را باور كنند اما اصولگرایان سنتی كه قدرت از دستشان رفته، باید باور كنند كه شما قدرت را رها میكنید و میروید؟
ما همین الان هم حاضریم تحویل بدهیم و برویم. ما آمدیم كار كنیم. اگر اجازه دهند كار را به سرانجام میرسانیم و تحویل میدهیم و میرویم و اگر اجازه ندهند و بخواهند در روند فعالیت دولت اختلال ایجاد كنند، این مردم و رهبری عزیز هستند كه تصمیم میگیرند. ما از روز اول گفتهایم كه برای ماندن نیامدهایم. آن دورهیی كه مردم به ما اعتماد كردند را میخواهیم كار كنیم آیا این اشكالی دارد؟
یك بار هم در ایام فاطمیه گویا قرار بود آقای احمدینژاد استعفا بدهند. به قول خودشان كارشكنیها زیاد شده بود. آن طرفیها هم حتی تا چیدن دولت موقت بعدی جلو رفته بودند. پس چه شد كه كار به استعفا نكشید؟
كسی كه برای خدمت آمده تا آخرش میماند. تا شهادت میماند. اگر بتوانیم كار كنیم ادامه میدهیم و اگر نتوانیم كار كنیم كه باید از رهبری اجازه بگیریم. اینجا تصمیمگیری با رهبری و مردم است و كسی كه پیرو ولایت است با ولایت هماهنگ میشود.
شما كه این همه حرف از مردم و ولایت میزنید آقای احمدینژاد چیزی غیر از این را نشان میدهد.
چه كار میكنند؟
حدود 2 یا 3 ماه طرح سوال از احمدینژاد، آمدن احمدینژاد، ماده 233 كردن تخلفات احمدینژاد، اینكه آقای احمدینژاد چرا نص صریح مقررات را اجرا نمیكند و اینقدر خودش چوب لای چرخ مجلس میگذارد، شده حاشیههای نهادی مثل مجلس كه باید قانونگذاری كند! از طرف دیگر هماورد سیاسی كه احمدینژاد با قالیباف دارد سبب شده تا پول مترو را ندهد یا پول یارانه؛ میگوید محسن هاشمی را بردارید تا پول بدهم به حمل و نقل عمومی مردم اما آخرش هم این كار را نمیكند! همه سوالشان این است كه آقای احمدینژاد اسمش این است كه با مردم است، مردمی كه در مترو تهران له میشوند یا مردمی كه میلیاردها تومان از بیتالمال آنها صرف هر دقیقه مجلسی میشود كه احمدینژاد و حاشیههایش، متن آن را تشكیل میدهد؛ این پولها صرف بگومگوی سیاسی میشود بعد چطور میگویید اصل برای شما مردم است و بس!
مردم به رییسجمهورشان اعتماد كردند و ثروت و قدرت در اختیارش قرار دادند. قضاوتتان ناشیانه است. این مردم همان مردمی هستند كه به استقبال رییسجمهور میآیند. آیا اینها مردم نیستند؟ این همان مردمی هستند كه با رییسجمهورشان در انتخابات شركت میكنند و رای میدهند. آنها مردم نیستند؟ احمدینژاد قدردان مردم است.
قدردان است، اما رییس دولت چطور حاضر میشود مردم سختی و شلوغیهای مترو را تحمل كنند ولی بودجهیی كه مصوب مجلس و حقشان هست را به آنها نمیدهد؟
احمدینژاد پاسداری میكند از امانتی كه مردم به او سپردهاند. چرا باید پول را به كسی داد كه حاضر به حساب پس دادن نیست؟ احمدینژاد دنبال آن نبود كه آقای محسن هاشمی نباشد، دنبال این بود كه حساب پس بدهد و بیاید بگوید پولی كه بردید چهكار كردید، یا آقای شهردار تهران آن پولی كه بابت تونل توحید مصرف كردید اینقدر هزینه نداشته و دست آخر هم معلوم نشد كه چقدر هزینه كردند. شفافسازی باید بشود و باید حساب پولهایی را كه هزینه كردهاند پس بدهند. با پولهای قبلی چهكار كردند. آیا اگر حساب بكشد میشود ضد مردمی؟ احمدینژاد مراعات میكند كه پول درست هزینه بشود. ثروت و قدرتی كه از طرف مردم به دولت تفویض شده، جزو حقوق عمومی است و رییسجمهور باید مراقبت كند كه از این امانت مردم به درستی استفاده شود.
فكر نمیكنید موضوعات را دارید خلط میكنید؟ شما حاضرید مردم تهران در سرما و گرما سختی بكشند چون با قالیباف در اداره شهر تهران اختلاف نظر دارید؟
خیر، این شما هستید كه مسائل را دارید با هم خلط میكنید. آقای قالیباف همان فردی است كه درباره دولت آقای احمدینژاد، اظهارنظر موهنی كرد و یك وزیر دولت را به عرقخوری متهم كرد. قالیباف بابت توهینی كه كرد باید متحمل مجازات اسلامی میشد و شما اسم این را میگذارید اختلاف سیاسی؟ دولت پول مردم را به مترو میدهد و باید مراقبت كند كه این پولها جای دیگری هزینه نشود! آنها باید حساب و كتاب پس بدهند.
گروكشی است.
گروكشی نیست. باید به دولت حساب پس بدهند و بگویند كه پولی كه گرفتند چه كار كردند؛ اینكه روشن است.
مگر كشور دستگاه نظارتی و بازرسی ندارد كه به این بهانه رسما میگوییم به مردم تهران و حل و نقلشان پول نمیدهیم؟
این حرف شما درست نیست. به گواه آمار و ارقام، بیشترین كمك را در طول تاریخ مترو دولت احمدینژاد كرده است و دولت نباید به شهرداری تهران پاسخ بدهد. شخصا فكر میكنم كه شورای شهر تهران باید راه را باز كند و به فردی كه واقعا دلسوز شهر تهران باشد فرصت بدهد مدیریت پایتخت را در دست بگیرد. متاسفانه شورای شهرمان درجا میزند. انتظار این است كه شورای شهر یك تكانی به خودش بدهد. قالیباف آدمی هست مثل بقیه آدمها. ایشان چه رهاوردی برای شهر داشتهاند؟ الان شهر تهران در نتیجه طرحهایی كه شهرداری اجرا میكند، قفل شده است. شورای شهر تصمیم بگیرد كه یك فرد دیگری را بگذارد كه بتواند با دولت همكاری و تعامل كند و گره را باز كند.
خب مردمی كه این حرف شما را میشنوند نمیگویند ما را قربانی میكنند تا قالیباف از شهردار بودن بیفتد؟
خیر، مردم به شورای شهر نگاه كنند. آنها رفتند روی آقای قالیباف ترمز كردند. یك نفر دیگر را بگذارند. آقای قالیباف كی هست؟ كسی كه در نیروی انتظامی بوده، چقدر تخصص در مسائل شهری دارد؟ یك فرد نظامی بوده است. ببینید شهر پر شده است از موانع و دیوارههای آهنی و بتنی، حاكمیت تفكر نظامی در مدیریت شهری، خودش را نشان میدهد! این درست نیست.
درباره مجلس هم همین طور تفسیر میكنید؟
نمایندهیی كه میگوید ما حق داریم و میتوانیم قانون مخالف شرع و مخالف قانون اساسی وضع كنیم، در چه جایگاهی قرار دارد؟ آقای توكلی، آقای مطهری. خودشان گفتند كه میتوانیم مصوبات خلاف شرع و خلاف قانون اساسی داشته باشیم. آیا یك نماینده مجلس حق دارد چنین چیزی را بگوید و مجلس هم از خود واكنشی نشان ندهد؟ وقتی یك نفر چنین اعتقادی داشته باشد خلاف قانون اساسی است و باید گفت مصاحبهاش چه ارزشی دارد؟
آقای احمدینژاد قانون اساسی را تعریف میكند یا خود شما تعریف میكنید؟
نه، من تعریف نمیكنم. قانون اساسی تعریفشده است. در راس امور كشور، شرع و قانون اساسی قرار دارد اما آنها میگویند میتوانیم قانونی تصویب كنیم كه خلاف شرع باشد. مجلس باید واكنش نشان میداد و مانع از تكرار اینگونه سخنان موهن میشد. آیا باید با نمایندهیی كه این دیدگاه را دارد برخورد شود یا اینكه باید به دولت فشار بیاورد كه چرا به نظر این نماینده توجه نمیكنی؟ اصلا نباید هم به حرفهای این نماینده توجه كرد. برای این نماینده نباید ارزش قایل شد. كسی كه به شرع و قانون اساسی توجه نمیكند، فاقد منزلت نمایندگی است
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید