رفتن به محتوای اصلی

واپسين سنگرِ مبارزه

واپسين سنگرِ مبارزه

نگاهی به زندان­های ترکیه بعد از کودتای 1980

 

کودتای سال 1980 در ترکیه در چارچوب داخلی و بین­المللی­اش یگانه پروژه­ای بود که سرمایه به پشتوانه آن می­توانست در خاورمیانه­ی متلاطم ژاندارم جدیدی را جایگزین نماید. پیاده نمودن برنامه­های اقتصاد بازار آزاد، ترکیه را به آستانه­ی برخوردهای جدی طبقاتی کشانده بود. این وضعیت با توجه به مبارزات مردم ایران و قدرتگیری کمونیست­ها در افغانستان تابلو آشفته و نا امنی را برای سرمایه ترسیم می­کرد. دههی 70 ترکیه دهه­ی پرستاره­ای از مبارزات مسلحانه، اعتصاب­ها و تظاهرات کارگری بود. احزاب و سازمان­های سیاسی چپ در این دهه گسترش یافتند. تا جایی که سرمایه برای گسستن حلقه­ی اتحاد و قدرت میان آن­ها در اول ماه می خونین سال1977 صدها هزار کارگر و انقلابی­ای که در میدان تقسیم استانبول گرد هم آمده بودند را توسط افرادی که هیچ­گاه شناخته نشدند به گلوله بست و رسانه­های دولتی شایعه دست داشتن احزاب مائوئیست­ در این قتل عام را در سطح وسیعی گسترش دادند. بعد از این سال چپ با نگاهی انتقادی اما سرشار از فراز و فرود به کار خویش و مبارزات­اش ادامه داد و عمل سازماندِهی را دو چندان نمود. با پیروزی انقلاب ایران وضعیت سیاسی ترکیه آشفته­تر گشت. نیروهای سیاسی چپ نمونه­ای موفق در برابر خود می­دیدند و اسلام مدرن(که جدیداً پا به عرصه­ی فعالیت سیاسی در ترکیه گذاشته بودند) با نطق­های آتشین بر منبرها از “بیپناهی قرآن و اسلام” سخن می­راندند.[1] کتاب­های علی شریعتی در شمار بسیار چاپ می­شد، ناسیونالیست­ها و پانترک­ها در پشت پرده دست در دست دولت نقش بازوی سرکوب را ایفا می­کردند. آن­ها اوباش اجیر شده­ای بودند که بر تجمعات هجوم می­بردند و یا در خفا بازوی ترور دولتی را فعال نگه می­داشتند و بر این آشفتهگی­ها می­افزودند. سخنرانی روز قدس نجمالدین اربکان [2]زنگ­های خطر را برای سرمایه به صدا در آورد. وضعیت اقتصادی نابسامان و تراز منفی صادرات و واردات قیمت دلار را افزایش داد. بیکاری و قحطی کشور را فرا گرفته بود. برای حل معضلات اقتصادی نخست وزیر سلیمان دمیرل، تورگوت اوزال را به سرپرستی ریاست جمهوری منصوب نمود تا با برنامه­ای سفت و سخت مبنی بر پایین آوردن دستمزدها و بالا بردن سن بازنشسته­گی، آزاد نمودن نرخ ارز و پایین آوردن مخارج دولتی با IMF وارد مذاکره و همکاری شود. احزاب و سازمان­های قانونی توانایی حل بحران­های موجود را عملاً نداشتند و مجلس بعد از بارها تشکیل جلسه حتا نتوانسته بود رئیس جمهور را انتخاب نماید. به دست گرفتن قدرت توسط کمونیست­ها در افغانستان بر پیش­آمدهای حاد احتمالی می­افزود. در حین چنین فضایی بود که امپریالیزم پروژه­­ی موفقی را در ترکیه و منطقه کلید زد. پروژه­ای که می­باید در نتیجه­ی آن منافع سرمایهی جهانی در منطقه حفظ شده و با خطر کمونیزم مقابله می­شد. بعد از شاه ایران نقش ژاندارم منطقه به ترکیه واگذار شد و این بار نکاتی اندیشیده شد که جلوی پیش­آمدهای ناخواسته­ی بعدی مانند برآمدن اسلام ستیزه­جو در ترکیه گرفته شود.

ارتش ترکیه که از بدو تأسیس جمهوری این کشور قدرت­مندترین ارگان سیاسی محسوب می­شود طبق قانون اساسی این حق را دارد تا در صورت تشخیص ناتوانی مجلس و دولت در کنترل فضای سیاسی و اجتماعی کشور، کنترل اوضاع را با شدیدترین شکل برخورد و واکنش به دست گیرد. کنان اورن[3] بازیگردانی این سناریو را در دست گرفت. فاشیزم ترک نیروهای سرکوب مخفی­اش را فراهم نمود و اسلام در چهرههای متفاوتی چون ناسیونالیزم مذهبی و اسلام سیاسی از نوع فتحالله گولنی با تبریک گفتن به سربازان ترک برای بازگرداندن آرامش به کشور و دور کردن خطر کمونیزم مشروعیت­ دولت کودتا را تأیید نمود. [4]همه­ی احزاب، سازمان­ها، سندیکاها و کمیته­های محلی و کارگری که شمارشان از صدها هزار می­گذشت ممنوع اعلام شدند. کنان اورن بر صفحه­ی تلوزیون حاضر شد و طی بیانیه­ای اعلام وضعیت فوق­العاده نمود. رهبران احزاب بازداشت شدند و بلافاصله در تمام کشور جستوجو و تعقیب برای دستگیری نیروهای انقلابی و سیاسی مترقی آغاز شد. 1683000 نفر از سوی نیروهای امنیتی و پلیس کودتا شناسایی شدند که به بازداشت 650000 نفر منجر شد. طی 210 هزار پرونده 230 هزار نفر محاکمه گشتند. در این دادگاه­ها برای 7 هزار نفر حکم اعدام درخواست شد، از این تعداد حکم 517 نفر تایید شد و حکم 50 نفر به اجرا درآمد. 98404 نفر به اتهام عضویت در سازمان­ها و احزاب سیاسی محاکمه گشتند. برای 388هزار نفر پاسپورت صادر نشد و 300هزار نفر به اتهام خطرناک بودن از کار اخراج شدند. 140 هزار نفر از شهروندی ترکیه اخراج گشتند و 30 هزار از کشور خارج شده و در خارج از ترکیه درخواست پناهنده­گی سیاسی کردند.300 تن به شکل مشکوکی به قتل رسیدند و 171 نفر زیر شکنجه جان باختند. فعالیت 23677 کمیته­ی مردمی تعطیل شد. 3854 معلم و 120 استاد و 47 قاضی مجبور به استعفا شدند، برای 400 روزنامه نگار جمعاً 4000 سال حکم زندان صادر شد. 14 نفر در اعتصاب غذا درگذشتند و 16 نفر در حال فرار به قتل رسیدند و95 نفر دیگر در درگیری مسلحانه کشته شدند 43 نفر خودکشی نمودند.[5] اما چون هر تاریخ خونین و پر مقاومت دیگری واقعیت در صفحات رسمی مخفی گشت. در پس این آمار رسمی دولتی که از هزینه­های اولیه­ی کودتا خبر می­داد، دهشت هولناکی که بین سالهای 80 تا 88 در ترکیه بر همه جا به خصوص مناطق کردنشین جاری بود آمار وحشتناک­تری خفته است. شمار اعدامیان در ترکیه در مقایسه با کشورهایی چون ایران بسیار کم است و این شاید آنانی را که برای قانون­گرایی سینه چاک می­نمایند را حق به جانب نشان دهد. آری آمار اعدامیان به دلیل ساختار قانونی ترکیه کم بود اما به این سیاهه باید ده­ها هزار گم شده­ای که هنوز هم خبری از آن­ها دریافت نشده، بازداشت­شده­گانی که دولت هیچ­گاه دست­گیری­شان را تایید ننمود و صدها نفری که در درگیری­های خیابانی و یا در کمپ­های انقلابی در کوه به قتل رسیدند و یا هدف ترورهای دولتی قرار گرفتند را نیز اضافه کرد. هم­چنین گم شده­هایی که در گورهای دستهجمعی دفن شدند گَهگاهً تیغه­ی بولدوزر یا خاطره­ای خاموش نشده از رفیقی جا و مکان­اش را افشا می­کند[6] و رسانه همهی توان­اش را در خاموش کردن صدای این افشاگری وارد عمل می­کند. شمار این گورهای دستهجمعی که بیشتر هم در مناطق کُردنشین و در اطراف مراکز نظامی ارتش یا زندان­ها و بازداشت­گاه­های مخفی ترکیه وجود دارد به ده­ها مورد می­رسد”خاوران­هایی” که فریاد سرخ مبارزین را همواره افراشته می­دارند. علاوه بر این افرادی را نیز که در زندان تحت شکنجه به قتل رسیدند و یا به شکل مشکوکی مرگ­شان اعلام شد بر شمار باید افزود. این آمار ­چنان بالاست که نمی­توان آن را ندیده گرفت و با مدعیان تفوق قانون­مداری و رفورم هم­دم شد. علاوه بر این ضربه­ی فرهنگی بعد از کودتا و به دنبال پایهریزی سیستم آموزشی کنترل شده و بی­خطر سازمان تحصیلات تکمیلی ترکیه YOK در سال 1981 وارد شد. طبق نظر این سازمان 71 دانشگاه ترکیه خطرناک شناخته شده و مسئولین و اساتید و دانشجویان آن اخراج گشتند. طبق آمار،4891 کارمند، 38 پرفسور، 25 دکتر، 10 استاد­یار اخراج شدند که به همراه افرادی که مجبور به استعفا شدند مجموعاً به 20 هزار نفر بالغ می­شدند.

بعد از کودتا سیاه­ترین نقطه­ی تاریخ سیاسی ترکیه را زندان دیاربکر باید دانست. بازداشت هزاران نیروی سیاسی، زندان­ها را به نقطه­ی مهمی برای فعالیت گروه­های مختلف انقلابی تبدیل کرد. مبارزه و مقاومت در زندان از فردای کودتا ادامه داشت. زندان دیاربکر و زندان اولوجان در آنکارا از مخوف­ترین این زندان­ها بودند.[7] فجایع و شکنجه­های غیر انسانی که در این زندان به­ویژه بر انقلابیون کرد تحمیل شد آشویتس را در خاطره­ها زنده کرد. اگر چه هنوز زوایای این دهشت به تمامی کاویده نشده است با این همه زندانیان سابق این زندان هرکدام در حد توان خویش با نوشتن خاطرات به صورت کتبی و یا شفاهی سعی در زنده نگه داشتن این مقاومت­ها و افشا کردن دولت و ایدهئولوژی فاشیستی آن داشته و دارند. شکنجه­ها در زندان دیاربکر از شلاق و شوک الکتریکی تا خوراندن پودر لباسشویی به زندانیانی که روزها تشنه نگه داشته می­شدند، فرو کردن چوب و باطوم و بطری در ماتحت زندانیان و آتش زدن سر چوب­ها، خوراندن موش به محکومان و تجاوز و سوزاندن و اتو زدن و ناخن کشیدن و…همه و همه در زندان دیاربکر آزمایش شد. به راستی که تمامی آموزه­های سازمان­های امنیتی وقت دنیا در خدمت نجات خاورمیانه قرار گرفته بود. جنایت­کار قتل­گاه و شکنجه­گاه دیاربکر، اسد یلدران(esat yildiran) معروف به اسد جلاد افتخارش خدمت مومنانه به رژیم ترکیه و اسلام و امنیت کشور بود. دیگر دژخیم این جهنم دکتر اورهان اوزجانلی(Orhan Ozcanli)، شکنجهگر و دستیار اسد بود. در این زندان مبارزین بزرگی چون مظلوم دوغان(عضو کمیته مرکزی PKK) و سایر رفقای­اش در سال 1982 و در اعتراض به سیستم تواب­سازی و شکنجه­های زندان دست به خودسوزی زدند. زندان دیاربکر جهنم کردها نامیده شد. شمار بالایی از زندانیان این زندان را کردها و در درجه دوم نیروهای کمونیست تشکیل می­دادند. در آن مقطع هم­چنین تعدادی از اعضای احزاب ناسونالیست و از جمله حزب ملی مردم MHP دست­گیر شدند و حتا تعدای از آنان اعدام نیز گشتند اما این فقط یک صحنه­سازی بود چرا که بعدها یکی از سران این حزب اعتراف کرد که آن­ها اگر چه در دوره کودتا در زندان بودند اما گویی دولت حاکم مقاصد و آرزوهای دیرینه­ی ایشان را در سرکوب کمونیست­ها و کردها پیش می­برد.

در زندان دیاربکر 25 نفر زیر شکنجه، 5 نفر در نتیجه اعتصاب غذا، 4 نفر خودسوزی روی داد درحالی که در بیرون از زندان فتح الله گولن(لیدر جدید فرقه نوری­های ترکیه و از حامیان اصلی رجب طیب اردوغان در دولت فعلی ترکیه) در حال قدرت­گیری بود و دست نظامیان را در سرکوب کمونیست­ها به گرمی می­فشرد. از آن­جا که متاسفانه زنان زندانی در نوشتن خاطرات زندان به ویژه زندان دیاربکر کمتر اقدام نموده­اند اطلاعات دقیقی از آنان و نحوه مقاومت­شان در دست نیست. اما لابهلای همین خاطرات دردناک منتشر شده می­توان به وضوح تحقیر و توهین و تجاوز را امری عادی در زندان­ها دانست. اسد جلاد و دکتر هم­کارش به عنوان پیشگامان این جنایت سازماندِهی شده هرگز از یاد آنانی که زیر شکنجه­های این دو تن رفقای زندانی خویش را از دست دادهاند فراموش نخواهند شد. سرانجام اسد یلدران این سردژخیم قتل­گاه دیاربکر به دست یک واحد از چریک­های شهری حزب کارگران کردستان ترکیه PKK در برابر چشمان همسر و فرزندانش در استانبول اعدام انقلابی شد. سرنوشتی که می­باید ارزانی تمامی آمرین و بانیان این قتل­عام شود. اما هرگز در حکومت­های بعدی و “دموکرات­تر” ترکیه نیز این افراد حتا به محکمه نیز فراخوانده نشدند و دعاوی شکنجه­شده­گان همواره بی­پاسخ ماند. زندان دیاربکر بعد از سال­ها مبارزه و مقاومت خونین اکنون درست در دولت آنانی که مشروعیت این جنایات را تایید کردند به موزه تبدیل شده است. موزه شرم آنانی که خویش صحنه گردان فجایع انسانی آشویتس ترکیه بودند و اکنون با ادعای “اسلام ولرم” و “دموکراسی نوین”شان پرچم­دار منافع اقتصادی، سیاسی و نظامی سرمایه جهانی در منطقه با چهره­ای متفاوت گشته­اند. تضمین کننده­ی این نظم و قانون و رشد اقتصادی ترکیه، کشتار و شکنجه و سرکوب خونین دهه 80 بود.

نام زندان الوجان علاوه بر روزهای تاریک بعد از کودتا به دلیل مقاومت انقلابیون کمونیست در روزههای مرگ و اعتصابات غذای جمعی به یادهای سپرده می­شود. سنتی که زندان­های ترکیه را همواره چون مشعلی سوزان، روشن­گر و زنده نگه داشت. تداوم مبارزه و مقاومت در زندان را می­توان از برجسته­ترین نکات زندان­های ترکیه برشمرد. این مقاومت از روزهای ابتدایی بازداشت و شکنجه به صورت فردی آغاز و در دوره محکومیت به صورت جمعی به شکل ترتیب دادن اعتصابات درون زندان سازمان­دهی می­شد. مبارزات داخل زندان و گستره فداکاری­های­شان جامعه را نیز تحت تاثیر قرار می­داد. بدین شکل زندان­های ترکیه هرگز به مکانی برای گذران دوران محکومیت بدل نگشت. به ویژه در دوره­ی سیاه بعد از کودتا که جامعه در بهتی سنگین فرو رفته بود و بسیاری از سران احزاب و سازمان­ها اعدام شده یا زیر شکنجه و در درگیری­های خیابانی کشته شده بودند یا راه اروپا را در پیش گرفته بودند مقاومت و سازماندِهی مبارزه­ای جدی و تاثیر گذار هرگز به بعد موکول نشد. این مقاومت مردم را به هر آن­چه در زندان­ها می­گذشت حساس نمود. سازمان­دهی موفق روزه­های مرگ در اعتراض به لباس هم شکل در زندان در سال 1989 به شهادت 4 تن از کمونیست­ها انجامید. از این به بعد این سنت جایگاه ویژه­ای را در مبارزه یافت و به اهرم فشاری علیه دولت و به امکانی برای ارتباط با افکار عمومی جامعه و تلنگر زدن به وجدان عمومی تبدیل گشت. انقلابیون ترکیه توانستند از زندان به عنوان فرصتی برای اثبات پایداری­شان بر عقیده و راه خویش و افشای چهره­ی واقعی ایدهئولوژی حاکم استفاده کنند. هر چند این امر هزینه­های بسیاری داشت اما مظهر زنده بودن و جاری بودن مبارزه در جامعه گردید و توانست روح مقاومت را به جامعه نیز تسری دهد و سکوت مرگ­بار روزهای پس از کودتا بشکند. سیستم در برابر این مقاومت­های شورانگیز چاره­ای جز سرکوب بیشتر نداشت و با توحش غیر قابل تصوری زندان­ها را هدف حمله خویش قرار داد. این دوره(دهه 90) با اوج دوباره اعتصابات و تحرکات کارگری نیز همراه بود.

جنبش چپ ترکیه بعد از این تجربه تحت تاثیر گسترش سریع حرکت کردها در سال 1992 قرار گرفت و در حاشیه ماند. سال 1996 موازی با به قدرت رسیدن اولین حکومت اسلامی در ترکیه که اسلام سیاسی را در تمامی ابعاد رواج می­داد و در صدر برنامه­های خود قرارش داده بود بار دیگر سرکوب و فشار به کمونیست­ها و انقلابیون افزایش یافت. در اواخر این دهه طی بروز تصادفی که به حادثه(Susurluk kszasi ) معروف شد دستان پشت پرده دولتی که در ترورهای مخفی و خرید و فروش اسلحه و مواد مخدر در کار بودند افشا گردید. در نتیجه این تصادف، وزیر کشور استعفا داد و دولت دچار آشفتهگی و عدم کنترل بر اوضاع گردید. با این افشاگری­ها و وخیم شدن اوضاع اقتصادی دوباره فریاد مخالفت بلند شد و سازمان­ها و احزاب سیاسی و انقلابی وارد عمل شدند. دولت برای کنترل اوضاع سرکوب را در دستور عمل خویش قرار داد. چند تن از رهبران چپ هدف ترور دولتی قرار گرفتند و زندان بار دیگر وارد عمل گردید. اعتصاب غذاها آغاز شد. سازمان­های انقلابی TDP، TKP/M، TKIP،TKP/ML ،DHKP-C، DIRANIS، MLKP در اعتصاب غذای سال 1996شرکت داشتند. در این اعتصابات در مجموع 444 نفر شرکت نمودند که از این تعداد 12 نفر به شهادت رسیدند. سومین روزه مرگ خونین ترکیه اعتصاب غذای گسترده سال­های 1999 و 2000 بود که علیه قانون زندان های تیپF [8]سازمان­دهی شد و به دنبال آن صدها تن به شهادت رسیدند. نکتهی ویژه­ی این مبارزه­ی فداکارانه، ترک نکردن اعتصاب غذا از سوی افرادی بود که محکومیت­شان به پایان رسیده بود و در خانه و یا در دفتر مخفی حزب به اعتصاب خود تا مرگ ادامه می­دادند. مستند­های بسیاری این مبارزهی درخشان را ثبت نموده­اند. در این مبارزه­ی همه جانبه 199 تن در روزه­های مرگ(اعتصاب غذای خشک) و 1284 نفر در اعتصاب غذا شرکت کردند. اسلامگرایان فتح الله گولنی به شکل سیستماتیک و آموزش یافته­ای در پلیس و امنیت و استخبارات و ارتش ترکیه نفوذ کرده بودند. مدارس مذهبی فتح الله گولن 5 میلیون نیروی تربیت شده را در نقاط حساس و مهم سیاسی ترکیه به کار گمارده بود. اندیشه­ای که با گسترش مدارس و دانشگاه­های مذهبی و الهیات، شیوه­ای جدید از اسلام را پیش می­کشید که هدف اصلی آن مقابله با کمونیزم بود. سرمایه­های هنگفت داخلی و خارجی خرج ترویج این اندیشه در شهرها و روستاهای عقب مانده ترکیه شد. دولت وظیفه برخورد با کمونیست­ها و انقلابیون را به عهده اسلام نوظهور نهاده بود. قتل عام­هایی چون واقعه سیواس نمونهی این پروژهها است. سال1993 تجمع هنرمندان و روشنفکران کمونیست– علوی در این شهر با حملهی نیروهای مذهبی همراه شد. بر اساس تصاویر واضح از این واقعه امامان جمعه که کف بر لب آوردهاند فریاد آتش زدن هتلی را که روشن­فکران و هنرمندان در آن در حال برگزاری جلسه هستند را صادر می­کنند و در عرض چند دقیقه تعدادی با بالا رفتن از ساختمان اقدام به آتش زدن آن مینمایند. عزیز نسین جزو دو نفری است که با خوششانسی از راه پله اضطراری فرصت فرار از مهلکه را یافت. این پله­ها بعد از خروج نسین از طرف پلیس و فاشیست­ها بسته شد تا 36 تن از نیروهای سیاسی و فرهنگی – هنری ترکیه در آتش مبارزه با کمونیزم “اسلام سبز” فتح­الله گولن فریادهای­شان در خود خاموش شود. همچنین ترورهای دولتی در این سال­ها رهبران کمونیست و روزنامهنگاران مستقل چپ و دانشجویان را هدف قرار می­داد. تنها در سال 1996 تعداد 3336 نفر در این ترورها کشته شدند.

در اختیار گرفتن نبض اطلاعات امنیتی کشور با شعار “هر کس اطلاعات­اش بیشتر عمرش بیشتر ” صفحه دیگری از برخوردها و سرکوب­ها علیه مبارزین و انقلابیون را رقم می­زند. علی­رغم تصویری که سرمایه و حواریون روشنفکر جهان سومی­اش از ترکیه جدید در حال ساختن و تبلیغ هستند، ترکیه در تمامی این سال­ها همواره دچار بحران در اقتصاد و سیاست بوده است. حرکت­های دانشجویی تا احزاب سیاسی و سازمان­های انقلابی و جنبش کردها همواره زیر ضرب سنگین فشارهای متنوع از سوی پلیس بوده­اند. قدرت مانور بالای پلیس ترکیه به روشنی این نکته را تأیید می­کند که در این مدت به چه چیزی ارجحیت داده شده و چه برنامه و خطی پیش روی دولت ترکیه قرار گرفته است. از محرومیت از تحصیل گرفته تا مضروب شدن به دست فاشیست­ها(لباس شخصیها)، ترورهای رسمی دولتی به دست پلیس تا بمباران شهرهای کردنشین در نوروز همه پاره­هایی از تصویر دموکراسی نوینی است که قرار است از سوی کشورهای دیگر منطقه نیز الگو قرار داده شود. بازگرداندن روح مقاومت و مبارزه به جامعه لرزه بر اندام قدرت حاکم و سرمایه می­انداخت و در این شرایط بود که حتا از بمباران شیمیایی زندان­ها نیز فرو گذار نکردند. فاجعه­ای که در تاریخ نظیر ندارد. برخورد با اعتصاب غذای زندانیان سیاسی سال 1999 طی پروژه­ای شرم­آور به نام “بازگشت به حیات” از سوی ارتش، پلیس و امنیت ترکیه به اجرا گذاشته شد. طی این عملیات بیست زندان که در آن­ها اعتصاب درجریان بود هدف حمله نظامیان قرار گرفت. زندانیانی که از این حمله­ی وحشیانه جان سالم به در برده­اند آن روزها را چنین روایت می­نمایند: ” بیشتر ما از ضعف ناشی از اعتصاب غذا بیحال بودیم. شب هنگام صداهایی از سقف شنیده شد. با پتک سقف را میشکافتند. یکی از رفقا صدا زد…رفقا عملیات شده است. سقف شکافته شد و از سوراخ آن ده­ها گاز اشک آور و گاز اعصاب به داخل انداخته شد. نظامیان از سقف زندانیان را هدف کور تیر اندازی­های خود قرار دادند. گلوله­های آتشین به داخل پرتاب شد و توان نفس کشیدن نداشتیم، خودمان را به در بندها رساندیم و آنجا پلیس و ارتش مسلسل به دست زندانیان را به رگبار بستند. بین زندانیان پتوهای آغشته به بنزین انداختند و با اینکه ماشین آتش­نشانی در محل حاضر بود تا سوختن زندانیان و فرونشستن فریادهای­شان منتظر ماندند...” این فجایع نه در 50 سال قبل که در تاریخی نزدیک به ما و در سال 2000 در جریان بود. سالی که آمریکا عراق را هدف موشک­های خود قرار داد و چپ ترکیه می­بایست ضربه شست محکمی دریافت می­کرد. جامعه باید طعم ترس را می­چشید و قدرت دولت را درمی­یافت. 6 رفیق زن کمونیست در این عملیات زنده زنده در آتش سوزانده شدند و 36 تن در نتیجه سوختن و یا تیراندازی کشته شدند. این چنین دولت ترکیه توانست برای مدتی صدای اعتراض را در زندان خاموش نماید. مبارزه و مقاومت در زندان به همان اندازه بیرون از زندان اهمیت دارد و این مسئله را تاریخ مبارزاتی چپ ترکیه به اثبات رسانیده است. سازمان­دهی در زندان و ترمیم ضربه­هایی که به سازمان­ها و افراد وارد شده و حرکتی جمعی می­تواند جامعه را نسبت به وضعیت موجود حساس نماید. مقاومت و مبارزه درون زندان را نباید بی­تاثیر و بی­اهمیت دانست. و این سوالی است که شاید بتوان از کمونیست­های ایرانی و مبارزینی که بین سال­های 61 و 67 و قبل از سرکوب­ها و اعدام­های وحشیانه رژیم در زندان بودند پرسید. چپ ایران چه نگاهی به زندان چه تحلیلی از وضعیت جدیدی که برایش به وجود آمده بود داشت و چه برنامه­ای را پیش روی خود قرار داده بود؟ و یا چه می­توانست انجام دهد؟

[1] – فتح الله گولن،بزررگ جماعت نوری های ترکیه،نفر سوم حزب عدالت و توسعه

[2] – نخست وزیر ترکیه در سالهای1996-97 و عضو حزب رفاه

[3] – ژنرال ارشد ارتش ، رئیس شورای امنیت ملی ترکیه

[4] – مقاله آخرین سرباز،فتح الله گولن،سال 1981،به نقل از کتاب ارتش امام،نوشته محمد شیک روزنامه نگار چپ ترکیه

[5] – IHD، انجمن حقوق بشر ترکیه

[6] – کشف گورهای دسته جمعی در شهر درسیم ترکیه و مناطقی چون استانبول

[7] – طبق گزارش نشریه تایمز زندان دیاربکر جزو ده زندان مخوف جهان شناخته شده است.

[8] -زندانهای زیرزمینی که به دلیل تنگ بودن به تابوت شهره داشت.به دلیل زیر زمین بودن این بندها سیستم تهویه هوا از طریق لوله های آهنی که زیر بند کار گذاشته شده بود کار میکرد.دیوارها کوتاهتر از قد یک انسان معمولی ساخته میشد و به دلیل سیستم که در دیوارها کار گذاشته میشد هیچ صدایی از آن منتقل نمیشد.

.

توسط شورایِ دانشجویان و جوانانِ چپِ ایران

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید