رفتن به محتوای اصلی

راه که بیفتیم ترسمان خواهد ریخت

راه که بیفتیم ترسمان خواهد ریخت

زمانی که قرار شد من نوجوان و هم کلاسی ام کامیار در میدان توپخانه و (یا امام خمینی) روبروی دفتر کمیته امام خمینی دست به فروش روزنامه کار بزنیم با تکرار کلام " راه که بیفتیم ترسمان خواهد ریخت" بر دلهره خودم و کامیار غالب و با فریاد "کار ارگان سازمان پر افتخار چریک های فدایی خلق ایران " به فروش نشریه کار پرداختیم .

هر چند داشتن روحیه مناسب یک ازشرایط مهم پیروزی است اما امروز مشکل جنبش تنها هراس از کمیته و سرکوب نیست که بتوان با چیره گی بران به پیروزی دست یابیم.

شعار" رای من کجاست " و تظاهرات میلیون ها ایرانی, مقاومت شگرف زندانیان سیاسی, تظاهرات های ارومیه و تبریز, ایستادگی کردستان , مبارزات صنفی اقشار مختلف همه و همه نشان از شکستن دیوار هراس و دلهره است.

انچه بیش از هر چیز سبب شده که میلیون ها ایرانی ناراضی به جای تظاهرات و مقابله روی دروی با رژیم ولایت فقیه, به نظارت ویرانی کشور خود بپردازند ریشه در تجربه ناموفق دو سال پیش دارد تا عدم شجاعت و یا حتی تجربه سرکوب های سالهای شصت.

عدم مدیریت مناسب جنبش, تلاش برای همراه نگه داشتن بخش های غیر ولایی روحانیت؛ ترویج فریب مبارزه ارام مدنی و امید واهی بستن به اصلاحات از سوی اصلاح گرا یان سبب شد تا مردم با وجود نارضایتی از وضع موجود از همراهی با انان خود داری ورزند.

نمی توان ونباید از مردم انتظار داشت که بدون هیچ امید و حتی هیجان و شور به خیابان ایند و زندگی خود را دچار مخاطره سازند.

انقلاب نیازمند شور و هیجانی است که شجاعت را سبب می شود و اصلاحات نیازمند ارامش و صبر است. اصلاحات در شرایطی ممکن است که ابزارهای لازم برای فشار بر حاکمیت در اختیار مردم باشد و انقلاب زمانی رخ می دهد که مردم از تلاش در جهت اصلاحات نا مید شده باشند.

سخت است مردم را تشویق کردن به انقلابی که هزینه انسانی ان دیدن مادری عزادار در سوگ فرزند است . اما تکرار فریب مبارزه مدنی و توهم اصلاحت نیز شرط درستکاری نیست ضمن انکه مردم نیز دیگر به این فریبکاری باور ندارند..

در کشوری که بالاترین امار اعدام را دارد؛ هر روز صد ها جوان معتاد در گوشه خیابان ها جان می دهند, و صد ها و یا هزاران انسان دیگر بخاطر الودگی هوا, خشونت جامعه, فقر و نا امیدی یا دست به خودکشی زده و یا به مرگ نه چندان طبیعی دچار می شوند به سوگ پرواری پرداختن و سیاه پوشیدن برای مرگ عزیزان اجتناب ناپذیر است.

ایا مرگ یک جوان معتاد و یا قربانی نزاع خیابانی از تلخی و سختی کمتری نسبت به ان که در انقلاب کشته می شود برخوردار است. ایا جان یک انسان که از روی نامیدی دست به خودکشی می زند و یا دچار بیماری قلبی زودرس می شود از بهای کافی برخوردار نیست. ایا بازماندگان این قربانیان از مصیبت مصون هستند.

ایا این حق قربانیانی که فرصت زندگی از انان ربوده شده نیست تا با سربلندی به مصاف انان که زندگی انان را تباه می کنند رفته و برای حق زندگی کردن مبارزه نمایند.

شکی در هزینه های بسیارانقلاب نیست اما ایا هزینه سی و چند سال حکومت تبهکارانه ولایت فقیه و ادامه ان سنگین تر از انقلاب نیست.

امروز رژیم ولایت فقیه با لبخند و تهدید اصلاح طلبان را به شرکت به انتخابات فرا می خواند و بخشی از اصلاح طلبان با چانه زنی تلاش می کنند که برای شرکت در انتخابات برای خود امتیاز بگیرند. اینها ناامید از مردم و ناتوان از دریافت انچه می گذرد ا امیدوارند که با چانه زنی و چند امتیاز از رژیم بار دیگر مردم را به شرکت در انتخابات دعوت نمایند. با وجود انکه بسیار بعید است که رژیم اقایان موسوی و کهروبی را ازاد کند اما ایا ازادی این اقایان ارزش ان را دارد که مردم را فریب داده و به شرکت درنمایش انتخابات دعوت نماییم. این انتخابات نیست این ان ت خواب و خاموشی در برابر غارت مردم ایران و ویرانی کشور است. ایا فکر می کنید مردم اعتماد به افرادی که قصد تحمیق انها را دارند خواهند کرد. این یک طرح از پیش شکست خورده است. این انتخابات را که نه تنها تحریم بلکه باید به مقابله با ان پرداخت..

بجای نامیدی, یاس و تردید باید از انچه گذشته عبرت اموخته و به خواست مردم یعنی رهبری و سازماندهی برای مقابله با رژیم پرداخت. مردم نه دچار ترس شده و نه از دستیابی به حقوق خود صرفنظر کرده اند. مردم از تفکراتی که انان را به مدارا یی بی سرانجام با رژیم تبهکار ولی فقیه دعوت می نماید دلسرد شده اند.

این وظیفه رهبران شاخصی نظیر اقای کشتگر, اقای رضا پهلوی ,و نیروهای سیاسی مانند جمهوری خواه و جبهه ملی ودیگر احزاب پایبند به دمکراسی است که در فقدان یک رهبری مبارز پیش قدم شده و دست به ایجاد یک جبهه متحد ملی زده و مردم را به یک مبارزه جدی و تمام عیار فراخوانند.

مردم ما دچار هراس نشده اند اما نیازمند رهبرانی هستند که بدون یاس و هراس عمل نمایند. امید بستن به انان که خود چشم امید به لطف رژیم دارند بیهوده است.

به قول زنده یاد صمد بهرنگی راه که بیفتیم ترسمان خواهد ریخت.

به امید پیروزی

ا.ز تهران

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید