ماشاء اله رزمی و دخالت خارجی

یادداشت از آ.ائلیار

«نظریه دخالت نیرو یا نیروهای خارجی در مسئله ایران موافقان و مخالفانی دارد. نویسنده مقاله مخالف آنست. برای گشودن باب بحثی در این رابطه نظر ایشان انتشار مییابد.

 نقد دیدگاه ماشاء اله رزمي

 نویسنده: هوادار فرقه دموكرات آذربايجان

ماشاء اله رزمي: تمام حكومت هاي فاشيستي جهان با دخالت خارجي سرنگون شده اند!

ايشان كه قسمت مهمي از عمر خود را با اعلام اعتقاد به برقراري عدالت اجتماعي سپري نموده و اينك نيز ادعا دارند كه مترصد اهداي بقيه ي روزگار خود به برقراري آن روابط انسانيست، ابتدائا مقاله اي با عنوان " سیاست خارجی و اختلافات داخلی جمهوری اسلامی" درسايت اخبار روز و پاره اي از سايت هاي منسوب به حركت ملي آذربايجان منتشر كرده بودند ، براي شرح بيشتر اين مقاله و صدور فتواي بلا مانع بودن دخالت خارجي در امور ايران كه ازنظر ايشان بسيار تعيين كننده است- درچهارم تير ماه سال جاري بر صفحه ي تلويزيون گونآذ ظاهر شده و همراه مجري تلويزيون وقت 5/2 ساعته اي را صرف توضيح مطالب مقاله ي خود كرد.

براي اين كه زياد به بيراهه نرفته باشيم مفهوم جمله اي از گفتار ايشان را كه در دقايق نخست عنوان شد نقل مي كنيم:

" سياست هاي خارجي ، رل مهمي درروي كار آمدن ويا كنار رفتن حكومت هايي مانند جمهوري اسلامي دارند".

آقاي رزمي در توضيح دلايل پابرجايي فعلي جمهوري اسلامي ايران را در عواملي مانند ترس مردم از دچار شدن به اوضاعي شبيه افغانستان و عراق – كه اين ترس عمدتا از طرف دستگاه هاي تبليغاتي جمهوري اسلامي برمردم و بخصوص هواداران رژيم القا شده است ، وجود ارگانهاي قدرتمند سركوب درايران و تجارب سركوب 32 ساله ي مردم وعدم پيوستن قسمتي از نيروهاي حاكميت به صفوف مردم – كه گويا براثر اعتقاد رهبران جنبش سبز به ابقاي جمهوري اسلامي وبلا تكليف گذاشتن مردم و... اين پيوند انجام نميگيرد، ونيز وجود درآمد هاي سرشار نفت كه اجازه ي استخدام مزدوران هرچه بيشتري را به رژيم داده است، ميداند.

باتوجه به مشكلات ياد شده كه ازنظر آقاي رزمي برسر راه مردم قراردارد و نظر باينكه تلقينات ايشان بگونه ايست كه براي انسان هاي نچندان باسوادي مانند من ،احتياج به توضيح اضافه نداشته و ازسر استيصال بايد نتيجه گرفته ميشد كه تنها فاكتور " سياست حارجي" چاره ي همه ي دردهاست، بااين وجود براثر تنگناي قرارگرفته شده كه اين تنگنا ازطرف مجري برنامه براي آقاي رزمي فراهم شد ويا براي شير فهم شدن بيچارگاني كه حتي كمتر ازمن سواد دارند، ايشان مجبور شدند كه بدون اينكه مردم در زحمت استنتاجات مورد نظر ايشان از اين نوشته وسخنان طولاني او باشند ، با استفاده از سخن حكيمانه ي گذشتگان كه " كار از محكم كاري عيب نميكند " وبخصوص راضي نگهداشتن گرداننده ي برنامه كه درصدد بيان پخش اين نوع اظهارنظر شفاف آقاي رزمي بوده، يكسره وارد اصل قضيه شد وما رفقاي سابق خود را از زحمت تحليل وبررسي مقاله وسخنان خود معاف داشتند كه دركنار وجود شرمندگي حاصله از سقوط وحشتناك اين رفيق ديرين ، جاي سپاسگذاري است!

توجيه درستي دخالت خارجي ازقول يك پيرمرد دوران ديده واززبان آقاي رزمي چنين بيان ميشود:

" من در عمر طولاني ام تنها زماني دموكراسي را در ايران درك و تجربه كرده ام كه ، ايران توسط نيروهاي خارجي اشغال شده بود و در پناه آن احزاب قدرتمند و تشكل هاي وسيع سنديكائي و... بوجود آمده بود و...".

آقاي رزمي درتاييد نقل قولي كه از آن پير مرد دنيا ديده كرد، به سخنان خود اينطور ادامه ميدهد:

" فاشيزم براساس يك دين يا ايدئولوژي وبا تكيه بربخشي ازمردم به حكومت خود ادامه ميدهد. اين حكومت ها ( هيتلر ، موسوليني وصدام) تنها با جنگ خارجي سرنگون شده اند... اگر دخالت آمريكا نبود ، كردهاي عراق به خود مختاري نرسيده بودند... وضع ليبي و حمايت مردم ازدخالت خارجي جلوي چشم ماست ... دوره ي گلوباليزاسيون است وتمام سياست ها مرتبط باهم هستند واين مسئله سبب ميشود كه نگذارند نيروهاي حكومتي ، به بهانه ي دفاع ازخاك ، يك ملت راازبين ببرند.... نسل جوان برخلاف ما كه گرفتار ايدئولوژي بوديم، پراگماتيك است وميخواهد آزاد زندگي كند ... از شعار فلسطين بدش ميآيد... مخصوصا ملل غير فارس نميخواهند برخورد منفي با دخالت خارجي داشته باشند.... من با نمايندگان ساير ملل دراتباطم و آنها طرفدار سرنگون شدن اين حكومت به هر نحوي هستند...".

ظاهرا آقاي رزمي فرق بين فاشيزم وديكتاتوري را قاطي كرده ويا تجاهل العارفين فرموده نميخواهند ، شنوندگان وخوانندگانش اين فرق ها را درك كرده و دربرابر اين عوامفريبي احتمالي ايشان كه با هدف معين بزك كردن امپرياليزم انجام گرفته ، به تفكر و پاسخ خواهي بپردازند.

رزمي عزيز!

فاشيزم مائده ايست جهنمي! كه درعصر انحصاري ونه رقابتي سرمايه داري تولد مييابد و البته ميتواند با اتخاذ سياست هاي ظاهرا پوپوليستي ، خيل عظيمي از زحمتكشان را كه دراصل و دردرجه ي اول اين فاشيزم بضرر آنهاست، بدنبال خود بكشاند. بنابراين لطف كرده و صدام را با لقب " ديكتاتور ونه فاشيست" مفتخر ساخته وبين نظامات پيش سرمايه داري ( اغلب ديكتاتوري) و فاشيزم ( يكي اززائده هاي امپرياليزم) فرق گذاشته وبه ارتقاء سطح آگاهي مردم كمك كنيد!

درمورد كردهاي عراق هم ميدانيد كه اكثريت مردم دچار چه مشكلات عديده اي هستند واين خود مختاري بيشتر تعلق به قشر خاصي داشته وبراي كسب آن چه معاملاتي انجام گرفته است و ...

گلوباليزم اگر بمعني جهاني شدن است، ازدو سه قرن پيش اتفاق افتاده و محصول پيدايش سرمايه داري صنعتي است و فرقي كه حالا با ابتداي ظهور آن دارد، در رشد حيرت انگيز تكنولوژي وتبادل سريع اطلاعات است. اگرچه انتظار ميرفت كه با فروپاشي شوروي ، اين پديده جهان را به يك دنياي تك قطبي تبديل كند ، اما عملا چنين نشد و قطب هاي ديگري دركنار قطب حاكمي كه آمريكا برسر آن قراردارد ، بوجود آمده وچه بسا كه موجب پيشآمدهاي غير قابل تصور درسطح جهان هم بشود وبنابراين تمامي سياست ها باوجود مرتبط بودن مورد ادعاي شما، لزوما همسو نيستند. بايد درهرلحظه تحليل واقع بينانه تري ازاوضاع داشته وببينيم كه كدام قدرت وچرا درصدد دفاع از يك ملتي است كه ازنظر شما و ما ، مردم خود را به بهانه ي حفظ تماميت ارضي قتل عام ميكنند؟

به ليبي وحتي سوريه هم كه ميرسيم ، من نيز مانند تمامي انسانهاي دموكرات خواستار برقراري دموكراسي درآن كشورها بوده واما از شما سئوال ميكنم كه اين الطاف دول قدرتمند چرا شامل بحرين و... هم نشد؟

آيا شما كه خود را طرفدار عدالت اجتماعي معرفي ميكنيد ، واقعا ازنظر اجراي برنامه هاي اجتماعي ، ليبي وسوريه را ميتوانيد با بحرين و... مقايسه كنيد؟

چرا اين گلوباليزم دلخواه شما با استانداردهاي متفاوت عمل ميكند؟ آيا دركشورهايي مانند عربستنان ، حقوق بشر و... كمتر ازسوريه، ايران، ليبي و... نقض ميشود . ميدانيد كه اينطور نيست وبنابراين ازشما ميپرسيم كه چرا مروجان گلوباليزم مورد علاقه ي شما دراين خصوص ساكت بوده ودراغلب موارد براي مديريت كردن حركت هاي مردمي بنفع اين گلوباليزم وانحراف مسير واقعا دموكراتيك آنها اينقدر فعال هستند؟

بنظر ميرسد كه مشكل شما عدم درك ماهيت ارتجاع جهاني بوده وبعرض ميرسد كه تا اين موضوع را درك نكرده ايد ، تحليل هايي ارائه خواهيد داد كه موجب شرمندگي دوستان سابقتان گردد و تبديل به حامي بيجهت كساني خواهيد بود كه درراس اين ارتجاع جهاني قراردارد. آيا دراين عدم قبول حقايق منافعي داريد كه ما آنرا درك نميكنيم؟ مگريكي ازدلائل مهم شكست نهضت 21آذر آذربايجانيها ، محصول همين حركات گلوباليزاسيون معبود شما نبود؟

شما بغير ازمورد كردهاي عراق كه اشاره ي كوتاهي به كيفيت كار آنها كردم، نتوانستيد فاكتي ارائه دهيد كه بموجب آن بپذيريم كه دخالت آمريكا ( حامل گلوباليزم محبوب و انحرافي شما) براي مردم افغانستان وعراق مفيد بوده وتنها آخركار گفتيد كه جوانان اين نوع رادوست دارند و نمايندگان ملل غير فارس طرف مذاكره ي شما هم همچنين!

آيا عقل سليم ميپذيرد كه بخاطر خوشآيند اين نمايندگان مورد علاقه ي شما وجواناني كه مورد توجه تان واقع شده ، بايد كه دخالت خارجي درامور كشورها را پذيرفت؟

جالب اينكه دركنار تمامي اعلام برائت هاي آقاي رزمي از " ايدئولوژي" ، خود بكرار شعارهاي ايدئولوژي خاص را به رخ مردم ميكشند وفرق اين طرز تفكر آقاي رزمي با گذشته اين است كه اينك به مروج تمام عيار ايدئولوژي " پايان تاريخ" و " نئو ليبراليزم" تبديل شده تا ننگ سوسياليستي گذشته را ازدامن خود پاك نمايد وتنها ما هستيم دراين ميان كه نميدانيم آيا اين دوست سابق ما ازچاله به چاه افتاده است و يا از چاه به چاله؟

ايشان بارها ادعا كرده اند كه طرفدار سيستم اقتصادي " رابرت كينز – دولت رفاه " هستند وبنابراين ناچارند كه با " گلوباليزم عملا موجود " كه اين سيستم مورد علاقه ي ايشان را كنار زده ، مبارزه كنند.

مشكل عمده ي برخورد با آقاي رزمي دراين است كه بلافاصله خواهند گفت كه من با اوضاع جهاني كاري ندارم – كه البته عملا اينطور نيست – و انرژي ام را صرف ارتقاء حركت ملي آذربايجان ميكنم كه ما درجواب خواهيم گفت كه ما هم مسلما با اين قسمت قضيه مخالفتي نداريم ولي مردم آذربايجان دركنار داشتن دموكراسي موعود شما ، نبايد كه براي سروسامان دادن به معيشت اقتصادي خود برنامه اي داشــــته باشند؟ برنامه ي شما دراين مورد چيـــست و وجوه اشـــتراك وجوانــب افــتراق آن با " نئو ليبراليزم " را براي ما روشن سازيد. ما ديگر بنانداريم كه با شنيدن نصف ونيمه ي حقايق ازطرف شما وديگران، دچار وهم وتخيلات گشته وگرفتار كجروي گرديم.