رفتن به محتوای اصلی

نقد جارچی قومپرست بر «شاهنامه خوان دوره گرد»

نقد جارچی قومپرست بر «شاهنامه خوان دوره گرد»

می گویند هر کتابی به یک بار خواندنش می ارزد ولی کتاب ها و مقالات تهی از اندیشه و منطق که توسط اسلامگرایان و قومپرستان در سایت های اینترنتی منتشر می شوند، فضای اندیشه، تحقیق و گفتگو را آنچنان آلوده می کنند که اصل موضوعات زیر آوار اتهامات و شعارهای پوچ و بی معنی محو می شوند و آدمی را بمیدان درگیری از موضع ارتجاع قومی و نژادی دعوت می کنند. میدانی که بوی تعفن ایران ستیزی فضایش را غیر قابل تحمل می کند.

ناسزانامه مندرج در سایت ایرانگلوبال، تحت عنوان شاهنامه خوان دوره گرد از جمله مکتوباتی ست که پرداختن به آن اتلاف وقت است و ساده از کنار آن نیز، بیحرمتی به شخصیت های برجسته سیاسی، فرهنگی و شعور جامعه و ملت ایران است.

پر واضح است که چنین چاله چوله هائی ما را از مسائل اصلی جنبش دور می کند و بی پاسخ گذاشتن اینگونه تخریبگری ها هم بسود فضای آزاد برای به ثمر نشستن گفتگوهای آزاد و دمکراتیک نیست.

مشکل اصلی از اینجا آغاز می شود که قومپرستان عرب و ترک، در صدد تعقیب اهداف تجاوزکارانه اجدادشان اند و هنگامیکه در برابر حقایق تاریخی و سیاسی و مباحثات مستدل و منطقی کم می آورند، به برخورد شخصی و تخریبی رو می آورند تا ضعف های خود را پنهان کنند.

نگاهی به ناسزانامه شاهنامه خوان دوره گرد کنید تا واکنش عصبی، بی مایه و اندیشه به مباحثات تاریخی و سیاسی استاد مشیری را دریابید. آقای مشیری در سخنان خود به جهالت شقه شقه کردن جامعه با ابزار قومگرائی و نگاه سفیهانه؛ که استبداد مشکل ما نیست بلکه فارس ها هستند تاخته است . پرسش آقای مشیری اینست که چرا پس از 5 سال کسی ساکن امریکا باشد شهروند امریکا می شود و عده ای سرسپرده پس از 900 سال هنوز خود را شهروند ایران نمی دانند؟

حمله اقای مشیری به گرگهای خاکستری و جریان فاشیستی بوده است و ایشان در دفاع از حقوق اقوام در کنار آزادیخواهان سکولار و عدالتخواه قرار دارد. اگر گرگهای خاکستری فرصتی بدست آورند قبل از "فارس" ها دهان آزادیخواهان آذربایجان را سیمان می گیرند.مقاله نویس قومپرست دوش بدوش جمهوری اسلامی برای تخریب شخصیت ملی، استاد مشیری گام بر میدارد.

جمهوری اسلامی در خصومت به فعالیت آگاهگرانه آقای مشیری قصد ترور او را کرده بود و قومگرایان ترور شخصیتی ایشان را دنبال می کنند. این اقدامات هماهنگ و سازمانیافته از چشم ایراندوستان آزادیخواه، دمکرات و تبعیض ستیز دور نمی ماند.

استاد مشیری اندیشمندی آزادیخواه، دمکرات و ایراندوست است که با عینک قومپرستی نمی توان علاقه و عشق او را به انسان، ایرانیان (فارغ از قوم و تبار و نژاد) دریافت و مهمتر از اینکه جامعه ایران، فرهنگ و گفمان های دوران قبیله ای را سپری کرده است و ملت ایران نمی خواهد آینده اش را نژادپرستان، قومچرستان و اسلامگرایان رقم زنند.

تمام کوشش های قلم بدستان قومپرست برای نفی زبان فارسی و نفی همبستگی ملت ایران است و بهتر از هر جریان ارتجاعی دیگر آب به آسیاب ارتجاع اسلامی می ریزند. قومپرستان در دوران حکومت اعراب و 900 سال حکومت ترکها، نتوانستند زبان و فرهنگ ایران را تغییر دهند(جز در بخش کوچکی)؛ و اکنون عده ای ورشکسته قومگرا از تبار ترک و عرب که هویت خود را با مردمان آنسوی مرزها تعریف می کنند، می خواهند تثبیت هویت خود را با نفی ایران، زبان فارسی و ملت ایران متحقق سازند.

ایران ستیزی نویسندگان قومپرست را می توان از ادبیات شان شناخت. شاهنامه خوان دوره گرد برای ایران و ایرانی نه تنها تحقیر نیست بلکه افتخاری ست که در راستای ادامه مقاومت 1400 ساله ملت ایران و دفاع از فرهنگ و تاریخ یک ملت تاریخی ست و ردپای ایستادگی ایران و ایرانی در شاهنامه خوانان دوره گرد برای کسانی که خود را با ایران تاریخی تعریف نمی کنند دشوار است.

نمونه هائی از افترازنی، سمپاشی و آلوده کردن فضای مباحثات تاریخی سیاسی را ملاحظه کنید که چگونه مجتهد (آگاه به همه علوم) فتوا صادر کرده است.

1-ادعا شده که استاد مشیری به بیماری خود شیفتگی دچار شده است.

2- "در خیلی از گفتار و رفتار، تعادل و پایداری ندارد".

3- به نظر می رسد دشمنی مشیری با این واحد ها به دوران نظامیگری ایشان بر می گردد که در آن دوران رگه هایی از فاشیسم در ذهن شان لانه کرده است. نگاهی به برنامه تلویزیونی ایشان در 25 جولای پیشرفت بیماری خود شیفتگی، هذیان گویی و نفرت از دیگران را بخوبی نشان می دهد.

4-استاد به اصطلاح زبان شناس عقده گشایی می کند، به یاد همکیشان گذشته خود می افتد که برای تحقیر زبان های دیگر در راستای اثبات زبان خود که از سوی برخی نهاد های جهانی لهجه سی و سه از زبان عربی شناخته شده می گوید

5- گفتار ایشان هیچگونه ارزش علمی، ادبی و هنری ندارد

6- گفتار پر از نفرت و کینه ایشان چیز جدیدی بر گفتار های پیشین نمی افزاید تنها تخم نفاق را در جامعه می پراکند.

آنچه در بالا آمده است بازتاب عصبیت های قومی ست که طوطی وار در سایت های اینترنتی علیه آزادیخواهان ایراندوست می شنویم و تهی از استدلال و منطق اند. نویسنده با تحلیل کارشناسانه برای مستدل کردن اتهاماتش بیگانه است.

واقعیت اینست که استبداد سیاسی (دیکتاتوری پهلوی و بربریت اسلامی) در پایمال کردن حقوق انسانی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شهروندان ایرانی مرزهای قومی ترسیم نکرده و نمی کند و بیرحمانه حقوق انسان ایرانی را نقض کرده اند.

مبارزه برای نظامی انسان سالار، دمکراتیک و فارغ از تبعیض، از موضع قومپرستی، نژادپرستی و دینی ناممکن است؛ چراکه از دل ارتجاع، شکوهمندی و سربلندی زاده نمی شود.

ایران همواره کشور همزیستی مسالمت آمیز اقوام بوده است.این همزیستی مرزهای شفافی دارد که درهم شکستن آنها، زمینه های تخاصم و جنگ های بی پایان خانگی و نیز قدرت گیری ژنرال ها را فراهم می کند که قربانیانش فرزندان مان خواهند بود.

در این شرایط حساس، ایران ما به همدلی و همکاری برای برچیدن بربریت دینی و در عین حال سازماندهی دمکراتیک جامعه شهروندی بر اساس برابرحقوقی شهروندی و نفی ستمگری در همه اشکال آن دارد. تحقق این مهم نه امر جارچیان قومپرست و نه در توان پیروان فاشیسم اسلامی ست. نیروی آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی باید راه خود را به پیش هموار کند و در اینراه از فلسفه، فرهنگ ایران و تجارب اساتیدی چون آقای مشیری بهره گیرد.

بختیار هیرگانی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید