رفتن به محتوای اصلی

در دموکراتیک کردن فضای گفتمان جنبش آذربایجان

در دموکراتیک کردن فضای گفتمان جنبش آذربایجان

"ناممكن كردن ديالوگ كتبي و شفاهي" اردبیلی

چند روزی است : که پس از خواندن این مقاله آقای اردبیلی من هم می خواهم نظر خودم را بنویسم. اما هم شدیداً گرفتار بودم، هم اینکه اصلاً دست و دلم به کار نمی رفت. بنده بارها تکرار کرده ام که هرگز نه ادعای تئوری پردازی و ارائه راهکار برای حرکت ملی و یا هیچ حرکت سیاسی و اجتماعی دیگری را دارم، نه خودم را در این حد و حدود می بینم. در کلیه مواردی که اظهار نظر کرده ام، صرفاً قصدم مطرح کردن نگرانیها و عقاید یک شهروند عادی بوده و نه یک اپسیلون بیشتر.

دست و دلم هم از آن جهت به کار نمی رفت که متأسفانه در این بحث و مقاله هیچ نکته سازنده ای مشاهده نکردم. صرفاً کوهی از اتهامات رنگین مستتر زیر نیش و کنایه های زننده بود که نثار یکی از زحمتکشان حرکت ملی شد. هم اعتبار این عزیز زیر سؤال رفت و هم اعتبار نویسنده مقاله که خودش از فعالین خوب حرکت و از زحمتکشانی است که بسیار در خدمت حرکت بوده و بنده شخصاً فراوان از ایشان و سایت تحت مدیریتشان آموخته ام و احترام بسیاری برایشان قائل هستم. ضرر اندر ضرر بود. کاش این مقاله هرگز نگاشته نمیشد و چهره آقای علیرضا اردبیلی نزد من همانی که پیش از این بود، باقی می ماند. احساسی که به من پس از خواندن مقاله دست داد، فقط احساس یأس عمیقی بود از کم ظرفیتی فعالین سیاسی ما و از اینکه این چنین با مخالف فکری برخورد میشود، این چنین کوشش میشود تا فرد مورد نظر به لجن و کثافت کشیده شود، زحماتش بی اجر شود، چهره ای غیر واقعی و مخدوش از او به جامعه ارائه شود و در یک کلمه طرف مقابل نیست و نابود شود.

در عین حال سهمی از این قضیه (هر چند سهم کوچکی) را ناشی می دانم از وقت نشناسی آقای ائلیار گرامی. آقای ائلیار عزیز که با حضور فعلاً کوتاهشان در این سایت، نقش غیر قابل انکاری در مطرح نمودن مسائل آذربایجان داشته اند و نوشته ها و ترجمه هایشان نیز همیشه در خدمت کلیت حرکت بوده، به نظرم در اینجا مرتکب کج سلیقگی شدند و بی موقع مقاله ای ماهیتاً تنش زا را پابلیش کردند. آستانه قیام شکوهمند خرداد 85 زمان مناسبی برای نقد و جراحی نیست. سرتاسر سال را برای این کار فرصت داریم. این زمان فرصتی است برای پرداختن به یاد شهدای مظلوم جنبش، به گرامی نگاه داشتن یاد سولدوز قهرمان، به ذکر مصائب و مظلومیت ملت. همه سال را هم اگر نقد بکنیم، این چند روز دیگر وقت نقد نیست.

اما راجع به این نوشته آقای اردبیلی، اجازه دهید از اینجا شروع کنیم که آقای اردبیلی می نویسند:

[ "يا انگار زنان عربستان سعودي بايستي بجاي مبارزه براي كسب حق رانندگي بايد نيروي خود را در جهت كشف و خنثي ساختن توطئه¬هاي زنان افراطي ضد مرد در صفوف جنبش برابري طلب زنان بسيج كننند! اين تزها هر اندازه مسخره و دور از عقل باشند، بسيار شبيه مدعيات تيم سه نفره مورد نظر و يكي دونفر حواريون قديم و وفادار آنها مي¬باشد".]

شاید (و تنها شاید) این بند از نوشته ایشان از بحثی که با من داشتند اخذ شده باشد. من در آن بحث این را گفتم که:

[ " شما وجود پدیده ای به نام "شوونیسم زنانه" را نفی کرده اید. البته در جامعه ای مردسالار مانند ایران، بی انصافی است اگر کسی از شوونیسم زنانه یاد بکند. لیکن هم من و هم شما میدانیم که فمینیستهای مرد ستیز، واقعاً وجود دارند (هرچند که هنوز موفق به تغییر قوانین به نفع خود نشده باشند) و به نظر من و از دیدگاه من باید حتماً نقد شوند. نیاز به یادآوری نیست که دفاع از حقوق زنان یک چیز است، مرد ستیزی یک چیز ماهیتاً متفاوت. دفاع از حقوق ترکان، کردان و ... یک چیز است، فارس ستیزی یک چیز دیگر. به نظر من حرکت ما باید از هرگونه چرخش به سمت راسیسم اجتناب کند و اگر نشانه هایی هست، چرا نباید نقد شوند؟."]

http://www.tribun.com/index.php?option=com_content&view=article&id=430:…--

حالا اگر من گفته باشم که فمینیستهای عربستان بجای متمرکز نمودن انرژی خود در جهت اصلاح قوانین ضد زن، باید بروند و با فمینیستهای مرد ستیز مبارزه کنند، نفهمیده ام و خیلی غلط کرده ام با هفت جد و آبادم!. من تا به حال با چنین لحنی چیزی اینجا ننوشته بودم. اما گاهی حرفهای آدم چنان برداشت می شود که چاره ای نمی ماند غیر از اینکه با همان اصطلاحات صریح عوامانه توضیح داده شود تا بلکه مطلب جا بیفتد. منظور من هرگز چنین تفسیری نبوده است و اگر چنین بود، آنگاه حقیقتاً میشد صفت "مسخره و دور از عقل" به آن اطلاق کرد. اگر آقای اردبیلی از سخنان سهل الفهم بنده چنینی برداشتی داشته اند، پس کیفیت برداشتهایشان از صحبتهای سیروس مددی هم مشخص است. من -با بقیه کاری ندارم- همه عرضم این بوده که انحرافاتی که در حرکت وجود دارند می توانند آن را از محتوای مترقی خود تخلیه کنند و ماهیتی ارتجاعی به آن ببخشند. اگر 100 هزار نفر در استادیوم جمع میشوند (که من خودم هم بارها یکی از آن خیل عظیم بوده ام) و شعار می دهند: "باکی تبریز آنکارا – بیز هارا فارسلار هارا"، من حق ندارم و نمی توانم نگران آینده حرکت نشوم. حق ندارم خودم را به خواب بزنم. درست است!. همه حاضرین آن شعار را تکرار نمی کنند. برخی حتی آن را نشنیده بودند. اما حداقل 50% حاضرین آن را تکرار می کنند. 50% می شود 50 هزار نفر آقای اردبیلی عزیز!. یعنی همان شعاری که یونس شاملی و گونتای گنجالپ آن را شعاری انحرافی میدانند، توسط 50 هزار نفر در یک جمع 100 هزار نفری تکرار میشود و "مکانیسم خود سالم ساز حرکت" ذره ای جلودارش نیست و اگر از من بپرسید، جرئت مخالفت هم ندارد. چرا؟. چون با بارانی از انگ و اتهامات "ایرانچی کشف کنی" مواجه میشود.

http://www.youtube.com/watch?v=9LrkmRsiGrc

من نمی خواهم باز دوباره وارد تحلیل شعار شوم. همان نظر آقایان شاملی و گنجالپ برای من حجت است. این جایش را می گویم که بعد هم جناب آقای جواد اسماعیل بیلی می آیند تلویزیون و می فرمایند که این شعار، شعاری به غایت مترقی است!. یعنی اینکه ما فرق خودمان را با فارسها از زمین تا کره مریخ بدانیم، خیلی هنر است!. باز به اینجا میرسیم که:

[ " ترجمه آقاي واهاب تبريزلي: "من نمي گويم کسانی وجود داشتند که در مراسم قلعه ی بابک پرچم ترکیه را برافراشته اند"

توضيح: اينجا آقاي مددي به نوبه خودشان درحال توليد انبوه خوراك لازم محافل ترك ستيز و راسيست فارس به نرخ ارزان هستند،و فرصت پيش آمده را هدر نمي¬دهند. ساده لوحي است اگر اين جمله ايشان را نشانه بيخبري ايشان بدانيم. اصولاً ايشان بايستي به تلاش رژيم و محافل ترك ستيز خارج از رژيم براي بستن چنين اتهاماتي به يكي از هوشمندانه¬ترين ابتكارات جنبش ملي آذربايجان بايستي واقف باشند. آيا صرف طرح اين ادعا توليد خوراك مورد علاقه راسيستها نيست؟ اينجا ظاهراً ايشان ادعاي افراشتن پرچم تركيه را نكردند. اما طرح آنرا كردند و گفتند كه آنرا نه رد مي¬كند و نه تأييد. يعني هنوم اينك درهمان مرحله استارت كار، آقاي سيروس مددي در يك عمليات تردستانه فاكت لازم براي هجوم به آذربايجان را در اختيار محافل راسيست حكومتي و اوپوزيسيوني قرار دادند. اينك راه براي ادعاي برافراشته شدن پرچم تركيه در مراسم قلعه بابك به استناد به منابع كتبي شده ايشان هموار است. حال دهها و صدها هزار ترك حاضر در مراسم چندين ساله قلعه بابك از شدت احساس مظلوميت در قبال اين ادعاي متكي به "اسناد" فوق، به گريه هم كه بيفتند، دردي درمان نخواهد شد. "]

جدی جدی سر در نمی آورم آقای اردبیلی چه اصرار عجیب و غیر قابل درکی دارند که سر خود را در برف فرو کنند و انتظار داشته باشند که مردم هم به تبعیت از ایشان چنین کنند. اتفاقاً من هم ادعا نمی کنم که در مراسم قلعه بابک پرچم ترکیه به اهتزاز در آمد. من فقط یک بار، آن هم آخرین سال برگذاری مراسم به آنجا رفتم و حقاً و انصافاً پرچم ترکیه را دست کسی ندیدم. شاید بود، شاید هم نبود. اما من ندیدم. لیکن ادعا می کنم که این پرچم را نه یک بار، که هزار بار دست جوانان استادیوم سهند دیدم:

http://www.youtube.com/watch?v=7z6nHPF2aMg

تازه این یک چشمه اش هست. من صرفاً این را آوردم که بعداً آقای اردبیلی نگویند مدرکت کو؟!. فقط برای اینکه در دادگاه ذهنی و خیالی آقای اردبیلی اشخاص مغرض و مریضی که خوشمان می آید حرفهای بی پایه بزنیم و حرکت آزادی بخش و عدالت طلب ملت مظلوممان را بد نام کنیم، جلوه گر نشویم!. دقیقاً در فینال جام حذفی بین فولاد گستر و پرسپولیس بود که یک پرچم بسیار بزرگ ترکیه به ابعاد شاید 8*6 متر آورده بودند و درست سمت جایگاه آن را به اهتزاز در آوردند. من آن لحظه، ایراد پرچم را متوجه نشدم. اما بعداً در یکی از سایتهای ملی (والله یادم نمی آید کدام سایت اما به نظرم اؤیرنجی) دیدم که ضمن تعریف و تمجید از این حرکت قهرمانانه!، ایراد گرفته اند که ستاره پرچم ترکیه 5 پر دارد و آن که 8 پر دارد، ستاره پرچم جمهوری آذربایجان است. پس دوستان دفعه بعد در دوختن پرچم بیشتر دقت کنند!.

جناب آقای اردبیلی! آن کسی که دارد خوراک ارزان و فراوان برای محافل آنتی تورک و ضد آذربایجان فراهم میکند همین دوستان احمق، بی سیاست و نادان هستند نه سیروس مددی بنده خدا!. این آقای اردبیلی تصور می کنند که اگر مددی این حرفها را نزند و قایم کند، محافل آنتی تورک کور و کر تشریف دارند و به اندازه من که در ایران با این اینترنت کم سرعت و پر از فیلتر زندگی میکنم عرضه ندارند تا چنین کلیپهایی را از یوتیوب استخراج کنند!. آقای اردبیلی عزیز! یا زحمت کشیده و گرداندن پرچم ترکیه و گردانندگانش را صراحتاً محکوم بکنید یا با توبره پر از صد من تانباکی! دود و دم راه نیاندازید و چشم محکوم کننده را در نیاورید!. یا اینکه اول آن را (باز هم مثل جناب جاواد اسماعیل بیلی) کاری مترقی و درست معرفی کنید و بعد چشم طرف را در بیاورید تا ما هم بفهمیم دقیقاً با کی طرف هستیم.

آقای اردبیلی با استعمال ترمینولوژی بسیار زننده، مشابه محافل راست ضد آذربایجانی در محکوم نمودن چپهایی که امروز در صفوف حرکت ملی و در جمع تشکلهایشان هستند، بارها روی همکاری حسین نوحی وند با رادیو مسکو تأکید می کنند و نقل قول و همکاری با ایشان را در حد یک ذنب لایغفر بالا می برند. برای من جداً جای سوأل است که نظر ایشان راجع به همکاری با مثلاً آقای محمد آزادگر، مسؤول هیأت اجراییه جنبش فدرال دموکرات (که باز هم برایشان احترام فوق العاده ای قائلم و ای کاش همه سیاسیون ایران نصف صداقت و آمال انسانی ایشان را داشتند)، چیست؟. غیر از این است که آقای آزادگر پس از شهید بزرگوار، زنده یاد انوشیروان ابراهیمی نفر دوم حزب توده در آذربایجان بودند؟. لابد ایشان فکر نمی کنند که محمد آزادگر جاسوس ک.گ.ب شوروی در ایران بودند!. یا من در اشتباه هستم؟. جناب اردبیلی فکر می کنند که مثلاً آن زمان، جوانان چگونه به فعالیت سیاسی در گروههای چپ کشیده می شدند؟. یکی از راههایش همین گوش دادن به رادیو مسکو بود با هزار مخفی کاری و البته لذت فراوان!. غیر از این است که ایشان (آزادگر) مدتی از زندگی خود را در شوروی و چک اسلواکی گذرانده، جذب حزب راه کارگر شده و عمری کمونیستی مؤمن و یک انترناسیونالیست معتقد بودند؟. خوب که چی؟. همکاری با حسین نوحی وند جنایت است اما همکاری با محمد آزادگر و صدها نفر مثل آزادگر و نقل قول و اعتماد به صحت گفته هایشان اشکالی ندارد؟ (که البته من هم می گویم اشکالی ندارد و اتفاقاً خیلی هم واجب و لازم است). ما انتظارمان از شما خیلی بیشتر بود جناب اردبیلی!.

در صحبت دفعه پیش با آقای اردبیلی، ایشان گفتند که: [من اختلافات كهنه و جديد با آقاي مددي (و هيچ كس ديگر) ندارم. من با برخي از نظرات ايشان كه دو سال پيش در يك مقاله آمده بود، مخالفم. به اين فرق مهم توجه كنيد. اختلاف با آقاي مددي يعني مخالفت با خود ايشان (كه هست؟) يعني حتي مخالفت با مصاحبه اخير ايشان با سايت ايران گلوبال كه بسيار خوب بود و بسياري كارهاي خوب ديگر ايشان. اينطور نيست تنها ميتوان با كار معين و آدرس دار كسي مخالف يا موافق بود (در مود معيني چه مي¬كند؟"]

اما احساسی که با مطالعه مقاله به من دست داد، این بود نه تنها اختلافات کهنه، بلکه ایشان دشمنی و خصومت هم با آقای مددی دارند. یعنی واقعاً انصاف است که مقاله بنویسیم در نقد مددی و تصویر جلسات سومکا را پشتش بیاندازیم؟. چه چیزی را می خواهیم مثلاً به مردم القا کنیم؟. یعنی مردم را این قدر نادان فرض کرده ایم که فرق سایت آذربایجان و سومکا را نفهمند؟. فرق مددی و منشی زاده را نفهمند؟.

http://www.tribun.com/index.php?option=com_content&view=article&id=557:…

آقای اردبیلی بارها در متن مقاله بطور ضمنی سیروس مددی را به همکاری با سلطنت طلبها متهم میکنند و در کامنتی به تاریخ 2011-05-30 در قسمت "صفحه شما"، صراحتاً می نویسند:

[ "آقاي مددي اين شيوه "دلبري" از محافل سلطنت طلب را از دوازده سال پيش شروع كرده است."]

http://www.iranglobal.dk/meinungedit.php?fileid=archive/komentar/053021…

یک سری بزنیم به سایت آذربایجان (http://www.azer-online.com/azer) تا ببینیم آقای مددی چگونه از سلطنت طلبان مشغول دلبری است!. امروز در سایت آذربایجان این مطالب در کنار مقالات دیگری در صفحه اصلی قرار دارند:

1-اوچ گوزل خاطیره لی ترکی شعر بیر موزیک ویدئو دا کؤنلومه تبریز دوشدو

2- یک سند دربارهٔ زمین های گرگان و رضاشاه از کتاب جمعه

3- بیانیه به مناسبت قیام ملی و هویت¬خواهی یک خرداد ۱۳۸۵

اعضاء و هواداران فرقه دمکرات آذربایجان

4- ارگ تبریز،نماد شهر تبریز یکی از بلندترین دیوارهای تاریخی ایران

5- یک مقاله ارزشمند – (در باره مسئله ملت و ملیت در آثار بیژن جزنی)سیروس مددی

6- دریاچه ارومیه در بحرانی‌ترین وضعیت۵۰ درصد دریاچه شوره زار شد

7- منشور کانون مبارزه با نژادپرستی و عرب ستیزی در ایران

8- آهنگ آذربایجانی « گل گل » با اجرای بسیار زیبای گروه رستاک

9- ریشه یابی اعتراضات اعراب ایران در گفتگو با یوسف عزیزی بنی طرف

10- ممنوعیت اطلاع رسانی در باره سرکوب مردم عرب در خوزستان

11- در محکومیت عرب ستیزی و سرکوب هموطنان عرب زبان

12- خالد چلنگ، وکیل مدافع و یار فراموش ناشدنی جنبش چپ ترکیه درگذشت

13- یک سند تاریخی , مرامنامه جمعیت اجتماعیون

14- مصاحبه رادیو رسانه با سیروس مددی بمناسبت سالگرد نهضت ۲۱ آذر (آذر ۱۳۸۴- دسامبر ۲۰۰۵)

15- تا خرمنت نسوزد احوال ما ندانی – به بهانه اننتشار سندی از «سازمان پرورش افکار»سیروس مددی

16- پنج سند تاریخی دربارهٔ قوام‌السلطنه

17- باش ساغلیقی!

18- تپه دن دیرناغا حیرص ایچینده یم! (شعر – رامیز رؤشن)

19- شعرهای از شاعر ترک اورهان ولی کانیک

من سر در نمی آورم کسی که بخواهد از محافل سلطنت طلب راسیست آریاپرست دلبری کند، مقاله بیژن جزنی را در سایتش درج می کند؟. مصاحبه با بنی طرف را درج می کند؟. این همه در مظلومیت هموطنان عرب داد سخن می گوید؟. از فعال چپ ترکیه به نیکی یاد می کند؟. پته زمینخواری رضا شاه را روی آب می ریزد؟. شعر و موسیقی ترکی و آذری می گذارد؟. سازمان پرورش افکار را رسوا می کند؟. بیانیه فرقه چیها را انتشار می دهد؟.

تمامش کنید آقای اردبیلی!. به خدا من نه از حواریون آقای مددی هستم، نه اعتقادی به بری بودن مددی از هر ایراد و قصوری دارم. ممکن است مددی دهها عیب و کاستی داشته باشد ولی هرگز چاپلوس سلطنت طلبها نیست. امکان ندارد چنین باشد و شما راست نمی گویید. همین قدر بگویم که این برچسبها و افترا پراکنیهای کینه توزانه جنابعالی بسیار غیر واقعی، زشت و غیر اخلاقی است. حرف آقای اردبیلی این است که مردم ما آزادند انتقاد بکنند. اما اگر کسی چنان جسارتی به خودش داد، من با سیلی از تهمت و برچسبهای واهی، بلایی به سرش می آورم که دیگر از این غلطها نکند!.

بنا به معیارها و استاندارهای کج و معوج آقای اردبیلی، یکی از دلایل محکوم بودن مددی این است که "علی" نامی یا "واهاب تبریزلی" نامی به حمایت از ایشان برخاسته!. یکی دیگر هم این است که مثلاً آقای ناصر کرمی ایشان را به عنوان الگویی مثبت برای جامعه آذربایجان تشخیص داده. بنده خدمت ایشان همین یک نمونه را عرض کنم که اتفاقاً "yenilik" نامی هم که از مدتها پیش معرف حضور بیشتر کاربران این سایت (حداقل کاربران قسمت "صفحه شما") هست، از ایشان حمایت قاطع نموده، به ندایشان لبیک گفته!. اگر آقای اردبیلی جناب یئنیلیک را نمی شناسند، خدمتشان عرض شود که ایشان یک راسیست شش دانگ از نوع تورکش تشریف دارند که حداقل از نظر بنده توفیری هم با آقای کرمی ندارند. فرقشان فقط همین است که اولاً نظرات آقای کرمی حداقلی از رنگ و بزک مثلاً کارشناسی را داراست، اما نظرات این آقای یئنیلیک حتی فاقد همان رنگ و لعاب است. ثانیاً یکی آریایی تبار! و آن دیگر ترک است. جناب یئنیلیک از مدتها پیش کار را به جایی کشانده اند که کشورشان را ترکیه می دانند و بحران امروز جامعه ایران را بحران زبان فارسی! معرفی می کنند. بقیه افاضاتشان هم در آرشیو "صفحه شما" به راحتی قابل دسترسی است. یک احتمال دیگر هم این است که ایشان به سبک سایت بای بک و پیمان پاکمهر و خیلیهای دیگر، تظاهر به ملتچی بودن می کنند و به واقع در خدمت اهداف دیگری هستند.

تفاوتی نمی کند!. در هر دو صورت آقای اردبیلی توضیح بفرمایند که چگونه است که یک چنین شخصی با این مختصات عاشق و دلداده افکار ایشان شده و چنین جان بر کف، حامی ایشان گشته است؟. آخر این هم شد استدلال؟!.

یکی دیگر از معاصی کبیره آقای مددی نزد آقای اردبیلی این است که رسانه های سلطنت طلب به دفعات یک نوشته ایشان را منتشر کرده اند و همین کافی است تا مددی را در سطح کسروی که زندگیش در راه تحکیم آریایی پرستی گذشت، تنزل دهد. من جای دوری نمی روم. همین قدر بگویم که چند روز پیش آقای کیانوش توکلی به سیاق مألوف، چند کامنت از چند نفر منجمله آقای فرامرز مژدهی دستچین و طی مطلبی با عنوان " مشکل جنبش آزادیخواهی ایران، مشکل رسانه ای نیست"، به مورخه 31 ام مای منتشر کردند.

http://www.iranglobal.dk/I-G.php?mid=2-67395

بعد همین مطلب انتقادی را کیهان تهران با آب و تاب و مسخره بازیهای معمول، طی مقاله ای با عنوان "اي اسطوره! اي تپلي نازنين!... اي بزدل! (خبر ويژه)"، به ابزاری جهت مضحکه جنبش سبز تبدیل کرد:

http://www.kayhannews.ir/900311/2.htm

خوب حالا باید چکار کنیم با این مصیبت عظمی؟!. البته که طبق منطق آقای اردبیلی باید کیانوش توکلی و فرامرز مژدهی را به همکاری با انصار حزب الله، دلبری از حسین شریعتمداری، همدستی با حزب الله لبنان، ارتداد و هزار اتهام مضحک دیگر متهم کرده، تا ابد لعن و نفرینشان بنماییم!. مگر نه؟. والله که من این منطق را بین فعالین هیچ حرکتی ندیده ام الا فعالین ملی خودمان. جناب اردبیلی! شما انصافاً خج... نکشیدید و حی.. . نکردید زمانی که لوس بازیهای خنک عنصر معلوم الحالی مثل سید ابراهیم نبوی را دستمایه تمسخر سیروس مددی قرار دادید؟. کسی که یک روز با همدستی عناصری نظیر قطب زاده و بنی صدر، خمینی و خمینیسم را از فرانسه به ایران آورد، فردایش با یک جانی بالفطره و آدمکش مادرزاد مثل حاج آقا اسدالله لاجوردی دمخور شد (http://ettelaat.net/09-juni/news.asp?id=38058&sort=Election)، پس فردا شد اصلاح طلب و اوپوزوسیون مترقی!، امروز بساطش را در صدای آمریکا پهن کرده و آخر هم معلوم نیست کجا و با کی ها پیدایش شود!. سیروس مددی هر چه باشد، یک میلیون شرف دارد به نبوی و هزار نفر امثال نبوی! که شما پریشان گوییهایش را روی چشم و دلتان گذاشته اید.

حرکت ملی آذربایجان از نظر من حرکتی است مترقی و آزادی بخش. بنده چیزی ندارم که به این سخنان سیروس مددی در گفتگو با ایران گلوبال اضافه کنم:

"با اینحال دوباره تاکید می کنم: همانطور که «راست روی» یا «چپ روی کودکانه» نیروهای چپگرا، ذره ای از شناعت استثمار و مظلومیت توده زحمتکش نمی کاهد و ذره ای حقانیت به سیستمهای غارتگری نمی افزاید؛ تندروی یا کندروی این یا آن گروه از مدافعان حقوق ملی ملیتهای تحت ستم، نمی تواند بهانه ای برای بی توجهی به این «جنایت علیه بشریت» و یا توجیه آن باشد. برعکس. دموکراتهای حقیقی ایران باید با شرکت فعال در مبارزه علیه ستم ملی، تبعیض و تمرکزگرایی، هم وظیفه بشردوستانه، عدالتخواهانه، دموکراسی جویانه و وطن دوستانه خود را انجام دهند و هم از این طریق گرایشات دموکراتیک را تقویت کنند. یعنی علیرغم هر نظری که به این جریانات داشته باشیم، انسانیت، عدالتجویی و آزادیخواهی حکم می کند که طرفدار ستمدیدگان و خواستار احقاق حقوق انسانی و دموکراتیک آنان باشیم. برخی افراد یا سازمانها با تکیه بر این یا آن جهت انحرافی یا افراطی این یا آن جریان بقول شما «هویت طلب» ، بهانه ای برای انکار حقوق و تداوم ستم بر این ملت ها می یابند."

حق مطلب در بالا ادا شده است و ایمان قلبی و خدشه ناپذیر من همان دفاع از ملتم و حرکت آزادی بخش آن است که با تأیید هر اشتباه و انحرافی زمین تا آسمان فرق دارد.

من مطلب را همین جا درز می گیرم. با وجودی که از پند و اندرز حکیمانه خوشم نمی آید، دوستانه به آقای اردبیلی توصیه می کنم که به جای این "سلطنت طلب کشف کنیها"، بیشتر در دموکراتیک کردن فضای گفتمان حرکت ملی کوشا باشند. شخصاً این مقاله را می گذارم به حساب اشتباهات معمول و غیر قابل اجتناب هر فعال سیاسی. البته فعلاً!. امیدوارم که ایشان در پروسه تخریب فعالین ملی بیش از این عناد نورزند و با کسب تجربه و پخته تر شدن تدریجی، پی به خطایشان برده، اشتباهشان را جبران بنمایند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید